مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
هخامنشیان
حوزه های تخصصی:
سرزمین ایلام در جنوب غربی ایران که علاوه بر خوزستان شامل زاگرس جنوبی، بوشهر، قسمتی از فارس و همچنین کرمان میشده استکانون یکی از کهنترین تمدنهای ایران باستان محسوب میشد.همجواری قلمروی دولت ایلام نو با پادشاهی آشوریان ، موجب نزاع و درگیری مداوم ایلام با آشور در این دوره شد. سرانجام به دلیل تداوم سیاست خصمانه میان این دو دولت و نیز ادامه حملات آشوریان علیه سرزمین ایلام، دولت مرکزی آن در قرن هفتم پ.م سقوط کرد. هر چند در طی این تهاجمات بخش های مهمی از سرزمین های غربی کشور و از جمله شوش ویران شد، اما به نظر می رسد سرزمینهای شرقی ایلام مانند ناحیه اَرجان و ایذه کماکان توانستند تا حدودی به حیات فرهنگی و اقتصادی خود ادامه دهند و نقش مهمی در انتقال فرهنگ ایلام نو به دربار هخامنشی بازی کنند. در این پژوهش سعی شده است با تکیه به شیوه پژوهشهای تاریخی و استفاده از منابع میانرودانی، ایلامی و هخامنشی به این پرسش پاسخ دهد که چه مکانهایی کانون انتقال فرهنگ ایلام نو به پارس در پیش از تشکیل شاهنشاهی هخامنشی بوده است وتوانستند نقش مهمی در انتقال فرهنگ و سنن ایلامی نو به دوره هخامنشیان ایفا کنند.
آیین سوگواری در نقوش تاتارلی آناتولی و مقایسه آن با شاهنامه و مراسم کُتل در غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین سوگواری و تدفین همواره در طول حیات بشر، منعکس کننده ی اندیشه های آیینی، فرهنگی، تاریخی و اساطیری اقوام است. وسعت امپراتوری هخامنشیان، تنوع فرهنگی گسترده ای را در سرزمین های تابعه داشته؛ که اشتراکاتی در بین آنها مشاهده می گردد. آسیای صغیر یکی از ایالت های مهم هخامنشیان بوده که در برخی از مناطق آن، تومولوس هایی با مضامین و نقوش سوگواری مشاهده شده است. صحنه های نقاشی های این محوطه، یادآور رفتارهای آیینی- فرهنگی در سوگ برخی شخصیت های پهلوانی و اساطیری ایرانی در شاهنامه است. از سوی دیگر امروزه در مراسم سوگواری ایلات لر و بختیاری غرب ایران، مراسمی به نام کُتَل برگزار می شود که به نحوی با مراسم شاهنامه و نقوش تاتارلی قابل مقایسه است. این پژوهش با روش تاریخی- توصیفی انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد که این جریان فرهنگی از زمان های دور تا به امروز در یک منطقه وسیع جغرافیایی تداوم یافته و ضمن حفظ ساختار و کلیات، تغییراتی نیز در آن حاصل شده است.
مفاهیم نمادین نقش مایه های قالی پازیریک
قالی پازیریک به عنوان قدیمی ترین قالی شناخته شده جهان، در سال 1949 میلادی توسط پروفسور رودنکو باستان شناس روسی از میان یخ های کوه های آلتایی مغولستان بیرون کشیده شد. به لحاظ اهمیت حرفه ریسندگی و بافت در نشان دادن میزان توسعه یافتگی تمدن ها در هزاره های پیشین، دانشمندان متعددی سعی در نسبت دادن منشا این قالی به کشور یا تمدنی خاص نموده اند. از آنجایی که مفاهیم نمادین نقوش، از ویژگی های اصیل طرح های قالی ایران می باشند که در هر مکان و زمانی متاثر از جامعه و فرهنگ حاکم بر آن شکل گرفته اند. هدف از این پژوهش مطالعه مفاهیم نمادین نقش مایه-های قالی پازیریک به عنوان قدیمی ترین قالی شناخته شده جهان، در بستر فرهنگی حاکم بر بافندگان معاصر این قالی، یعنی دوره هخامنشیان (500-320ق.م) بوده است. مساله اصلی پژوهش، شناخت ارتباط میان ساختار طراحی و نقش پردازی قالی پازیریک با مبانی فرهنگی جامعه معاصر بافندگان آن می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهند، گزینش نقوش به کار رفته در این قالی آگاهانه و همسو با زیرساخت های فرهنگی و آیینی جامعه تولیدکنندگان آن بوده است. لذا ارتباط معناداری میان مفاهیم نمادین نقوش و ساختار طراحی قالی پازیریک با فرهنگ و سنن ایران دوره هخامنشی وجود دارد. این پژوهش به لحاظ روش از نوع مطالعات کیفی می باشد که به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای به انجام رسیده است.
پرستش میترا در ایران پیش از ساسانیان
حوزه های تخصصی:
دین مهر، آیین رازآمیز میترا، فرقهٔ میترا یا میتراییسم از اواخر سده نوزدهم میلادی جای مهمی را در پژوهشهای باستانشناسی و تاریخِ دین به خود اختصاص داده است. از آنجا که میترا به عنوان خدای مورد ستایش پیروان این فرقه رومی به نظر اکثریت قریب به اتفاقِ پژوهشگران، یک خدای هندو-ایرانی است، از آغاز این اندیشه به اذهان آمده و هنوز هوادار دارد که نه فقط خدا یا قهرمان آن فرقه، که کل این کیش شاید پیش از انتشار در روم، در کشور همسایه شرقی، یعنی شاهنشاهی ایران که مردمانش از سده ها پیش ایزدی با نام «میترا» را بسیار خوب می شناختند، وجود داشته است. مشکل اینجاست که هرچه قدر در قلمرو امپراتوری با نبودِ متن در مورد خودِ میترا روبرو هستیم، در قلمرو ایران، با کمبودِ مدارک و شواهد هنری و مادی مواجه می شویم. برای شناخت میترا در ایران جدا از شناخت این ایزد در الاهیات مردمان آریایی، باید تحولات دینی ایرانیان با تمرکز بر ستایش میترا را از نظر گذراند. آنگاه می توان به تطبیق آن با فرقه میترا در روم پرداخت.
نقش اصلاحات نظامی خشایارشاه بر عملکرد نظامی ارتش هخامنشی(486-465 ق.م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول ساختار و شیوه های جنگی ارتش هخامنشی در زمان خشایارشاه موجد عملکرد نظامی متفاوت ایشان در جنگ با دولت شهرهای یونان شد. این امر پرسش از شاخصه های نظامی تأثیرگذار ارتش هخامنشی را با اهمیت ساخته است. با عطف نظر بدین مهم است که مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی شاخصه های تمایز بخش در ارتش دوره خشایارشا را مورد بررسی قرار می دهد. چند ملیتی شدن ارتش، در اختیار گرفتن ابزارها و ادوات جدید و در نهایت تقویت نیروی دریایی برای تداوم کشورگشایی ها از مهم ترین این شاخصه های تمایزبخش در ارتش دوره خشایارشاه بود که تأثیراتی چند بر عملکرد نظامی هخامنشیان نهاد. در این میان همسان نبودن شیوههای جنگی ارتش چندملیتی خشایارشاه عاملی بود که باعث ناکارآمدی سپاه هخامنشی در جنگ با یونانی ها گردید.
ساختار سیاسی -اجتماعی و دستگاه اداری پادشاهی ماد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
133-158
حوزه های تخصصی:
مادها گروه هایی از مردمان هند و اروپایی آسیای میانه بودند که در سده های نخستین هزاره نخست پیش از میلاد، تا کوه های زاگرس پیش تاخته، در غرب و شمال غرب فلات ایران فرود آمدند و پهنه جغرافیایی زیستگاه آنان، سرزمین «ماد» نام گرفت. اگرچه متن های کهن میانرودانی در سده های دهم تا هفتم پیش از میلاد به ده ها شاهک نشین و دژهای کوچک و بزرگ پراکنده در نیمه غربی و شمال غربی فلات ایران اشاره دارند و نشان می دهند که در این دوره، مادها در گستره سرزمین ماد پراکنده بوده و ساختاری قبیله ای داشته اند، گزارش های یونانی، پادشاهی ماد را از دوره دیوکس (دیئوکّو؟)، که نخستین شهریار و بنیان گذار پادشاهی مادها نام گرفته، یک شاهنشاهی نیرومند، سازمان یافته و دارای نهادهای فرهنگی و سازمان اداری تکامل یافته نشان می دهند. آگاهی های امرزوی نشان می دهند که این نوشته ها درباره سازمان یافتگی و نهادهای فرهنگی و سازمان اداری مادها، بازنمایی نهادها و سازمان های دوره هخامنشیان بوده که به اندام مادها پوشانده شده است، و پادشاهی ماد در دوره بزرگی از تاریخ زودگذر خود، ساختاری از هم گسیخته داشته و اتحادیه ای از قبیله های مادی و مردم میانرودانی مآب سرزمین ماد، و فاقد نهادها و سازمان های پایدار سیاسی و فرهنگی بوده است. در این جُستار، با نگاهی به چگونگی بنیادگرفتن پادشاهی ماد به عنوان نخستین پادشاهی آریاییان ایرانی در غرب فلات ایران به ساختار سیاسی- اجتماعی و دستگاه اداری پادشاهی ماد پرداخته خواهد شد.
اصول اعتقادی هخامنشیان بر اساس سنگ نبشته ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این که هخامنشیان بر مذهب زردشت بوده اند یا نه، پرسشی است که از دیرباز محققان تاریخ هخامنشی با آن روبرو بوده اند. همانقدر که زردشتی بودن هخامنشیان موافق دارد، مخالفان آن هم کم نیستند. هر بار که سخن از دین و اعتقادات هخامنشیان به میان می آید، بحث زردشتی بودن یا نبودن هخامنشیان هم هست. یکی از علت هایی که سبب شده است این موضوع تبدیل به بحثِ اصلی میان محققان تاریخ هخامنشی شود، وجود نام اهوره مزدا در کتیبه های هخامنشی به عنوان خدای بزرگ و اظهار عبودیت شاهنشاهان هخامنشی نسبت به اوست. با این حال، به دلیل تسامح و تساهل هخامنشیان نسبت به پیروان دین های دیگر، این بحث به نتیجه ای قطعی نرسیده است. در این مقاله، ضمن بررسی آراء چند تن از متخصصان تاریخ هخامنشی، کوشش می شود اعتقادات هخامنشیان از خلال کتیبه ها و الواح به جا مانده از آنان، از جمله کتیبه داریوش در بیستون، بررسی شود.
مطالعه تطبیقی نقش اسفنکس در هنر هخامنشی و هنر سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم مهر ۱۳۹۷ شماره ۶۴
53 - 70
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : اسفنکس از انواع نقوش جانوران ترکیبی است که انسان پیشین آن را با ذهن و تخیل خودش آفرید و در طی ادوار مختلف تاریخی، با مفاهیم و ظواهر متفاوت پرورش داد. این نقش در ایران هم نمود پیدا کرد و در دوران باستانی و اسلامی مورد استفاده قرار گرفت. با وجود کاربرد و اهمیت اسفنکس در دوره های تاریخی ایران، این نقش کمتر مورد بررسی و قیاس قرار گرفته و کماکان با نقاط مبهمی روبروست. لذا در این تحقیق به بررسی نقش اسفنکس به عنوان نقشی پرکاربرد در دو دوره تاریخی ایران، هخامنشیان در دوران باستانی و سلجوقیان در دوران اسلامی پرداخته شده است. هدف : هدف از این پژوهش، یافتن تفاوت ها و شباهت های مابین نقش اسفنکس در دو دوره هخامنشی و سلجوقی با رویکردی تطبیقی است. روش پژوهش : در راستای دستیابی به هدف، تصاویر اسفنکس ها در دوره هخامنشی و سلجوقی و مفاهیم مرتبط با آن، جستجو و با تکیه بر روش توصیفی به توصیف مشخصات هر یک در جداولی جداگانه پرداخته، مهم ترین ویژگی های ساختاری نقوش، مشخص شد و با رویکرد تحلیلی دلایل و منابع احتمالی کاربرد آنها مورد بحث و تحلیل قرار داده شده است. علاوه بر این، از منظر بصری آنها را مورد بررسی قرار داده و در انتها با یکدیگر تطبیق داده شدند. نتیجه گیری : نتایج حاصل از این پژوهش نمایانگر وجوه اشتراک و افتراق نقش اسفنکس در این دو دوره است. به طور کلی می توان گفت در اغلب موارد، نقش اسفنکس در دو هنر هخامنشیان و سلجوقیان از لحاظ ویژگی های ساختاری متفاوتند ولی از لحاظ مفاهیم و نقش کاربردی آن با یکدیگر نقاط اشتراک زیادی دارند. در بررسی بصری نیز مشخص شد که هر دوی آنها از منظر ترکیب بندی، ریتم و نوع خط به یکدیگر شباهت دارند. این نقش در دوره هخامنشی نماد خورشید، قدرت شاهنشاهی، محافظ درخت زندگی و نگهبان کاخ بوده، در دو طرف درخت مقدس با مفهوم نیایش در ارتباط بوده و در دوره سلجوقی، نماد خورشید، برکت، وجوه عرفانی، صور فلکی، سحر و جادو، نگهبان قصر، محافظ درخت زندگی، و در دو طرف درخت زندگی با مفهوم نیایش مرتبط است.
مطالعه انتقادی نسب کوروش بزرگ بر اساس منابع تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در خصوص نسب و وابستگی خاندانی در دوره ی نخست هخامنشی تحقیقات و فرضیات بسیاری مطرح شده است. در تاریخ نگاری شرقی که گاه، بافتی افسانه ای و اسطوره ای به خود می گیرد، تشخیص اعقاب و اخلاف و وابستگی خاندانیِ قهرمان- شاهان که به طور نسبی تا سطح الوهیت بالابرده می شدند، کار چندان راحتی به نظر نمی آید. سؤال این پژوهش به این ترتیب است که در ابتدای این سلسله انتقال قدرت به شاخه ای دیگر از خاندان هخامنشی تا چه میزان در صحت انتساب های مطرح شده، مؤثر بوده است؟ فرض تحقیق بر این مسئله استوار است که با توجه به اینکه یکی از کهن ترین نمونه های انتساب پایه گذار یک خانواده پادشاهی جدید، به دودمان فرمانروایان قبل در تاریخ ایران مربوط به هخامنشیان است و در دوره ی نخستین فرمانروایان این سلسله صحبت از انتقال قدرت به شاخه ای دیگر از این خاندان مطرح است، مطالعات بسیاری در تاریخ صورت گرفته است که وجهه ی صوری و تقلیدی داشته و بیشتر با تأسی از روایات مورخان یونانی مانند هرودت ترتیب یافته است. حاصل این تحقیق نمایان می کند که با اندکی تحلیل و تفسیر تحولات و پدیدهای تاریخی به خصوص با در نظر داشتن بافت شرقی و اساطیری آن، موضوع نسب و انتساب در دوره نخست هخامنشی به صُوَر دیگر هم قابل تفسیر و تحلیل بوده است
مهر دو رویه هخامنشی تخت جمشید
حوزه های تخصصی:
مهم ترین راه شناخت بشر در ادوار گذشته، مطالعه و پژوهش برروی آثار به یادگار مانده آن هاست و ازجمله آثاری که سهم بارزی در شناسایی فرهنگ و تمدن و بسیاری از مسائل گوناگون ادوار کهن ایران زمین داشته، نقوش مُهرها و آثارمُهری است. مطالعات این گونه داده ها، سال ها و بارها موردتوجه پژوهشگران باستان شناس و مورخ قرار گرفته و مقالات و کتب بسیاری درمورد این مقوله بی پایان منتشر شده است؛ چراکه مُهر و نقش آن پاسخ گوی برخی از پرسش ها، عامل جهت گیری صحیح تعدادی از پرسش ها و مطرح شدن پرسش های جدیدی در رابطه با مسائل اجتماعی، اقتصادی و ادراکات مردمان گذشته است. در برخی نقوش، هنرمند جهانِ خود را توصیف می کند و این گونه توصیف درحقیقت استفاده بهینه از نمادهاست. در موزه تخت جمشید مُهری سیاه رنگ وجود دارد که تفاوت اساسی با دیگر مهرهای منسوب به دوره هخامنشی دارد. این مُهر مسطح دو سو نقشی است که کمتر در هنر مُهرسازی مشاهده شده و در مُهرسازی هخامنشی نیز تاکنون منحصربه فرد است. این مُهر برای نخستین بار با در نظر گرفتن معیارهای مختلف مانند سبک هنری و نیز تفسیر نمادها، منتشر و مورد بازخوانی و ارزیابی قرار می گیرد. هدف اصلی در این مقاله، مستندسازی و معرفی نمادهای این مُهر است. همچنین نگارنده بر این است که با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع معتبر کتابخانه ای بعد از توصیف کامل این مُهر به چند پرسش درباره این مُهر پاسخ دهد. نخست اینکه نقوش حک شده برروی مُهر با چه مفاهیمی به کار رفته است؟ چگونگی منشأ شناسی این نمادها و اینکه این اشکال، زاییده افکار و باورهای هخامنشیان بوده و یا نه، میراثی از یک فرهنگ بسیار قدیمی است؟
سهم بندر تائوکه در مناسبات تجاری خلیج فارس در عصر هخامنشی
منبع:
پژوهش در تاریخ سال چهارم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
17 - 27
حوزه های تخصصی:
بندر تائوکه (Taoce) در دوره ی هخامنشی بویژه در عصر پادشاهی کورش از مراکز مهم بازرگانی و اقتصادی در پس کرانه های شمالی خلیج فارس به شمار می رفت. این بندر در کنار رودخانه ای قرار داشته که از آن به نام رودخانه ی «گرانیس» (Granis) یاد شده است. این رودخانه همان رود شاپور می باشد که بخشی از آن به نام رود حلّه، امروزه در شمال شبه جزیره ی بوشهر به خلیج فارس می ریزد و از این جهت بندر تائوکه که می توانست به عنوان یکی از کانون هایی عمل کند که کشتی های تجاری می توانستند کالاهای خود را از سهل ترین راه از خلیج فارس به ایالت فارس حمل نمایند همچنین این بندر محلی برای اجتماع کورتش ها یا کارگران و صنعتگران بوده است. در مورد محل بندر تائوکه اکثر مورخان آن را منطبق با حوالی شهر برازجان امروزی دانسته اند. وجود بقایای کاخ های کورش هخامنشی در برازجان، نشان دهنده ی این واقعیت است که بندر تائوکه در عصر این پادشاه بنیان گردیده است.
سکاها در زمان کورش دوم و داریوش یکم هخامنشی
حوزه های تخصصی:
سکاها اقوام بیابانگرد و کوچ نشینی بودند که در محدوده جغرافیایی وسیعی بین مرزهای چین تا رود دانوب پراکنده بودند. حضور سکاها در مرزهای شرقی و شمال شرقی شاهنشاهی هخامنشی و ناامنی های ایجاد شده از سوی آنها قدرمسلم موجب اتخاذ سیاست خصمانه و لشکرکشی نسبت به این اقوام بیابانگرد شده بود. چنان که براساس منابع یونانی مرگ کورش در سال 529 پ.م در جنگ با ماساگت ها (شاخه ای از اقوام سکایی) بوده است. هم چنین در نقش برجسته بیستون نیز آخرین اسیر اسکونخه پادشاه سکایی است که داریوش پس از آن که لشکر سکاها را در سال 519 پ.م برابر با سومین سال پادشاهی اش در هم شکست، صحنه این پیروزی به این نگاره اضافه شد. هرودت در کتاب چهارم خود همچنین از عملیات جنگی داریوش علیه سکاها در 512 پ.م و عقب نشینی داریوش یکم به دلیل خستگی سپاهش از دنبال کردن سکاها در سرتاسر استپ های شمال دریای سیاه، گزارش می دهد. این پژوهش در پی آن است تا به ارزیابی حضور سکاها در دوران دو تن از شاهنشاهان هخامنشی (کورش دوم و داریوش یکم) بپردازد و روشن نماید که آیا این اقوام در زمان این دو شاه تحت انقیاد این شاهنشاهی بوده اند؟ این پژوهش براین فرضیه استوار است که کورش و داریوش هخامنشی توانسته بودند با لشکرکشی های خود دسته شرقی سکاها (سکاهای هوم نوش و تیزخود) را تحت انقیاد خود درآورند و دسته غربی سکاها علی رغم لشکرکشی داریوش به سرزمین آنها، هیچگاه مطیع شاهنشاهی نبوده اند.
سیاست خارجی ایران در دوران هخامنشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۱ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱
229 - 249
حوزه های تخصصی:
حکومت هخامنشیان در سال 550 ق م با سقوط دولت ماد به دست کورُش بزرگ تأسیس شد. از همان نخستین نبردی که به سقوط مادها منجر شد، اساسی ترین اصل سیاست خارجی و داخلی کورُش یعنی تسامح و مدارا پایه گذاری شد. پادشاهان بعدی کمابیش این سیاست را ادامه دادند. کمبوجیه، سیاست توسعه ارضی پیش گرفت و پس از تسخیر مصر همان سیاست ملایم پدرش را دنبال کرد. داریوش بزرگ سیاست تسامح و مدارای سَلَف خویش را به یک دکترین سیاسی تبدیل و تلاش کرد با روش های مسالمت جویانه به اهداف خود برسد. در پی حملات خشایارشا به یونان اتحادیه دلُس به رهبری آتن شکل گرفت. اردشیر اول در قبال یونانی ها سیاست صبر و مماشات و داریوش دوم و اردشیر دوم سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن پیش گرفتند. سرانجام با حملات مقدونی ها در زمان داریوش سوم، آفتاب عمر امپراتوری معظّم هخامنشی غروب کرد.
مقایسه مبانی مشروعیت در دولت های هخامنشی و ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۶ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
797 - 815
حوزه های تخصصی:
از ابتدای تاریخ بشر، یکی از مشکلات پیش روی هر دولتی، این است که چگونه براساس رضایت عمومی حکومت کند. این عبارت سیاسی قدیمی که "شما نمی توانید بر روی سرنیزه جلوس کنید" حکایت از این دارد که اگرچه دولت می تواند قدرت خود را برمبنای اجبار سیاسی به کار بندد، برای مدت زیادی استفاده از اجبار نمی تواند برای حکومت جامعه کافی باشد. جامعه شناسان سیاسی از زمان وبر به بعد، در پاسخ به این پرسش که چرا مردم رضایت می دهند بدون استفاده از زور بر آنان حکومت شود، از مفهوم مشروعیت استفاده کرده اند. با توجه به مباحث مطرح شده، و بررسی تاریخی دو نظام هخامنشی و ساسانی، نتیجه می شود که اندیشه جامعه از زمان هخامنشیان تا ساسانیان در حال تکامل بوده و اگرچه بنا بر نظر وبر مشروعیت قانونی خاص جامعه نو است، اندیشه اقتدار از پایین و مفهوم قرارداد اجتماعی در جامعه عصر ساسانی وجود داشت و برطبق آن عمل می شد.
آسیب شناسی مشروعیت در اندیشه سیاسی هخامنشیان (تحلیل محتوای کتیبه ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
833 - 851
حوزه های تخصصی:
پگاه تاریخ بشر در موضوع سیاست را ایرانیان به خود اختصاص داده اند و آنان بوده اند که وجوه غارتگری، جنگ، خشونت، ناامنی، بی نظمی، آشوب و تجاوز را به سمت گفتمان های آبادانی، رواداری، راستی، اخلاق و حقوق بشر سوق داده اند. سلسله هخامنشیان به گفته ابن خلدون و هگل سرآغاز حکمرانی انسانی در تاریخ بشر است. در این نوشتار قصد داریم با تحلیل سنگ نوشته ها و کتیبه های به جای مانده از دوره هخامنشیان، به این پرسش پاسخ دهیم که چه کسی، با چه ویژگی هایی حق حکمرانی در این سلسله را به دست می آورده است. مجموعه کتیبه های به جای مانده در تخت جمشید، همدان، شوش، بیستون، خراسان، مصر و ... که گفته ها و گزاره های شاهانی چون کوروش، داریوش، کمبوجیه و ... را ثبت کرده است، منبع دسته اول و مستقیمی در جهت شناخت و نقد و بررسی اندیشه سیاسی ایران محسوب می شود. بر قلمرو حکومتی که نیمی از پهنه مسکونی کره زمین را در اختیار داشت، چه کسی با چه شاخص هایی می بایست حکومت داری کند. در این نوشتار وجوه تکنیکی هرم حاکمیت هخامنشیان مورد بررسی انتقادی قرار می گیرد تا وجهی ناشناخته و بسیار تداومی در اندیشه سیاسی ایران تحلیل شود.
نقدی بر کتاب بین النهرین و ایران در دوران هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم تیر ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
155-167
دوره هخامنشی یکی از مهم ترین ادوار تاریخی ایران به شمار می رود. در این دوره کوروش و جانشینانش بزرگ ترین دولت متمرکز آن دوران را پدید آوردند که باوجود تنوع بسیار آن ازنظر فرهنگی و قومی با نظام اداری بسیار پیشرفته ای مدیریت می شد. هخامنشیان با سیاست تساهل و تسامح توانستند تمامی نواحی را با خود هم راه کنند و ضمن اجازه حفظ هنر و فرهنگ بومی آن ها، هنر و فرهنگ خود را نیز وارد کنند. این امپراتوری مدلی موفق از حکومتی چندملیتی بود که بین النهرین، مصر، قفقاز، آسیای صغیر، و آسیای مرکزی را در بر می گرفت. کتاب بین النهرین و ایران در دوران هخامنشی گزارشی است از سمینار یادواره ولادیمیر لوکونین که در سال 1997 م به چاپ رسید. ترجمه فارسی این کتاب را سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها در سال 1389 منتشر کرد. اگرچه کتاب مذکور به طور کلی مجموعه اطلاعات ارزش مندی درباره دوره هخامنشی ارائه می دهد، همانند هر اثر علمی دیگری کاستی هایی دارد که در این مقاله بدان ها پرداخته می شود. در یک جمع بندی کلی نقطه ضعف اصلی این کتاب را می توان عدم انسجام و عدم ارتباط محتوای برخی از قسمت های کتاب با عنوان آن دانست.
بررسی علل و ماهیت شورش مصر در نخستین دوره سلطه هخامنشیان (525 402 ق.م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فتح مصر به دست کمبوجیه و عملکرد خوب او و جانشینانش در مصر، به گواهی یافته های جدید، سبب نشد که مصریان، تحت تأثیر اوضاع آشفته شاهنشاهی قرار نگیرند و شورش نکنند. این تحقیق، با استفاده از داده های منابع اولیه و کشفیات نوین باستان شناسی، به تبیین شورش هایِ مکررِ مصریان در نخستین دوره سلطنت فرمانروایان هخامنشی در مصر می پردازد و ناکامی در دستیابی به اهداف، تبعیض و احساس حقارت جامعه مصر را، فرض اصلی بروز شورش در نظر می گیرد. بنابراین، مسئله نوشتار حاضر، چرایی و چگونگی مناسبات شاهنشاهان هخامنشی با مصر و مسئله شورش مصریان در مصر است که با روش توصیفی تحلیلی بدان پرداخته شده است. این تحقیق، با در نظر گرفتن پیشینه تاریخی و فرهنگی مصر، پس از بررسی و تبیین گزاره های تاریخی و باستان شناختی مربوط به این موضوع، ماهیت شورش های مکرر مصریان در مصر را در ارتباط مستقیم با نارضایتی آن ها از سلطه ایران بر مصر و احساس حقارت مصریان به دلیل خاستگاه غیر مصری شاهنشاه هخامنشی، با وجود همه تلاش فراوانشان در مصر، ارزیابی می کند.
ساسانیان و ایده ایران
حوزه های تخصصی:
تا پیش از به قدرت رسیدن حکومت ساسانیان در هیچ یک از دوره های تاریخی ایران (آریایی های اوستایی، ایلامی ها، مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان) چنین مفهومی هیچگونه سابقهٔ رسمی در مناسبات سیاسی نداشته است. اشکانیان در انتقال میراث ایرانی به حکومت ساسانیان نقش مهمی را ایفا کردند که این امر را از پیشینیان خود یعنی هخامنشیان به ارث بردند. ایران گرایی یا احیای ایران که همانا زنده کردن سنت هایی تاریخی دوران بود در اواخر دوران اشکانی سرعت بیشتری گرفت. ثمرهٔ این انقلاب پارتیزانی اشکانیان با روی کار آمدن اردشیر یکم و شاپور اول به بار نشست. آن ها توانستند در قرن سوم میلادی برای مقابله با رقبای شرقی و غربی خود یعنی کوشانی ها و رومی ها سنتی ایرانی را همراه با اقلیت های مذهبی، نژادی، گوناگون در جغرافیایی به نام ایران بنیانگذاری کنند.
شاه رزم آور هخامنشی
حوزه های تخصصی:
رزم آوری و جنگجویی از ویژگی هایی بود که شاهان هخامنشی نیز به اهمیت آن پی برده بودند. کودکان ایرانی از ابتدا تحت آموزش های مختلف قرارمی گرفتند ازجمله آموزش های نظامی. درواقع یکی از دلایل انتخاب شاهزادگان به عنوان جانشین شاهنشاه توانایی بالای بدنی و نظامی بود. شاهان هخامنشی همواره به داشتن این ویژگی افتخار می کردند و به صورت های مختلف سعی در نشان دادن آن داشتند. شاه هخامنشی به عنوان فرمانده کل سپاه هدایت نیروهای مختلف را برعهده داشت و در بسیاری از جنگ ها و شورش های مهم شرکت می کرد. در بعضی از موارد که شاهنشاه هخامنشی در جنگ شرکت نمی کرد با انتصاب افرادی به عنوان فرمانده، انجام بعضی از عملیات های نظامی را به این افراد واگذار می کرد. شاهنشاه هخامنشی به عنوان شاهی پیروزمند اگرچه فرمانده کل سپاه محسوب می شد اما تصمیمات مهم جنگی همواره در شورایی مطرح می شد و شاهنشاه به تنهایی تصمیم گیری نمی کرد. در این جستار تلاش شده است با بررسی منابع کهن و استفاده از پژوهش های جدید اهمیت ویژگی رزم آوری و جنگجویی شاهنشاه هخامنشی مورد بررسی قرارگیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاهان هخامنشی همواره رزم آوری و شجاعت در جنگ را موردتوجه قرارمی دادند.
نقد و بررسی کتاب گل نبشته های باروی تخت جمشید (جلد دوم، متن های A-G)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
299-315
در این نوشتار جلد دوم کتاب گل نبشته های باروی تخت جمشید بررسی و نقد شده است. کتاب موردبحث ترجمه فارسی و انگلیسی بخشی از الواح عیلامی منتشرنشده بایگانی باروی تخت جمشید (متن های A-G) است که سال ها پیش ریچارد هلک خوانده بود و عبدالمجید ارفعی آن ها را ویرایش و ترجمه کرده و با همکاری مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی و پژوهشگاه میراث فرهنگی منتشر کرده است. در مقاله پیش ِرو، کتاب ازنظر خوانش و ترجمه ارزیابی و نقاط قوت و ضعف آن بررسی شده است. اما جدا از همه این مسائل، چالش عمده مسئله انتشار الواح باوجود اعلام رسمی عدم رضایت مؤسسه شرق شناسی شیکاگو درجایگاه صاحب امتیاز علمی پروژه به «مترجم و ویراستار» و ناشران است. این مسئله به معنای رعایت نکردن اخلاق علمی آن هم ازطرف دو مرکز مهم علمی کشور در حوزه علوم انسانی است و ارجاع به کتاب را در سطح بین المللی برای پژوهش گران با مشکل مواجه می کند.