مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
علوم شناختی
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که هدف اصلی تحقیق، فراتحلیل کاربرد علوم شناختی در یادگیری ترکیبی بود، برای انجام تحقیق از روش شناسی فراتحلیل مبتنی بر برآورد اندازه اثر کاربرد علوم شناختی در یادگیری ترکیبی استفاده شد. از بین جامعه آماری تحقیق در بازه زمانی 1397-1380 تعداد 28 تحقیق یافت شد که از این تعداد بر اساس روش نمونه گیری هدفمند مبتنی بر تحقیقات میدانی و ملاک های درون تحلیلی، 18 سند پژوهش به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. جهت تحلیل داده ها از مدل کوهن و نرم افزار CAM2 استفاده شد. در نتایج تحقیق حجم اثر 59/1 برآورد شد که براساس مدل تفسیر کوهنی در حد زیاد است و این امر نشان دهنده تاثیر زیاد کاربرد علوم شناختی در یادگیری ترکیبی است. در این پژوهش با استفاده از روش فرا تحلیل بررسی محتوایی تحقیقات انجام شده مانند تناسب نتایج با اهداف تحقیق، نوع چارچوب نظری و نوع راهکارهای پیشنهادی مورد بررسی قرار گرفت و در بررسی ظاهری به روش تحقیق استفاده شده پرداخته شد. جامعه آماری این تحقیق کل مقاله های مربوط به حوزه نظری علوم شناختی بوده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که علوم شناختی بر یادگیری، حل مسئله خلاق، مدل های مبتنی بر آگاهی ذهنی اثرگذار است. در زمینه ارزشیابی با توجه به اینکه بر اساس علوم شناختی مشکلات افراد در بازیابی است، آزمون های مکرر در آموزش ترکیبی توصیه می گردد که باعث کاهش مشکلات مربوط به بازیابی می شود.
رسانه و علوم شناختی: مطالعه ساختار صفحه نمایش شبکه های خبری تلویزیون با نظر به ملاحظات نظری در نظریه بار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پردازش اطلاعات، حوزه مشترک میان رسانه و علوم شناختی است؛ در رسانه، محصول نظام فناوری پردازش اطلاعات و ارتباطات (ICT) و در شناخت انسانی، محصول نظام طبیعی پردازش اطلاعات. صفحه نمایش تلویزیون با استفاده از فناوری، اطلاعات را در مُدهای صوت، تصویر و نوشتار و در قالب پیام های متنی و زیرمتنی ثابت و رونده پیش رو قرار می دهد و مغز، اطلاعات را در مدالیته های شنیداری و دیداری پردازش می کند. افزایش ظرفیت پردازش در محیط رسانه به خودی خود امتیاز نیست، مگر آنکه شیوه ارائه با ظرفیت و سازوکار پردازشی مغز هماهنگ باشد. برخلاف صوت و تصویر که در نواحی مشخص پردازش می شوند، پردازش نوشتار، یعنی تصویر صوتی کلام، مستلزم درگیری نواحی مختلف مغزی است و طراحی نامناسب صفحه نمایش، پردازش اطلاعات را مختل می کند. نظریه بار شناختی بر پایه معماری شناختی انسان، دستورالعمل هایی را برای طراحی صفحه نمایش توصیه می کند تا اندوزش اطلاعات و یادگیری پیام تسهیل گردد. این پژوهش بر پایه اثر گسست توجه، اثر مدالیته و اثر حشو، به مطالعه چگونگی به کارگیری دستورالعمل ها در صفحه نمایش های چهار شبکه خبر سیما، ایران اینترنشنال، بی بی سی فارسی و سی ان ان پرداخته است. یافته ها، نشان داد سی ان ان از فناوری پردازش اطلاعات به گونه بهینه استفاده می کند. همچنین، یافته های مصاحبه نشان داد که کارشناسان شبکه خبر سیما با مفاد نظریه و کاربرد آن کمتر آشنایی دارند.
نقش روان شناسی شناختی در تحلیل اخبار امنیتی و اطلاعاتی از بُعد رسانه ای
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از ضرورت های اساسیِ سازمان های امنیتی، شناخت صحیح چالش های پیش رو و انطباق ساختار و برنامه سازمان برای پاسخ گویی شایسته و به موقع، به منظور پیش بینی آینده و تحلیل درست مسائل است. با توجه به ارتباط مستقیم محیط های امنیتی با ذهن و تفکر حریفان، نیروی انسانی، سرمایه اصلی در سازمان های امنیتی خواهد بود؛ ؛ بنابراین، این مقاله به مطالعه نقش روان شناسی شناختی در تحلیل اخبار امنیتی و اطلاعاتی از بُعد رسانه ای می پردازد. روش پژوهش تحلیل اسنادی است که با بهره گیری از اسناد و منابع موجود در کتابخانه ها و رایانه انجام شده است. تبیین جایگاه علوم شناختی، فراشناختی و روان شناسی شناختی ما را در شناخت بهتر اهمیت و ضرورت تحلیل درست و منطقی اطلاعات پیرامونی و با نگرشی درست در سازمان ها یاری کرده و راه حل های مولد ارائه می دهد. در نتیجه فراگیری این علوم برای همه تحلیل گران اطلاعاتی از تمامی روش ها به ویژه رسانه به منظور تحلیل پدیده های امنیتی امری اجتناب ناپذیر است .
تحلیل محتوای تکنیک ها و روش های استفاده شده در مجلات علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۲۰۰۹-۱۹۹۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: علوم شناختی حوزه ای بین رشته ای است که روش شناسی آن، کمتر در قالب کتاب یا مقالات مستقل تدوین شده است و مشکلات عدیده ای در حوزه روش شناسی آن وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف مطالعه محتوای روش شناختی و تحلیل های آماری مقالات مربوط به علوم شناختی انجام شد. روش: مقالات با روش تحلیل محتوا بررسی شدند. جامعه مورد پژوهش کلیه مقالات مربوط به حوزه علوم شناختی است که در وب سایت رتبه بندی مجلات علمی در سال 2016 نمایه شده اند و روش نمونه گیری هدفمند می باشد. به منظور طبقه بندی تکنیک ها و روش های اتخاذ شده از تحلیل محتوا، ماتریس مربعی مربوط به این تکنیک ها در اختیار 7 نفر از خبرگان حوزه روش شناسی علوم شناختی، قرار داده شد و از آن ها خواسته شد تا نظرات خود را در مورد شباهت هر کدام از این تکنیک ها و روش ها، در یک مقیاس 100 نمره ای وارد کنند. میانگین نمره بدست آمده از این ماتریس ها به عنوان ماتریس مشابهت و با هدف کشف خوشه ها وارد نرم افزار R شد، برای دیداری کردن رابطه بین تکنیک های مختلف از الگوریتم فراچترمن - رینگولد استفاده شد. یافته ها: تحلیل محتوای مقالات و درج کلیدواژه های مربوط، در برگه کدبندی به فهرستی از روش های آماری منجر شد. گراف حاصل از شبکه ارتباط بین تکنیک ها و روش های آماری با فواصل معنی دار (0/001p≤) ترسیم گردید. نتیجه گیری: تکنیک های مجاور در گراف حاصل مورد بررسی محتوایی دقیق قرار گرفت و در نهایت روش های استفاده شده به منظور تحلیل داده های شناختی در 17 خوشه معرفی شدند، هدف اصلی از تکنیک های به کار گرفته شده در هر خوشه تعیین و پژوهش در خصوص نحوه انتخاب این تکنیک ها پیشنهاد گردید.
تحلیل عوامل پیش برنده و بازدارنده بازاریابی عصبی در حوزه تبلیغات؛ مطالعه ای با رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازاریابی عصبی، علم میان رشته ای خلّاقانه ای است که به سرعت در پژوهش های شناخت مصرف کننده در سراسر جهان در حال رشد است؛ ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف تحلیل عوامل پیش برنده و بازدارنده بازاریابی عصبی در حوزه تبلیغات و کاهش شکاف نظری موجود در این حوزه انجام شد. رویکرد پژوهش، کیفی با روش تحلیل محتوا بود. جامعه مطالعه شده خبرگان و متخصصان در حوزه بازاریابی و علوم اعصاب با تحصیلات، تخصص و تجربه مرتبط بودند. روش نمونه گیری، قضاوتی و گلوله برفی بود. گردآوری داده ها به کمک مصاحبه های نیمه ساختارمند تا دست یابی به اشباع نظری داده ها (14خبره) ادامه پیدا کرد. اعتبار مصاحبه ها از روش مثلث سازی، مطرح کردن پرسش ها به چند روش و استفاده از چند مصاحبه کننده تأیید شد. برای آگاهی از میزان پایایی از روش کدگذاری مجدد و محاسبه درصد توافق درون موضوعی بهره گیری شد. نتایج نشان داد عوامل پیش برنده بازاریابی عصبی در حوزه تبلیغات با 20 مفهوم و 88 کد شامل سه دسته پیشران های مرتبط با کسب وکار (8 مفهوم)، پیشران های مرتبط با بازاریابان و آژانس های تبلیغاتی (8 مفهوم) و پیشران های مرتبط با مصرف کنندگان (4 مفهوم) و عوامل بازدارنده بازاریابی عصبی در حوزه تبلیغات با 22 مفهوم و 114 کد شامل سه دسته بازدارنده های مرتبط با کسب وکار (7 مفهوم)، بازدارنده های مرتبط با بازاریابان و آژانس های تبلیغاتی (9 مفهوم) و بازدارنده های مرتبط با مصرف کنندگان (6 مفهوم) هستند
درک رفتار اقتصادی براساس کارکرد اعصاب و علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۴۷ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۹۹)
81 - 99
حوزههای تخصصی:
قتصاد مبتنی بر عصب شناسی از تعامل علوم عصب شناسی، اقتصاد و روان شناسی به وجود آمده و نویدبخش رویکردی جدید در تحلیل های اقتصادی به ویژه درک رفتار انسان به عنوان فردی انتخاب گر - که موضوعی بنیادین در علم اقتصاد می باشد- است. این مقاله، مزیت های اقتصاد مبتنی بر عصب شناسی را به تصویر کشیده و با تمرکز بر روش شناسی علم اقتصاد و توانایی این شاخه در تئوری پردازی اقتصادی، در پی دفاع از این شاخه برآمده است. از نظر این مقاله، به هر تقدیر باید توجه کرد که این برنامه ی جدید پژوهشی بنا به رسالت اولیه ی علم اقتصاد، موضوع مورد بررسی خود را واقعیت ها و آن چه هست، قرار داده و فرصتی برای ایجاد مفاهمه میان اقتصاددانان و حتی میان محققان علوم رفتاری و علم اقتصاد فراهم کرده است. مهم ترین ره آورد این شاخه ی علم اقتصاد را می توان در بررسی صحت و سقم فروضی دانست که به عنوان مبنا، در علم اقتصاد مورد استفاده قرار می گیرد. از این رو این برنامه ی پژوهشی نه در پی رد نظریات پیشین اقتصادی، بلکه در پی تکمیل و تدقیق آن ها قدم بر می دارد. روش دستیابی به هدف مطالعه، با تمرکز بر مقالات و مطالعات مهم انجام گرفته در این حوزه و با بررسی و ارائه انتقادات و جوابیه های موجود و متصور انجام گرفته است.
طبقه بندی JEL : B04, C91, D01, D87
یادگیری، مدل های ذهنی و عملکرد اقتصادی با نگرش نهادی و علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۴۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۷)
385 - 409
حوزههای تخصصی:
بی شک از مهم ترین مسائلی که علت اصلی مطرح شدن مباحث توسعه بوده، تلاش برای رسیدن از وضع موجود به وضعی مطلوب است. از سوی دیگر، کلید دستیابی به تغییر مطلوب در نوع یادگیری افراد است. از این رو در مقاله حاضر با بهره گیری از شیوه مطالعه اسنادی، پس از بررسی اجمالی مباحث علوم و اقتصاد شناختی، به بررسی آرا و نظرهای داگلاس نورث، در حکم یکی از اندیشمندان نهادگرای فعال در زمینه بررسی تغییرات نهادی پرداختیم. پس از آن با بهره گیری از نظرها و مطالعات هوارد گاردنر، یکی از اندیشمندان فعال در حوزه شناختی و مبتکر نظریه هوش های چندگانه، دیدگاه های نورث را نقد و بررسی کردیم. نتایج این پژوهش نشان داد که آرا و نظرهای گاردنر در بسیاری از زمینه ها مانند اهمیت فرایند یادگیری، تأثیرات آن در تغییرات و سیستم باورها مؤید یا مکمل دیدگاه های نورث است، اما در پاره ای از جنبه ها همچون توانایی یادگیری طی حیات و قبول شانس برابر یادگیری در شرایط گوناگون انتقاداتی را بر نگرش وی وارد می کند.
علوم شناختی رویکردی برای تبیین رفتار اقتصادی مصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار مصرف کننده از جمله مهم ترین موضوعات مورد بحث در اقتصاد خرد است. در اقتصاد نئوکلاسیک، فرض می شود رفتار انسان ها برای رسیدن به هدف، بر عقلانیت محض مبتنیباشد، در حالی که سایمون، مفروضات پارادایم نئوکلاسیک ها را نقد کرده و عقلانیت محدود را مطرح می کند. چرا که انسان به دلیل مواجهه با عدم قطعیت و نبود دسترسی به اطلاعات آینده، دارای محدودیت های شناختی است، به گونه ای که نمی تواند بر طبق پیش بینی اقتصاد نئوکلاسیک، عاقلانه و منطقی تصمیم بگیرد، بنابراین بر اساس مطالعات انجام گرفته در این زمینه می توان گفت که رفتار انسان متأثر از هر دو عامل شهودی و عامل استدلالی است و این طور نیست که انسان کاملا به صورت عقلانی رفتار می کند. هدف از مقاله این است که رفتار مصرف کننده را از چهار رویکردهای متفاوت اقتصادی، روانشناسی، جامعه شناسی و علوم شناختی بررسی کند. مهم ترین دیدگاهی که طی سالیان اخیر توجه زیادی به خود جلب کرده، دیدگاه علوم شناختی است که در زمینه ی درک و فهم مغز و ذهن انسان که اطلاعات را دریافت، نگهداری و پردازش می کند، می باشد. تمرکز این علم بر استدلال، ادراک، حافظه، آگاهی، احساسات، توجه، هشیاری، خلاقیت، استفاده از زبان و ارتباط میان آنهاست که برای پی بردن به توانایی مغز و ذهن انسان به کار گرفته می شود.
تبیین مدل مفهومی مؤلفه های مؤثر در شکل گیری تجربه زیبایی شناسی معماری از منظر علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱۰۷
41 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: پذیرش زیبایی شناسی معماری، به خصوص به صورت تجرییات عمیق افراد از بناها، زمینه ای است که اهمیت بسزایی دارد و معمولاً توجه چندانی برای شناخت آن به لحاظ محتوای علمی نمی شود و همواره این سردرگمی وجود دارد که کدام الگوی نظری زیبایی شناسی برای معماری از این منظر همه جانبه و کامل تر است، زیرا این مفهوم کیفیتی مبهم به نظر می رسد و نیازمند داده های منسجمی برای انجام پژوهش هایی دقیق تر است. تجربه زیبایی شناسی معماری، همواره مقوله ای پیچیده و تحت تأثیر عوامل متفاوت است، لذا شناخت چیستی و چگونگی این تجربه به عنوان یک ضرورت کیفی می تواند بر فرایند طراحی و اصول معماری تأثیرگذار باشد. لذا این پرسش مطرح می شود که تجربه زیبایی شناسی معماری چگونه کیفیتی است و به چه مؤلفه هایی وابسته است؟ هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر خلق یک توصیف جامع و چارچوب منسجم ا پدیده تجربه زیبایی شناسی معماری برای دستیابی به درک ساختار ذاتی آن تجربه از طریق ارائه یک مدل مفهومی است. روش پژوهش: این پژوهش با رویکردی کیفی و روشی توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است و با دیدگاهی تفسیری از طریق تشریح ادبیات نظری از منظر یافته های علوم شناختی، یافته های بحث را در چارچوب مدلی مفهومی معرفی کرده است. نتیجه گیری: تجربه زیبایی شناسی معماری عبارت است از ارزیابی عاطفی تجربه ادراک فضا براساس رهیافتی مستقیم از طریق مؤلفه های ادراکی، انگیزشی، حسی-حرکتی، شناختی و رفتاری که به صورت ترکیبی از تصورات احساسی مختلف (نظیر لذت، خوشایندی و غیره) بروز می یابد. لذا با استناد بر نظریه های علوم شناختی می توان گفت دخالت واکنش های بدنی غیر آشکار در تجربه معماری عنوان می کند مؤلفه های ادراکی و انگیزشی منجر به واکنش های رفتاری می شوند که این خود بیانگر رابطه بین ابعاد هیجانی و همچنین درگیری مؤلفه های حسی-حرکتی از طریق بدن با فضاست. در حقیقت تعامل با فضای معماری از طریق قابلیت های ایجادشده آن می تواند مؤلفه های انگیزشی را درگیر کند. بنابراین مبنی بر آنکه ادراک زیبایی معماری بستگی به فعالیت های درونی تحریک شده دارد که شامل پردازش عاطفی و نیز عوامل شناختی مرتبط با زمینه های فردی می شود، در نتیجه مؤلفه های رفتاری هم می توانند مسبب فعال سازی توجه و انگیزش جهت امکان دادن به فرد برای تجربه آگاهانه خود به عنوان نهاد تجربه کننده و همچنین تجربه زیبایی به واسطه پدیده اثر معماری باشد.
تأملی در گونه های ارتباط علوم شناختی با علم کلام(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۱
5 - 41
حوزههای تخصصی:
علوم شناختی به عنوان دانشی نوین و میان رشته ای در باره فرایند شناخت و ذهن بشر بحث می کند و از جهات مختلف در علم کلام و الهیات تأثیرگذار است و نیز می تواند از آن تأثیر بپذیرد. نوشتار حاضر تلاش کرده است به انواع روابط علوم شناختی و علم کلام در قالب رابطه محتوایی، روشی و مدلی بپردازد. در محور اول در سه ساحت خداشناسی، دین شناسی و انسان شناسی از اموری مانند اثبات، توصیف خدا و تعریف اسماء و صفات الهی، وحی و تجربه دینی، رابطه علم و دین، کارکردهای دین ، مسئله ذهن و بدن، مشکل هوش مصنوعی، یگانگی خرد انسانی و امور فطری و نیز اراده آزاد به عنوان حوزه مشترک محتوایی نام برده شد. در محور دوم با توجه به بهره گیری علم کلام از روش های متعدد، به وحدت روشی با علوم شناختی اذعان شد. در محور سوم با عنایت به مباحث زبان شناسی شناختی در باب استعاره، از گونه ارتباط ساختاری و مدلی یاد شد که می تواند تأثیرات فراوانی در علم کلام داشته باشد.
سهم دیوید هیوم در پیدایش روان شناسی گرایی در فلسفه غربی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
115 - 146
حوزههای تخصصی:
دیوید هیوم از جهات بسیار، پیشگام تحولاتی بزرگ در فلسفه است؛ تحولاتی که برخی شان تا به امروز ادامه دارد. یکی از آن ها، وارد ساختن نسخه ای از روان شناسی گرایی به جنبه های مختلف فلسفه بود. در مقاله حاضر که با روش توصیفی و تحلیلی تدوین شده، ابتدا توصیفی از حضور عنصر روان شناسی گرایانه در بخش های مهم فلسفه هیوم شامل بحث علیت، جوهر، این همانی، نفس، منشأ اخلاق و مفاهیم کلی ارائه خواهد شد. سپس سهم و اهمیت رویکرد روان شناسی گرایانه او از جهات مختلف بررسی و تحلیل شده است. کوشیدیم تا نشان دهیم جریان های بسیار تأثیر گذار امروزی، نظیر طبیعی گرایی و مطالعات میان رشته ای در علوم شناختی چگونه از رویکرد روان شناسی گرایانه او نشئت گرفته است.
تحلیل فضاهای ذهنی گفتمان شیطان در قرآن
حوزههای تخصصی:
انسان موجودی کمال طلب است و برای رشد خود نیاز به شناسایی موانع مسیرش دارد. از جمله موانع بزرگ بر سر راه انسان برای دوری او از خدا، شیطان است. لذا شناسایی و معرفت به شیطان به عنوان مانعی بزرگ برای رسیدن به هدف معیّن شده برای انسان، ضروری است. در قرآن کریم گفتگو های مختلفی بیان شده است. از جمله گفتگو هایی که در قرآن کریم به آن پرداخته شده، کلامی است که شیطان آن را مطرح می کند. پرداختن به کلام شیطان در قرآن، کاشف از اهمیت این کلام در نظر خدای متعال است. در این نگاشت با مطالعه آیات مربوط به کلام شیطان و تحلیل آن به واسطه مفهوم سازی های شناختی در پی تبیین و شناخت واقعیت کلام شیطان در قرآن و چگونگی مفهوم سازی های این دسته آیات هستیم. با بررسی کلام شیطان در پنج محور، فضا های ذهنی پیرامون برتری شیطان، درخواست مهلت، تسلّط، خیرخواهی و وعده شیطان، حاصل شده و در مقام تحلیل قرار گرفته است. می توان بیان داشت که فضای ذهنی شیطانی دقیقاً در مقابل فضای ذهنی الهی قرار داشته و پیروان هر دسته به فضای ذهنی مطابق با ظرفیت و افکار خود گرایش دارند.
واقع گرایی در فیلم: نگاهی انتقادی به نگره ی همانندی گریگوری کوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برجسته ترین پرسش همه نظریه پردازان فیلم، پرسش از رابطه ی واقعیت و فیلم بوده است، از نخستین فیلسوفان سینما همچون هوگو مونستربرگ گرفته تا فیلسوفان شناختی و تحلیلی همچون گریگوری کوری. در این میان، نگره ها و اندیشه های کوری از نوترین بررسی ها درباره رابطه فیلم و واقعیت است. از نظر گریگوری کوری، رابطه واقعیت و فیلم تاکنون از سه نگرش متفاوت بررسی شده است: 1. «توهم گرایی» (توهم حرکت بر پرده سینما)؛ 2. «شفافیت» (قرار داشتن اشیای روی پرده در «حضور» تماشاگر)؛ 3. «همانندی» (همانندی محتوای بازنمودیِ تصویر سینمایی و واقعیت). کوری در بحث از واقعیت در فیلم، دو نگرش توهم گرایی و شفافیت را رد می کند و نگرش همانندی را می پذیرد. در این مقاله، پس از مرور رابطه فیلم و واقعیت و توهم، (فقط) نگره همانندی گریگوری کوری بررسی می شود. کوری در کتاب تصویر و ذهن: فیلم، فلسفه، و علومِ شناختی نگرش «همانندی» را در برابرِ دو نگرش توهم گرایی و شفافیت مطرح می سازد و از آن دفاع می کند. هدف این مقاله، نشان دادن کاستی های دفاع کوری از نگرش «همانندی» است. نویسندگان مقاله می کوشند نشان دهند با دگرگونی مفهوم فیلم در سال های اخیر و پیشرفت فناوری ساخت و نمایش، نگره های واقعیت در فیلم هم نیاز به گرگونی دارند تا پاسخگوی بررسی های نو در فیلم باشند.
کاربستِ استعاره مفهومی در علومِ شناختیِ معاصر به مثابه چارچوبی نظری در فهمِ متون اندیشه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۱۴
91 - 105
مفهوم استعاره از دیرباز در شاخه های گوناگون دانش بررسی شده است؛ این امر بدان معناست که استعاره، برخلاف تصوّر رایج و عامیانه دیگر تنها به عنوانِ یک آرایه ادبی مورد توجه نیست، بلکه به موازاتِ رشد دانش در شاخه های گوناگون علوم انسانی بر اهمیت استعاره و جایگاه آن افزوده شده است. در این پژوهش می کوشیم با نگاهی تاریخی به سیر استعاره پژوهی مبتنی بر دستاوردهای جدید علومِ شناختیِ معاصر و ذیل آن علومِ زبان شناختی−عصبْ شناختی، نخست تعریفی جدید از استعاره و اهمیت آن ارائه دهیم و سپس با معرفیِ استعاره به عنوانِ پایه شناخت، مؤلفه های اساسیِ علوم شناختی و استعاره شناختی را به مثابه مهم ترین رکنِ این علوم به عنوانِ چارچوبی نظری در حیطه روش شناسیِ فهمِ اندیشه (سیاسیِ) استعاری پیشنهاد کنیم. براساس داده های مقاله پیش رو مشخص شد، با توجه به آنکه در چارچوبِ علومِ شناختیِ معاصر، یکی از بنیادهای اساسیِ نظامِ مفهومیِ ما سازوکارِ استعاریِ فهم است، پس اندیشه سیاسی در متون اندیشه سیاسی نیز از قاعده استعاری اندیشی پیروی می کند؛ براین مبنا فرضیه اصلیِ پژوهش حاضر این است که با در نظر گرفتنِ نظریه استعاره مفهومی به مثابه یکی از ارکانِ اصلیِ چارچوبِ نظریِ علومِ شناختیِ معاصر، پرتویی نو بر فهم دیگرگونه ای از مفهوم پردازی و استدلال در متون اندیشه سیاسی با ابتناء بر نظریات معاصرِ استعاره و علومِ اعصابِ شناختی افکنده می شود و مبنایی در روش شناسیِ فهم متون اندیشه سیاسی فراهم خواهد شد.
امتداد و جهت خوانش بصری غالب در ادراک آثار معماری در جوامع راست نویس با رویکرد علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۱۱۹
65 - 76
بیان مسئله: ادراک وپردازش ذهنی-بصری به طور عمده در یک امتداد و جهت خاص از میدان دید صورت می گیرد. مشاهده و پردازش یک میدان دید دارای نقاط شروع و پایان، امتداد و جهت غالب است. بسیاری از طراحان آشنایی زیادی با نحوه عملکرد سیستم ادراکی ذهن ندارند. این عدم آگاهی موجب می شود در انتخاب فرم ها و موقعیت عناصر بصری مطابق با الگوهای پردازش ذهن عمل نشود. تحلیل و دانستن نحوه عملکرد مکانیسم ادراک بصری موجب می شود از تأثیرگذاری بیشتری در طراحی هر عنصر بهره مند شد. این نوع رویکرد باعث می شود دلایل علمی تری برای تحلیل های توصیفی و بعضاً مبهم زیبایی شناسانه به دست آید. هدف پژوهش: هدف این پژوهش یافتن امتداد و گستره مطلوب درمیدان بینایی جهت خوانش آثار بصری هنری و معماری در بستر فرهنگی و زبانی جامعه راست نویس درقالب علوم شناختی است. روش پژوهش: این پژوهش مبتنی بر ادبیات نظری تحقیق و تحلیل محتوای یافته ها به موازات آزمون های تجربی در یک ساختار تحلیلی است. لذا یک پژوهش توصیفی-تحلیلی به همراه تفسیر علمی از موضوعات و یافته های توصیفی محسوب می شود. نتیجه گیری: عادات زبانی و جهت خوانش متون در فرهنگ های مختلف گرچه نمی تواند به طورکامل بی تأثیر باشد ولی گستره گرایش و جهت مطلوب بصری وابسته به مکانیسم ادراک ذهنی است و جهت نوشتاری عامل اصلی محسوب نمی شود. خوانش و پردازش در امتداد افقی به دلیل گرایش فضایی ذهن به منطقه چپ میدان دید از چپ به راست انجام می شود. این مسئله فارغ از آموزه های زبانی در فرهنگ های راست نویس است. جهت گیری ذهن در خوانش آثار بصری مرتبط با ساختار مغز و مکانیسم ادراک است که خود از عدم تقارن ذاتی مغز ناشی می شود. این سوگیری ذهنی به چپ ارجحیت امتداد افق را به دنبال خواهد داشت. نواحی مختلف در یک منظر به صورت هم ارز ادراک و ارزش گذاری نمی شوند، لذا اهمیت هر فرم در فضا وابسته به موقعیت قرارگیری درگستره دید ناظر نیز هست.
خوانشی معناشناختی از استعاره های مفهومی در اشعار خلیل مطران و گلچین گیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
65 - 84
برپایه الگوهای علوم شناختی و در رویکردهای معنی شناسی، استعاره های مفهومی پا به عرصه ادبیات گذاشتند. استعاره های مفهومی همان هایی بودند که نخستین بار جورج لیکاف و مارک جانسون مدّعی طرح آن شدند. انگاره هایی که ویژگی قلمرو مبدأ را تعیین می کنند و بر قلمرو مقصد نگاشته می شوند. تجربیاتی حسی که نتیجه تعامل ما با محیط پیرامونمان هستند. پژوهش حاضر استعاره های مفهومی (جهتی، ساختاری و هستی شناختی) را در اشعار خلیل مطران و گلچین گیلانی بررسی کرده تا ضمن واکاوی میزان استفاده دو شاعر از این الگو، جهت گیری و سمت و سوی دو شاعر را در استفاده از این تصاویر بشناسد. پس از بررسی اشعار این دو شاعر، به طور جداگانه مشخّص شد که هردو شاعر، به صورت کاملاً متعادل از این استعاره ها در اشعارشان بهره برده اند و با استفاده از تصاویر حاصل از استعاره های مفهومی، به شعرشان پویایی، پیوستگی، سرعت و شتاب بخشیده اند. با این تفاوت که خلیل مطران از این مفاهیم درراستای تصویرسازی در تمامی مواضع و جهت ها (عشق، سیاست، وطن، جهل، ستم و...) بهره برده است؛ اما گلچین گیلانی به جز در مواردی اندک، از این استعاره های مفهومی در تصویرسازی طبیعت و انتقال احساسات خود استفاده کرده است.
تبیین نسبت نظام فضایی و نشانه ای در رویدادپذیری فضاهای بزرگ مقیاس (مطالعه موردی: راسته سبزه میدان و بازار مسگرها در بازار بزرگ تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم خرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۰
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در سنت پژوهش های بینارشته ای معماری و علوم انسانی از دهه 80 میلادی به این سو، رابطه و هم کنش انسان و فضا، اغلب در گستره علوم رفتاری مطالعه شده است. در این پژوهش با بهره گیری از حوزه علوم شناختی، این هم کنش انسان و فضا مبتنی بر جنبه های شناختی، ذهن و حافظه در تجربه فضایی مطالعه شده است تا نشان دهد رویدادپذیری فضا در کنار مؤلفه های دیگر، به حافظه بخشی و شناختی انسان وابسته است.
هدف پژوهش: مقصود این مقاله، تعیین نسبت کیفی نقش حافظه بخشی در رویدادپذیری فضاهای بزرگ مقیاس از طریق مقایسه نظام های فضایی و نشانه های نمادین و تصویری است.روش پژوهش: این جستار با بهره گیری از روش های کیفی، توصیفی و عمل نگر، از طریق پیمایش و نگاشت رفتار در فضا، تلاش می کند تا رویدادپذیری در فضا را به ثبت فضا در حافظه فعال پیوند زند. برداشت ها به صورت میدانی، از طریق مشاهده مستقیم و تفسیر داده ها برای نگاشت رویدادهای فضایی در دو راسته از بازار بزرگ تهران انجام شده است.نتیجه گیری: دستاورد این پژوهش نشان می دهد که دو نظام فضایی و نشانه ای، سهم گذاری و اثرگذاری متفاوتی در حافظه فعال و رویدادپذیری فضا دارند. نظام فضایی به صورت درون زا، مستقیم، بی واسطه و از طریق ادراک و تجربه فضایی، زمینه رویدادپذیری را پیش می برد؛ و نظام نشانه ایی از طریق ثبت و بازخوانی، به صورت غیرمستقیم و با واسطه، تشخیص اجزای فضایی با اثرگذاری در حافظه بخشی انسان را فراهم می کند.
تدوین مدل سیاستگذاری رسانه ای با رویکرد شناختی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسانه ها یکی از عوامل و نیروهای مهم تغییرات اجتماعی در جوامع اند. از این رو باید برای این نهادهای تأثیرگذار سیاست هایی در سطح کلان تدوین کرد تا بتوان بیشترین بهره برداری را از آنها به عمل آورد. رویکرد شناختی با توجه ب ه در نظر گرفتن نقش فرد تصمیم گیرنده، عوامل سازمانی و تأثیر محیط، بهتر می تواند مدل سیاست گذاری را تبیین نماید. هدف اصلی: هدف اصلی این پژوهش ارائه مدلی جامع در سیاست گذاری رسانه ی ملی با رویکرد شناختی است. روش تحقیق در این پژوهش با استفاده از روش دلفی مهمترین عوامل موثر بر سیاست گذاری رسانه ای استخراج گردید و یازده عامل استخراجی از روش دلفی در قالب ماتریس خود تعاملی ساختاری، تفسیری در اختیار خبرگان قرار گرفت تا ارتباط بین عوامل شناسایی شود و پس از تعیین روابط آنها مدل سیاست گذاری رسانه ای رسانه ی ملی با رویکرد شناختی تدوین شده و در اختیار پانل خبرگان قرار گرفت. روش جمع آوری داده های مورد استفاده محقق در این پژوهش روش دلفی و روش جمع آوری عوامل ابتدایی در مصاحبه با خبرگان ،تحلیل مصاحبه های عمیق از روش ZMET بوده است.
روان شناسی شناخت و تصمیم گیری در سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
975 - 994
حوزههای تخصصی:
روان شناسی شناخت شاخه ای از علوم شناختی است که با تمرکز بر "ذهن"، به بحث و بررسی درباره فرایندهای درونی ذهنی از قبیل حل مسئله، حافظه، ادراک، شناخت، زبان و تصمیم گیری می پردازد. در واقع روان شناسی شناخت (روان شناسی معرفت) می خواهد به این سئوال اساسی پاسخ دهد که ذهن انسان ها چه تاثیری در تصمیم گیری دارد؟ به عبارت دقیق تر اگر ذهن را همچون رایانه فرض کنیم، اطلاعات پس از ورود دچار چه تغییر و تحولاتی می شوند؟ تصمیم گیری در سیاست خارجی از طرف کسانی صورت می گیرد که اطلاعات دریافتی را مورد پردازش قرار می دهند و روان شناسی شناختی قصد دارد تا با کمک ابزارهای نوین، نحوه پردازش اطلاعات را مورد مطالعه قرار دهد و از این طریق فهم متفاوتی از نحوه اتخاذ تصمیمات ارائه دهد. این پژوهش سعی دارد تا با مطالعه حوزه جدید تصمیم گیری در سیاست خارجی یعنی روان شناسی شناخت، دستاوردهای آن در یکی از مهم ترین حوزه های تصمیم گیری، یعنی تصمیم گیری سیاست خارجی را به بحث و بررسی گذاشته و قصور و کاستی های آن در تحلیل تصمیم گیری در الگوی سیاست خارجی ایران را تبیین نماید.