مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
فرار از منزل
حوزه های تخصصی:
"طرح مساله: پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین مولفه های هوش هیجانی و ریسک فرار از منزل در دختران نوجوان اجرا شد.
روش: این پژوهش همبستگی از نوع تحلیل رگرسیون چندگانه بود. 500 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه و پیش دانشگاهی مناطق 2، 5 و 7 آموزش و پرورش شهر مشهد که به شیوه تصادفی طبقه ای خوشه ای انتخاب شده بودند با استفاده از پرسشنامه های ویژگیهای جمعیت شناختی، ریسک فرار از منزل و هوش هیجانی بار - اون مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین هوش هیجانی کلی و برخی از مولفه های آن شامل احترام به خود، شادکامی، واقعیت سنجی، خودآگاهی هیجانی، تحمل استرس، انعطاف پذیری، مهارت تکانه، مسوولیت پذیری اجتماعی و حل مساله با ریسک فرار از دختران از منزل همبستگی منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون به ترتیب حاکی از نقش برجسته تر واقعیت سنجی، مهارت تکانه و شادکامی بر ریسک فرار دختران از منزل بود.
نتایج: نتایج از تاثیر احتمالی مولفه های هوش هیجانی بر ریسک فرار دختران از منزل حمایت می کند. مولفه واقعیت سنجی برجسته ترین متغیر در پیش بینی ریسک فرار دختران از منزل بود.
"
فرار زنان همسردار از منزل: بررسی عوامل موثر اجتماعی - روانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"طرح مساله: برنامه ریزی برای پیشگیری و کنترل پدیده فرار زنان همسردار از منزل نیازمند اطلاع از عوامل موثر از شبکه علیتی پیچیده زیستی، اجتماعی و روانی آن در سطح خانواده اصلی، خانه همسر و جامعه است. هدف مقاله حاضر بررسی عوامل اجتماعی - روانی موثر بر این پدیده است.
روش: در این تحقیق از دو استراتژی مطالعه پیمایشی و مطالعه موردی بر اساس ثبت شرح زندگی نمونه ها استفاده شد و طی 8 ماه نمونه گیری مستمر در 9 مرکز سازمان بهزیستی و زندانها، مصاحبه با 31 نمونه ممکن شد.
یافته ها: اکثر زنان فراری که در معرض خشونت زیاد قرار داشته اند به دلیل ضعف شبکه حمایت اجتماعی احساس انزوا، بی قدرتی، بیگانگی، افسردگی و اضطراب می کنند و کمتر به منابع ارزشمند در خانواده دستیابی دارند و دارای منبع کنترل بیرونی و تیپ شخصیتی برونگرا و نوروتیک هستند.
نتایج: فرار زنان از منزل معلول شبکه پیچیده ای از عوامل روانی - اجتماعی است که نیازمند مطالعات تحلیلی بیشتر و تقویت نهادهای حمایتی و ارتقای آگاهی زنان درباره توانایی ها و حقوقشان است.
کلیدواژگان: ایران، زن همسردار، فرار از منزل
"
شیوع خشونت های خانوادگی تجربه شده در کودکان فراری و غیر فراری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"طرح مساله: تجربه خشونت خانوادگی از عوامل عمده فرار دختران و کودکان خیابانی از منزل به شمار می رود. پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای میزان شیوع و نوع خشونت های خانوادگی در میان دختران و پسران فراری و غیرفراری پرداخته است.
روش: در این پژوهش آزمودنی ها از دو گروه دختران فراری و کودکان خیابانی پذیرش شده در مراکز بهزیستی به عنوان گروه ملاک، و پسران محصل مقطع ابتدایی و راهنمایی و دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان و پایان راهنمایی به عنوان گروه مقایسه انتخاب شده، آزمودنی های دو گروه ملاک و مقایسه از حیث عامل سن و جنسیت کنترل شدند. به منظور سنجش میزان و نوع خشونت تجربه شده، مقیاس CTS توسط آزمودنی ها تکمیل گردید.
یافته ها: تحلیل داده حاکی از معنی دار بودن تفاوت تجربه خشونت خانوادگی میان دختران فراری با غیرفراری ها و کودکان خیابانی با کودکان عادی می باشد.
نتایج: با توجه به فراوانی بسیار بالای تجربه خشونت جسمی و روانی از جانب والدین در فراریان، ممکن است تجربه تنبیهات جسمانی و تحقیر و سرزنش های روانی یکی از عوامل مهم فرار کودکان از منزل باشد. همچنین، تجربه زیاد شاهد خشونت بین والدین بودن در کودکان فراری نشان دهنده متشنج و استرس زا بودن محیط خانوادگی آنان می باشد که این مساله در فرار کودکان بسیار موثر می باشد.
"
"ارتباط متغیرهای جمعیت شناختی با ریسک فرار از منزل در دختران نوجوان شهر مشهد "(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: در سال های اخیر فرار از منزل به ویژه در دختران نوجوان رو به افزایش است. مطالعات و تحقیقات زیادی پیرامون دختران فراری صورت گرفته است، اما مطالعات در زمینه ریسک فرار از منزل بسیار اندک می باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی با ریسک فرار از منزل در دختران نوجوان بود. روش کار: این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. 500 نفر از دانشآموزان دختر مقطع متوسطه و پیشدانشگاهی مناطق 2، 5 و 7 آموزش و پرورش شهر مشهد که به شیوه تصادفی طبقهای خوشهای انتخاب شده بودند، با استفاده از پرسشنامههای ویژگیهای جمعیتشناختی و ریسک فرار از منزل مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها به کمک همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: تحلیل دادهها نشان داد که بین سن آزمودنی ها (01/0P<)، تعداد اعضاء خانواده (05/0P<)، درآمد والدین (01/0P<)، سن و سطح تحصیلی والدین(01/0P<) با ریسک فرار دختران از منزل رابطه معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل واریانس یک راهه و آزمون شفه حاکی از تاثیر وضعیت تحصیلی(01/0P<)، ترتیب تولد(05/0P<) و نوع سرپرست (05/0P<) بر ریسک فرار از منزل بود. ارتباط سایر متغیرها با ریسک فرار از منزل معنادار نبود.بحث: نتایج بیانگر ارتباط برخی از متغیرهای جمعیت شناختی با ریسک فرار از منزل در دختران بود.
"
مقایسه عملکرد خانواده دختران اقدام کننده به فرار از منزل با گروه شاهد در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با در نظر گرفتن اهمیت رابطه عملکرد خانواده با رفتارهای سازش یافته در اعضای آن، هدف این تحقیق مقایسه عملکرد خانواده دختران در شهر اصفهان بود. مواد و روش ها: این پژوهش، از نوع پیمایشی بود. نمونه این پژوهش، تمامی 31 دختر فراری بودند که در 6 ماهه اول سال 1385 از طریق نیروی انتظامی و قوه قضائیه به مرکز اورژانس اجتماعی شهر اصفهان ارجاع گردیدند. 31 نفر نیز به عنوان گروه شاهد از میان دانشجویان یکی از دانشگاه های آزاد اسلامی، انتخاب شدند. نمونه گیری دو گروه، به روش در دسترس انجام گرفت و هر دو گروه به سوالات پرسشنامه عملکرد خانواده بلوم پاسخ دادند. در نهایت، داده ها به کمک آزمون تجزیه و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: دو گروه در مقیاس های جامعه پذیری، منبع کنترل بیرونی، تعارض، سبک های تربیتی مستبد، آزاد منش و بی قید و بند، آرمان خانواده، پیوستگی و ابراز وجود (بیانگری) با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند (P<0.05).. نتیجه گیری: خانواده دختران فراری با ویژگی هایی چون عدم نزدیکی عاطفی، برقراری ارتباطات اجتماعی محدود و تمایل کم به این گونه روابط، تحت کنترل ندیدن رویدادها، تعاملات همراه با تعارض اعضای خانواده، قوانین محدود یا سرسختانه، مشارکت ضعیف اعضا در تصمیم گیری ها، فخر و مباهات کم به خانواده، عدم ابراز آزادانه احساسات و افکار مشخص می شوند.
مقایسه برخی ویژگی های روسپی های بزرگسال و کودک در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برخی ویژگی های فردی، خانوادگی و اجتماعی دو گروه زنان و دخترانی را که در سنین قبل و پس از 18 سالگی تن فروشی را شروع کرده اند، مقایسه می کند. مهمترین عوامل خطر روسپی شدن کودکان عبارتند از: آزار جنسی در کودکی، فرار از منزل، اجبار به روسپیگری، حضور روسپی در بین دوستان، سابقه سوء مصرف پدر، مسئولیت تامین مخارج دیگران (بارتکفل)، سابقه سوء مصرف مواد مادر، سابقه بازداشت قبل از روسپیگری. نتایج این مطالعه یافته های پژوهش های پیشین در زمینه ویژگیهای کودکان آزار دیده و عوامل خطر که احتمال روسپی شدن کودکان را افزایش می دهد، تایید می کند.
عوامل موثر بر گریز دختران از خانه
حوزه های تخصصی:
فرار دختران از خانه اگر چه در نگاه اول پدیده ای فردی است اما با توجه به پیامد های سوء آن که در نظم اجتماعی اختلال و آشفتگی ایجاد می کند، منشا بسیاری از رفتارهای ضد اجتماعی و انحرافی مانند خودفروشی، اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی، توزیع مواد مخدر، تشکیل باندهای فساد و فریب سایر زنان و دختران، رواج روسپی گری و شیوع انواع بیماری های مقاربتی و ... می شود. این پدیده سبب می شود که سطح جرم و جنایت در جامعه افزایش یابد و در نتیجه امنیت و سلامت اجتماعی به مخاطره بیافتد.فرار دختران از خانه معلول شبکه پیچیده ای از عوامل موثر خانوادگی، روانی، اجتماعی و فرهنگی است که شناخت آنها مستلزم تلاش علمی دقیق و جامع است. در این راستا پژوهش حاضر به منظور شناسایی عوامل اجتماعی موثر بر فرار دختران از خانه طراحی و اجرا شده است.در این پ ژوهش ابتدا مبانی نظری موضوع در حوزه های نظری گوناگون تدوین و چارچوب نظری و فرضیات تحقیق تنظیم شده و مدل تحلیلی تحقیق طراحی گردیده است.با توجه به محتوای موضوع تحقیق و اهداف و فرضیات مطرح شده در این تحقیق، از روش «علی–مقایسه ای» استفاده شده است. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل تمامی دختران 12 تا 25 ساله دو شهر تهران و مشهد بوده که به هر دلیلی از منزل فرار کرده اند. در رابطه با دختران فراری، ما عملا با «جامعه در دسترس» سر و کار داریم، یعنی دخترانی که در مراکز گوناگون سازمان بهزیستی در دو شهر تهران و مشهد نگهداری می شوند که در زمان انجام تحقیق حدود 63 نفر در تهران و 80 نفر در شهر مشهد بوده اند. با توجه به حجم محدود جامعه آماری مناسب تر این بود که تمام نمونه موجود مورد مطالعه قرار گیرند. لذا تمام 143 دختر فراری در دسترس مورد مطالعه قرار گرفتند. جامعه آماری دیگری که برای مقایسه با این جامعه در نظر گرفته شده است شامل تمامی دختران عادی 12 تا 25 ساله شهرهای تهران و مشهد بوده اند. در خصوص دختران عادی نیز با توجه به حجم نمونه، 150 نفر در تهران و 150 نفر در مشهد به شیوه اتفاقی سیستماتیک در پارک ها و مراکز خرید سطح شهرهای تهران و مشهد انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. بر مبنای نتایج به دست آمده از آزمون t، در هر یک از شهرهای مشهد و تهران و بطور کلی در هر دو شهر تفاوت معناداری در شاخص های زیر، بین دختران فراری و غیرفراری وجود دارد: نااستواری روابط والدین، واگذاری مسوولیت بزرگسالان به دختران، وجود سابقه جرم یا رفتار انحرافی در خانواده دختران، تضاد با سرپرستان، احساس اهمیت در خانواده، کنترل اجتماعی خانواده، احساس تبعیض در خانواده، عزت نفس و احساس خوشبختی. نتایج تحلیل رگرسیونی نیز حاکی از آن است که متغیرهای؛ نااستواری روابط والدین، سبک تربیتی خانواده، موقعیت اجتماعی-اقتصادی، نوع رابطه دختران با پدر، خودپنداره، تضاد دختران با والدین و پایبندی خانواده به ارزش های دینی در پیش بینی متغیر فرار دختران از منزل معنادار بودند.در پایان راهکارهای دوازده گانه ای بر اساس نتایج حاصله از تحقیق برای کاهش این پدیده اجتماعی پیشنهاد گردید
نقش اجتناب تجربی و دشواری در تنظیم هیجان در پیش بینی رفتارهای آسیب به خود در دختران نوجوان با سابقه فرار از منزل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش اجتناب تجربی و دشواری در تنظیم هیجان در پیش بینی رفتارهای آسیب به خود در دختران نوجوان با سابقه فرار از منزل بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دختران نوجوان مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب و سرپناه شبانه شهر تهران در سال 1399 بودند که از بین آنها تعداد 90 نفر دارای سابقه فرار از منزل به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد آسیب به خود سانسون و همکاران (1998)، مقیاس پذیرش و عمل باند و همکاران (2011) و دشواری در تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان داد اجتناب تجربی و دشواری در تنظیم هیجان با رفتارهای آسیب به خود رابطه مثبت معنادار داشتند (01/0 P< ). همچنین نتایج نشان داد که اجتناب تجربی 46/0، فقدان آگاهی هیجانی 21/0 و عدم دسترسی به رفتارهای هیجانی 31/0 از رفتارهای آسیب به خود را پیش بینی می کنند. با توجه به نقش اجتناب تجربی و دشواری در تنظیم هیجان در پیش بینی آسیب به خود، اجرای کارگاه های آموزشی بر مبنای راهبردهای تنظیم هیجان و اجتناب تجربی ضروری به نظر می رسد.
مدیریت پیش گیری فرار از منزل با رویکرد فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی مدیریت پیشگیری فرار از منزل با رویکرد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی انجام شد. این پژوهش، ازلحاظ راهبرد، اکتشافی و ازمنظر روش شناسی، پژوهشی آمیخته (کیفی- کمی) است. ابزار گردآوری اطلاعات در مرحله کیفی، اسنادی، مطالعه پرونده های فرار و با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده در بخش کیفی، با استفاده از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی، با بهره گیری از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و درنهایت تحلیل مسیر معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج مبین آن است که مدیریت پیش گیری فرار از منزل با رویکرد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، شامل 34 مفهوم پایه ای، 3 مفهوم سازمان دهنده و یک مفهوم فراگیر است. همچنین، مشخص شد که بارهای عاملی تمام گویه های هر 3 عامل پژوهش به جز گویه 13، عامل اقتصادی بیشتر از 4/0 به دست آمده و کفایت لازم را برای ماندن در پژوهش دارند و مقادیر بارهای عاملی آن ها مناسب و از برازش مطلوب برخوردار است. یافته ها نشان داد که مقدار R2 برای سه عامل فرهنگی (212/0)، اقتصادی (205/0) و اجتماعی (199/0) بیشتر از 19/0 و مقادیر Q2 برای سه عامل فرهنگی (337/0)، اقتصادی (326/0) و اجتماعی (236/0) بیشتر از 15/0 ب دست آمده اند، بنابراین می توان به برازش الگو از بعد ساختاری اعتماد کرد. براساس رتبه میانگین مؤلفه ها، مؤلفه فرهنگی با رتبه میانگین 24/2 بیشترین اهمیت را دارد و مؤلفه های اجتماعی(01/2) و اقتصادی(75/1)، به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند.
نقش بازدارندگی باور دینی در گرایش دختران دانش آموز به فرار از منزل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۵ شماره ۶۰
60-33
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بزهکاری جوانان و نوجوانان یک مسأله اجتماعی جدی است، نوجوانان و بزهکاران در دو صورت به عمل بزهکارانه دست می زنند، یا اینکه در فشار قرار می گیرند و یا اینکه ارزشها و اعتقاداتی دارند که رفتار بزهکارانه آنها را تأیید می کند، وفاداری فرد به ارزشها و اصول اخلاقی جامعه باعث دور شدن از مشارکت در امور انحرافی می شود و نوجوانانی که به طور جدی به اصول اخلاقی شرکت در هنجارها و ارزشهای اجتماعی معتقدند، احتمال کمتری وجود دارد که از آنها منحرف شوند. در نهایت اینکه اگر فرد معتقد باشد نقض اصول رسمی( قوانین) و غیررسمی( هنجارهای اجتماعی) کاری نادرست است، دیگر درگیر فعالیتهای بزهکارانه نخواهد شد، از آنجائیکه به نظر می رسد دین تأثیر بسیار قابل توجهی در بسیاری از جنبه های زندگی افراد دارد، باید توجه کافی به عوامل مذهبی داشته باشیم. در این مقاله با استفاده از نظریه پیوند اجتماعی هیرشی و با تأکید بر عنصر باور دینی، به تبیین جامعه شناختی تأثیر باور دینی بر گرایش به فرار از منزل به عنوان یک رفتار انحرافی در میان دختران دانش آموز پرداخته می شود. روش: پژوهش حاضر به صورت طرح تحقیق توصیفی رابطه ای است که داده ها در بین 370 نفر از دختران دبیرستانی شهر بابلسر که با روشهای تلفیقی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و طبقه بندی متناسب انتخاب شدند، با استفاده از پرسشنامه خود اجرا گردآوری شده است و یافته ها با استفاده از نرم افزار لیزرل مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. یافته ها: بنابر نتایج مدل معادلات ساختاری، این فرضیه تحقیق که باور دینی اثری بازدارنده بر گرایش به فرار از منزل در میان دختران دانش آموز دبیرستانی دارد، مورد تأیید قرار گرفت و تأثیر باور دینی بر گرایش به فرار از منزل (31/.-) می باشد. بحث: اگر باورهای دینی به نحو احسن در افراد نهادینه شده باشد، تحمل سختیها و مشکلات را برای فرد نوجوان آسان کرده و موجب تحکیم پیوندهای اجتماعی در افراد و درک و ضرورت رعایت هنجارها و قوانین اجتماعی می شود که می تواند انگیزه انجام کارهای انحرافی را در افراد کاهش دهد. "باور" نگرشهای نوجوان از قوانین اجتماعی را نشان داده و هنگامی که ضعیف می شود، ارتکاب رفتارهای بزهکارانه را ممکن می سازد، زیرا فرد دارای هیچ نگرشی نمی باشد که آنرا منع سازد. به طور کلی اعتقادات مذهبی متداول، نوجوانان را به پذیرش اصول دینی یا ممانعت در مقابل رفتار بزهکاری تشویق می کنند.