مطالب مرتبط با کلیدواژه

فیض الهی


۱.

ابن¬رشد، فعل الهی و قاعدة الواحد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صدور ابن رشد قاعده الواحد فیض الهی عقول مفارق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹۱ تعداد دانلود : ۱۰۴۸
قاعدة «الواحد»، یکی از مهم­ترین قواعد فلسفی به شمار می­آید، که البته می­توان بنیاد آن را نظریه­ای نوافلاطونی دانست. ابن­رشد، در کتاب­های مختلف خود به قاعدة «الواحد» و در پی آن، به تبیین نحوة فاعلیّت خداوند و «صدور» پرداخته است. در آثار او، به صراحت می­توان دو رویکرد کاملاً متفاوت به قاعدة الواحد را مشاهده کرد؛ چنان­که می­توان گفت دیدگاه او نسبت به این قاعده، در آثار اولیّه­اش مدافعانه بوده اما در آثار نهایی­اش منکرانه است. او، در آثاری مانند «تلخیص مابعدالطبیعه»، همانند فلاسفة مشائی مسلمان، به سلسلة ترتیبی عقول معتقد می­باشد که بر اساس آن، فعل خداوند به صورت آفرینش نظام طولی عقول در عالم ظهور می­یابد. با این حال، در آثاری مانند «تهافت التهافت» و «تفسیر مابعدالطبیعه»، او این قاعده را ردّ کرده و به صدور نظام طولی و ترتیبی عقول مفارق از مبدأ اوّل معتقد نیست.
۲.

بررسی نظریه عدم انقطاع فیض الهی بر اساس یک استدلال تجربی و یک تحلیل فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حدوث زمانی فیض الهی قانون دوم ترمودینامیک مرگ حرارتی عالم ماده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۴ تعداد دانلود : ۴۳۳
در بحث حدوث و قدم عالم، یکی از انتقادات برخی فلاسفه بر متکلمین مسلمان این است که قبول حدوث زمانی عالم منجر به انقطاع فیض الهی می شود. زیرا حدوث زمانی مستلزم این است که زمانی وجود داشته که در آن، علی رغم حضور خداوند، عالم وجود نداشته است. اما به نظر می رسد اگر بتوان نشان داد که عالم مادی ظرفیت و قابلیت ازلی بودن را ندارد و یا به تعبیر حکما «تام القابلیه» نیست، فیاضیت الهی خدشه دار نمی شود. در این مقاله، با دو رهیافت نشان داده می شود که حدوث زمانی عالم مستلزم نفی فیاضیت الهی نیست. رهیافت اول یک استدلال پسینی بر پایه قانون دوم ترمودینامیک است. بر این اساس، عالم مادی به عنوان یک سیستم ایزوله، رو به افزایش آنتروپی و مرگ حرارتی دارد و در نتیجه قابلیت ازلی بودن را ندارد. رهیافت دوم یک استدلال پیشینی با استفاده از تعریف حدوث زمانی عالم است. دلالت تعریفی که فلاسفه از حدوث ارائه می کنند منجر به فرض گرفتن دوره ای می شود که در آن دوره عالم ماده وجود نداشته است. اما این یک فرض ذهنی و تناقض آلود است.
۳.

واکاوی نسبت مفهوم مخلوق و فیض در آموزه های دینی با محوریت حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزه های دینی فیض الهی مخلوق عالم صادر اول حدوث و قدم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۵ تعداد دانلود : ۲۸۳
از دیدگاه حکمت متعالیه، خداوند منشأ فیض دائم و قدیم است. واکاوی مقصود از این فیض و نسبت آن با خلقِ سایر موجودات، مسأله اصلی این نوشتار در راستای وضوح مواضع فلاسفه در مبحث قدم و حدوث عالم است. مراد از این فیض، صادر نخستینی است که عنوان مخلوق بر آن صدق نمی کند؛ هرچند با توسع در مفهوم «مخلوق» می توان آن را نیز تحت اطلاق جای داد. این موارد و نیز این که بحث پیش رو، روشنگر این حقیقت است که ذهنیّت اندیشوران از مفاهیم کلیدی در مبحث حدوث یا قدمِ «مخلوق»، «عالَم» و «فیض» یکسان نیست و نیز طرح شواهدی بر تعدّد اصطلاح ها در متون، یافته هایی است که این مقاله با شیوه تحلیلی اسنادی بدان ها پرداخته و با ابهام زدایی از مفاهیم واژه های «خلق»، «فیض» و «عالَم» زمینه ساز وضوح بیشتر مسأله پیچیده و چالش برانگیز حدوث و قدم عالم شده است.
۴.

جایگاه مسئله ساز اراده آزاد و فیض الهی در تقریر آگوستین از مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگوستین اراده آزاد شر فیض الهی شهر خدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۳۰
ازجمله مباحثِ محوریِ اندیشه آگوستین بحث درباره اراده و ارتباط آن با مسئله شر است. او وارث مفهوم اراده به روایت رواقیون است که آن را با فلسفه نوافلاطونی صورت بندی کرده است. سخن مشهور درباره نظر آگوستین این است که خود شر امری عدمی است و لذا در مورد شرور اخلاقی، عدم اراده به خیر عین شر محسوب می شود. به این ترتیب، از نظر او قصد صحیح و یا ناصحیح در اراده، عامل اصلی بروز شر در افعال آدمی است. اراده بر همین پایه به اراده خیر و شر تقسیم می شود. نکته ی مهم این است که از نظر آگوستین اراده نیک دارای عاملی وجودی است درحالی که اراده شر عاملی ندارد، زیرا از نظر او شر امری عدمی است و اگر عاملی برای اراده شر وجود داشته باشد همان روی گردانی از نیّتِ خیر است. این پاسخ افلاطونیِ آگوستین به نسبت اراده و شر با معضلاتی روبرو می شود. مهمترین معضل پیشاروی این نظریه اولاً به مخاطره انداختن معنای آزادی اراده و سپس نسبت آن با مفهوم فیض الهی و یاری رسانی الهی است. ما در این مقاله می کوشیم با تکیه بر متن آثار آگوستین به ویژه شهر خدا و رساله درباره اراده آزاد، و رساله درباره طبیعت خیر ابتدا تقریر دقیقی از نظریه آگوستینیِ مناسبت اراده و شر به دست دهیم و در همین راستا جایگاه مسئله ساز اراده آزاد و فیض الهی در تقریر آگوستین از مسئله شر را نشان دهیم. به نظر می رسد همین جایگاه مسئله ساز، آگوستین را وادار به فراروی از تقریر افلاطونی نظریه شر به یاری نظریه ی فیض الهی می کند. 
۵.

شفاعت از دیدگاه ملاصدرا با ابتنا بر نصوص دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شفاعت حیات اخروی حکمت الهی فیض الهی ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۲۳
هدف: پژوهش پیش رو، با هدف بررسی و تبیین شفاعت از دیدگاه ملاصدرا و از منظر آیات و روایات انجام شده است. روش: این پژوهش به روش توصیفی و تحلیل اسنادی با رویکرد استفاده از ابزار کتابخانه ای انجام شده است. یافته ها و نتیجه: مسئله شفاعت را حکمای مسلمان، از جمله عارف و فیلسوف شیعه، صدرالمتألهین شیرازی بر مبنای قاعده امکان اشرف فیوضات الهی به عالم ممکنات تبیین کرده و آن را نوری می داند که از حضرت الهیه بر جواهر می تابد. این نور و فیض الهی باید از طریق و به واسطه ممکن الوجود اشرف به ممکنات اخَس در سیر مراتب و در قوس نزولی بر مبنای قاعده فوق، نور شفاعت از طریق واسطه ها از اشرف به مادون تجلی می یابد در این سیر، واسطه ها در سلسله آفرینش عبارتند از: عقول و نفوس و طبایع کلی و در سلسله بازگشت و عود عبارتند از: انبیا و اولیا و علما. همان طور که قوام اشخاص به طبیعتشان است، قوام طبایع به نفوس و قوام نفوس به عقول است. پس از این منظر، حکماً امر شفاعت ذومراتب است. ملاصدرا تحکیم ارتباط با جوهر نبوت را به واسطه شدت محبت و کثرت مواظبت بر سنن و فزونی ذکر و نماز و صلوات معرفی می کند. ایشان معتقد است حقیقت شفاعت به وجود واسطه در دریافت نور و فیض الهی مربوط است و در مراتب مختلف به یک حقیقت بازمی گردد. بین واسطه نخست و ثانی، تفاوت ماهیتی وجود ندارد؛ جز آنکه تفاوت از نظر قوّت و ضعف یا به اصالت و تبعیت است.