مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
خشونت خانوادگی
حوزه های تخصصی:
"طرح مساله: تجربه خشونت خانوادگی از عوامل عمده فرار دختران و کودکان خیابانی از منزل به شمار می رود. پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای میزان شیوع و نوع خشونت های خانوادگی در میان دختران و پسران فراری و غیرفراری پرداخته است.
روش: در این پژوهش آزمودنی ها از دو گروه دختران فراری و کودکان خیابانی پذیرش شده در مراکز بهزیستی به عنوان گروه ملاک، و پسران محصل مقطع ابتدایی و راهنمایی و دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان و پایان راهنمایی به عنوان گروه مقایسه انتخاب شده، آزمودنی های دو گروه ملاک و مقایسه از حیث عامل سن و جنسیت کنترل شدند. به منظور سنجش میزان و نوع خشونت تجربه شده، مقیاس CTS توسط آزمودنی ها تکمیل گردید.
یافته ها: تحلیل داده حاکی از معنی دار بودن تفاوت تجربه خشونت خانوادگی میان دختران فراری با غیرفراری ها و کودکان خیابانی با کودکان عادی می باشد.
نتایج: با توجه به فراوانی بسیار بالای تجربه خشونت جسمی و روانی از جانب والدین در فراریان، ممکن است تجربه تنبیهات جسمانی و تحقیر و سرزنش های روانی یکی از عوامل مهم فرار کودکان از منزل باشد. همچنین، تجربه زیاد شاهد خشونت بین والدین بودن در کودکان فراری نشان دهنده متشنج و استرس زا بودن محیط خانوادگی آنان می باشد که این مساله در فرار کودکان بسیار موثر می باشد.
"
بررسی ویژگی های روان شناختی خشونت گرایان در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در این پژوهش، ویژگی های روان شناختی خشونت گرایان در خانواده بررسی شده است. برای انجام پژوهش، 30 زوج از خانواده های درگیر خشونت زناشویی، مراجعه کننده به مجتمع قضایی خانواده برای نمونه در دسترس و همچنین 30 زوج از خانواده های عادی منطقه 7 آموزش و پرورش تهران به صورت تصادفی گزیده شدند. ابزار به کار گرفته در پژوهش، «راهنمای سنجش خطر خشونت گرایی با همسر « (SARA)، «پرسش نامه خشونت گرایی به زنان»، و «پرسش نامه MMPI » بود. در بررسی داده ها، آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t مستقل به کار رفت.
یافته های پژوهش نشان داد که زیر مجموعه های آزمون MMPI (هیپوکندریا، افسردگی، هیستریا، سایکوپات، پارانویا، سایکاستنیا، اسکیزوفرنیا، و هیپومانیا) با خشونت زناشویی همبستگی مثبت و معنادار دارد. به طور کلی، نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که بین ویژگی های شخصیتی مردان و خشونت آنها نسبت به زنان شان ارتباط معنادار وجود دارد.
"
بررسی و مقایسه انواع خشونت خانوادگی در زنان و مردان در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"با توجه به این امر که خشونت خانوادگی طی چند دهه اخیر به عنوان یک مشکل و معضل اجتماعی مطرح شده است، پرداختن به این موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا، هدف از تحقیق کنونی پرداختن به ویژگیهای این پدیده ناخوشایند منجمله شناسایی عوامل بروز اختلافات خانوادگی (از دیدگاه زوجین)، نوع خشونتهای اعمال شده (توسط زوجین) و نوع واکنشهای بروز داده شده (توسط زوجین) می باشد. بدین منظور پرسشنامه های محقق ساخته میان 40 زوجی که به شکل تصادفی انتخاب شده و بخاطر خشونت خانوادگی به دادگاه خانواده در تهران رجوع کره بودند، اجرا گشت. پاسخهای هر یک از زوجین در مقیاس5درجه لیکرت نمره گذاری گردید. نتایج نشان دادند در مردان معتقدند دو عامل به اعتنایی نسبت به همسر و بهانه گیری همسر در مورد غذا و در زنان عوامل قهر کردن، عدم همکاری در رسیدگی به فرزندان و اعتیاد همسر باعث بروز اختلافات می شوند. همچنین نتایج این تحقیق نشان دادند هنگام بروز اختلافات مردان اغلب از روشهای فیزیکی و زنان بیشتر از روشهای روانی استفاده می کردند. با توجه به این یافته ها، پیشنهاداتی در خصوص جلوگیری از بروز این پدیده ارائه گشته است.
"
آسیب شناسی روانی و مشکلات شخصی و ارتباطی مردانی که مرتکب خشونت خانوادگی می شوند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی آسیب شناسی روانی و مشکلات شخصی و ارتباطی مردانی که مرتکب خشونت خانوادگی می شوند انجام یافت.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع مطالعات مقطعی است که در آن 230 مرد متاهل که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از مراکز مختلف مانند سینماها، گردشگاه ها، دادگاه های خانواده، پارک ها و فرهنگ سراها (این مراکز به گونه تصادفی از نواحی 2، 5، 12 و 18 شهر تهران در طرح پژوهش قرار گرفته بودند) انتخاب شده بودند، پس از آگاهی از اهداف پژوهش و اعلام رضایت در پژوهش شرکت کردند. داده های پژوهش از طریق مقیاس تاکتیک های تعارضی برای شناسایی گروه مرتکبین و غیر مرتکبین خشونت خانوادگی جمع آوری شد. سپس با استفاده از پرسشنامه نیمرخ شخصی و ارتباطی و فهرست تجدید نظر شده علایم، آسیب شناسی روانی و مشکلات شخصی و ارتباطی همراه خشونت مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش تفاوت های معناداری را برای گروه های مرتکب و غیرمرتکب خشونت در همه مقیاس های پرسشنامه نیمرخ شخصی و ارتباطی غیر از خرده مقیاس حسادت نشان داد (P£0.05). بر همین اساس هر دو گروه در همه مقیاس های فهرست تجدید نظر شده 90 موردی علایم، تفاوت معنادار آماری نشان دادند (P£0.05).
نتیجه گیری: مردانی که مرتکب خشونت خانوادگی و همسرآزاری می شوند از آسیب شناسی روانی و مشکلات شخصی و ارتباطی بسیار بیشتری در مقایسه با مردانی که مرتکب خشونت نمی شوند رنج می برند.
آزارکودکان؛ علل و پیامدها - با تاکید برآزارخانوادگی
منبع:
فقه و حقوق ۱۳۸۶ شماره ۱۲
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه فقه زن و خانواده فقه خانواده کودک و جوان
یکی از معضلات اجتماعی که در حال حاضر مورد توجه بسیاری از محافل علمی و دستاندرکاران دستگاه عدالت کیفری است، پدیدة آزار کودکان میباشد. گرچه این موضوع امری جدید نیست، اما در طی سالهای گذشته چنان مورد توجه واقع شده است که گویا معضلی منحصر به زمان حال است. در میان بررسیهای انجام شده در این زمینه، توجه خاصی به علل و پیامدهای آزار کودکان به منظور پیشگیری و نیز اجتناب از آن صورت گرفته است. در این مقاله، سعی بر آن است که تا در حد وسع علل و پیامدهای آزار کودکان مورد بررسی قرار گیرد.
" بررسی خشونت خانوادگی در خانواده های تهرانی "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"تحقیق کنونی به عواملی که می توانند موجبات خشونت خانوادگی را در خانواده های تهرانی سبب شوند، می پردازد و این سوالات را که آیا خشونت خانوادگی با عقاید و باورهای نادرست فرهنگی و نیز شاهد خشونت بودن در دوران کودکی ارتباط دارد، مورد مطالعه قرار می دهد. بدین منظور، پرسشنامه های پژوهشگر ساخته میان 50 زوج توزیع گردید که به شکل تصادفی، از میان زوجینی که به علت خشونت خانوادگی در خواست طلاق داشتند و به سه دادگاه و نیز پزشکی قانونی مراجعه کرده، انتخاب شده بودند. نتایج این تحقیق نشان داد که مردان، عواملی مانند فقدان ارتباط کلامی و بهانه گیری همسرشان در خصوص فرزندان را عمدتا مورد اختلاف می پنداشتند. در حالی که زنان عواملی مانند کنترل بیش ازحد همسر، بهانه گیری همسر در خصوص غذا و فقدان همکاری همسر در رسیدگی به امور منزل را عوامل مورد اختلاف گزارش کردند. علاوه براین، نتایج حاکی از آن بود که ارتباط معناداری میان خشونت خانوادگی و عقاید و باورهای نادرست فرهنگی و نیز شاهد خشونت بودن در دوران کودکی وجود دارد.
"
بررسی آثار فقر و خشونت بر میزان خودکشی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چند دهه ای است که در مناطق غرب کشور، خودکشی، اغلب خودسوزی زنان، یگانه راه دایم فرار از واقعیت های تلخ زندگی پنداشته شده است. برای این مسئله علل متعددی ذکر شده است. پژوهش حاضر به روش کیفی و با مصاحبه های متواتر در خصوص 53 مورد اقدام به خودکشی طی سال های 1363 تا 1385 در روستاهای دهستان افرینه از شهرستان پلدختر لرستان اجرا شده است. هدف مقاله بررسی رابطﮥ فقر، خشونت های خانوادگی و خودکشی در منطقه مذکور است. نتایج پژوهش نشان میدهد که در میان افراد مطالعه شده، فقر از راه «خشونت خانوادگی» بیشترین تاثیر را بر خودکشی گذاشته است. زنان و جوانان برخوردار از زندگی توام با محرومیت و خشونت خانوادگی بیش ترین اقدام به خودکشی را داشته اند. استدلال محوری مقاله این است که خودکشی تابعی از نحوﮤ جدال فرد با نقش های اجتماعی محول است. فرد به سبب احساس حقارت در ستیز با نقش های اجتماعی ترجیح میدهد نه نقش، بلکه خود را از سر راه بردارد.
همه گیرشناسی همسرآزاری در زنان ارجاع شده به مراکز پزشکی قانونی شهر مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:همسرآزاری عبارت است ازسوءرفتار با زن که به اشکال مختلف بوده و گسترهی وسیعی از صدمات روانی- جسمی تا مرگ را به دنبال دارد. با توجه به اهمیت موضوع و عدم انجام مطالعه در منطقه بر آن شدیم که موارد همسرآزاری ارجاع شده به مراکز پزشکی قانونی شهر مشهد را مورد بررسی قرار دهیم.
روشکار: در یک مطالعهی مقطعی تحلیلی درطی سالهای 1385 تا 1386، 816 نفر از زنان مراجعهکننده به مراکز پزشکی قانونی مشهد با استفاده از روش نمونهگیری غیر احتمالی (آسان) و روش جمعآوری اطلاعات بر اساس تکمیل پرسشنامه وارد مطالعه گردیدند. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخهی 13 ثبت و جهت بیان نتایج از آمار توصیفی و برای تحلیل یافتهها از آزمونهای آماری تی و مجذور خی استفاده گردید.
یافتهها:در کل 816 نفر با میانگین سن زنان 83/4 ±34/27 سال و مردان 23/8 ±77/32 سال و میانگین مدت ازدواج در 98/3 ±24/8 سال وارد مطالعه گردیدند. بیشتر زنان آسیبدیده درسنین 20 تا 35 و مردان نیز اکثرا کمتر از 40 سال بودند و اکثرا نیز در سالهای اولیهی ازدواج اقدام به همسرآزاری کرده بودند. تقریبا نیمی ازمردان همسرآزار، اعتیاد به مواد مخدر داشتند و در حدود 80 درصد، موارد سابقهی خشونت قبلی وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به این که اعتیاد به مواد مخدر و پایین بودن سطح سواد همسر از عوامل مهم در بروز خشونت علیه زنان بود، لزوم اتخاذ تدابیر لازم در راستای پیشگیری از اعتیاد زوجین از راهکارهای مهم پیشگیری از خشونت علیه زنان خواهد بود.
بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری والدین با خشونت خانگی نسبت به فرزندان در شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت خانگی علیه کودکان مشکل میلیونها کودک و خانواده است و در هر جامعهای رخ میدهد و آثار آن روی کودکان از هر نژاد، رنگ، طبقه اجتماعی و مذهب چشمگیر بوده، در تمام دوره رشدی فرد وجود دارد . تحقیقات نشان داده اند که شیوه های فرزندپروری والدین هم یک عامل ایجادکننده و هم یک عامل بازدارنده بر خشونت خانگی علیه کودکان است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری والدین با خشونت خانگی آنها نسبت به فرزندان در شهر اهواز بود. روش تحقیق، پیمایشی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان و والدین آنها درشهر اهواز بوده که براساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 384 نفر انتخاب شده اند . همچنین، برای سنجش از پرسشنامه های کودک آزاری و ضربه برنستاین (CTQ) و شیوه های فرزندپروری والدین بامریند استفاده شده است. یافته ها بیانگر آن است که بین شیوه فرزندپروری آسان گیرانه و شیوه فرزندپروری مستبدانه با خشونت خانگی نسبت به فرزندان همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد، اما بین شیوه فرزندپروری منطقی (مقتدرانه) والدین با خشونت خانگی نسبت به فرزندان همبستگی منفی معنی داری وجوددارد . در نهایت به جز بعد شیوه فرزندپروری آسان گیرانه با خشونت جسمی ، بین کلیه شیوه های فرزندپروری با ابعاد خشونت خانگی (جسمی، عاطفی و غفلت) نسبت به فرزندان همبستگی معنی داری برقراراست. تفسیر نتایج تحلیل رگرسیونی چند متغیره گام به گام نشان می دهد که متغیرهای شیوه فرزندپروری مستبدانه، منطقی و شیوه فرزندپروری آسان گیرانه ، 35/ 48 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نموده اند.
بررسی برخی عوامل اجتماعی مؤثر بر خشونت خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر مبنای مجموعه ای از نظریات در حوزه ی خشونتِ خانوادگی به بررسی تأثیر برخی از عوامل اجتماعی بر خشونت خانوادگی در میان ساکنان شهر کاشان پرداخته است. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شده و جامعه ی آماری آن شهروندان 18 تا 50 ساله ی شهر کاشان بوده است. حجم نمونه ی پژوهش، با استفاده از فرمول کوکران تعداد 300 نفر تعیین شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که بین حمایت اجتماعی، کیفیت ارتباطات خانوادگی، ارزش های معنوی و خانوادگی و رضایت مندی اقتصادیِ خانواده با میزان خشونت خانوادگی، رابطه ی معناداری در سطح 99 درصد وجود دارد. هم چنین، تحلیل چندمتغیره و تحلیل مسیر نشان می دهند که متغیرهای حمایت اجتماعی و ارزش های معنوی و خانوادگی، به صورت مستقیم، و متغیرهای کیفیت ارتباطات خانوادگی و رضایت مندی اقتصادیِ خانواده، به صورت غیرمستقیم با خشونت خانوادگی در ارتباط بوده اند. در پایان، پیشنهادهای پژوهش ارائه شده است. در این پژوهش، پیشنهاد ما این بوده است که نهادهای رسمی و غیررسمی، با افزایش حمایت های اجتماعی و تقویت زمینه های معنوی و فرهنگی، زمینه های لازم را برای رویارویی با نابهنجاری های خانواده، به ویژه خشونت خانوادگی، فراهم کنند.
بررسی رابطه بین تعارض زناشویی با خشونت خانوادگی نسبت به دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین تعارض زناشویی با خشونت خانگی والدین نسبت به دختران نوجوان شهر اهواز بود. این پژوهش از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر اهواز و والدین آن ها بوده است که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 384 نفر آن ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار سنجش دراین پژوهش دو پرسشنامه کودک آزاری و ضربه (CTQ) برنستاین، (Bernstein, 1995) و پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ) براتی و ثنایی( ( Barati & Sanae,2004 می باشد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. براساس یافته های این پژوهش بین متغیر کل تعارض زناشویی با خشونت والدین نسبت به دختران رابطه معنا داری وجود دارد. هم چنین، بین ابعاد تعارض زناشویی (کاهش همکاری زوجین، افزایش واکنش های هیجانی، جلب حمایت فرزندان، رابطه با خویشاوندان و دوستان همسر) با خشونت والدین به دختران همبستگی معناداری وجود دارد، اما بین متغیر های رابطه فردی با خویشاوندان خود و جدا کردن امور مالی همبستگی معنا داری مشاهده نگردید. هم چنین، نتایج بدست آمده از این پژوهش، حاکی از آن است که بین تعارض زناشویی با ابعاد خشونت خانگی (جسمی ،عاطفی، غفلت) والدین نسبت به دختران رابطه معناداری وجود دارد. نتایج بدست آمده از رگرسیون چند گانه نیز نشان دادند که متغیر رابطه با خویشاوندان و دوستان همسر، بیش ترین تاثیر را در تبیین متغیر وابسته داشته است.
خشونت خانوادگی ،دلزدگی زناشویی واحساس ارزشمندی درزنان عادی ومراجعه کننده دادگاه خانواده شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر ، بررسی رابطه و مقایسهخشونت خانوادگی ،دلزدگی زناشویی واحساس ارزشمندی در زنان مراجعه کننده دادگاه خانواده وعادی شهرتهران می باشد. روش: این پژوهش ، یک مطالعه توصیفی ازنوع پس رویدادی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل که درسال 93-1392به دادگاه های خانواده شهر تهران مراجعه نمودند. نمونه تحقیق شامل 120زن متاهل(60 زن خشونت دیده و درآستانه طلاق و 60 زن عادی) که بطور هدفمندودردسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های خشونت خانوادگی ، دلزدگی زناشوبی و احساس ارزشمندی پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها از روشهای آماری t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: بین میزان خشونت زنان و دلزدگی زناشویی در دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد. - بین احساس ارزشمندی زنان دو گروه و خشونت خانوادگی ارتباط معنی داری و منفی وجود دارد.بین دلزدگی زناشویی واحساس ارزشمندی رابطه منفی و معناداری مشاهده شد.5./.p< نتیجه گیری: خشونت علاوه بر آسیب های جسمی، بر سلامت روان و احساس ارزشمندی زنان اثر میگذارد و دلزدگی زناشویی را افزایش می دهد. هدف هدف: هدف از پژوهش حاضر ، بررسی رابطه و مقایسهخشونت خانوادگی ،دلزدگی زناشویی واحساس ارزشمندی در زنان مراجعه کننده دادگاه خانواده وعادی شهرتهران می باشد. روش: این پژوهش ، یک مطالعه توصیفی ازنوع پس رویدادی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل که درسال 93-1392به دادگاه های خانواده شهر تهران مراجعه نمودند. نمونه تحقیق شامل 120زن متاهل(60 زن خشونت دیده و درآستانه طلاق و 60 زن عادی) که بطور هدفمندودردسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های خشونت خانوادگی ، دلزدگی درآستانه
تأثیر آموزش مهارت های مدیریت خشم در کاهش خشونت خانوادگی و بهبود رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال نهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳۵
299-310
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت خشم در کاهش خشونت خانوادگی و بهبود رضایت زناشویی زنان خانه دار در شهر تهران انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی است و برای انجام آن از بین زنان مراجعه کننده به خانه سلامت در منطقه 2 تهران، 34 آزمودنی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های رضایت زناشویی انریچ و خشونت CTS2 در مراحل قبل و بعد از مداخلات و پیگیری جمع آوری شد و به وسیله تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های مدیریت خشم می تواند خشونت خانوادگی را در زنان خانه دار به طور معنادار کاهشداده و رضایت زناشویی آنان را افزایش دهد. افزون بر این، تحلیل داده ها در مرحله پیگیری نشان داد که اثر مداخلات ماندگار بوده است. نتایج این پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که آموزش مهارت های مدیریت خشم روش مناسبی برای کاهش خشونت خانوادگی و در نتیجه بهبود رضایت زناشویی می باشد. آموزش مهارت های مدیریت خشم احتمالا از طریق تقویت مهارت های رفتاری تنظیم و تغییر کرده و ایجاد هیجانات خوشایند به زنان کمک می کند که خشونت خودشان را کاهش دهند، در اثر این تغییرات مطلوب رفتاری و هیجانی رضایت زناشویی زنان خانه دار بهبود یافت.
بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده با خشونت خانگی والدین علیه فرزندان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسیرابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده با خشونت خانگیوالدین علیه فرزندان است. این مطالعه از نوع پیمایشی است. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان و والدین آنها درشهر اهواز درسال تحصیلی 93-92 بود. حجم نمونه384 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران محاسبه شد. در این تحقیق از شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده شده است. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه کودک آزاری و ضربه (برنستاین، 1995وپرسشنامه چندبعدی ادراک حمایت اجتماعی (زیمت وهمکاران، 1998) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری درصد، میانگین، انحراف استاندارد، همبستگی پیرسون، آزمونtوتحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین کل حمایت اجتماعی با خشونت خانگی والدین علیه فرزندان همبستگی منفیمعنی داری وجود دارد.بین بعد حمایت اجتماعیاز سوی خویشاوندان با خشونت خانگی والدین علیه فرزندان همبستگی منفی معناداری وجود دارد. همچنین، بین بعد حمایت اجتماعیاز سوی دیگران مهم با خشونت خانگی والدین علیه فرزندان همبستگی منفی معنی داری وجود دارد. ولی بین بعد حمایت اجتماعیازسوی دوستان با خشونت خانگی والدین علیه فرزندان همبستگی منفی معنی داری وجود ندارد.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثّر بر خشونت علیه زنان در خانواده های شهر خوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
خشونت علیه زنان از ابعاد مختلف جسمی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و جنسی قابل بررسی است و از مشخصات عمومی خشونت علیه زنان پنهان بودن آن از انظار عمومی است. در این تحقیق سعی شده است به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که عوامل اجتماعی مرتبط با رفتارهای خشونت بار زوجین کدامند؟ مقاله حاضر نتیجه مطالعه ای توصیفی تحلیلی با روش پیمایشی است. جامعه آماری مورد مطالعه پژوهش زنان متأهل ساکن در شهر خوی (در حدود 13468 نفر) بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 315 نفر برآورد شده است. نتایج به دست آمده از مطالعه نشان می دهد که متغیرهای مستقل وارده بر مدل قادر است 56 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کند. به لحاظ مقایسه بین ابعاد خشونت، خشونت جنسی بالاترین میانگین و خشونت فیزیکی کمترین میانگین را دارا بود. نتیجه اینکه میانگین خشونت کل در بین خانواده های شهر خوی در حد مطلوبی نمی باشد.
مقایسه نقش ابعاد عاطفی شخصیت و ویژگیهای جمعیت شناختی در پیشبینی خشونت خانوادگی در مراجعین تحت درمان نگهدارنده با متادون و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره چهاردهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵۶
539-556
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه نقش ابعاد عاطفی شخصیت و ویژگیهای جمعیت شناختی در پیشبینی خشونت خانوادگی در مراجعین تحت درمان نگهدارنده با متادون و افراد عادی بود. دویست و ده نفر (شامل 105 مراجع تحت درمان نگهدارنده با متادون و 105 فرد عادی) در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد که پرسشنامه خشونت خانوادگی و پرسشنامه خلق و خو و مزاج (TCI-56) را تکمیل نمایند. یافته ها نشان دادند که ابعاد عاطفی شخصیت و ویژگیهای جمعیت شناختی، خشونت خانوادگی را در افراد عادی و تحت درمان نگهدارنده با متادون پیشبینی نمی کند. همچنین میزان خشونت خانوادگی بین گروههای سنی مختلف افراد تحت درمان نگهدارنده با متادون، تفاوت معنادار نشان نمیدهد. در مقایسه ابعاد عاطفی شخصیت بین افراد با تجربه خشونت خانوادگی و افراد بدون تجربه خشونت خانوادگی، این نتیجه به دست آمد که دو گروه با هم تفاوت معنادار ندارند. بین افراد عادی و افراد تحت درمان متادون در مؤلفه های ع شخصیت نیز تفاوت معنادار وجود نداشت. یافته های پژوهش حاضر میتواند در حوزه خشونت خانوادگی و ابعاد شخصیت مفید باشد.
مقایسه انطباق پذیری و خشونت خانوادگی در خانواده های مبتلا به فرزندان بیمار روانی مزمن و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه انطباق پذیری و خشونت خانگی در خانواده های دارای فرزند مبتلا به بیماری روانی مزمن وعادی شهر بروجن انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه خانواده های دارای فرزند بیمار روانی مزمن بستری شده در مراکز نگهداری شبانه روزی (دختر و پسر) و خانواده های عادی شهر بروجن است . روش پژوهش، علی مقایسه ای بود. حجم نمونه شامل 30 خانواده دارای فرزند بیمار روانی مزمن دختر و 30 خانواده دارای فرزند بیمار روانی مزمن پسر و 60 خانواده عادی (30 دختر و 30 پسر) شهر بروجن می باشد که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه خشونت خانگی (مهدی زادگان و آتش پور 1391) و پرسشنامه انطباق پذیری و انسجام خانوادگی IV) - FACE ؛ السون، 2006) بود. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و استخراج داده های خام، تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش توسط نرم افزار SPSS ویرایش 23 صورت گرفت. یافته ها نشان داد که تفاوت گروه ها در انسجام بی قید و بند، انطباق پذیری متوازن و خشونت در دو گروه دارای فرزند بیمار روانی مزمن و زوجین دارای فرزند سالم معنادار است. همچنین میانگین بعد انسجام بی قید و بند و خشونت در زوجین دارای فرزند سالم بیشتر از زوجین دارای فرزند بیمار روانی مزمن است. میانگین بعد انطباق پذیری متوازن زوجین دارای فرزند بیمارروانی مزمن بیشتر از زوجین دارای فرزند سالم است. این پژوهش نشان داد که انطباق پذیری در خانواده های دارای فرزند مبتلا به بیماری روانی بیشتر و خشونت خانگی در بین این خانواده ها کمتر است.
رابطه بین خشونت خانوادگی با کارکرد خانواده در زنان
منبع:
زن و فرهنگ سال پنجم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱۷
65-73
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین خشونت خانوادگی با کارکرد خانواده در زنان انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان شهر شاهین شهر تشکیل می دادند که تعداد آنها 67000 نفر بود که از بین آنان تعداد 393 نفر (198 نفر زنان شاغل و 195 نفر زنان خانه دار) به شیوه تصادفی چند مرحله ای انتخاب و گروه نمونه را تشکیل دادند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های خشونت خانوادگی و پویائی درون خانواده (F.A.D) بود. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین خشونت جسمی، خشونت عاطفی، خشونت کلامی و خشونت جنسی با کارکرد خانواده رابطه منفی معناداری وجود دارد (05/0 ≥P و 01/0 ≥P). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که خشونت جنسی و کلامی قادر به پیش بینی کارکرد خانواده می باشد.
مطالعه جامعه شناختی میزان خشونت علیه زنان در خانواده و عوامل موثر برآن(مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
279 - 322
حوزه های تخصصی:
خشونت خانگی واقعیتی است که در همه جوامع وجود دارد و عوامل گوناگونی بر آن تأثیر دارد. به دلیل شیوع این پدیده در خانواده ها مطالعه حاضر بنا دارد به بررسی رابطه بین همسرآزاری(خشونت علیه زنان)در خانواده و عوامل اجتماعی مؤثر برآن بپردازد. هدف این تحقیق شناخت میزان و نوع این پدیده در شهر کرمانشاه می باشد. جامعه آماری این پژوهش ،زنان متأهل شهر کرمانشاه می باشد که حداقل یکسال از ازدواج آنها گذشته باشد.نمونه گیری در این تحقیق براساس نمونه گیری خوشه ای واز جمعیت نمونه(200 نفر) اطلاعات توسط پرسشنامه همراه با مصاحبه جمع آوری شد.برطبق یافته های پژوهش بین تصوراقتدارگرایانه مرد از نقش خود و خشونت علیه زنان رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد.همچنین رابطه معکوسی بین میزان خشونت علیه زنان و میزان مذهبی بودن زنان و مردان وجود دارد و رابطه معکوسی بین میزان تحصیلات زن و مردان و خشونت خانگی علیه آنان وجود دارد.براساس معادله رگرسیون، متغیر تصور سلطه گرایانه مرد و میزان انجام کارهای خانه توسط زن تأثیر مثبتی بر خشونت علیه زنان دارند و متغیر مذهبی بودن مرد تأثیر منفی و معکوسی برخشونت علیه زنان دارد.همچنین مقادیر بتا نشان میدهد که متغیرتصور سلطه گرایانه مرد از خود بیشترین تأثیر(35/0)را بر متغیر وابسته دارد، در مرتبه بعد(میزان مذهبی بودن مرد 17/0-) و سپس میزان انجام امور منزل توسط زن(15/0) قرار دارد.
اثر بخشی آموزش مدیریت خشم بر کاهش الگوهای خشونت در روابط زوجین در شهر همدان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظورتعیین اثر بخشی آموزش مدیریت خشم در کاهش الگوهای خشونت وسلامت روان زوجین در شهر همدان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی است وبرای انجام آن از بین زوجینی که به مرکز مشاوره نیروی انتظامی شهر همدان مراجعه کرده بودند ، 40 آزمودنی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب وبه طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت برنامه آموزشی مدیریت خشم قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های سلامت روان و خشونت خانوادگی قبل وبعد از مداخلات جمع آوری شدن و به وسیله تحلیل کواریانس تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های مدیریت خشم می تواند خشونت خانوادگی را به طور معنا داری کاهش داده و سلامت روان زوجین را افزایش دهد. میان گروه های آزمایش وکنترل از لحاظ خشونت خانگی وسلامت روان تفاوت معنا داری وجود دارد. نتایج این پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که آموزش مهارت های مدیریت خشم روش مناسبی برای کاهش خشونت خانوادگی ودر نتیجه بهبود سلامت روان زوجین می باشد. آموزش مدیریت احتمالاً از طریق تقویت مهارت های رفتاری تنظیم و تغییر کرده و ایجاد هیجانات خوشایند به زوجین کمک می کند که خشونت خودشان را کاهش دهند، در اثر این تغییرات مطلوب رفتاری و هیجانی سلامت روان زوجین بهبودیافت.