مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
مکتب اصفهان
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال دوم بهار ۱۳۹۴ شماره ۵
15 - 27
حوزه های تخصصی:
داستان نبرد رستم و دیو سپید از داستان های معروف شاهنامهٔ فردوسی در خوان هفتم آن است. این صحنه بارها و بارها در شاهنامه های مکتب های مختلف به نمایش درآمده است. در اینجا سعی شده تا به بررسی این موضوع در نگاره های مکتب های شیراز، هرات، تبریز و اصفهان بپردازیم؛ که شاید بتوان این چهار مکتب را مهم ترین مکتب های نگارگری ایران به حساب آورد. با بررسی این صحنه در مکتب های چهارگانه ای که مطرح شد، این سؤال پیش آمد که ویژگی های این نگاره درمکتب ها و دوره های مختلف به چه صورت است و چگونه می توان با کمک بررسی این نگاره مکتب و دورهٔ نسخه ای خطی را مشخص کرد؟ نکته جالب توجه در خصوص مکتب های گفته شده در بالا آن است که این مکتب ها در دوره های مختلف ویژگی های متفاوتی دارند؛ که این تفاوت ها در نگارهٔ نبرد رستم و دیو سپید نیز دیده می شوند؛ و سعی شده به آن ها نیز پرداخته شود و در آخر با عنوان تعدادی از ویژگی های شاخص هر مکتب و دوره به دسته بندی این نقش بپردازیم. با توجه به آنکه در این مقاله تنها یک طرح مطرح است، بررسی تفاوت ها، شباهت ها و تأثیرات متقابل مکتب های مختلف بر یکدیگر آسان تر خواهد بود؛ و می توان با بررسی جزئیات بیشتر و دقیق تر ازنظر ترکیب رنگ ها، عناصر نقش شده در پس زمینهٔ تصویر، نحوهٔ چهره پردازی شخصیت ها و پوشاک آن ها به تفکیک ویژگی های شاخص این مکاتب پرداخت. موضوعی که در بررسی نگاره های مختلف از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
مطالعه تطبیقی هنر تذهیب متون مذهبی ارامنه اصفهان با تذهیب های قرآنی مکتب اصفهان در دورۀ صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایرانیان و ارمنیان از گذشته تا امروز در کنار هم زیسته اند و بر زبان، فرهنگ و سنت های هم تأثیر گذاشته اند. در پی مهاجرت گروهی از ارامنه به اصفهان در دورۀ شاه عباس قرن 11 ه.ق. / 17 م. و تأسیس کلیساها در جلفای اصفهان، نسخه هایی از متون مذهبی ارامنه شامل کتاب مقدس ارامنه، اناجیل و کتب دعا در اصفهان نگاشته شد. هم زمانی این جریان با سنت تزیینات قرآن در دوره صفویه در اصفهان و وجود برخی شباهت ها، موضوع این پژوهش را شکل داد. سؤالات پژوهش عبارتند از این که؛ وجوه تشابه و تفاوت تذهیب های مکتب اصفهان و ارامنه اصفهان در دوره صفوی کدامند؟ تأثیرات متقابل بین هنر تذهیب ارمنی و تذهیب مکتب اصفهان چگونه بوده است؟ با توجه به ماهیت توصیفی_تحلیلی این پژوهش، به جمع آوری اطلاعات و بررسی آنها از طریق منابع مکتوب و مشاهده آثار پرداخته شده است. در این تحقیق، پس از بررسی نقوش تزیینی نسخ خطی ارمنیان و الگوهای ترکیب بندی آنان، به بررسی اجمالی تذهیب دورۀ صفویه مکتب اصفهان پرداخته شده و با مقایسۀ آثار ارمنیان پیش از مهاجرت به جلفا و پس از آن، تأثیرات متقابل آنها موردتحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که اگر چه تذهیب ارامنۀ جلفا نسبت به تذهیب نسخ ارامنه پیش از مهاجرت، ظرافت بیشتری دارند، ولی نقش مایه های آنها بیشتر ریشه در تذهیب ارامنه و دین مسیحیت دارد تا نقوش اسلامی. به بیان دیگر می توان گفت که نقوش تزیینی اناجیل ارامنه در صورت و جزئیات تصویر، تا حدی از تذهیب مکتب اصفهان متأثر بوده اند، ولی در محتوا و کلیت نقش مایه ها، دنباله روی مکاتب گذشته هنر تذهیب ارمنی می باشند. هم چنین با توجه به خصوصیات شاخص تذهیب های دورۀ صفویه در اصفهان، تأثیرپذیری تذهیب های قرآن ها از ارامنه در این دوره بعید به نظر می رسد.
پژوهشی پیرامون درون مایه آثار دوره سوم زندگی رضا عباسی (مبتنی بر زمینه های تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
56 - 72
حوزه های تخصصی:
آثار دوره سوم زندگی رضا عباسی که مربوط به زمان بازگشت مجدد وی به دربار است، کمتر موردمطالعه و مداقه قرار گرفته و به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف تبیین ویژگی های درون مایه آثار دوره سوم زندگی رضا عباسی با تکیه بر سپهر زیستی هنرمند شکل گرفته است و با مرور وضعیت سیاسی، مذهبی، ادبی، فکری و اقتصادی قصد دارد به این سؤالات پاسخ دهد که با در نظر گرفتن زمینه شکل گیری، آثار دوره سوم زندگی رضا عباسی حاوی چه مفهوم و معنایی هستند و در مقایسه با دوره اول و دوم زندگی او، چه تفاوتی را در رویکرد هنرمند به نمایش می گذارند. جامعه آماری این پژوهش متشکل از پنج اثر است که به صورت هدفمند به مثابه نمونه کاملی از رویکرد غالب هنرمند در دوره سوم زندگی اش انتخاب شده اند. این پژوهش ازنظر هدف، بنیادی به شمار می رود و با روشی تفسیری - تاریخی و گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای شامل منابع دست اول و تحقیقات جدید، به تجزیه وتحلیل کیفی موضوع خود پرداخته است. نتایج حاصله نشان می دهد که آثار دوره سوم زندگی رضا عباسی بیانگر رویکردی دوگانه و همچنین انتقادی نسبت به زندگی هستند که بخشی از آن برآمده از تجربیات دوران دوری از دربار است.
بررسی زمینه های مؤثر در شکل گیری با غشهرهای صفوی با تأکید بر آموزه های حکمی مذهب شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۵
5 - 14
حوزه های تخصصی:
مکتب اصفهان و آموزه هایش متأثر از حکمت عقلی شیعی شکل م یگیرد و از مهم ترین عواملی بوده که باعث تشخص و پیشرفت هنر و معماری عصر صفوی نسبت به دیگر اعصار شده است. از ای نرو بررسی آموز ههای مذهب شیعه و مکتب اصفهان در شکل گیری ایده باغ شهر از ضروریات انجام این تحقیق می باشد. بخش نخست این مقاله ضمن اشاره به مباحث مربوط به اصالت وجود، حرکت جوهری و سلسله مراتب وجود به موضوع نمادهای مرتبط با بهشت در باغ ایرانی م یپردازد. بخش دیگر مربوط به ارتباط شهرسازی و باغ سازی در عصر صفویه و ظهور ایده با غشهر و عوامل مؤثر در شکلگیری آن می باشد. در ادامه با غشهرهای صفوی با تأکید بر با غشهر اصفهان و عوامل مؤثر در تقویت هویت کالبدی آن مطالعه شده است. نتایج حاصل نمایش دهنده چگونگی ارتباط ایده با غشهر ایرانی در عهد صفوی با الگوی باغ ایرانی و جایگاه باورهای دینی اسلامی و شیعی در شکلگیری آن است.
بازخوانی اندیشه تشبیهی و تنزیهی در کالبد معماری مساجد مکتب اصفهان (مطالعه موردی؛ مسجد امام اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
19 - 28
حوزه های تخصصی:
باور و اعتقاد چه در شکل دهی به زندگی و چه نقشی که در جنبه معنوی زندگی انسان ها ایفا می کند عاملی اساسی در صورت بخشی به معماری به شمار می رود. بدین ترتیب معماری مکان کالبدی اندیشه و باور اعتقادی انسان متعلق به آن می گردد. در دوره صفویه که امتزاج تفکر شیعی با اندیشه عرفانی به همراه اندیشه فلسفی است مکتب اصفهان را به وجود می آورد که نقش مهمی در آفرینش هنری این دوره داشته است. ازآنجایی که مساجد (خصوصاً جامع) بیشترین تأثیرپذیری را از عقاید و باورهای زمان خود دارند، برای بازخوانی اندیشه تشبیهی و اندیشه تنزیهی در نظر گرفته شد. به همین منظور با تبیین این اندیشه ها و استخراج معیارهای کیفی و کمی صُور تشبیهی و صُور تنزیهی در معماری چهارچوب اصلی پژوهش مشخص شد سپس اندام های کالبدی مسجد امام با این معیارها برای تشخیص نوع تشبیهی و تنزیهی سنجیده شد که ماحصل پژوهش تعادل تشبیهی-تنزیهی در بخش گنبدخانه مسجد امام بود.
بررسی انتقادی ادله روایی تبریزی بر اشتراک لفظیِ وجود و نفی صفات الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملارجبعلی تبریزی ازجمله اندیشمندان عصر صفوی و معاصرِ ملاصدرا است. او در موارد متعددی با اصول و مبانی حکمت متعالیه صدرا به مخالفت برخاسته است. یکی از اختلافات وی با صدرا مسئله اشتراک معنوی وجود است. تبریزی به شدت با اشتراک معنوی وجود مخالفت کرده و با ادله متعددی به اثبات اشتراک لفظیِ آن پرداخته است. او در باب صفات الهی نیز با استناد به روایات، صفات را نفی کرده است. در نوشتار حاضر با بررسی این دو مسئله، ضعف و سستی ادله تبریزی نمایانده شده است. اشکالات وارد بر دیدگاه تبریزی به این قرار است: برداشت از روایات بدون درنظرگرفتن فضای حاکم بر عصر صدور آن ها، توجه نکردن به قرائن متصل و منفصل در فهم مراد حقیقی از آن ها، نادیده گرفتن روایاتی که تفسیری کاملاً ایجابی از صفات الهی عرضه کرده اند، خروج برخی از روایات از محل بحث و ناظربودن آن ها به مسئله توقیفی بودن اسما و صفات الهی.
رضا عباسی، اوج هنر تجسمی ایران در دوره شاه عباس اول صفوی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
73 - 87
حوزه های تخصصی:
شاه عباس اول از دودمان صفوی با تشکیل نخستین حکومت متحد ایرانی دوره اسلامی، توانست در ایران، امنیت، آرامش و رفاه پدید آورد تا زمینه رسیدگی به نیازهای فرهنگی فراهم شود. هنر تجسمی که دوران دشواری را پشت سر نهاده و چندی پیش از سلسله صفوی، دوباره اوج گرفته بود، در دوره شاه عباس اول و در اصفهان، پایتخت جدید ایران، رونق بسیاری گرفت که افزون بر بالا گرفتن کار هنرمندانی چون صادقی بیگ و میرعماد، به ظهور هنرمند بزرگی چون رضا عباسی در نگارگری انجامید. درخشش رضا عباسی از کار درکتابخانه شاهی آغاز و مایه جلب توجه و علاقه شاه و اعطای لقب عباسی به وی شد. وی روش های بدیع و تکنیک های جدیدی در نگارگری پدید آورد که مکتب نگارگری اصفهان نامیده می شود و افزون بر آفرینش نگاره های فاخر، دستاوردهای هنری شکوهمندی چون طراحی کاشی های مسجد شاه اصفهان و دیوارنگاره هایی در کاخ های چهل ستون و عالی قاپو را بر جای نهاد. رضا عباسی، شاگردان و پیروانی نیز تربیت نمود که ادامه دهنده سبک جدید وی و پاسدار نگارگری اصیل ایرانی بودند. هرچند پس از او، مکتب اصفهان با گرایش به فرنگی سازی، به تدریج پایان گرفت، اما آثار آن در مکتب ها و دوره های بعدی باقی ماند. آب و رنگ صفوی و چهره ایرانیِ اصفهانِ امروز، مدیون هنرِ هنرمندانی چون رضا عباسی و شاه هنرپروری چون شاه عباس اول است که به اتفاق، عصری طلایی در هنر ایران آفریدند.
نشانه های تصویری تنعم در تک پیکر نگاری های درباری زنانه عصر زند و قاجار در قیاس با نگارگری مکتب اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۵
34 - 49
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: پیکرنگاری درباری، سبکی در نقاشی ایرانی است که مقارن با دوره زند شکل گرفته و تقریباً تا پایان فرمانروایی سومین پادشاه قاجار دوام می آورد. این نوع پیکر نگاری در زمام داری طولانی مدت فتحعلی شاه شناخته شده تر است و نمونه های آن از قواعد ثابتی پیروی می کند. از آنجا که نمادینه های تصویری در مقایسه وانمود آشکارتری پیدا می کند پرسش اصلی آن است، نشانه های تصویری تنعم در تک پیکر نگاری های درباری زنانه عصر زند و قاجار، در قیاس با نگاره های مکتب اصفهان چگونه اند. هدف: جستجو در نشانه های تصویری تنعم در تک پیکر نگاری های عصر زند و قاجار است که به فرم زنانه محدود شده هدف این پژوهش است. روش پژوهش: این مقاله با نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده دوازده تابلو از پیکرنگاری های درباری در مقابله با چهار نگاره از مکتب اصفهان به شیوه تحلیلی تطبیقی به مقصود خود دست پیدا می کند. یافته ها: برخلاف پیکره های زنانه در مکتب اصفهان که معمولاً با حالت لمیده و در فضای خارجی بر زمینه ساده با حداقل فضا سازی به تصویر درآمده اند؛ در عصر زند و نیمه نخست قاجار، زنان با حالت های مختلف نشسته، ایستاده، حرکات موزون و البته کمتر لمیده؛ بیشتر قاب تصویر مبتنی بر فضای داخلی را به اشغال درآورده و انواع خوراک، نوشیدنی و حیوانات خانگی به نشانه مکنت در خدمت آن ها بوده است. اسلوبی که نه فقط در سبک نقاشی که در نگاه به دولتمندی از یک سو و جنسیت زنانه از سوی دیگر برخلاف دوره پیشین تعریف می شود.
بازنمود اصول مکتب اصفهان در معماری و شهرسازی دوران صفوی در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
156-138
حوزه های تخصصی:
جریان های فکری حاکم در هر دوران، همواره بر معماری و شهرسازی آن دوران تأثیر گذاشته است. برای درک عمیق تر این تأثیرات، ایجاد ارتباط معنادار میان کالبد در معماری و شهرسازی هر دوره با تفکرات حاکم بر آن دوره می تواند مؤثر باشد. دوره صفویه، یکی از درخشان ترین دوره های تاریخ ایران نیز از این قاعده مستثنا نبوده است؛ بنابراین شایسته است اندیشه هایی که موجب شکوفایی این دوره شده اند، بررسی شوند. در این دوره، سه جریان فکری شاخص وجود داشته است: تشیع، اشراق (بر پایه حکمت ایرانی) و عرفان. این جریان های فکری بر معماری و شهرسازی این دوران از جمله باغ ها، کاخ ها و خیابان چهارباغ نیز تأثیر گذار بوده و نوآوری هایی را به وجود آورده است. مکتب اصفهان عنوانی است که برای اوج گیری فعالیت های مختلف فلسفی، فقهی و هنری در سده ۱۷ و اوایل ۱۸ میلادی در اصفهان به کار برده شد و اصول و قواعدی را در معماری و شهرسازی پایه گذاری کرد. مقاله حاضر ضمن تشریح ویژگی های مکتب اصفهان به بررسی تأثیر اصول مطرح شده این مکتب در معماری و شهرسازی اصفهان پرداخته و برای این مهم، با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با اتکا به متون و اسناد تاریخی و شواهد به جامانده از معماری و شهرسازی دوره صفوی و مطالعات پژوهشگران معاصر درباره ساختار معماری و شهرسازی این دوره ، معماری باغ ها و کاخ های این دوره در شهر اصفهان و همچنین سطح کلان از جمله خیابان چهارباغ را در حیطه مکتب اصفهان بررسی کرده و به این پرسش پاسخ داده است که چه ارتباطی میان مکتب اصفهان با معماری و شهرسازی وجود داشته و بازنمود اصول این مکتب در باغ ها، کاخ ها و سطح کلان (خیابان چهارباغ، شهر) چه بوده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که معماری و شهرسازی دوره صفوی و به طور شاخص باغ ها، کاخ ها و خیابان های آن ریشه در اصول حاکم بر مکتب اصفهان دارد.
سبک شناسیِ تشعیر در نگارگری مکتب اصفهان
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
61 - 75
حوزه های تخصصی:
تشعیر تزئین حواشی و گاه متن صفحات با قلم ریز و بهره گیری از طلا برای ایجاد نقوش جانوری و گیاهی به صورت موی نگارانه و نازک پردازانه است که در مکتب های سه گانه ی نگارگری دوره ی صفویه رونق فراوانی یافت. هنرمندان مکتب اصفهان به عنوان آخرین گام در نگارگری این دوره، تلاش مضاعفی برای تکمیل و تدقیق هنرهای مختلف از جمله تشعیر داشتند. پرسش این پژوهش سبک شناسی تشعیر مکتب نگارگری اصفهان بود با این هدف که به شناخت بیش تر نگارگری دوره ی صفویه نایل آید. توجه فراوان به تشعیرسازی در این دوره و شناخت بیش تر و تخصصی تر آن ها ضرورت پژوهش را دوچندان کرده است. این پژوهش از نوع بنیادی است که با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و مرجع مطالعاتی آن نیز کتابخانه ای و مشاهده ی نسخه های مصور محفوظ در موزه ه است. جامعه آماری پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند شامل تعداد ده عدد از نسخه های مصور موجود در موزه های معتبر و گزینش نگاره هایی از نسخه های مذکور بود که از مهم ترین تشعیرهای مکتب اصفهان به شمار می رود. نتیجه این که در سبک شناسیِ تشعیر مکتب نگارگری اصفهان، نقوش گیاهی به دقتِ تذهیب ترسیم شده اند. نقوش تخیلی شامل کیلین، سیمرغ و اژدها در کمتر از 50 درصد آثار به کار رفته است. مشابه نقوش جانوری حجم نمایی دقیق تر و استفاده ی فراوان از پرداز برای ایجاد جزئیات بیش تر، از ویژگی های نقوش تخیلی این دوره است. نقش انسان سهمی در تشعیرهای این دوره ندارد و هنرمندان بیش تر به سویه ی تزئینی تشعیر توجه داشته اند. منظره پردازی در مکتب اصفهان همچون گذشته، با کاهش ابرها، افزایش فضای ویژه ی صخره ها، ثبات نقش سنگ و کاهش جوی آب همراه است، اما نسبت به قبل، فرم ابرها تغییر یافته و هسته ی مرکزی حلزونی به توده ی حلزونی های متعدد تبدیل شده است.
بررسی متالپسیس در نگاره های مکتب اصفهان با تکیه بر الگوی کارین کوکونن (مورد پژوهی آثار منتخب رضا عباسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
67 - 74
حوزه های تخصصی:
مکتب اصفهان از مکاتب سرآمد نگارگری در دوره ی صفویه است. این نگاره ها نقشبند روایت های فراوانی اعم از ادبی، عرفانی، تاریخی و غیره هستند. متالپسیس یا تداخل روایی به عنوان نوع خاصی از روایت، موجب تخطی میان سطوح روایی می شود. این وِیژگی در بسیاری از آثار هنری از جمله نگاره ها قابل بررسی است. برخی از نگاره های مکتب اصفهان با ترسیم سطوح روایی، تخطی های آشکاری را از مرزهای ایجادشده به نمایش می گذارند. در این نگاره ها سطوح روایی مرزبندی می شوند و جهان های داستانی در عین جدایی از طریق قاب ها، در هم تنیده می شوند. این مقاله با هدفی بنیادین انجام شده و مسئله آن مکاشفه ویژگیهای متالپسیس در نگاره های دوره صفوی است. روش پژوهش کیفی با رویکردی تحلیلی و براساس جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و آرشیوهای دیداری است. از این روی سه نگاره از رضا عباسی با نام های «کشتن رستم پیل سفیر را»، «جنگ تهمورث و دیوان» و «گلگشت» بر مبنای انتخاب هدفمند از موارد مطلوب گزینش و برپایه چارچوب نظری ارائه شده مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است. نتیجه حاصله نشان از آن دارد که نگاره های انتخابی از مکتب اصفهان با بهره گیری از فن میزان آبیم سه سطح روایی ایجاد می کنند و دارای متالپسیس های بلاغی و هستی شناسانه در جهات مختلف می باشند.
تاریخ مفهوم مکتب اصفهان: بررسیِ گفتمان های هویت ساز در تاریخ معاصر موسیقی دستگاهیِ شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر عنوان مکتب اصفهان با استفاده از رویکرد انتقادی گفتمانی، در بستر تاریخ معاصر موسیقیِ دستگاهی شهر اصفهان بررسی شده است. این نوشتار نشان می دهد که عنوان مکتب اصفهان در بستر موسیقی دستگاهیِ شهر اصفهان تقریباً اوایل دهه چهل شمسی متولد شده و در سال های بعد رشد و قوام یافته است. دو طیف عمده از این شهر به تبیین ویژگی های مکتب اصفهان پرداخته اند: طیف سپنتا کسائی عمومی و طیف یاوری کاظمی. طیف نخست نظراتش عمدتاً معطوف به سبکی در آواز بوده و به ویژه بر مؤلفه هایی چون بداهه و خلاقیت تأکید داشته است؛ طیف دوم عمدتاً بر مؤلفه هایی نظیر تَعَدُد و قدمت گوشه ها تأکید داشته است. این مقاله نشان می دهد که نظرات طیف نخست غالباً معطوف به وقایع موسیقایی پایتخت بوده و رویکرد طیف دوم در تقابل با طیف نخست بوده است. این نوشتار با استفاده از رویکردهای نظری انتقادیِ رایج در علوم انسانیِ معاصر، و رشته هایی چون اتنوموزیکولوژی، تاریخ و علوم سیاسی در ارتباط با جنبش ها و گفتمان های احیاگر و اصالت گرا، به بررسی این مقوله در تاریخ معاصر موسیقی دستگاهی پرداخته است. این نوشتار نهایتاً مقوله مکتب اصفهان را پدیده ای برخاسته از شرایط دوران مدرن و جدید در بستر تاریخ معاصر موسیقی دستگاهی می داند.
معرفی و تحلیل بصری نگاره های نسخه خطی جَرون نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۱ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
39 - 52
حوزه های تخصصی:
جَرون نامه، حماسه ای منظوم و مصور متعلق به نیمه دوم دوره صفوی و مکتب نقاشی اصفهان است که در موزه بریتانیا نگهداری می شود. این اثر را به قدری شیرازی نسبت داده اند و داستان آن شرح نبرد سپاه ایران با پرتغالی ها در زمان شاه عباس اول و توصیف صحنه های رزم و رشادت های فرماند هان سپاه صفوی می باشد. ده نگاره جَرون نامه فاقد هر گونه امضا یا شناسه است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و شیوه استقرایی، جَرون نامه را به عنوان یکی از نسخه نگاره های ناشناخته هنر صفوی معرفی کرده و به بررسی جزییات صوری و مشخصات هنری تصاویر آن پرداخته است. نتایجی که محقق شده است نشان می دهد؛ نگاره های جَرون نامه در سه مضمون رزم، بزم و سوگواری به تصویر درآمده اند و عناصر بصری و ساختاری هر یک از آنها در خدمت موضوع قرار دارند. علاوه بر آن، از ویژگی های بصری خاص نسخه می توان به مواردی چون تناسب رنگ ها با فضای بیان گرانه و حسی، طراحی شتاب زده مناظر و تزیینات، چهره های منفعل، تعدد پیکره ها و پیروی ابعاد صفحه از تناسبات اشاره کرد. قرابت سبکی تصاویر جَرون نامه با اصول زیبایی شناسی مکتب نقاشی اصفهان متقدم و شیوه مبتنی بر سنت نقاشی ایرانی، در طراحی و قلم گیری، پیکره های فاقد شکوه و اهمیت انسان بر فضای تصویر به ظهور می رسد.
مطالعه تطبیقی-توصیفی نگاره های کتاب آرایی کلیمیان ایران در عصر صفویه با نمونه های مکتب اصفهان در سده 11 ه.ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
91 - 102
حوزه های تخصصی:
همزمان با تشکیل تمدن ایرانی حضور ادیان مختلف آسمانی بخشی از ساختار اجتماعی هر دوره از این سرزمین را شامل شده است. از این رو از دیرباز کلیمیان ایران نیز ، قسمتی از فرهنگ این سرزمین را شکل داده اند. در این میان نوع نگاه و نحوه برخورد حکومت مرکزی صفویان با هنر و فرهنگ مذاهب، بویژه کلیمیان، قابل تامل و بررسی است که بیش از هرچیز به فضای حاکم بر اصفهان در سده 11 ه.ق برمی گردد. همچنین نوع خاصی از فرهنگ زبانی و هنری کلیمیان شکل می گیرد که به فارسیهود مشهور است. هنر فارسیهود برگرفته از کتاب آرایی این اقلیت دینی در ایران می باشد. از ادبیات خاص کلیمیان ایران در آن دوران، نوع ویژه ای از کتاب آرایی فارسیهود متشکل از زبان عبری و نگارگری این عصر شکل گرفته، که خاص این دوران است. این پژوهش برمبنای روش شناسی خود از نظر هدف، از نوع بنیادی، از نظر روش، تطبیقی- تحلیلی و موردکاوی به دنبال یافت داده های مناسب بوده برای تطبیق نمونه های فارسیهود با نگارگری مکتب اصفهان بوده و از انواع روش های مقایسه ای در تجزیه و تحلیل نگاره ها برای یافت قرابت مکتب اصفهان و به خصوص آثار معین مصور، نگارگر سده یازدهم با نمونه های فارسیهود استفاده نموده است.
بازشناسی نقش و تأثیر جریان های فکری عصر صفوی در شکل گیری ورودی مساجد مکتب اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتقادات و ارزش های حاکم بر جامعه، همواره بر هنر و معماری دوران مؤثر بوده است. در دوره ای که مکتب اصفهان به مدد اندیشه ی بزرگان و نفوذ بی سابقه تفکر شیعی به بالندگی رسید؛ بستری برای رشد و امتزاج جریان های فکری مبتنی بر تفکر شیعی فراهم آمد. از مجموع دیدگاه های مطرح در این دوره، سه جریان فکری شاخص قابل درک است که به واسطه هم پوشانی، شرایط بی سابقه فلسفی دوران را شکل می دادند. این شرایط به بروز نوآوری هایی در معماری منجر شد که بیش از همه در نظام کالبدی و فضایی مساجد مجال بروز یافت. در این مقاله، جهت بازشناسی نقش جریان های فکری عصر صفوی در معماری، یکی از اصول حاکم بر ساماندهی فضای معماری انتخاب شد. با بررسی زمینه های فکری اصل سلسله مراتب در اندیشه حاکم، تأثیر آن بر شکل گیری نظام ورودی مساجد مورد مطالعه قرار گرفت. از مقایسه ورودی مساجد مکتب اصفهان با دوره های پیشین -که دارای وجوه مشترکی برای مقایسه بودند- نتایج معناداری حاصل شد. این مقایسه، پیشرفت در مراتب فضایی مساجد این مکتب را نشان می دهد. همچنین در این دوره، نوع جدیدی از نظام ورودی ابداع گردیده است که به شیوه ای هوشمندانه، به افزایش مراتب فضایی و ایجاد آمادگی در مخاطب در سیر از ظاهر به باطن کمک نموده است.
بازتاب تن کامگی زنانه در عصر صفوی در نقاشی های مکتب اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
365 - 387
حوزه های تخصصی:
دوره صفویه در اوایل قرن یازدهم ه .ق یکی از نقاط عطف تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران است. در حوزه اجتماعی، شهر اصفهان و دربار محل عرضه باز و عمومی برخی از موقعیت های منافی عفت، مانند لذت جنسی زنانه بود؛ و در حوزه هنر نیز شاهد رواج تصاویر تن کامه از جنس زن با مضامین نامتعارف جنسی و اعمال و رفتار زنانه مرتبط با آن هستیم که تا پیش از آن بدین گستردگی در سنت نقاشی ایران رایج نبود.در این مطالعه سعی بر این است تا براساس نظریه بازتاب، علت رواج چنین تصاویری از زنان در مکتب نقاشی اصفهانِ عصر صفوی شناسایی شود؛و هدف از آن ریشه یابی رواج این پدیده در نقاشی مکتب اصفهان است. فرض این مطالعه این است که شرایط اجتماعی برآمده از سیاست ورزی شاهان صفوی در شهر اصفهان، در رواج این گونه تصاویر دخیل بوده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و مطالعه اسناد تصویری(نقاشی ها)است. نمونه های تحقیق به طور هدفمند از بین نقاشی های این دوره که دربردارنده مضامین و اعمال جنسیِ زنانه هستند،انتخاب شده است.این مطالعه نشان می دهد که شرایط انضمامی و عرفی شده موقعیت جنسی زنانه در بستر اجتماعی اصفهانِ عصر صفوی در رواج چنین تصاویری در هنر آن دوره مؤثر بوده است.رواج هنر تن کامه را باید ناشی از رویکردهای شاه محور حکومت صفوی دانست و دربار به دلیل منفعت طلبی های اقتصادی، سیاسی-نظامی و شخصی شاه، برخی از رفتارهای خلاف عرف را در جامعه ترویج داد.این تن کامگی رایج در جامعه به صورت امری عادی در نقاشی ها بروز یافت و این مؤلفه در ویژگی های مضمونی،تجسمی و نقشی که زنان در نگاره ها دارند، قابل ملاحظه است.
پژوهش تحلیلی در باب امکان نسبت میان حرکت جوهری و آثار رضا عباسی
حوزه های تخصصی:
تنوع جریانات فکری و تضارب آراء موجود در اصفهان در عصر صفویه و زمان سلطنت شاه عباس باعث پیدایش فضایی آزاد جهت بروز خلاقیت، ابتکار و جریانات فکری نوین شد. در این فضای متنوع دو جریان فلسفی و هنری به موازات یکدیگر پایه گذاری شد، مکتب هنری و فلسفی اصفهان، در حوزه هنری، رضا عباسی(974_1044 ه ) و در حوزه فلسفه ملاصدرای شیرازی (979_1050ه ). قاعده حرکت جوهری مهم ترین دیدگاه ملاصدرا در ساختار فکری حکمت متعالیه به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر، این است که با مروری بر تعاریف مرتبط با حرکت جوهری، آثار رضا عباسی را از این منظر، مورد تحلیل قرار دهد. بر این اساس و با توجه به آنچه که ذکر شد می توان پرسید: چگونه می توان نسبتی میان حرکت در آثار رضا عباسی بر اساس تعاریف موجود در باب حرکت جوهری تصور نمود؟ فرض بر این است که هنرمند با استفاده از زبانی نمادین، و از طریق جنبش ملایم پیکره ها، خطوط منحنی، طراحی غیر ایستا، به القای حرکت نائل آمده است. در این راستا ضمن بررسی نحوه ارائه حرکت، به عنوان عنصری تجسمی، به ارائه مبانی عرفانی در آثار رضا عباسی پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هنرمند به دو طریق، حرکت نمادین را به تصویر کشیده است؛ نخست با چگونگی قرارگیری پیکره ها و چیدمان عناصر در ترکیب بندی، حرکت آرامی را خلق نموده است. همچنین در جزئیات، با استفاده از قابلیت های خط و جهت نگاه و اشاره انگشتان، حرکت را به تصویر کشیده است. روش تحقیق این مقاله توصیفی_ تحلیلی می باشد. نحوه گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای_ اینترنتی است.
بازنمایی مفاهیم عرفانی فرم معماری عصر صفوی
منبع:
مطالعات نظری هنر سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
113 - 134
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش می شود هنر به مثابه جلوه گاه تمدن بشری و نیز بازتاب روح زمانه خویش مورد تأمل قرار گیرد و در این میانه معماری و شهرسازی به عنوان هنری که در طول تاریخ هم نخبه گرا بوده و هم به دلیل ماهیت کارکردی اش عمیقاً مردمی است محل تأکید واقع شده است. از آنجا که در هنر ایران زمین، به ویژه دوران پس از اسلام، به کمال رسیده ترین دوره را می توان عصر صفوی دانست که در آن گویی همه هنرها به اوج خود نسبت به دوره های پیشین و پسین رسیده اند و به سیاق تفکر هگل می شود آن را با هنر یونان باستان قیاس نمود که پیام خود را چنان کامل بیان کرده و با عالم احساس چنان منطبق شده که دیگر نمی توان امروز به آن کمال دست یافت، از این روی معماری و شهرسازی دوره صفویه در مقام تجسم روح زمانه و آینه فرهنگ ایرانی اسلامی که جان مایه آن عرفان است به طور خاص مسأله اصلی و مورد کنکاش این مقاله است و تلاش می گردد با شناسایی و رمزگشایی عناصر هنری این عرصه در چارچوب یک نظام سلسله مراتبی، معناهای حاضر اما مستور در آن را کشف حجاب نموده و به حقیقت غایی آن ها یعنی نمایش حرکت توحیدی به جانب حق تعالی در سیر عرفان اسلامی دست یافت. حقیقتی که به مدد نور و نقوش و رنگ در قالب سردر و ایوان و محراب و گنبد و بهشت کوچک و زمینی چهارباغ تجلی یافته و اسم دوران انسان عصر صفوی را «الله» می گرداند.
بررسی پارادایمی مناسبات جامعه، اندیشه و هنر مکتب اصفهان (با تکیه بر مفهوم حرکت در فلسفه، شعر، معماری و نقاشی)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
65 - 84
حوزه های تخصصی:
تغییرات اجتماعی – سیاسی ای که به واسطه تأسیس حکومت صفوی در ایران روی داده بود، با به قدرت رسیدن شاه عباس اول و انتخاب شهر اصفهان به عنوان پایتخت حکومت، سرعت بیشتری گرفت. در پی این تحولات، اندیشه و هنر این عصر، دستخوش دگرگونی هایی شد و مکتبی در این زمان شکل گرفت که بعدها مکتب اصفهان و یا سبک اصفهانی نامیده شد؛ مکتبی که برخلاف اندیشه ی آن جهانی و کل گرای عرفانی، دیدی زمینی و جزئی نگر داشت. جستار حاضر، در پی آن است تا با استفاده از نظریه ی تامس کوهن و تمرکز بر پارادایم حاکم بر این عصر، به بررسی این موضوع بپردازد که چگونه رویدادهایی که در عصر صفوی به وقوع پیوست، سبب شد حرکت، به عنوانی پیش فرضی مشترک، در اندیشه و هنر مکتب اصفهان نمود یابد. بر اساس یافته های این پژوهش، دگرگونی هایی که در جامعه عصر صفوی و شهر اصفهان در زمان شاه عباس اول روی داد، باعث گرایش به زمین و روی گردانی از عوالم دیگر شد و همین امر باعث شد، حرکت و متعلقات آن، که از جمله مؤلفه های گرایش به زمین هستند، نقشی اساسی در خلق شعر، نقاشی و معماری این دوره داشته باشند و همچنین فیلسوفان نیز با بهره گیری از این پیش فرض و تأکید بر آن به تبیین و حل مسائل فلسفی بپردازند.
تعامل فلسفه و معماری در مکتب اصفهان با تاکید برنقش شیخ بهایی
حوزه های تخصصی:
با شکل گیری صفویه و توجه حاکمیت به اندیشمندان ادبا و هنرمندان مکتب فلسفی اصفهان پدید آمد. این امرموجب شروع فصل جدیدی از تمدن در اصفهان عصر صفوی و ظهور آن در معماری و شهرسازی گردید. همین موجب شد که آثار معماری بزرگی در این عصر آفریده شد. سبک معماری اصفهان در عصر صفویه یکی از مشخصه های اصلی و از امتیازات این دوره تاریخی نسبت به دوره های قبل و بعد آن شد. شهر اصفهان پیش از عصر صفویه نیز دارای آثار معماری مهم و زیبایی بود، اما به نظر می رسد که مکتب اصفهان بر معماری این شهر آنچنان تاثیر گذار بوده که باعث خلق بناهایی شد که همچنان از بهترین های معماری ایران و جهان هستند. آثاری که تماماً از منطق وفلسفه مکتب اصفهان تبعیت می کردند. نقش شیخ بهائی به عنوان یکی از بزرگان و نظریه پردازان مکتب اصفهان در این دوره با توجه به دانش وی و نزدیکی به حاکمیت و مقبولیت او در بین عوام، در معماری این عصر حائز اهمیت ویژه می باشد. هرچند در مورد وی بزرگنمایی شده و جایگاه وی به عنوان یک معمار مورد تردید جدی قرار گرفته است. با توجه به میزان اهمیت موضوع، ابتدا به هویت و تاریخچه عصر صفویه پرداخته و معماری صفوی را از دیدگاه صاحب نظران بررسی نموده ایم. سپس مکتب اصفهان را به عنوان زیر ساخت نظری سبک معماری اصفهان مورد مطالعه و تحقیق قرار داده و در آخر نقش هندسه و ریاضیات و بطور ویژه شیخ بهایی را در سبک اصفهان مورد کنکاش قرار داده ایم. نتیجه ای که از این پژوهش حاصل شد این بود که تعامل و اثرگذاری فلسفه و ریاضیات با معماری موجب ایجاد آثار فاخر و ارزشمند معماری در دوره صفویه گردیده است. این پژوهش تحلیلی – توصیفی و به روش کتابخانه ای انجام شده است.