مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
هخامنشیان
حوزه های تخصصی:
شاهنشاهی هخامنشی در پی فتوحات کوروش دوم (559-529پ.م) تأسیس شد. در بازه زمانی 559 تا 539 پ.م کوروش توانست با فتح هگمتانه، سارد، بابل و صفحات ساحلی آسیای صغیر، وارث تمدن های بزرگ آسیای غربی نظیر آشور، ایلام، ماد، لودیا و بابل شود. با وجود این، در باب مراحل آغازین زندگانی وی و به قدرت رسیدنش اطلاعات فراوان و روشنی موجود نیست. به گونه ای که منابع در باب نخستین مراحل زندگانی وی تصاویر متفاوتی را عرضه می کنند. یکی از این منابع که اهمیت بسیاری دارد، روایت کتسیاس کنیدوسی است. کتسیاس، کوروش را فرزند یک راهزن و یک بزچران از قبیله مارد توصیف می کند که با گذراندن مراحل قدرت در دربار ماد، علیه آن ها شورش کرده و قدرت را به خاندان خویش منتقل می سازد. این تصویر کتسیاس از کوروش کاملاً در تضاد با تصویری است که منابع مکتوب و مادی خاورنزدیک و متون کلاسیک یونانی از وی ارائه می دهند. در آن روایات جایگاه کوروش در تداوم یک خاندان شاهی انگاشته شده است. این پژوهش بر آن است به تحلیل زوایای گوناگون این روایت کتسیاس از کوروش بپردازد. در واقع مسئله این پژوهش بررسی چرایی و علت شکل گیری این روایت و عناصر مختلف درون آن بر اساس ساختارتاریخ نگاری کتسیاس است. در این راستا این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای و با بررسی داده های مکتوب و مادی عصر هخامنشی به این مسئله خواهد پرداخت.
زنان پشت پرده و زنان پیشِ رو؛ عوامل اِعمال قدرتِ سیاسی توسط زنان هخامنشی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به این پرسش بنیادین می پردازد که زنان هخامنشی با تکیه بر چه عواملی اعمال قدرت می کردند؟ برای نیل به پاسخ، ابتدا طریقه های تأثیرگذاری زنان بر روند سیاسی دربار هخامنشی با ذکر مصداق هایی از روایات منقول در تواریخ کلاسیک بررسی گردید. سپس با نقد و تطبیق این گزارش ها با یافته های باستان شناختی و متون اداری، خصوصاً الواح تخت جمشید و الواح بابلی، عوامل مذکور به بحث گذاشته شده و به اهمیت آن در فرآیند مهم ترین کارکرد سیاسی زنان در دربار هخامنشی، یعنی واسطه گری سیاسی، پرداخته شد. در انتها مشخص گردید که مهم ترین راه های نفوذ و اعمال قدرت زنان در سیاست های دربار هخامنشی، استقلال مالی، سازماندهی شبکه ای از جاسوسان و خواجگان وفادار، اتحاد با خاندان های قدرتمند پارسی، فرماندهان سپاه و مقامات درباری از طریق پیوندهای سببی و نسبی و پیگیری اهداف مشترک میان حرمسرا و نهادهای نظامی و غیرنظامی بوده است.
دراسه النقوش البطولیه والحیوانات المرکبه الموجوده علی الأختام الأسطوانیه الخاصه بحصن تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
لاغرو فی أنّ الختم من أهم النتائج التی تمّ الحصول علیها فی علم الآثار بالنقوش المخلتفه والأداءات المتفاوته علی مرّ الأیام وتوالیها وله أهمیه بالغه منذ القدم. إنّ دراسه هذه الأختام یمکن أن تفتح أمامنا نوافذ وزوایا مختلفه عن حیاه البشر. نلاحظ فی العهد الإخمینی استخدام الأختام بالنقوش المختلفه. إنّ دراسه هذا الموضوع، یضفی لنا الکثیر من المعلومات الهامه حول الهیکل والأسلوب الثقافی والفنی المتواجد فی تخت جمشید آنذاک. تسعی هذه الدراسه إلیتسلیط الضوء والتنقیب علی تلک المجموعه من الأختام التی یوجد فیها الرسوم البطولیه أو البهلوانیه والحیوانات المرکّبه وکذلک تمّ البحث عن سبب استخدام هذه المضامین والنقوش فی هذه الدارسه وتبیین وتقییم مدی تأثرها من الفن الوطنی الإیرانی أو فنون الأمم الأخری خاصه حضاره بین النهرین. یعتبر هذا البحث من الدراسات والبحوث الوصفیه- التحلیلیه وبانظر الی الجوانب التاریخیهوطریقه جمع المعلومات تمّ بواسطه الدراسات المکتبه. کما یعدّ هذا البحث منهجیّاً عند دراسه وفحص هذه المجموعه من الأختام التی رسم علیها تخت جمشید، نری تشابهاً ملفتاً للنظر وتکیفاً وانطباقاً بالغاً مع الأختام الموجوده فی بین النهرین وخاصه الأختام الآشوریه ویمکننا القول إنها تلقت التأثیر الأکبر من جانب المضمون والبنیه والهیکل وعلی الرغم من أن هناک اختلافات ملحوظه بین الأختام الآشوریه وأختام الأمم الأخری من جانب الحیویه والنشاط والمعتقد وبین المیزات والسمات الأخری للأختام الأخمینیه. بحیث یمکننا القول بأن التدریج الخاص للمساحات الذی أضفی علیهن میزه فریده من نوعها تتمیّز من مجموعه الأختام الخاصه بالأمم الأخری. مقارنه نقوش هذه الأختام مع فن القاطنین المحلیین فی الهضبه الإیرانیه یبین لنا مدی تأثرهم من الفن المانوی وحتی الحیوانات الهجینه الموجوده علی الأختام بصوره حصن تخت جمشید أیضاً لها علاقه وقرابه أکثر من جانب الإطار والهیکل مع رسوم الآثار المکتشفه فی حسنلو، وزیویه وقالایجی أکثر من الأختام المتوفره من الحضاره الآشوریه.
نگرشی به نظریه جامعه شناسی عصبیت، ابن خلدون در تشکیل جامعه و حکومت هخامنشیان
منبع:
تاریخ ایران اسلامی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
119 - 144
حوزه های تخصصی:
حکومت هخامنشیان حکومتی بود که از حدود سال 700 قبل از میلاد در جنوب غربی ایران تأسیس شد. حکومت هخامنشیان بعد از مادها دومین حکومت ایرانی بود که تشکیل شد. اما امپراتور هخامنشیان فراتر از مرزهای ایران رفت و حدود سه چهارم جهان را تسخیر کرد. حکومت هخامنشیان حکومت قبیله ای بود که بر اساس ویژگی ها، خصلت ها و اصالت های طوایف پارسی تأسیس شد. حسب هایی که حدود 370 سال باعث دوام حکومت آنها شد. ابن خلدون با استفاده از این ویژگی، نظریه عصبیت را در بوجود آمدن حکومت ها مطرح کرد. در این تحقیق با استفاده از نظریه عصبیت ابن خلدون، به چگونگی تشکیل، دوام استحکام جامعه و زوال حکومت هخامنشیان با توجه به عصبیت هخامنشیان پرداخته شده است.
زبان پارسی و مردم فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوء تفاهمی در کار است که گروهی از ایرانیان را «فارس» می نامد. بنابر این برداشت و اشتباه، «مردم فارس» به کسانی دیگر، یعنی ترک زبان در آذربایجان و دیگر نقاط ایران، به اقوام کرد و بلوچ، عربی زبانان در خوزستان، و نیز ناگزیر لرها و مردمان گیلان و مازندران، و حتی زرتشتیان اجحاف می کنند و ستمی روا می دارند. این مقاله می کوشد تا روشن سازد که اصلاً در بنیاد و اساس خود، چنین گمانی نادرست و ناروا است. این سو ءتفاهم از آن برمی خیزد که در ایران از دیرباز، از روزگار هخامنشیان، اقوامی مختلف، با زبانهایی مختلف می زیسته اند و می زیند، که حکومتی واحد، و دولتی مشترک، با روابط رسمی و قانونی فراگیر داشته اند و دارند. این مردم از همان زمان، زبان رسمی فارسی را، ابتدا در گفتار و کاربرد شفاهی، و سپس هم بصورت شفاهی و گفتاری، و هم بصورت نوشتاری به کار برده اند و از آن بسانِ ابزاری ارتباطی بهره جسته اند. از این جهت، در واقع شمار بسیاری از اینان دارای دو زبان مادری اند و دو زبانه به شمار می روند. درست نیست اگر آنان را که فقط یک زبان مادری دارند، سهواً «فارس» بنامیم و ادّعا کنیم که « مردم فارس» بواسطه نداشتن زبان مادری دیگری جز «زبان پارسی» بر دیگر مردم در این خطّه وسیع از جهان، و به اصطلاح در حوزه فرهنگ نوروز، به دیگران اجحاف و ستمی روا می دارند.
زمان زیست زرتشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه اطلاعات ما پیرامون زندگی «زرتشت» پیامبر بزرگ ایرانی چندان زیاد نیست به طور مثال از زمان و محل تولد وی به طور دقیق آگاهی نداریم. هدف مقاله حاضر، به دست آوردن زمان زیست این پیامبر، با استفاده از اطلاعات موجود در حماسه ملی، «آثار الباقیه» ابوریجان بیرونی و «مجمل التواریخ و القصص» است. در این مقاله نشان داده شده که 345 تا 390 سال مربوط به دوران حکمرانی مادها و هخامنشیان از حماسه ملی ایران حذف شده است. با در نظر گرفتن مدت زمان پادشاهی شاهان کیانی از گشتاسب تا دارا، مدت زمان حذف شده مربوط به دوران مادها و هخامنشیان و با عنایت به اینکه اسکندر در 330 سال پیش از میلاد بر هخامنشیان غالب شده، تولد زرتشت 975 تا 1020 سال پیش از میلاد برآورد می شود. این یافته با تاریخ سنتی ذکر شده در ارداویرافنامه و بندهش حدود چهار قرن اختلاف دارد که برابر با مدت زمانی است که افتادگی در حماسه ملی رخ داده است
نقش زنان در ادوار هخامنشی، اشکانی و ساسانی بر اساس سکه های بازمانده
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۳
41 - 55
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه ی نقش زنان در ادوار هخامنشی، اشکانی و ساسانی بر اساس سکه های بازمانده بود. جامعه ی پژوهش شامل منابع مکتوب تاریخی و دیگر آثار مرتبط با موقعیت زنان در سلسله های هخامنشی، اشکانی و ساسانی می باشد. نمونه پژوهش، سکه های برجای مانده از دوره هخامنشی، اشکانی و ساسانی بود. روش پژوهش توصیفی -تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به شیوه ی کتابخانه ای و با استفاده از اسناد، مدارک مکتوب و منابع معتبر انجام گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا صورت گرفت. یافته ها نشان داد که، اگر چه سکه ابزاری جهت مبادلات اقتصادی، نشانه استقلال و معرف ملیت هر قومی است، ولی درعین حال سند معتبری است که اطلاعات مفیدی در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، تاریخ گذشته ملت ها و جایگاه زنان را ارائه می دهد. تصاویر، نام و لقب زنان سلطنتی، تصاویر ایزدبانوان و نمادهای وابسته به آنان که بر روی سکه های اشکانی و ساسانی نقش بسته بیان گر جایگاه رفیع زن در این ادوار بود. اگرچه الواح هنری به جا مانده از دوره هخامنشی اطلاعات باارزشی در مورد زنان این عصر به-دست می دهد، ولی در سکه های این دوره مانند سایر آثار تصویر زن دیده نمی شود. زنان دربار هخامنشی، اشکانی و ساسانی به عنوان مصداق زنان مقتدر و مدبر و با اراده در عرصه سیاست و اجتماع ایفای نقش کرده اند. در کل زنان در این ادوار به پایگاهی برابر پایگاه مردان (پادشاهان)، دست یافته و نام و نمودشان بر روی سکه ها ماندگار شده است.
بررسی اندیشه صلح پارسی هخامنشیان بر مبنای اهداف فرهنگ و آموزش صلحِ یونسکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هخامنشیان (330-550 ق.م) گستره وسیعی را در اختیار داشتند که متشکل از اقوامی با آیین ها، زبان و فرهنگ های گوناگون بود. اداره آنها نیازمند به کار گیری اندیشه ای خاص بود. اندیشه ای که هخامنشیان بر مبنای آن ملل تابعه خود را اداره می کردند به نام صلح پارسی شناخته شده که ابعاد گوناگونی دارد. در جهان امروز نیز بحث صلح و همزیستی مسالمت آمیز اقوام گوناگون موضوعی است که سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) در غالب فرهنگ صلح بر آن تمرکز دارد و در تلاش است مولفاتی را تعریف کند که بر مبنای آن ها جهان در صلح قرار بگیرد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تطبیقی فرهنگ صلح در دوره هخامنشی بر مبنای اهداف امروزی یونسکو است و به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که فرهنگ صلح براساس تعریف امروزی فرهنگ و آموزش صلح در یونسکو تا چه میزان در دوران هخامنشی نمود یافته است؟ نتایج حاکی از آن است که برقراری اندیشه صلح پارسی منجر به شکل گیری فضایی مسالمت آمیز شد که تا حد بسیاری مبتنی بر اهداف امروزی یونسکو است. مقاله حاضر گردآوری داده ها را از طریق مطالعات کتابخانه ای به سرانجام رسانده و نتایج را از طریق تحلیل توصیف تاریخی ارائه می کند.
اسکندر مقدونی و خاطره تاریخی کورش بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مورخان اسکندر گزارش داده اند فاتح مقدونی هنگام گشودن سرزمین های ایرانی، به خاطره کورش بزرگ بنیان گذار شاهنشاهی هخامنشیان، ادای احترام می کرد. اینکه نابود کننده فرمانروایی هخامنشیان هواخواه بنیان گذار آن شاهنشاهی باشد، درخور تأمل است؛ هر چند پیشتر برخی مورخان اشاره کرده بودند که فاتح مقدونی همزمان با نبرد هایش، می کوشید شایستگی خود را برای جانشینی شاهان هخامنشی نشان دهد. مسئله این است که بررسی کارنامه اسکندر مقدونی در برخورد با خاطره بنیان گذار شاهنشاهی هخامنشیان، تا چه اندازه اجازه چنین برداشتی را که مورخانش ادعا کرده اند، به ما می دهد؟ آیا به راستی اسکندر دوست دار کورش بزرگ بود؟ نگارنده مقاله پیش رو با استفاده از منابع کهن و با تمرکز بر گزارش هایی که به گونه ای جهانگشای مقدونی را در پیوند با خاطره کورش بزرگ قرار داده اند، نشان داده است که فاتح مقدونی با توجه به تربیت یونانی اش و آگاهی گسترده ای که از ساختارهای قدرت و مشروعیت شاهان هخامنشی داشته، نسبت به موقعیت سیاسی خود، پیش و پس از مرگ داریوش سوم برخوردی کاملاً دوگانه و درواقع سیاسی، با خاطره بنیان گذار شاهنشاهی هخامنشیان کورش بزرگ داشته است.
نقش رسانه در ایرا ن باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروز رسانه نقش بسیار گسترده ای در انتقال پیام و ارتباطات اجتماعی دارد.بررسی ها در ایران باستان نشان می هد که انتقال پیامها از طریق انسان،پرندگان،نمادها و نشانه ها(آتش،مناره،نقاره،حجاری و..) انجام می شده است. در حکومتهای ایران باستان به علت درگیری مداوم با بیگانگان به ویژه درگیریهای اشکانیان و ساسانیان با رومیان دستگاه جاسوسی و اطلاعاتی نقش مؤثرتری داشته است. ولی در مجموع دستگاه خبر گیری و خبر رسانی در اوایل حکومت حکومت هخامنشیان نسبت به سلسله های اشکانی و ساسانی گسترده تر و سامان یافته تر بوده است و پایه ای برای سلسله های بعدی شده است. حال سوال این است که آیا درایران باستان رسانه اهمیت داشته است.در انتقال ودریافت پیام از چه رسانه هایی استفاده می کردند، آیا در این انتقال پیام، سیر تحولی وجوداشته، در کدام سلسله های ایران باستان خبر رسانی و خبر گیری متنوع تر بوده است؟ نتیجه پژوهش نشان می دهد خبر رسانی و خبر گیری مهم بوده است چرا که از این طریق به اعمال قدرت پادشاه،جلوگیری از شورشها،نظارت بر رفتار ایالت های تابعه و مقابله با هجوم دشمنان کمک های شایانی می شده است. برای انجام کار از منابع موجود در کتابخانه ها استفاده شده است، و روش شناسی پژوهش ماهیتی روایتی- نقلی دارد.
نمادشناسی نقش نیلوفر بر بدنه پلکان شرقی آپادانا
یکی از شاخص ترین نمادهای گیاهی و باستانی، گل نیلوفر است که یکی از نمادهای مشهور پیش از اسلام و پس از اسلام نیز به شمار می رود. در ادیان گوناگون، آفرینش خدایان، منجیان و پیامبران با این گل در ارتباط بوده است. در این پژوهش، نمادهای این گل در بدنه پلکان شرقی آپادانا بررسی می شود. در این پژوهش، از روش کتابخانه ای و بررسی و مطالعه گزارش های مکتوب، با شیوه توصیفی - تحلیلی با رویکرد تطبیقی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که نیلوفر یکی از نمادهای مهم هنری در بستر تاریخ، معماری و نقاشی است. نیلوفر از آن دسته گیاهانی است که در آیین های مختلف مورد توجه بوده و بین اساطیر ایرانی، نیلوفر آبی، نماد آناهیتا، ایزد بانوی آب در باور ایرانیان به شمار می آید. آن چنان که ایرانیان گل نیلوفر آبی را گل ناهید خوانده و ناهید تصور اصلی مادینه هستی در روایات دینی ایران قدیم است. بارزترین جلوه نیلوفر آبی در هنر ایران باستان، در دوره هخامنشی است. هنر دوره هخامنشی را بیشتر هنر آیینی و نمادگرا می توان تلقی کرد که جلوه گاه این نمادها در تخت جمشید است. در اساطیر، نیلوفر یکی از نشانه های بزرگ آفرینش بوده است و ریشه در آب دارد، که نماد تطهیر، پاکی و نوزایی است. با توجه به این که در دست خدای خورشید (رع)، نیلوفر است و همین می تواند به معنای ظهور و تجلی بر زمین باشد. به کار برده شدن نیلوفر بر روی پلکان شرقی آپادنا با فرض بر این که پلکان محلی برای عروج و رفتن به مرتبه ای بالاتر است، ضمن این که دایره بودن نیلوفر دلالت بر ابدیت دارد، می تواند با توجه به تکرار این گل در طول راه پله، نمایان گر سیر سلوک باشد که قرار گرفتن این گل در زیر درخت سرو که جنبه روحانی در ایران باستان داشته است و نماد خدای گیاهان بوده، نمایان گر این سیر سلوک زیر پرچم خالق بوده است و صحت این برداشت را می تواند تأیید کند.
حضور هخامنشیان در تراکیه و بررسی تأثیرات هنر و معماری آنها با استناد به شواهد باستان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
69 - 80
حوزه های تخصصی:
از دوره هخامنشی آثار و مدارک باستان شناختی فراوانی به دست نیامده است؛ ولی روزبه روز بر دامنه کشفیات مربوط به این دوره افزوده می شود. از نمونه این مدارک می توان به گنجینه ها و آثار به دست آمده در مناطق مختلف شاهنشاهی ازجمله تراکیه در حوزه شبه جزیره بالکان اشاره کرد. این منطقه ازنظر داشتن منابع غنی زیرزمینی و به عنوان منطقه ای واسط در مقابله با سکاها، برای شاهنشاهی هخامنشی اهمیت بسیاری داشته است. با توجه به کمبود اطلاعات مربوط به این حوزه، هدف از مقاله پیش رو، انجام پژوهشی مستقل درزمینه تأثیرات و ارتباطات هخامنشیان با منطقه تراکیه است. لذا در این مقاله سعی بر آن است ازطرفی حضور هخامنشیان در تراکیه و ارتباطات متقابل میان آن ها و از طرف دیگر، ارتباطات و شباهت گنجینه های تراکیه با دیگر گنجینه های منتسب به دوره هخامنشی بررسی شود. نتیجه بررسی ها نشان می دهد تراکیه پس از اینکه جزء ساتراپ های هخامنشی قرار گرفت، درزمینه هنر و معماری، استانداردسازی هخامنشی را پذیرفت. ازجمله این موارد می توان به شباهت قبور تراکیه با قبور هخامنشیان، ظروف فلزی، ریتون ها، نقوش برجسته، استاندارد وزنی پیاله ها و... اشاره کرد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و بر پایه گردآوری اطلاعات، داده های مستند تصویری و مطالعات کتابخانه ای انجام شده است.
واکاوی آبراهه ها و نظام زهکشی آب در تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
”پارسه“ یا تخت جمشید مهمترین اثر هخامنشیان بین 510 تا 330 ق.م. است که همچون مجموعه ای حکومتی-اداری و آیینی بر روی صفه ای عظیم بنا شده است. نظام زهکشی ساختمان ها و روان آب های تخت جمشید از دامنه ی کوه رحمت تا دشت مرودشت به شکل شبکه ی پیچیده ای از آبراهه ها منحصر به فرد است و بدست اشمیت (1342)، تجویدی (1355)، عسکری (1383-85) و اسدی (1395) کاوش شده است. این پژوهش با هدف شناخت نظام کالبدی-کارکردی زهکشی در تخت جمشید، به تک نگاری شبکه ی آبراهه ها پرداخته است. یافته ها نشان می دهد که مجراها دارای کارکردهای مختلف انتقال آب بام از ناودانی درجاساخت، روان آب سطح زمین، شاخه های اتصال فرعی، و آبراهه های سراسری اصلی به شکل روباز، سربسته با یا بدون هواکش هستند. ساختار آن ها با سنگ یکپارچه زبره تراش یا پاکتراش یا تخته سنگچین است. اختلاف ارتفاع کف ابتدا و انتهای بلندترین آبراه حدود 7- متر و شیب متوسط مجراها 2% الی 4% است اما شیب برخی به 30% هم می رسد تا جریان آب پیوسته در شبکه ی آبراهه ها با اختلاف ارتفاع مختلف باایجاد شکست در مسیر حفظ شود. مورفولوژی آبراهه ها به ویژه دو شاخه ی اصلی شرقی-غربی و شاخه ی شمالی-جنوبی، طرح ریزی یکپارچه ی کاخ های ادوار مختلف (مطابق نظر ارنست هرتسفلد) را نشان می دهد اما بر تغییرات موضعی (همانند نظر اریک اشمیت) تأکید دارد.
مطالعه جایگاه زن در دوره هخامنشی و آشوری براساس شواهد باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
527 - 548
حوزه های تخصصی:
جایگاه زنان در دوره های تاریخی و مشارکت آنان در امور سیاسی و اداری حکومت ها به منزله یکی از شاخصه های عمده توسعه جوامع تلقی می شود. مشارکت زنان در جوامع معیار مناسبی برای سنجش میزان رشد فکری مردم آن جامعه به شمار می آید و به نوعی بیانگر برابری و تساوی حقوق زن و مرد و یکی از شاخصه های پیشرفت و توسعه جوامع متمدن در اعصار گذشته و امروزی محسوب می شود. این نوشتار به بررسی جایگاه زنان در تمدن ایرانی و بین النهرین با انتخاب دوره های تاریخی (هخامنشی و آشوری) پرداخته است. از جمله مهم ترین شواهد باستان شناسی به جامانده، نقش برجسته ها و آثار مهرهای دوره های تاریخی یادشده اند که به جایگاه و نقش زنان در عرصه های حقوقی و سیاسی پرداخته اند. هدف این مقاله بررسی جایگاه زنان عصر هخامنشی و مقایسه آن با تمدن آشوریان و ارائه تصویری شفاف و روشن از عملکرد آن ها بر پایه مستندات موجود باستان شناختی است. این پژوهش از نوع تحقیق تاریخی است که به صورت توصیفی تحلیلی و تطبیق شواهد باستان شناسی، اعم از مهرها و سنگ نگاره ها، تلاش می کند جایگاه زن در تمدن های ایران و بین النهرین را با انتخاب دوره های تاریخی شاخص و با استناد به مدارک مستدل باستان شناسی تحلیل کند. درنهایت، چنین نتیجه می گیرد که به رغم تأثیرپذیری تکنیکی نقش برجسته های مرتبط با موضوع زنان هخامنشیان از آشوریان، احترام به زن و گستردگی مشارکت آنان در فعالیت های سیاسی و اقتصادی، استقلال و آزادی های فردی در زندگی خصوصی زنان هخامنشی نسبت به دوره آشوریان بیشتر است.
بررسی تطبیقی آرایه های تزیینی معماری هخامنشیان و نقوش هنرهای دستی آن دوره
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
17 - 34
حوزه های تخصصی:
هنر هخامنشیان تلفیقی از هنر ملل تابعه و هنرهای بومی منطقه بوده و بخش عظیمی از آن در خدمت حکومت بوده است. نظر به اینکه در اکثر مقالات و کتب نگارش شده درباره نقوش دوره هخامنشی بیشتر به مطالعه هر نقش به طور مجزا و یا تطبیق با نقوش مشابه در سایر ملل یا ادوار پرداخته شده، این تحقیق با مورد مطالعه و تطبیق قرار دادن نقوش پُر کاربرد این دوره، با قرار دادن آنها در دو دسته نقوش متعلق به آثار معماری و نقوش متعلق به هنرهای دستی با تأکید بر آثار فلزی و مُهرها، به بررسی آنها از زاویه متفاوت پرداخته است. در این پژوهش، هدف بررسی میزان تطابق و ارتباط نقش مایه های موجود در آثار معماری تمدن هخامنشیان با آثار صنایع دستی همان دوران است و یافتن ارتباط فرمی و محتوایی بین نقوش هنرهای دستی (با تأکید بر مهرها و آثار فلزی) دوران هخامنشی با آرایه های معماری آن دوره است. تحقیق پیشِ رو از حیث روش، پژوهشی توصیفی تطبیقی تحقیق پیش رو از حیث روش، پژوهشی توصیفی تطبیقی است و نتایج حاصل از این پژوهش نمایانگر آن است که نقوش شیر، گاو و گل لوتوس در حالت های مختلف و ترکیبی بیشترین کاربرد را در معماری و هنرهای دستی داشته و چگونگی اشتراکات و تفاوت ها در نقوش به کار رفته در این دو گروه آثار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نمایانگر وجود اشتراکات و تفاوت ها در نقوش به کار رفته در این دو گروه آثار است و نشان می دهد هنر این دوره با تأثیرپذیری از عواملی نظیر قدرت حاکم، عقاید و باورها، اقلیم و حتی احساسات و ترس های حاکم بر جامعه شکل گرفته است، همچنین وجود سفارش دهنده مشترک، یعنی قدرت حاکم، برای بیشتر آثار و ارتباط بین هنرمندان معمار و هنرمندان هنرهای دستی، عامل دیگر وجود نقوش مشترک در این دوره است.
بازنگری در تاریخ و زمان بندیِ حکومت فرترکه ها در پارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۸)
6 - 45
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناخت وضعیت سیاسی شاهان محلی ایالت پارس و میزان استقلال آنها در زمان حکومت سلوکیان و نیز ارتباط آنان با حکومت سلوکیان. روش٫ رویکرد پژوهش: این پژوهش با روش تاریخی و با شیوه توصیفی تحلیلی و با تکیه بر آثار پراکنده نوشتاری و بعضی از داده های باستان شناسی و خصوصا سکه های شاهان محلی این دوره سعی دارد تا به دو سؤال پاسخ دهد: نخست ایالت پارس تا چه اندازه زیر سلطه حاکمیت سلوکیان قرار داشت؟ و دوم زمان استقلال این ایالت و نخستین فرترکه که اقدام به ضرب سکه نمود چه کسی بود و ترتیب و توالی شاهان بعدی چگونه بوده است؟ یافته ها و نتیجه گیری: شواهد سکه شناسی نشان می دهد که نخستین فرترکه در دوره سلوکوس اول، اقدام به ضرب سکه کرده همچنین این شواهد، توالیِ فرترکه های پارس را تغییر داده و اردشیر را اولین فرترکه پارس معرفی می کند؛ بر همین اساس، فرترکه های پس از او به ترتیب وهوبرز، بگدات و وادفرداد یکم می باشند.
هخامنشیان و دریای سیاه؛ علل و نتایج گسترش قلمرو یک امپراتوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸ (پیاپی ۱۴۸)
127 - 154
حوزه های تخصصی:
در تاریخ ایران باستان، دولت هخامنشیان تجربه حاکمیت و حضور درازمدت در سرزمین های پیرامون دریای سیاه را داشت. هخامنشیان که یکی از نخستین امپراتوری های تاریخ بشر را تشکیل دادند، توانستند مرزهای گسترده خود را در شمال و جنوب و شرق و غرب به دریاها و یا رودهای بزرگ برسانند و از طریق مبادلات تجاری و مناسبات سیاسی بخش های وسیعی از آسیا را به یونانی ها بشناسانند. سیاست دریایی هخامنشیان دسترسی به تمام سواحل پیرامون دریای سیاه بود تا هم از تهاجمات اقوام شمالی جلوگیری کنند و هم با حاکمیت بر آسیای صغیر و بهره مندی از منابع اقتصادی آن، به رقابت با یونانیان بپردازند. این سیاست یا با عملیات نظامی، یا با انتقال افراد و خاندان های هخامنشی به ایالات آسیای صغیر و یا با فعالیت های بازرگانی و اقتصادی، در سراسر دوران هخامنشیان ادامه یافت. در این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با مطالعه کتیبه های هخامنشی و منابع یونانی و همچنین پژوهش های مورخان معاصر، به بررسی چرایی و چگونگی حضور هخامنشیان در حوزه دریای سیاه پرداخته شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که هخامنشیان براساس یک برنامه مشخص و سپس به علت تحولات و رویدادهای پی درپی، در اندیشه آن بودند که دریای سیاه را که دریایی پیرامونی برای آنها بود، به دریاچه ای در داخل قلمرو امپراتوری خود تبدیل کنند و تا حدود زیادی نیز در این کار موفق شدند.
تبیین و تحلیل جایگاه اعداد مقدس در فرهنگ ایران از هخامنشیان تا پایان ساسانیان (559پ.م-651م.) (نمونه موردی: اعداد سه، هفت، دوازده، چهل و هفتاد دو)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اعداد در فرهنگ و باورهای مردم ایران و جهان از جنبه رمزی یا مقدس و شوم بودن دارای جایگاه خاصی هستند به گونه ای که بعضی از آن ها را خوب و مقدس و برخی را بد و شوم می پندارند. در ایران نیز، بخصوص بعد از دین زرتشت اعداد نقش بسزایی را در اساطیر و سنت ها جامعه ایفا می کنند. تدوام مقدس بودن اعداد در ادوار تاریخی و انتقال به فرهنگها و تمدن های پسین خود باعث شده تا نقش بسیاری از این اعداد در زندگی امروز نیز قابل مشاهده باشد. برخی از این اعداد پیوندی دیرینه با باورهای آنها دارند و ریشه شناسی اش آنان را با دلایل مقبولیت و رواج آنها آشنا می سازد این دلایل گاه دینی و گاه اسطوره ای می باشند. بنظر می رسد شناخت محیط پیرامون، قدرت های جادویی، مذاهب و ادیان در مقدس شدن اعداد نقش داشته اند. این پژوهش با رویکرد توصیفی و تحلیلی صورت گرفته و نتایج حاصل از این بررسی حاکی از آن است که مقدس شدن اعداد تا حدود زیادی متاثر از مذاهب، ادیان، باورها و تغییرات فصلی بوده است.
نگاهی تحلیلی به نقوش نمادین و نمادهای آیینی در هنر هخامنشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۷ پاییز و زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
101 - 128
حوزه های تخصصی:
اگر چه هنوز درباره مذهب هخامنشیان ابهامات زیادی وجود دارد، اما شواهد موجود نشان می دهند که در این دوره نیز مانند دیگر ادوار باستانیِ خاور نزدیک، مذهب و سنت های آیینی نقش بسیار مؤثر و پررنگی در زندگی مردم داشته اند. چنان که از آثار بر جای مانده از این دوره پیداست بسیاری از نقوش هنری هخامنشی نمادین بوده و پیوند غیر قابل انکاری با مفاهیم مذهبی دارند. از طرفی اگرچه بسیاری از این نقوش، پیش از دوره هخامنشی نیز در میان دیگر ملل خاور نزدیک رایج بوده و حتی آشکارا مفهوم مذهبی داشته اند، اما تصور می شود که ظهور مجدد این نقوش در دوره هخامنشی در قالبی جدید و در ارتباط با اعتقادات مزداییِ آن ها بوده است. شاخص ترین نقوش آیینی و نمادین که در این مقاله به صورت مفصل تر به آنها پرداخته می شود عبارتند از نقش پیکره بالدار، خورشید، ستاره، ماه، آتشدان و برسم.
رویکرد جدید بر روایت هرودوت در به شاهی رسیدن داریوش (با تکیه بر رویکرد فرهنگی فوکویی)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
۱۸۱-۱۶۱
حوزه های تخصصی:
«هرودوت» مورخ معروف یونانی داستانی نقل می کند که طبق آن بعد از این که «گئومات» خود را «بردیا» پسر «کوروش» نامید، «داریوش» و هم دستانش قیام کرده و گئومات و یارانش را می کشند. بعد از قتل گئومات، تصمیم می گیرند سوار بر اسب به اطراف شهر رفته و هرکس اسبش زودتر شیهه کشید را به پادشاهی برسانند. طبق نظر هرودوت، اسب داریوش با کمک حیله «اویبار»، مهتر داریوش زودتر از سایرین شیهه کشیده و داریوش به سلطنت می رسد. با این وصف، پرسش پیوهش این است که، آیا روایت هرودوت مبنی بر به پادشاهی رسیدن داریوش براساس شیهه اسب درست است؟ فرضیه پژوهش بر این مبناست که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز و غیرواقعی است. روش پژوهش در این جستار توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد معتبر تاریخی است. یافته های پژوهش نشان می دهند که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز دارد و ذکر مطالب خارق العاده و ماوراء الطبیعه آن را بی اعتبار می نماید. براساس نظریه فرهنگی «میشل فوکو»، فرهنگ جوامع حالت ایستا ندارد، بلکه همواره درحال تغییر است؛ بنابراین ابتدا باید فرهنگ هخامنشی را مورد بررسی قرار داد. بعد از تحلیل فرهنگ دوره هخامنشی متوجه خواهشم شد که داستان هرودوت ساختگی است و عوامل دیگری، ازجمله تعلق داشتن به خاندان حکومت گر یا هخامنشی در به تخت نشستن داریوش دخیل بوده، که هرودوت عمداً یا سهواً آن ها را ذکر ننموده است.