توسعه فضاهای پیراشهری
توسعه فضاهای پیراشهری سال 6 بهار 1403 شماره 1 (پیاپی 11) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
الگوهای مختلف توسعه سکونتگاهی اثر مستقیمی بر شکل گیری جزایر گرمایی شهری دارند و استفاده از مدل های مکانی نقش مهمی در بهبود درک این اثرات ایفا می کند. ازاین رو در مطالعه حاضر، از مدل سلول های خودکار برای پیش بینی توسعه مناطق سکونتگاهی آینده در شمال ایران (جلگه دشت گیلان) برای سال های 2035 و 2050 تحت سه سناریوی رشد اقتصادی (BAU)، حفاظت از محیط زیست (ENV) و رشد فشرده (COM) استفاده شد. لایه های دمای سطح زمین مناطق سکونتگاهی از سه تصویر ماهواره لندست در سال های 2002، 2012 و 2022 با مقادیر میانگین 14/33، 38/36 و 78/34 درجه سانتی گراد بازیابی شد. نتایج تحلیل های آماری نشان داد که قطعات طیفی مستخرج از تحلیل شی گرای تصاویر ماهواره ای، پیش بینی دقیق تری از میانگین دمای سطح زمین ارائه می دهند. با استفاده از مساحت قطعات طیفی و درصد مرز مشترک آن ها با قطعات مجاور، یک مدل رگرسیونی برای پیش بینی دمای سطح زمین مناطق سکونتگاهی پیش بینی شده برای سال های 2035 و 2050 ساخته شد (617/0=R2). بالاترین میانگین دمای سطح زمین تحت سناریوی COM (88/33 درجه سانتی گراد) در سال 2050 به دست آمد، درحالی که کمترین مقدار میانگین دمای سطح زمین تحت سناریوی ENV در سال 2050 (23/31 درجه سانتی گراد) مشاهده شد. با توجه به نتایج این مطالعه، میانگین دمای سطح زمین مناطق سکونتگاهی به اندازه و پیکربندی فضایی قطعات طیفی سکونتگاهی در مقیاس محلی و الگوهای گسترش مناطق سکونتگاهی (سناریوها) در سطح منطقه ای وابسته است.
واکاوی عوامل مؤثر بر دلبستگی مکانی مناطق پیراشهری قائمشهر با تمرکز بر آزادی بهره-بردار (مورد مطالعه: محله ی مفت آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مسکن به عنوان یکی از پیچیده ترین بناهای معاصر، به سرپناهی موقت، بدون معنا و بی ثمر تبدیل شده که کارکرد راستینش- مأوا و مأمن بودن- را ازدست داده است. این در حالی است که توجه به تمایلات روحی و علایق متنوع انسان ها در کنار استانداردهای فیزیکی موجب افزایش کیفیت زندگی می گردد؛ ازاین رو بررسی حس دلبستگی به فضای سکونت به عنوان یکی از عوامل افزایش کیفیت در مناطق پیراشهری، به جهت وجود معضلات متعدد در این مناطق، بحثی، قابل توجه است. پژوهش حاضر، باهدف شناخت ارتباطِ مداخله ی بهره بردار در شکل دهی به فضای سکونتی و ایجاد حس دلبستگی به مکان، آزادی بهره بردار در شکل دهی به فضای سکونت را به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر حس دلبستگی به مکان موردبررسی قرار می دهد. پژوهش با توجه به هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی- پیمایشی است، در بخش کمی شاخص های مؤثر در بعد آزادی و حس دلبستگی به مکان پس از استخراج از ادبیات پژوهش های مرتبط، با تکنیک پرسشنامه ی محقق ساخته، توسط نرم افزار SPSS.22 و AMOS و آزمون های آماری معادلات ساختاری و رگرسیون خطی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن است که، آزادی بهره بردار در شکل دهی به فضای سکونت، بر حس دلبستگی بر مکان مؤثر می باشد و «به رسمیت شناختن انسان ها با خصوصیات متنوعشان» از زیرمتغیرهای آزادی بهره بردار، بیش ترین تأثیر را بر حس دلبستگی به مکان دارد. همچنین آزادی بهره بردار بیشترین تأثیر را بر «مسئولیت پذیری» از زیر متغیرهای حس دلبستگی به مکان می گذارد. ازاین رو توجه به این شاخص ها توسط اشخاص حقیقی و حقوقی فرآیند ساخت وساز، می تواند به ارتقای کیفیت زندگی در فضای مسکونی مناطق پیراشهری بیانجامد.
تبیین تاثیر رفتار قلمروپایی ساکنان سکونتگاه های غیر رسمی بر شکل گیری الگوی مسکن (نمونه مطالعاتی :محلات بانبور، بان برز، سبزی آباد، ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی ارتباط بین ویژگی های کالبدی مسکن در سکونتگاه های غیررسمی و رفتار قلمروپایی ساکنان سکونتگاه های غیررسمی شهر ایلام انجام شده است. علی رغم اهمیت بالای مفهوم رفتار قلمروپایی و نقش آن بر ویژگی های کالبدی مسکن، تاکنون مطالعه جامعی درزمینه ارتباط بین این مفاهیم به ویژه در بستر محلات حاشیه نشین ایران انجام نشده است. در راستای این هدف، محلات حاشیه نشین شهر ایلام به عنوان یکی از مناطق با بالاترین نرخ حاشیه نشینی در کشور جهت مطالعه میدانی انتخاب شده اند. مدل مفهومی پژوهش بر مبنای مطالعات نظری و مصاحبه های کیفی عمیق بر اساس روش تئوری زمینه ای تدوین و تدقیق شده است. مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با ساکنان محلات حاشیه نشین بانبور، بان برز و سبزی آباد در شهر ایلام انجام شده و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. سپس برمبنای روش پیمایش و سنجش کمی، وزن و اهمیت مفاهیم شناسایی شده، بر مبنای آرای متخصصین معماری و شهرسازی شهر ایلام ارزیابی و واکاوی شده است. نتایج تحلیل ها نشانگر آن است که معیارهای اثرگذار بر ویژگی های کالبدی مسکن محلات حاشیه نشین مبتنی بر رفتار قلمروپایی ساکنان را می توان در ابعاد مکان یابی قلمرو و عرصه عمومی، مفاهیم اجتماعی، مفاهیم فرهنگی، مفاهیم اقتصادی ، مفاهیم کالبدی و مفاهیم ادراکی بررسی نمود. یافته های این پژوهش نشانگر این است که ارتباط دوسویه ای بین ویژگی های کالبدی مسکن محلات حاشیه نشین و مفاهیم فرهنگی، اجتماعی، ادراکی، اقتصادی و قلمروپایی فضاهای عمومی در محلات حاشیه نشین شهر ایلام وجود دارد .توجه به این مفاهیم می تواند منجر به ارتقا کیفیت مسکن در محلات حاشیه نشین مبتنی بر رفتار قلمروپایی ساکنان گردد.
ارزیابی آسیب پذیری مناطق پیراشهری بیرجند در برابر تغییرات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت جمعیت استان خراسان جنوبی روستایی است که در دو دهه گذشته رخداد های شدید آب و هوایی را تجربه کردند، این بخش از جمعیت به دلیل وابستگی قابل توجه به تغییرات آب و هوایی آسیب پذیر هستند. کشاورزی به عنوان مهم ترین گزینه معیشتی حساس به اقلیم در مناطق روستایی استان منبع اصلی اقتصاد محلی را شکل می دهد، بنابراین این جمعیت در سال های اخیر به عنوان مهاجران زیست محیطی و اقلیمی بدنه اصلی مناطق پیراشهری را به ویژه در شهر بیرجند ایجاد کرده اند. به منظور کشف ابعاد آسیب پذیری مناطق پیراشهری از 20 شاخص کمی بیوفیزیکی،اجتماعی و اقتصادی استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل این داده ها روش تجزیه وتحلیل مؤلفه های اصلی(PCA) به کار رفت. نتایج به دست آمده این پژوهش نشان داد که شرایط اجتماعی-اقتصادی فعلی و افزایش فشار محیطی درنتیجه تعاملات بین انسان و محیط زیست عوامل اصلی آسیب پذیری در اکثر مناطق پیراشهری بیرجند می باشد که بر اساس درجه آسیب-پذیری در برابر تغییرات اقلیمی ظرفیت های متفاوتی دارا می باشند. نواحی پیراشهری واقع در غرب و جنوب غرب بیرجند از جمله چهکند، حاجی آباد، کلاته قاینی بالاترین میزان آسیب پذیری در برابر پیامدهای تغییرات اقلیمی را دارا می باشند. نتایج این پژوهش می تواند برای تصمیم گیری در خصوص انتخاب استراتژی های سازگاری با تغییرات اقلیمی در مناطق پیراشهری بیرجند بر اساس میزان آسیب پذیری این مناطق برای مدیران و برنامه ریزان کاربرد داشته باشد.
ارزیابی توسعه میان افزا در اراضی شهری و پیراشهری (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال گسترش افقی شهر به سمت پیرامون شهر برخی فضاها در درون شهر رهاشده و از روند توسعه بازمانده اند. این فضاها که عنوان سطوح میان افزا خوانده می شوند به دلیل استقرارشان در درون شهرها، دارای پتانسیل لازم برای توسعه شهر می باشند. ازاین رو هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و ارزیابی توسعه میان افزا در اراضی شهری و پیراشهری رشت می باشد. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی-تحلیلی می باشد. بنابراین از بین مجموع شاخص های مؤثر در توسعه میان افزا 3 شاخص (مصالح بکار رفته، کیفیت ابنیه و پراکنش جمعیتی) که بیشترین تأثیر را در توسعه میان افزا دارند انتخاب گردید. در ادامه فرآیند تجزیه وتحلیل به منظور اولویت بندی مناطق پنج گانه شهری و پیراشهری رشت بر مبنای مدل کوپراس به لحاظ توسعه میان افزا جهت امتیازدهی اولیه به شاخص های موردمطالعه بهره برده شد. نتایج حاصل از به کارگیری مدل کوپراس نشان می دهد که منطقه سه با کسب Nj برابر با 100 درصد به لحاظ شاخص های توسعه میان افزا بیشترین پتانسیل و جایگاه نخست را در بین مناطق پنج گانه شهر رشت داراست و مناطق 4، 2، 5 و 1 با کسب امتیازات 65/97، 53/91، 99/82 و 53/75 به ترتیب در رتبه های دوم تا پنجم قرار گرفتند. با توجه به اینکه منطقه سه شهر رشت جزء مناطق پیراشهری می باشد لذا براساس شاخص های موردمطالعه مستعد توسعه میان افزا می باشد. اما منطقه یک و پنج شهر رشت به دلیل نوساز و تازه ساخت بودن بناها دارای پتانسیل کمتری برای توسعه میان افزا می باشند. یافته های تحقیق نشان می دهد که با اعمال سیاست توسعه میان افزای شهری در توسعه آتی شهر رشت، از تخریب اراضی زراعی و باغات پیرامون شهر کاسته خواهد شد.
تحلیل روند تغییرات کاربری اراضی روستایی در فضاهای پیراشهری رشت (مورد مطالعه: روستاهای بخش لشت نشاء)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تغییرات کاربری اراضی در طی دو دهه اخیر در روستاهای بخش لشت نشاء شهرستان رشت؛ انجام شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع کمی بوده و بر اساس هدف از نوع کاربردی می باشد. جامعه آماری روستاهای بخش لشت نشاء در سه دهستان (جیرهنده لشت نشاء، علی آباد زیباکنار، گفشه لشت نشاء)، در بین سال های1380 تا1400(2020 –2000م)می باشد. به منظور تجزیه وتحلیل تصاویر ماهواره ای، در ابتدا به بررسی پیش پردازش تصاویر ماهواره ای (تصحیحات اتسمفری، تصحیحات هندسی، تصحیح خطوط جاافتاده، طبقه بندی تصاویر)، پرداخته شد و به منظور روش های طبقه بندی از روش حداکثر احتمال، شبکه عصبی مصنوعی، برآورد ماتریس خطا، ضریب کاپا استفاده شد. نتایج نشان داد، در طول دوره مطالعاتی، در روستاهای موردمطالعه اراضی کشاورزی و آب دارای روند کاهشی و باغات و مناطق مسکونی دارای روند افزایشی بودند. همچنین قابل ذکر است، از بین دهستان های موردمطالعه، تغییرات مناطق مسکونی در دهستان های زیباکنار و گفشه سریع تر از دهستان جیرهنده بوده است، و همچنین شدت تغییرات کاربری اراضی در سال های 2015 تا 2020 بیشتر از سال های دیگر بوده است.
بررسی نقش پلیس در مدیریت پیشگیری از جرایم سبز در مناطق پیراشهری (مطالعه موردی: باغستان های شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش روزافزون جرائم سبز در مناطق پیراشهری لزوم نقش آفرینی پلیس را برای مدیریت پیشگیری از این نوع جرائم ضروری کرده است. پژوهش پیش رو به بررسی نقش پلیس در مدیریت پیشگیری از جرائم سبز در مناطق پیراشهری شهر قزوین می پردازد. تحقیق ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی تحلیلی است. داده ها از طریق روش آمیخته گردآوری شده است. در بخش کیفی خبرگان و نخبگان درون و برون سازمان پلیس به تعداد 25 نفر شامل مدیران و کارشناسان خبره، کارشناسان حوزه محیط زیست و اساتید دانشگاهی شناسایی و با آن ها مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفته است. بخش کمی متشکل از 96 نفر از اساتید دانشگاه علوم انتظامی و کارشناسان پلیس پیشگیری(مرتبط ترین پلیس به حوزه های محیط زیست) بوده اند. برای تحلیل داده های بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمّی از نرم افزار Spss و لیزرل و آزمون تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد پلیس برای مدیریت پیشگیری از جرائم سبز می تواند به ترتیب اولویت هشت نقش انتقال دهنده تجارب پیشگیری وضعی با 14مضمون، نقش حمایتی با8مضمون، انتقال تجارب پیشگیری اجتماعی با11مضمون، انتقال تجارب پیشگیری کیفری با 7 مضمون، نقش پشتیبان قضایی با 9 مضمون، نقش آموزشی با 9 مضمون، نقش پشتیبان تجهیزات و امکانات با5 مضمون و تولیدکننده دانش با 7 مضمون را ایفا نماید.
ارزیابی نابرابری جنسیتی در آموزش و اشتغال زنان و تحلیل عوامل مؤثر بر آن (مطالعه موردی: روستاهای پیراشهری تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نابرابری جنسیتی، موضوعی بسیار مهم در زمینه توسعه ی جوامع روستایی تلقی می شود، که طبق گزارش بانک جهانی دستیابی به برابری جنسیتی برای اقتصاد کشورها بسیار ضروری است. در این خصوص هویت دادن و استقلال بخشیدن به زنان و فراهم کردن زمینه مشارکت فعال آن ها در امور مختلف اقتصادی – اجتماعی ضروری می نماید. براین اساس، هدف پژوهش حاضر طبقه بندی روستاهای حریم کلانشهر تبریز از نظر نابرابری جنسیتی و شناسایی بیشترین عامل اثرگذار بر روی این نابرابری می باشد. این پژوهش، ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت و روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ-تحلیلی است. جامعه آماری براساس آخرین حریم مشخص شده برای کلانشهر تبریز، 63روستا می باشد که از این میان 45 روستا در سال 1395 دارای سکنه بوده و به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده و به صورت تمام شماری مدنظر قرار گرفتند. داده های موردنیاز از مطالعات اسنادی و آمارنامه ها استخراج و تحلیل گردیدند. نتایج ارزیابی شاخص ها در روستاهای موردمطالعه طی دو دوره (95-1385) با استفاده از مدل ویکور حاکی از این است که روستای الوارعلیا با برخورداری از شرایط اجتماعی- اقتصادی مناسب نسبت به سایر روستاهای موردمطالعه از نابرابری جنسیتی پایینی (با امتیاز 1) برخوردار است. در مقابل روستای کرجان با کسب امتیاز 00/0 از این منظر در شرایط نامطلوبی نسبت به سایر روستاها قرار دارد. همچنین نتایج به دست آمده از رگرسیون وزنی جغرافیایی نشان دهنده آن است که فاصله از جاده اصلی، برخورداری از زیرساخت آموزشی، فاصله از شهر تبریز و بالا بودن درصد اشتغال روستایی به ترتیب با کسب امتیاز 712/0، 696/0، 691/0 و 647/0 بیشترین عوامل اثرگذار بر روی نابرابری های جنسیتی بوده اند.