مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بهزیستی ذهنی
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: پژوهش حاضر با هدف روشن ساختن نقش میانجیگر سبکهای مقابله با تنیدگی در بررسی رابطه بین استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی انجام گرفت.
روش : در نمونهای متشـکل از 415 آزمـودنی (165 پسـر و 250 دختر)، پرسشنامه استرس زندگی دانشجویی (SLSI) ، پرسشنامه مقابله با موقعیتهای استرسزا (CISS) و مقیاسهای بهزیستی ذهنی (SWS) ارزیابی شد. با استفاده از مدلهای تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی، نقش میانجـیگر سبکهای مقابله در بررسی رابطه بین استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی مورد مطالعه قرار گرفت.
یافتهها : از بین سبکهای مقابله، تنها سبک مقابله مسالهمدار بهطور معنیداری رابطه منفی بین استرس تحصیلی و مقیاس عاطفه مثبت و تنها سبک مقابله هیجانمدار بهطور معنیداری رابطه منفی بین استرس تحصیلی و مقیاس عاطفه منفی را کاهش دادند. سبکهای مقابله مسالهمــــدار و هیجانمدار، بهطور معنیداری رابطه منفی بین استرس تحصیلی و مقیاس رضایت از زندگی را کاهش دادند.
نتیجهگیری : توجه به نقش میانجیگر سبکهای مقابله در بررسی رابطه بین استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی ضروری است. "
روان رنجورخویی ، تنیدگی تحصیلی و بهزیستی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر روابط بین روان رنجورخویی و تنیدگی تحصیلی را در پیش بینی مقیاس های بهزیستی ذهنی بررسی کرد. روش: 175 دانشجو (77 پسر و 98 دختر) به فهرست پنج عامل (BFI؛ جان، دوناهو و کنتل 1991؛ نقل از جان و اسریواستاوا، 1999)، فهرست تنیدگی دوران دانشجویی (SLSI؛ گادزلا، 1991؛ نقل از گادزلا و بالوگلو، 2001) و مقیاس های بهزیستی ذهنی پاسخ دادند. به منظور ارزیابی الگوهای تعدیل کننده و میانجیگر در بررسی روابط بین متغیرهای روان رنجورخویی، تنیدگی تحصیلی و مقیاس های بهزیستی ذهنی، از تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مواجهه با تنشگرهای تحصیلی و واکنش ها به این تنشگرها (تنیدگی تحصیلی) افراد با نمره روان رنجورخویی بالا در مقایسه با افراد با نمره روان رنجورخویی پایین، در مقیاس های بهزیستی ذهنی نمرات پایین تری گزارش کردند. علاوه بر این، تنیدگی تحصیلی رابطه بین روان رنجورخویی با مقیاس های عاطفه مثبت و عاطفه منفی را به طور نسبی و رابطه بین عامل روان رنجورخویی و زیرمقیاس رضایت از زندگی را به طور کامل میانجیگری کرد.
نتیجه گیری: در مجموع، نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که 1) سطوح بالای روان رنجورخویی، اثر تنیدگی تحصیلی را در پیش بینی مقیاس های بهزیستی ذهنی افزایش می دهد و 2) بخشی از اثر روان رنجورخویی بر مقیاس های بهزیستی ذهنی به تجربه سطوح متفاوتی از تنیدگی تحصیلی نسبت داده می شود."
اثربخشی مدیریت شناختی رفتاری استرس بر بهزیستی ذهنی زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ناباروری یک رویداد منفی بسیار مهم زندگی است که تاثیرات مخربی روی بهزیستی ذهنی زنان و مردان نابارور می گذارد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر مدیریت استرس به شیوه ی شناختی رفتاری بر میزان بهزیستی ذهنی زنان نابارور مراجعه کننده به کلینیک های زنان و نازایی شهر یزد بود.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه کنترل و پیگیری است. جامعه آماری آن زنان ناباروری بودند که در تابستان 1388به کلینیک های زنان و نازایی شهر یزد مراجعه کرده بودند. 24 زن نابارور با بهره گیری از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و گروه کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. گروه درمان به مدت 10 جلسه ی هفتگی تحت مداخله ی مدیریت استرس به شیوه ی شناختی رفتاری قرار گرفتند. گرد آوری داده ها به کمک پرسشنامه سلامت ذهن و پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی انجام شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات بهزیستی ذهنی در گروه آزمایش افزایش معنی داری هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری داشته است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه ی شناختی رفتاری در بهبود بهزیستی ذهنی زنان نابارور می باشد. با توجه به کاهش بهزیستی ذهنی در زنان نابارور و مؤثر بودن مداخله روانی باید توجه جدی به درمان های روان شناختی در این گروه بیماران شود.
رابطه بین انواع عشق و بهزیستی ذهنی در دانشجویان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات بسیاری نشان داده اند که، عشق به عنوان یک پدیده روانی، یک پیش بینی کننده مهم شادکامی، رضایت و هیجان های مثبت است. در این پژوهش رابطه عشق رفاقتی و عشق پرشور با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت و منفی بررسی می شود. از بین دانشجویان متاهل دانشگاه تربیت مدرس، 123 نفر (63 زن و 60 مرد) به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیر عشق، از مقیاس عشق پرشـور (هاتفیلد و رپسون، 1993) و مقیاس عشق رفاقتی (استرنبرگ، 1986) و برای اندازه گیری بهزیستی ذهنی از مقیاس رضایت از زندگی (پیوت و داینر، 1993) و مقیاس عاطفه مثبت و منفی (واتسون، کلارک و تلجن، 1988) استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش های تحلیل رگرسیون چندمتغیری تحلیل شد. با توجه به نتایج، بدون در نظر گرفتن تفاوت های جنسیتی، رابطه عشق رفاقتی با رضایت از زندگی، مستقیم و معنادار وبا عاطفه منفی، معکوس و معنادار بود؛ ولی عشق پرشور با هیچ کدام از متغیرهای بهزیستی ذهنی ارتباط معناداری نداشت. تفاوت های جنسیتی تنها در رابطه بین عشق رفاقتی و عاطفه مثبت و منفی مشاهده شد. به گونه ای که در زنان، عشق رفاقتی بالاتر با عاطفه مثبت بالاتر و عاطفه منفی پایین تر رابطه داشت؛ ولی در مردان رابطه بین عشق رفاقتی و عاطفه مثبت و منفی معنادار نبود. بنابراین نتایج این مطالعه نشان می دهد که عشق به سادگی موجب شادکامی نمی شود و رابطه بین عشق و بهزیستی ذهنی یک رابطه چند بعدی است. در مجموع یافته های پژوهش حاضر از اهمیت نقش عشق رفاقتی در برخی مؤلفه های بهزیستی ذهنی حمایت می کند.
رابطه خلاقیت و بهزیستی ذهنی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
توجه به احساس بهزیستی یا رضامندی افراد و رابطه آن با خلاقیت امری ضروری است. موفقیت فعالیتهای دانشجویان نیز میتواند تا حد زیادی به دارابودن احساس رضامندی از کیفیت زندگیشان و نیز خلاقیت آنها بستگی داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین خلاقیت و بهزیستی ذهنی در دانشجویان دانشگاه الزهرا(س) انجام شد.
روش: این پژوهش همبستگی روی 300 نفر از دانشجویان دانشگاه الزهرا(س) که در سال 1388 به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند، انجام شد. برای ارزیابی خلاقیت از پرسشنامه خلاقیت عابدی و برای سنجش بهزیستی ذهنی از پرسشنامه بهزیستی ذهنی بزرگسالان که ابعاد هیجانی، روانشناختی و اجتماعی بهزیستی ذهنی را ارزیابی میکند، استفاده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گامبهگام با نرمافزار SPSS 13 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: میان خلاقیت و بهزیستی ذهنی (46/0= r ؛ 01/0>p) رابطه معنیداری در جهت مثبت وجود داشت. در تحلیل رگرسیون گامبهگام از میان مولفههای خلاقیت، سیالی به همراه انعطافپذیری در مجموع 25% واریانس بهزیستی ذهنی را به خود اختصاص دادند. سایر مولفههای خلاقیت نقش مهمی در پیشبینی بهزیستی ذهنی و ابعاد آن نداشتند.
نتیجهگیری: داشتن روحیهای شاد و رضایت از شرایط زندگی میتواند بر ایجاد اعمال و بینشهای نو و اصیل تاثیر مهمی داشته باشد. همچنین هیجانهای مثبت خود میتوانند از همین اعمال و بینشهای نو خلق شوند.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی بر بهزیستی ذهنی و سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی برکیفیت زندگی بر بهزیستی ذهنی و سلامت روان افراد انجام شده است.
روش: طرح پژوهش از نوع شبه تجربی با گروه آزمایش، گواه و پیگیری می باشد. جامعه آماری شامل کلیه افراد مراجعه کننده به مرکز مشاوره بود که از بین آنان به روش نمونه گیری تصادفی 24 نفر که از لحاظ سلامت روانی و بهزیستی ذهنی پایین بودند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. افراد گروه آزمایش، مداخلات 10 جلسه ای را به صورت گروهی دریافت و افراد گروه گواه، در لیست انتظار قرار گرفتند. به کمک ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های سلامت روان، مقیاس عاطفه مثبت و منفی و مقیاس رضایت از زندگی از هر دو گروه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو و نیم ماهه به عمل آمد. از روش های آمار توصیفی و کواریانس جهت تجزیه و تحلیل اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی افسردگی، نشانه های جسمانی- سازی و بد کارکردی اجتماعی را در پس آزمون و پیگیری کاهش داده ولی بر اضطراب آزمودنیها تاثیری نداشته است. همچنین این درمان، بر بهزیستی ذهنی در بعد هیجانی (افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی) در پس آزمون اثر داشته است اما در بعد شناختی (رضایت از زندگی) آزمودنیها تغییری ایجاد نکرده است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری گرفت که گروه درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی که از ترکیب روان شناسی مثبت با رویکرد شناخت- رفتاری شکل گرفته، شاخص های سلامت روان و بهزیستی ذهنی افراد را ارتقا می دهد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر افزایش بهزیستی ذهنی و امید بیماران مبتلا به ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر افزایش بهزیستی ذهنی و امید بیماران مبتلا به ام اس صورت گرفت.
روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی همراه با گروه آزمایش و گواه بود. روش نمونه گیری ابتدا به صورت یک فراخوان عمومی بین زنان و دختران عضو انجمن ام اس استان یزد برگزار شد و سپس داوطلبین به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. پرسشنامه های بهزیستی ذهنی و امید در پیش آزمون توسط آنان تکمیل شد، سپس برای شرکت کنندگان در گروه آزمایش جلسات درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن به صورت گروهی طی 8 جلسه در انجمن ام اس استان یزد برگزار شد. در جلسه هشتم نیز از افراد خواسته شد که پرسشنامه های مذکور را مجدداً تکمیل نمایند. برای تحلیل داده ها علاوه بر استفاده از آمار توصیفی از تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میانگین نمرات بهزیستی ذهنی و امید گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به صورت معناداری افزایش یافت.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر افزایش بهزیستی ذهنی و امید بیماران مبتلا به ام اس موثر است.
بررسی تأثیر برخی عوامل فرهنگی- اجتماعی بر بهزیستی کارمندان سازمان های شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سابقه طولانی بحث در مورد تعریف و عوامل مؤثر بر بهزیستی، و همچنین، حجم عظیم پژوهش های علمی، در چند دهه اخیر در زمینه شادی و بهزیستی، نشان دهنده اهمیت این موضوع است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه میان باور به دنیای عادلانه و عدالت سازمانی ادراک شده با بهزیستی کارمندان در شهر کرمان بوده است.باور به دنیای عادلانه بر این واقعیت تاکید می کند که انسان ها نیازمند باور به این عقیده هستند که در دنیایی زندگی می کنند که در آن افراد شایستگی و سزاواری آنچه را به دست می آورند، دارند .بهزیستی ذهنی احساسات مربوط به خوشی و لذت یا خشنودی شناختی را در بر می گیرد. روش پژوهش حاضر پیمایش است. برای رسیدن به اهداف پژوهش، در آغاز تئوری ها و تحقیقات انجام شده در این زمینه بررسی شدند. تئوری های پایه در این پژوهش عبارتند از: تئوری لرنر و تئوری دینر. سپس داده های پژوهش از طریق پرسشنامه جمع آوری شدند. شایان ذکر است که جامعه آماری پژوهش حاضر کارمندان شهر کرمان در نظر گرفته شد. به منظور نمونه گیری، از روش نمونه گیری طبقه بندی استفاده شده است. داده های حاصل از 386 پرسشنامه با استفاده از آزمون های آماری متفاوت، از جمله: همبستگی و رگرسیون تحلیل شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که، داشتن باور به دنیای عادلانه قوی و ادراک هر چه بیشتر عدالت در سازمان، باعث افزایش بهزیستی کارمندان می گردد. همچنین، با استفاده از معادله رگرسیون (گام به گام) مشخص شد که متغیرهای مستقل حدود 31 درصد از واریانس بهزیستی را تبیین کرده اند.
مقایسه نقش فوق برنامه ورزشی در استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف روشن ساختن نقش میانجی گر فوق برنامه ورزشی در بررسی مقایسه استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی دانشآموزان دختر مقطع راهنمایی انجام شده است. پژوهش از نوع علی - مقایسه ای است و جامعه آماری آن را دانش آموزان دختر 12- 15 ساله مقطع راهنمایی بیرجند تشکیل می دادند. 120 دانشآموز بهصورت تصادفی بهعنوان گروه نمونه انتخاب و در دو گروه 60 نفری تقسیم شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه های استرس تحصیلی (دو بخش عوامل استرس زا و واکنش به این عوامل) گادزلا (1998) و شادکامی آکسفورد (آرگیل، 2001) (هیجان مثبت، نبود هیجان منفی و رضایت از زندگی) را تکمیل کردند. برای بررسی فرضیهها از آزمون آنوا و رگرسیون چند متغیری و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد بین استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی دانش آموزان شرکت کننده در فوق برنامه ورزشی، در مقایسه با دانش آموزانی که در فوق برنامه ورزشی شرکت نکرده اند، تفاوت معنی داری وجود دار (001/0= p ). همچنین، نتایج نشان داد استرس تحصیلی با میزان مشارکت دانش آموزان در فوق برنامه ورزشی رابطه منفی دارد ( r= -.167 )، از سوی دیگر، بهزیستی ذهنی با میزان مشارکت دانش آموزان در فوق برنامه رابطه مثبت دارد (012/0= p و r=.211 ). نتایج آزمون رگرسیون گام به گام همچنین نشان داد بین خرده مقیاس های استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی رابطه وجود دارد که این رابطه برای سه خردهمقیاس رفتاری، شناختی و ناکامی معنی دار است و برای خرده مقیاس های دیگر معنی دار نیست. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت فعالیت های فوق برنامه ورزشی تأثیر مثبتی در بهزیستی ذهنی و استرس تحصیلی دانشآموزان مقطع راهنمایی دارد.
روایی و اعتبار نسخة فارسی مقیاس بهزیستی ذهنی در بیماران سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش کیفیت ارتباط زناشویی در پیش بینی بهزیستی ذهنی و شادکامی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت ارتباط زوجین در چند دهه اخیر به عنوان یک شاخص مهم در بهزیستی و سلامت شناخته شده ومورد توجه پژوهشگران در حیطه خانواده قرار گرفته است.هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش کیفیت ارتباط در پیش بینی بهزیستی ذهنیوشادکامی در میان دانشجویان متأهل بود. بدین منظور نمونه 191 نفریاز خوابگاه های متأهلین دانشگاه های تهران که به شیوه تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند؛ به پرسش نامه های کیفیت ارتباط زوجین، شادکامی آکسفورد و بهزیستی ذهنی(شامل دو خرده مقیاس رضایت اززندگی و سلامت روان شناختی) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش های آماری همبستگی و رگرسیون صورت گرفت.نتایج نشان داد بین کیفیت ارتباط زوجین، شادکامی و بهزیستی ذهنی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و کیفیت ارتباط زوجین می تواند 7/20درصد از واریانس مربوط به سلامت روان شناختی،1/23درصد از واریانس رضایت از زندگی، 3/27 درصد واریانس بهزیستی ذهنی و 7/27 درصد واریانس شادکامی را تبیین کند. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت کیفیت ارتباط زوجین می تواند پیش بینی کننده بهزیستی ذهنی آنها باشد. بنابراین توجه به کیفیت ارتباط زوجین و تقویت و بهبود این روابط به عنوان روش مناسبی برای ارتقای سلامت روان شناختی، شادکامی و رضایت مندی از زندگی زناشویی پیشنهاد می شود.
اثر بخشی آموزش امنیت هیجانی بر تعارضات زناشویی و بهزیستی ذهنی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش امنیت هیجانی بر تعارضات زناشویی و بهزیستی ذهنی زنان متأهل شهر اصفهان بود. این پژوهش به روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شده است. جامعة آماری، شامل کلیة زنان متأهل مراجعه کننده به یکی از فرهنگ سراهای شهر اصفهان با تجربه حداقل یک سال زندگی مشترک و نمونه در این پژوهش 40 نفر از بانوان متأهل بودند که از بین داوطلبان ثبت نام کننده در این طرح انتخاب (این افراد نمرات بالاتری نسبت به سایر افراد در پرسشنامه تعارض زناشویی کسب کردند) و به گونه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده در پژوهش عبارت بود از پرسشنامه تعارض زناشویی و پرسشنامه بهزیستی ذهنی. تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد که آموزش امنیت هیجانی بر تعارضات زناشویی زنان و نیز ابعاد آن در مرحله پس آزمون به صورت معناداری اثرگذار بود (05/0P<). هم چنین، یافته ها نشان داد آموزش امنیت هیجانی تنها بر دو بعد از ابعاد بهزیستی ذهنی شامل اراده و روان رنجوری به صورت معناداری اثرگذار بوده است و در دو بعد سرزندگی و استرس- افسردگی تأثیر معناداری نداشته است. بنابراین، می توان گفت آموزش امنیت هیجانی در جهت کاهش تعارضات زوجین و دو بعد از ابعاد بهزیستی ذهنی شامل اراده و روان رنجوری مؤثر است.
شفقت-خود به عنوان میانجی بین ابعاد دلبستگی با بهزیستی ذهنی: یک مدل تحلیل مسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه بررسی مدل شفقت-خود به عنوان میانجی بین ابعاد دلبستگی با بهزیستی ذهنی در پرسنل زن و مرد زندان سپیدار شهر اهواز در سال 1393 بود.
روش: از 230 پرسنل زن و مرد زندان سپیدار شهر اهواز 115 نفر به صورت داوطلب-مبتنی بر هدف با رعایت کلیه موازین اخلاق پژوهش انتخاب شدند، و مقیاس های تجارب در رابطه ی نزدیک (ECR)، شفقت-خود (SCS) و بهزیستی ذهنی (WEMWBS) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی همزمان به روش بارون و کنی (1986) و با استفاده از نرم افزار آماری 16-SPSS و آزمون سوبل تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای مدل شفقت-خود به عنوان میانجی بین دلبستگی های اضطرابی و اجتنابی و بهزیستی ذهنی هم برای مسیرهای مستقیم و هم برای مسیرهای غیرمستقیم تایید شد.
نتیجهگیری: در نتیجه می توان بیان کرد که دلبستگی ایمن و شفقت-خود یک نقش راهبرد مقابله ای در ارتقاء بهزیستی و کنش وری روانشناختی دارند.
تأثیر آموزش مهارت های وسعت بخشی تفکر با تأکید بر روش ادوارد دبونو (CORT) بر مهارت حل مسئله و بهزیستى ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های وسعت بخشی تفکر با تأکید بر روش ادوارد دبونو (CORT) بر مهارت های حل مسئله و بهزیستی ذهنی، انجام شد.روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه ى آماری شامل 20 دانشجوی دختر دانشگاه بیرجند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گروه کنترل از نظر رشته ى تحصیلی و سال ورود به دانشگاه، همتا شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه هاى شادکامی آکسفورد (OHI) و شیوه های حل مسئله استفاده و از آزمون t تفاضل برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شد . نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات تفاضل هم برای حل مسئله و هم برای بهزیستی ذهنی، در گروه آزمایش به طور معنادار بالاتر از گروه کنترل بوده است. این یافته ها نشان می دهد آموزش مهارت های وسعت بخشی به روش ادوارد دبونو(CORT) می تواند به عنوان یک روش آموزشی برای افزایش مهارت های حل مسئله مورداستفاده قرار گرفته و موجب افزایش بهزیستی ذهنی شود.
رابطه ارزش های شخصی شوارتز با بهزیستی ذهنی در بین بیماران مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: شیوع بالای سرطان سینه در سنین پایین و پیامدهای روانی ناشی از آن برای بیماران و خانواده های آنان لزوم انجام پژوهش در زمینه سرطان و ارتباط آن با سایر سازه های روانشناختی را ضروری می سازد. هدف پژوهش حاضر دستیابی به سلسله مراتب ارزش های شخصی و بررسی رابطه آن با بهزیستی ذهنی در بین بیماران مبتلا به سرطان سینه بود.\nروش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 100 بیمار زن مبتلا به سرطان سینه از بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان از طریق زمینه یاب ارزشی شوارتز SVS و پرسشنامه بهزیستی ذهنی مورد ارزشیابی قرار گرفتند.\nیافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی نشان داد که اولویت های ارزشی بیماران زن مبتلا به سرطان سینه به ترتیب ایمنی، همنوایی، خیرخواهی، جهان شمول نگری، پیشرفت، خود رهنمود دهی، سنت، لذت جویی، قدرت و تحریک طلبی بودند. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که همه ارزش های شخصی به جز ارزش تحریک طلبی رابطه مثبت و معناداری با بهزیستی ذهنی دارند و در نهایت اینکه براساس نتایج آزمون تحلیل رگرسیون گام به گام، ارزش شخصی خود رهنمود دهی نقش نیرومندتری در پیش بینی بهزیستی ذهنی داشته است.\nنتیجه گیری: بیماران زن مبتلا به سرطان سینه بیشترین اهمیت را به ارزش هایی داده اند که بر حفظ رسوم، سنت ها، ثبات، امنیت خود و جامعه، پذیرش دیگران و علاقه مندی به رفاه آنان تأکید دارند. ارزش خود رهنمود دهی که توسط افکار و اعمال مستقل فرد حالتی تشکل یافته به خود می گیرد، بیشترین نقش را در حفظ بهزیستی ذهنی بیماران داشته است.
تبیین نقش تاب آوری بر بهزیستی ذهنی و رابطه آن ها با خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش تاب آوری بر بهزیستی ذهنی و رابطة این دو متغیر با خودکارآمدی مددیاران خانة سالمندان کهریزک انجام گرفته است. پژوهش از نوع کاربردی و به روش توصیفی - همبستگی است. جامعة آماری پژوهش مددیاران خانة سالمندان به تعداد 175 نفرند که نمونه ای 120 نفری با روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان آن ها انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های تاب آوری با ضریب پایایی 95/0، پرسشنامة خودکارآمدی با ضریب پایایی 91/0، و پرسشنامة بهزیستی ذهنی با ضریب پایایی 91/0 بوده است. نتایج آزمون تی تک نمونه نشان داد، میانگین تاب آوری مددیاران پایین تر از حد متوسط و میانگین خودکارآمدی و بهزیستی ذهنی آنان بالاتر از حد متوسط بوده است. مدل معادلات ساختاری با بررسی شاخص های برازش تأیید شد. نشان داد تاب آوری بر بهزیستی ذهنی تأثیرگذار بوده است. نتایج همبستگی نشان داد، پذیرش مثبت عواطف/ روابط ایمن به عنوان مؤلفة تاب آوری، و عاطفه مثبت به عنوان مؤلفة بهزیستی ذهنی با خودکارآمدی رابطه دارد. در نهایت، نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد خودکارآمدی توسط مؤلفة پذیرش مثبت عواطف/ روابط ایمن، و بهزیستی ذهنی توسط مؤلفه های معنویت و پذیرش مثبت عواطف/ روابط ایمن پیش بینی می شوند.
بررسی نقش شغل و سن فرزند بر بهزیستی ذهنی و رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه نقش شغل و سن فرزند بر بهزیستی ذهنی و رضایت زناشویی زنان بود. نمونه این پژوهش عبارت بودند از 200 نفر زن شاغل و خانه دار دارای فرزند خردسال و بدون فرزند خردسال که به روش نمونه گیری در دسترس، از نواحی شمال، مرکز و جنوب شهر تهران انتخاب شدند به طوریکه 50 نفر از آنها زنان شاغل دارای فرزند خردسال،50 نفر زنان خانه دار دارای فرزند خردسال،50 نفر زنان شاغل بدون فرزند خردسال و 50 نفر زنان خانه دار بدون فرزند خردسال بودند. ابزارهای مورد استفاده این پژوهش پرسشنامه های شادکامی آکسفورد (فرم کوتاه)، مقیاس رضایت از زندگی و مقیاس سنجش رابطه بود. نتایج پژوهش نشان داد سن فرزند و شغل تآثیر معنی داری بر شادکامی و رضایت زناشویی زنان ندارد. اما تآثیر سن فرزند بر رضایت از زندگی معنی دار بود. به طوریکه رضایت از زندگی زنان دارای فرزند خردسال بیش از زنان بدون فرزند خردسال بود. به طور کل نتایج پژوهش بیانگر تاثیر مثبت حضور فرزند خردسال بر رضامندی زنان از زندگی است.
نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه میان برونگرایی/ نورزگرایی بهزیستی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ابعاد شخصیت برون گرایی/ نورزگرایی و بهزیستی ذهنی با توجه به نقش واسطه ای ذهن آگاهی بود. در یک مطالعه همبستگی، تعداد 152نفر (61پسر، 91دختر) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه خوارزمی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به فرم کوتاه پرسشنامه تجدید نظر شده شخصیت آیزنک و مقیاس ذهن آگاهی رگه پاسخ دادند. برای ارزیابی بهزیستی ذهنی با توجه به تعریف آن، از دو مقیاس رضایت از زندگی و مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه منفی استفاده شد.یافته ها نشان داد برون گرایی با بهزیستی ذهنی و ذهن آگاهی، رابطه مثبت و نورزگرایی با بهزیستی ذهنی و ذهن آگاهی، رابطه منفی دارد. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد ذهن آگاهی دارای نقش میانجی در رابطه بین برون گرایی و عاطفه مثبت است. همچنین ذهن آگاهی در رابطه بین نورزگرایی و عاطفه منفی و در رابطه بین نورزگرایی و رضایت از زندگی به عنوان واسطه عمل کرده است. سازه ذهن آگاهی می تواند تبیین کننده رابطه تفاوت های فردی در حوزه شخصیت با سلامت روانی باشد.
موفقیت تحصیلی بر اساس جهتگیری هدف و بهزیستی ذهنی دانشآموزان و والدین: الگوی مدلیابی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تبیین موفقیت تحصیلی بر اساس جهت گیری هدف و بهزیستی ذهنی دانش آموزان و والدین در بین دانش آموزان دختر سال سوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1391-1390 انجام شد. مطالعه حاضر از نوع همبستگی است که با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 441 نفر دانش آموز دختر به همراه والدینشان از جامعه مورد نظر انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مقیاس پاناس، مقیاس جهت گیری هدف، مقیاس ادراک جهت گیری هدفی والدین را دانش آموزان و مقیاس رضایت از زندگی جمع آوری شد. برای ارزیابی موفقیت تحصیلی از معدل دانش آموزان استفاده شد. یافته ها نشان داد الگوهای ساختاری مفروض با داده ها برازش قابل قبولی دارد و والدین با موفقیت تحصیلی دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که میان دانش آموزان دختر مورد مطالعه بخشی از تمایز موفقیت تحصیلی از طریق بهزیستی ذهنی و جهت گیری هدف دانش آموزان و بهزیستی ذهنی و جهت گیری هدف والدین آنان قابل تبیین است.
کاربرد مدل سازی معادلات ساختاری PLS در تبیین اثرات متغیرهای جمعیت شناختی بر هوش معنوی با میانجی گری بهزیستی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر متغیرهای تحصیلی، جنسیت و سن بر هوش معنوی با میانجی گری بهزیستی ذهنی و با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری حداقل مجذورات جزئی بود. نمونه ای به حجم220 دانشجو در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به روش تصادفی طبقه ای که معیار طبقه بندی بر اساس جنسیت و مقطع تحصیلی بود، انتخاب و به دو پرسشنامه هوش معنوی کینگ(2007) و مقیاس جامع بهزیستی کیز(1998) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که نمرات بالا در هوش معنوی با افزایش تحصیلات، افزایش می یابد، به طوری که اثر مستقیم برابر با 2/0=β بود. همچنین تحصیلات با میانجی گری بهزیستی ذهنی اثر غیر مستقیم 12/0=βرا بر هوش معنوی داشت، بر این اساس اثر کلی تحصیلات بر هوش معنوی 32/0=βبه دست آمد. مقطع تحصیلی بر بهزیستی ذهنی اثر معنادار 25/0=β و بهزیستی ذهنی بر هوش معنوی اثر معنادار 5/0=βرا داشتند. اما جنسیت و سن روی هیچ یک از متغیرهای بهزیستی و هوش معنوی اثر معناداری نداشتند. نتایج پژوهش حاضر نقش تحصیلات بر هوش معنوی و بهزیستی ذهنی را تأیید می کند.