مطالب مرتبط با کلیدواژه

ماتریدی


۲.

بررسی جریان های کلامی اثرگذار بر التعرف کلابادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشعری ماتریدی التعرف کلابادی مکتب اهل سنت و جماعت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۲ تعداد دانلود : ۷۸۷
با وجود اینکه ابوبکر محمد بخاری کلابادی (حدود 385ه.ق) صوفی و فقیه حنفی قرن چهارم شخصیتی صوفیانه دارد، اما در کتاب «التعرف لمذهب اهل التصوف» ضمن پرداختن به مباحث تصوف، نگاهی ویژه به طرح مباحث کلامی و اعتقادی داشته است؛ به عنوان نمونه مباحثی همچون رؤیت خداوند و قضا و قدر را همسو با ابوالقاسم حکیم، سردمدار مکتب اهل سنت و جماعت، مباحث مربوط به ایمان را متأثر از مکتب عرفانی عراق و جنید بغدادی، و مباحث مربوط به اثبات قدرت و اراده خداوند را همسو با مکتب اشعری و ماتریدی بیان کرده است. پای گیری مکاتب کلامی در عصر کلابادی باعث شد تا التعرف به نوبه خود تحت تأثیر هر یک از آن ها باشد که شخصیت چندوجهی کلابادی نیز در هضم و پذیرش نگاه های گوناگون فکری در این راستا اثرگذار بوده است. به هر تقدیر، این اثرگذاری ضمن پردازش به اصول اساسی تصوف، باعث به وجود آمدن نظامی جدید از مفاهیم کلامی و اعتقادی در این کتاب شده است. نگارندگان این مقاله کوشیده اند تا ضمن شناسایی جریان های کلامی موجود در جهان اسلام؛ که عبارت اند از: طیف های گوناگون مکتب اهل سنت و جماعت (ماتریدی و ابوالقاسم حکیم سمرقندی)، مکتب اشعری، مکتب عراق و جنید بغدادی، ردّ پای هر یک از تفکرات کلامی و اعتقادی آن ها را در باب های گوناگون التعرف نشان دهند.
۳.

معیار شناسی ایمان و کفر از دیدگاه اشعری، ماتریدی، فخررازی

کلیدواژه‌ها: ایمان کفر اشعری ماتریدی فخررازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۶ تعداد دانلود : ۳۹۱
     در این تحقیق، مباحث مربوط به ایمان و کفر از دیدگاه اشعری، ماتریدی و فخررازی مورد بررسی قرار گرفته است. با مراجعه به آثار آنان، آنچه که به دست آمده، این است که ایشان معتقدند، حقیقت ایمان، تصدیق قلبی است و عمل در ماهیت ایمان دخیل نیست؛ اینان متعلق ایمان را «ماجاءبه النبی» و جایگاه آن را قلب می دانند. هر سه قائلند که ایمان قابل افزایش و کاهش نیست. تنها مورد اختلاف آنها در بحث اتحاد اسلام و ایمان می باشد؛ که در این مورد ماتریدی معتقد است اسلام و ایمان یکی هستند، اما اشعری و فخررازی، اسلام را عام و ایمان را خاص می دانند. ایشان حقیقت کفر را تکذیب “ماجاء به النبی“ می دانند و حکم به تکفیر مرتکب کبیره و اهل قبله نمی کنند. با توجه به نظریات آنها در مورد ایمان و کفر، قبول نداشتن خلفاء نیز موجب کفر نمی شود. نتیجه آن که بنابر عقاید آن ها به راحتی نمی توان کسی را محکوم به کفر کرد
۴.

بررسی گستره عصمت انبیای الهی از دیدگاه ابومنصور ماتریدی با محوریت آیات منافی عصمت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماتریدی عصمت قرآن کریم انبیاء قلمرو عصمت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۱ تعداد دانلود : ۱۸۴
عصمت انبیاء الهی از جمله مهم ترین و کلان ترین مباحث کلامی است که متکلمان فریقین نسبت به ماهیت، منشأ، مبانی، ادله و گستره آن نظریات مختلفی مطرح نموده اند. از این میان، مبحث گستره عصمت انبیاء از منظر قرآن کریم، بحثی بنیادین و دراز دامن بوده که به تعدد مکاتب کلامی، آراء و انظار مختلفی بیان شده است. در این میان متکلمان امامیه قلمرو عصمت را حداکثری دانسته و سایر مکاتب مراتب مختلفی را برای آن ذکر نموده اند. از معدود متکلمان اهل سنت ابومنصور ماتریدی است که هم کلام و هم رأی با شیعه امامیه بوده و گستره عصمت را از تلقی، حفظ، ابلاغ وحی، دوری از معاصی و جلب طاعات فراتر دانسته و آن را در حوزه نسیان و خطا نیز ساری و جاری می داند. اگرچه طرفداران مکتب ماتریدیه نگاه او را ذکر نکرده و رأی دیگری را برگزیدند، اما این دیدگاه از درون استنباط های تفسیری او قابل مشاهده است. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، آرای ابومنصور ماتریدی پیرامون آیات موهم تنافی عصمت انبیاء در قرآن کریم را به صورت کامل استقصاء نموده و توجیه ماتریدی در زمینه رفع این تناقض را گردآورده و ضمن بررسی آن، دیدگاه قلمرو حداکثری عصمت انبیاء الهی از دیدگاه ماتریدی را اثبات می نماید.
۵.

علیّت و حدوث نزد ماتریدی و تاثیر آن بر نظریه حدوث ذاتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۰۶
علیت چونان قاعده کلی در اثباتِ باری در برهان حدوث، نقش مرکزی در دستگاهِ کلامِ ماتریدی دارد. ابومنصور ماتریدی معتقد است در برهان حدوث مقدمه صغروی که «عالمِ اعیان حادث است» از سه راه حس و عقل و نقل درک می شود و مقدمه کبروی که «هر حادث نیازمند محدث است» مفاد قاعده علیت و نزد عقل بدیهی است. پس از این برهان اثبات موضوعِ علم کلام - یعنی ذاتِ باری- مطرح می شود. در این مقاله با بررسی شیوه اقامه برهانِ حدوث نزد ماتریدی ، مفهوم و مفاد و فروعات قاعده علیت را معین می کنیم و به بررسیِ این پرسش می پردازیم که "حدوث" به مثابه ملاکِ نیازمندی معلول به علت در اینجا دقیقاً به چه معنی است؟ نشان می دهیم این مفهوم برخلاف سایر متکلمان، نزد ماتریدی نه صرفاً به معنی حدوثِ زمانی بلکه اولاً و بالذات به معنای "فقر و تناهیِ وجودی" است و این اندیشه در کلام ماتریدی می تواند به مثابه نوعی بستر تاریخی و الهیاتی برای ظهور "نظریه حدوث ذاتی" نزد فیلسوفانی مانند ابن سینا لحاظ شود.