مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
حدوث
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین دغدغه های صدرالمتألهین ایجاد هماهنگی میان فلسفه و شریعت است. جمله «تبّاً لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه» او، برای همه متعلمین حکمت متعالیه آشناست. با این حال صدرالمتألهین در مسئله حدوث نفس، خود راهی غیر از ظواهر برخی متون دینی (که ظهور در حدوث نفس پیش از بدن دارند) را برگزیده و قائل به حدوث جسمانی نفس شده است. صدرالمتألهین که خود متفطن به تعارض نظریه خود با ظواهر این دسته از متون دینی است، برای برون رفت از این تعارض و ایجاد هماهنگی میان نظریه خود با متون دینی، دو وجه جمع ارائه می دهد. یک راه حل او تمایز نهادن میان نفس و روح و همچنین نفوس کملین و غیرکملین بوده و راه حل دیگرش قائل شدن به کینونت عقلی برای نفس است. در این مقاله در پی آن هستیم که با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی، به بررسی و نقد راه حل های صدرالمتألهین پرداخته، عدم توفیق وی را در این مسئله روشن کنیم.
تحلیل انتقادی حدوث نفس در آراء شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۲۷۳
39-47
حوزه های تخصصی:
حدوث و قدم نفس ازجمله دغدغه های فیلسوفان مسلمان بوده است. شیخ اشراق، براساس مبانی فلسفی و دلایل ویژه خود، به حدوث نفس قائل است. او معتقد است نفس همزمان با حدوث بدن مادی، به صورت مجرد حادث می شود. شارحان سهروردی، اندیشه وی را با متون دینی ناسازگار دانسته و دلایل وی بر حدوث نفس را ناتمام دانسته اند. از طرفی شیخ اشراق در رسائل رمزی و تأویلی اش به حضور نفس در عوالم پیشین اشاره دارد و به نظر می رسد که نفس از بالا و عوالم مافوق، به این نشئه مادی آمده و عوالمی را پیش از این دنیا سیر کرده است. در این پژوهش برآنیم با رویکردی تحلیلی و نو اشراقی از مبانی فلسفی شیخ اشراق، ناسازگاری موجود در آراء سهروردی را توجیه کنییم و به این نتیجه رهنمون شده ایم که نفوس انسانی پیش از دنیا در ناحیه علت و رب النوع خویش به نحو کلی وجمعی وجود داشته اند و سپس در این عالم مادی به نحو جزئی و شخصی حادث شده اند.
جدال کلامی حدوث و قدم کلام الهی به مثابه مقدمه ای بر مسئله زبان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان قرآن یکی از بحث برانگیزترین مسائلی است که در قرون متمادی اسلامی از دید صاحب نظران این حوزه دور نمانده است. با نگاهی دقیق به این مسئله و تطورات تاریخی آن می توان دریافت که نظرات علمای اسلامی در این حوزه در یک خط سیر خاص نبوده و بر اساس گفتمان های غالب و خاص هر دوره، نظراتی متناسب با آن ارائه شده است. در قرن دوم بحث های جدی پیرامون خلق قرآن در بین فرق اسلامی درگرفت به همین سبب هر یک از گروه ها درصدد بودند تا با اقامه برهان و دلایل درون دینی عقیده خود را به کرسی بنشانند. جریان خلق قرآن و درگیری های کلامی که به ویژه در اواخر دوران حکومت مامون عباسی به عنوان منشوری حکومتی تلقی گردید؛ تنها حربه ای سیاسی بر علیه مخالفان این نظریه نبود بلکه با نگاهی موشکافانه به این وقایع می توان دریافت که این مساله مقدمه ای برای مظریات پیرامون زبان قرآن و برداشت های تفسیری مفسران هرکدام از فرق اسلامی بوده است. در این مقال برآنیم تا به شواهد و قرائن این مسئله با تکیه بر نظرات متکلمان و مفسران معتزله و اشاعره و دیگر فرق بپردازیم.
حدوث عالم ماده از دیدگاه متکلم و فیلسوف
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
125 - 149
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به منظور ارائه گزارشی تطبیقی پیرامون حدوث عالم ماده، براساس آرای چهار فرقه کلامی اسلامی، معتزله، اشاعره، ماتریدیه و شیعه، به ضمیمه آرای ابن سینا، از فلاسفه اسلامی و مؤسس مکتب مشاء، گرد آمده است. ابتدا مقدماتی پیرامون معنی حدوث و نقطه مقابل آن، یعنی قِدم و معنی عالَم و پرسش های اصلی بیان شده، سپس پیشینه مسئله گزارش گردیده، آنگاه آرای سران فرقه های مذهبی اهل سنت، یعنی معتزله، اشاعره و ماتریدیه، با استناد مستقیم به گفتار یک تن از رؤسای هر یک از سه فرقه اهل سنت بیان شده، و از بزرگان شیعه، گفتار چندین تن بررسی گردیده است. سپس اشاراتی به رأی ابن سینا در همین مسئله صورت گرفته و در نهایت، نتیجه به دست آمده این است که مسئله به پاسخ قانع کننده ای نمی رسد؛ به ناچار با الهام از گفته های فلاسفه راه حلی موقتی، بی آنکه آن راه حل، قطعی شمرده شود، برگزیده شد.
تحلیل تلاقی اندیشه «تجلّی» و «خلقت» میان متفکّران مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
213 - 240
حوزه های تخصصی:
درباره تبیین آفرینش عالَم دو دیدگاه کلّی میان متألّهان وجود دارد. اهل عرفان و گروهی از فلاسفه با طرح نظریه «تجلّی» و بر پایه وحدت شخصی وجود، هستی حقیقی را از آنِ خداوند سبحان دانسته و عالَم امکان را از مظاهر اوصاف کمالیِ مخفی و مندمج در ذات حق تعالی انگاشته اند؛ اما بیشتر متکلمان بر این باورند خداوند متعال، جهان را از عدم و لاشیء آفرید و بر تباین و جداییِ خالق و مخلوق تأکید می کنند. تمانع میان مبانی متکلمان از یک طرف و فلاسفه و عرفا از طرف دیگر، اعتقاد به هر دو نظریه به عنوان تبیین حقیقی از عالم را ناممکن می سازد؛ لیکن نظریه «خلقت» برای ردّ «تنزّل خلقت خدا به صرف ناظمیّت» مطرح شده و ناظر به آن می باشد. این جُستار با نوآوری در تحلیل مفهوم «لاشیء»، خوانش جدیدی از دیدگاه متکلمان ارائه می دهد که بر اساس آن، نظریه «خلق از عدم» و «تجلّی» نقطه وفاقی در «خلق لا من شیء» به دست می دهد.
برهان «حدوث صفات» بر اثبات وجود خدا در کلام امامیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۴
۲۷-۴۴
حوزه های تخصصی:
یکی از استدلا های کهن و کمترشناخته شده در کلام اسلامی و شیعی برای اثبات وجود خدا برهانی است موسوم به برهان حدوث صفات. در این برهان با توجّه به حدوث صفاتی خاص برای اجسام و نیز احتیاج هر حادث به مُحدِث و با نفی انتساب حدوث این صفات به موجودات طبیعی، وجود یک مُحدِثِ غیر جسمانی، یعنی خداوند به عنوان پدیدآور صفات حادث اجسام ثابت می گردد. پیشینه و تقریرهای مختلف و تطوّرات این برهان در تاریخ کلام امامیّه تاکنون بررسی نشده است و آگاهی چندانی درباره این برهان خداشناسی در دست نیست. از این رو، در مقاله حاضر با تتبّع در متون کلامی امامیّه سرگذشت، تحوّلات تاریخی و تقریرهای مختلف برهان «حدوث صفات» بازشناسی و تبیین می گردد و در نهایت نیز به ارزیابی این برهان پرداخته می شود. پژوهش حاضر حاکی از آن است که به رغم ناتمام بودن برهان حدوث صفات، برخی از متکلّمان امامی در ادوار و مکاتب مختلف کلام امامیّه برای اثبات وجود خداوند به تقریرهای مختلفی از برهان حدوث صفات استناد کرده اند و آن را برهانی تمام می انگاشته اند.
بررسی تطبیقی مبانی نظری اشاعره و حکمت متعالیه در مورد خلق از عدم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
856 - 879
حوزه های تخصصی:
از دیرباز چگونگی آفرینش و به تبع آن، نظریه «خلق از عدم» یکی از چالش های اساسی میان فیلسوفان و متکلمان اسلامی است. تفسیرها و تبیین های متعدد در این خصوص، بیشتر در شکل تقابل میان حدوث و قدم مورد بررسی قرار گرفته است. اشاعره منشأ آفرینش را از عدم «خلق شیئ از لا شیئ» می دانند و معتقدند که حوادث قبل از حدوث نه از اشیاء هستند و نه از اعیان. در این نگرش، ابتدای آفرینش هیچ است و جهان هستی با اراده و قدرت مطلقه الهی، بدون واسطه از عدم پدید آمده است. پیدایش هستی مبتنی بر نظام طولی نیست؛ بلکه موجودات جهان با اراده الهی و به طور مستقل پدید آمده اند. اراده و قدرت او هرگونه ضرورت و واسطه را در خلقت نفی می کند. مخلوقات صدور و فیضان جبری از جانب الوهیت نیستند؛ بلکه ذاتاً به اراده آزاد و اختیار خالق وابسته اند. در مقابل، ملاصدرا معتقد به حدوث زمانی و حدوث ذاتی است و با تعدیل اصطلاح خلق از عدم، بر آفرینش، از «لا من شیء» استفاده کرده است. وی حدوث عالم و خلق از عدم را با براهین فلسفی اثبات کرده و بر اساس حرکت جوهری، عالم را حادث زمانی می داند. از نظر وی جهان ذاتا متجدد است و حدوث زمانی عالم به معنی خلق جهان «با زمان» است نه «در زمان».
عینیت و خارجیت حرکت در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۵
53 - 73
حوزه های تخصصی:
استدلال پارمنیدس و زنون در انکار وجود حرکت اولین بار این مسئله را از شکل ظاهراً بدیهی خود به صورتِ مسئله ای نظری درآورد. ارسطو، با طرح نظریه قوه، امکان وجود حرکت را نشان داد ولی استدلالی بر اثبات وجود حرکت به عنوانِ امری متصل و تدریجی ارائه نداد، زیرا برای او وجود طبیعت و، به دنبالِ آن، وجود حرکت امری بدیهی محسوب می شد. بسیاری از فیلسوفانِ پس از او نیز وجود حرکت را بدیهی انگاشته اند. ابن سینا نه تنها وجود طبیعت، بلکه وجود حرکت را نیازمند استدلال دانسته است. او استدلال بر عینیت خارجی حرکت را مانند وجود طبیعت به مابعدالطبیعه مربوط دانسته است. البته گویا ابن سینا تلاشی برای اثبات وجود خارجی حرکت نکرده است. بااین حال، می توانیم از مجموع آثار و نظرات او استدلال هایی را برای اثبات عینیت حرکت به دست آوریم. در این مقاله ابتدا مسئله اثبات وجود حرکت بررسی شده و سپس از نظریه فیض برای استدلال بر عینیت حرکت استفاده شده است. از نظر ابن سینا، ازآنجاکه فیض دوام فعل الهی است و طفره در سلسله علل محال است، حدوث تدریجی در سلسله پیوسته عللِ مُعده برای حدوث اشیا همان حرکت است. به عبارتِ دیگر، استمرار و دوام فیض الهی چیزی جز حرکت نیست. این حرکت خود را در تکامل اشیای مادی به ظهور رسانده است. همچنین دیدگاه او درباره غایت طبیعت به مثابه استدلال دیگری برای اثبات خارجیت حرکت ارائه شده است. اتصال و تدریجی بودن طبیعت نیز با انطباق بر وجود زمان تأمین می شود.
موقعیت عدم شناسی در دانش مابعدالطبیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۵
93 - 109
حوزه های تخصصی:
فلسفه اولی یا مابعدالطبیعه بنیادی ترین دانش است. نیاز همه دانش ها به مابعدالطبیعه نه فقط در سلسله طولی دانش هاست، که مفاهیم آن نیز به دانش ها وارد شده است و آن ها را از درون به خود وابسته کرده است. اصلی ترین مفاهیم مابعدالطبیعه سه مفهوم است: وجود و عدم و ماهیت (= هستی و نیستی و چیستی= بود و نبود و نمود). نمی توان بحثی از مباحث مابعدالطبیعه را بدون حضور صریح یا ضمنی این سه مفهوم تصور یا تصدیق کرد. عموماً فلسفه ها وجود و ماهیت را بیشتر کانون توجه قرار داده اند، بی آنکه به عدم توجه نکرده باشند. ازاین رو، عدم و بحث های ناظر به آن بیشتر به صورتِ استطرادی در کتاب های فلسفی مطرح شده اند. در این نوشتار می کوشیم نشان دهیم که سهم عدم در به سامان رسیدن دانش مابعدالطبیعه و مباحث آن تا چه اندازه است. پس از نشان دادن موقعیت شناخت عدم در مباحث معرفت شناسی، خداشناسی و جهان شناسی، طرح یک مابعدالطبیعه درباره عدم پیشنهاد می شود که مابعدالطبیعه وجودی و ماهوی را کامل می کند. نتیجه این پژوهش ضرورت شناخت عدم و احکام آن به دلیلِ حضور وسیع آن در مباحث مابعدالطبیعه و به تبعِ آن در سایر علوم است.
خوانشی خاص از نظریه حرکت جوهری با بسط نظریه فیض در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
83 - 101
حوزه های تخصصی:
نظریه حرکت جوهری بر پایه اصول نظام مند حکمت متعالیه مانند اصالت وجود و تشکیک در حقیقت عینیه وجود استوار شده است. اگرچه ابن سینا هرگز از یک تئوری یکپارچه تحت عنوان نظریه حرکت جوهری دفاع نکرده است، اما به نظر می رسد نظریه محوری فیض که مهم ترین نظریه در کانون تفکر فلسفی او محسوب می شود، می تواند چهره ای نو از حرکت جوهری ارائه دهد. در تصویر بدیع ابن سینا، حرکت عالم مادی امتداد فیض لاینقطع و دائمی حق تعالی است و حدوث پی درپی در عالم ماده خود را در قامت حرکت جلوه گر می سازد. همچنین به نظر ابن سینا محذوراتی مانند تتالی آنات یا تشافع علل در زمان واحد، تئوری کون و فساد را با ایرادات اساسی مواجه می سازد، به طوری که نمی توان تبدل صورت ها در جوهر را بدون تصور امری تدریجی یا همان زمان در نظر گرفت. عباراتی نیز وجود دارد که به طور مستقیم بر حرکت در جوهر و همین طور وحدت محرک و متحرک در طبیعت اشاره دارد که می توان دالّ بر تمایل ابن سینا به پذیرش حرکت جوهری دانست.
صفات الهی در خطبه ۱۸۶نهج البلاغه
منبع:
کلام حکمت سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
11 - 31
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه خداشناسی یکی از اصول بنیادین دینداری است بر هر شخص مسلمان و غیر مسلمان دیندار، لازم می آید به شناخت خداوند در حد توان خود بپردازد. ازآنجاکه وادی توحید و شناخت خدا یک وادی خطرناک و لغزنده است که می تواند کمینگاهی برای جنود شیطان قرار بگیرد تا بندگان خدا را با کوچک ترین لغزشی از حقیقت دور کنند. بنابراین، نیاز است که اشرف علوم از اشرف بندگان کسب شود تا دقیق ترین مفاهیم دریافت گردد. بی شک امیر المومنین علی (ع) شخصیتی است که علم و عدل ایشان دوست و دشمن، مسلم و غیر مسلم را به تعظیم و کرنش در مقابل ایشان وادار ساخته است و چه کسی بهتر از ایشان که باب علم نبی هستند برای دریافت معرفت الله وجود دارد. بررسی حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و با جست وجو در منابع دسته اول انجام شده است و صفات الهی در خطبه ۱۸۶نهج البلاغه را بیان می کند. یافته ها نشان می دهد که حضرت امیر صفات خدا را در غالب صفات ذاتیه، فعلیه، صفات ثبوتیه، سلبیه و قدرت خداوند در بحث معاد بیان کرده است. در مقاله حاضر به شرح و توضیح آنها پرداخته شده است. صفات سلبی بیان شده توسط حضرت با چهار عنوان جسمانیت، حدوث، حلول و محدودیت بررسی و صفات ذاتی و ثبوتی و قدرت خداوند تحت بحث معاد را که به دو صفت اصلی قدرت و علم بازمی گردند برای رعایت اختصار و جلوگیری از پراکندگی مطالب، تحت دو عنوان علم و قدرت، ذیل فصل صفات ثبوتی قرار داده و صفات فعل در دو عنوان ربوبیت و خالقیت تقسیم بندی شده و مورد بررسی قرار گرفته اند.
نقدی بر نتایج الحادی هاوکینگ از نظریه «جهان خودانگیخته» از منظر فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پیشرفت علوم تجربی در دوره های اخیر، دانشمندان به سمت پاسخ گویی به مسائل فلسفی با روش تجربی روی آورده اند. ازجمله آنها استیفن هاوکینگ از دانشمندان فیزیک کیهانی است. وی مدعی ا ست به سبب وجود قوانینی مانند «گرانش»، جهان «خودانگیخته» است و می تواند خود را از هیچ بسازد و برای پیدایش آن، نیازی به فرض وجود خدا نیست. این نوشتار کوشیده است با بیانی روشن و با روش برهانی از منظر فلسفه اسلامی این مدعا و مبانی آن نقد کند. در مجموع، از سه جهت به این ادعا پاسخ داده شده که نشان دهنده استحکام مبانی فلسفه اسلامی در پاسخ گویی به چالش های پیش روست. از این پژوهش به دست می آید که توسط برهان «امکان و وجوب» که در فلسفه اسلامی تقریر و تکامل یافته است، می توان به بسیاری شبهاتی از این قبیل پاسخ داد. همچنین روشن می شود که آگاهی از علل مادی پدیده ها و ارائه تبیین های علمی از پیدایش جهان، به معنای عدم نیازمندی آنها به خداوند نیست.
حدوث و قدم عالَم از منظر اخوان الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدوث و قدم عالم، از مسائل مهمی است که همواره در فلسفه و کلام اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. نگارنده با هدف تبیین و ارزیابی نظریه اخوان الصفا – که از فیلسوفان نخسین اسلامی هستند- با تتبع در رسائل ایشان به دو دلیل بر اثبات حدوث عالم دست یافته است. دلیل اول مبتنی بر تلازم میان حدوث و معلولیت و به عبارت دیگر، تنافی میان قدم و معلولیت است. در دلیل دوم، تغییر و تبدلات موجود در عالم، دلیل بر حدوث عالم دانسته شده است. دلیل اول در عین استواری، از حیث عدم تبیین وجه تلازم میان حدوث و معلولیت، دچار نقصان است. دلیل دوم نیز از جهت عدم شمول نسبت به مجردات، اخص از مدعاست. اخوان، حدوث را مقید به قید «زمانی» نکرده اند که این امر از نقاط قوت نظریه آنان می باشد، ولی از آن جا که حدوث که همان «کون بعد العدم» است، متضمن نوعی تقدم و تأخر بوده و نیازمند به تعیین ملاک تقدم و تأخر است، لکن اخوان هیچ ملاکی برای این تقدم و تأخر ارائه نکرده اند. عدم تعرض به آراء مخالفان، از دیگر نقاط ضعف نظریه اخوان است. حاصل آن که اخوان، در بحت از حدوث و قدم عالم، جوانب مسأله را به درستی واکاوی نکرده اند.
رویکرد انتقادی بر نظریه «خلق از عدم» حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
540 - 556
حوزه های تخصصی:
مسئله آفرینش از مسائل غامض و اسرار جهان هستی است. به تبع آن نظریه «خلق ازعدم»یکی از چالش های فلاسفه و متکلمان در همه اعصار بوده است. تفسیرها و تبیین های متعددی در این خصوص ارائه شده است که هر کدام از آنها با ابهامات و کاستی هایی مواجه هستند. سیستم فلسفی حکمت متعالیه هم به نوبه خود دارای مسائل و مشکلاتی است که نیازمند به پژوهش و تحقیق جامعی می باشد. لذا بسیاری از پیروان صدیق حکمت متعالیه در عین پذیرش آن، از طرح انتقاد از آراء صدرالمتألهین خودداری ننموده اند. حدوث مبنای نظریه «خلق از عدم» است ملاصدرا حدوث را بوسیله حرکت جوهری اثبات می کند. نتایج حرکت جوهری علاوه برآنکه با نصوص دینی همخوانی ندارند؛ ملاصدرا آیات قرآنی را تحت تاثیر حرکت جوهری بر خلاف معانی ظاهری آیات تفسیر کرده است. در ناحیه دلایل نیز با انتقادات جدی مواجه است. از جمله: نارسا و ناتمام بودن استدلال های ارائه شده و نیاز به ارائه دلیل شفاف و جامع و مانع در اثبات نظریه حرکت جوهری است و به نظر می رسد اشکالات وارد بر دلایل اثبات نظریه حرکت جوهری مورد پذیرش معتقدان این نظریه بوده است تا جایی که بزرگانی همچون علامه طباطبایی ضمن پذیرش اشکالات وارده خود به اقامه استدلال در این مقام پرداخته اند. این نظریه با توجه به چالش ها و اشکالاتى که مطرح است. التزام به درستى آن و پذیرش آن را مشکل و با تردیدهای جدی مواجه ساخته است.
علیّت و حدوث نزد ماتریدی و تاثیر آن بر نظریه حدوث ذاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
363 - 345
علیت چونان قاعده کلی در اثباتِ باری در برهان حدوث، نقش مرکزی در دستگاهِ کلامِ ماتریدی دارد. ابومنصور ماتریدی معتقد است در برهان حدوث مقدمه صغروی که «عالمِ اعیان حادث است» از سه راه حس و عقل و نقل درک می شود و مقدمه کبروی که «هر حادث نیازمند محدث است» مفاد قاعده علیت و نزد عقل بدیهی است. پس از این برهان اثبات موضوعِ علم کلام - یعنی ذاتِ باری- مطرح می شود. در این مقاله با بررسی شیوه اقامه برهانِ حدوث نزد ماتریدی ، مفهوم و مفاد و فروعات قاعده علیت را معین می کنیم و به بررسیِ این پرسش می پردازیم که "حدوث" به مثابه ملاکِ نیازمندی معلول به علت در اینجا دقیقاً به چه معنی است؟ نشان می دهیم این مفهوم برخلاف سایر متکلمان، نزد ماتریدی نه صرفاً به معنی حدوثِ زمانی بلکه اولاً و بالذات به معنای "فقر و تناهیِ وجودی" است و این اندیشه در کلام ماتریدی می تواند به مثابه نوعی بستر تاریخی و الهیاتی برای ظهور "نظریه حدوث ذاتی" نزد فیلسوفانی مانند ابن سینا لحاظ شود.
بررسی تطبیقی– انتقادی آرای ابن سینا و فخر رازی و ملاصدرا درباره حدوث و قدم طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
27 - 53
در این مقاله، بعد از بیان دقیق موضوع و مقصود از حدوث و قِدم، نظریات ابن سینا و فخر رازی و صدرالمتألهین شیرازی درباره حدوث یا قدم زمانی عالم طبیعت مطرح و تحلیل انتقادی شده است. برحسب ترتیب تاریخی ابتدا نظر ابن سینا، مبنی بر قَدم طبیعت، و یک دلیل آن که بر اساس قاعده طبیعیاتی - فلسفی «هر حادثی مسبوق به ماده و مدت است» اقامه شده است. سپس انتقادات غزالی و فخر رازی که مشابه یکدیگرند و پاسخ خواجه طوسی به فخر رازی تقریر شده و، در ادامه، نظر ملاصدرا که موافق ابن سینا است، حکایت شده است. در ادامه اشاره ای هم به نظر خاص ملاصدرا در مورد حدوث زمانی طبیعت بر اساس حرکت جوهری، صورت گرفته و تذکر داده شده که این نظر با هر یک از حدوث یا قدم طبیعت قابل جمع است. سپس دو مسئله جانبی مربوط به بحث: تسلسل بی نهایت معدات و مسئله محدد الجهات، مطرح شده و حل وفصل شده است. جمع بندی و نتیجه گیری مقاله نیز در پایان آمده و، درنتیجه گیری، نظرمتکلم مبنی بر حدوث زمانی طبیعت مبهم و ناکارآمد خوانده شده و نظر فلاسفه بر قدم طبیعت ترجیح داده شده است.
حدوث و قدم عالم از منظر روایات شیعه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
77 - 94
حوزه های تخصصی:
یکی از مصادیق مورد ادعا درباره ناسازگاری عقل و دین مسئله پرچالش حدوث زمانی عالم جسم به معنی داشتن نقطه آغازین است که همواره فلاسفه کوشیده اند آن را نفی کنند و متکلمان تلاش کرده اند آن را اثبات کنند و در این گیرودار متکلمان حتی برخی از فلاسفه را به کفر متهم کرده اند. استناد متکلمان در این ادعا هم ادله عقلی و هم ادله نقلی بوده است، اما در مقاله حاضر صرفاً روایات مرتبط با این باب بررسی شده است. در این مقاله تلاش شده است با بهره گیری از مجامع روایی شیعی و دسته بندی روایات باب حدوث عالم و تکیه بر ظهورات روایات بر اساس قرائن لفظی و عقلی نشان داده شود که علی رغم ادعای متکلمان درخصوص حدوث زمانی عالم جسم بر اساس شکل ظاهری روایات، با نظری ژرف تر و بدون پیش داوری ذهنی می توان دریافت که این روایات نه تنها دلالتی بر این مدعا ندارند، بلکه بر اساس همان مستندات حتی می توان مدعی نقیض این ادعا شد و در برخی روایات دلالت بر قدم عالم را یافت.
پیشینۀ متناهی جهان در کیهان شناسی؛ دلالت ها و پیامدهای فلسفی-الهیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
25 - 46
حوزه های تخصصی:
در کیهان شناسی دو دسته سناریو برای سابقه ی جهان می توان معرفی کرد. نخست مدل استاندارد کیهان شناسی مطرح می شود که سناریوی آغاز در آن مه بانگ است و دوم سناریوهایی که مه بانگ صرفاً دریچه ی ورود به جهان ماست و جهان(ها) ابعادی بیشتر یا سابقه ای طولانی تر از جهان ما دارند. پرسش اساسی این است که چرا و چگونه جهان از هیچ سر برآورد؟ این پرسش لازمه ی آن است که بپذیریم جهان از صفر شروع شده است. برای پاسخ به چنین پرسشی تلاش هایی در حوزه ی دانش فیزیک و کیهان شناسی نظری صورت گرفته که مدل جهان بدون مرز و سناریوی تورم ازلی-ابدی، اصلی ترین نمونه های آن هستند. پس از تبیین دو دسته نشان خواهیم داد که اولا به جهت فیزیکی اغلب شواهد تجربی و نظری به سود تناهی پیشینه ی جهان است؛ چه آن را محدود به مه بانگ و چه آن را توسعه یافته تر بدانیم. هم چنین مدل های فیزیکی نه تنها مخالف رهیافت فراطبیعی نیستند بلکه به آن کمک می کنند.
حدوث و قدم عالم از منظر کندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
161-180
حوزه های تخصصی:
حدوث و قدم عالم، از مسائل مهمی است که همواره در فلسفه و کلام اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. نگارنده با هدف تبیین و ارزیابی نظریه کندی – که نخسین فیلسوف اسلامی است- با تتبع در آثار وی، به سه دلیل بر اثبات حدوث عالم دست یازیده است. یک دلیل را خود کندی برای اثبات حدوث عالم ذکر کرده است ولی دو دلیل دیگر، در ضمن مطالب دیگر و به هدف اثبات امور دیگری ذکر شده است لکن قابلیت اثبات حدوث عالم را داراست. دو دلیل مبتنی بر تناهی زمان و تلازم میان جرم، حرکت و زمان استوار است و دلیل دیگر بر مدار تلازم میان معلولیت و حدوث سامان یافته است. با توجه به اینکه وی عالم را منحصر به عالم ماده می داند، هر سه دلیل وافی به مدعای اوست، هر چند دلیل سوم شامل عالم مجردات نیز می شود که از نقاط قوت نظریه او محسوب می شود، لکن نپرداختن به مفهوم شناسی حدوث و عدم ارائه تبیینی مناسب در اثبات تلازم میان معلولیت و حدوث را می توان از نقاط ضعف دیدگاه وی به شمار آورد.
حدوث عالم در اندیشه امامیه نخستین
منبع:
کلام اهل بیت سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
24 - 37
حوزه های تخصصی:
دوره نخستین دانش کلام را به قبل از آغاز رسمی کلام امامیه در بغداد می توان نسبت داد. اما با شروع مباحث رسمی کلام امامیه در این شهر، شاهد پیدایش دو مدرسه کلامی کوفه و سپس قم هستیم که خط فکری آنها تا چندین قرن بر محافل فکری امامیه سایه افکنده است. مسئله حدوث عالَم دارای پیشینه تاریخی بسیاری بوده و دست کم در یونان باستان وجود داشته است. این میراث به متکلمان امامیه نیز منتقل شده و جریان فکریِ متکلمان نظریه پرداز، بر اندیشه های یونانی پیرامون حدوث اجسام، ردّیه هایی را نگاشته اند. روایات اهل بیت علیهم السلام نیز به این مسئله ورود کرده و حدوث عالَم را در ضمن مناظره با زندیقان، همراه با استدلال عقلانی مطرح نموده است. در این روایات از طریق اصل «تغییر، زوال و انتقال اجسام و پیدایش یک شیء پس از نیستی»، بر حدوث عالَم استدلال شده است و در آن ها، حدوث، همان وجود پس از عدم عنوان می شود. این گونه از استدلال بر حدوث عالَم را می توان جوهره دلیل اَکوان اربعه دانست. این اندیشه در تفکر امامیه نخستین، غالب بوده و تنها توسط جریان غالیان به چالش کشیده شده است. در پاره ای از میراث حدیثی غالیان، وجود اهل بیت علیهم السلام همراه با ذات باری تعالی، به شکل ازلی فرض می شود. روایات خلقت نوری اهل بیت و همچنین روایات خلقت تقدیری را می توان از زمینه های اندیشه ورزی غالیان و انحراف از مسیر صحیح و اصیل امامیه دانست.