مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
کشاورزی
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
157 - 178
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی طیف گسترده ای از مولفه هایِ مادی جوامع دام پرور/کشاورز دوره باستانِ متاخر می پردازد که در یک محدوده 250 هزار هکتاری در جنوب غرب استان فارس واقع شده اند. مولفه هایِ نام برده متشکل از معماری هایِ مسکونی، دیوارها، تراس بندی ها قنات ها و سازه هایی با کاربرد نامشخص و البته سفال هایِ گونه نمایِ دوره باستانِ متاخر است. ساختار این مولفه هایِ مادی در کنار تطبیق متغیرهایِ اقلیمی در دوره باستانِ متاخر و زمان حال، به ما این اطمینان را می بخشد که مولفه هایِ نام برده متعلق به جوامع متحرکی از دوره باستانِ متاخر هستند که بخشی از سال را در این حوزه سکونت داشته اند. افزون بر این، ساختار معماری و نظام استقراری منزل گاه های فصلی و رابطه مستقیم آن ها با مراتع و همچنین سیستم کنترل آب جهت کشتِ دیم در دامنه های شیب دار، نشان دهنده ساختار اجتماعی و راهبرد اقتصادی (دام پرور/کشاورز) جامعه مورد مطالعه در پژوهش حاضر است. مشخصه های منزل گاهی و سکونت گاهی و چگونگی مختصات اقتصادی و اجتماعی جوامع دام پرور/کشاورز دوره باستانِ متاخر پرسش بنیادین و همچنین ارزیابیِ تواناییِ بالقوه این جامعه در پیکربندی نهادهایِ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عصر باستانِ متاخر از مهم ترین اهداف و این مقاله به شمار می آید. ضرورت این پژوهش نیز از آنجاست که باستان شناسی دوره باستانِ متاخر، در بیشتر موارد معطوف به بررسیِ شواهد به دست آمده از سکونت گاه هایِ شهری و روستایی بوده است، مطالعه یافته های به دست آمده از بررسی های میدانی صورت پذیرفته در این پژوهش می تواند درک عمیق تری از ساختار اقتصادی-اجتماعی دوره باستانِ متاخر برای پژوهشگران این حوزه مطالعاتی ایجاد نماید. بنابر این، از مطالعه نظام استقراری، ظرفیت های ساختاریِ منزل گاه ها و دیگر مولفه هایِ مادی موجود می توان این گونه استنباط به عمل آورد که جوامع دام پرور/کشاورز باستانِ متاخر به درجاتی از پیچیدگی هایِ اقتصادی و اجتماعی دست یافته و در یک نظام اقتصادی-اجتماعی بزرگتر نقشی کلیدی را ایفا می نموده اند.
بررسی و رتبه بندی توسعه یافتگی بخش کشاورزی (مطالعه موردی: شهرستان های مرزی استان آذربایجان غربی)
حوزههای تخصصی:
آنچه در توسعه کشاورزی ایران و به پیروی از آن در استان آذربایجان غربی خلأ ریشه ای درک می شود؛ عدم شناسایی و آگاهی از پتانسیل های مناطق مرزی در کشاورزی می باشد که ضرورت توجه خاص به مقوله توسعه را طلب می کند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش بخش کشاورزی در توسعه شهرستان های مرزی در استان آذربایجان غربی می باشد. معیارهایی که در این پژوهش مورد ارزیابی قرارگرفته است شامل معیارهای: سطح زیر کشت محصولات زراعی، تولید محصولات زراعی، سطح زیر کشت محصولات باغی، تولید محصولات باغی، سطح زیر کشت محصولات گلخانه ای می باشد. داده ها پژوهش از سالنامه ی آماری مرکز آمار و در سال 1399 گردآوری شده است. تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده به صورت کمی و از طریق مدل تصمیم گیری VIKOR صورت پذیرفته است و در نهایت با استفاده از نرم افزار GIS سطح بندی شهرستان های استان آذربایجان غربی برای تحلیل فضایی توسعه کشاورزی در پهنه استان نمایش داده شد. نتایج این پژوهش نشانگر این است که بر اساس رتبه بندی صورت گرفته از شهرستان های مرزی استان آذربایجان غربی، شهرستان ارومیه در رتبه اول، شهرستان سلماس در رتبه دوم، شهرستان پیرانشهر در رتبه سوم، شهرستان خوی در رتبه چهارم، شهرستان اشنویه در رتبه پنجم، شهرستان سردشت در رتبه ششم، شهرستان چالدران در رتبه هفتم و شهرستان ماکو در رتبه هشتم قرارگرفته است. وضعیت سطح بندی و خوشه بندی توسعه یافتگی بخش کشاورزی شهرستان های مرزی استان آذربایجان غربی نشانگر این است که شهرستان ارومیه در خوشه بندی توسعه یافته، شهرستان سلماس در خوشه بندی نیمه توسعه یافته، شهرستان های پیرانشهر و خوی در خوشه بندی نسبتاً محروم و در نهایت شهرستان های اشنویه، سردشت، چالدران و ماکو در خوشه بندی محروم قرارگرفته اند.
تاثیر نامتقارن نرخ ارز واقعی بر تراز تجاری در بخش های کشاورزی، صنعت و معدن، خدمات و نفت و گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های کاربردی اقتصاد سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
33 - 64
حوزههای تخصصی:
شرایط خاص اقتصاد ایران، نرخ ارز را به عنوان یک متغیر مهم در اقتصاد تبدیل کرده است، با این حال طی سی سال گذشته، نرخ ارز از نوسانات قابل توجه برخوردار بوده است و مطالعات مختلفی برای بررسی نحوه تأثیر این نوسانات بر تراز تجاری پرداخته اند، اما از آنجا که هرکدام از مطالعات به بخش کلی ایران و یا بین کشورها پرداختند در این مطالعه به بررسی جداگانه هر بخش کشاورزی، صنعت و معدن، نفت و گاز و خدمات پرداخته شده است. لذا هدف اصلی این مطالعه بررسی تاثیر نامتقارن نرخ ارز واقعی در تراز تجاری در هر چهار بخش کشاورزی، صنعت و معدن، خدمات و نفت و گاز ایران و مجموع چهار بخش می باشد. برای این منظور از رهیافت خود رگسیو با وقفه های گسترده غیرخطی (NARDL) استفاده شد زیرا این روش امکان بررسی اثرات نامتقارن نرخ ارز را در کوتاه مدت و بلندمدت فراهم می کند. برای بررسی ارتباط نامتقارن نرخ ارز با تراز تجاری از داده های سالیانه 1374 تا 1399 استفاده شد. بر اساس نتایج، اثر شوک های ارزی نامتقارن بوده و شوک های مثبت ارزی اثر مثبت بر تراز تجاری داشته است، همچنین شوک های منفی نرخ ارز، معنی دار نبوده است که نشانگر عدم تاثیر سیاست کاهش ارزش پول بر بهبود تراز تجاری می باشد. بنابراین بروز هرگونه شوک ارزی، به معنای ایجاد تلاطم در اقتصاد بوده و یکی از راهکارهای مقابله با این وضعیت، کاهش شکاف میان نرخ ارز رسمی و بازار آزاد و همچنین تک نرخی کردن ارز است.
پیش بینی شاخص های کلان بخش کشاورزی با استفاده از الگوی رگرسیونی با داده های مختلط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: یکی از مهمترین بخشهای اقتصاد که اطلاع از نحوه عملکرد آن در آینده حائز اهمیت است، بخش کشاورزی می باشد. پیش بینی شاخص های کلان بخش کشاورزی برای برنامه ریزان و سیاست گذاران این بخش از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به این منظور هدف اصلی در این پژوهش برآورد شاخص های کلان بخش کشاورزی مانند ارزش افزوده کشاورزی،صادرات و واردات بخش کشاورزی توسط الگوی رگرسیونی با داده های مختلط(میداس) می باشدمواد و روش ها: در این تحقیق از رهیافت میداس که امکان بهره گیری از داده ها با تواتر مختلف را فراهم می آورد، استفاده شد. دوره مورد بررسی در این تحقیق از سال 1392 تا انتهای سال 1397 می باشد.تواتر داده ها برای ارزش افزوده کشاورزی فصلی بوده و برای صادرات کشاورزی ، واردات کشاورزی و متغیرهای تورم و نرخ ارز دارای داده های ماهانه و دما و بارش با تواتر فصلی مورد بررسی قرار گرفتند.یافته ها: نتایج پیش بینی های ارائه شده توسط الگوی برآورد شده در این مقاله حاکی از قدرت بالای پیش بینی است.همچنین مشخص گردید که متغیرهای نرخ ارز و تورم در تمام معادله ها دارای تاثیر معنی دار می باشد و دما بر ارزش افزوده و صادرات اثر معنی دار دارد و میزان بارش در هیچ کدام از برآورد های مورد بررسی اثر معنی دار ندارد.بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه تایید واضحی بر قدرت قابل قبول پیش بینی های بدست آمده از رهیافت میداس می باشد. این نکته برای کشوری همچون ایران که با مشکل تواترهای مختلف برای داده های دردسترس مواجه است، بسیار مهم می باشد.
شناسایی مؤلفه های اثرگذار بر ماندگاری گردشگری کشاورزی و ارائه راهکارهایی مناسب برای توسعه آن با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر روند رو به رشدی در بهره برداری از مفاهیم مربوط به گردشگری خصوصاً در حوزه گردشگری کشاورزی ایجادشده است. قاطبه اصلی این تلاش ها بر ایجاد جذابیت در کلاس جهانی و داخلی برای گردشگران بوده است تا برای اهداف مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مورد بهره برداری قرار گیرد. مقاله پیش رو به شناسایی مؤلفه های اثرگذار بر ماندگاری گردشگری کشاورزی و ارائه راهکارهایی مناسب برای توسعه آن با رویکرد فراترکیب پرداخته است. با استفاده از روش فراترکیب هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو بررسی جامعی بر کلیه مقالات علمی-پژوهشی و علمی- تدریجی نمایه شده در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی صورت پذیرفت. در این تحقیق تلاش شد تا پژوهش های منتشرشده تا سال 2021 بررسی شوند که حاصل این جست وجو تعداد 110 مقاله با رویکرد گردشگری کشاورزی و عوامل موثر بر ماندگاری آن یافت شد و پس از غربالگری تعداد مقالات اولیه به عدد 40 مقاله تقلیل یافت و مناسب کدگذاری و تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد مؤلفه های اثرگذار بر ماندگاری گردشگری کشاورزی می تواند متأثر از عوامل متعددی باشد که در این زمینه به هفت مقوله که بیش از سایر عوامل می تواند بر این مهم مؤثر واقع شود، پرداخته شد. این مقوله ها عبارت اند از عوامل نهادی؛ زیرساختی؛ آموزشی؛ معنایی و ادراکی؛ زیست محیطی و زیباشناسی؛ عملکردی- ساختاری و درنهایت عوامل فرهنگی. همچنین نتایج این مطالعه می تواند مورداستفاده سیاستگذاران و برنامه ریزان بخش گردشگری، کشاورزی و کارآفرینی قرار گیرد.
تحلیل پیامدهای اقتصادی و اجتماعی خشکسالی های اخیر بر کشاورزی مناطق روستایی (مطالعه موردی: روستاهای دهستان اسماعیلی سفلی شهرستان جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۶ بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۳
64 - 81
حوزههای تخصصی:
خشک سالی یکی از بلایای طبیعی است که خسارات زیادی بر زندگی انسان و اکوسیستم های طبیعی وارد می آورد. منطقه ی جیرفت به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه ای که دارد، همواره با این پدیده مواجه بوده و ارکان اقتصادی و اجتماعی روستاهای منطقه، تحت تأثیر این پدیده قرار گرفته است. این پژوهش با هدف "تحلیل آثار اقتصادی و اجتماعی خشک سالی بر کشاورزی مناطق روستایی شهرستان جیرفت" و به صورت توصیفی تحلیلی انجام شده و گردآوری اطلاعات به صورت پیمایشی می باشد. جهت انجام این مطالعه، ضمن بهره گیری از یک چارچوب مفهومی، از طریق تکمیل 217 پرسشنامه، داده ها جمع آوری گردیده و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سال 1386 به عنوان سال پایه ی خشک سالی درنظر گرفته شد و به بررسی آثار خشک سالی در سال های 1384 و 1388 (دو سال قبل و دو سال بعد از خشک سالی) بر وضعیت اشتغال، درآمد، سطح زیرکشت در بخش کشاورزی و نیز مهاجرت خانوارهای روستایی پرداخته شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد در اثر خشک سالی های 3 دهه ی اخیر حجم آب های زیرزمینی، سطح زیرکشت محصولات زراعی و باغی در سطح بالایی آسیب دیده است. هم چنین نتایج نشان داد در منطقه ی مورد مطالعه تأثیر خشک سالی بر خروج دائمی نیروی کار از بخش کشاورزی و مهاجرت روستایی بسیار اندک بوده و تغییر در اشتغال بعد از خشک سالی به صورت موقتی بوده است. هم چنین نتایج تحلیل همبستگی نشان می دهد که بین تأثیر خشک سالی و میزان درآمد و پس انداز، رابطه ی معنی دار و مثبت وجود دارد. درآمد خانوارها از بخش کشاورزی کاهش قابل توجهی یافته و میزان سرمایه گذاری در بخش کشاورزی نیز کاهش یافته است، در این نوشتار ضمن تحلیل اثرات خشک سالی بر ساختار اقتصادی و اجتماعی راهکارهایی جهت مقابله با خشک سالی ارائه گردیده است.
ارزیابی پیامدهای تغییراقلیم بر روند و ساختار پارامترهای آب وهوایی مؤثر بر تولید پسته مطالعه ی موردی: سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۸ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۹
17 - 32
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی اثرات تغییر اقلیم بر محصولات کشاورزی و شاخص های آگروکلیمایی می تواند موجب بهبود و توسعه ی راهبردهای مدیریتی در ارتباط با نیازهای مهم کشاورزی در دهه های آینده باشد و زمینه ساز اتخاذ روش های سازگاری و کاهش اثرات سوء تغییر اقلیم بر بخش کشاورزی گردد. هدف این مطالعه ، بررسی پیامدهای تغییر اقلیم بر ساختار و روند پارامترهای آب و هوایی مؤثر بر تولید پسته (رقم کله قوچی) بر اساس رویکرد جدید در گزارش IPCC-AR5 در شهرستان سبزوار است. جهت انجام این پژوهش ابتدا برمبنای داده های اقلیمی مشاهداتی در دوره ی 2005-1976 نیاز های حرارتی پسته بر اساس شاخص وینکلر محاسبه و سپس 24 شاخص دما و بارش و روند هریک از آن ها با استفاده از آزمون من کندال و شیب سن استخراج گردید. درنهایت، نیاز آبی برای هریک از مراحل فنولوژی محصول برآورد شد. در ادامه با ریزمقیاس گردانی داده های خروجی مدل CanESM2 به کمک نرم افزار SDSM پارامترهای اقلیمی تحت سناریوهای (RCP2.6,RCP4.5,RCP8.5) در دوره ی 2040-2011 شبیه سازی شد. نتایج بررسی شاخص های دمایی و بارشی برای دوره ی مشاهداتی بیانگر این بود که میانگین دمای فصل رشد 0/6 درجه ی سانتی گراد در دهه ، دارای روند افزایشی است. خروجی شاخص های بارشی نشان از کاهش قابل ملاحظه ی این پارامترها در طول مراحل سوم، چهارم و پنجم (مراحل رسیدن میوه) دارد. یافته ها برای دوره ی آتی نشان داد که متوسط دما برای سناریوهایRCP2.6 ،RCP4.5 و RCP8.5 در فصل رشد در محدوده ی 0/6 تا 0/8 درجه ی سانتی گراد دارای روند افزایشی خواهد بود که این امر سبب تسریع در گلدهی و رسیدگی زودتر محصول نسبت به دوره ی مشاهداتی می گردد. بارش در همه ی سناریوها در طول مرحله ی سوم، چهارم و پنجم فنولوژی نسبت به دوره ی پایه کاهش یافته است. با توجه به افزایش دما و کاهش بارش در طول مراحل رشد، نیاز آبی محصول (ETC) باید از طریق آبیاری بیش تر جبران گردد.
ارزیابی تغییرات محیطی در شهرستان نجف آباد بین سال های ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۷با تأکید بر بخش کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۱
59 - 76
حوزههای تخصصی:
بخش کشاورزی ذاتاً حساس به شرایط تغییر اقلیم است و این امر موجب شده که یکی از آسیب پذیرترین بخش ها به خطرات و اثرات تغییرات محیطی باشد. هدف این پژوهش، ارزیابی تغییرات محیطی با روش توصیفی-تحلیلی در شهرستان نجف آباد است که داده ها نیز به روش پیمایشی تهیه شده است. بررسی های روند من-کندال نشان داد که دما طی یک دوره ی آماری 20 ساله دارای روند صعودی بوده است. همچنین در زمینه ی بارش، عدم وجود روند مشخص و کاهش بارندگی در شهرستان دیده می شود. بررسی ها نشان داد که همبستگی قوی بین برداشت از منابع آب زیرزمینی با تغییرات سطح آب زیرزمینی و نیز تأثیرات مخرب روند افزایش برداشت از منابع آب زیرزمینی در شهرستان نجف آباد وجود دارد. ضریب همبستگی بارش و نوسانات سطح آب زیرزمینی نشان داد که هیچ گونه ارتباطی میان این دو سری زمانی وجود ندارد. در این محدوده ی مطالعاتی، روند افت سطح آب زیرزمینی مستقل از بارش بوده و ناشی از استفاده ی بی رویه ی آب های زیرزمینی و نیز کاهش آب سطحی ورودی به منطقه است. نتایج ضریب همبستگی متقابل دو سری زمانی (افت سطح آب و هدایت الکتریکی) بیانگر همبستگی شدید این دو سری زمانی و همچنین اثرات منفی روند افت سطح آب زیرزمینی بر میزان هدایت الکتریکی آب در نجف آباد است. یافته های پوشش گیاهی نشان داد در جنوب و جنوب شرق نجف آباد به دلیل تغییر کاربری کشاورزان از کشت زراعت به کاشت درختان و احداث باغات روند افزایشی داشته است، اما در بخش زیادی از شهرستان روند پوشش گیاهی منفی بوده است. بررسی ها نشان داد که میزان اراضی زیرکشت زراعی و باغی شهرستان به شدت کاهش یافته و از تعداد شاغلین بخش کشاورزی کاسته شده است.
ارزیابی مدل های سنجش قابلیتهای کشاورز ی(مدل اکولوژیکی ومدل مبتنی برآمایش سرزمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
183 - 197
حوزههای تخصصی:
اهمیت بخش کشاورزی به عنوان یکی از ارکان اصلی اقتصاد یک کشور تاحدی است که در سند چشم انداز وظیفه بسیار سنگین امنیت غذایی و کمک در حفظ محیط زیست بعهده بخش کشاورزی گذاشته شده است.باتوجه به اینکه برای سنجش قابلیتهای کشاورزی کمتربه معیارهای انسانی توجه شده است وتحقیقات انجام شده بیشتر عوامل طبیعی را برای سنجش قابلیتهای کشاورزی در نظر گرفته اند،در این تحقیق سعی بر سنجش قابلیتهای کشاورزی با دو مدل اکولوژیکی که عبارت است از: سنجش قابلیتهای کشاورزی فقط با معیار های طبیعی ومدل مبتنی برآمایش سرزمین که یک دید جامع تر دارد وعلاوه بر معیارهای طبیعی، معیار های انسانی را نیز در نظر میگیرد.روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای ومراجعه به موسسات مختلف میباشد، ازنظر ماهیت کاربردی، روش از نظر هدف توصیفی- تحلیلی: پتانسیل کشاورزی استان ک.ب براساس معیار های مدل مخدوم ،عوامل طبیعی همچون: شیب ،جهت ،میزان آب، باران، اقلیم،عمق، بافت، حاصلخیزی، زهکشی خاک بااستفاده ازمدل توان اکولوژیکی مورد ارزیابی قرار گرفته ودر مرحله بعد قابلیت کشاورزی استان ک.ب، براساس مدل آمایش سرزمین: معیارهای طبیعی: درصد شیب، جهت شیب، خاک(عمق، بافت، حاصلخیزی، فرسایش، زهکشی )، میزان آب، باران و آب وهوا و معیارهای انسانی: راههای دسترسی، جمعیت، بیکاری، فقر، و مناطق روستایی بعد از ارزیابی معیارها توسط بیست متخصص در این زمینه، معیارها بعد از صحت سنجی در محیط (SPSS) ومیانگینگیری با استفاده از AHP))وزندهی شده. ودر محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی با هم ترکیب شده. بااستفاده ازنرم افزار اردس وباتطبیق دادن نقشه های ساخته شده بادر نظر گرفتن وضع موجود، مشاهدات میدانی وگوگل ارث، نتایج حاکی از این است که سنجش قابلیتهای کشاورزی استان ک.ب براساس مدل آمایش سرزمین ( که عدد 87.62با توجه به 400نقطه ای که مشخص شده بدست آمده ) به نتایج واقع بینانه تری نسبت به مدل اکولوژیکی ( که عدد73.58با توجه به 400نقطه ای که مشخص شده بدست آمده )منجر میشود.
تحلیل عاملی مسئله حکمرانی منابع آب در بخش کشاورزی و تأثیر آن بر جغرافیای سیاسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
183 - 208
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های جدی جغرافیای سیاسی ایران، مساله آب و وضعیت بحرانی مدیریت منابع آبی در بخش کشاورزی کشور است. عدم مدیریت بهینه منابع آب به عنوان نهاده اصلی بخش کشاورزی، چالشی اساسی بر سر راه تحقق کشاورزی پایدار در جغرافیای سیاسی ایران است. راهکارهای مختلفی برای این چالش جدی پیشنهاد شده است که در بیشتر موارد، به اصلاح روند حکمرانی در مدیریت منابع آب در ایران تاکید دارند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی چالش های حکمرانی آب در بخش کشاورزی در جغرافیای سیاسی ایران است. روش پژوهش حاضر روش ترکیبی و حل مساله است. جامعه آماری این پژوهش حل مساله، شامل کارکنان سازمان آب منطقه ای، جهاد کشاورزی، امور آب و اساتید و دانشجویان صاحب نظر در مساله حکمرانی آب در بخش کشاورزی است که به وسیله نمونه گیری غیراحتمالی و به شکل هدفمند انتخاب شدند. در مجموع 90 پرسش نامه محقق ساخته که حاصل مصاحبه حضوری با هفت کارشناس خبره حوزه حکمرانی آب در بخش کشاورزی کشور بود، در میان جامعه مورد مطالعه توزیع شد که پس از گردآوری آن ها 83 پرسش نامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های گردآوری شده در دو بخش آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و استنباطی(تحلیل عاملی اکتشافی) به کمک نرم افزار، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج پژوهش، چالش های حکمرانی آب در بخش کشاورزی ایران در شش عامل شامل چالش های اجتماعی، سیاسی، اداری و قانونی، تمرکزگرایی، غفلت از دانش بومی و نهادهای محلی و چالش های طبیعی و جمعیتی خلاصه شدند که در مجموع 35/60 درصد از واریانس کل را تبیین نمودند. در این بین چالش های اجتماعی بیشترین (63/25) و چالش های طبیعی و جمعیتی کمترین (46/4) سهم را در تبیین واریانس کل متغیرهای تحت بررسی داشته است. همچنین با توجه به ماهیت مشارکتی حکمرانی و نتایج این پژوهش در چالش های اجتماعی، پیشنهاد شد نقش ها و اختیارات کنشگران درگیر در حکمرانی آب با دقت تعیین و ظرفیت سازی ذینفعان با جدیت در دستور کار برای بهبود حکمرانی مدیریت منابع آب در بخش کشاورزی ایران قرار گیرد.
مقایسه روش های مختلف پیش بینی روند انتشار گازهای گلخانه ای از بخش کشاورزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
57 - 72
حوزههای تخصصی:
انتشار گازهای گلخانه ای عامل اصلی گرمایش زمین و مسائل زیست محیطی است. بخش کشاورزی یکی از منابع عمده انتشار است، به طوری که یک سوم انتشار گازهای گلخانه ای در جهان مربوط به سیستم های کشاورزی می باشد. امروزه، پیش بینی یک ابزار مهم برنامه ریزی برای سیاست گذاران به شمار می رود. پیش بینی میزان انتشار گازهای گلخانه ای می تواند تصویری از آینده را برای سیاست گذاران، نمایان و آن ها را در اتخاذ تصمیم های راهبردی یاری نماید. روش های متنوعی برای پیش بینی متغیرها وجود دارد. هدف این مطالعه، مقایسه روش های پیش بینی و روند انتشار مهم ترین گازهای گلخانه ای (متان، دی اکسیدکربن و اکسیدنیتروژن) از بخش کشاورزی ایران است. آمار و اطلاعات لازم به صورت سالانه برای دوره زمانی 2019-1990 از سایت سازمان خوار و بار کشاورزی ملل متحد، بانک جهانی و ترازنامه انرژی وزارت نیرو، جمع آوری و به منظور پیش بینی متغیرها از روش های تک متغیره الگوی خودتوضیح جمعی میانگین متحرک (آریما)، هموارسازی نمایی منفرد با روند، هموارسازی نمایی دوگانه با روند، الگوریتم هالت-وینترز ضربی و الگوریتم هالت-وینترز تجمعی و روش چند متغیره خودرگرسیون برداری استفاده شد. بر اساس یافته های تحقیق، روش های هالت-وینترز تجمعی، شبکه عصبی مصنوعی و هموارسازی نمایی منفرد با روند بهترین پیش بینی را به ترتیب برای گاز متان، دی اکسیدکربن و اکسید نیتروژن ارائه دادند. نتایج نشان داد که روند انتشار گازهای متان و اکسید نیتروژن، نزولی و میزان انتشار گاز دی اکسیدکربن، صعودی خواهد بود. نتایج می تواند در پیش بینی انتشار گازهای گلخانه ای در بخش کشاورزی و به تبع آن اعمال سیاست های مناسب راهگشا باشد.
ارزیابی آسیب پذیری مناطق پیراشهری بیرجند در برابر تغییرات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه فضاهای پیراشهری سال ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
65 - 78
حوزههای تخصصی:
بافت جمعیت استان خراسان جنوبی روستایی است که در دو دهه گذشته رخداد های شدید آب و هوایی را تجربه کردند، این بخش از جمعیت به دلیل وابستگی قابل توجه به تغییرات آب و هوایی آسیب پذیر هستند. کشاورزی به عنوان مهم ترین گزینه معیشتی حساس به اقلیم در مناطق روستایی استان منبع اصلی اقتصاد محلی را شکل می دهد، بنابراین این جمعیت در سال های اخیر به عنوان مهاجران زیست محیطی و اقلیمی بدنه اصلی مناطق پیراشهری را به ویژه در شهر بیرجند ایجاد کرده اند. به منظور کشف ابعاد آسیب پذیری مناطق پیراشهری از 20 شاخص کمی بیوفیزیکی،اجتماعی و اقتصادی استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل این داده ها روش تجزیه وتحلیل مؤلفه های اصلی(PCA) به کار رفت. نتایج به دست آمده این پژوهش نشان داد که شرایط اجتماعی-اقتصادی فعلی و افزایش فشار محیطی درنتیجه تعاملات بین انسان و محیط زیست عوامل اصلی آسیب پذیری در اکثر مناطق پیراشهری بیرجند می باشد که بر اساس درجه آسیب-پذیری در برابر تغییرات اقلیمی ظرفیت های متفاوتی دارا می باشند. نواحی پیراشهری واقع در غرب و جنوب غرب بیرجند از جمله چهکند، حاجی آباد، کلاته قاینی بالاترین میزان آسیب پذیری در برابر پیامدهای تغییرات اقلیمی را دارا می باشند. نتایج این پژوهش می تواند برای تصمیم گیری در خصوص انتخاب استراتژی های سازگاری با تغییرات اقلیمی در مناطق پیراشهری بیرجند بر اساس میزان آسیب پذیری این مناطق برای مدیران و برنامه ریزان کاربرد داشته باشد.
اثرات تغییرات اقلیمی بر الگوی کشت در استان گلستان: تحلیل آماری از داده های اقلیمی و الگوهای کشت طی 25 سال گذشته
منبع:
اکولوژی سرزمین سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
259 - 278
حوزههای تخصصی:
آشکارسازی از نظر آماری، فرآیندی است برای نمایان ساختن تغییرات معنی داری که نتوان آن ها را به تغییرات طبیعی مربوط دانست. بخش کشاورزی وابستگی شدیدی به پارامترهای اقلیمی دما و بارش دارد بنابراین با شدت و سرعت بیشتری نسبت به تغییرپذیری های اقلیمی واکنش نشان می دهد. تغییرات اقلیمی می تواند در مدت زمان طولانی بر نوع کشت و کشاورزی یک منطقه نیز تأثیر بگذارد. برای اینکه بتوان کمیت و کیفیت تولیدات کشاورزی را در استان گلستان افزایش داد، نیازمند مطالعه پیشینه اقلیمی در استان گلستان و رژیم های بارش و دمای آن طی دوره زمانی طولانی (حداقل 25 سال) هستیم تا بتوانیم روند تغییرات را بررسی کنیم. بنابراین برای بدست آوردن تیپ های کشت زمستانه و تابستانه مناسب برای استان گلستان از روش منکندال و پاپاداکیست بر روی داده های اماری ایستگاه های هواشناسی استان استفاده گردید.برای این منظور داده های اقلیمی مورد استفاده در این پژوهش شامل داده های میانگین حداقل، حداکثر و متوسط دمای ماهانه، میانگین حداقل و حداکثر مطلق دمای ماهانه، متوسط سالانه دما و بارش 9 ایستگاه استان گلستان در بازه زمانی (2018-1990) است که از سازمان هواشناسی کشور تهیه گردید. نتایج حاصل از تحلیل های آماری نشان داد که تغییرات بارزی در نوع الگوی کشت منطقه طی دوره زمانی مورد مطالعه (2017-1990) صورت نگرفته که دلیل این رویداد با توجه به آستانه های دمایی تعریف شده مدل پاپاداکیس قابل توجیه است. به عنوان مثال الگوی غالب زمستانه جو دو سر بود که لازمه کشت محصول این است که میانگین حداکثر دمای سردترین ماه سال بیش از ۱۰ درجه سلسیوس باشد از آنجایی که آستانه ی دمایی مذکور در طول دوره آماری در منطقه مشاهده گردید، بنابراین نوع کشت در این مدت ثابت بوده که با توجه به شرایط روند افزایشی دما، در آینده نیز کشت این محصول وجود خواهد داشت. همچنین حاکمیت دماهای حداکثر بالای ۲۰ و ۲۵ درجه سلسیوس در منطقه و طولانی بودن فصل عاری از یخبندان، دلیلی برای ثابت بودن تیپ های غالب تابستانه در این استان می باشد.
اصلاح الگوی کشت محصول های زراعی در راستای توسعه پایدار کشاورزی در شهرستان شیراز مبتنی بر همبست آب-غذا-محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
121 - 150
حوزههای تخصصی:
به دلیل اثرگذاری های سوء فعالیت های تولیدی بخش کشاورزی بر محیط زیست به ویژه آلودگی آب و خاک، یکی از مهم ترین تصمیم ها در بخش کشاورزی تخصیص بهینه منابع تولید است. در این بررسی تلاش شد تا با یک رویکرد چند هدفه مبتنی بر همبست آب-غذا و محیط زیست، الگوی کشت بهینه ای برای محصول های زراعی شهرستان شیراز پیشنهاد دهد. هدف های مورد نظر در این تحقیق شامل بیشینه کردن سودمندی اقتصادی، کمینه کردن مصرف آب، کمینه کردن مصرف کودها و سم های شیمیایی و بیشینه کردن امنیت غذایی می باشد. به منظور حل مدل برنامه ریزی چندهدفه از روش وزنی استفاده شد. اطلاعات موردنیاز در این مطالعه شامل اطلاعات الگوی تولید، مصرف نهاده ها، قیمت و عملکرد محصول های عمده زراعی شهرستان شیراز در سال زراعی 1400-1399 بود که از طریق اسناد کتابخانه ای و تکمیل پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی گرد آوری شد. نتایج مطالعه نشان داد سطح زیرکشت بیشتر محصول های زراعی این شهرستان در الگوی بهینه با ترکیب هدف ها با کاهش همراه است. محصول پیاز در اولویت کشت قرار نگرفت و سطح زیرکشت خیار، عدس، جو و لوبیا با افزایش همراه است. در مجموع این الگو قادر خواهد بود مصرف آب در بخش کشاورزی را معادل 75/10 درصد کاهش دهد. کاهش 26/10 درصدی سطح زیرکشت شهرستان شیراز با کاهش 60/10 درصدی مصرف کودهای شیمیایی و کاهش 37/10 درصدی سم های شیمیایی همراه است. با این حال هزینه مدیریت مصرف منابع تولید در این الگو کاهش 71/9 درصدی سود کشاورزان این شهرستان خواهد بود. بنابراین اگر سیاست گذار تمایل دارد به هدف های زیست محیطی دست یابد باید این نکته را در نظر گیرد که مشوق اصلی کشاورزان برای تولید انگیزه های اقتصادی تولید است. لذا سیاست گذاران باید راه حل های مناسبی برای متمایل کردن کشاورزان به الگوی پیشنهادی پیدا کنند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر پایداری زنجیره تأمین کشاورزی با رویکرد دیمتل فازی و سوارا فازی در دوران کووید-19 (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و توسعه کشاورزی جلد ۳۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
بی شک همه گیری کووید-19 اثرات منفی زیادی را بر تمامی جنبه های زندگی بشر وارد کرده است. در سراسر تاریخ، تأمین مواد غذایی در طی بحران هایی نظیر همه گیری ها، موضوعی حائز اهمیت بوده است. از آنجایی که بخش کشاورزی، بخشی دارای اهمیت در زنجیره تأمین مواد غذایی می باشد و در میان محصولات کشاورزی گندم از اهمیت خاصی برخوردار است؛ لذا این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر پایداری زنجیره تأمین کشاورزی با تمرکز بر محصول گندم، در دوران کرونا و پس از آن صورت گرفت. شناسایی عوامل مؤثر بر پایداری زنجیره تأمین کشاورزی براساس پیشینه پژوهش صورت گرفت و سپس این عوامل با روش دلفی نهایی شدند. بررسی روابط علی و معلولی و تعامل معیارها با یکدیگر با روش دیمتل فازی صورت گرفت. سپس رتبه بندی معیارها به کمک روش سوارا فازی انجام شد. نتایج روش دلفی منجر به شناسایی سه بعد تدارکات پایدار، تأمین و طراحی پایدار و توزیع پایدار در حوزه پایداری شد که هر یک دارای زیرمعیارهایی بودند. مطابق نتایج بدست آمده در روش دیمتل توجه سازمان های تحقیقاتی به تحقیقات مورد نیاز در رابطه با پایداری در زیر معیارهای تدارکات پایدار، همکاری با تامین کننده دارای گواهینامه ISO در زیر معیارهای تأمین و طراحی پایدار، توقف بازاریابی خاکستری محصولات در زیر معیارهای توزیع پایدار، مؤثرترین معیارها در زنجیره تأمین کشاورزی محصول گندم در دوران کووید-19 شناسایی شدند. همچنین میزان اهمیت این معیارها در روش سوارا فازی تعیین شد. با توجه به نتایج پژوهش بالا بردن سطح آگاهی کشاورزان در رابطه با پایداری و همچنین استفاده از بذرهای تأیید شده باعث جلوگیری از هدر رفتن منابع شده و پایداری زنجیره تأمین را افزایش می دهد. همچنین توقف بازاریابی خاکستری در زنجیره تأمین گندم باعث پایداری زنجیره تأمین در جهت افزایش امنیت غذایی خواهد شد.
طراحی و تبیین مدل راهبردی شناخت فرصت های کارآفرینانه در شرکت های تعاونی دانش بنیان فعال در بخش کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷
1 - 26
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شرکت های دانش بنیان به عنوان موتور توسعه اقتصادی کشورها مطرح بوده و به عنوان منشأ اصلی اشتغال زایی و تسهیل محیط کارآفرینی به شمار می روند و دارای پتانسیل تسریع در خلاقیت، نوآوری و گشایش فرصت های تجاری سازی نوین می باشند. بر این اساس تحقیق حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی راهبردهای شناخت فرصت های کارآفرینانه در شرکت های تعاونی دانش بنیان بخش کشاورزی انجام شده است.روش شناسی: در این پژوهش، نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدهای شناخت فرصت های کارآفرینانه بر اساس مبانی نظری شناسایی شدند و در نهایت، با استفاده از نظر 30 تن از خبرگان به روش دلفی فازی مورد پایش قرار گرفت و عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر شناخت فرصت های کارآفرینانه استخراج شد و با نهایی شدن و اعطای ضریب و وزن به آن ها با نرم افزار SPSS و سپس راهبردهای ارائه شده از طریق فرآیند تحلیل سلسله مراتبی به کمک نرم افزار Expert Choice 11 مورد ارزیابی و رتبه بندی قرار گرفتند. در این مرحله، بر اساس جدول کرجسی مورگان، 165 نفر از کارشناسان خبره شرکت های تعاونی دانش بنیان فعال در بخش کشاورزی به عنوان نمونه آماری از بین 281 شرکت انتخاب شدند. یافته ها و نتیجه گیری: بر اساس تحلیل SWOT عناصر مدل شناخت فرصت های کارآفرینانه شناسایی شد و پس از بررسی راهبردهای بیست گانه، با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی، عناصر مدل رتبه بندی و تحلیل شدند.اصالت/نوآوری: این مطالعه، مدل راهبردی شناخت فرصت های کارآفرینانه با توجه به عوامل داخلی و خارجی در شرکت های تعاونی دانش بنیان بخش کشاورزی را رائه می دهد
بررسی اثر شاخص های دانش بنیان بر کارایی شرکت های تعاونی تولیدی کشاورزی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
69 - 86
حوزههای تخصصی:
یکی از محورهای اساسی توسعه، دانش محور بودن فعالیت های تولیدی است. آسیب پذیری زیاد بخش کشاورزی از یک سو و اهمیت بالای این بخش در تأمین امنیت غذایی از سوی دیگر سبب شده که کشاورزی در ایران به سمت تولید دانش بنیان گام بردارد. در این راستا تعاونی های تولیدی با تجمیع اراضی خرد و اعمال مدیریت صحیح از طریق به کارگیری روش های علمی و گرایش به سمت استفاده از فناوری نوین در امر تولید، می توانند زمینه را برای افزایش بهره وری فراهم آورند. لذا تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت به کارگیری علوم و تجهیزات جدید در بخش کشاورزی و تأثیر آن ها بر کارایی تعاونی ها انجام پذیرفته است.در این مطالعه به اندازه گیری انواع کارایی 29 شرکت تعاونی تولیدی روستایی استان مازندران با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها اقدام شد. بدین منظور از نرم افزار DEAP2.1 بهره گرفته شد.نتایج نشان داد تنها 24/17 درصد تعاونی های مورد بررسی به لحاظ فنی و مقیاس، 03/31 درصد به لحاظ مدیریتی، 90/6 درصد به لحاظ تخصیصی و اقتصادی کارا هستند. همچنین بر اساس رویکرد ورودی محور، فاصله زیادی (7/58 درصد) بین متوسط کارایی فنی تعاونی های دانش محور با منبع محور وجود دارد که پیشنهاد می شود مدیران تعاونی های سراسر استان، تعاونی های شهرستان آمل را الگوی خود قرار دهند و در جهت بهره مندی از علم و فناوری نوین در امر تولید کوشا باشند.در اکثر مطالعات انجام شده صرفاً به اندازه گیری کارایی فنی بسنده شده است؛ حال آنکه در مطالعه ی حاضر به اندازه گیری انواع کارایی فنی، تخصیصی، اقتصادی، مدیریتی و مقیاس و مقایسه تعاونی های دانش محور با منبع محور پرداخته شده است.
تغییر اقلیم و تولد کشاورزی: گذار فرهنگی از جستجوی غذا به تولید غذا در جنوب غربی آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
3 - 22
حوزههای تخصصی:
دگرگونی های فرهنگی جوامع انسانی به عوامل گوناگونی بستگی دارد که یکی از مهم ترین آن ها تغییر اقلیم است. این پدیده با تغییر شکل محیط زیست می تواند امکانات معیشتی را گسترش دهد و یا محدود نماید. پژوهش های دیرین اقلیم و باستان شناسی نشان می دهند که تمایل جوامع انسانی به تغییر نظام معیشتی خود، بی ارتباط با دگرگونی های اقلیمی و محیطی نبوده است. این مقاله با بهره گیری از علوم مزبور، قصد دارد، به منظور شناخت وضعیت محیطی و زمان احتمالی آغاز فعالیت های کشاورزی در جنوب غربی آسیا، به ویژه ایران، به بررسی شرایط اقلیمی اواخر پلیستوسن و اوایل هولوسن بپردازد. به نظر می رسد، چالش های معیشتی مرتبط با نوسانات اقلیمی پی درپی در اواخر پلیستوسن بر درک بهتر انسان از توانایی ها و ضعف های خود و نیز امکانات بالقوه طبیعت پیرامونش افزوده است، به طوری که توانسته است، با پشت سر گذاشتن دشوارترین تنش زیستی این دوره، موسوم به رویداد دریاس جوان (۹/۱۲ – ۷/۱۱ هزارسال پیش)، در اوایل هولوسن اولیه (۷/۱۱ – ۵/۱۰ هزار سال پیش)، از طریق کشت غلات مبادرت به تولید غذا نمایند. روند افزایش رطوبت طی هولوسن اولیه در مناطق قارّه ای (برخلاف مناطق نزدیک به دریا) بسیار آهسته صورت گرفته و این وضعیت، به احتمال زیاد، مانع توسعه امکانات زیست محیطی همگام با افزایش جمعیت بوده است. بنابراین، محتمل است که ابداع کشاورزی در مناطق قارّه ای برای سازگاری با دشواری های معیشتی در اوایل هولوسن اولیه رخ داده است. وقوع این پیشرفت بزرگ در مسیر دگرگشت فرهنگی انسان، بازتاب دهنده نقش مؤثر اراده او در کاهش فشارهای طبیعت است.
مطالعه تاثیرات فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اشتغال و توسعه پایدار بخش کشاورزی ایران طی سال های 1370 -1400(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت سبز دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
103 - 122
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهمی که در دهه های اخیر مورد توجه بوده, بحث اشتغال است. جوامع مختلف در جستجوی راه هایی برای افزایش اشتغال و بهره گیری بهتر از منابع انسانی در دسترس خود هستند و در این راستا تکنولوژی های جدید نقش مهمی را هم بر ایجاد یا حذف اشتغال و هم بر روند توسعه پایدار در بخش کشاورزی کشور ها ایفا می کنند. در سال های اخیر به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات ICT )) ابعاد مختلف زندگی بشری را متاثر ساخته و تحولات شگرفی را در بعد اقتصادی و اجتماعی به وجود آورده است. ICT آثار گسترده ای بر نوع ساختار کار و اشتغال دارد که در همه ی سطوح اشتغال را دست خوش تغییر و تحولات زیادی کرده است. این فناوری بر ساختار مشاغل نیز تاثیر گذاشته و ماهیت مشاغل در جوامع را از طریق کاهش متوسط سختی کار, فکری تر شدن, ناپایدارتر شدن و تخصصی تر شدن مشاغل,متحول کرده است. در این تحقیق بمنظور بررسی تاثیرات فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اشتغال و توسعه پایدار بخش کشاورزی ایران در دوره زمانی 1370 تا 1400 از متغیرهای شاغلین بخش کشاورزی، ارزش تولیدات بخش کشاورزی، موجودی سرمایه بخش کشاورزی و سهم هزینه های ICT از تولید ناخالص داخلی بخش کشاورزی تحت تابع تقاضای کار ماتیوسی و استرالاچینی استفاده شده است و با استفاده از رهیافت مدل های رگرسیونی انتقال ملایم ضرایب برآورد شده است. نتایج تخمین مدل حکایت از آن دارد که با افزایش و توسعه شاخص های فناوری اطلاعات و ارتباطات اشتغال بخش کشاورزی بهبود یافته است.
یادگیری خدمت محور: رویکردی نوین در نظام آموزش عالی کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۷ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۶
95 - 108
حوزههای تخصصی:
: به منظور اشتغا ل پذیر کردن دانش آموختگان کشاورزی، دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه با یک اقدام مبتکرانه، نظریه یادگیری "خدمت محور" را برای اولین بار در درس عملیات کشاورزی به کار گرفت. این مطالعه کیفی بر مبنای روش اقدام پژوهی، با هدف معرفی روش یادگیری خدمت محور شکل گرفت. چهارده نفر از دانشجویانی که درس عملیات کشاورزی را در نیمسال دوم 89-90 انتخاب کرده بودند به روش نمونه گیری داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. نتایج نشان داد که روش یادگیری خدمت محور، موجب شکل گیری نگرش مثبت در دانشجویان، تلفیق تئوری و عمل، توسعه مهارت های ارتباطی و حرفه ای و نیز افزایش مسئولیت پذیری اجتماعی، تفکرمداری و توانمندسازی دانشجویان شده است. همچنین نظرات ارائه شده توسط کارفرما نشان داد که آنان نیز از اینکه گلخانه بیمارستان بیستون احیاء و راه اندازی شده است بسیار خرسند و رضایتمند هستند. نتایج این مطالعه می تواند دستاوردهایی برای نظام آموزش عالی کشاورزی در کشور به دنبال داشته باشد؛ بدین صورت که یادگیری خدمت محور می تواند به عنوان یک روش یادگیری تجربی در سایر دانشکده های کشاورزی به کار گرفته شود.