مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
مدرسه
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۳شماره ۶۷
103 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو، تأملی بر سیاست گذاری های ناکارآمد حوزه کارکردهای تربیتی دو نهاد مسجد و مدرسه در ایران پس از انقلاب اسلامی است. برای دستیابی به این هدف، داده های پژوهش به روش اسنادی جمع آوری شده و مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفته اند. جامعه آماری پژوهش شامل برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اول تا هفتم پس از انقلاب و نقشه مهندسی فرهنگی کشور به عنوان اسناد عمومی و قوانین و اسناد بالادستی هر یک از دو نهاد مسجد و مدرسه به عنوان اسناد اختصاصی می شود. این داده ها به روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که برنامه های توسعه، قوانین و اسناد بالادستی اختصاصی این دو نهاد پس از انقلاب اسلامی ایران، از نقشه جامعی برای تربیت که کارکردهای تربیتی کلیه بازیگران رسمی و غیررسمی را مورد نظر قرار داده باشد و از تمامیت خواهی و بخشی نگری هر نهاد جلوگیری نماید، برخوردار نیستند. در نتیجه، برخی از سیاست ها منجر به تقویت یک جانبه یکی از دو نهاد مسجد و مدرسه و به تبع آن تضعیف دیگری می شود. همچنین با توجه به عدم التفات کافی به کارکردهای هر دو نهاد در کنار یکدیگر در ایفای نقش، تلاش های صورت گرفته به منظور اتحاد میاد این دو نهاد، به شکست انجامیده و روز به روز بر عمق شکاف میان آن ها افزوده شده است.
اعتباریابی الگوی مدرسه کانون تربیتی محله با پرسشنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه، جایگاه مدرسه به عنوان یک نهاد تربیت رسمی، نسبت به گذشته دستخوش تغییر شده است. مدرسه امروز، فضایی باز و موجودی اجتماعی است که با جامعه و نهادهای مرتبط، ارتباطی دوسویه دارد .این مقاله از بخش کمی پایان نامه با عنوان ارائه واعتبارسنجی الگوی مدرسه کانون تربیتی محله استخراج شده است. مقاله مربوط به بخش کیفی(ارائه الگوی مدرسه کانون تربیتی محله) قبلا معرفی و ارائه گردیده است. روش شناسی پژوهش: این مطالعه، از نظر هدف کاربردی و از نوع طرح های تحقیق آمیخته اکتشافی است. در مرحله کیفی از روش نظریه زمینه ای استفاده گردید. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. بدین ترتیب، ابتدا با 24 نفر از کارشناسان وصاحبنظران خبره حوزه مدیریت آموزشی مصاحبه صورت گرفت و سپس، تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. در نتیجه، الگوی مدرسه کانون تربیتی محله در شش مقوله شرایط علی، پدیده محوری (مدرسه کانون تربیتی محله)، شرایط واسطه ای، شرایط مداخله گر، راهبردهاو پیامدها، تدوین و ارائه گردید. در مرحله کمی، جهت اعتبار سنجی الگوی ارائه شده، از روش توصیفی-پیمایشی بهره گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها در این مرحله، پرسشنامه محقق ساخته بود که با روش نمونه گیری تعمدی-قضاوتی تعداد 41 نفر از مدیران ،معلمان ومعاونین مدارس(خبره در کار اجرایی وآموزشی) در مناطق مختلف شهر تهران و همچنین اساتید دانشگاه ها ،انتخاب و پرسشنامه را تکمیل نمودند.برای بررسی روابط بین متغیرهای تحقیق از تکنیک تحلیل مسیر مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش، حاکی از آن است که شرایط علی بر عوامل اصلی تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، عوامل اصلی و عوامل مداخله گر، به طور مثبت و معناداری بر راهبردها اثر گذار می باشند؛ اما، عوامل زمینه ای، هیچ اثر معناداری بر راهبردها ندارد. اما نتایج تأثیر مثبت و معنادار راهبردها بر پیامدها را تأیید کرد.بحث و نتیجه گیری: برای رسیدن به مدرسه به عنوان کانون تربیتی محله ،اهمیت دادن به جایگاه مدارس و لزوم مشارکت اولیا و نهادهای محلی در فرآیند تربیت، تلاش در جهت تغییر نگرش جامعه نسبت به نقش تربیتی مدارس از طریق رسانه، ضروری می باشد.
شناسایی و اعتباریابی مؤلفه های فرهنگ یادگیری در مدارس دوره ابتدیی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
74 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اعتباریابی مولفه های فرهنگ یادگیری در مدارس بود بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی بود، جامعه آماری پژوهش نیز کلیه معلمان دوره ابتدایی شهر اردبیل به تعداد2730 نفر بود. که از این تعداد با استفاده از فرمول کوکران3500 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها نیز از پرسشنامه محقق ساخته فرهنگ یادگیری با آلفای کرونباخ 88/. استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز متناسب با سوالات پژوهش از تحلیل عاملی تأییدی و تی تک نمونه ای استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد اکثر گویه ها دارای بار عاملی مناسبی (بالاتر از 7/0) بر متغیر مکنون مربوط به خود هستند و این بارهای عاملی در سطح 01/0 معنی دار می باشند. به عبارتی دیگر، مقدار تی متناظر با هر بار عاملی بیشتر از مقدار بحرانی آن (58/2) در سطح 01/0 است. درنتیجه، این نشانگرها از دقت لازم برای اندازه گیری سازه مربوط به خود برخوردار هستند. یافته ها و نتایج پژوهش بیانگر آن است که استقرار فرهنگ یادگیری در مدارس منوط به تحقق عوامل و مولفه های مورد مطالعه می باشد. بنابراین، مدیران و مسئولان آموزش و پرورش با نهادینه کردن فرهنگ یادگری در مدارس گامی در جهت توسعه فرهنگ کیفیت یادگیری در مدارس بردارند.
مدارس شهر یزد در روزگار آل کاکویه و اتابکان: بازشناسی معماری و فهم ماهیت مدارس بر پایه گزارش های تاریخی و شواهد محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
5 - 25
حوزههای تخصصی:
با تشکیل فرمانروایی کاکوییان در منطقه یزد، شهر یزد که پیش از آن به «کثه» معروف بود، رونق یافت و حیات تازه ای را آغاز کرد که بر نحوه توسعه و سرنوشت آینده شهر مؤثر بود. در زمان کاکوییان، آبادانیِ شهر و روستاهای تابعِ آن از سر گرفته شد. «مدرسه» یکی از گونه بناهای شاخصی است که مورخانِ تواریخ یزد به برپایی آن ها در این دوره اشاره کرده اند. اتابکان دنباله کار کاکوییان را گرفتند و علاوه بر ایجاد بناها و توسعه زیرساخت های شهری، مدارسی هم ساختند. کاکوییان و اتابکان چند مدرسه و کجا و با چه هدفی و با چه ویژگی های کالبدی و کارکردی ای ساختند؟ این ها پرسش های پژوهش اند. هدف از پژوهش، پیگیری چیستی و کارکرد این مدارس و ویژگی های معماری است. روش پژوهش «تاریخی تحلیلی» است و داده ها با استناد به گزارش های تاریخی و شواهد معماری و شهری فراهم آمده است. براساس جست وجوهای انجام شده، نُه مدرسه در سده های پنجم تا هشتم هجری در یزد برپا شدند که بانی آن ها اُمرایِ کاکویی و اتابک یا نزدیکانشان بودند. برخی از این مدرسه ها در داخل حصار (محله شهرستان) و برخی بیرون حصار یا متصل به دروازه ها بنا شدند. کارکرد اصلی این مدارس بیشتر آرامگاهی است و از وجه آموزشی این بناها آگاهی روشنی در دست نیست. این گونه بناها آن قدر اهمیت داشتند که با گنبد شاخص و سردر بلند، گاه با دو منار، ساخته می شدند و در منظره شهری چشمگیر بودند. بیشتر مدارس یاد شده از بین رفته اند و درباره وجود آثاری از آن ها، مانند مدرسه سلطان قطب الدین، می توان حدس هایی زد. مدارس این دوره را می توان نیای مدارس سده هایِ بعدی، به ویژه مدارسِ مظفریان و تیموریان، به حساب آورد.
توصیف عوامل موثر بر گرایش و عدم گرایش شهروندان شهر آمل به ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از پژوهش حاضر، توصیف عوامل موثر بر گرایش و عدم گرایش شهروندان شهر آمل به ورزش می باشد. روش انجام این پژوهش، توصیفی– پیمایشی و روش جمع آوری اطلاعات، میدانی بوده است. جهت گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه محقق ساخته برای افراد شرکت کننده در ورزش- با اقتباس از پرسشنامه شمسی(1392)- و افراد غیر شرکت کننده در ورزش- با اقتباس از پرسشنامه موتمنی و همکاران (1392)- استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کلموگروف اسمیرنوف، آزمون فردیمن، آزمون کروسکال والیس، تحلیل واریانس چند متغیره و تحلیل تابع تشخیص در سطح معناداری p≤0/05 استفاده شده است. نتایج نشان داد متغیر خانواده بیشترین نقش و متغیر مدرسه کمترین نقش را در گرایش شهروندان شهر آمل در زمینه مشارکت در ورزش و فعالیت بدنی دارا بوده است- مدرسه بیشترین نقش را در عدم گرایش افراد به ورزش و فعالیت بدنی دارا بوده است. نتایج نشان داد هرچه میزان درآمد افراد بالاتر باشد، فرهنگ ورزش نیز در بین آنان بالاتر است و هرچه فاصله تا اولین فضای ورزشی کمتر باشد، میزان فرهنگ ورزش افزایش می یابد. در مورد افراد ورزشکار نتایج نشان داد افراد با ساعات کاری بیشتر، فرهنگ ورزش بالاتری دارند و افرادی که هزینه و زمان زیادی را صرف فعالیت های جانبی می کنند، از فرهنگ ورزش پایین تری برخوردارند. در مورد افراد غیر ورزشکار نیز نتایج نشان داد هرچه میزان ساعات کاری افزایش می یابد، تاکید افراد بر موانع شغلی بیشتر می شود و کسانی که زمان و هزینه های زیادی را صرف فعالیت های جانبی نموده اند، بیشتر بر موانع شخصی تاکید داشته اند.
تجارب معلمان از مقاومت دانش آموزان در برابر هنجارهای مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵۸
123 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر توصیف تجارب زیسته معلمان از مقاومت دانش آموزان در برابر هنجارهای مدرسه بود. این پژوهش به روش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی انجام شده است. به منظور احصای تجارب، 15 نفر از معلمان با روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق گردآوری و به روش هفت مرحله ای کلایزی، با نرم افزار MAXQDA 2020 تحلیل شدند. پس از بررسی معتبر بودن داده ها از سوی مشارکت کنندگان، 181 کد به دست آمد که در قالب 6 مضمون اصلی و 22 مضمون فرعی تلخیص شدند. یافته ها نشان دادند که نقض ارزشها (نقض قوانین آموزشی، نقض قوانین انضباطی، نقض ارزشهای اخلاقی و نقض ارزشهای اجتماعی)، صلاحیتهای معلمی (سبک تدریس، تعامل بین معلم و دانش آموز، فن کلاس داری، حفظ شأن و شخصیت دانش آموز و سعه صدر و گذشت)، اختلالات رفتاری در نوجوانی (رفتارهای ناسازگارانه، نیاز به توجه، قدرت طلبی و تقلید و الگو پذیری)، عملکرد خانواده (بازخورد تربیت خانواده در مدرسه، انسجام خانواده، ضعف پیوند بین خانواده و مدرسه، نظارت خانواده ها و اختلاف طبقاتی خانواده ها)، تعامل نوجوان با همسال (تسلیم فشار همسالان و همنوا شدن با همسالان) و آسیبهای رسانه و فضای مجازی (تغییر ارزشها و ترویج رفتارهای ناسالم)، مهم ترین مضامین اصلی و فرعی در تجارب معلمان است. از این رو دانش آموزان با توجه به اختلالات رفتاری در نوجوانی، آسیبهای موجود در خانواده، مدرسه، گروه همسالان و فضای مجازی در برابر هنجارهای مدرسه مقاومت می کنند.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی معلم رهبری در نظام تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی معلم رهبری در نظام تعلیم و تربیت بود. روش: این پژوهش به روش آمیخته اکتشافی انجام شده است. در بخش کیفی پژوهش از روش فراترکیب، برای شناسایی مؤلفه های معلم رهبری استفاده شد. جامعه آماری این بخش، شامل مقالات منتشر شده در حوزه معلم رهبری طی سال های 2012 تا 2024 است که 49 پژوهش به روش نمونه گیری هدف مند، با توجه به میزان ارتباط با موضوع و پرسش های پژوهش، روش مطالعه، زمان و زبان مطالعه و کیفیت انجام پژوهش انتخاب شدند. داده های کیفی با جست وجو در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی گردآوری شدند. مقالات منتخب با استفاده از روش کدگذاری تجزیه و تحلیل شدند. پایایی کدگذاری ها با استفاده از ضریب توافق کاپا در نرم افزار اس پی اس اس 22 به مقدار 763/0 تأیید شد و روایی آن نیز به تأیید پنج نفر از اساتید آموزش عالی استان اردبیل رسید. بخش کمّی پژوهش، برای اعتبارسنجی الگوی معلم رهبری به روش هم بستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری بخش کمّی، شامل معلمان مدارس دوره ابتدایی شهر تالش به تعداد 658 نفر است که مطابق جدول مورگان، 243 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های کمّی، پرسش نامه پژوهش گر ساخته است که روایی آن از طرف اساتید صاحب نظر تأیید و پایایی آن نیز به روش آلفای کرونباخ 89/0 محاسبه شد. داده های کمّی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری با نرم افزارهای اس پی اس اس 22 و اسمارت پی ال اس 24 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادند که معلم رهبری در نظام تعلیم و تربیت دارای 5 مؤلفه اصلی و 15 مؤلفه فرعی است که عبارتند از: مشارکت جویی (همکاری جمعی، تسهیم تجارب و تصمیم گیری مشارکتی)، رشد و بهبود مستمر (بهبود یادگیری دانش آموزان، رشد حرفه ای معلمان، بهبود مدیریت کلاس درس و تدریس)، ظرفیت سازی (تسهیل تغییرات، حمایت همه جانبه و ارتباط فراکلاسی)، رفتار رهبری (توسعه چشم انداز، الهام بخشی و تأثیر و نفوذ) و اخلاق حرفه ای (ملاحظات اخلاقی، تعهد و قدردانی). نتیجه گیری: دست اندرکاران تعلیم و تربیت می توانند از این مدل، جهت کاربست معلم رهبری در مدارس و بهره گیری از مزایای آن استفاده کند.
بررسی وجه اختلاف ارزش های مشابه خانه و مدرسه از منظر مطالعات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طورکلی خانواده و مدرسه دو نهاد اساسی هستند که به کمک هم تعلیم و تربیت کودک را بر عهده داشته و زمینه های رشد و شکوفایی نسل جدید را فراهم می سازند. هیچ مدرسه ای نمی تواند بدون جلب نظر و کمک والدین در امر تربیت دانش آموزان مؤفق باشد و متقابلا" هیچ والدینی نیز نخواهند توانست بدون جلب نظر و همکاری اولیای مدرسه در امر تربیت و سازندگی دانش آموزان توفیق یابند. حال اگر ناهماهنگی و تفاوت هایی در این ارزش ها وجود داشته باشد, فرد از نظر عاطفی و تکوین شخصیت صدمه خورده و عواقب شوم آن به صورت های مختلف مانند اضطراب, افسردگی, خشونت, عصبانیت, بی هویتی و بی اعتبار شدن ارزش ها در نزد نوجوان رخ می دهد که موجب سر درگمی وی می شود و ممکن است باعث بروز رفتارهایی گردد که سبب بر هم خوردن نظم اجتماعی شود. چارچوب نظری این تحقیق بر اساس تئوری کُنش و نظام اجتماعی پارسونز است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه معلمان و دانش آموزان پسرانه دبیرستانی شهر ایلام می باشد. حجم نمونه 218 نفر دانش آموز و 218 نفر معلم می باشد. روش تحقیق «پیمایشی» و از تکنیک پرسشنامه و مصاحبه به وسیله سؤالات محدود استفاده شده است. ابتدا مقایسه ای روی میانگین های هر ارزش در نزد خانه و مدرسه صورت گرفت که فرض برابری میانگین ها در هیچکدام از این ارزش ها تأیید نشد و این نشان دهنده آن است که میان همه ی ارزش های خانه و مدرسه تفاوت وجود دارد. اهمیت تمامی این ارزش ها در نزد مدرسه بیشتر از خانه است, به جزء ارزش اقتصادی که خانواده ها, برای آن اهمیت زیادتری قائل هستند. خانواده ها در سه طبقه پایین, متوسط و بالا دسته بندی شده اند. بیشتر پاسخگویان در طبقه متوسط قرار دارند. تحصیلات والدین اکثرا" دیپلم, شغل پدرها در رده کارمندان عادی دولت و کسبه و مادران اغلب خانه دار می باشند. همینطور خیلی از آنها منزل شخصی دارند که هیچ تفاوتی از نظر هماهنگ بودن ارزش ها میان این طبقات, با ارزش های مدرسه دیده نشده است و طبقه اجتماعی در این ناهماهنگی تأثیری ندارد. نهایتا"در این مقاله به ضرورت تفاوت ارزش های مشابه خانه و مدرسه و بررسی چالش ها و ارائه راهکارهای برون رفت از این چالش ها پرداخته می شود.
نقش خانواده و مدرسه و معنادهی رابطه این دو بر ارتقاء سلامت اجتماعی در زندگی دانش آموزان (مطالعه موردی دبیرستان های دخترانه دولتی آبدانان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تأثیرگذاری دو نهاد اساسی خانواده و مدرسه و معنادهی رابطه متقابل آن دو در ارتقاء سلامت اجتماعی شدن زندگی دانش آموزان بود. روش: طرح پژوهشی این مطالعه به شیوه کیفی و به روش تحلیل محتواء است که در دو سطح توصیف و تبیین در دبیرستان های دخترانه دولتی رضوان، زینب و پروین شهرستان آبدانان از توابع استان ایلام به تعداد 334 دانش آموز دختر در سال تحصیلی 98- 1397 انجام گرفت که 30 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشاهده استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های برخی محققان، بین ارزش های اجتماعی خانه و مدرسه و معنادهی رابطه این دو به ارتقاء سلامت اجتماعی در زندگی دانش آموز، تضاد بالایی مشاهده شده است و چنین بر می آید که تضاد ارزشی و عدم هم نوایی دانش آموز با خانه و مدرسه به نفع دیگری تمام نمی شود، بلکه موجب روی گردانی و دل سردی دانش آموزان، هم از خانه و هم از مدرسه می گردد. از این رو تعامل خانه و مدرسه می تواند از دیدگاه جامعه شناختی، به عنوان یکی از مهم ترین و مؤثرترین راه های کاهش تضاد بین خانه و مدرسه در جهت ارتقاء سلامت دانش آموز، مورد توجه جدی و نگرش عمیق و کاربردی قرار گیرد.نتیجه گیری: نتیجه این تعامل، تأثیرات مثبت و فواید تربیتی و آموزشی بسیاری است که در معنادهی به ارتقاء سلامت زندگی اجتماعی دانش آموز و آینده او، فوق العاده نقش آفرین است.
تحلیل رابطه مهارت های ارتباطی مدیران و میزان اثربخشی مدیریت کلاس درس معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه مهارت های ارتباطی مدیران با اثربخشی مدیریت کلاس درس معلمان بود.روش شناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل 28 نفر مدیر و 976 نفر دبیر مدارس مقطع دوم متوسطه شهرستان آمل بود. جهت انتخاب نمونه آماری از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. بر این اساس تعداد 24 نفر مدیر و 278 نفر دبیر به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های مهارت های ارتباطی بارتون (1990) و پرسشنامه اثربخشی مدیریت کلاس ایمار و هیکمان (1991) بود. پرسشنامه مهارت های ارتباطی دارای 18 گویه با سه مولفه «مهارت کلامی، مهارت شنود و مهارت بازخورد» بود. پرسشنامه اثربخشی مدیریت کلاس نیز شامل 35 سوال بود که سه مولفه «برقراری انضباط در کلاس درس، اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم» را می سنجید. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روش روایی صوری و محتوایی تایید شد. پایایی پرسشنامه ها نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ مناسب گزارش شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که بین مهارت های ارتباطی مدیران و مؤلفه های آن با مؤلفه برقراری انضباط کلاس درس رابطه معنی داری وجود ندارد، اما بین نمره کل مهارت های ارتباطی مدیران و مؤلفه های آن با دیگر نمره کل مدیریت کلاس درس و مؤلفه های اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر حاکی از این است که تأثیر مهارت کلامی بر انضباط کلاس درس غیرمعنادار و بر اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم معنادار می باشد. هم چنین، مهارت شنود می تواند اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم را به طور معنادار و انضباط کلاس درس را به صورت غیرمعنادار تبیین کند. در نهایت مهارت بازخورد قادر است اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم را به شکل معناداری و انضباط کلاس درس را به صورت غیرمعنادار تبیین کند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت تقویت مهارت های ارتباطی مدیران می تواند در غنی سازی ارتباطات کلامی و غیرکلامی با والدین دانش آموزان و نیز کمک به معلمان در کیفیت بخشی مدیریت کلاس درس تاثیرگذار باشد.
شناسایی عوامل مؤثر بر قلدری در مدرسه: تحلیل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلدری، مشکل رفتاری پیچیده ای است که در بیشتر مدارس به چشم می خورد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر قلدری در مدرسه با استفاده از تحلیل کیفی انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. نمونه گیری استفاده شده در این پژوهش، نمونه گیری خوشه ای و با شیوه ی نمونه گیری هدفمند بود. منبع اصلی جمع آوری اطلاعات، انجام مصاحبه های عمیق با خبرگان، مدیران، معلمان و متخصصین حوزه آموزش و پژوهش تا دستیابی به اشباع نظری بوده است. در مجموع 19 مصاحبه انجام شد. پس از جمع آوری اطلاعات، کدهای مربوط به مصاحبه های مکتوب با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. یافته های پژوهش که پس از انجام مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مدل نهایی پژوهش است. نشان می دهد عوامل موثر بر قلدری در مدرسه با 66 کد و در 6 مقوله عوامل فردی، عوامل آموزشگاهی، عوامل خانوادگی، مسائل مربوط کلاس درس، دوستان و همسالان و عوامل محیطی است. که با کاربست عوامل شناسایی شده می توان برای درمان و کاهش قلدری در مدرسه مهارت هایی به دانش آموزان آموخت تا با استفاده از آن ها بتوانند بر قلدری خود غلبه کنند.
شناسایی ویژگی های مدارس اثر بخش با استفاده از رویکرد سنتزپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
99 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگی های مدارس اثر بخش با استفاده از رویکرد سنتزپژوهیانجام شد.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با روش کیفی فراترکیب(سنتزپژوهی) انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام شده در بازه زمانی 1380 الی 1401 است. در این راستا 63 پژوهش در زمینه موضوع موردنظر ارزیابی و درنهایت 21 مقاله به صورت هدفمند انتخاب گردید و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوط، درمجموع 64 کد و 10 مقوله کلیدی طی فرایند جست وجو و ترکیب نظام مند متون شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کوهن تأیید گردید.یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که مدیریت و رهبری اثربخش، معلم مدرسه اثربخش، یادگیرنده حرفه ای، ساختار مدرسه، مشارکت همکاران و اولیا، برنامه درسی اثربخش، ارزشیابی اثربخش، جو وفرهنگ سازمانی اثربخش، تدریس اثربخش و امکانات فیزیکی از مهمترین ویژگی های مدارس اثربخش می باشد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به اثر بخشی مدارس در بازگشت سرمایه گذاری انسانی و اهمیت آن در پیشرفت علم و فناوری، ضرورت توجه به ویژگی های مدارس اثر بخش روز به روز احساس می شود.
پارادایمی جدید در موفقیت رهبری مدارس با راهبرد «مشارکت خانواده-مدرسه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
212 - 233
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: یکی از اساسی ترین راهبردهای تقویت یادگیری دانش آموزان، حمایت از آن ها در محیط خانه و مدرسه است. هدف این پژوهش عرضه پارادامی جدید برای موفقیت مدارس از طریق توسعه مشارکت خانواده-مدرسه است.
روش شناسی پژوهش: رویکرد پژوهش تفسیری و کیفی است که با راهبرد روایت توصیفی پیشنهاد شده توسط (2017) Edmonds & Kennedy انجام گرفت. میدان تحقیق استان کردستان و مشارکت کنندگان بالقوه شامل مدیران مدارس ابتدایی،متوسطه اول و دوم شهر سنندج بودند. در نهایت 15 نفر از آنان به صورت هدفمند (ناهمگن) انتخاب و با استفاده از یک پروتکل مصاحبه اپیزودیک دعوت به مشارکت شدند. داده ها به دست آمده با استفاده از روش شبکه مضامین کدگذاری و در نهایت تحلیل گردیدند..
یافته ها: یافته ها در باب سئوال نخست نشان داد که به ترتیب جنبه فرزند پروری (کنش نظارتی و حمایتی و..،) بیشترین تجربه و مولفه همکاری با جامعه (سفیر مدرسه) کمترین تجربه را میان مدیران داشته است. مدیران در پی پاسخ به پرسش دوم از یک ساختار سلسه مراتبی پیروی کردند، آنها نخست باور داشتند که اندیشه باز برای مدیر مدرسه جهت شنیدن دیدگاه دیگران و خودانتقادی حیاتی است، در گام های بعدی فرهنگ فراگیر برای تمامی دانش آموزان جهت ایجاد مراقبت جمعی و فضای مسالمت آمیز، رهبری جامعه محور جهت اعتماد متقابل با والدین و اعضای جامعه، و در نهایت ساخت اجتماع علمی جهت تبدیل اعضای جامعه به سائق یادگیری از شیوه های توسعه مشارکت خانواده-مدرسه محسوب می شود.
بحث و نتیجه گیری: توجه به شیوه های مختلف تعامل میان مدرسه و سایر نهادها به ویژه خانواده می تواند زمینه های مختلفی را برای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان فراهم آورد.
آموزش، شکوفایی و تربیت: نسبت و چگونگی کاربست این مفاهیم در عمل تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
75 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی مفهومی و تبیین رابطه سه مفهوم اساسی تربیت، آموزش و شکوفایی و استنتاج کارکردهای آن در نظام تربیتی است. برای این منظور از روش تحلیلی-استنتاجی استفاده شده است. در ابتدا به تبیین سه مفهوم آموزش، شکوفایی، تربیت و نسبت آنها با هم پرداخته شده است و با مرور آثار کلاسیک و نو در حوزه تربیت، درصدد تحلیل این مفاهیم و چگونگی کاربست آنها در نظام تربیتی است. نتایج پژوهش نشان از این دارد که سه مفهوم تربیت، آموزش و شکوفایی به مثابه حوزه های مجزا دارای حالات و کارکردهای خاص هستند. آموزش مجموعه ای از فرایندها است که هدفشان تسلط همراه با فهم است. اما حالت انحرافی و ضعیف آن زمانی است که صرفا تسلط بدون فهم مد نظر باشد. حالتی که به آن کارآموزی گفته می شود. شکوفایی به فعلیت رساندن ویژگی های عمومی (رشد) و ویژگی های منحصربه فرد (نبوغ) توجه دارد. حالت انحرافی در رابطه با شکوفایی عدم تمایز رشد از تحول، تحول از نبوغ و نبوغ از علاقه است. اما تربیت زمانی شکل خواهد گرفت که آموزش و شکوفایی یک شرط ضروری را به همراه داشته باشند. این شرط، ارزشمندی ذاتی است. ارزشمندی ذاتی منجر به آن می شود که نتیجه فرایندهای آموزشی و شکوفا کننده، فردی تربیت یافته یا فرهیخته قلمداد شود. ارزشمندی همچنین حیات بخش و ایجاد کننده روح بر فعالیت های آموزشی و شکوفا کننده مدرسه خواهد بود. رابطه میان مفاهیم فوق چنین است که آموزش و شکوفایی زیربنای تربیت هستند. یعنی تا آموزش و شکوفایی شکل نگیرد تربیتی نیز صورت نخواهد گرفت. از طرف دیگر تربیت حکم روبنا را دارد که هدفش جهت دهی به دو مولفه دیگر است.در صورت فقدان تربیت، نظام مدرسه ای صرفا ماهیتی ابزار گرایانه داشته و فاقد روح و انسانیت خواهد بود. پیشنهادات منتج از این پژوهش که شامل راهکارهایی برای معلمان، مربیان و مجریان برنامه های تربیتی خواهد بود بدین صورت قابل ارائه است: ضرورت تمایز موضوعات فاهمه ای و بی نیاز از فهم و اصالت بخشیدن به هردو، توجه به اهمیت و جایگاه روش های فعال و غیر فعال، تمایز مفاهیم رشد و تحول در شکوفایی، ضرورت نقش هدایت گری تربیت در رابطه با آموزش و شکوفایی به منظور دوری از ابزارانگاری، در هم تنیدگی فهم، چیرگی و رغبت در امر آموزش و شکوفایی، تمایز کوشش و رغبت و تلاش برای منطبق نمودن آنها، تمایز یادگیری و کارآموزی.
نقش احساس تعلق به مدرسه در رابطه تعامل معلم-دانش آموز و تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
72 - 57
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی احساس تعلق به مدرسه در رابطه بین تعامل معلم-دانش آموز و تاب آوری تحصیلی در بین دانش آموزان متوسطه دوم طراحی شد. روش پژوهش توصیفی از نوع هم بستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان ثلاث باباجانی به تعداد 430 نفر بود که تعداد 205 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه تعامل معلم-دانش آموز موری و زواک (2011)، پرسش نامه احساس تعلق به مدرسه بری، بتی و وات (2004) و پرسش نامه تاب آوری تحصیلی مارتین (2006) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی تحت نرم افزار اس پی اس اس نسخه 23 و برای بررسی برازش مدل پژوهش نیز از نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد تعامل معلم-دانش آموز بر تاب آوری تحصیلی تأثیر مثبت و مستقیم دارد، احساس تعلق به مدرسه بر تاب آوری تحصیلی تأثیر مثبت و مستقیم دارد و تعامل معلم-دانش آموز بر احساس تعلق به مدرسه تأثیر مثبت و مستقیم دارد؛ همچنین تاب آوری تحصیلی در رابطه بین تعامل معلم-دانش آموز و تاب آوری تحصیلی نقش میانجی دارد؛ بنابراین می توان گفت که تعامل معلم-دانش آموز و احساس تعلق به مدرسه از متغیرهای مهم و مؤثر بر تاب آوری تحصیلی است که لازم است مورد توجه پژوهشگران حوزه تعلیم و تربیت قرار گیرد و برای طراحی اقدامات پیشگیرانه در جهت افزایش تاب آوری تحصیلی مورد استفاده قرار گیرد.
امکان سنجی اجرای مدل پیشگیری رشدمدار از گرایش به مصرف مواد مخدر و داروهای روانگردان کودکان کشور انگلستان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۲۱۰-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر امکان سنجی اجرای مدل پیشگیری رشدمدار از گرایش به مصرف مواد مخدر و داروهای روان گردان کودکان کشور انگلستان در ایران بود. روش: روش این پژوهش ترکیبی بود: بخش مروری و تحلیل دلفی. جامعه آماری پژوهش شامل 16 نفر از کارشناسان و خبرگان جرم شناسی بودند. در این مطالعه، تحلیل کیفی با استفاده از تحلیل مضمون و تحلیل کمی با استفاده از شاخص های آماری تمایل مرکزی انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها از طریق تحلیل گویه ها، چهار حوزه پیشگیری رشدمدار در سطوح فردی، خانوادگی، اجتماعی و مدارس را آشکار کرد که این چهار حوزه نیز با 42 زیر معیار تعریف شده ند. نتایج تحلیل نظرات خبرگان نشان داد که پیشگیری رشدمدار در سطح خانوادگی در ایران بسیار مهم تر از سایر سطوح است. همچنین، پیشگیری رشدمدار در سطح مدارس در جایگاه دوم و پیشگیری رشدمدار در سطح اجتماعی در جایگاه سوم قرار داشت و پیشگیری رشدمدار در سطح فردی در جایگاه چهارم قرار داشت. نتیجه گیری: تجارب موفق کشورهای توسعه یافته در زمینه پیشگیری و مبارزه با جرایم همیشه می تواند با اصلاحات جزئی به عنوان راهبردی آزمون شده در کشورهایی مانند ایران مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل تغییرات معماری مدارس در اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی اول نمونه های موردی مدارس گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۷
۳۲-۱۵
حوزههای تخصصی:
مسئله آموزش در کشور ایران پیشینه طولانی دارد و مدارس بخش مهمی از بناهای تاریخی کشور را تشکیل می دهند. دوره گذار از قاجار به پهلوی اول تنها به دلیل پایان و آغاز دو سلسله پادشاهی حائز اهمیت نیست؛ بلکه این دوران به دلیل تحولات و تغییرات اساسی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و به تبع آن تغییرات در معماری و شهرسازی که در این دوران رخ می دهد، مورد توجه قرار می گیرد. در پی تحولات، گیلان همچون سایر مناطق ایران دچار تحولات فراوانی در دوره های مذکور شد؛ به سبب این تحولات، معماری مدارس آن نیز تحت تأثیر قرار گرفت. امروزه شناخت تحولات معماری بناها در دوره های مختلف، از مهم ترین نیازها در زمینه مطالعات معماری است؛ زیرا مطالعه و آموزش صحیح معماری گذشته، امکان اصلاح اشتباهات در معماری معاصر را فراهم می آورد. هدف این تحقیق، تحلیل تغییرات معماری مدارس گیلان در اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی اول می باشد و به دنبال پاسخ به این پرسش است که تغییرات معماری مدارس گیلان در اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی اول چگونه بوده است؟ همچنین چه عواملی بر تغییرات معماری مدارس گیلان در دوره مذکور مؤثر بوده؟ و چه تغییراتی در وضعیت اجتماعی در این دوره روی داده است؟ لذا با روش توصیفی تحلیلی و با استناد به مطالعات میدانی و کتابخانه ای، به شناخت مدارس گیلان (شامل: مدرسه های شهیدمدنی و شهیدمرحبا در آستارا، مدرسه های شهیدبهشتی(شاهپور)، 17شهریور(فروغ) و مریم در رشت و مدرسه شرف(مهدخت) در بندرانزلی) در بازه زمانی قاجار و پهلوی اول پرداخته شد. شناخت ویژگی های فضایی مدارس نشان داد که همزمان با پیشرفت نظام آموزشی در دوره مذکور، فضاهای جدید متناسب با کارکردهای جدید آموزشی در مدارس ایجاد شد که تا قبل از آن بی سابقه بود. به جهت تأثیرپذیری حکومت وقت از اندیشه های غرب، مدارس جدید گیلان در این دوره عموماً به سبک اروپایی ساخته شده اند.
طراحی الگوی عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پیشرفت تحصیلی به نتایج عملکردی اطلاق می شود که نشان می دهد فرد تا چه اندازه در اهداف خاص فعالیت ها در محیط های آموزشی مانند مدرسه، دانشگاه و...یشرفت کرده است. پ روش شناسی پژوهش: روش این پژوهش به صورت کیفی و از نوع فراترکیب است که برای گردآوری اطلاعات از روش مطالعه ای بهره گرفته شد. جامعه آماری کلیه مقاله های مربوط به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است که 42 عدد آنها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند . یافته ها: نتایج پژوهش های گذشته از منابع داخلی طی سال های ۱۴۰۱-۱۳۹۰ جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. از239مقاله استخراج شده،42 مقاله برای تجزیه و تحلیل نهایی انتخاب شده است. همچنین این پژوهش روایی و اعتبار کاپای آن ۹۵/۰. و رو به بالا است. نتایج پژوهش با توجه به بررسی مقالات مستخرج شده به 75مفهوم منجر شد و سپس با بررسی یافته های اولیه و با بررسی زمینه های فرعی موجود شش عامل اصلی به دست آمد، که این عوامل شامل عوامل فردی، اجتماعی ،خانوادگی ،آموزشی ،محیطی و زمینه ای است. بحث و نتیجه گیری: در یک جمع بندی کلی می توان گفت با توجه اینکه عملکرد تحصیلی تعیین کننده اهداف و مقاصد آینده دانش آموزان است ،
ارزیابی سرمایه اجتماعی معلمان زبان خارجی بر پایه کارگزاری اجتماعی توسعه پذیر در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
345 - 360
حوزههای تخصصی:
بررسی ابعاد و زوایای گوناگون برساخت سرمایه اجتماعی معلمی موضوعی نو به شمار می آید؛ همچنان که انگارش مدرسه به عنوان واحد کوچکی از جامعه نیز موضوعی بدیع است. نگارنده در نوشتار پیش رو در پی رویکردی بر سنجش سرمایه اجتماعی از منظر پیمایش مؤلفه های مطرح در امر کارگزاری توسعه پذیر معلمان زبان خارجی در بافت و متن مدارس بوده است. در این راه، در چارچوب مطالعات کمّی و ناظر بر شیوه تحلیل داده مطالعات توصیفی همبستگی، الگوی معادلات ساختاری برگزیده شد. فرض بر آن بود که معلمان در راه گسترش و تحکیم برساخت سرمایه اجتماعی خود نیازمند بهره گیری از ساختار توسعه حرفه ای مشارکتی و حمایتگری دانشی و پژوهشی و عاطفی از یک دیگر در بافت مدارس هستند. برای گردآوری داده، بر اساس نمونه گیری تصادفی، از میان معلمان در دسترس 143 معلم زبان خارجی شاغل در آموزش وپرورش مشارکت داشتند. ناظر بر خروجی الگو و ضرایب مسیر برآورد می شود که توسعه حرفه ای مشارکتی و تأمل حرفه ای نقش مستقیم و کارگزاری توسعه پذیر نقش میانجی در برساخت سرمایه اجتماعی معلمان زبان دارد. بر اساس برآیند نتایج و هم سو با مطالعات موازی، پیشنهاد می شود مشارکت معلمان در فعالیت های توسعه پذیر و مشارکتی (همچون آموزش گروهی، اقدام پژوهشی مشترک، بازدید از سایر کلاس ها و مدارس) همراه با فضای آکنده از حمایت (دانشی، پژوهشی، عاطفی) در برنامه درسی تربیت معلم (پیش، حین، پس از خدمت) گنجانده شود؛ امری که برانگیختگی حس اعتماد و استحکام سرمایه اجتماعی آن ها در مدارس را در پی خواهد داشت.
طراحی مدل شایستگی های معلمان با رویکرد کیفی فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
173 - 193
حوزههای تخصصی:
The current research was conducted with the aim of designing a teacher's competency model with a qualitative approach. The current research was conducted in the framework of a qualitative approach and using the meta-combination method with the seven-step approach of Sandelovski and Barroso (2007). The statistical population under study includes all Persian and English researches and studies published in the field of teacher competencies between 2000 and 2024. In this regard, the keywords related to the purpose of the research were searched and the articles and documents obtained were examined using the purposeful sampling method and according to the acceptance criteria. The studies were analyzed using the three-stage coding method (open, central, selective) by MaxQDA2020 software. Based on the results of data analysis, 52 open codes were identified for data collection, which were categorized into 3 main categories and 10 subcategories, which include individual competencies (individual performance, individual self-efficacy and communication skills), competencies organizational (organizational innovation, positive organizational transformation, knowledge sharing and organizational learning) and professional competencies (educational competency, research competency, and digital competency).