مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
اندیشه پیشرفت
حوزههای تخصصی:
غالباً اندیشه پیشرفت یکی از سه اصل بنیانی روشناندیشی (سده هجدهم میلادی) شناخته میشود. اما میتوان ریشه این تفکر را در شش قرن پیش از آن، در اندیشه های ابن رشد، فیلسوف برجسته مشائی مسلمان دید. این مقاله در سه بخش میکوشد تا نخست معنایی از اندیشه پیشرفت به دست دهد، سپس نسبت آن را با عقلانیت، فلسفه و واقعبینیِ روشناندیشی بکاود، آن گاه به بررسی دیدگاه ابن رشد نسبت به این تصور بپردازد و نشان دهد که فیلسوفی مسلمان، قرنها پیش، این اصل را اذعان داشته و به لوازمی از آن پایبندی نشان داده است. باور به پیشرفت به نظر هر دو فلسفه بر لزوم تلاش و مسئوولیت پذیریِ متعاطیان فلسفه می افزاید و آنان را به گشایش دریچههای نو فرا می خواند. فلسفه روشن اندیشی بر اساس تحلیل ارنست کاسیرر و فلسفه ابن رشد عمدتاً بر اساس رساله ماندگار وی «فصل المقال» کاویده شده است.
پرابلماتیزه کردن گسست تاریخی کردستان ایران(تأملی بر شکاف پیشامدرن/ مدرن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر از چند مورد کار جدی صرف نظر کرده باشیم غالب نظریاتی که تاکنون به تاریخ ایران پرداخته اند، چه در سطحی ساده و چه در سطحی پیچیده تر، در لابیرنتی تودرتو از کش وقوس های شرق شناسانه سیر کرده اند. پارادایم هایی از این دست که در سنت فلسفه تاریخ قرار می گیرند به ناچار تاریخ ایران را در آئینة دولت/ مرکز نگریسته اند و سکوتی تاریخی به غیردولت/ غیرمرکز تحمیل کرده اند، برهه ای خاص از تاریخ را به تمامی زمان و مکان آن فرافکنده اند و با غیرتاریخی کردن «لحظه حال» به آن چنان ازلیتی بخشیده اند که به ناچار مفهوم «زمان» را از آن ساقط می کند. تاریخ پادشاهان همان تاریخ ایران می شود و منطق پیچیدة حیات اجتماعیِ تمامیت محدودة پهناور ایران و بافت های نامتجانس آن، که هرکدام خود منطق درونی ویژة خود را دارد، از دل وقایع دربار استنتاج می شود و به گسترة تاریخ و جغرافیای ایران تعمیم داده می شود. این نوشته سعی بر این دارد که رویکردهایی از این دست را وانهاده و غیردولت/غیرمرکز (در این مورد کردستان) را به سخن گفتن وادارد و سعی می کند قدمی مختصر باشد در راه صعب «نوشتن از پایین» تاریخ ایران؛ پرواضح است که هَمّی این چنین ""رنج سال سی"" می خواهد، و صد البته از آن واضح تر این که این امر در قالب این نوشتار به تحقق نخواهد رسید، اما سعی می شود که قدم آغازین این نوع بازخوانی تاریخ، در حد توان نگارنده به گونه ایی اساسی برداشته شود. شرط امکان تاریخ نگاری از پایین و شنیدن صدای سکوتِ تحمیلیِ پیرامون، به زعم این نوشتار، واسازی تاریخ نگاری رسمی مرکز و بازخوانی تاریخ لحظه حال ایران، از منظر این پیرامون های ساکت می باشد. در این نوشتار، وقایع پیشامدرن کردستان بازاندیشی می شوند؛ یک گسست بین دورة پیشامدرن (دوران شاه زاده نشینی) و دوره مدرن (از اصلاحات امیرکبیر به بعد) فرض نهاده می شود، تداوم دوره پیشامدرن و نیز وقایع آغازین تجربه مدرنیته در این میدان بازنموده می شود و منطق خاص وقایع مشروطه تا برآمدن ملت- دولت مدرن، در مناطق کردنشین ایران مورد بحث قرار می گیرد. روش این پژوهش مطالعه اسنادی است.
ارائه چارچوبی نظم یافته از آرای اندیشمندان حول اندیشه پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۴ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۹۵
83 - 103
مفهوم پیشرفت در چند قرن اخیر از معانی و واژه های بسیار پرکاربرد در زندگی عموم مردم، محیط های علمی و همچنین رویکردهای کلان سیاسی و اجتماعی بوده است. امروزه این واژه از شدت کاربرد به یکی از لغات روزمره تبدیل شده است و لزوم رسیدن به آن از بدیهیات به شمار می آید؛ اما دقتی مختصر در معنا و رویکردهای رسیدن به پیشرفت در طول چهار قرنی که از پیدایش آن می گذرد، ما را با انبوهی از نظریات و مکاتب مختلف و گاه معارض روبه رو می کند. متأسفانه در چند دهه اخیر با وجود حرکت پرشتاب کشور برای رسیدن به پیشرفت، هنوز اندیشمندان جامعه نگاهی عمیق به این مفهوم نداشته اند و حتی مدل های غیربومی آن بررسی دقیق نشده است. در این مقاله تلاش می شود تا با ارائه اختصاری مکاتب و اندیشه های پیشرو در این زمینه، چارچوبی منظم برای فهم و نظم دهی به این نظریات و اندیشه ها ارائه شود.
واکاوی اندیشه پیشرفت در نگاه شیخ یوسف القرضاوی بر اساس روش اسپریگنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه پیشرفت بومی و دین بنیاد در جهان اسلام در طی دهه های اخیر در میان طیفی از اندیشمندان دینی و سیاست مداران مطرح بوده که منجر به ظهور نمونه های موفقی از این خواست توسعه گرایانه شده است. کشور پادشاهی قطر با تکیه بر سنت های دینی و بومی خود و نیز با تأثیرپذیری ساختار قدرت و اجتماع از اندیشه های شیخ یوسف القرضاوی، درصدد تئوری پردازی و عملیاتی کردن الگویی دین بنیاد از توسعه ملی است که منطبق بر آن علاوه بر دستیابی به اهداف توسعه در داخل، به نوعی قدرت نرم در جهان اسلام نیز دست یابد. این پژوهش با کاربست روش جستاری اسپریگنز، و با هدف شناخت اندیشه پیشرفت در نگاه شیخ یوسف القرضاوی به دنبال ارائه پاسخ به این سؤال است که اندیشه پیشرفت در نگاه این اسلام شناس کهن سال در ابعاد مختلفی چون وجه مسئلگی، دلیل شناختی، آرمان شهرشناسی و راه کاریابی واجد چه خصوصیاتی است. یافته این تحقیق حکایت از آن دارد که از منظر قرضاوی، جوامع اسلامی به دلیل فقدان وجود دموکراسی، رخنه و نفوذ اندیشه سکولاریسم، جزم اندیشی دینی، تلقی ناسازگاری دین و مدرنیته، و نیز استحاله فرهنگی و هویتی، نتوانسته است همپای دیگر جوامع، پیشرفت و توسعه را تجربه نماید. از همین رو، وی در تلاش برای خوانشی از اسلام است که بتواند در میدان عمل، انعطاف پذیری و کاربست پذیری لازم را داشته باشد و به بهانه توسعه، دین به کناری نهاده نشود.
اندیشه توسعه در عربستان سعودی (2022- 2015)؛ تقابل نهاد قدرت با نهاد مشروعیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۵)
123 - 148
حوزههای تخصصی:
هر چند اندیشه توسعه در عربستان سعودی طی چند دهه اخیر مطرح بوده و مظاهر تمدنی این پیشرفت در این کشور مشهود است، اما به واسطه تصلب اندیشه دینی حاکم بر این کشور و درهم تنیدگی آن با خاندان سیاسی حاکم، موجب تقویت جایگاه سنت در عربستان سعودی شده است. با روی کار آمدن نسل جدید رهبران سعودی و تلاش آن ها برای تقویت جایگاه عربستان در جهان و نیز خروج این کشور از وابستگی به نفت، شاهد اصلاحات گاه ساختارشکنانه و در تضاد با سنت های رایج در فرهنگ دینی محافظه کار و نص گرای حاکم بر این کشور هستیم. این تحقیق با کاربست روش تحلیل لایه ای علت ها و نیز با بهره گیری از روش مطالعه اسنادی در مقام جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در هر یک از سطوح تحلیل و نیز سنجش روایی آن از طریق سنجش نخبگانی، در پی ارائه پاسخ به این سؤال است که آیا اندیشه توسعه در عربستان سعودی می تواند به تقابل نهاد قدرت با نهاد مشروعیت دینی در این کشور بیانجامد؟ یافته این تحقیق حکایت از آن دارد که نیروی توسعه در عربستان سعودی متأثر از اراده رهبری سیاسی این کشور بوده و اساساً در جریان سلفیسم وهابی، ظرفیت طرح و تعقیب اندیشه توسعه به شکل مرسوم وجود ندارد و به یک معنا، از حیث گفتمانی نمی تواند مولد اندیشه پیشرفت باشد. لذا، تداوم سیاست های توسعه نگر نخبگان حاکم ایجاب می نماید تا نهاد مشروعیت دینی هم چنان مشی محافظه کارانه خود را حفظ نموده و در جهت تأیید فرامین نهاد قدرت و مشروعیت بخشی آن عمل نماید. طبعاً این موضوع می تواند به افزایش نارضایتی وهابیون معترض و به طور خاص وهابیون جهادی و در نتیجه، افزایش تنش ها میان این بخش از وهابیون با وهابیون محافظه کار درباری در آینده نزدیک منجر شود.
بررسی تاریخی نهادینه شدن الگوی لیبرالی پیشرفت در اروپای قرن نوزدهم: با تأکید بر توسعه فنّاوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در مقاله حاضر سعی شده تا با بررسی تاریخی-اجتماعی فضای اروپای قرون هجدهم و نوزدهم، عوامل توسعه و غلبه الگوی لیبرالی پیشرفت در اروپا و به تبع آن تمام جهان احصا شود و در پی آن پیامدها و آثار آن مورد واکاوی قرار گیرد. روش: این پژوهش مبتنی بر تحلیل های تاریخی ای است که در خصوص «پیشرفت» ارائه شده است. در واقع در این مقاله تحلیلی از تحلیل ها ارائه شده است. در واقع خبرگان بر اساس شواهد تاریخی تحلیل خود از مقوله پیشرفت را ارائه کرده اند و در این مقاله با بهره گیری از تحلیل خبرگان، مطالبی استنباط و عرضه شده است. یافته ها: در طول این پژوهش نشان داده می شود که اولاً نفوذ و بسط و گسترش یک نظام اندیشه ای در جامعه بیش از آنکه وابسته به اندیشه ها و کتب و آرای متفکرین آن نظام باشد، به بسط اجتماعی و انضمامی آن اندیشه ها در قالب پدیده های تمدنی و اجتماعی از جمله تولیدات اقتصادی، صنعتی، تکنولوژیکی و فرهنگی و اجتماعی وابسته است. ثانیاً بسط و غلبه یک نظام اندیشه ای به مانند لیبرالیسم در طول چندین قرن بر سراسر جهان، آثار و عواقبی ایجاد نموده است که از بطن هرکدام از این پیامدها، نظام های حیات فکری-اجتماعی نوینی پدید آمده اند. به نوعی می توان گفت نظام های حیات اجتماعی در یک فرآیند تکامل یابنده از بسترهای فکری و اجتماعی نظام های رقیب خود متولد می شوند. و ثالثاً در بررسی و مقایسه دو نظام اندیشه ای و اجتماعی به مانند لیبرالیسم و کمونیسم، باید به اثر اجتماعی و معیارهای بنیادین تفاوت ها دقت نمود، چه بسا دو نحله اندیشه ای در ظاهر کاملاً متمایز، از یک مشرب فکری سیراب شوند و در کلان حرکت انسانیت یک مدل از حرکت و پیشرفت را به دو شکل متفاوت بیان کنند .نتیجه گیری: اگر جامعه ما در پسِ انقلاب اسلامی سال 57 به دنبال ایجاد و گسترش نوع جدیدی از حیات اجتماعی و انسانی براساس آموزه های وحیانی یا به بیانی ایجاد تمدنی جدید براساس نگرش های اسلامی است، باید ابتدا نخبگان این حرکت، الگوی غلبه و بسط نظام های فکری و اجتماعی را در دوران جدید و معاصر بررسی نمایند و از دل آن مسیرهایی برای توسعه اندیشه های دینی و اجتماعی کردن آنها در تقابل با تمدن غربی بیابند. در طول این پژوهش چندین مورد از نکات کلی الگوی بسط و غلبه نظام های فکری استخراج شده است که از آن جمله می توان به لزوم توجه به انضمامی کردن اندیشه ها، ضرورت توجه به ظرفیت های تمدن غالب برای استفاده در دوران گذار و توجه به ظرفیت پیامدهای منفی نظام اندیشه ای مقابل اشاره کرد