مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
علت
منبع:
پژوهش های فقهی دوره شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
331 - 360
حوزه های تخصصی:
بر اساس تعریف های مرسوم، علم فقه برای بیان و تبیین احکام و ادله آنها طراحی شده و مقصود از ادله احکام مدارکی است که اثبات کند حکم مورد بحث، نظر خداوند است و مطابق اصطلاح فقها، دلیل حکم به راز و رمز صدور احکام و حکمت نهفته در صدور آن نظر ندارد و فقیه خود را به کشف این اسرار موظف نمی داند، اما گسترش روزافزون جوامع و تنوع پذیری و تکثر مسائل مورد نیاز جامعه ثابت کرده است که اکتفای به ادله، نیاز جامعه را مرتفع نمی کند و نمی توان انتظار داشت که برای هر مسئله مورد نیاز، دلیلی از ادله شرعی وجود داشته باشد و به ناچار باید برای تعیین تکلیف شرعی در موارد سکوت یا ابهام شریعت، از علت احکام شرعی مدد جست و با استفاده از علت ها، احکام موجود را به موارد دیگر تعمیم داد یا در مواردی که علت مرتفع می شود، احکام را نیز مرتفع و احکام شرعی را توسیع یا تضییق کرد و این مهم، اقتضا دارد که فقها از اکتفاء به بیان ادله دست بردارند و گامی در وادی علت شناسی نیز بگذارند. در این تحقیق کوشش می شود تا با تبیین دقیق معنای علت و ضرورت کشف و تبیین علل احکام و عوارض ناشی از علت یابی های نادرست، زمینه ساز حرکت علم فقه از بیان ادله به بیان علت ها باشد و با شناسایی روش های درست کشف علت، شالوده تأسیس فقه علل را فراهم کند و از این طریق، مددکار فقه ادله و موجب ارتقای آن باشد و از بروز عوارض ناپسند علت سازی های غیرکارشناسانه برای احکام پیشگیری کند.
آزادی چون بنیاد علت و دلیل در «متافیزیک دازین» هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
67 - 85
حوزه های تخصصی:
این مقاله تفصیل این قول هیدگر است که «آزادی بنیاد علت و دلیل است». مفهوم آزادی مفهومی کلیدی در دوره ای از اندیشه هیدگر است که او خود آنرا «متافیزیک دازین» خوانده است. آزادی به نزد وی در وهله نخست نه مسأله ای سیاسی و نه صورتی از علیت است، بلکه اصلی وجود شناختی است، پاسخی است به این پرسش که گشودگی عالم بر دازین از چه راهی ممکن می شود و چرا چیز ها برای انسان پرسش برانگیز می شوند و جستجوی او براییافتن علت و دلیل بر چه بنیادی استوار است. آزادی «بنیاد» فکر کردن با دلیل و استدلال و شکل دادن به ساختار تجربه به مدد دلایل و علل است. هیدگر برای دستیافتن به این بنیاد با فهم پیشینی دازین از وجود شروع می کند که شرطِ امکان برقراری نسبت با دیگر موجودات است. اما خود امکان فهم ماتقدم وجود موکول به تعالی (برگذشتن) از همه موجودات است. در تعالی جستن، دازین از موجودات برمی گذرد و به سمت تمامیت آنها که عالم باشد، می رود. خصوصیت اساسی عالم از بهرِ (Umwillen) است. میان از بهرِ که خصوصیت اولیه عالم است و در عالم بودن و آزادی دازین بهم بستگی درونی وجود دارد.
رابطه حوادث طبیعی با اعمال انسان از منظر آیات و روایات
منبع:
کلام حکمت سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵
43 - 56
حوزه های تخصصی:
خداوند همه آنچه میان آسمان و زمین است را برای بهره برداری انسان آفریده است و نعمت های ویژه ای به او داده است، اما گاهی گناهان انسان سبب از بین رفتن نعمت ها یا نزول بلای آسمانی می شود. تغییر نعمت و نزول بلا گاهی به صورت حوادث طبیعی مانند زلزله، صاعقه، باد و... است. پژوهش حاضر با رجوع به منابع دینی ابتدا حوادث طبیعی مانند زلزله، صاعقه، باد و ... را در قالب سرگذشت پیشینیان بیان می کند، سپس به فلسفه این حوادث می پردازد و در نهایت براساس آیات و روایات، رابطه اعمال انسان و حوادث طبیعی را توضیح می دهد.
عدم به مثابه علت در فیزیک ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مسائلی که در دوران باستان ذهن بسیاری از متفکران را به خود مشغول داشته بود، مسئله تغییر، کون و فساد و نقش مبادی در این فرایندها بود. مواضع برخی فیلسوفان نخستین به تناقضاتی هم چون انکار حرکت و هرگونه تقرر در موجودات منجر شده بود؛ اما ارسطو طبیعت را در معرض حرکت می داند و با وجود اینکه ماده و صورت را به عنوان مبدأ و علت اصلی هرگونه ایجاد و تغییری در نظر می گیرد، همچنین عنصر سومی با عنوان «عدم» را نیز برای تغییر و کون و فساد در طبیعت ضروری دانسته و از این طریق معمای قدیمی فوق را حل می کند. چنانکه مشهور است، ماده و صورت در میان علل چهارگانه ارسطو قرار دارند ولی علیرغم مطالب صریح درباره عدم، این مورد جزو علل نیست؛ درحالی که بررسی نقش آن نشان می دهد که می توان آن را نیز به مثابه نوعی علت در نظر گرفت، زیرا زمینه را برای ایجاد و تغییر اشیاء فراهم می آورد. در این مقاله می کوشیم با بررسی نقش عدم در طبیعت نشان دهیم که بدون آن پیدایش و تغییر در موجودات ممکن نیست و در واقع نوعی علت است.
علیت فاعلی از دیدگاه متکلمان و فیلسوفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علیت محور بسیاری از روابط طبیعی است که در علوم تجربی مورد تحقیق قرار میگیرد و هم اکنون مبنای کشف قوانین علمی است. همچنین کاربرد قوانین علوم، اعم از آنچه به فرد، اجتماع یا دیگر قلمروهای طبیعی اعم از حیوان، گیاه یا جمادات مربوط میشود، همگی بر محور علیت است. در این نوشتار سعی بر اینست که اعتبار اصل علیت از دیدگاه دو فرقه کلامی معتزله و اشاعره و همچنین دو مکتب فلسفه اسلامی مشاء و متعالیه (از ابن سینا تا علامه طباطبایی)، بررسی شود. این تحقیق شامل یک مقدمه، سه گزارش تفصیلی و یک جمعبندی و نتیجه گیری است.
سازگاری فهم ملاصدرا از قاعده «امتناع علم به معلول بدون علم به علت» با مبانی وجودشناختی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس قاعده «امتناع علم به معلول بدون علم به علت»، کسب هرگونه علم یقینی نسبت به معلول پیش از علم به علت آن، امکانپذیر نیست. بر اساس روایت منطقدانان از این قاعده، تنها علم ما به علوم حصولی که از طریق برهان حاصل میشود، مشمول این قاعده است اما ملاصدرا تحلیلی بدیع از آن دارد و برخلاف منطقدانان، نتیجه میگیرد که همه علوم اعم از حصولی و حضوری یا بدیهی و نظری مشمول این قاعده اند. این فهم نوین ملاصدرا از قاعده، بنظر برخی از شارحان او صحیح نیست و اشکالاتی دارد اما مقاله پیش رو نشان میدهد که فهم ملاصدرا با مبانی وجودشناختی او سازگار است و انتقادات شارحان ناشی از عدم توجه آنها به این مبانی است.
سنخیت علّی و معلولی از منظر ملاصدرای شیرازی و فخرالدین رازی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث چالش برانگیز در مکتب فلسفی صدرای شیرازی و امام فخر رازی،مسئله ی سنخیت میان علت و معلول است.آیاسنخیت علی و معلولی در تفکر صدرایی و فخر رازی امری پذیرفته شده است یا مردود است؟ آیا صدرای شیرازی و فخر رازی در مسئله ی سنخیت علی و معلولی،اشتراک نظر دارند یا دیدگاهی متفاوت برگزیده اند؟ در پاسخ به سوالات فوق در این مقاله نشان داده می شود که چگونه صدرای شیرازی، سنخیت میان علت و معلول را امری مسلم وبدیهی می داند و معتقد است که هر معلولی از هر علتی به وجود نمی آید و در نظام طبیعت نظمی حکمفرماست که گویای روابط دقیق میان اشیاء است.و چگونه در طرف مقابل،فخررازی،سنخیت میان خدای متعال و مخلوقات را به دلیل اشتراک میان وجود واجب و وجود ممکن،محدود شدن قدرت الهی انکار می کند و آن را با مقام تنزیه خدای متعال در تعارض میداند.
جایگاه قاعده الواحد در آراء محقق اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاعده «الواحد» از قواعد معروف فلسفی است که مورد پذیرش فیلسوفان قرار گرفته است امّا متکلّمانی همچون غزالی و فخر رازی این قاعده را نپذیرفته و در ردّ آن کوشیده اند. مهم ترین ادله بر اثبات قاعده از سوی بوعلی ارائه گردیده و پس از او نیز تلاش هایی در تقویت این ادله و پاسخ به اشکالات بر آن، صورت یافته است محقق اصفهانی نیز که قاعده الواحد را پذیرفته برای اثبات آن، استدلال هایی را سامان داده و با بهره گیری از وجوب بالغیر، امکان ماهوی و امکان وجودی (فقری) به اثبات قاعده پرداخته یا تقریرهای روشنی از آن به دست داده است در این دسته براهین با استفاده از اموری همچون وجوب و امکان، وجود هر گونه تعدد در ناحیه این امور را سبب تعدد در وجود علت و معلول یا حیثیت ها و اعتبارات مربوطه دانسته و آن را ناسازگار با وحدت شمرده است.تلاش این نوشتار ارائه تقریر روشنی از ادله ایشان است.
کاوشی اصولی پیرامون مفهوم تعلیل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
67 - 92
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در صدد تبیین، تحلیل و نقد مفهوم تعلیل است. در بررسی مفهوم تعلیل چهار دیدگاه وجود دارد. دیدگاه اول پذیرش مفهوم به نحو کلی است که به دلیل اجماع و ظهور جمله در انحصاری بودن علت و بازگشت جمله تعلیلیه به جمله شرطیه تمسک شده است. دیدگاه دوم عدم پذیرش مفهوم به نحو کلی است که برای اثبات این ادعا به بازگشت تعلیل به لقب یا وصف استدلال شده است؛ و نیز عدم ظهور علت در انحصار ابتلای به تعارض نیز به عنوان دلیل دیگر ذکر شده است. دیدگاه سوم تفصیل منسوب به شیخ انصاری رحمه الله است که بین تعمیم و تخصیص فارقی بیان نموده و مفهوم را با تفصیل خاص خود میپذیریند و قول چهارم پذیرش مفهوم فی الجمله میباشد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به این نتیجه میرسد که نظر صحیح، مفهوم فی الجمله داشتن برخی از تعلیل هاست، از این رو تعلیل ظهوری در مفهوم بالجمله نخواهد داشت.
خاستگاه، تهافت و توافق امامیه و اهل سنت در انواع مقاصد شرع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1183 - 1210
حوزه های تخصصی:
مقاصد الشَّریعه در اهل سنت و تنقیح مناط یا علل احکام، در امامیه نه ماهیت حکم است و نه دلیل آن به شمار می رود، بلکه غایات و حکمت های مصلحت خواهانه ای پشت صحنۀ تشریع احکام است که فقیه را در تصمیم گیری ها صحی و بجا یاری می دهد. پیشتازی عالمان اهل سنت در عرصۀ مقاصدی، این زمینه را فراهم آورده است که از درخت تنومند «مصالح و مفاسد»، شاخ و برگ هایی ایجاد و انواع مقاصد شرع را تصویر کنند و از هر کدام آنها آثار علمی و راهکارهای عملی، استخراج کنند. یافته ها این تحقیق با رویکرد تحلیلی و نظریه پردازیکاربردی مبتنی بر روش بررسی منابع مکتوب، نشان می دهد که دو گرایش فقهی امامیه و اهل سنت، خاستگاه مقاصد شرع را مصالح و مفاسد می دانند و در «مقاصد جزئیّه»، ضمن همسویی نظری، در عمل نیز، توافق دارند و حکم مسائل جزئی فاقد نص در ابواب مختلف فقه را از طریق مقاصد جزئیه یا تنقیح مناط، روشن می کنند، هرچند فقیهان امامیه نسبت به مقاصد دیگر به ویژه مقاصد عامه و خاصه، بر نفی و اثبات آنها، موضع جدی نگرفته اند.
بررسی مفهوم سازی خدا در ارسطو و کندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۴
177 - 194
حوزه های تخصصی:
ارسطو در بحث الهیات از «محرک نامتحرک» و «فکر فکر» سخن می گوید و برای آن مختصات و مؤلفه هایی مانند جوهر، غیرمادی بودن و فعلیت محض لحاظ می کند و کندی در بحث از مفهوم خدا از اصطلاحاتی مانند «علت»، «فاعلیت» و «خالقیت» بهره می گیرد. نقطۀ تلاقی این دو فیلسوف در تعریف آنها از فلسفه است. اصطلاحات و مفاهیمی مانند «حقیقت»، «علت» و «علت نخستین» در تعریف فلسفه نزد هر دو مطرح شده است و این مفاهیم در مفهوم سازی خدا نزد کندی انعکاس یافته است. پرسش این است که آیا، براساس تعریف فلسفه نزد ارسطو و کندی، بررسی مفهوم سازی خدا نزد آنها امکان پذیر است. یعنی تعریف فلسفه امکان مفهوم سازی خدا و بررسی آن را نزد آنها فراهم می آورد؟ امکان مفهوم سازی خدا نزد ارسطو و کندی چگونه تبیین و بررسی می شود؟ در این نوشتار با استفاده از کتاب «آلفای کوچک» و لامبدای ارسطو، که هر دوی این آثار مورد توجه کندی بوده است، به بررسی مفهوم خدا در دو بخش می پردازیم. در بخش اول، با بررسی تعریف فلسفه نزد ارسطو و کندی و بیان اصطلاحات و مفاهیم مندرج در این تعریف، به مفهوم خدا می پردازیم. در بخش دیگر، با استفاده از کتاب لامبدا و مفهوم «ازلی و جاودانه»، مفهوم خدا را تبیین می کنیم که ارسطو، بدون بهره گیری از تعریف فلسفه و با مبانی طبیعی، خدایی مابعدالطبیعی (الهیات بمعنی الأخص) را معرفی کرده و کندی با استناد به تعریف فلسفه و غایت آن و بهره گیری غیرمستقیم از مبانی مابعدالطبیعی ارسطویی (علل چهارگانه و بحث قوه و فعل) خدایی مابعدالطبیعی الهیاتی (کلامی) معرفی می کند.
عدم ضرورت علت غائی در پیدایش ممکنات؛ با تأکید بر دیدگاه استاد فیاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره ضرورت و عدم ضرورت علت غائی، دو دیدگاه مطرح است: دیدگاه نخست آنکه در پیدایش موجودات مادی، وجود هر چهار قسم علت ضرورت دارند و در پیدایش موجودات مجرد، تنها وجود علت فاعلی و غائی، کافی اند. دیدگاه دوم ضمن تفکیک بین فاعل آگاه و ناآگاه، تنها وجود علت غائی را در فعل فاعل آگاه ضروری می داند. ولی هر دو دیدگاه قابل نقد هستند و ادله دو دیدگاه نمی توانند مدعی آنها را ثابت کنند، بلکه برهان بر عدم ضرورت علت غایی وجود دارد. لذا وجود علت غائی در پیدایش ممکنات ضرورتى ندارد، بلکه در پیدایش موجودات مادی تنها وجود علل مادی، صوری و فاعلی لازم اند؛ همان گونه که در پیدایش موجودات مجرد تنها حضور علت فاعلی کافی است. ازآنجاکه جهان بینی صحیح مبتنى بر اثبات علیت و معلولیت است، بحث از علیت و معلولیت امر ضروری است. بحث از ضرورت و عدم ضرورت علل و علت غائی نزد معلول، از عوارض بحث اصل علیت است. مقاله حاضر ضمن تبیین دو دیدگاه یادشده و بررسی و نقد ادله طرفین به این نتیجه می رسد که دیدگاه سوم یعنی عدم ضرورت علت غایی صحیح است. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است.
بررسی تطبیقی مفهوم خدا در کتاب اثولوجیا و رسائل فلسفی کندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
903 - 926
حوزه های تخصصی:
خدای فلسفی با مفاهیم و اصطلاحات فلسفی مانند «وجود»، «علت»، «فعل محض» تبیین می شود که در اثولوجیا علاوه بر آنها از «واحد محض»، و «نور» و «نااندیشیده بودن» نیز سخن گفته شده است. در کندی نیز علاوه بر دو اصطلاح نخست، از «فاعلیت» و «حق» برای مفهوم خدا سخن به میان آمده است. مسئله حاضر بررسی تطبیقی مفهوم سازی خدا نزد کندی و اثولوجیا است تا میزان استقلال کندی از اثولوجیا یا میزان قرابت میان اندیشه کندی و متن اثولوجیا در مفهوم سازی خدا مشخص گردد. براین اساس پرسش هایی مطرح می شود اصطلاحات مشترک در مفهوم خدا در اثولوجیا و اندیشه کندی چقدر از حیث معنایی بهم نزدیک هستند و کاربست آنها برای اثولوجیا و کندی چقدر قابل تطبیق و انطباق است؟ آیا اندیشه کندی و کتاب اثولوجیا درباره مفهوم خدا را می توان بهم تحویل دارد؟ براین اساس در این نوشتار، با بررسی مفاهیم در هردو و تحلیل و بررسی آنها، مفهوم سازی خدا در اثولوجیا و رسائل فلسفی کندی را در مفاهیمی مانند وجود و علت و واحد بهم نزدیک و در مفاهیمی مانند «مؤیّس» متفاوت می یابیم.
ارتباط ذیل آیات با محتوای جملات در آیات سوره آل عمران
منبع:
تفسیرپژوهی سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲
130 - 107
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم، برترین و آخرین پیام خدا و ارزشمندترین گوهر گرانبهایی است که با بلیغ ترین آداب سخن، مفاهیم و معارف الهی را در اختیار ما قرار می دهد. در آیات قرآن، آن چنان ارتباط و تناسبی وجود دارد که تألیف کلام همچون ساختمان محکمی درآمده و زیبایی یک پیکره و یک تابلوی بسیار ممتاز و بی نظیری را به خود گرفته استکه در تناسب آیات، ضروری است. باید پذیرفت که در بین یک مجموعه آیات که در موضوع واحدی وارد شده اند، باید نوعی ارتباط و قدر مشترکی باشد، به اعتبار این که دارای هدف واحد و قدر جامع و مشترک واحد بوده و جمعاً یک کلام محسوب می شوند که برای ایفای هدف واحدی نازل گشته اند. رابطه بین صدر و ذیل آیات نیز از ضروریات محاوره عرفی است و گرنه کلام و سخن از سخن و کلامی که دارای هدف واحد و جامع باشد، خارج گشته؛ بلکه لازم می آید که حکیم مطلق در بین امور بی ربط و بدون مناسبت، جمع نموده باشد و این از حکیم مطلق محال است. بنابراین، تناسب بین محتوای آیات و ذیل آن، امری عقلی است؛ بلکه همان ارتباط و تناسب لفظی و معنوی است که شأن آیات و مقام بلاغت و فصاحت آن ها را بالا برده و تکمیل می نماید و زیبایی و حسن یک آیه، در همین تناسب و ترابط لازم در فواصل آیات نهفته است. دربررسی سوره آل عمران به برخی از این تناسب ها برمی خوریم که از جمله آن هاست: ارتباط ذکر اسمای الهی در آخر آیات با محتوای آن،ضمانت اجرایی حکم مطرح شده در صدر آیه،علت بیان حکم و فایده حکم که در ابتدای آیه مطرح شده است.
بررسی و نقد اشکالات فخر رازی به قاعده «الواحد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
21 - 42
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائلی که همواره در فلسفه و کلام اسلامی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد، نحوه صدور موجودات و مخلوقات از خداوند است. فلاسفه با اثبات قاعده الواحد بیان می دارند که صادر اول، تنها عقل اول است و باقی مخلوقات در نظام علّی و معلولی، با واسطه او به ترتیب ایجاد و خلق می شوند. این قاعده دارای دو رکن اساسی است: واحد حقیقی و سنخیت میان علت و معلول. مهم ترین منتقد این قاعده، فخر رازی است که اعتراضات و انتقادات گستردهای نسبت به آن مطرح می کند. در پژوهش حاضر، نگارنده به بررسی و نقد دیدگاه های او در این زمینه می پردازد و بیان می دارد که اعتراضات فخر رازی ناشی از خلط و مغالطه میان معانی کلمه «واحد» و سنخیت میان علت و معلول است.
علت گرایی ودلیل گرایی درعلوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۹
93 - 108
انون مداری یا قاعده مداری جهان اجتماعی و اتخاذ موضع مستدل درباره سهم هریک، یکی از مسائل بنیادین فلسفه علوم اجتماعی است. رویکرد قانون مدار با مرجعیت الگویی علوم طبیعی و تلقی جهان انسانی به عنوان بخشی از قلمرو جهان طبیعی با ویژگی هایی متمایز، هدف علم اجتماعی را تبیین روابط علّی و معلولی میان کنش ها/پدیده های اجتماعی و کشف قانون به شیوه ای قیاسی می داند؛ درحالی که رویکرد قاعده مدار، با اعتقاد به نیت مندی، معناداری، هنجارمندی، زمینه مندی و غایت مندی کنش های انسانی، هدف علم اجتماعی را فهم تفسیری (همدلانه یا هرمنوتیکی) یا تفهم پدیده های انسانی و شناخت و استنباط دلایل کنشگران می داند. جمعی نیز به صورت تلفیقی، هدف این علوم را توأمان، تفهم وتبیین یا تفهم تبیینی انگاشته اند؛ عده ای نیز با خوانش علّی از دلایل، و نقش علّی آنها در کنش، موضع علت گرایانه را هرچند با تفسیری متفاوت، تقویت کرده اند. نوشتار حاضر درصدد است تا این منازعه عمیق و تعیین کننده را همراه با مبانی و مفروضات و آثار و نتایج مفهومی و روشی مترتب بر هریک از مواضع مرجح را مورد بحث و بررسی قرار دهد. روش این مطالعه در مقام گردآوری، اسنادی و در مقام تحلیل و ارزیابی، مفهوم کاوی و اعتبارسنجی مؤیدات اثباتی و تأییدی هریک از رویکردهای یادشده است.
قلمرو استدلال قیاسی با نقدی بر روش شناسی قیاس جزایی در فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۸۸ شماره ۱۵
151 - 164
حوزه های تخصصی:
گرچه بحث از قلمرو قیاس، تأخّر منطقی بر بحث از اعتبار قیاس دارد اما در این مقاله خواهیم کوشید تا از مبحث قلمرو قیاس و ادعای «عقلانیت» برخی از گزاره های فقهی و حقوقی، پنجره ای منطقی به جواز عقلی قیاس بگشاییم. نقد برداشت رایج از مفهوم تعبّد، و دخالت دادن عنصر «فهم علیت» در کنار «احراز علّت»، آورده دیگر این اثر است که به مدد آن استدلال قیاسی را در موقعیت منطقی تری می نشانیم. درباره اعتبار قیاس در ساحت جرم و مجازات ها نیز شیوه طرح موضوع در فقه را به نقد کشیده، نشان خواهیم داد که شیوه مزبور فاقد انسجام لازم و دارای ایراد «روشی» است. مساهمت تحقیق حاضر در این باب به زعم خود ارائه یک تئوری سازگار با منطق فقه است. در ضمن مقاله و نیز در پایان، موضوع مورد مطالعه را در حقوق ایران و نیز در حقوق انگلیس مورد مطالعه تطبیقی قرار داده، نتیجه می گیریم که نظام فقهی و حقوقی ایران و انگلستان از قرابت بسیاری در مبانی این مسأله برخوردارند.
بازخوانی علت اِعدادی و تبیین دلالت های انسان شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علت به دو قسم ایجادی و اِعدادی تقسیم می شود. در فلسفه اسلامی، بر اساس تعریف و معیار علت، علت اعدادی مجازاً علت نامیده می شود. در این مقاله با روشی فلسفی و با هدف تبیین جایگاه واقعی علت اعدادی در بین علل و بازخوانی برخی از مسائل فلسفی بحث علیت، اثبات می شود که علیت امری تشکیکی است که دارای طیفی وسیعی از مراتب قوی و ضعیف است. وزان علت به وزان وجود است. علت و معلول از احکام وجود به شمار می روند و وجود نیز مشکک است. مراتب قوی، علل ایجادی و مراتب ضعیف آن علل اعدادی هستند. بنابراین، علت اعدادی نیز به طور حقیقی علت اما در مرتبه ضعیف آن است. بر اساس معیارها، «معیت» یا «ابداعی بودن» شرط علت نیست و قرار دادن این دو در معیارهای علیت ناشی از تسرّی حکم جزء به کل است. روش این پژوهش، تحلیلی-عقلی است و هدف آن نیز تبیین جایگاه واقعی علت اعدادی در بین علل حقیقی است.
بررسی گستره براهین قاعده الواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۷
47-63
حوزه های تخصصی:
قاعده الواحد یکی از اساسی ترین قواعد فلسفه اسلامی است که در مسائل مختلف فلسفه اسلامی و دیگر علوم مانند علم اصول فقه از این قاعده استفاده شده است. در این نوشتار ابتدا با توجه به براهین این قاعده و تحلیل مبادی و معانی به کار رفته در این براهین، آشکار شده است که مجرای این قاعده وحدت حقه حقیقی است. سپس با بیان تقریری دیگر از این قاعده و اقامه برهان دیگری این قاعده تعمیم داده شده و حدود و ثغور و موارد کاربرد این تعمیم در عالم عقول، عالم مثال وعالم طبیعت تعیین شده است.
علیت ارسطویی از منظر توماس آکوئینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۸
23-42
حوزه های تخصصی:
بشر از بدو پیدایش خود همواره با مسئله علیت دست به گریبان بوده است، چرا که این موجود متفکر و اندیشمند در باره هر چیزی به فکر فرو می رفت و در پی یافتن منشأ پیدایش و اصل آن برمی آمد و همین امر سبب شد که او روز به روز در وادی علم و دانش و زندگی در کره خاکی پیشرفت کند. اولین فیلسوف باستانی که به تفصیل به بحث علل می پردازد ارسطوست. وی نظریه علیت و علل اربعه را به صورت یک بحث مشخص و مجزای فلسفی مطرح کرد که کاربرد آن نه تنها در مابعدالطبیعه، بلکه در باب برهان منطق و حرکت طبیعت، محرز بود. توماس آکوئینی که از شارحان ارسطو محسوب می شود نگاه متفاوتی به نظریه علیت دارد و در آثار کلامی خود علیت ارسطویی را به گونه ای دیگر تبیین می کند، اگرچه می کوشد در شروحش بر آثار ارسطو به تفاوت دیدگاه خود اشاره ای نکند، ولی در آراء کلامی به ارسطو پایبند نمی ماند و بر اساس نگاه مسیحی علیت را تفسیر می کند.