تاریخ ایران

تاریخ ایران

تاریخ ایران بهار و تابستان 1398 شماره 1 (پیاپی 26) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

ایرانیان مقیم استانبول و جنبش مقاومت تبریز به رهبری ستارخان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنبش مقاومت جنبش مقاومت تبریز ستارخان ایرانیان مقیم استانبول انجمن سعادت علمای عتبات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۴۱۳
از روزگاران نزدیک به انقلاب مشروطیت، کنشگران سیاسی ایرانی در استانبول با جنبش ضد استبدادی در ایران پیوند داشتند. اما در این میان این پیوند بیش از همه در یاری ایرانیان مقیم استانبول با جنبش مقاومت تبریز برای بازگرداندن نظم مشروطه گی و پایان دادن به عصر «خرده خودکامگی» محمدعلی شاه نمودار شد. با آغاز مقاومت مجاهدان به رهبری ستارخان کوشندگان سیاسی ایرانی در بیرون مرزهای ایران از پراکندگی و بی کنشی بیرون آمده و به تکاپو و جنبش برآمدند. ایرانیان مقیم استانبول و مشروطه خواهان تبعیدی در چارچوب «انجمن سعادت ایرانیان» به دنبال یاری رساندن به مجاهدان تبریز برآمدند. آنان در عمل به نماینده جنبش مقاومت در خارج از کشور بدل شدند. هواداران جنبش مقاومت در استانبول در کنار یاری های مالی، اخبار پایداری ها و پیرزوی های مجاهدان را در برابر جبهه متحد استبداد و در تبریز به کشورهای اروپایی و نیز به عتبات عالیات گزارش می دادند. آنان درپیوند با رهبری مذهبی برون مرزی انقلاب در عتبات به حمایت معنوی رهبران مذهبی از جنبش مقاومت دامن می زدند. ستارخان بارها به زبان آورده بود که مقاومتش بر بنیاد فتوای علمای عتبات در حمایت از مشروطیت استوار یافته است. جنبش مقاومت تبریز نیز انجمن سعادت ایرانیان را به عنوان سخنگوی خود در بیرون مرزها پذیرفته بود و برخی خواسته ها و ضرروت های نیازمند پیگیری در عرصه بیرونی را از آنان انتظار داشت. انقلاب 1908 ترکان جوان، نیز زمینه مناسبی برای کنشگری ایرانیان هوادر جنبش مقاومت ایجاد کرده بود. نوشتار حاضر بر این فرض اساسی استوار است که کوشش های ایرانیان مقیم استانبول در بازتاب جهانی جنبش مجاهدان تبریز به رهبری ستارخان و تدارک حمایت های مالی تبلیغی آن جنبش نقشی درخور داشته. آنان بر بنیاد همین تلاش ها بود که حمایت انگلستان و روسیه از استبداد محمدعلی شاه را در افکار عمومی جهان آن روزگار بی اعتبار ساختند.
۲.

اجتماعی شدن زنان در عصر پهلوی؛ امکان یا امتناع(1304-1332ش)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عصر پهلوی زنان اجتماعی شدن امکان امتناع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۹ تعداد دانلود : ۲۳۷۹
یکی از برنامه های حکومت پهلوی اول و طراحان اصلاحات عصر وی، تلاش برای ایجاد پاره ای از تغییرات اجتماعی براساس الگوی جوامع غربی بود. یکی از این اقدامات، تغییر سبک زندگی اجتماعی و فرهنگی زنان بود که از مظاهر مدرن سازی حکومت تلقی می شد. براین اساس، تلاش شد تا در نگرش جامعه نسبت به حضور زنان در سطوح مختلف اجتماع تغییر و تحولاتی ایجاد شود. بدین منظور، مسائلی در آموزش زنان مطرح شد و تلاش هایی در شکل اصلاحات حکومتی برای ورود زنان به عرصه های اجتماعی به کار بسته شد که غالباً بدون توجه به واقعیت های موجود جامعه ی ایرانی و براساس مدل جوامع مغرب زمین طراحی و به اجراء گذاشته شد. در این جستار، به روش توصیفی– تحلیلی، مسأله ی امکان یا امتناع اجتماعی شدن زنان در عصر پهلوی، براساس اصلاحات و اقدامات حکومتی درباره ی زنان بررسی شده است. یافته ی پژوهش نشان داده که نگرش جامعه به تحولات آموزشی و مسأله ی اجتماعی شدن زنان کمتر امکان وقوع یافته است و این اقدامات در حدّ انتظار نتوانست شرایط مساعد و امکاناتی برای حضور زنان در عرصه ی اجتماعی فراهم سازد و یا در نگرش جامعه نسبت به ورود زنان به این عرصه تغییرات جدی پدید آورد.
۳.

قپچاق ها و نقش مجادلات اولوس چنگیزی در تداوم حیات آنان پس از هجوم مغول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اردوی زرین ایلخانان قپچاق مغولان مملوکان مصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۸ تعداد دانلود : ۷۶۵
چاق ها که تا قرن سوم و چهارم به زحمت در منابع تاریخی و جغرافیایی نامی از آنها دیده می شد، در قرن ششم هجری در قالب لشکرهای خوارزمشاهی به جهان اسلام معرفی شدند. این امر موجب شد در تحولاتی که در داخل ایران طی ربع آخر قرن ششم و ربع اول قرن هفتم رخ داد، نقش مهمی بازی کنند. قپچاقها با حفظ موقعیت سرزمینی خود در استپ اوراسیا یعنی بدون اقدام به مهاجرت، به صورت لشکرهای خوارزمی وارد ایران شدند و در فرآیند قدرت گیری خوارزمشاهیان در سراسر ایران نقش مهمی داشتند. اینان تا پایان کار جلال الدین خوارزمشاه (628 ه )، نیروی عمده و اصلی در برابر مغولان مهاجم به ایران به شمار می آمدند اما در آغاز قرن هفتم هجری، سخت مورد تعقیب مغولان چنگیزی قرار گرفته، کشته و یا برده گردیدند. قپچاق ها چگونه با این شرایط مجددا در صحنه تاریخ ظاهر می شوند؟ از منظر این مقاله، کشمکش ها و منازعات درونی مغولان، موجبات احیای نقش تاریخی قپچاق ها را فراهم کرد. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق تحلیل تاریخی، این مساله را مورد واکاوی قرار دهد.
۴.

خودای نامگ در بندهشن (گزارش تاریخ ساسانیان در بندهشن)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تاریخ ساسانیان خودای نامگ ایرانشهر زردشتیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۹ تعداد دانلود : ۲۰۷۷
متن های زردشتی فارسی میانه که پس از واژگونی شاهنشاهی ساسانیان و در سدة سوم هجری/ نهم میلادی، بر بنیاد ترجمه ها و تفسیرهای اوستای روزگار ساسانیان تدوین و گردآوری شده اند، برای شناخت دین، فرهنگ و تاریخ ساسانیان اهمیت چشمگیری دارند. یکی از این متن ها، کتاب بُنْدَهِشنْ (= آفرینش آغازین/ آفرینش بنیادین) است که گنجینه ای از دانش و آگاهیهای زردشتی است و بسیاری از اسطوره ها و افسانه های کهن ایرانی را از نابودی دور نگاه داشته است. احتمالاً گردآوری و تألیف اولیة این کتاب در پایان دورة ساسانیان انجام شده بود، امّا مدوِّنِ نهایی بندهشن در سدة سوم هجری، با بهره گیری از منابع گوناگون دینی و تاریخی آگاهیهای دیگری به این کتاب افزوده است. در فصل 33 بندهشن به نام «دربارة گزندی که هزاره هزاره به ایرانشهر آمد،» چکیده ای از تاریخ ایرانیان از آغاز آفرینش تا آمدن تازیان به ایرانشهر و مرگ یزدگرد سوم آمده است و آنگاه بر بنیاد پیشگویی های زردشتیان، سرنوشت آیندة ایرانشهر تا پیدایی سوشیانس گزارش شده است. آگاهیهای درست این فصل دربارة کوشش اردشیر بابکان برای نابودی کَذَگْ خُوَتایان (= ملوک الطوایف) و آراستن دوبارة دین زردشتی؛ جنگ های شاپور دوّم با تازیان؛ خشکسالی هفت سالة دورة پیروز و تاخت و تازهای هپتالیان؛ پیدایی مزدک در دورة قباد و نابودی او با پایمردی خسرو انوشیروان و نبرد او با هون ها، و سپس آمدن تازیان به ایرانشهر در دورة یزدگرد سوم تا مرگ او، همگی بر بنیاد خودای نامگ (تاریخ ملّی ایرانیان) نگاشته شده اند، و ازاین رو باید بندهشن را چنان منبعی سودمند برای مطالعة تاریخ ساسانیان نگریست.
۵.

ماهیت گفتمان انقلابی چپ در ایران عصر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هویت انقلابی الگوی گفتمانی عناصر مضمونی ایران معاصر تغییر بنیادی خشونت ترور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۴ تعداد دانلود : ۴۱۰
چکیده ماهیت گفتمان انقلابی چپ در ایران عصر مشروطه (پس از استقرار مجلس دوم) ظهور اشکال گوناگون هویت یکی از پدیده های مهم تاریخ ایران معاصر محسوب می شود. در میان این هویت های نوظهور هویت انقلابی از جمله اشکال هویت های سیاسی جدید است که تأثیراتی ماندگار و عمیق بر جامعه ی ایران به جا نهاده است. در واقع، گفتمان هویت انقلابی در بستر زمینه ها و عوامل داخلی از جمله برخوردها و درگیری های بین احزاب و گروه های سیاسی مجلس دوم شورای ملی پدید آمد و ایدئولوژی های خارجی مانند مارکسیسم-لنینیسم ایدئولوژی و ابزارهای سازماندهی آن را فراهم آوردند. پرسش اصلی این مقاله این است که الگوی گفتمانی هویت انقلابی در ایران دوره ی مشروطه چگونه ساخته شد و مهم ترین عناصر مضمونی آن کدام بود؟ از خلال متون برجای مانده از انقلابیون اولیه ی ایرانی، که به شکل اساسنامه و مرامنامه ی حزبی، اعلامیه، روزنامه، خاطرات و مانند این ها نوشته شده است، و با تکیه بر روش تحلیل تاریخی گفتمان می توان مجموعه ای از مضامین محوری را مورد شناسایی قرار داد که در دوره ی مجلس دوم مشروطه الگوی گفتمانی هویت انقلابی را پی افکندند. این الگو در پیرامون منظومه و عناصری معنایی شامل تغییر بنیادی، درک زیربنایی تاریخی ، حزب گرایی و فعالیت مخفی، اولویت سیاست، بین الملل گرایی، مشروطه ستیزی و مخالفت با پارلمانتاریسم و خشونت و ترور ساخته شد. در تاریخ معاصر ایران هرگاه هویت انقلابی سربرآورده است می توان حضور تمامی این عناصر مضمونی یا دست کم تعدادی از آن ها را در کانون منظومه های هویتی شان ملاحظه کرد. [A1] [A1] پرسش، روش و یافته های تحقیق در چکیده گنجانده شود. Abstract The Nature of the Revolutionary Left Discourse in Iran in the Constitutional Era (After the Establishment of the Second Majlis) The emergence of various forms of identity is one of the important phenomena of contemporary Iranian history. Among these emerging identities, revolutionary identity are among the forms of new political identities that have had lasting and profound effects on Iranian society. Indeed, the discourse of revolutionary identity emerged in the context of internal factors, including clashes between political parties and groups in the Second National Assembly and provided external ideologies such asMarxism-Leninism ideology and the means of organizing it.The main question of this paper is how the discourse model of revolutionary identity was constructed in Iran during the constitutional period and what were its most important themes? Through the surviving texts of the early Iranian revolutionaries, written in the form of party statutes and charters, leaflets, newspapers, diaries, and so on, relying on the method of historical analysis of discourse,It is possible to identify a set of central themes that in the course of the Second Constitutional Assembly developed the discursive pattern of revolutionary identity.This model was built around the system and semantic elements including radical change, understanding of historical underpinnings, partisanship and covert activity, policy priorities, internationalism, constitutionalism, and opposition to parliamentarianism and violence and terror. In the contemporary history of Iran, whenever there is a revolutionary identity, all these themes, or at least some of them, can be found in the focus of their identity systems.
۶.

سلسله مراتب متصدیان مالیاتی در قرون میانه، با تأکید بر ماوراءالنهر و گستره ی شرقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: متصدی مالیاتی دیوانسالاری ایران عامل مستوفی عمید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۳۲۵
تداوم و تحول در نظام دیوانی ایران میانه در گستره شرقی آن از جمله موضوعات مهم در تاریخ اجتماعی اقتصادی اداری ایران است. اما موضوع نظام مالیاتی به عنوان ایده مبنایی شکل یابی دیوان سالاری ایرانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است به خصوص که در گستره سرزمین های شرقی خلافت، فقدان منابع مستقیم در مورد سازمان دیوانی دسترسی به جزئیات را دشوارتر می سازد. در این میان سلسله مراتب نظام مالیاتی که نقش محوری در حفظ و کارکرد این نظام داشته است، مورد توجه قرار نگرفته است و پرسش پژوهش ناظر بر آن است. در این پژوهش با بازیابی القاب دیوانی رایج برای متصدیان مالیاتی در قرون میانه ی متقدم، تلاش می شود تا با استخراج واژگان دیوانی از متون فارسی این دوران و بررسی داده ها با روش تحقیق تاریخی، نسبت و روابط مابین این القاب و مناصب با یکدیگر و تحولات آنها در این دوران مشخص شود. یافته های پژوهش نشان می دهد در پی تغییر ادبیات دیوانی به زبان فارسی در قرن سوم و چهارم قمری، به تدریج از قرن پنجم به بعد برای متصدی عالی رتبه ی مالیاتی به جای عامل، لقب مستوفی رواج یافت، در حالی که عامل در معنای عامِ کارگزار همچنان به کار می رفت. حوزه ی اختیارات متصدیان میان مرتبه با لقب عمید و بندار و ... نیز در این دوره متغیر بود و دچار کاهش و افزایش می شد. روشن شدن مناصب اصلی دیوانی، ضرورت وجود القاب و مشاغل دیگر را مشخص می سازد و این که این مناصب با توجه به نیازهای محلی در هر دوره متغیر بوده اند.
۷.

جنس سوم ؛ بررسی پیکرشناختی خواجگان در دربار قاجار(1210 1313 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خواجه زن ح‍رم‍س‍را جنس جنسیت کودک قاجار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۷۴۶ تعداد دانلود : ۸۷۵۶
خواجگان از روزگاران کهن در ساختار سیاسی فرمانروایان مشرق زمین ایفاگر نقش های متعدد بودند. ضرورت وجودی آنها در ساختار سیاسی علی الاصول از ضرورت ها و نیازهای بخشی از سیستم سیاسی نشات می گرفت. اندرونی یا حرمسرا مکانی بود که فقط زنان و کنیزان متعدد پادشاهان در آن می زیستند. حال به منظور سامان دادن روابط داخلی اندرونی و همین طور روابط شاه و هر فرد دیگر با زنان ساکن اندرونی خواجگان را به استخدام درآورده بودند. پرسش بنیادین مقاله کنونی این است که خواجه را از منظر جنسی چگونه می توان تعریف کرد؟ آیا خواجگان هویت خود را به مثابه یک مرد تعریف می کردند یا نه برعکس خود را زنانی می پنداشتند که می توانستند که با زنان اندرونی رابطه ای متناسب برقرار کنند؟ فرضیه پژوهش این است که خواجگان را نمی توان الزما مرد یا زن تلقی کرد بلکه سخن از جنس سومی است که واجد برخی خصائص بیولوژیک مردانه از یک سو و برخی صفات بیولوژیک و جنسی زنانه از سوی دیگر هستند. با توجه به بررسی بعمل آمده روشن گردید برخی از این کودکان مذکر در کودکی اخته شده و بدین ترتیب یکی از مهمترین ویژگی های بیولوژیک جنس مذکر را از دست می دهند و برخی دیگر که به شکل طبیعی و مادرزادی به حالت خواجه درمی آمدند. از نظر پیکرشناختی و فیزیکی برخی اندام های خواجگان چون فرم صورت، فقدان ریش و سیبیل، برجستگی سینه ها حالتی زنانه به آنان می داد. نظریۀ جنس سوم که در مقاله حاضر به شکل مقدماتی ارائه شده است متضمن این ایده است که خواجگان نمونه ای از آندروژنی نه به معنای یونگی کلمه که ناظر به ترکیب حالات روانی مردانه زنان در یک جنس است، بلکه نمونه ای از هیبرید مردانه و زنانه در سطح پیکرشناختی به شمار می روند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶