مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
هوش مصنوعی
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
223 - 270
حوزه های تخصصی:
دنیای دیجیتال فرصت های متعددی را برای بازاریابان فراهم می کند تا به مشتری دسترسی پیدا کنند. بااین حال، در دنیای پرسرعت، یافتن راه های جدید و نوآورانه برای تبلیغات و فروش محصولات و خدمات بسیار مهم است. با توجه به پیشرفت هوش مصنوعی و توسعه آن در حوزه تبلیغات و فروش، متخصصان در حال حاضر ابزارهایی برای بازتعریف کامل درک فعلی از برندسازی، بازاریابی، تبلیغات و فروش دارند. محبوبیت روزافزون اینترنت و افزایش استفاده از دستگاه های تلفن همراه، حجم عظیمی از داده ها را برای مصرف کنندگان تولید می کند که سیستم های مبتنی بر هوش مصنوعی را تغذیه می کنند. این پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمی است که ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ نح وه گ ردآوری داده، از نوع مطالعات توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان متخصص در حوزه بازاریابی دیجیتال و IT در حوزه تبلیغات و فروش، بودند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. در بخش کیفی ابزار گردآوری اطلاعات، بررسی کتابخانه ای و مقالات، مصاحبه و در بخش کم ی پرسشنامه بود. در بخش کیفی روش تحلیل داده ها، با استفاده از تحلیل تم که با نرم افزار MAXQDA و ب ا استفاده از روش کدگذاری تدوین شد و در بخش کمی، روش تحلیل بر مبنای آزمون همبستگی کندال بود. مطابق با نتایج پژوهش، 7 تم اصلی، 22 تم فرعی و 44 کد کشف شدند که شامل پیامدهای کاربرد هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در تبلیغات و فروش بودند.
واکاوی ابعاد خط مشی به کارگیری هوش مصنوعی در نظام سلامت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
181 - 204
حوزه های تخصصی:
خط مشی گذاران برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه در محیط های پیچیده مانند نظام های سلامت به اطلاعات دقیق و به موقع نیاز دارند. در هنگام مواجهه نظام های سلامت با مسائل پیچیده، چند بعدی و نوپدید، به کارگیری ابزارهای سنتی خط مشی گذاری محدودیت های قابل توجهی ایجاد می نماید. هدف این پژوهش شناسایی ابعاد مهم و تأثیرگذار در خط مشی گذاری به کارگیری هوش مصنوعی در نظام سلامت ایران است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و با رویکرد کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شده است. ضمن بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، داده های تکمیلی پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 16 نفر از خبرگان به روش نمونه گیری گلوله برفی و تا حد اشباع نظری داده ها گردآوری شد. برای بررسی ابزار پژوهش از روش سه سویه سازی استفاده شد. براساس پاسخ مشارکت کنندگان، در مرحله اول، 328 شناسه اولیه و در مرحله دوم 47 مضمون فرعی استخراج گردید. در مرحله سوم نیز پنج مضمون اصلی شامل: الزامات خط مشی، مناسب سازی اجرا، رشد و توسعه، کاربردها و سرانجام موانع و چالش های کاربست هوش مصنوعی در نظام سلامت کشور احصا شد. تجزیه و تحلیل داده های انجام شده امکان شناسایی مزایا و معایب استفاده از هوش مصنوعی در نظام سلامت را فراهم کرده است اما چالش اصلی در به کارگیری و بهره برداری از هوش مصنوعی در نظام سلامت، خود فناوری نیست که در جهان پیرامون ما در حال رشد و تکامل است، بلکه در چارچوب قانونی است که به وضوح فاقد مقررات مناسب و در نظر داشتن برخی تحولات سیاسی، اخلاقی، اجتماعی و قضایی است. همچنین به منظور جلوگیری از تعارض و حفظ رویکرد رشد و توسعه در به کارگیری آن، همکاری های بین بخشی و فرابخشی اهمیت دو چندان دارد.
تحلیل کارکرد فناوری فراجهان در نگهداشت و جذب دانش با استفاده از رویکرد تلفیقی مدل سازی ساختاری تفسیری و معادلات ساختاری (مورد مطالعه: صنعت برق کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
133 - 164
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت مدیریت دانش در بهبود عملکرد صنایع مختلف از جمله صنعت برق در زمینه-هایی همچون کاهش خطرات ایمنی، استفاده از سیستم های پیچیده و ...، نگهداشت و جذب دانش به منظور ارتقاء سطح مهارت کارکنان ضروری است. هدف از انجام این پژوهش بررسی چگونگی کارکرد فناوری فراجهان در نگهداشت و جذب دانش در صنعت برق کشور است. به منظور انجام پژوهش حاضر در ابتدا 12 دستاورد حاصل از کارکرد فناوری فراجهان با مرور پیشینه پژوهش شناسایی و به تأیید خبرگان و مدیران صنعت برق کشور رسید. در ادامه با استفاده از روش نمونه-گیری قضاوتی و نظرخواهی از 15 نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران صنعت برق کشور، نحوه ارتباط میان دستاوردهای حاصل از کارکرد فناوری فراجهان شناسایی و مدل مفهومی چگونگی کارکرد فناوری فراجهان در نگهداشت و جذب دانش در صنعت برق کشور با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری ارائه شد. مدل سازی ساختاری تفسیری دارای کاستی هایی از جمله اتکاء به شهود و قضاوت شرکت کنندگان است. این مشکل اعتبار رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری را تحت تأثیر قرار می دهد. برای حل این مشکل و به منظور اعتبارسنجی مدل ارائه شده حاصل از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری، از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS استفاده شد. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 350 پرسشنامه میان کارکنان و مدیران صنعت برق کشور توزیع و تعداد 307 پرسشنامه بازگشت داده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که فناوری فراجهان از طریق قابلیت هایی همچون هوش مصنوعی محیطی، شبیه سازی، پردازش زبان طبیعی، استفاده از شبکه های اجتماعی، تحلیل داده ها، سازماندهی دانش، همکاری، به اشتراک گذاری دانش، دسترسی به منابع گسترده، آموزش تعاملی، ذخیره سازی دانش و به روز رسانی دانش در نگهداشت و جذب دانش نقش اساسی دارد.
تاثیر آمادگی هوش مصنوعی بر رضایت شغلی با میانجی گری نوآوری هوش مصنوعی و تهدیدات درک شده در شرکت صنعت طلاکوب خلج
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۸ (جلد ۱)
107 - 118
حوزه های تخصصی:
هدف ؛ امروزه، بحث ویژگی های مدیریت مناسب و تأثیرات شگرف آن بر عملکرد نوآوری سازمان در شرکت های دولتی و خصوصی، به وضوح مشاهده می شود و اخیراً سبک های جدیدی از مدیریت مطرح شده است که می تواند در اجرای راهبردها و تعقیب اهداف سازمان بسیار مؤثر واقع شود؛ این تحقیق به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه هوش مصنوعی بر رضایت شغلی با میانجی گری نوآوری هوش مصنوعی و تهدیدات درک شده در شرکت صنعت طلاکوب خلج تأثیر می گذارند. طراحی/روش/رویکرد؛ این مدل با تجزیه و تحلیل پاسخ های نظرسنجی جمع آوری شده از 169 مدیران و کارکنان شرکت صنعت طلاکوب خلج با نرم افزار SPSS23 و Smart PLS3 مورد آزمایش قرار گرفته است. یافته ها؛ یافته های تحقیق نشان می دهدکه شناخت کارکنان بر نوآوری هوش مصنوعی تأثیر مستقیم مثبتی ندارد،شناخت کارکنان بر تهدیدات درک شده تاثیر مثبت و معناداری ندارد،شناخت کارکنان بر اخلاق تاثیر مثبت و معناداری دارد،توانایی کارکنان بر نوآوری هوش مصنوعی تاثیر مثبت و معناداری ندارد،توانایی کارکنان بر تهدیدات درک شده تاثیر مثبت و معناداری ندارد،توانایی کارکنان بر اخلاق تاثیر مثبت و معناداری دارد،بینش کارکنان بر نوآوری هوش مصنوعی تاثیر مثبت و معناداری ندارد،بینش کارکنان بر تهدیدات درک شده تاثیر مثبت و معناداری دارد،بینش کارکنان بر اخلاق تاثیر مثبت و معناداری دارد،اخلاق کارکنان برنوآوری هوش مصنوعی تاثیر مثبت و معناداری دارد،اخلاق کارکنان بر تهدیدات درک شده تاثیر مثبت و معناداری دارد،تهدیدات درک شده بر نوآوری هوش مصنوعی تاثیر مثبت و معناداری ندارد،نوآوری هوش مصنوعی بر رضایت شغلی تاثیر مثبت و معناداری دارد،تهدیدات درک شده بر رضایت شغلی تاثیر مثبت و معناداری دارد .بحث و نتیجه گیری؛ نتایج تحقیق حاکی از آنست که آمادگی هوش مصنوعی بر رضایت شغلی با میانجی گری نوآوری هوش مصنوعی و تهدیدات درک شده در شرکت صنعت طلاکوب خلج تاثیر دارد.
شناسایی چالش ها و فرصت های بکارگیری هوش مصنوعی درمدیریت منابع انسانی: رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
139 - 113
حوزه های تخصصی:
علی رغم سرمایه گذاری زیاد جهت بکارگیری هوش مصنوعی در حوزه منابع انسانی، شناسایی چالش ها و فرصت های این رویکرد نو، از نظرها دور مانده است. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر شناسایی چالش ها و فرصت های بکارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی است.روش این پژوهش کیفی، فراترکیب است. ابزار گردآوری داده ها، اسناد و مدارک پژوهشی و کتابخانه ای گذشته در این حوزه است. شیوه تحلیل داده ها، کدگذاری باز است.مطابق با یافته های پژوهش از میان 950 مقاله و پایان نامه مرتبط تعداد 44 تحقیق اصلی یا معیار شناسایی مورد تحلیل قرار گرفتند. گزاره های مستخرج دربرگیرنده 64 کد، 18 مفهوم، 4 مقوله فرعی و 2 مقوله اصلی است.بر اساس نتایج حاصل از تحلیل داده ها، چالش های بکارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی عبارتند از: چالش فنی/ اطلاعاتی، چالش انسانی، چالش اخلاقی/ قانونی، چالش سازمانی. همچنین فرصت های بکارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی عبارتند از: بهبود تجربه کاربری کارکنان، بهبود فرایندهای منابع انسانی، کاهش هزینه های مدیریت منابع انسانی، توسعه استراتژی ها، همراستایی با تحول دیجیتال و حرکت نسل هزاره و ارتقا سطح مدیریت.
بررسی نقش توانمندسازهای هوش مصنوعی و آمادگی هوش مصنوعی شرکت ها در پذیرش سیستم مدیریت روابط با مشتری ادغام شده با هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
34 - 58
حوزه های تخصصی:
هدف: هوش مصنوعی به عنوان یکی از روندهای فناورانه برتر انقلاب صنعتی چهارم و بازاریابی نسل پنجم، با ادغام در سیستم های مدیریت روابط با مشتری، ظرفیت و مزایای گسترده ای برای کسب وکارها ایجاد می کند. یکی از مباحث زیربنایی در این حوزه، به پذیرش فناوری مربوط می شود. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر برخی عوامل سازمانی بر پذیرش سیستم های هوشمند مدیریت روابط با مشتری و ارائه راه کارهای متناسب با این عوامل، برای بسترسازی و نهادینه کردن استفاده از فناوری های هوشمند در سازمان های تجاری است.روش: این پژوهش از حیث هدف، در گروه تحقیقات کاربردی توسعه ای است و بر اساس نتیجه، در زمره تحقیقات تبیینی قرار می گیرد و بر مبنای روش انجام پژوهش، از نوع پیمایشی و هم بستگی است. در پژوهش حاضر از دو روش کتابخانه ای و میدانی برای گردآوری داده ها و اطلاعات استفاده شد. به منظور گردآوری داده های باکیفیت و دستیابی به نتایج دقیق تر، از ابزار پرسش نامه معتبر و دقیق استفاده شد. برای بررسی و آزمون فرضیه های پژوهش، به روش نمونه گیری تصادفی، نمونه ۳۸۴ تایی از کسب وکارهایی انتخاب شد که در حوزه «فروش کالا» نماد اعتماد الکترونیکی ساده داشتند. به منظور آزمون فرضیه ها از روش معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس نسخه سوم، استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که توانمندسازهای هوش مصنوعی شامل نقشه راه تکنولوژی، تخصص حرفه ای و نگرش و همچنین آمادگی هوش مصنوعی شامل زیرساخت، فنی بودن و سطح آگاهی، بر پذیرش سیستم مدیریت روابط با مشتری ادغام شده با هوش مصنوعی تأثیر دارند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، سازمان های تجاری می توانند به ترتیب اهمیت با تقویت سطح آمادگی هوش مصنوعی سازمانی، یعنی درک سازمانی در خصوص سطح فنی و پیچیدگی سیستم ها، ایجاد زیرساخت های مورد نیاز، افزایش سطح آگاهی و همچنین با توانمندسازی هوش مصنوعی، یعنی ایجاد نگرش مثبت به فناوری، ترسیم نقشه راه تکنولوژی و کسب تخصص های حرفه ای مورد نیاز، به پذیرش و استقرار آگاهانه و موفق سیستم مدیریت روابط با مشتری ادغام شده با هوش مصنوعی، اقدام کنند و از منافع گسترده آن منتفع شوند.
مقایسه ی کارآیی مدل های شبکه ی عصبی مصنوعی، منطق فازی و سیستم استنتاج نرو-فازی تطبیقی در تخمین هدایت هیدرولیکی آبخوان دشت مراغه-بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۴ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۰
21 - 40
حوزه های تخصصی:
تخمین دقیق پارامترهای هیدروژئولوژیکی مانند هدایت هیدرولیکی یکی از مهم ترین بخش مطالعات هیدروژئولوژی می باشد که برای مدیریت و حفاظت دقیق از منابع آب زیرزمینی بسیار ضروری است. تا حال روش های مختلف صحرایی و آزمایشگاهی برای تخمین هدایت هیدرولیکی ارائه شده است که عموماً با استفاده از داده های هیدروژئولوژیکی انجام می شوند. از این میان بهترین و کامل ترین روش، روش صحرایی آزمون پمپاژ می باشد که بسیار وقت گیر و پرهزینه بوده و پارامترهای هیدروژئولوژیکی تخمین زده شده به وسیله ی آنها دارای عدم قطعیت ذاتی می باشند. لذا در این تحقیق تلاش شد تا از روش های هوش مصنوعی مختلف مانند شبکه ی عصبی مصنوعی (ANN)، فازی ممدانی (MFL)، فازی ساگنو (SFL) و سیستم استنتاج نرو-فازی تطبیقی (ANFIS) برای تخمین هدایت هیدرولیکی استفاده شود. در این مطالعه برای تخمین دقیق هدایت هیدرولیکی در دشت مراغه- بناب توسط این مدل ها از داده های ژئوفیزیکی به همراه داده های هیدروژئولوژیکی به عنوان ورودی مدل ها استفاده شد و نتایج آنها با استفاده از معیارهای ارزیابی با هم مقایسه و بهترین مدل براساس مقدار RMSE انتخاب شد. بر این اساس مدل ANFIS با داشتن RMSE=1.12 در مرحله ی تست، نسبت به مدل های دیگر قدرت بالایی در تخمین هدایت هیدرولیکی دارد. شعاع دسته بندی، تعداد قوانین فازی و تعداد دسته ها در مدل های فازی و نروفازی، از اهمیت بالایی برخوردار است. شعاع دسته بندی در مدل ANFIS، براساس کمترین مقدار RMSE برابر 4/0و تعداد قوانین فازی براساس تعداد دسته ها 9 قانون اگر-آنگاه به دست آمد. روش های ارائه شده در این مطالعه که کارآیی بالایی در تخمین هدایت هیدرولیکی در دشت مراغه-بناب نشان دادند، می تواند در تخمین هدایت هیدرولیکی در سایر دشت ها با شرایط هیدروژئولوژیکی مشابه نیز مورد استفاده قرار بگیرند.
تحلیل مدلهای هوش مصنوعی هیبریدی نوین در برآورد دبی سیلابی:مطالعه موردی: حوضه آبریز کشکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
201 - 187
حوزه های تخصصی:
سیل از جمله پدیده های طبیعی است که هر ساله خسارات جانی و مالی زیادی را در دنیا به بار آورده و مشکلات عدیده ای را بر سر راه توسعه ی اقتصادی و اجتماعی کشورها ایجاد می نماید. از این رو جهت کاهش خسارات، کنترل و هدایت این پدیده، برآورد دبی سیلابی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن بسیار حائز اهمیت می باشد. در این پژوهش، به منظور برآورد دبی سیلابی حوضه ی آبریز کشکان واقع در استان لرستان از مدل های هوش مصنوعی هیبریدی نوین شامل شبکه عصبی مصنوعی- تفنگدار خلاق، شبکه عصبی مصنوعی-عنکبوت بیوه سیاه و شبکه عصبی مصنوعی- ازدحام مرغ در طی دوره ی زمانی 1400-1390 استفاده شد. برای ارزیابی عملکرد شبیه سازی از شاخص های آماری ضریب تعیین (R2)، میانگین مطلق خطا (MAE)، ضریب کارایی نش- ساتکلیف (NSE) و درصد بایاس (PBIAS) استفاده گردید. نتایج نشان داد که بطور کلی مدل های هوش مصنوعی هیبریدی عملکرد بهتری نسبت به مدل منفرد در برآورد دبی سیلابی دارند. نتایج نشان داد مدل شبکه عصبی مصنوعی- تفنگدار خلاق نسبت به سایر مدل ها از دقت بیشتر و خطای کمتری برخوردار است. در مجموع نتایج نشان داد استفاده از مدل های هوش مصنوعی هیبریدی در برآورد دبی سیلابی موثر بوده و می تواند به عنوان راهکاری مناسب و سریع در مدیریت منابع آب مطرح شود.
واکاوی اهمیت هوش مصنوعی از نگاه مقام معظم رهبری
حوزه های تخصصی:
انباشت حجم عظیمی از داده های گوناگون در فضای اینترنت، شبکه های اجتماعی و سِرورهای شرکت های بزرگی مثل: گوگل، فیس بوک و توئیتر موجب شد که تمام دانش بشری به طور یکپارچه برای همگان دسترس پذیر باشد. جمع آوری داده های کلان و پیاده سازی الگوریتم های مشخّص روی آنها، درعمل، به استخراج دانش بشری توسط ابزارهای خاصّ، مانند چت جی پی تی (ChatGPT) انجامیده و نتایجی با کمترین خطاها به دست آمده است.
گاهی آنچه امروزه در باره هوش مصنوعی (Artificial intelligence) گفته می شود، بیشتر نگاهی افراطی و تهدیدآمیز است و واقعیت عینی ندارد. گفتنی است که هوش مصنوعی ابداعات جدیدی را شکل داده، دامنه فعّالیت، توانمندی و رفاه انسان ها را توسعه می بخشد و از مشکلات جامعه امروزی می کاهد؛ ولی این طور نیست که این فنّاوری نوین، جایگزین انسان یا مشاغل مربوط به او شود؛ بلکه سخن درست، این است که بگوییم هوش مصنوعی، فرصت های تازه ای را پدید می آورد و شکل مشاغل و کارها را به گونه ای شگفت تغییر می دهد. بنابراین، هرگز نباید تصوّر کرد که هوش مصنوعی، نابودکننده بشر و مشاغل مرتبط با آدمی است؛ بلکه تغییردهنده شکل و روش اجراء آنهاست و درواقع، به نوعی روند دستیابی به نتایج را آسان تر نموده و حتّی با حضور خودش، مشاغل جدیدی را ایجاد کرده و توانایی انسان را در عرصه های مختلف وسعت داده است.
از این دست مباحث که بگذریم، یکی از دغدغه ها و توصیه های همیشگی رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، مقوله هوش مصنوعی است. توجّه جدی و قانونمند به فضای مجازی، استفاده از ابزارهای روز دنیا، پرهیز از غفلت و بی توجّهی نسبت به مسئله هوش مصنوعی، لزوم ارتقاء رتبه علمی کشور در حوزه هوش مصنوعی، دستیابی به استقلال علمی در زمینه فنّاوری های نوین و فعّال و اثربخش بودن در این عرصه، از جمله محورهای فرمایشات مقام معظم رهبری در زمینه فنّاوری های امروزی، به ویژه هوش مصنوعی است.
نظر به اهمّیّت بحث هوش مصنوعی و سفارش ها و تأکیدهای مستمرّ رهبر معظم انقلاب در باره این مسئله جهانی، لازم دیدیم که سخنان معظم ٌله را در این مورد بکاویم و نکات مطرح شده در فرمایشات ایشان را یادآور شویم.
هوش مصنوعی و تولیدات نور؛ قابلیت ها و چشم اندازها / گفت وگو با مهندس احمد ربیعی زاده معاون فنّاوری مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و مدیر آزمایشگاه هوش مصنوعی نور
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات بسیار مهم در محصولات نرم افزاری مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور)، بحث هوش مصنوعی و به کارگیری ابزارها و فنّاوری های نوین به منظور استفاده از ظرفیت های کارآمد هوش مصنوعی در روند آماده سازی و تولید نرم افزارهای علوم و معارف اسلامی و انسانی است. به حقّ مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) را باید یکی از مراکز مؤثّر و پیشرو در این عرصه برشمرد.
پیشینه مبحث هوش مصنوعی در مرکز نور، چالش های مطرح در زمینه پردازش متون اسلامی، وضعیت کنونی مرکز نور از نظر توجّه به هوش مصنوعی، نمونه ها و مصادیق استفاده از هوش مصنوعی در محصولات نور و نیز چشم اندازهای پیش رو در تولیدات نور، از جمله مباحث ارائه شده در گفت وگو با معاون فنّاوری مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و مدیر آزمایشگاه هوش مصنوعی نور، جناب آقای مهندس احمد ربیعی زاده است که امیدواریم مورد استفاده خوانندگان و علاقه مندان این دست مباحث قرار گیرد.
هوش مصنوعی و توسعه پژوهش های فنّاورانه / گفت وگو با حجّت الاسلام و المسلمین مسیح توحیدی مدیر پژوهشکده متن کاوی نصوص اسلامی
حوزه های تخصصی:
در ادامه گفت وگو با مهندس ربیعی زاده، خدمت مدیر محترم پژوهشکده متن کاوی نصوص اسلامی، جناب حجّت الاسلام و المسلمین مسیح توحیدی رسیدیم و دیدگاه ایشان را در خصوص چگونگی تعامل و ارتباط بین پژوهش و فنّاوری هوش مصنوعی در مرکز نور جویا شدیم. اهمّیّت هوش مصنوعی در خصوص توسعه پژوهش های فنّاورانه، شناسایی توانمندی ها و روش های پژوهشی مراکز مشابه در حوزه هوش مصنوعی، چالش های مطرح در زمینه پژوهش های مبتنی بر هوش مصنوعی و نیز تأکید بر آموزش و اطّلاع رسانی زودهنگام به محقّقان و کاربران محصولات نور در باره قابلیت ها و فنّاوری های پژوهشی مرتبط با هوش مصنوعی، از جمله مباحث مورد تأکید ایشان در این گفت وگوست که امید است، مورد استفاده علاقه مندان و خوانندگان عزیز قرار گیرد.
مروری بر علوم اسلامی دیجیتال در غرب
حوزه های تخصصی:
علوم اسلامی دیجیتال، در حقیقت شاخه خاصّی از علوم انسانی دیجیتال است که به کاربست فنّاوری های نوین اطّلاعات در حوزه علوم اسلامی می پردازد. از جمله فواید اصلی علوم انسانی دیجیتال، می توان به افزایش دقّت و سرعت در پژوهش ها، تحلیل بهتر داده ها، تسهیل مشارکت و نوآوری در پژوهش اشاره کرد. با به کارگیری فنّاوری های دیجیتال و هوش مصنوعی در پژوهش های اسلامی، می توان به این ویژگی های ارزشمند علوم انسانی دیجیتال در حوزه پژوهش های اسلامی دست یافت. در کنار برخی از مراکز داخلی، مؤسّسات متعدّدی در غرب با اهداف مختلفی به طور تخصّصی بر روی موضوع علوم اسلامی دیجیتال تمرکز دارند که غالباً به نحوی زمینه استشراق دیجیتال را فراهم می کنند. شناسایی این مراکز و فعّالیت ها، هم از نظر جنبه های پژوهش اسلامی و هم از نظر سیاست گذاری پژوهشی، تأثیر بسزایی در توسعه دیدگاه ها خواهد داشت. در این مقاله، به معرّفی اجمالی مراکز و پروژه های شاخص در این زمینه پرداخته شده است.
فرهنگ ایرانی در فضای مجازی: تحلیلی مبتنی بر هوش مصنوعی و مدل هافستد
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ ۰پیاپی ۲۳)
138 - 165
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر دو موضوع بسیار مهم در علوم انسانی متمرکز است؛ یکی فرهنگ که قدمتی به بلندای زندگی اجتماعی انسان دارد و دیگری هوش مصنوعی مولد که از مباحث مطرح پژوهشی امروز است. هدف پژوهش بررسی بازنمایی فرهنگ ایرانی در رایاسپهر با استفاده از هوش مصنوعی و شناسایی و تحلیل استعاره های فرهنگی ایرانی است. به این منظور، از چارچوب نظری زبان شناسی فرهنگی (شریفیان، 2017) و مدل شش بعدی هافستد (2010) استفاده شده است. داده پژوهش در دستیابی به استعاره فرهنگی از نوع کلان داده و شامل تمامی متون فارسی و انگلیسی دیجیتالی شده مرتبط با فرهنگ ایرانیِ دردسترس در رایاسپهر است که توسط هوش مصنوعی تحلیل شده است. شناسایی استعاره فرهنگی ایرانی، استفاده از کلان داده و هوش مصنوعی و استفاده از مدل هافستد برای تحلیل استعاره فرهنگی ایرانی از نوآوری های پژوهش حاضر است. برای دستیابی به استعاره فرهنگی، پنج پرامپت (دستور) به زبان فارسی و انگلیسی برای برقراری ارتباط با هوش مصنوعی شامل چت جی پی تی4، جمینای و کلاود 2 طراحی و استفاده شد. پس از تحلیل و مقایسه پاسخ های ارائه شده این سه مدل هوش مصنوعی، فرش ایرانی، تعارف و شعر «بنی آدم» از سعدی به عنوان برجسته ترین استعاره های فرهنگی ایرانی شناسایی شدند. تحلیل این استعاره ها با استفاده از مدل هافستد نشان می دهد که در بین ایرانیان پذیرش فاصله قدرت، جمع گرایی و آینده نگری برجسته ترین ویژگی های فرهنگی به شمار می آیند.
شناسایی عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر حکمرانی نوین مبتنی برکارکردهای هوش مصنوعی (مورد مطالعه: فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
167 - 198
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: حکمرانی نوین در کشورهای در حال توسعه در راستای استقرار و نهادینه سازی جامعه مدنی در سیاست های مربوط به اعطای کمک ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر حکمرانی نوین مبتنی بر کارکردهای هوش مصنوعی در فرماندهی انتظامی ج. ا. ا. است. روش: این تحقیق به لحاظ هدف، از نوع توصیفی و به لحاظ روش، یک مطالعه کیفی است که با روش گرندد انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه صاحب نظران حوزه های مرتبط و مدیران رده های عالی، میانی و عملیاتی در بخش هوش مصنوعی و فناوری اطلاعات در فرماندهی انتظامی ج. ا. ا . تشکیل می دهند. در این پژوهش، نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و براساس معیار اشباع نظری، 17 نفر و در بخش کمی، 16 نفر از مدیران انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها ازطریق مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. دسته بندی و تحلیل اطلاعات حاصل از پژوهش بااستفاده از نرم افزار مکس.کیودا 12 و روش دیمتل با نرم افزار اکسل 2016 انجام شد. یافته ها: 367 شاخص (کدباز)، 121مولفه (کدمحوری) و 27 بُعد (کدانتخابی) به دست آمد که در مدل پارادایمی (اشتراوس و کوربین) 6 کد انتخابی ارائه شد. نتایج: در بخش کمی با استفاده از روش دیمتل مشخص شد که از بین ابعاد شناسایی شده عوامل اجتماعی، راهبردهای سیاسی، نهادینه سازی شعائر دینی، عوامل فرهنگی، مدیریت زمان، عوامل انگیزشی، لایق پروری و بهینه سنجی، شرایط محیطی، رفتارهای اخلاقی، اخلاق فردی، عوامل ساختاری، مخاطرات حکمرانی توسط هوش مصنوعی، قوانین ومقررات، توانمندسازی، الگوسازی نقش ها، گسترش نقش محوری مدیران، زیرساخت ها، خلاقیت و نوآوری، عوامل اقتصادی، تعاملات اخلاقی، کار گروهی، فناوری، شفافیت، خدمات عمومی و اجتماعی، جداسازی مدیریت از نحله های سیاسی، محیط کاری و جهانی سازی به ترتیب تأثیرگذارترین بوده اند.
ارتقای کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای برای کاربران با آسیب بینایی با بهره گیری از قابلیت های هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پرداختن به برخی راهکارهای هوش مصنوعی برای کمک به ارتقای کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای برای کاربران با آسیب بینایی است.پژوهش حاضر کیفی است که با ابزار مصاحبه و پروتکل بلنداندیشی انجام گرفت. در این پژوهش از طریق مصاحبه با کاربران با آسیب بینایی، بهترین و بدترین ویژگی های وبگاه های کتابخانه ای مورد سؤال قرار گرفت. کاربران در حین استفاده از یک وبگاه کتابخانه ای و در حال انجام وظایف در امور روزمره مورد مصاحبه قرار گرفتند و در عین حال افکار، احساسات و نظرات خود را به صورت کلامی در مورد تجربه تعامل خود بیان نمودند. مصاحبه به صورت فردی و به صورت آنلاین یا در مکان مشخصی انجام شد. چهار وبگاه کتابخانه ای بزرگ کشور (سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران؛ سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی؛ کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی؛ و کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران) برای انجام وظایف انتخاب شدند. جامعه پژوهش، کاربران با آسیب بینایی بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به تعداد 33 نفر انتخاب شدند. تحلیل صحبت های کاربران بر اساس تحلیل محتوای کیفی انجام شد و از نرم افزار «مکس کیودی ای» استفاده شد و در 90 کد نهایی و 3 مقوله کلی و 8 زیرمقوله جای گذاری شد. این کدها در حین بررسی رونوشت ها به طور مداوم گسترش و بازنگری شدند. یک محقق دیگر در تحلیل محتوا شرکت کرد و رونوشت ها و مقوله های مستخرج را بررسی کرده و داده ها چندین بار مورد ارزیابی قرار گرفتند.بهترین ویژگی های وبگاه ها از دید کاربران عبارت بودند از: استاندارد و دسترس پذیر بودن عناصر موجود در صفحات، محتوای ارزشمند و صداقت در معرفی و ارائه محتوا، بخش بندی و هدینگ بندی منطقی و سازماندهی مناسب عناصر صفحه، اختصاص تگ Alt برای گرافیک ها، سازماندهی مطلوب نتایج جست وجو و ... . بدترین ویژگی های وبگاه ها عبارت بودند از: کُدهای امنیتی (کپچاها) تصویری و نامعلوم؛ عدم تصحیح خودکار غلط های املایی کلیدواژه ها؛ مشکلات گفت وگوهای اینترنتی و نامعلوم بودن ارسال و دریافت پیام، محتوای پویا، و دینامیک؛ تنظیم نبودن عناصر موجود در صفحه با صفحه کلید، برچسب نداشتن گرافیک ها و عناصر ورودی کاربر، و طراحی غیراصولی صفحات و ... .تصحیح خودکار، دستیارهای صوتی هوشمند، خوشه بندی نتایج، فیلتر هوشمند، پرسش و پاسخ هوشمند، پردازش متن و تصویر/ توصیف تصاویر، خلاصه سازی متن، جست وجوی معنایی و به زبان طبیعی و شخصی سازی رابط کاربری از راهکارهای ارتقای کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای است.
شناسایی و اولویت بندی فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش بر اساس مدل هیکس با استفاده از روش تحلیل رابطه خاکستری (با تأکید بر چت جی پی تی، چت بارد، چت بینگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به توسعه روزافزون فناوری های نوین، از جمله هوش مصنوعی، هدف این پژوهش شناسایی فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش بر اساس مدل چهار مرحله ای «هیکس» است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی، از نظر روش پژوهش و گردآوری داده ها توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی، از نظر داده های گردآوری شده،کمّی بوده و با ابزار پرسشنامه به شناسایی و اولویت بندی فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش پرداخته شد. خبرگان مطالعه حاضر، 15 نفر از متخصصان هوش مصنوعی و مدیریت دانش بودند. روش نمونه گیری پژوهش، قضاوتی و حجم نمونه بر اساس اشباع تئوریک انجام شد و معیارهای پژوهش از بررسی مطالعات داخلی و خارجی در زمینه هوش مصنوعی و مدیریت دانش استخراج شد. پژوهش حاضر در سه مرحله اجرا شد: در مرحله اول، شاخص های فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان به دست آمد و بر اساس مدل مدیریت دانش «هیکس» مدل سازی شدند. در مرحله بعد، این معیارها با به کارگیری روش دلفی فازی غربال شدند. سرانجام، چت بات های مورد مطالعه در پژوهش از طریق کلیدی ترین شاخص ها با کاربست روش تحلیل رابطه خاکستری اولویت بندی شدند. بر اساس یافته های پژوهش مشخص شد که در مقوله فرصت های هوش مصنوعی در مدیریت دانش پانزده شاخص (4 شاخص در خلق دانش، 3 شاخص در اشتراک دانش، 5 شاخص در ذخیره و بازیابی دانش، و 3 شاخص در به کارگیری دانش) و در مقوله چالش ها چهارده شاخص (3 شاخص در خلق دانش، 3 شاخص در اشتراک دانش، 3 شاخص در ذخیره و بازیابی دانش، و 5 شاخص در به کارگیری دانش) شناسایی شدند. نتایج نشان داد که در مقوله فرصت ها و هم در مقوله چالش ها، چت بارد در رتبه اول و با اختلاف کم چت جی پی تی در رتبه دوم، و پس از آن چت بینگ در رتبه سوم قرار دارند؛ به طوری که می توان گفت برای بهره گیری از چت بات ها در فرایند مدیریت دانش چت بارد می تواند بهترین گزینه برای استفاده باشد. با این تفاوت که در مقوله فرصت ها رتبه اول نشان دهنده فرصت ها و مزایای بیشتری نسبت به دو چت بات دیگر است و در مقوله چالش ها به همان نسبت چالش ها و مسائل بیشتری را شامل می شود.
طرح و بررسی برخی از مسائلِ اخلاقیِ هوش مصنوعی در هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
93 - 110
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مسائل اخلاق هوش مصنوعی در حوزه هنر است. به این منظور، با تکیه بر فلسفه و اخلاق هوش مصنوعی، موضوعات اخلاقی که می تواند در حوزه هنر تأثیرگذار باشد، بررسی شده است. باتوجه به رشد و توسعه استفاده از هوش مصنوعی و ورود آن به حوزه هنر، نیاز است تا مباحث اخلاقی دقیق تر مورد توجه پژوهشگران هنر و فلسفه قرار گیرد. برای دست یابی به هدف پژوهش، با استفاده از روش تحلیلی توصیفی، مفاهیمی همچون هوش مصنوعی، برخی تکنیک های آن و موضوعات اخلاقی هوش مصنوعی در هنر تبیین و بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد موضوعات اخلاقی همچون حریم خصوصی و نظارت، دستکاری در رفتار، تاری و شفافیت، سوگیری در تصمیمات سیستم، و اتوماسیون و اشتغال حوزه هنر قابل بررسی است. این موضوعات اخلاقی، گاهی درتقابل و گاهی در ارتباط مستقیم و هم سو با یکدیگر قرار دارند. بررسی ها نشان می دهد پاسخ به پرسش های اخلاق هوش مصنوعی در حوزه هنر، نیازمند پاسخ به پرسش های اخلاقی به صورت عام در هوش مصنوعی است.
هوش مصنوعی ابزار قدرت نرم در حوزه سیاست عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
81 - 100
حوزه های تخصصی:
هوش مصنوعی یکی از علوم جدیدی است که حدود یک قرن از ظهور آن می گذرد. ماهیت و کارکرد آن آن به عنوان جنبه ای از ابزار قدرت نرم در عرصه دنیای مدرن، تأثیر غیرقابل انکاری بر اکثر عرصه های زندگی بشر گذاشته است و به عنوان امری بین رشته ای، اهمیت ویژه ای در جامعه، اقتصاد و بخش عمومی پیدا نموده و فرصت های جدیدی را به وجود آورده است. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی ظرفیت ها و قابلیت های هوش مصنوعی تبیین شده و ضمن شناخت عملیاتی این مفهوم، قابلیت خاص و استفاده برنامه های هوش مصنوعی در سیاست عمومی مورد توجه قرار گرفته است. زیرا همانطور که دولت مدرن در بستر توانایی در گردآوری اطلاعات، توانست دولت مؤثرتر و کارآمدتری شود، در بستر هوش مصنوعی و قابلیت های آن احتمالا خواهد توانست حکمرانی بهتر و کارآمدتری را در آینده اعمال نماید.از سوی دیگر فارغ از اینکه هوش مصنوعی در چه بخش هایی مورد استفاده قرار گیرد، پیامدهای آن می تواند سطوح مختلف حوزه عمومی را اعم از پیامدهای مثبت و چالش ها تحت تأثیر قرار دهد که این امر در این مقاله مورد توجه قرار گرفته شده است.
تاثیر هوش مصنوعی بر قدرت نرم دولت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
223 - 244
حوزه های تخصصی:
هوش مصنوعی به سرعت درحال تغییر دادن جهان سیاست و مفاهیم آن است. یکی از این مفاهیم، مفهوم قدرت نرم است. پرسش اصلی مقاله این است که هوش مصنوعی چه تاثیری بر قدرت نرم دولت ها و منابع آن گذاشته است؟ فرضیه پژوهش این است که هوش مصنوعی امکان بهره گیری از منابع قدرت را بیشتر و ابزارهای بکارگیری آن را کارامدتر و گسترده تر ساخته است. برای انجام پژوهش حاضر از روش کیفی از نوع تحلیلی-تبیینی و شیوه گرداوری داده به صورت کتابخانه ای استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان دادند هوش مصنوعی علاوه بر تحت تاثیر قراردادن منابع سه گانه فرهنگ، ارزش های سیاسی و سیاست خارجی که مورد تاکید جوزف نای است به بهبود تصویر بیرونی دولت ها منجر شده است. همچنین این فناوری به دولت ها کمک نموده است تا آسان تر نسبت به تغییر نگرش و ترجیحات مردم دیگر کشورها اقدام نمایند و از روش ها و ابزارهای جدیدی بهره گیرند. علاوه بر این، هوش مصنوعی قدرت خلق انواع مختلف محتواهای متنی، تصویری و صوتی در کمترین زمان ممکن، به زبان های مختلف، با عالیترین کیفیت و امکان تجزیه و تحلیل داده های دردسترس و پیش بینی آینده را فراهم ساخته است.
کاربرد هوش مصنوعی در تصمیم گیری سیاست خارجی؛ ظرفیت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۰ (پیاپی ۸۰)
259 - 300
حوزه های تخصصی:
پیشرفت ها در زمینه هوش مصنوعی عده ای را به این باور رسانده است که در آینده ای نه چندان دور نه تنها تصمیمات سیاسی بلکه تصدی مناصب سیاسی هم به هوش مصنوعی واگذار شود. به همین دلیل این پژوهش درصدد است با اتکا به روش ترکیبی یا آمیخته، به این پرسش پاسخ دهد: هوش مصنوعی در تصمیم گیری سیاست خارجی چه کاربردی دارد و ظرفیت ها و چالش های کاربرد آن چیست؟ فرضیه پژوهش این است که در وضعیت فعلی، هوش مصنوعی قادر به تصمیم گیری مستقل در سیاست خارجی نیست و در عوض در سیاست خارجی در قالب سیستم های پشتیبان و مکمل یا مشاور تصمیم گیری کاربرد دارد. به بیان دیگر یافته ها نشان می دهند که علی رغم اینکه سیستم های هوش مصنوعی در ارائه پشتیبانی تصمیم گیری به سیاست گذاران امیدوارکننده بوده اند، اما هنوز قادر به جایگزینی قضاوت و شهود انسانی در تصمیم گیری سیاست خارجی نیستند. در نتیجه بهتر است که هوش مصنوعی را به عنوان یک ابزار مکمل به جای یک تصمیم گیرنده مستقل در نظر بگیریم. همچنین اگرچه در بسیاری از موارد، تصمیم گیرندگان انسانی به کمک هوش مصنوعی می توانند تصمیمات بهتر و قابل اعتمادتری بگیرند اما چالش های آن نیز مواردی چون عدم دسترسی به داده های با کیفیت و سوگیری های الگوریتمی، آسیب پذیری در برابر اطلاعات جعلی دشمن، ملاحظات اخلاقی و غیره است.