مطالب مرتبط با کلیدواژه

متافیزیک طبیعی شده


۱.

رابطه متافیزیک و علوم شناختی: نقدی بر متافیزیک طبیعی شده آلوین گولدمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متافیزیک متافیزیک علمی علوم شناختی آلوین گولدمن متافیزیک طبیعی شده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۷ تعداد دانلود : ۴۵۹
علوم شناختی دانشی میان رشته ای است که به مطالعه چیستی ذهن و نحوه عملکرد آن می پردازد. در مقابل، دلمشغولی متافیزیک، مطالعه و کشف ساختارهای عینی واقعیت است. به غیر از «متافیزیک ذهن» که نقطه اشتراک این دو حوزه به شمار می آید، ارتباط چندانی میان آن ها متصور نیست. با اینحال، گولدمن -فیلسوف معاصر- معتقد است هر چند مطالعه ذهن تنها بخشی از متافیزیک به شمار می رود، اما در جریان هر تحقیق متافیزیکی نقش ایفا می کند. از نظر او، مطالعه ذهن بخشی از هر تحقیق متافیزیکی است، حتی آن دسته از تحقیقات متافیزیکی که پرسش از ذهن و حالات ذهنی هدف آن ها نیست. او پروژه اش را «متافیزیک طبیعی شده» می نامد و بر اساس آن، می کوشد نشان دهد که یافته های علوم شناختی، نقش اساسی در پذیرش یا رد یک نظریه متافیزیکی ایفا می کنند. هدف ما در این مقاله، تحلیل و بررسی رابطه متافیزیک و علوم شناختی بر مبنای متافیزیک طبیعی شده آلوین گولدمن است. بر این اساس، نشان خواهیم داد که هر چند یافته های علوم شناختی می توانند نقش قابل توجهی در متافیزیک ذهن و متافیزیک های مفهوم گرا داشته باشند، اما نقش آن ها در متافیزیک های واقع گرا محل تردید است. بعلاوه، نشان خواهیم داد که یافته های علوم شناختی به تنهایی و بدون بهره گیری از یک پیش زمینه متافیزیکی نمی توانند در داوری های متافیزیکی نقش آفرینی کنند.
۲.

ابهام در متافیزیک طبیعی شده: مطالعه ای موردی - بررسی انواع طبیعت گرایی در مواجهه متافیزیک و فیزیک نسبیت خاص در فلسفه زمان قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متافیزیک طبیعی شده متافیزیک زمان همزمانی نسبیت خاص سرمدی گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۶ تعداد دانلود : ۳۶۹
در این مقاله پس از بحث مختصری درباره اصول متافیزیک سنتی، به تعریف متافیزیک طبیعی شده می پردازیم. پس از آن به یک مثال ملموس از رابطه بین متافیزیک و علم در حوزه فلسفه زمان اشاره می کنیم. ادعای اول آن است که در متون فلسفه فیزیکی که درباره نسبیت خاص تحریر شده اند چهار نوع رهیافت کلی در مورد مساله زمان و ارتباط آن با نظریه نسبیت خاص وجود دارد. پس از آنکه به بررسی چهار رهیافت ذکر شده پرداختیم سعی خواهیم کرد وجوه طبیعی شده متافیزیکی این نوع نگاه ها را شناسایی کنیم. پس از بررسی این وجوه، نتیجه می گیریم که وجوه ذکر شده در فلسفه فیزیک (نسبیت خاص) به هیچ وجه متافیزیک را از متافیزیک سنتی متمایز نمی کنند. ادعای پایانی این مقاله این است که ابهامی اساسی در روشهای مصادیق ادعایی متافیزیک طبیعی شده وجود دارد.