مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
نظریه داده بنیاد
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
41 - 63
حوزه های تخصصی:
صنعت روغن کِشی ازجمله صنایعی است که در محیط بسیار متلاطم، متنوع و پیچیده ای قرار دارد و با تغییر و تحولات زیادی روبرو است. هدف پژوهش حاضر ارائه مدل کنترل راهبردی در صنعت روغن کِشی ایران می باشد. این پژوهش بر اساس روش کیفی و کمّی در دو مرحله صورت گرفت. در بخش کیفی با رویکرد نظریه داده بنیاد و با استفاده از مصاحبه های کیفی نیمه ساختاریافته و عمیق با 14 نفر از خبرگان صنعت روغن کِشی و تحلیل آن در نرم افزار MAXQDA، شاخص ها و ابعاد مدل کنترل راهبردی صنعت شناسایی شدند. سپس در بخش کمّی با استفاده از رویکرد ساختاری-تفسیری (ISM) مدل مربوطه مورد آزمون قرار گرفت و با بهره گیری از تحلیل MICMAC روابط میان مضامین تحلیل گردید. یافته ها نشان داد صنعت روغن کِشی دارای اهرم های شانزده گانه مربوط به شاخص های کنترل راهبردی و همچنین اهرم های کنترلی ده گانه مربوط به ابعاد کنترل راهبردی است. در سطح «کنترل فرو راهبردی» ابعاد کنترل فردی، ساختاری و فرایندی؛ در سطح «کنترل راهبردی» ابعاد کنترل اجرای راهبرد و محتوای راهبرد؛ و در سطح «کنترل فرا راهبردی» ابعاد کنترل تعاملی، سیاسی، انطباقی، بینشی-ارزشی و کنترل آگاهی ویژه شناسایی شدند.
طراحی مدل برندسازی اجتماعی در صنعت بانکداری در شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۳
171 - 226
حوزه های تخصصی:
امروزه بانک ها با چالشی جدی در ارتباط با فعالیت های برندسازی اجتماعی در شبکه های اجتماعی روبرو شده اند، زیرا از یک سو مشتریان نسبت به فعالیت های برندسازی در شبکه های اجتماعی بدبین شده اند و از سوی دیگر، رقابت شدید باعث شده تا بانک ها به دنبال ابزاری برای پایداری مزیت رقابتی خود باشند. اگرچه برخی از پژوهش ها به اهمیت مسئولیت اجتماعی به عنوان یکی از ابزارهای اجتماعی غالب در فعالیت های برندسازی در شبکه های اجتماعی اشاره کرده اند، اما پژوهش های اندکی در خصوص اینکه چگونه یک برند اجتماعی با کمک این سیاست ها در شبکه های اجتماعی ساخته می شود انجام گرفته است؛ لذا هدف اصلی اینپژوهش طراحی مدل برندسازی اجتماعی در صنعت بانکداری در شبکه های اجتماعی است. پژوهش حاضر در قالب یک پژوهش کاربردی، آمیخته و مقطعی و با رویکرد استقرایی است.جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی مدیران بانک ها و استادان دانشگاه ها و در بخش کمی 384 نفر از مشتریان بانک سپه که در شبکه های اجتماعی عضو هستند، در نظر گرفته شده است. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شد. روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوا و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ مورد تائید قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها ابتدا با استفاده از روش نظریه داده بنیاد به شناسایی عوامل عمده اصلی و فرعی در برندسازی پرداخته شده است. سپس جهت رتبه بندی و ارزیابی مؤلفه های مؤثر بر برندسازی، از مدل تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی فازی و تکنیک دیمتل فازی استفاده شده است. نتایج روش نظریه داده بنیاد نشان داد عوامل ساختاری، رفتاری، محیطی، فرآیندها، خروجی، پیامد و اثر و زیر مؤلفه های مربوط به هر عامل عنوان عوامل اصلی بر برندسازی است. در ادامه نتایج مدل تلفیقی جهت اولویت بندی، تعیین شدت تأثیرگذاری و تأثیرپذیری و ترسیم نمودار علی- معلولی میان مؤلفه ها پژوهش نشان داد در میان عوامل اصلی پژوهش عامل رفتاری بالاترین رتبه را کسب کرده است. عامل رفتاری که در وزن دهی رویکرد تحلیل سلسله مراتبی فازی دارای رتبه اول است در روش دیمتل فازی نیز بیشترین وزن را دارد و با سایر معیارها در تعامل حداکثری قرار دارد؛ لذا به دلیل اثرپذیری بیشتر معیاری معلول محسوب می شود. نتیجه نهایی اولویت بندی نشان داد که عامل اثر به عنوان کم اهمیت ترین عامل در برندسازی است و از سوی دیگر عوامل رفتاری به عنوان مهم ترین عامل در برندسازی تعیین شده است. این یافته بر این نکته تأکید دارد که بانک ها باید قبل از هر اقدامی عوامل رفتاری را به درستی شناسایی و به آن توجه ویژه ای کنند.
عوامل تضعیف کننده خانواده از دیدگاه مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستورات اسلام درباره شکیل خانواده و توجه به حقوق و تکالیف اعضای خانواده نشان از اهمیت آن دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل تضعیف کننده خانواده از دیدگاه مقام معظم رهبری مدظله العالی به روش کیفی داده بنیادانجام شد. ازاین رو، با بررسی بیانات ایشان به صورت تمام شماری در فاصله سال های 1368 تا 1398 الگوی عوامل تضعیف کننده خانواده از دیدگاه ایشان تدوین شد. با بررسی انجام شده در کدگذاری باز، 238 مفهوم در قالب 26 مقوله شناسایی شد. نتایج نشان داد که چهار عامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و فردی علل اصلی تضعیف خانواده است. همچنین عدم شناخت زنان از معارف اسلامی و عدم تمکن زنان در خودسازی خود، به عنوان مقوله مداخله گر و نقص و فقدان قوانین و ضمانت اجرای مناسب آن در حوزه حقوق خانواده، عدم اجرای احکام اسلامی، فضای فرهنگی جامعه درباره مسائل زنان، امنیت اخلاقی و فکری جامعه و عدم تبیین نظر اسلام درباره حقوق خانواده مقوله زمینه این پژوهش شناخته شد.
طراحی مدل تعامل بهینه صداوسیما با نظام خط مشی گذاری تقنینی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
41 - 68
این پژوهش با هدف طراحی مدل تعامل بهینه صداوسیما با نظام خط مشی گذاری تقنینی کشور انجام شده است. مبانی فلسفی پژوهش حاضر ریشه در تفسیرگرایی و راهبرد پژوهش مبتنی بر نظریه داده بنیاد و به شیوه تک مقطعی است. مشارکت کنندگان مشتمل بر خبرگان حوزه رسانه و قانونگذاری شامل اساتید دانشگاهی در رشته مدیریت رسانه، اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس، مرکز پژوهش های مجلس و مدیران ارشد سازمان صداو سیما در محدوده شهر تهران بود. با استفاده از نمونه گیری قضاوتی هدفمند و نظری از 10 نفر مصاحبه به عمل آمد و داده های حاصل از طریق نظریه داده بنیاد تحلیل شد. از 186 گزاره معنادار، 212 کد استخراج شد که با حذف موارد تکراری 168 خرده مقوله و 35 مقوله محوری استخراج شده است. مهمترین شرایط علّی مؤثر بر تعامل بهینه شامل پویایی محیطی، نبود قانون و چارچوب مشخص، جهت گیری های سیاسی، ضعف ساختارها و فرایندها و غلبه منافع شخصی / حزبی بر منافع ملی مشخص شد. مهمترین عوامل زمینه ای شناسایی شده نقش آفرینی صداوسیما در کنار قوای سه گانه، نقش آفرینی اثربخش مجلس شورای اسلامی و حاکمیت سلایق بر ضوابط مدیریتی بود. همچنین چهار عامل مسائل بودجه ای، مداخله دستگاه های نظارتی و قوای سه گانه، اسناد بالادستی کشور و مطالبات عمومی به عنوان شرایط مداخله گر احصا شد. مهمترین راهبرد های تعامل بهینه، شناسایی فرصت های بهبود تعامل، ترسیم و ارتقای جایگاه مجلس از طریق رسانه، حفظ استقلال عملکردی صداوسیما، تغییر رویکرد منفعل صداوسیما و ایفای نقش تحلیلگر و مشاور برای مجلس، طراحی سازوکار های نظارتی و سازماندهی برای صداوسیما، فضاسازی برای تعامل سازنده، برنامه ریزی آموزشی همزمان در مجلس و صداوسیما، تدوین قانونی جامع و مانع، ایجاد قابلیت حسگری توسط صداوسیما، مشارکت رسانه و مجلس در تشکیل کارگروه ها، اتاق های فکر، فراکسیون ها و کمیته های مشترک، برنامه ریزی منظم و ادواری صداوسیما برای مطالبه گری و نظارت و کمک صداوسیما به تصمیم سازی مجلس بود. مهمترین پیامدهای تعامل بهینه نیز رشد سرمایه اجتماعی، کمرنگ شدن تلقی جانبدارانه صداوسیما در جامعه، نیل به اولویت های نظام جمهوری اسلامی، افزایش همگرایی صداوسیما و مجلس و بهبود عملکرد مجلس و صداوسیما بود.
طراحی مدل جامع جذب خیرین در ورزش با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل جذب خیرین در ورزش با رویکرد نظریه داده بنیاد است. روش پژوهش کیفی و از نوع اکتشافی است. جامعه آماری شامل کارشناسان، نخبگانی که در مباحث مجمع های خیریه فعالیت داشتند و کارشناسان متخصص وزارت ورزش و فدراسیون ها بودند. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری غیر احتمالی، با انتخاب هدفمند و با حداکثر تنوع یا ناهمگونی استفاده شد. اندازه نمونه در این پژوهش برابر با 16 نفر و ابزار اندازه گیری مصاحبه باز بود که بر مبنای سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. و مبنای تحلیل داده ها 171 مفهوم اولیه (کدهای باز)، 37 کد محوری و 13 کد گزینشی شناسایی شد. نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل مصاحبه های کیفی نشان داد که عوامل علی از 4 مقوله اصلی، 9 مقوله فرعی و 39 کد اولیه، عوامل زمینه ای از 3 مقوله اصلی، 7 مقوله فرعی و 37 کد اولیه، عوامل مداخله گر از 2 مقوله اصلی، 5 مقوله فرعی و 24 کد اولیه همچنین راهبردها از 4 مقوله اصلی، 9 مقوله فرعی و 51 کد اولیه و در نهایت پیامدها حاصل از 2 مقوله اصلی، 4 مقوله فرعی و11 کد اولیه تشکیل شده اند.
طراحی مدل توسعه کارآفرینی در مناطق روستائی مبتنی بر مدیریت جهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی و توسعه آن در مناطق روستایی یک استراتژی مهم برای توسعه اقتصادی و برون رفت از بحران هایی مانند فقر، بیکاری، مهاجرت بی رویه از روستاها و کمبود کالاهای مصرفی اساسی بحساب می آید. توسعه کارآفرینی در مناطق روستایی به دلیل مشکلات عدیده ای که بواسطه محدودیت های دسترسی به منابع استراتژیک، شرایط محیطی و تغییر در ساختارهای فرهنگی دارد، با دشواری زیادی همراه است. اما سوال اینجاست آیا رویکرد مدیریت جهادی می تواند مدلی بهینه از توسعه کارآفرینی روستایی ارائه دهد؟ لذا، این پژوهش به شناسایی و تبین ابعاد توسعه مدل کارآفرینی روستائی را با این رویکرد مدیریت جهادی پرداخته است. پژوهش حاضر یک مطالعه با رویکر کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد می باشد. تمرکز تحقیق بر کارآفرینی روستایی در استان سمنان بوده است. نمونه گیری بر مبنای نمونه گیری غیراحتمالی، همچون نظری و هدفمند و گلوله برفی انتخاب و مطالعه شدند. داده ها با بهره گیری از سه ابزار مصاحبه و مشاهده های میدانی و مرور اسناد و مدارک آرشیوی، گردآوری شد و با استفاده از سازوکار کدگذاری، در سه مرحله کدگذاری باز و محوری و انتخابی تجزیه وتحلیل شد. برای این منظور، گروهی مشتمل بر 12 شرکت کننده از سه گروه کارآفرینان روستایی و کارشناسان و مسئولان منطقه ای و خبرگان و صاحب نظران فرامنطقه ای انتخاب شده اند. یافته ها نشان میدهد که کارآفرینی جهادی شامل سه مولفه روحیه جهادی، انگیزه جهادی و حرکت جهادی بعنوان مقوله محوری کارآفرینی روستائی میباشد و مقوله های علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردی و پیامد ها به نوعی با کارآفرینی جهادی همسو هستند.
سرمایه اجتماعی زمینه ساز توسعه اقتصادی(موردمطالعه: منطقه آزاد ارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
245 - 270
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل اصلی رشد و توسعه اقتصادی، سرمایه اجتماعی است. سرمایه ای که زیربنای توسعه فرهنگی، اقتصادی، سیاسی یک شهر و حتی یک کشور است. این پژوهش با هدف ترسیم مدل سرمایه اجتماعی برای تحقق اهداف توسعه اقتصادی مناطق آزاد به انجام رسیده است؛ روش پژوهش کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد می باشد؛ تکنیک جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق و روش نمونه گیری، نمونه گیری هدفمند می باشد که تا مرحله اشباع نظری جمع-آوری داده ها ادامه یافته است. جامعه آماری پژوهش کارشناسان فعلی وسابق منطقه آزادارس می باشند که از بین آنان، 15 نفر به عنوان مطلع کلیدی انتخاب و با آنان مصاحبه شد. نتایج پژوهش حاکی از این است که از جمله شرایط مداخله گر موثر در توسعه اقتصادی منطقه آزاد ارس بر پایه سرمایه اجتماعی می توان به مواردی مانند عوامل اجتماعی و فرهنگی، عوامل سیاسی و دولتی و برنامه های آموزشی و اطلاع رسانی اشاره کرد؛ استراتژی های مربوط به سرمایه اجتماعی که در توسعه اقتصادی منطقه آزاد ارس از دید پاسخگویان حائز اهمیت می باشند عبارتند از: اعتمادسازی، آموزش و آگاهی، شبکه سازی و گسترش روابط اجتماعی و مشارکت مدنی که نظارت راهبردی به عنوان مقوله مهم و موثر در این زمینه مطرح می باشد؛ در بررسی پیامدهای توسعه اقتصادی منطقه آزاد با در نظر گرفتن نقش سرمایه اجتماعی پاسخگویان به مواردی مانند افزایش تولید داخلی، افزایش میزان اشتغال و افزایش ظرفیت داخلی با تاکید بر منابع انسانی اشاره داشته اند. در نهایت در بررسی راهبردهای موثر نیز، توجه به مقوله عوامل سیاسی و دولتی به عنوان راهبرد موثر در توسعه اقتصادی منطقه آزاد ارس مطرح شده است.
طراحی مدل تربیت معلم آینده در نظام آموزشی ایران: براساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هماهنگی با تحولات آینده و ایجاد تغییرات مثبت همگام با آن از اهداف مهم نظام های آموزشی از جمله مراکز تربیت معلم می باشد. هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدل پارادایمی و مدل مفهومی تربیت معلم آینده در نظام آموزشی ایران بود. روش: این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل اعضا هیات علمی، معلمین و کارشناسان در زمینه تربیت معلم می باشد که شیوه انتخاب آنها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است. در مجموع با 31 نفر مصاحبه شد،که شامل 10 نفر معلم، 12 عضو هیات علمی و 9 کارشناس بودند. یافته ها: داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد،که در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی بدین صورت شکل گرفت. شرایط علی(انتظارات آشکار و پنهان)، مقوله کانونی(منابع انسانی، تعاملات در فراگیری اثر بخش، برنامه درسی مبتنی بر آینده پژوهی)، راهبرد (فردی، مشارکتی،آموزشی)، عوامل زمینه ای (زمان مطلوب، محتوای تاملی و نظام ارزیابی توسعه یافته)، شرایط مداخله گر(ابعاد سازمانی و روانشناختی ) و پیامدها (شایستگی آموزشی، سازمانی و ارزیابی). نتیجه گیری: مدل به دست آمده، فرایند نوآوری و اعمال تغییرات سودمند در تربیت معلم فعلی وترسیم َتربیت معلم مطلوب درآینده را منعکس می نماید. برای به دست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرورخبرگان غیرشرکت کننده در پژوهش استفاده شد. در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن مدل و تعالی مراکز تربیت معلم آینده ارائه شده است.
الگوی توسعه ورزش تفریحی زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در ورزش تربیتی (دانشگاهی) بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۲
187 - 216
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، طراحی الگوی ورزش تفریحی زنان در ایران بود که با رویکرد اکتشافی بصورت کیفی- از نوع گرانددتئوری بارویکرد استراس و کوربین– انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق، متشکل از کلیه خبرگانی بود که درزمینه ورزش های تفریحی زنان تخصص علمی و عملی داشتند که باروش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه بود که محقق پس از انجام 17 مصاحبه به اشباع نظری رسید و پس از جمع آوری داده ها تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار MAXQDA10 و به روش نظریه داده بنیاد سیستماتیک انجام شد. حاصل تجزیه و تحلیل داده ها،417 کداولیه در مرحله کدگذاری باز، 53 مفهوم در مرحله کدگذاری محوری و 26 مقوله درمرحله کدگذاری انتخابی بود که در قالب الگوی استراس و کوربین (1998) بدین شرح قرارگرفتند: شرایط علی شامل رویکرد قهرمانی ورزش کشور، نقش های مختلف زنان، سبک زندگی زنان، ماهیت ورزش، حقوق شهروندی زنان، تحولات داخلی و خارجی ورزش زنان؛ شرایط واسطه ای شامل مسائل فرهنگی-اجتماعی، مبانی اسلامی، مسائل سیاسی، منابع مالی و اقتصادی، مدیریت کلان، محیط جغرافیایی و زیرساخت ها و امکانات ورزشی؛ شرایط زمینه ای شامل آموزش و مبانی علمی، عوامل بیرونی، عوامل درونی، منابع مالی و تبلیغات و رسانه؛ راهبردها شامل راهبردهای اصولی توسعه دربخش های 5 گانه ورزش تفریحی و حمایت همه جانبه از ورزش زنان؛ پیامدها هم شامل افزایش مشارکت ورزش تفریحی زنان با 4 بخش پیامدهای فرهنگی و اجتماعی، پیامدهای اقتصادی، پیامدهای فردی و پیامدهای مدیریتی. چارچوب ورزش تفریحی حاصل از این تحقیق به مدیریت ورزشی کمک می کند با شناخت همه جانبه ورزش تفریحی زنان، راهبردهای متناسب پیشنهادی را جهت جبران عقب ماندگی و توسعه آن بکار گیرد.
تدوین و ارائه الگوی برند کارفرما در شرکت های بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه سال سی و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۹)
157 - 184
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و ارائه الگوی برندسازی کارفرما در شرکت های بیمه خصوصی ایرانی انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی با رویکرد توسعه ای بود که برای جمع آوری داده ها از دو ابزار مصاحبه و پرسشنامه استفاده نمود. خبرگان پژوهش از 22 نفر از افراد با سابقه فعالیت در صنعت بیمه و مدیران ارشد شرکت های فعال بیمه ای در حوزه سرمایه انسانی تشکیل شده بود. یافته ها: تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی بیانگر 16 مقوله کلی در قالب مدل پارادایمی شامل شرایط علی، مقوله محوری شایسته گرایی، استراتژی های استقرار، عامل های زمینه ای، شرایط مداخله گر، شرایط تسهیل کننده و پیامدهای فرایند الگوی برندینگ کارفرما در شرکت های بیمه خصوصی بود که روابط بین ابعاد مختلف را انعکاس می داد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد برندسازی کارفرما در شرکت های بیمه بر مبنای تعادل کار و زندگی، پاداش و مزایا، مسؤولیت اجتماعی، قدرت برند سازمان، برندسازی داخلی، محیط کاری، شایستگی های فردی و تخصصی، فرهنگ و محیط سازمانی تحقق می یابد. طبقه بندی موضوعی: G22, M21, M31.
دیالکتیک تردید و اعتماد در رفتار خرید بیمه زندگی «تحقیقی مبتنی بر نظریه داده بنیاد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: عدم درک جامع رفتار خرید بیمه گذار به عنوان جنبه ای از تعاملات اجتماعی و انسانی یکی از مهم ترین علل توسعه نیافتگی بازار بیمه زندگی در ایران می تواند باشد. از این رو، هدف پژوهش حاضر ارائه یک درک جامع از رفتار خرید بیمه زندگی به عنوان فرآیندی شناختی، روان شناختی و رفتاری مبتنی بر تجربه زیسته افراد است. روش شناسی:در این تحقیق ازرویکرد کیفی و نظریه داده بنیاد کوربین و اشتراوس (2015) به عنوان روش تحقیق استفاده نموده گرفت. داده ها با انجام مصاحبه های عمیق جمع آوری شده است. نمونه آماری شامل 27 نفر از بیمه گذاران بالقوه و بالفعل، نمایندگان فروش و کارشناسان بیمه زندگی بود که بر اساس نمونه گیری نظری انتخاب شدند و تا حصول اشباع نظری ادامه یافت. فرآیند سیستماتیک پژوهش شامل کدگذاری باز، کد گذاری محوری و کد گذاری انتخابی بود که با استفاده از راهبردهای تحلیل، پرسش، مقایسه و ابزار یادآورها، طرح واره ها و پارادایم صورت گرفته است. یافته ها :رفتار خرید بیمه زندگی در زمینه ای از شرایط خرد و کلان محیطی و شرایط درونی یا فردی، دیالکتیکی بین تردید و اعتماد و مبتنی بر فرآیند اعتماد سازی است؛ به صورتی که برتری تردید یا اعتماد در هر مرحله از فرآیند، منجر به رفتارهای متفاوتی می شود. نتیجه گیری: برون داد این پژوهش، توسعه مدل رفتار خرید بیمه زندگی در کشور ایران است. طبقه بندی موضوعی.M31, P36, G22, G23, G41:
ارائه الگوی برندسازی شهری با رویکرد توسعه گردشگری (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
101 - 118
حوزه های تخصصی:
برندسازی مقصد گردشگری یکی از استراتژی های موثر در جذب گردشگر و ابزاری کارآمد جهت بازاریابی مقاصد گردشگری است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف تدوین و ارائه الگوی برندسازی شهری با رویکرد توسعه گردشگری در شهر شیراز انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های آمیخته (کیفی و کمی) است که با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری شامل مدیران ارشد فعلی یا سابق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و نمایندگان شورای شهر می باشند که در بخش کیفی با روش گلوله برفی 16 نفر و در بخش کمی با روش تصادفی ساده 73 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی و با استفاده از نرم افزارمکس کیودا تحلیل و مدل کیفی پژوهش از دل الگوهای ذهنی و نظرات افراد استخراج شد و نهایتاً در بخش کمی جهت اطمینان از صحت الگوهای اندازه گیری متغیرها از الگوسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار PLS استفاده شده است. یافته های پژوهش منجر به شناسایی شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و همچنین راهبردها و پیامدهای برندسازی شهر شیراز شد مشخص گردید که نتایج حاکی از تایید همه مقوله های شناسایی شده می باشد به طوری که در شرایط علی متغیر رقابت پذیری با ضریب 577/0، در شرایط مداخله گر متغیر نقش دولت با ضریب 504/0، در شرایط زمینه ای متغیر جاذبه های گردشگری با ضریب 336/0، در رابطه با راهبردها متغیر تدوین مکانیزم برندسازی با ضریب 542/0 و در رابطه با پیامدها عامل دستاوردهای اجتماعی با ضریب 606/0 بیش ترین نقش را در تبیین مدل برندسازی شهر شیراز داشته اند.
بازشناسی مؤلفه های کیفیت در عرصه های همگانی شهر مشهد مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۳۷-۵۴
حوزه های تخصصی:
عرصه همگانی شهری به عنوان بستر مشترکی برای زندگی اجتماعی و فعالیت های مردم جامعه تلقی می شود. بنابراین، رابطه مستقیمی با کیفیت زندگی اجتماعی، سلامت و پیوند اعضای جامعه دارند. این یک رابطه علت و معلولی نیست و می توان ادعا نمود عرصه همگانی باقابلیت از شرایط اصلی برای غنای زندگی شهری است. بی توجهی به این موضوع می تواند زمینه های تعارض در جامعه را فراهم کند. مسئله اصلی این پژوهش، بازشناسی مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت عرصه های همگانی شهری با توجه به ویژگی های جامعه ایرانی می باشد. ازآنجاکه ادراک کیفیت عرصه های همگانی منبعث از خواسته های شهروندان است و عرصه های همگانی موفق با حضور مردم شخصیت می یابند، این پژوهش به بررسی انتظارات شهروندان از عرصه های همگانی شهر مشهد مقدس پرداخته است. با توجه به ماهیت پیچیده کیفیت در عرصه های همگانی با استفاده از روش داده بنیاد به کمک ۳۰ مصاحبه پدیدارشناسانه و کدگذاری آنها به شناسایی معیارهای مؤثر بر کیفیت عرصه های همگانی پرداخته است. روایی پژوهش با استفاده از ۳۰۰ پرسشنامه و تحلیل عامل اکتشافی تأیید شده است. به منظور اطمینان از تأثیر شرایط مداخله گر بر ادراک کیفیت عرصه های همگانی از آزمون ناپارامتری کروسکال والیس استفاده شده است. با استناد به ۳۹۲ ارجاع در مصاحبه های پدیدارشناسانه و کدگذاری آنها، ۲۹ مفهوم و ۱۰ معیار مؤثر بر کیفیت عرصه های همگانی شناسایی شدند. در بررسی روایی معیارها و اشتراک آنها، معیار غنای بصری حذف و در نهایت ۹ معیار سرزندگی، همه شمولی، دسترسی، اجتماع پذیری، کارایی، امنیت، هویت، آزادی انتخاب و خوانایی در قالب سه عامل پاسخگویی به نیازهای کاربران، معنی محیط و ویژگی های کالبدی محیط، معرفی شدند. ادارک کیفیت عرصه همگانی درنتیجه کنش بین محیط و کاربران آن حاصل می شود و تحت تأثیر سن و میزان آشنایی با محیط قرار دارد. بین معیارهای کیفیت رابطه معنی دار وجود دارد و چنانچه هماهنگی بین آنها ایجاد شود، رضایتمندی افزایش می یابد.
ارائه الگو از روزنامه نگاری شهروندی به منظور گسترش مشارکت مدنی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و دوم بهار ۱۴۰۰شماره ۵۳
95 - 114
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی و ارائه الگو از روزنامه نگاری شهروندی به منظور گسترش مشارکت مدنی در ایران براساس نظریه داده بنیاد است. براین اساس، داده های پژوهش از 25 نفر از صاحبنظران و خبرگان حوزه علوم ارتباطات اجتماعی، با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و به واسطه روش نمونه گیری نظری انتخاب و گردآوری شده اند. همچنین برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها، از فرایند کدگذاری نظری به منظور شمارش مفاهیم(مقولات پایه ای)، مقولات فرعی و مقولات اصلی استفاده شد. پس از اشباع نظری در مباحث کارشناسی مطرح شده، نتایج پژوهش پیش رو به الگویی مطلوب و جدید که شامل 14 مقوله اصلی، 41 مقوله فرعی و 509 مفهوم بود سوق داده شد. بدین منظور، برای اعتبارسنجی مقولات و الگوی برساخته شده، از دو روش ارزیابی به شیوه ارتباطی و تشکیل گروه کانونی یا متمرکز و برای پایایی سنجی در بخش قابلیت تکرارپذیری، از روش ضریب توافق بین دو کدگذار و نیز در بخش قابلیت تعمیم پذیری، از شیوه نمونه گیری نظری جامع و منظم استفاده شده است.
واکاوی عوامل نهادی زیست بوم کارآفرینی دانشگاهی: مطالعه موردی دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
91 - 110
حوزه های تخصصی:
نهادها یکی از مؤلفه های کلیدی زیست بوم مؤثر در شکل گیری و رشد و توسعه کارآفرینی دانشگاهی است. هدف این مقاله واکاوی ابعاد نهادی زیست بوم کارآفرینی دانشگاهی است. دانشگاه تهران به عنوان یکی از دانشگاه های برتر و دارای قدمت طولانی کشور در قالب روش مطالعه موردی انتخاب و با مراجعه به تعداد 26 نفر از خبرگان موضوع، اطلاعات و دانش ضمنی آنها از طریق مصاحبه گردآوری شده است. راهبرد مطالعه برای این تحقیق، نظریه داده بنیاد می باشد و رویکرد گردآوری داده ها از نوع مطالعات توصیفی-تبیینی است. در این چارچوب، روش تحلیل کدگذاری برای تحلیل اطلاعات به کار گرفته شده است و مؤلفه های نهادی زیست بوم کارآفرینی دانشگاهی شناسایی شده ودرادامه با استفاده از یافته های میدانی مدل زیست بوم کارآفرینی دانشگاهی با محوریت نهادها طراحی و تحلیل شده است. نهادها به کنش متقابل انسان ها ساختار می بخشند. ساختارهای نهادی، نقش به سزایی در شکل گیری اشکال مولّد، غیر مولّد و مخرّب زیست بوم کارآفرینی دارند به همین دلیل، کشورهای دارای ساختارهای نهادی ضعیف، کارآفرینی های غیر مولد و یا حتی در برخی موارد کارآفرینی مخرب دارند از این رو تغییرات نهادی، عامل اصلی تحولات کارآفرینانه هستند. بدین ترتیب، نهادها با تنظیم قواعد بازی، ماهیت و نتایج کارآفرینی را تحت تأثیر قرار می دهند. یافته های این پژوهش در سه سطح ملی، صنعت و سازمان شناسایی و طبقه بندی شده اند. مهمترین عوامل نهادی زیست بوم کارآفرینی دانشگاهی در این سه سطح به ترتیب عبارتند از در سطح ملی؛ نهادهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، قضایی و قانونگذاری، در سطح صنعت؛ نهادهای صنعت و بازار و سازمان های تسهیل گر و در سطح سازمان؛ نهادهای مدیریت، فناوری، فرهنگ، قوانین و مالی؛ مؤلفه های نهادی زیست بوم کارآفرینی دانشگاهی را تشکیل می دهند.
ارائه الگوی مفهومی شناسایی ادراک عشق ورزی در دانشجویان مجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
123 - 160
حوزه های تخصصی:
بحث درباره عشق ورزی در ایران عموماً در چارچوب تحلیلی مبتنی بر پژوهش ها و نظریه پردازی هایی که در غرب صورت گرفته تمرکز یافته است. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مفهومی شناسایی ادراک عشق ورزی دانشجویان مجرد و بر مبنای نظریه زمینه ای و با به کارگیری روش مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. 32 دانشجو (18 دختر و 14 پسر)، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و داده ها تا رسیدن به اشباع نظری گردآوری و پس از پیاده سازی متن مصاحبه ها و ورود اطلاعات به نرم افزار تحلیل داده های کیفی MAXQDA10، با کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. نتایج کدگذاری باز و محوری منجر به شناسایی 103 مفهوم و 16 مقوله محوری شد. همچنین، نتایج کدگذاری گزینشی نشان داد که مقوله هسته ادراک عشق ورزی دانشجویان است که تحت تأثیر شرایط علّی (باورداشت های اعتقادی و مذهبی؛ جوّ خانواده و نظارت والدینی؛ چالش ها و تجارب اخلاقی) و در کنار شرایط مداخله گر (تحولات هویتی فردی، اجتماعی و فرهنگی؛ هویت سازی رسانه های نوین ارتباطی) و شرایط زمینه ای (جنسیت؛ سن؛ پایگاه اجتماعی اقتصادی؛ تحصیلات دانشگاهی) بر برساخت عشق ورزی با جنس مخالف در دانشجویان مجرد در قالب راهبردهای اخلاق پیروی منطقی؛ خودپیروی عاطفی و خودپیروی ضداخلاقی تأثیر می گذارد که حاصل آن شکل گیری ازدواج های متناسب، پایدار و یا تصادفی و نامتناسب است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که عشق ورزی در بین دانشجویان مجرد، طیفی از مکانیسم های خودپیروی تا اخلاق پیروی را در پی داشته که می تواند کنش دانشجویان را به سمت و سویی منفی یا مثبت جهت دهی کند. لذا شناخت این مکانیسم ها می تواند در سیاست گذاری دست اندرکاران تربیتی کشور مؤثر باشد.
ارائه مدلی به منظور ایجاد شبکه های یادگیری دانشجوی در تحصیلات تکمیلی دانشگاه های آزاد شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
189 - 220
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارائه مدلی به منظور ایجاد شبکه های یادگیری دانشجویی در تحصیلات تکمیلی دانشگاه های آزاد شهر تهران بوده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و از رویکرد کیفی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه صاحبنظران، اساتید و مدیران ارشد حوزه مدیریت آموزشی و یادگیری است که در زمینه یادگیری مجازی تجربه و حضور دارند. جهت نمونه گیری برای انجام مصاحبه های عمیق از روش نمونه گیری هدفمند تا اشباع نظری با روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. به منظور جمع آوری داده ها و اطلاعات برای سؤالات پژوهش در این پژوهش از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردیده است و با استفاده از سه فرایند همپوش در فرایند تحلیل تئوری مفهوم-سازی بنیادی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی به تحلیل یافته ها پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داد: " یادگیری شبکه ای و تیمی و تعامل" به عنوان کانونی یا مقوله محوری مطرح شده اند. مقوله های " انگیزه های دانشجویان، برنامه ریزی شبکه های یادگیری و امکانات و تدارکات" به عنوان عللی تلقی می شوند که نقش فعال در ایجاد شبکه های یادگیری دانشجویی در تحصیلات تکمیلی نقش داشته و تا این عوامل مهیا نشوند یادگیری شبکه ای شکل نمی گیرد. مهمترین راهبردهای اتخاذ شده در این پژوهش عبارتند از: " شبکه سازی، پشتیبانی، چرخه دانش و ارشادگری". شرایط بستر در پژوهش کنونی مقوله های " مشکلات دانشجویان، جو محیطی و گروه دانشجویان و اساتید" هستند. مقوله های " درگیری دانشجویان و ساختار سازمانی دانشگاه" به عنوان شرایط مداخله گر الگوی پارادایمی مورد توجه قرار گرفته اند.
آشکار ساختن چرایی و زمینه های برپایی پیوندهای فرا زناشویی زنان از نگاه مردان آسیب دیده: پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت جامعه درگرو سلامت خانواده است. یکی از آسیب هایی که می تواند بنیان خانواده را سست کند، روابط فرا زناشویی است. پژوهش حاضر به دلیل اهمیت موضوع خیانت و کمبود پژوهش درزمینه روابط خارج از چارچوب زنان، با هدف کشف علل و زمینه های روابط فرا زناشویی زنان از نگاه مردان آسیب دیده انجام شد. محیط پژوهش دربرگیرنده مردان خیانت دیده استان یزد بود. روش تحقیق کیفی و راهبرد آن داده بنیاد بود. تعداد 12 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، نظری و گلوله برفی انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاری گردآوری و با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه وتحلیل شدند. درنهایت 46 مفهوم، 14 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی استخراج شد. مقوله های اصلی شامل «فاصله سازی» به دوری زن و مرد از یکدیگر، «تعاملات مخاطره آمیز» نحوه تعامل زوجین با یکدیگر، «ویژگی های شخصیتی» شامل برخی ویژگی زنان و «ناخرسندی عاطفی/جنسی» بود. مقوله نهایی «تجربه برزخی» استخراج گردید. نتایج نشان داد شناخت و درک زمینه ها و علل گرایش زنان به روابط فرا زناشویی می تواند مانع از بروز چنین آسیبی در روابط زوجین در آینده گردد. لذا مشاوران و روانشناسان می توانند با کشف زمینه ها و علل در جهت تحکیم بنیان خانواده قدم بردارند.
ارائه الگوی کیفیت بخشی تبدیل مدرسه فنی وحرفه ای به مدرسه کارآفرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال بیستم بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
83 - 108
حوزه های تخصصی:
ایجاد توانایی های آفرینندگی در میان دانش آموزان، یکی از عالی ترین اهداف آموزش وپرورش در تمام سطوح تحصیلی است. بنابراین، کارآفرین شدن مدارس می تواند زمینه را برای توسعه جامعه فراهم آورد. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی کیفیت بخشی و تبدیل مدارس فنی وحرفه ای به مدارس کارآفرین است. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، جزء پژوهش های توسعه ای، ازنظر نحوه به دست آوردن داده ها، کیفی و از نوع نظریه، داده بنیاد است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 نفر از خبرگان حوزه کارآفرینی، متخصصان تعلیم وتربیت، ازجمله استادان دانشگاه، هنرآموزان و مدیران مجرب، مسئولان اداره کل و همچنین دانش آموزان نخبه هنرستانی آموزش وپرورش استان مازندران است که با روش نمونه گیری هدفمند و به کارگیری معیار اشباع نظری انجام شد. همچنین، تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از کُدگذاری اولیه و ثانویه توسط اطلس تی 7 انجام گرفت که درنهایت به شناسایی 10 مقوله به همراه 101 کد منجر شد. داده ها با استفاده از راهبرد تحلیل مضمون بررسی شد. شبکه مضامین با 598 کد باز، 22 مضمون پایه، 10 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر (ابعاد درون سازمانی و برون سازمانی مدرسه کارآفرین، بسترسازی مدرسه کارآفرین و پیامدهای مدرسه کارآفرین) ترسیم گردید. با توجه به نقش حساس و مهم نهاد آموزش وپرورش در جامعه لازم است، مدارس کارآفرین ازنظر فرهنگی پایه ریزی شود و مدیران آموزش وپرورش در این زمینه تدابیر لازم را اتخاذ نمایند.
الگوی مقاوم سازی تولید در تکانه های بحرانی (تحریم)؛ مطالعه ای کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت صنعتی (آزاد سنندج) سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۵
85 - 99
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق ارائه الگوی مقاوم سازی تولید در تکانه های بحرانی می باشد. رویکرد این تحقیق کیفی بوده و از نظر هدف کاربردی و توسعه ای و از نظر روش، توصیفی–اکتشافی و نظریه ای داده بنیاد است. مطابق با روش تئوری داده بنیاد مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان تولید (مورد مطالعه گروه خودرو سازی سایپا) انجام و بر اساس نمونه گیری نظری تا حد اشباع نظری ادامه یافت. پس از احصا 1131 عبارت کلیدی، 841 کد سطح اول، 165 کد سطح دوم و 79 مفهوم در مرحله کد گذاری باز ، 37 مقوله در کد گذاری محوری و در نهایت مدل پارادایمی در مرحله کدگذاری گزینشی حاصل شد. نتایج تحقیق شامل شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر و پیامدها ، مشخص و مهمترین راهبردهای کنش عواملی همچون قرارگیری بینش اقتصاد مقاومتی در جایگاه استراتژی، تولید متناسب با بوم آوری منطقه ای–استانی ، اجرای درونی سازی بجای برونسپاری، تغییر پارادیم های فکری در درونزایی و برونگرایی، ایجاد مرکز تربیت مدیران جهادی و ایجاد مرکز تجمیع دانش فنی– صنعتی کشور به عنوان مهمترین عوامل در ایجاد تاب آوری محسوب می گردند .