مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
استرس
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۷۴)
۱۷۰-۱۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای مدیریت هیجان و ایمن سازی در مقابل استرس بر سرمایه روانشناختی زنان زندانی شهرستان تبریز بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را زنان زندانی در ندامتگاه مرکزی استان آذربایجان شرقی در سال 1398 به تعداد 654 نفر تشکیل دادند. از بین آن ها 60 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه گواه و دو گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007) استفاده شد. شرکت کنندگان گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب آموزش راهبردهای مدیریت هیجانات (8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته دو جلسه) و ایمن سازی در برابر استرس (8 جلسه 90 دقیقه ای و هر هفته دو جلسه) دریافت کردند و گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS21 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای مدیریت هیجانات و ایمن سازی در برابر استرس به طور معناداری باعث افزایش سرمایه روانشناختی شده است (01/0>P). نتایج نشان داد آموزش ایمن سازی در مقابل استرس اثربخشی بیشتری نسبت به راهبردهای مدیریت هیجانات بر سرمایه روانشناختی دارد (001/0>P). با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان از آموزش ایمن سازی در برابر استرس جهت افزایش سرمایه روانشناختی به طور مؤثرتری نسبت به راهبردهای مدیریت هیجانات در زنان زندانی استفاده کرد.
رابطه استرس ادراک شده و طرد والدین با پرخاشگری فرزندان در دوران همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تأثیرات کرونا آموزش های مدرسه در بستر خانه صورت گرفته است. تعطیلی مدارس و قرنطینه خانگی دانش آموزان به دلیل همه گیری، روی سلامت جسمی و روانی کودکان نیز تأثیرگذار است؛ بنابراین می توان انتظار داشت که بر روی استرس و طرد ِ والدین تأثیرگذار باشد. لذا پژوهشی باهدف رابطه استرس ادراک شده و طرد والدین با پرخاشگری فرزندان در همه گیری کرونا انجام شد. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آن شامل والدین دارای فرزند در سن 12 تا 17 ساله شهر بروجرد در سال تحصیلی 1400-1399 بود. حجم نمونه 386 نفر تعیین شد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه های مورداستفاده شامل مقیاس پرخاشگری کریمی (2012)، مقیاس استرس ادراک شده کوهن (1983) و مقیاس طرد والدین روهنر (2005) بود. داده ها با استفاده آزمون همبستگی Spearman و نرم افزار SPSS-21 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از پژوهش رابطه معنادار مثبتی به میزان (481/0r=) میان استرس منفی والدین با پرخاشگری فرزندان را نشان داد. همچنین بین استرس مثبت والدین با پرخاشگری فرزندان رابطه منفی و معنادار (286/0-r=) وجود داشت. درنهایت بین طرد والدین با پرخاشگری فرزندان رابطه مثبت و معنی دار (606/0r=) وجود دارد؛ بنابراین استرس و طرد والدین در بروز رفتارهای پرخاشگرایانه فرزندان در دوره کرونا مؤثر است.
مربی گری حرفه ای و حفظ زندگی خانوادگی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی این موضوع می پردازد که مربیان ورزشی حرفه ای چگونه زندگی حرفه ای و خانوادگی خود را مدیریت می کنند. برای بررسی این موضوع، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 41 مربی فرانسوی (8 زن، 33 مرد) که درگیر آماده سازی تیم های فرانسوی برای بازی های المپیک ریو (2016)، پیونگ چانگ (2018) و/یا توکیو (2020) بوده اند، انجام شد. نتایج نشان می دهد که همه مربیان مورد مطالعه یک رابطه پرشور و افراطی با شغل خود دارند. برای برخی از مربیان، این تعهد بر زندگی خانوادگی آنها تأثیر می گذارد. سه گروه از مربیان مشخص شدند: (1) اکثریت مربیانی هستند که قادر به حفظ زندگی خانوادگی خود نیستند، (2) مربیانی که از حرفه خود فاصله می گیرند و زندگی خانوادگی خود را حفظ می کنند. (iii) مربیانی که زندگی خانوادگی خود را حفظ کرده اند یا نکرده اند و خود را به عنوان بازیگرانی معرفی می کنند که مایلند برای حفظ زندگی خانوادگی مربیانی که تحت نظارت آنها هستند، هر کاری انجام دهند. بنابراین، این نتایج،، مشکلات برخی از مربیان را از نظر ترکیب زندگی حرفه ای و خانوادگی برجسته می کند. برای سایر مربیان، زندگی خانوادگی یک سپر محافظتی برای فعالیت در یک حرفه پرشور است. این داده ها می تواند اطلاعات مفیدی را برای سازمان های ورزشی مرتبط با مربیان فراهم کند.
تأثیر بازخورد زیستی رسانایی پوست بر عملکرد تیراندازان ماهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
175 - 202
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، مشاهده آثار ارایه بازخورد زیستی رسانایی پوست بر عملکرد تیراندازان ماهر بود. شرکت کنندگان، 10 تیرانداز داوطلب و ماهر رشته تفنگ بادی بودند که به تعداد مساوی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی، پس از شرکت در پیش آزمون تیراندازی، در آموزش و تمرین بازخورد زیستی رسانایی پوست و نیز پنج جلسه تمرین تیراندازی همراه با دریافت بازخورد رسانایی پوست شرکت کرد. گروه کنترل پس از شرکت در پیش آزمون، تمرینات همیشگی خود را اجرا نمود. سپس هر دو گروه در پس آزمون تیراندازی و یک هفته بعد در آزمون انتقال شرکت کردند. نتایج آنالیز واریانس یک سویه نشان داد که، عملکرد تیراندازان گروه تجربی در پس آزمون و آزمون انتقال افزایش معناداری نسبت به پیش آزمون داشته است. همچنین نتایج آزمون ارزیابی استرس نشان داد که توانایی تعدیل انگیختگی تیراندازان گروه تجربی در انتهای دوره، نسبت به ابتدای آن، بهبود معناداری داشته است. به نظر می رسد، تمرین تیراندازی همراه با دریافت بازخورد رسانایی پوست موجب نوعی یادگیری در تنظیم انگیختگی قبل از هر شلیک و در نتیجه خود تنظیمی تیراندازان در ارایه پاسخ مناسب به انگیختگی شده، و نهایتاً عملکرد آن ها بهبود یافته است. به طور خلاصه، نتایج این تحقیق نشان داد که، عملکرد ورزشی از طریق دستگاری سطح انگیختگی و ارایه بازخورد افزوده زیستی بهبود می یابد.
پیش بینی افسردگی، اضطراب، استرس و اهمال کاری تحصیلی بر اساس اعتیاد به گوشی های هوشمند با تأکید برتفاوت های جنسیتی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده بیش از حد از گوشی های هوشمند با اهمال کاری تحصیلی، افسردگی، اضطراب و استرس در دانش آموزان مرتبط است. بنابراین، بررسی ارتباط اعتیاد به گوشی هوشمند با اهمال کاری و آسیب پذیری روان شناختی در دانش آموزان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف پیش بینی افسردگی، اضطراب، استرس و اهمال کاری تحصیلی بر اساس اعتیاد به گوشی های هوشمند با تأکید برتفاوت های جنسیتی در دانش آموزان انجام شده است. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی از نوع همبستگی است. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی 275 نفر (120 دختر و 155 پسر) از دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر ترکمانچای که در سال تحصیلی 1400-1399 به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده های پژوهش با پرسشنامه اهمال کاری سولومون و راث بلوم (1984)، پرسشنامه اعتیاد به گوشی همراه سواری (1392) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) از نمونه مورد مطالعه جمع آوری شدند. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین اعتیاد به گوشی های هوشمند با افسردگی (457/0=r)، اضطراب (363/0=r)، استرس (334/0=r) و اهمالکاری تحصیلی (358/0=r) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (001/0≥P). نتایج رگرسیون نیز چندگانه نشان داد در دانش آموزان دختر میل گرایی، احساس تنهایی و خلاقیت زدایی و در دانش آموزان پسر میل گرایی و احساس تنهایی قوی ترین پیش بینی کننده های افسردگی، اضطراب و استرس هستند. همچنین، قوی ترین پیش بینی کننده اهمال کاری دانش آموزان دختر احساس تنهایی و خلاقیت زدایی و دانش آموزان پس احساس تنهایی است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت اعتیاد به گوشی های هوشمند همراه سبب افزایش میزان استرس و اضطراب در دانش آموزان شده و استرس و اضطراب ناشی از اعتیاد به گوشی های هوشمند نیز باعث افزایش میزان اهمال کاری آنها شده است.
اثربخشی آموزش برنامه فرزندپروری حمایت گرایانه بر الگوهای فرزندپروری، افسردگی، اضطراب و استرس مادران و مشکلات رفتاری برونی سازی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
135 - 111
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش برنامه فرزندپروری حمایت گرایانه بر الگوهای فرزندپروری و کاهش استرس، افسردگی و اضطراب مادران و مشکلات رفتاری برونی سازی کودکان انجام شد. مطالعه حاضر یک کارآزمایی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود که مادران ایرانی به همراه فرزندانشان که در مدارس ابتدایی شهر تهران در سال 1400 تحصیل می کردند و دارای مشکلات رفتاری برونی سازی بودند، در آن شرکت کردند. آزمودنی ها شامل 32 مادر بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های مداخله و کنترل (در هر گروه تعداد=16) تقسیم شدند. 16 مادر گروه مداخله در یک دوره آموزشی 10 جلسه ای برنامه فرزندپروری حمایت گرایانه بر اساس برنامه فرزندپروری مثبت ساندرز (Triple p) (ساندرز، 1999)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) (هایز، 2012) و آموزش مهارت های زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 2015) شرکت کردند. در مقابل، 16 مادر در گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. شرکت کنندگان با استفاده از مقیاس فرزندپروری (آرﻧﻮﻟﺪ، اولیری، ولف و آکر، 1993)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (لاویباند و لاویباند (1995) (DASS-42) و پرسشنامه رفتار کودک آیبرگ (EBCI) (آﯾﺒﺮگ و ﭘﯿﻨﮑﺎس، 1999) مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین معلم کیفیت رفتار هر کودک را با استفاده از نسخه تجدیدنظر شده مقیاس مشاهده معلم از رفتار انطباقی در کلاس(TOCA-R) (مرکز پیشگیری و مداخله جان هاپکینز، 1991) گزارش کرد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پس از پایان جلسات برنامه فرزندپروری حمایت گرایانه، در ابتدا بهبود قابل توجهی را در الگوهای فرزندپروری و کاهش افسردگی، اضطراب و استرس مادران نشان داد. در پیگیری 6 ماهه، وضعیت این مادران در گروه مداخله به طور معناداری بهتر از نمره پایه آنها و همچنین گروه کنترل بود (05/0p<)؛ همچنین مشکلات رفتاری برونی سازی شده کودکان آنها در گروه مداخله به طور معنی داری کاهش یافت و این تأثیر مداخله پس از 6 ماه به طور معنا داری حفظ شد. نتایج حاکی از اثربخشی برنامه آموزش فرزندپروری حمایت گرایانه به عنوان رویکردی مؤثر در کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی کودکان و همچنین بهبود کیفیت رفتارهای فرزندپروری مادران دارای فرزندان دچار مشکلات رفتاری می باشد.
اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران بای پس عروق کرونری: یک کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
167 - 175
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران بای پس عروق کرونری انجام گرفت. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش را 30 نفر از بیماران بیمارستان شهید مدنی تبریز که در بازه زمانی 15 مرداد 1398 تا 15 مرداد 1399 تحت جراحی بای پس عروق کرونری قرار گرفته اند، تشکیل می دادند که به همراه همسران خود در پژوهش شرکت کردند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 زوج) و کنترل (15 زوج) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش زوج درمانی شناختی-رفتاری داتیلیو قرار گرفت ولی گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. آزمودنی های هر دو گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه پژوهش پاسخ دادند. برای گردآوری داده ها از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) استفاده شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش، از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که زوج درمانی شناختی-رفتاری باعث بهبود علایم افسردگی، اضطراب و استرس بیماران بای پس عروق کرونری می شود (001/0P=). زوج درمانی شناختی-رفتاری با ایجاد تغییر در شناخت ها و رفتارهای زوجین با استفاده از تکنیک های متعدد و آموزش مهارت های مؤثر می تواند به بهبود روابط زوجین و افزایش حمایت عاطفی آنان و در نتیجه درمان اختلالات روانشناختی بیماران مؤثر باشد.
بررسی تاثیر تحریک مستقیم الکتریکی ورا جمجمه ایی و برنامه ریزی عصبی کلامی بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و استرس زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
586 - 597
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر تحریک مستقیم الکتریکی وراجمجمه ای (tDCS) و برنامه ریزی عصبی کلامی (NLP) بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و استرس زنان مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت زاهدان انجام شد روش پژوهش : طرح تحقیق به صورت پیش آزمون -پس آزمون با گروه های آزمایش (تحریک مستقیم الکتریکی ورا جمجمه ایی (tDCS) و برنامه ریزی عصبی کلامی (NLP)) و گروه کنترل بود. جامعه آماری تمام زنان دارای سه اختلال افسردگی، اضطراب و استرس مراجعه کننده به کارشناسان بهداشت روان مراکز خدمات جامع سلامت شهر زاهدان بودند که ازاین بین نمونه ای به حجم 45 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد، براین اساس 30 نفر در گروه های آزمایش، گروه اول مداخله 10 جلسه روش درمانی تحریک مستقیم الکتریکی وراجمجمه ای (tDCS) گروه دوم 8 هفته برنامه ریزی عصبی کلامی (NLP) قرار گرفت درحالی که به 15 نفر گروه کنترل هیچ گونه آموزشی داده نشد. پس از تکمیل پرسشنامه مقیاس استرس اضطراب افسردگی-21 (DASS-21)، داده ها جمع آوری و سپس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه وتحلیل انجام شد. یافته ها : نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که میانگین نمرات افسردگی (47/23=F، 001/0=P)، اضطراب (46/65=F، 001/0=P) و استرس (30/38=F، 001/0=P) بین نمرات پیش و پس آزمون گروه های درمانی کاهش معنی داری دارد. نتیجه گیری: نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد میانگین تحریک مستقیم الکتریکی ورا جمجمه ای (TDCS) کمتر از برنامه ریزی عصبی کلامی (NLP) در کاهش میزان افسردگی، اضطراب و استرس است.
تجربه زیسته شرکت در کنکور با تأکید بر پیامدهای استرس زای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کنکور به عنوان یکی از مهم ترین رویدادهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی برای شرکت کنندگان موضوعی مهم است. نقش کنکور در تعیین سرنوشت و آینده افراد از یک سو و کمبود امکانات ورود برای رشته های خاص، تجارب دانش آموزان و تلاش آن ها از ماه ها و سال های قبل و استفاده از منابع و امکانات تقویتی برای آماده شدن، این رقابت را به موضوعی جدی برای دانش آموزان، خانواده ها و مدارس تبدیل کرده است. هدف از این پژوهش بررسی تجربه زیسته افراد پس از یک یا دو بار شرکت در کنکور بود. روش به کار گرفته شده در این پژوهش، روش کیفی داده بنیاد بود که به منظور استخراج عوامل علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها، عوامل فرآیندی و پیامدها در تجربه کنکور مورداستفاده قرار گرفت. شرکت کنندگان 11دانشجوی فعلی مراکز دولتی و غیردولتی بودند که تجربه یک یا دو سال شرکت در کنکور را داشتند. و به صورت هدفمند و بر اساس الگوی موارد مطلوب انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه باز و عمیق استفاده شد. پس از انجام مصاحبه 118مضمون فرعی به دست آمد که در 18 مضمون اصلی دسته بندی شدند. این 18 مضمون استخراجی در 5 گروه عوامل زمینه ای، علی، مداخله گر، پدیده اصلی، فرآیندی و پیامدها قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد که بر اساس تجربه افراد؛ خانواده، ویژگی های فرد، کلاس کنکور، دوستان، جو اجتماعی، مدرسه و رشته از عوامل زمینه ای و مداخله گر بودند. مصمم بودن، ویژگی های روانی، عوامل ناخواسته و روش مطالعه از عوامل علی در پدیده کنکور بودند. برنامه ریزی، تلاش، خودشناسی و کمک گرفتن از عوامل فرآیندی و رضایت یا عدم رضایت و استرس از پیامدهای کنکور بود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کنکور پدیده ای پیچیده از دیدگاه شرکت کنندگان است که عوامل گوناگونی در آن نقش دارد. استرس به عنوان یک پیامد منفی در کنکور موضوعی است که در همه افراد اعم از موفق یا ناموفق تجربه می شود.
طراحی مدل مدیریت استرس در سازمان در پزشکی قانونی بر اساس روش دلفی فازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
84 - 110
حوزه های تخصصی:
هدف: در دهه ی اخیر موضوع استرس و آثار آن در سازمان یکی از مباحث اصلی مدیریت رفتار سازمانی را به خود اختصاص داده است . براین اساس این تحقیق با در نظر گرفتن ماهیت کاری خاص در سازمان پزشکی قانونی در نظر دارد که به ارائه الگوی مدیریت استرس در این سازمان بپردازد. روش: این پژوهش بصورت کمی و کیفی در پارادایم قیاسی استقرایی انجام شده است. ابزار گرداوری اطلاعات پرسشنامه میباشد. برای تعیین میزان اهمیت شاخصها و غربال مهمترین شاخصهای شناسایی شده از تکنیک دلفی فازی استفاده شده است. طرح بحث: بر اساس کدگذاری تحلیل محتوای کیفی در سه سطح کدهای اولیه،مقوله های فرعی و مقوله های اصلی در نهایت 151 شاخص شناسایی شد. نتیجه بررسی شاخص ها در دو راند بر اساس پرسشنامه ارائه شده به 15 نفر خبره نشان داد که که در تمامی موارد اختلاف کوچکتر از 2/0 است بنابراین همه شاخصهای تعیین شده مورد تایید قرار گرفت. نتیجه گیری: به نظر می رسد که پزشکی قانونی در زمینه راهکارهای مدیریت استرس شغلی در میان کارکنان عملکرد چندان موفقی نداشته است و پیشنهاد می شود تا راهکارهایی مانند: برگزاری جلسه های مشاوره فردی و گروهی در سازمان برای تعیین ویژگی های مختلف وظایف و مسئولیت ها از بعد استرس زایی،در میان کارکنان بیشتر مورداستفاده قرار گیرد.
تاثیر عوامل استرس زا بر عملکرد کارکنان یگان ویژه استان سمنان در کنترل اغتشاشات
منبع:
دانش انتظامی سمنان سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۱
78-105
حوزه های تخصصی:
استرس(تنش یا فشارروانی) یکی از مهمترین عواملی است که بر عملکرد همه ی کارکنان به ویژه کارکنان ناجا تاثیر می گذارد و اثربخشی و کارآمدی کارکنان و سازمان ها یا شکست آنها را رقم می زند. این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی ،باهدف کاربردی و جامعه آماری، کلیه کارکنان یگان ویژه استان سمنان در سال1396 به تعداد 130 نفر است. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه برابر 80نفر و از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار اندازه گیری پرسش نامه (محقق ساخته) ونمرات ارزیابی عملکرد سالانه کارکنان می باشد.اعتبار این ابزار توسط استادراهنما تاییدوپایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ برابر با80/0 تایید شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی(فراوانی، درصد فراوانی، شاخص های گرایش به مرکز و شاخص های پراکندگی(انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون تی مستقل) از طریق برنامه نرم افزاری SPSS 19 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، تفاوت معناداری بین عملکرد یگان ویژه تحت تاثیر عوامل استرس زای فردی ،سازمانی ومحیطی وجود دارد به طوریکه افراد تحت تاثیر عوامل استرس زای فردی،سازمانی ومحیطی کم، به طور معناداری عملکرد بهتری دارند. ضمنااز بین متغیرهای وارد شده به تحلیل،برحسب میزان همبستگی با عملکرد یگان ویژه،تنها متغیر عوامل استرس زا فردی در مدل باقی ماند و 6/64 درصد از واریانس عملکرد یگان ویژه را تبیین نمود و بیانگر آن است که از بین متغیرها،تنها متغیر عوامل استرس زا فردی،به طور معناداری پیش بینی کننده-ی عملکرد کارکنان یگان ویژه می باشد.
تحلیل رویکرد نظری روان شناسی شهری با تأکید بر شهر استرس زا، مورد مطالعه: شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی شاخص های استرس زا و بررسی وضعیت این شاخص ها در حوزه های اقتصادی، خانوادگی، محیطی، اجتماعی و فرهنگی، شخصی و فردی، امنیت شهری و کالبد شهری در نواحی شهر یاسوج از دید شهروندان است. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی بوده است. جامعه آماری پژوهش، شامل کل شهروندان شهر یاسوج (114000 نفر) بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری خوشه ای و تصادفی بوده است. همچنین اخذ داده های موردنیاز به صورت پیمایشی و با استفاده از تنظیم و تکمیل پرسش نامه در بین شهروندان انجام گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که در بین نواحی شهر یاسوج از نظر شاخص های استرس زا ، ناحیه 1 دارای بهترین و ناحیه 4 دارای بدترین وضعیت هستند همچنین، شاخص اقتصادی و شاخص های خانوادگی بیشترین تأثیرگذاری را در افزایش استرس شهروندان شهر یاسوج و حوزه زیست محیطی و کمترین تأثیرگذاری را در استرس شهروندان شهر یاسوج داشتند. در بین شاخص های استرس زا در شهر یاسوج، پیدا کردن شغل مناسب برای اعضای خانواده، کمبود و گرانی مسکن، ارتباطات فامیلی، مشکلات مربوط به ازدواج و بالا بودن اجاره خانه، تأثیرگذارترین متغیرهای استرس زا بوده اند. همچنین در بین شاخص های استرس زا، شاخص حوزه محیطی و شاخص خانوادگی، تاثیر و قدرت تبیین بیشتری نسبت به بقیه شاخص های بررسی شده در پیش بینی افزایش استرس شهروندان شهر یاسوج دارند. همچنین نوآوری پژوهش حاضر، استفاده از تکنیک WASPAS در شناسایی و ارزیابی شاخص های استرس زا در بین شهروندان شهر یاسوج است.
تاثیر محیط کالبدی فضاهای درمانی بر کاهش استرس بیماران (بررسی نمونه موردی مطب دندان پزشکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان تاثیر محیط کالبدی فضاهای درمانی بر کاهش استرس بیماران است. پژوهش در یک مطب دندان پزشکی از طریق مقایسه نگرش و ادراک دوگروه از بیماران (80 نفر) که طی چند سال گذشته پیش و پس از تغییرات معماری داخلی به مطب مراجعه می نمودند، صورت پذیرفت. این نوع مطالعه از نوع تحلیلی- محتوایی است. تلفیقی از روش تحقیق همبستگی و کیفی به کار رفته است تا بتوان ارزیابی چند متغیر و روابط بین آنها را در شرایط واقعی امکان پذیر ساخت. ابزار گردآوری داده ها از طریق تحلیل کیفی مفاهیم و نظریه های موجود انتخاب گردیده است. از پرسشنامه برای بررسی کمّی شاخص ها در نمونه موردی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل از برنامه SPSS و آمار توصیفی نظیر فراوانی مطلق و نسبی، میانگین، انحراف معیار و نیز آمارهای استنباطی، آزمون پیرسون استفاده شده است. پایایی درونی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از بررسی پرسشنامه مشخص نمود که عوامل محیطی در کاهش استرس بیماران تاثیر بسزایی دارد. تحلیل داده ها نشان می دهد که نباید هدف از طراحی داخلی یک فضای درمانی، صرفاً درمان فیزیکی افراد باشد؛ بلکه علاوه بر ارایه خدمات درمانی، تامین مناسبات روحی و روانی کاربران از اساسی ترین اهداف طراحی چنین مکان هایی به شمار می رود
بررسی و مقایسه جهت گیری هدف، راهبردهای مقابله ای و منابع استرس در دانش آموزان دارای اختلال توجه و عادی شهرستان فراشبند
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه جهت گیری هدف، راهبردهای مقابله ای و منابع استرس در دانش آموزان دارای اختلال توجه و عادی صورت گرفت. روش شناسی پژوهش: . شرکت کنندگان این پژوهش شامل 300 نفر(150 نفر دارای اختلال توجه و 150 نفر بدون اختلال توجه) از دانش-آموزان شهرستان فراشبند بودند که براساس روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. به منظور بررسی و مقایسه متغیرهای پژوهش در دو گروه نمونه شرکت کنندگان، پرسش نامه اختلال توجه سوان (2004)، پرسش نامه جهت گیری هدف الیوت و مک گریگور (2001)، پرسش نامه راهبردهای مقابله ای استراچرز و همکاران (2000) و پرسش نامه منابع استرس گادزلا (1998) را تکمیل نمودند. پایایی ابزارهای پژوهش به وسیله ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن ها از طریق همسانی درونی تعیین شد. نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل قبول پرسش نامه ها بود. برای بررسی تفاوت بین دو گروه نمونه در متغیرهای پژوهش از روش تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد و برای بررسی رابطه بین جهت-گیری هدف و منابع استرس با راهبردهای مقابله ای از رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان استفاده شد. بحث ونتیجه گیری: نتایج تحلیل آماری نشان داد که بین دو گروه نمونه در متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین جهت گیری هدف و منابع استرس با راهبردهای مقابله ای رابطه چندگانه وجود دارد.
مقایسه اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش تنظیم هیجان بر کفایت اجتماعی و رفتارهای پرخطر در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
243 - 260
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش تنظیم هیجان بر کفایت اجتماعی و رفتارهای پرخطر در دانش آموزان دختر بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر، از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان رامهرمز در سال تحصیلی 99-1398 بود که در مدارس این شهر مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه آماری، به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای 3 مدرسه انتخاب شد. دو مدرسه به طور تصادفی به گروه های آزمایشی 1 و 2 و یک مدرسه به عنوان گروه گواه گمارده شدند. تعداد گروه آموزش ایمن سازی در برابر استرس براساس پروتکل مایکنبام (2007) شامل 23 نفر و گروه آموزش تنظیم هیجان گراس (2002) شامل 22 نفر و گروه گواه شامل 25 نفر، افراد شرکت کننده در این پژوهش بودند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه کفایت اجتماعی فلنر و همکاران (1990)، پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی زاده محمدی و احمدآبادی (1387) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSS.22 صورت گرفت یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایشی و گروه گواه از لحاظ متغیرهای کفایت اجتماعی (64/34=F، 001/0>P) و رفتارهای پرخطر (56/56=F، 001/0>P) تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین، مشخص شد که روش آموزش تنظیم هیجان تأثیر بیشتری بر میزان بهبود کفایت اجتماعی و رفتارهای پرخطر دارد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش تنظیم هیجان بر کفایت اجتماعی و رفتارهای پرخطر در دانش آموزان دختر موثر بود.
واکاوی تاثیر فضای شهری بیوفیلیک بر میزان استرس افراد(مقاله علمی وزارت علوم)
طرح مسئله: بررسی و تحلیل چگونگی طراحی فضاها در شهرها که می تواند بر شهروندان تأثیرات متفاوتی برجای گذارد. تأثیر فضاهای شهری بیوفیلیک بر میزان استرس افراد، مسئله ی این تحقیق است. اهداف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تأثیر مثبت رویکرد بیوفیلیک بر کاهش میزان استرس دارد که این کارایی بتواند در طراحی فضاهای شهری آینده توجه متخصصان را جهت اجرا جلب نماید. روش: روش تحقیق حاضر، نیمه تجربی است. جامعه ی آماری پژوهش مشتمل بر 20 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی و ارشد رشته مهندسی معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز در بازه سنی 20 تا 30 سال در سال تحصیلی 1401-1400 است. ابتدا با استفاده از اعلام فراخوان و پرسشنامه دموگرافی سلامت دانشجویان شناسایی شدند و از افراد سالم اندازه گیری کمی استرس به کمک مچ بند هوشمند در حین مشاهده تصاویر فضاهای شهری بیوفیلیک و غیربیوفیلیک به کمک عینک واقعیت مجازی به عمل آمد. سپس داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد، میانگین تغییرات استرس افراد در حین مشاهده تصاویر غیر بیوفیلیک نسبت به بیوفیلیک در دقیقه دو، تقریباً 2/5 واحد بیشتر بوده است. p-Value بین افراد با میزان تحصیلات در حالت بیوفیلیک و استراحت در دقیقه 1 و غیربیوفیلیک در دقیقه 2 و تفاوت عدد استرس در حالت غیر بیوفیلیک با بیوفیلیک در دقیقه 2 معنی دار است (p-value=023/0) که این کارایی می تواند در طراحی فضاهای شهری آینده مدنظر قرار گیرد. نتیجه گیری: توجه ویژه طراحان شهری در مورد ساختار فضاها و به کارگیری تمهیدات استخراجی از مدل بیوفیلیک در مقیاس های مختلف می تواند موجب طراحی و یا ساماندهی فضاهایی شود که میزان استرس افراد ساکن در شهرها را به میزان قابل توجهی کاهش دهد.
رابطه استرس ادراک شده، حمایت اجتماعی و حرمت خود با خوردن آشفته به واسطه ناگویی خلقی
مقدمه: استرس، حالات هیجانی منفی، بی نظمی هیجانی، ضعف حرمت خود و احساس تنهایی و انزوا از عواملی است که به عنوان راه اندازهای رفتارهای خوردن آشفته شناسایی شده اند. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه استرس ادراک شده، حمایت اجتماعی و حرمت خود با خوردن آشفته به واسطه ناگویی خلقی بود. روش: پژوهش حاضر همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مراجعه کنندگان به کلینیک درمان چاقی باراکا در شهر تهران در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بودند که از بین آن ها ۳۰۳ نفر که دارای شاخص توده بدنی بالای ۳۰ بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (۱۹۸۳)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (۱۹۸۸)، مقیاس حرمت خود روزنبرگ (۱۹۶۵)، مقیاس ناگویی خلقی بگبی و همکاران (۱۹۹۴) و پرسشنامه رفتارهای خوردن وان اشتراین و همکاران (۱۹۸۶) گردآوری شد. جهت تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج معادلات ساختاری نشان داد اثرات مستقیم استرس ادراک شده (۰/۲۲= β و ۰/۰۱> p )، حمایت اجتماعی (۰/۲۵-= β و ۰/۰۱> p ) و حرمت خود (۰/۲۱-= β و ۰/۰۱> p ) بر خوردن آشفته معنادار بود. همچنین اثرات غیر مستقیم استرس ادراک شده (۰/۰۱> p و ۷/۶۹= Z )، حمایت اجتماعی (۰/۰۱> p و ۶/۱۳-= Z ) و حرمت خود (۰/۰۱> p و ۶/۴۶-= Z ) از طریق ناگویی خلقی بر خوردن آشفته معنادار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که عواملی همچون میزان استرس، داشتن حمایت اجتماعی و حرمت خود و شناسایی و بیان احساسات می تواند بر رفتارهای خوردن آشفته تأثیرگذار باشد؛ بنابراین، می توان انتظار داشت با کاهش استرس و ناگویی خلقی و بهبود حمایت اجتماعی و حرمت خود رفتارهای خوردن آشفته در افراد چاق کاهش یابند.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نشخوار فکری، استرس ادراک شده و احساس تنهایی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
مقدمه: بیماری مولتیپل اسکلروزیس یکی از اختلال های سیستم عصبی است ک ه بس یار ش ایع ب وده و باعث تغییرات جس مانی و روانی فراوان ی در فرد می گردد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود نشخوار فکری، استرس ادراک شده و احساس تنهایی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش : پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان ۲۰ تا ۴۰ سال مراجعه کننده به انجمن ام.اس شهر سنندج در بهار و تابستان سال ۱۳۹۹ بود. نمونه پژوهش شامل ۴۰ زن مبتلا به ام . اس بودند که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس پاسخ های نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (۱۹۹۱)، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن (۱۹۸۳) و پرسشنامه احساس تنهایی کالیفرنیا راسل و همکاران (۱۹۷۸) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی توانسته در بهبود میزان نشخوار فکری، استرس ادراک شده و احساس تنهایی هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری در گروه آزمایش مؤثر عمل کند (۰/۰۵> P ). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر ذهن آگاهی روشی موثر در بهبود میزان نشخوار فکری، استرس ادراک شده و احساس تنهایی افراد مبتلا به ام. اس بود، بنابراین پیشنهاد می شود در درمان افراد مبتلا به ام.اس مورد استفاده قرار گیرد.
نقش واسطه ای استرس در رابطه میان مهارت حل مساله و فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای استرس در ارتباط با مهارت حل مساله و فرسودگی تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر بنیادی از نوع همبستگی بود. بدین منظور 330 نفر از دانشجویان دانشکده های علوم اجتماعی و رفتاری دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1401-1400 با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه های فرسودگی تحصیلی ( 2002 ABQ- ) ، پرسشنامه حل مسئله ( 1982 PSQ- ) و پرسشنامه استرس ادراک شده ( SSP- 1983 ) گردآوری شدند. جهت تحلیل داده ها از همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که اثر مستقیم مهارت حل مساله بر استرس و فرسودگی تحصیلی در سطح (001/0> P ) معنی دار است. همچنین اثر مستقیم استرس بر فرسودگی تحصیلی معنی دار است، که نشان می دهد با افزایش استرس میزان فرسودگی تحصیلی نیز افزایش می یابد. بنابراین مدل از برازش مطلوبی برخوردار است که باتوجه به آن می توان گفت که مهارت حل مساله با میانجی گیری استرس (کاهش استرس توسط مهارت حل مساله) می تواند باعث کاهش فرسودگی تحصیلی شود. بر این اساس می توان گفت با افزایش استرس در دانشجویان مهارت حل مساله آنان کاهش و فرسودگی تحصیلی افزایش می یابد.
مطالعه اثربخشی تکنیک های مدیریت استرس (تنفس دیافراگمی،آلفای ذهنی)بر کاهش استرس و اضطراب (مورد مطالعه: دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر کرمانشاه)
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵)
106 - 89
هدف این پژوهش، اثر بخشی تکنیک های مدیریت استرس(تنفس دیافراگمی، آلفای ذهنی) درکاهش استرس و اضطراب دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهرکرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400 بوده است. به لحاظ ماهیت اهداف، این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه آزمایش وکنترل، با استفاده از روش نمونه گیری است. که نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای انجام شد. سپس تعداد 60 دانش آموز دخترکه بالاترین نمره استرس و اضطراب را در پرسشنامه DASS گرفتند را در دو گروه کنترل به طور مساوی(30نفر در گروه آزمایشی و30نفر درگروه گواه) و تصادفی گمارده شدند. پرسشنامه هم به عنوان یک معیار برای غربال در گام نخست، و هم به عنوان پیش آزمون، مورد استفاده قرارگرفت و گروه نمونه از بین افرادی انتخاب شدند که در این پرسشنامه نمرات آنها یک انحراف معیار بالاتر از میانگین کسب کرده بودند.گروه آزمایشی طی8 جلسه 45 دقیقه ای آموزش مدیرت استرس را دریافت کردند.