
پژوهش های رهبری آموزشی (پژوهش های رهبری و مدیریت آموزشی سابق)
پژوهش های رهبری آموزشی سال 8 زمستان 1403 شماره 32 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری سبک رهبری تعاملی، حمایت سازمانی ادراک شده و بهزیستی ذهنی با نقش میانجی گری سخت کوشی روان شناختی در کارکنان نواحی پنج گانه آموزش و پرورش شهر تبریز انجام شد. این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی با معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، شامل کارکنان نواحی پنج گانه آموزش و پرورش شهر تبریز در سال 1402 به تعداد 500 نفر بود. روش نمونه گیری، به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، به تعداد 246 نفر بود. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های سبک رهبری تعاملی شائو و همکاران (2017)، حمایت سازمانی ادراک شده آلن و همکاران (2008)، بهزیستی ذهنی مولوی و همکاران (1389) و سخت کوشی روان شناختی مورینو جیمز و همکاران (2014) بود. برای تحلیل داده ها، از ضریب همبستگی گشاوری پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، رابطه بین سبک رهبری تعاملی، حمایت سازمانی ادراک شده، بهزیستی ذهنی و سخت کوشی روان شناختی، به طور مثبت معنی دار بود. بهزیستی ذهنی، نیز از طریق سبک رهبری تعاملی، حمایت سازمانی ادراک شده و سخت کوشی روان شناختی قابل پیش بینی بود. به علاوه، نقش میانجی گرانه سخت کوشی روان شناختی در رابطه بین سبک رهبری تعاملی، حمایت سازمانی ادراک شده و بهزیستی ذهنی، تأیید شد. بر این اساس، نتیجه گیری می شود، توسعه سخت کوشی روان شناختی می تواند سبک رهبری تعاملی، حمایت سازمانی ادراک شده و بهزیستی کارکنان را تضمین کند. با پرورش سخت کوشی روان شناختی ، محیط کار سالم و پویاتری ایجاد خواهد شد که به نفع هم کارکنان و هم سازمان است. بنابراین، ترویج سخت کوشی روان شناختی از طریق تشویق کارکنان به شرکت در فعالیت های تقویت کننده مقاومت و انعطاف پذیری روان شناختی پیشنهاد می شود.
شناسایی و ارزیابی صلاحیت حرفه ای مدیران مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موفقیت و لازمه آموزش و پرورش پویا و تعالی محور، مدیرانی پویا، شایسته، متخصص و علاقه مند به حرفه یاددهی-یادگیری اثربخش است. بنابراین، هدف این پژوهش شناسایی و ارزیابی صلاحیت حرفه ای مدیران مدارس ابتدایی شهرستان کوثر بود. پژوهش از جهت هدف، از نوع کاربردی و از جنبه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش تمامی مدیران، معاونین و مشاوران مدارس و مدیران اداره آموزش و پرورش شهرستان کوثر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 102 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته صلاحیت حرفه ای مدیران استفاده شد که روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان تأیید و پایایی آن نیز براساس روش آلفای کرونباخ 83/0 برآورده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی حاکی از آن بود که سه بعد مهارت و توانمندی، نگرش و ارزشی و ویژگی های شخصیتی مولفه های تشکیل دهنده سازه صلاحیت های عمومی مدیران و 5 بعد شایستگی های دانشی، نظارت و کنترل، مدیریت ارتباطات، مدیریت منابع و مدیریت آموزشی مولفه های تشکیل دهنده سازه صلاحیت های تخصصی مدیران مدارس ابتدایی شهرستان کوثر می باشد. همچنین نتایج نشان داد که صلاحیت های عمومی و تخصصی احصاء شده برای مدیران مدارس ابتدایی شهرستان کوثر از وضعیت مطلوبی برخوردار هستند. بر این اساس، تدارک زمینه بهره گیری از ابعاد و مولفه های احصا شده برای انتخاب مدیران و توسعه صلاحیت آنها می تواند به تحقق کارا و اثربخش مأموریت های آموزشی و تربیتی مدارس منجر شود.
شناسایی بسترهای تحقق رهبری آموزشی در مدارس دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی بسترهای تحقق رهبری آموزشی در مدارس دوره ابتدایی انجام گرفت. پژوهش از نوع کیفی و روش مطالعه موردی است. مدارس مورد مطالعه جهت این پژوهش، دو مدرسه غیرانتفاعی دخترانه تکریم و فضه(س) در دوره ابتدایی بودند که ضمن بهره گیری از رویکرد دینی، از بسترهای متنوعی جهت بالا بردن کیفیت آموزشی و پرورشی مدرسه استفاده می نمودند. جامعه مورد مطالعه شامل معلمان، معاونان آموزشی و مدیران این دو مدرسه شامل 24 نفر بود که از 20 نفر آنها مصاحبه به عمل آمد و پس از آن به علت رسیدن به حد اشباع نظری در داده ها، مصاحبه ها ادامه پیدا نکرد. ابزار تحقیق مصاحبه نیمه ساختار یافته بودکه توسط محقق طراحی شد. در تحلیل داده ها از الگوی تحلیل داده های کیفی با روش تحلیل محتوا استفاده شد و داده های پژوهش پس از مکتوب شدن به صورت کدهای باز، محوری و گزینشی دسته بندی شدند. نهایتا در زمینه بسترهای تحقق رهبری آموزشی 4 مولفه بسترهای سازمانی شامل: (برنامه های ترسیم اهداف و چشم انداز برای کارکنان، برنامه های ارزیابی و اثربخشی، برنامه های مشارکت کارکنان در تصمیمات، برنامه های ارتباط موثر با کارکنان، مدیریت زمان و برنامه توسعه حرفه ای مدیر)، بسترهای دانش آموزان شامل: (برنامه های توسعه فردی دانش آموز، برنامه های آموزشی و مهارتی، برنامه های خودشناسی و معرفت افزایی)، بسترهای معلمان شامل: (برنامه های توانمندسازی و برنامه های خودآگاهی) و بسترهای خانواده ها شامل: (برنامه های تربیتی و مهارت افزایی و برنامه های آگاهی از رویکرد مدرسه) به دست آمد.
تسهیم دانش و انگیزش شغلی معلمان: نقش میانجی یادگیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تسهیم دانش با انگیزش شغلی معلمان با میانجی گری یادگیری سازمانی بود. روش تحقیق توصیفی، از نوع همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان تبریز بودند.که حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان به تعداد 330 نفر با استفاده از روش خوشه ای تعیین گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه های استاندارد یادگیری سازمانی نیفه (2001)، تسهیم دانش واندن هوف و وان وینن (2004) و انگیزش شغلی لوداهل کیچنر (2004) بود. داده ها از طریق آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و T تک نمونه ای و با استفاده از نرم افزار SPSS 26 تحلیل گردید. همچنین برای محاسبه الگوسازی معادله ساختاری از نرم افزار AMOS استفاده گردید. در این پژوهش طبق جدول ماتریس همبستگی بین تسهیم دانش، یادگیری سازمانی و انگیزش شغلی معلمان همبستگی مستقیم و معنادار وجود داشت. با توجه به نتایج تحلیل عاملی تأییدی و شاخص های ارزیابی، الگوهای اندازه گیری از برازش مطلوبی برخوردار بودند. با توجه به ضرایب استاندارد یادگیری سازمانی بر انگیزه شغلی (37/0β=)؛ تسهیم دانش بر یادگیری سازمانی (59/0β=) و تسهیم دانش بر انگیزه شغلی (16/0β=) تأثیر مستقیم و معنادار وجود داشت. از طرفی تسهیم دانش با نقش میانجی یادگیری سازمانی، اثر مثبتی بر انگیزش شغلی معلمان دارد.
تدوین و اعتباریابی پرسش نامه ارزشیابی «فضیلت حرفه ای معلمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف عمده پژوهش حاضر واکاوی مفهوم فضیلت حرفه ای معلمان در فضای آموزش وپرورش ایران از طریق ساخت یک ابزار روا و پایای خودارزیابی معلمان، برای مطالعه فهم، سنجش مؤلفه ها، و میزان آن در بین نمونه ای از معلمان ایرانی است. روش پژوهش توصیفی - پیمایشی و رویکرد آن کمی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان شهرستان سنندج در تمام مقاطع تحصیلی و نمونه آماری با روش نمونه گیری خوشه ای به ازای 65 گویه ، تعداد پاسخگویان 650 نفر انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته از نوع سؤالات بسته پاسخ بود. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأیید ی تحلیل گردید. یافته ها نشان داد از نظر آماری تفاوت معنی داری در میانگین کل فضیلت حرفه ای معلمان و مؤلفه های آن تعهد به انجام عمل تدریس در راستای هدف های اجتماعی با ارزش) و (تعهد داشتن نه صرفاً به عمل خود، بلکه همچنین به خود عمل تدریس) برحسب میزان سابقه کار، (تعهد به انجام عمل تدریس در راستای هدف های اجتماعی با ارزش و تعهد به اصول اخلاقی و مراقبت در تدریس) برحسب میزان نوع استخدام، مؤلفه (تعهد به انجام عمل تدریس به شکلی نمونه و الگوبخش) برحسب نوع رشته ای که معلمان در مدرسه تدریس می کنند، و همچنین برحسب نوع رشته ای که معلمان در آن تحصیل کرده اند، مشاهده شد. در نتیجه می توان گفت که پرسش نامه محقق ساخته ارزشیابی «فضیلت حرفه ای معلمان» می تواند در محیط ایرانی یک ابزار روا و پایای خودارزیابی معلمان؛ برای مطالعه فهم، سنجش مؤلفه ها و میزان آن در بین نمونه ای از معلمان ایرانی باشد.
طراحی مدل شایستگی های معلمان با رویکرد کیفی فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current research was conducted with the aim of designing a teacher's competency model with a qualitative approach. The current research was conducted in the framework of a qualitative approach and using the meta-combination method with the seven-step approach of Sandelovski and Barroso (2007). The statistical population under study includes all Persian and English researches and studies published in the field of teacher competencies between 2000 and 2024. In this regard, the keywords related to the purpose of the research were searched and the articles and documents obtained were examined using the purposeful sampling method and according to the acceptance criteria. The studies were analyzed using the three-stage coding method (open, central, selective) by MaxQDA2020 software. Based on the results of data analysis, 52 open codes were identified for data collection, which were categorized into 3 main categories and 10 subcategories, which include individual competencies (individual performance, individual self-efficacy and communication skills), competencies organizational (organizational innovation, positive organizational transformation, knowledge sharing and organizational learning) and professional competencies (educational competency, research competency, and digital competency).