مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ابن رشد
حوزه های تخصصی:
ابوالولید محمد بن احمد معروف به ابن رشد بزرگترین فیلسوف غرب جهان اسلام است. وی به عنوان فقیه و محدثی بزرگ در قرن 6 ق مسألة تعارض عقل و نقل را مورد بحث قرار داده و برای ایجاد همزیستی مسالمتآمیز میان مسلمانان به مسألة تأویل می پردازد. تحقیق حاضر با تحلیل این مسأله که اساساً به علوم قرآنی متعلق است از زاویه دید یک فیلسوف و فقیه ، نظریة وی در معنی تأویل را بازسازی می کند. برای جلوگیری از برداشتهای نادرست از تأویل به بیان مبانی و ضوابط تأویل از دیدگاه ابن رشد میپردازد. ابن رشد در این خصوص آراء جدیدی عرضه کرده که پس از او این اندیشهها پیگیری نشده است.
اندیشه پیشرفت در فلسفه ابن رشد و روشن اندیشی
حوزه های تخصصی:
غالباً اندیشه پیشرفت یکی از سه اصل بنیانی روشناندیشی (سده هجدهم میلادی) شناخته میشود. اما میتوان ریشه این تفکر را در شش قرن پیش از آن، در اندیشه های ابن رشد، فیلسوف برجسته مشائی مسلمان دید. این مقاله در سه بخش میکوشد تا نخست معنایی از اندیشه پیشرفت به دست دهد، سپس نسبت آن را با عقلانیت، فلسفه و واقعبینیِ روشناندیشی بکاود، آن گاه به بررسی دیدگاه ابن رشد نسبت به این تصور بپردازد و نشان دهد که فیلسوفی مسلمان، قرنها پیش، این اصل را اذعان داشته و به لوازمی از آن پایبندی نشان داده است. باور به پیشرفت به نظر هر دو فلسفه بر لزوم تلاش و مسئوولیت پذیریِ متعاطیان فلسفه می افزاید و آنان را به گشایش دریچههای نو فرا می خواند. فلسفه روشن اندیشی بر اساس تحلیل ارنست کاسیرر و فلسفه ابن رشد عمدتاً بر اساس رساله ماندگار وی «فصل المقال» کاویده شده است.
تفسیرهای گوناگون از دوگانگی حقیقت
حوزه های تخصصی:
در قرن سیزدهم میلادی، برخی از اصحاب کلیسا نظریه ای را به پیروان لاتینی ابن رشد درباره «رابطه میان آموزه های دینی و فلسفی» نسبت دادند که امروزه، به نظریه «حقیقت دوگانه» (مضاعف) معروف شده است. با نگاهی به سخنان ابن رشد و ابن رشدیان و با تحلیل مفهوم دوگانگی حقیقت و با بهره گیری از سخنان کسانی که به بررسی نظریه یاد شده پرداخته اند، می توان درباره مقصود از این دوگانگی، احتمالات هفت گانه ای را مطرح ساخت که در ذیل چهار عنوان کلی قرار می گیرند: دوگانگی هستی شناسانه، دوگانگی معرفت شناسانه، دوگانگی زبان شناسانه، و دوگانگی عمل گرایانه
بررسی و نقد دیدگاه ابن رشد در چگونگی ضرورت نبوت و شناخت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ظاهر برخی عبارت های ابن رشد چنین استفاده می شود که وی حکمت را برای تحصیل سعادت عقلی خواص(فیلسوفان) کافی می داند و شریعت را از این جهت ضروری نمی داند. هرچند فیلسوفان را از جهات دیگری نیازمند شریعت می داند. مثلاً از این جهت که تنها با سعادت عامه مردم است که می توان از امکان تحقق سعادت خواص سخن گفت و چون سعادت عوام از طریق شریعت ممکن است، پس شریعت برای فیلسوفان هم ضروری است. این مقاله ضمن ارائه شواهدی درباره این ادعا، می کوشد تا آن را در ارتباط با دیدگاه ابن رشد در مورد چگونگی شناخت پیامبران و نقش معجزه در شناسایی آنها مورد بررسی قرار دهد.
جدال غزالی و ابن رشد در باب علیّت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نفی ضرورت علّی یکی از موارد جدال اشعری مشربی چون غزالی با فیلسوفان است. وی در مسئله هفدهم کتاب تهافت الفلاسفه دو لازمه نامقبول ضرورت علّی ( نفی معجزه و نفی قدرت مطلق خداوند) را مبنای حمله بر مفهوم علیت نزد فیلسوفان از جهات گوناگون قرار می دهد. ابن رشد در مقام فیلسوفی ارسطویی و مسلمان در تهافت التهافت با چالش های غزالی روبه رو می شود. در این جستار تلاش می شود پس از تقریر و تحلیل دقیق دیدگاه غزالی و سپس پاسخ های ابن رشد، به پیش فرض ها و لوازم آنها پرداخته و میزان توفیق و ناکامی آنها را در مدعیات خود بررسی کنیم.
مقایسه دفاعیه های خواجه نصیرالدین طوسی و ابن رشد از فلسفه (مساله بساطت واجب الوجود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه همواره مورد هجمه مخالفان بوده است و موافقان در برابر این حملات به دفاع از آن می پرداختند. در میان مخالفان فلسفه نام غزالی و فخر رازی می درخشد و ابن رشد و خواجه نصیر طوسی در برابر هجمه های بی امان این دو تن با نوشتن کتاب تهافت التهافت و شرح مشکلات الاشارات در مقام دفاع و پاسخ از این اشکالات برآمدند. در این مقاله دفاعیه های خواجه طوسی و ابن رشد در مساله بساطت واجب و تنها با استفاده از دو کتاب تهافت التهافت و شرح مشکلات الاشارات، مقایسه شده است، ولی برای روشن شدن بهتر دفاعیه ها اشکالات فخر رازی و غزالی هم ذکر شد. در این مقاله معلوم می شود که ابن رشد بر خلاف خواجه واجب را دارای ماهیت می داند اما ماهیت او را عین وجود او می داند و معتقد است واجب جنسِ مشکک است و در نتیجه، حد متناسب با خود دارد. در ضمن طرح گسترده دفاعیه های خواجه در میان فلاسفه بعد از او را ناشی از جایگاه دو کتاب اشارات و تجرید وی در میان فلاسفه دانسته است.
غزالی و فلسفه اسلامی
حوزه های تخصصی:
ظاهراً جایگاه غزالی در تاریخ فلسفه اسلامی معلوم است. بسیاری کسان، گمان می-کنند که او با فلسفه مخالفت کرده و آن را از سیر و پیشرفت باز داشته است. در اینکه کتاب تهافت الفلاسفة، متضمن مطالب کلامی ضد فلسفه و احکام فقهی مشعر بر انتساب آراء فلاسفه به کفر و بدعت است، تردید نمی توان کرد. ولی قبل از غزالی هم، فقیهان بسیاری منطق و فلسفه را زندقه دانسته بودند و اگر تکفیر و تحریم فلاسفه و فلسفه، راه را می بست؛ می بایست راه فارابی و ابن سینا با زندقه دانستن منطق و ادّعای کفایت نحو به جای آن بسته شده باشد.
جستاری در اندیشه های آلبرت کبیر
حوزه های تخصصی:
آلبرت اولین متفکری است که در قرون وسطا، آرای ارسطوییان را به غربیان عرضه کرد. وی پس از آنکه با فلسفة ارسطو از طریق شارحان مسلمان آشنا شد، درصدد برآمد با نوشتن شرح و تفسیر بر آنها، یک مجموعة معرفتی کامل، مشتمل بر همه علوم را با لاتینیان عرضه کند. تلفیق فلسفه با عقاید دینی، گرچه در آن زمان رسماً از سوی کلیسا تحریم شده بود، ولی توسط وی و شاگردش آکویناس در الاهیات کاتولیک به رسمیت شناخته شد. نقش و جایگاه آلبرت را بیشتر باید در پرورش شاگردی همچون آکویناس که بزرگ ترین فیلسوف و متکلّم در تمام اعصار مسیحیت است، جست وجو کرد؛ از این رو، این مقاله با رویکرد بررسی اسنادی، روش فکری آلبرت و تأثیرپذیری وی را از فلاسفة اسلامی ـ به ویژه ابن سینا و ابن رشد ـ به تصویر کشیده است.
تأثیر فلسفی ابن رشد بر ابن میمون یهودی در اندلس قرون وسطا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن رشد یکی از فیلسوفان مسلمان است که با ترجمه و توضیح آثار ارسطو و ارتباط میان عقل و دین، تأثیر فراوانی بر اندیشمندان مغرب زمین به ویژه یهودیت گذاشت. یکی از یهودیانی که از ابن رشد متأثر شد، ابن میمون میباشد. در یهودیت، فیلون گام های مقدّماتی را در ارتباط عقل و دین در حوزه یهودیت برداشت، ولی بعدها اندیشه های ضدیونانی و عدم تلاش عقلانی برای اثبات مسائل دینی پدید آمد تا اینکه در قرن دوازدهم جریانات اصلی اندیشه اسلامی، مکاتب ارسطویی و نوافلاطونی به طور پیوسته تأثیر عمیقی بر اندیشه یهودیت گذاشت که در اندیشه موسیبن میمون تجلّی یافت.
یکی از نکات مهمی که در این پژوهش به اثبات میرسد، تمایل ابن رشد و ابن میمون به خردورزی در کنار دین مداری است و نکته مهم دیگر، تأثیر فلسفی ابن رشد بر اندیشه های فلسفی ابن میمون یهودی است.
هدف از این پژوهش که با روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته، واکاوی آراء ابن رشد و ابن میمون در تعامل عقل و دین، و تأثیر اندیشه های ابن رشد بر تفکر فلسفی یهودیت به ویژه ابن میمون است.
حقیقت دوگانه یا دوگونه برداشت از حقیقت یگانه
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی مقاله حاضر اثبات این ادعاست که ابن رشد برای عقل و دین، حقیقت واحدهیی در نظر میگیرد که با طرق و خطابات دوگانه به آن حقیقت یگانه راه مییابد. پیشینة تاریخی این بحث به اندیشمندان قبل از ابن رشد میرسد. ابن رشد در عصر خود متوجه سیطرة روحیه تقلید بر عالمان و رونق علم کلام جدلی و دشمنی با فلسفه گردید و به این منظور برای مشروعیت فلسفه و عقل ورزی کتاب فصل المقال فیما بین الحکمة و الشریعة من الاتصال و برای اصلاح علم کلام جدلی کتاب الکشف عن مناهج الادلة فی عقائد الملة و تصحیح فلسفة موجود تهافت التهافت و شروح و تلخیصات آثار ارسطو را نوشت. وی در کتاب فصل المقال اثبات نمود که تعلیم و مطالعه فلسفه، واجب شرعی است و غایت فلسفه و دین معرفت موجودات بمنظور معرفةالله تعالی است. هر انسانی بمقتضای طبیعت انسانی به یکی از طرق خطابی، جدلی یا برهانی به حق تعالی و اصول سه گانه اسلام معرفت مییابد و بین داده های عقل و دین مخالفتی نیست. اما عدهیی بنام رشدیان لاتینی و پیروان آنها بعلت نیاز جامعه مسیحی غرب آن زمان و عدم آگاهی از تألیفات ابن رشد، تنها شروح وی بر آثار ارسطو را مدنظر قرار دادند و با برداشتهای غلط از افکار ابن رشد به این عقیده گرایش پیدا کردند که وی قائل به دو حقیقت جداگانه در باب دین و عقل بوده است. در این مقاله تلاش شده است با تکیه و استناد بر متون و کتابهای خود ابن رشد، نادرستی این ادعا نشان داده شود.
نگاهی به دیدگاه غزالی درباره «فلسفه و دین» و مقایسه آن با آرای برخی از فیلسوفان غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده تا علل و دواعی امام محمد غزالی در مخالفت و ضدیت با فلسفه و فیلسوفان به اختصار تقریر شود؛ زیرا بی تردید وی یکی از جدی ترین و سرسخت ترین مخالفان فلسفه و فیلسوفان در همه ادوار تاریخ بوده است. البته، در این باره سخن بسیار گفته شده است، اما در این میان بهتر است از زبان خود غزالی و فیلسوفان طراز اول به داوری بنشینیم تا حقیقت آفتابی تر شود.
اما آنچه دراین باره، به اجمال، می توان گفت این است که درواقع، مخالفت غزالی نه با خود فلسفه که با ورود نابجا و ناصواب فیلسوفان در عرصه دیانت بوده است. البته، مخالفت وی با فیلسوفان نیز در نظر خویش، نه از سر عناد و رقابت که به انگیزه دفاع از دین بوده است؛ زیرا حداقل، پاره ای از عقاید فیلسوفان موجب سستی دیانت توده مردم می شود و در تناقض با اعتقادات و اصول دین است.
مقایسه رابطه دین و دولت در اندیشه ابن رشد و آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میزان اختیارات زمامداران در امور دنیوی و اخروی، و قلمرو و ضریب نفوذ دین و عالمان دینی در امور سیاسی، از جمله مسائل مهمی بوده است که در طول تاریخ اندیشه و عمل سیاسی، باعث دوری، نزدیکی و درهم تنیدگی دین و سیاست در عرصه عمل و نظر شده است. این مقاله با بهره گیری از هرمنوتیک چندسویه به بررسی و مقایسه افکار ابن رشد و آکوئیناس، به عنوان دو فیلسوف مشائیِ داعیه دار تلفیق دین و فلسفه، در پی آن برآمده که دریابد این دو، دین و دولت را در چه رابطه ای با هم می دیدند و چگونه و تا چه حد به تلفیق و پیوند آن دو دست زده اند. بدین منظور، این مقاله پس از بیان برخی مبانی فکری ابن رشد و توماس که در شکل گیری آرای سیاسی این دو مؤثر بوده، نشان داده است که رویکرد ابن رشد عقل گرا تر و لذا در نسبت سنجی میان دین و دولت به وجه حداکثری دین اسلام در نسبت سنجی با دولت کم توجه بوده است؛ در مقابل، آکوئیناس با وجود التزام به مسیحیت بدون شریعت کوشیده است روایتی از نقش دین در رابطه با دولت به دست دهد که جایگاه و قلمرو اقتدار دولت و کلیسا مشخص و معین باشد و می توان گفت هر دو فیلسوف دولت را در رسیدن به سعادت که از نظر هر دو فیلسوف ارسطویی، غایت قصوای زندگی سیاسی است ناتوان دانسته، اما قلمرو استقلالی برای دولت قائل بوده اند. از این نظر اگرچه آکوئیناس نماینده رسمی تفکر مسیحی از جمله در بازسازی و تعیین جایگاه بایسته نهاد دین و دولت شمرده می شود، اما این منزلت درباره ابن رشد شناخته شده نیست. ضمن اینکه آرای هر دو متفکر در جهت سکولاریسم مورد بهره برداری قرار گرفته است.
ابن¬رشد، فعل الهی و قاعدة الواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاعدة «الواحد»، یکی از مهمترین قواعد فلسفی به شمار میآید، که البته میتوان بنیاد آن را نظریهای نوافلاطونی دانست. ابنرشد، در کتابهای مختلف خود به قاعدة «الواحد» و در پی آن، به تبیین نحوة فاعلیّت خداوند و «صدور» پرداخته است. در آثار او، به صراحت میتوان دو رویکرد کاملاً متفاوت به قاعدة الواحد را مشاهده کرد؛ چنانکه میتوان گفت دیدگاه او نسبت به این قاعده، در آثار اولیّهاش مدافعانه بوده اما در آثار نهاییاش منکرانه است. او، در آثاری مانند «تلخیص مابعدالطبیعه»، همانند فلاسفة مشائی مسلمان، به سلسلة ترتیبی عقول معتقد میباشد که بر اساس آن، فعل خداوند به صورت آفرینش نظام طولی عقول در عالم ظهور مییابد. با این حال، در آثاری مانند «تهافت التهافت» و «تفسیر مابعدالطبیعه»، او این قاعده را ردّ کرده و به صدور نظام طولی و ترتیبی عقول مفارق از مبدأ اوّل معتقد نیست.
بررسی انتقادی نظریة «روزنتال» دربارة فلسفة سیاسی اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی انتقادی نظریة «اروین روزنتال» دربارة فلسفة سیاسی اسلامی می پردازد. دغدغة اصلی روزنتال، فهم و تفسیر رابطه میان فلسفه سیاسی اسلامی با آموزه های یونانی و اسلامی است. بر اساس نظریة روزنتال، هر چند فلسفه سیاسی اسلامی از هر دو آموزة یونانی و اسلامی تأثیر پذیرفته است، اما میان آموزه های یونانی با آموزه های اسلامی، هیچ گونه سازگاری و هماهنگی وجود ندارد؛ به گونه ای که فیلسوف سیاسی اسلامی از آنجا که یک مسلمان مؤمن است، نمی تواند تحت تأثیر آموزه هایی باشد که با مبانی دینی، ناسازگار و ناهماهنگ است. بنابراین، مشکل اصلی رهیافت روزنتال، بیش از آنکه فهم دین اسلام و آموزه های اسلامی باشد، فهم فلسفه یونان و آموزه های یونانی است. روزنتال، تحت تأثیر رهیافت های مدرن غربی، تصویری از فیلسوفان سیاسی اسلامی و یونانی، ارائه می دهد که انطباق چندانی با متون و آموزه های اصلی آنان ندارد.
بررسی مسئله تعارض عقل و دین از نگاه ابن رشد و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است راهحل تعارض میان عقل و دین را از دیدگاه ابنرشد و ملاصدرا به دست دهد. در نگاه هر دو فیلسوف، هیچ تعارض واقعی میان عقل و دین وجود ندارد و برای رفع تعارض ظاهری تأویل به عنوان راهکار مطرح شده است. ابنرشد با تعیین اصول و مبانی برای تأویل و نتیجه حاصل از آن، یعنی همزیستی مسالمت آمیز مذاهب مختلف اسلامی و نیز عالمان دینی (فیلسوفان و متکلمان)، نظری جدید ارایه کرده است. ملاصدرا نیز با تاکید بر مبانی ای همچون «اصالت وجود و ذو مراتب بودن آن»، «حرکت جوهری»، و «اتحاد عاقل و معقول» ضرورت تأویل را به صورت کلی تبیین کرده است. پایه کار ابنرشد عقلگرایی است، در حالیکه ملاصدرا هم به روشهای فلسفی و هم به روشهای عرفانی توجه میکند.
فیلسوفان شریعت مدار
حوزه های تخصصی:
پنج فیلسوف و حکیم شاخص در جهان اسلام، ابواسحاق کندی، فارابی، ابنسینا، ابن رشد و صدرالدین شیرازی که جریان فلسفی عقلگرا را از ابتدای نهضت ترجمه تا تکوین حکمت متعالیه نمایندگی میکنند، با وجود توغل در حکمت و فلسفه، تعلّق خاطر عمیقی به شریعت و آموزههای دین و مقام شامخ پیامبر اکرم(ص)داشته و در آثار خود به قدر معتنابهی به آن تصریح کردهاند.آنان بین حکمت و شریعت، اندیشهورزی و عبودیت، آزاداندیشی و متشرع بودن منافاتی قائل نبودند. خردورزی آنان، عقال عقل و مانع و رادع دینباوری آنان نشد. با وجود غوطهور شدن در دریای عقل فلسفی و حکمی از سرچشمه زلال وحی و شرع سیراب گشتند و به مقام دل سوخته با عقل پخته نائل شدند.
فناناپذیری نفس از دیدگاه ابن میمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابنمیمون میان رستاخیز و جهان آینده تفاوت قائل شده است. او رستاخیز مردگان را مربوط به عصر مسیحایی و فناناپذیری نفس را مربوط به جهان آینده میداند. ابنمیمون فناناپذیری نفس را با رشد و بالندگی عقلانی نفس در این دنیا گره زده و معتقد است جاودانگی نفس تنها از آنِ کسانی است که در این دنیا از موهبت عقل بهره برده باشند. بر این اساس، او دیدگاهی متفاوت درباره بسیاری از باورهای فرجامشناسانه بهدست داده است. از باب نمونه، او معتقد است بهشت و جهنم و بهطورکلی ثواب و عقاب متناسب با فهم عامه مردم در قالب تعابیری توصیف شدهاند که لذتهای دنیایی را تداعی میکنند؛ درحالیکه بهشت و جهنم اکنون و اینجاست. پرسش مهمی که در این مقاله بهدنبال یافتن پاسخ آن هستیم این است که آیا منبع الهام او در این نظریه کتاب مقدس و سنت یهودی بوده، یا اینکه او تحتتأثیر تعالیم فلسفه یونانی، بهویژه فلسفه ارسطو و نیز ارسطوییان مسلمان نظیر ابونصر فارابی، ابنباجه و ابنرشد به این دیدگاه رسیده است؟
سیاست در حکمت عملی ابن رشد قرطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با بررسی منشأ و ماهیت، غایت و اوصاف سامان سیاسی مطلوب در حکمت عملی ابن رشد، به گونه شناسی وی از انواع مدن، کارکردها و وظایف دولت و مدینه، حدود آزادی فرد و قدرت دولت، رابطه دولت و مردم پرداخته و نشان داده است که از نظر او، «حکمت» ملاک اصلی و تعیین کننده میزان مطلوبیت دولت و حکومت است. ابن رشد مهم ترین کارکردهای دولت را در محورهای عدالت اقتصادی، امنیت و وحدت و نیز فرهنگ و آموزش عمومی و خصوصی دنبال می کند. همچنین، آزادی فرد در ذیل عدالت و خویشکاری تعریف شده و با مقوله «وحدت» مرزبندی می شود. روش این مقاله توصیفی تحلیلی و بر پایه مهم ترین نوشته های سیاسی ابن رشد و نظر برخی مفسران فیلسوف قرطبه است.
مقایسه نظریه حقیقت دوگانه در نگاه ابن رشد، ابن رشدیان و کلیسای قرن سیزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
کلیسا در قرن سیزدهم در ارتباط با تلاشهای عقلانی فیلسوفان و اعتقادات دینی آنها نظریه ای را مطرح کرد که به حقیقت دوگانه معروف شد. این نظریه عبارت است از این که چیزی می تواند در کلام حقیقت باشد؛ در حالی که نقیض آن نیز میتواند در فلسفه حقیقت باشد. کلیسا با این نظریه فیلسوفان را به کفر متهم میکند و فیلسوفان ابن رشدی خود را از آن مبرّا میدانند و ابنرشد در کتاب فصل المقال به صورت هایی با این نظریه موافق است. با تحلیل دقیق این نظریه با توجه به آثار موجود و بررسی وقایع ناشی از آن میتوان معانی مختلفی را برای این نظریه در نگاه هر یک از این سه طرف مطرح ساخت. در این مقاله سعی شده ضمن دستیابی به معانی مختلف این نظریه، مقایسه ای نیز از لحاظ کفر آمیز بودن آنها بایکدیگر صورت پذیرد.