مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
مشاهده
حوزههای تخصصی:
هر تحقیقی از مجموعه فعالیت های مرتبط به هم تشکیل شده است؛ در یک سو نظریه و مفاهیم وابسته به آن و در سوی دیگر داده های متشکل از اجزایی قرار دارند که مورد مشاهده واقع شده اند. اهمیت واحد مشاهده در این است بر مبنای آن استنباط نظری و نتیجه گیری صورت می گیرد بنابراین درک ویژگی های واحد مشاهده ضروری است. این امر به ویژه در تحقیقات کیفی که واحد های مشاهده نسبت به تحقیقات کمی، از تنوع بیشتری برخوردارند و درعین حال مدیریت آنها نیازمند در نظر گرفتن نکته های جزئی است، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این مقاله ابتدا درباره ویژگی های واحد مشاهده مانند نقش واحد مشاهده در تحقیق، ارتباط آن با پرسش های پژوهش، اهمیت آن در نمونه گیری کیفی و تفاوت آن با سایر مفاهیم مشابه (واحد ثبت، شمارش و تجزیه و تحلیل) بحث می شود. سپس انواع واحدهای مشاهده و منابع آن در تحقیقات کیفی مانند اسناد و مدارک، داده های موجود، نتایج تحقیقات قبلی، وقایع و تفسیر آنها مورد بررسی قرار می گیرد. سرانجامرابطه داده ها با تجزیه و تحلیل، در تأثیر متقابل واحد های مشاهده در شکل دهی به تحلیل ها و تأثیر تحلیل ها بر چگونگی و انتخاب واحد های مشاهده بررسی می شوند.
نقش مشاهده در هنر معاصر: امکان و ضرورت مشاهده در غیاب فرم در هنرهای تجسمی، نمایشی و موسیقی از نظر لومان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیکلاس لومان، در مسیر روشن تر ساختن کارکرد سیستم هنر، با تحلیل روابط پیچیده ی مشاهده، تمایز و فرم، بر نقش تعیین کننده مشاهده در هنر تأکید کرده است. با سه مشاهده گر فعال، یعنی سیستم هنر، هنرمند و مخاطب، کار تولید اثر هنری، تا ادراک آن ادامه می یابد. نزدیکیِ تولید و ادراک به معنای متفاوت مشاهده و فرم بازمی گردد که شرط تحقق آنها، وجود تمایزات است. در هنگام مشاهده هر فرم، تنها یک سوی تمایز آشکار و سویه ی دیگر که غیابش شرط مشاهده است، از نظر پنهان است. در هنر معاصر، در آثار کسانی مانند مارسل دوشان، جان کیج و دیگران، هنر به مثابه بازی زیباشناختی فرم ها در همین معنا جلوه گری می کند. علاوه بر این، در سینما نیز برای پذیرش جهان ساختگی روی پرده به عنوان واقعیت از جانب مخاطبان، مشاهده در این معنا ضروری است. وقتی مشاهده فراتر از ادراک حسی صِرف و قابلیت نشان گذاری و تمایزگذاری تعریف شود، آنگاه سیستم هنر قادر به مشاهده و مدیریت آن است. در این نظریه، ضمن کنار گذاشتن بحث شانس و اتفاق، نقش و اهمیت نام هنرمند در مقبول واقع شدن اثر هنری تحدید شده است. با خوانش و ارائه ی شرح مبسوط تری از این نظریه، توفیق آن را در زمینه ی تشخیص هنر دشوار فهم معاصر ارزیابی می کنیم.
فرمالیسم از نگاه کلایو بل و نیکلاس لومان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
13 - 18
حوزههای تخصصی:
در تحلیل های زیباشناختی همواره اندیشمندان سعی بر آن داشته اند تا هنر را با ویژگی خاصی تعریف کنند که فصل مشترک تمام آثار هنری باشد. اما، آن چه آنان ارائه کرده اند، مانند بازنمایی و فرانمایی صرفاً برخی آثار هنری یا دوره های هنری را پوشش می دهد. فرمالیسم چونان روشی در تحلیل زیباشناختی با غرض فائق آمدن بر این معضل، بر عناصر ساختاری و ویژگی های صوری، حسی یا ادراکی تأکید می کند. ضرورت بکارگیری چنین روشی در دور شدن هنر مدرن از ارائه ی تصاویر واضح و روشن است. برخی تحلیل گران با توسل به گرایش فرمالیستی تلاش کردند تا علت انگیزش زیباشناختی را در مواجهه با فرم بجویند. کلایو بل، یکی از تحلیل گران فرمالیست، فهم هنری را بر نمایش «فرم معنادار» استوار دانست، البته ابهام فرم و اصطلاح معناداری، یکی از نقاط ضعف نظریه اوست. به نظر می رسد در نظریه ی سیستمی نیکلاس لومان، فرمالیسم و فرم، متفاوت از آن چه تاکنون متداول بوده به گونه ای تعریف شده که چه بسا بتواند موضع بل را نه ابطال، بلکه تعدیل کند، زیرا لومان، فصل مشترک تمام آثار هنری را در مشاهده می دانست. در این نوشتار با تطبیق آرای این دو اندیشمند از خلال ترجمه، تحلیل و تدقیق در آثار اصلی آنان به برداشتی متفاوت از فرمالیسم دست یافته می شود.
بازپژوهی فقهی مسئولیت کیفری ناظر غیر دیده بان در جنایت قتل عمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
170 - 194
دیده بانی در جنایت قتل که موجب تسهیل در تحقق جرم می شود، از مصادیق معاونت بوده و از نظر حقوقی به دلیل نظریه استعاره مجرمیت معاونت از جرم اصلی، قابل مجازات است و از نظر فقهی، با توجه به روایات موجود، مجازات کور کردن چشم برای دیده بان پیش بینی شده است. اما در مورد ناظر غیر دیده بان مشهور فقها هیچ گونه مسئولیتی را متوجه شخص ناظر نمی دانند درحالی که در فرض وجود وظیفه قانونی و ترک فعل از سوی ناظر ترتب مسئولیت کیفری امری انکار ناپذیر می باشد. از سوی دیگر در صورت عدم وجود مسئولیت قانونی، با سنجش حالت ناظر نسبت به مجنی علیه ترتب مسئولیت کیفری از راه معاونت و تسبیب امکان پذیر است. و با استناد به قاعده «حرمت اعانت بر اثم» و براساس قاعده «التعزیر لکل امر محرّم» قابلیت مجازات ناظر غیر دیده بان ثابت می باشد . در این پژوهش تلاش شده با بررسی نظریات مختلف، مسئولیت کیفری ناظر غیر دیده بان در جنایت به اثبات برسد تا با لزوم اقدام متناسب از سوی حاضران در صحنه قتل، از تحقق جرائم و آسیب های اجتماعی پیشگیری شود.
استعارههمفهومی «دانستن به مثابه ی دیدن» در نظام فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
در چارچوب نظریه ی استعاره های مفهومی، استعاره ها بخش جدایی ناپذیری از نظریات و تئوری های علمی محسوب می گردند. بسیاری از مفاهیم انتزاعی و تئوری های حامل این مفاهیم بواسطه استعاره های مفهومی قابل فهم و تبیین شده اند. استعاره «دانستن به مثابه ی دیدن» ریشه در تجارب مشترک انسانی دارد. این استعاره علاوه بر حضور در زبان روزمره و عرفی، به متون فلسفی و عرفانی نیز راه یافته است. ملاصدرا از این استعاره جهت توصیف و تبیین معرفت حضوری بهره برده است. در فرایند دیدن، سه عنصر قابل تفکیک است؛ بیننده، شی دیده شده و نسبت میان بیننده و شی دیده شده. هر کدام از این عناصر بواسطه استعاره های فرعی دیگری جهت تبیین معرفت حضوری بکار گرفته شده اند. استعاره های «عالم به مثابه بیننده»، «معلوم به مثابه شی دیده شده» و «کیفیت علم به مثابه نسبت میان بیننده و شی دیده شده» در ذیل استعاره «دانستن به مثابه دیدن» قابل تعریف است. این استعاره ها تنها جنبه آموزشی و یا زیبایی شناختی ندارند بلکه بخش جدایی ناپذیری از تبیین نظریه معرفت در دستگاه فلسفی ملاصدرا محسوب می شوند.
نظریه پردازی تجربی در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
آنچه در علوم اجتماعی، به طور عام، و در رشته روابط بین الملل، به طور خاص، بسیار مورد توجه بوده نظریه است اما فرایند ساختن یا شکل گیری این نظریه، یعنی نظریه پردازی، مورد غفلت دانشمندان این حوزه بوده است. در رابطه با نظریه پردازی و آغاز آن بین دانشمندان علوم اجتماعی اختلاف نظر وجود دارد، در حالی که چشم انداز گرایان آغاز علم و نظریه پردازی را نظریه تصور می کنند، تجربه گرایان نظریه را مسبوق بر مشاهده می دانند. نظریه پردازی تجربی فرایندی است که از مشاهده آغاز شده و به نظریه ختم می شود و در این فرایند مراحل مختلفی وجود دارد که به طور کلی دو مرحله زمینه اکتشاف و زمینه داوری را در بر می گیرد. نظریه تجربی در صدد تبیین رابطه اجزاء واقعیت مورد مطالعه و تبیین چرایی عمل کرد قانون یا قوانین مبین واقعیت است. همچنین نظریه از قدرت پیش بینی کنندگی برخوردار است که با توسل به قیاس ممکن می شود. در نهایت می توان از تبیین و پیش بینی نیز فراتر رفته و بر مبنای نظریه موجود به سناریونویسی و تجویز راهبردهای مقتضی پرداخت. در این راستا، هدف پژوهش حاضر این است تا با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، فرایند پیشرفت نظریه پردازی، و به تبع، علم را از مشاهده تا تجویز توصیف و تبیین کند.
تحلیل عرفانی تجلّی حق و مشاهده حضرت محمد(ص) در معراج (براساس روایت نظامی گنجوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
439 - 457
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ابتدا معراج پیامبر به شیوه روایت نظامی گنجوی بحث و تحلیل می شود. معراج از وقایعی شگرفی است که برای شخص پیامبر اتفاق افتاد. هریک از مفسران، اهل حدیث و روایت و تحلیل گران دینی براساس مشرب عرفانی یا دینی خود (تسنّن یا تشیّع) گزارش های جالبی داده اند. محتوای گزارش هایی که از نحوه معراج پیامبر شده است با بسیاری از آموزه ها و تجربیات عرفانی همسو است؛ یعنی عارفان و صوفیان سعی کرده اند برخی از مبانی عرفانی و پیکره آن را با سیر روحانی و جسمانی پیامبر همسو کنند. مبانی و مفاهیمی مانند «تجلی حق»، «سِتر»، «حجاب»، «مشاهده»، «دل» و مانند اینها از این دسته اند. هدف عمده پژوهش، بازخوانی، نقد و تفسر معراج پیامبر و هم خوانی برخی از مفاهیم پرورش یافته عرفانی، مطابق با آن است.
استعاره های مفهومی علم حضوری در فلسفه سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
243 - 270
حوزههای تخصصی:
براساس آخرین نظریات حوزه معناشناسی شناختی، بشر به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه، برای ساده سازی مفاهیم پیچیده ذهنی از استعاره مفهومی استفاده می کند. فیلسوفان، از کسانی هستند که برای فهم پذیرساختن مفاهیم انتزاعی فلسفی، از استعاره های مفهومی بسیار بهره برده اند. در پژوهش حاضر به کارگیری استعاره های مفهومی برای تبیین علم حضوری در اندیشه ابن سینا بررسی می شود. ابن سینا از این استعاره ها برای مفهوم سازی و ساده سازی علم حضوری بهره برده است. او معتقد است که ادراک حضوری زمانی حاصل می شود که معلوم نزد عالِم یعنی نفس حضور یابد؛ اما درعین حال این حضور را تنها شرط لازم برای حصول معرفت نمی داند و معتقد است که باید فرایند مشاهده و اشراق نیز فراهم باشد تا حضور به کسب علم بینجامد. باتوجه به برداشت هایی که از سخنان وی می شود، دو استعاره «علم حضوری، دیدن است» و «علم حضوری، اشراق است»، به دست می آید که در استعاره دیدن، سه عنصر یعنی بیننده و شیءِ دیده شده و نسبت میان آن ها حائز اهمیت است و در استعاره اشراق هم دو عنصر تابنده و شیءِ مستنیر وجود دارد. این مقاله باروش توصیفی تحلیلی می کوشد به بررسی استعاره هایِ مفهومی به کاررفته در علم حضوری در فلسفه سینوی با روش کاملاً اکتشافی و درنتیجه به دوراز هرگونه فرضیه سازی بپردازد.
افق های پوزیتیویستی در تاریخ نگاری ایرانی - اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
127 - 149
حوزههای تخصصی:
تاریخنگاری پوزیتیویستی یکی از انواع تاریخنگاری های مدرن است که در سده نوزدهم میلادی تحث تأثیر گسترش اندیشه پوزیتیویسم پدید آمد. اصالت دادن به تجربه و مشاهده، تفکیک گزاره های عینی از داوری های ارزشی، تلاش برای نگارش تاریخ آنگونه که روی داده، سندگرایی و تکیه بر منابع اصلی از مهمترین مفروضات این نوع تاریخنگاری است. در واقع از نظرگاه پوزیتیویست ها مورخ گزارش گری دقیق و امین است که با استناد به اسناد و شواهد معتبر بیشتر به دنبال کشف گذشته است تا بازسازی آن. به دیگر سخن، جهان عینی بیرونی (تاریخ در معنای رویدادهای گذشته) منتظر کشف واقع گرایانه از جانب مورخ است. با این وصف، این مقاله بدون آنکه بخواهد مفهومی مدرن را بر معرفتی پیشامدرن تحمیل کند، در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که آیا در سنت تاریخنگاری ایرانی اسلامی نشانه ها و نمونه هایی از تاریخنگاری مبتنی بر این مفروضات وجود دارد؟ بر مبنای یافته های تحقیق برخی از مورخان بزرگ مسلمان نظیر بیرونی، مسکویه، مقدسی، یعقوبی، مسعودی، حمزه اصفهانی و ...، در تاریخنگاری خود معتقد به مبانی و روش هایی بوده اند که در سده های نوزدهم و بیستم میلادی همان مبانی و روش ها مورد قبول و تأکید مورخان پوزیتیویست بوده است.