مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱٬۹۴۱ تا ۲۱٬۹۶۰ مورد از کل ۵۲۴٬۶۸۵ مورد.
منبع:
پژوهش های اقتصادی ایران سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۹
243 - 283
حوزههای تخصصی:
مجموع تولید ناخالص داخلی منطقه منا حدود 7 تریلیون دلار (9/5 درصد جهان) و جمعیت آن حدود 405 میلیون نفر (5/5 درصد جهان) در سال 2019 است. پرسش این است شکاف درآمد سرانه این کشورها نسبت به آمریکا (به عنوان نمونه بهینه) چه مسیری را طی کرده است؟ در این راستا، هدف این مقاله ارزیابی پیشران های شکاف درآمدی 15 کشور منطقه منا و شمال آفریقا در دوره 2019-1980 در زیربازه های مختلف است. شواهد نشان می دهد 11 کشور در کل دوره 2019-1980 هم پایگی داشته اند. برای دریافت بهتر، هم پایگی در چهار دهه 89-1980 (دوره اول)، 99-1990 (دوره دوم)، 09-2000 (دوره سوم) و 19-2010 (دوره چهارم) محاسبه شده است. در دوره اول، فقط مصر و مراکش هم پایگی داشته اند. در دوره دوم، 9 کشور هم پایگی و 6 کشور جاماندگی را تجربه کرده اند. در دوره سوم، بهبود قابل ملاحظه ای در هم پایگی کشورها (به جز امارات) مشاهده می شود. در دوره چهارم،کشورها در مسیر جاماندگی قرار گرفته اند. این دوره همزمان با درگیری های داخلی در عراق و سوریه، درگیری های یمن با عربستان، تنش های سیاسی در لبنان و تحریم های شدید آمریکا بر ضد ایران است. شواهد نشان می دهد در زمان هم پایگی، تعمیق سرمایه (افزایش سرمایه سرانه) در 11 کشور نقش مسلط داشته است. مشارکت نیروی انسانی در سه کشور عراق، سوریه و عربستان منفی و در سایر کشورها مثبت بوده و اینکه سهم مشارکت نیروی انسانی کمتر از تعمیق سرمایه است. در هیچ یک از کشورها، مشارکت بهره وری مثبت نبوده است و شواهدی از نقش آفرینی رشد بهره وری در عملکرد این کشورها مشاهده نمی شود و فاصله عمیقی با آمریکا (کشور پیش رو مترقی) دارند.
مفهوم «رب العالمین» در قرآن و پیوند آن با اوصاف خدای یگانه در ادیان پیشااسلامی عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از اسم جلاله «الله»، «ربّ» پربسامدترین نام خدا در قرآن است که در قریب به اتفاق موارد به صورت مضاف به کار رفته و در این میان، ترکیب «ربّ العالمین» بیشترین کاربرد را دارد. اهمیت این تعبیر هنگامی آشکار می شود که می بینیم در مواردی متعدد وصف منتخب خدا از میان همه اوصاف وی است و به ویژه در آیات آغازین فاتحه الکتاب، تنها وصفی است که میان دو اسم خاص خدا، یعنی اسم جلاله «الله» و «الرحمن»، یاد شده است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ». عالمان مسلمان از دیرباز در مبدأ اشتقاق و معنای «العالمین» اختلاف نظر داشته اند؛ چراکه نخست ساخت واژه «عالم»، بر وزن مفروض فاعَل، بر اوزان مشهور اشتقاقی عربی نیست، و دوم، پیوند معنایی آن با ریشه مفروض ع ل م به معنای «دانستن» محل بحث است. بر این پایه، گمانه وام واژگی آن، به ویژه در ترکیب «ربّ العالمین» تقویت می شود. برای پاسخ به این مسأله در این پژوهش از روش های تاریخی و توصیفی استفاده شده است. با مراجعه به متون دینی و نیایش های یهودی، نزدیکی «ربّ العالمین» با تعابیری همچون «رِبُون هاعُولامیم» و «مِلِخ هاعُولام» عبری و «ماری عَلما»ی آرامی که در وصف خدا به کار رفته اند، آشکار می شود. با بررسی شواهد کتیبه شناختی برآمده از منطقه عربستان، روشن می شود که از حدود سه قرن پیش از اسلام ساکنان جنوب و شمال این منطقه گرایش به یگانه پرستی داشته ، در آغاز یهودی و از اوائل قرن ششم، مسیحی شده اند. اوصاف خدا در کتیبه های حمیری و شمال حجاز پیوند آنها با «ربّ العالمین» را نشان می دهد.
مطالعه تطبیقی آسیب پذیری خانوار: مرور دامنه ای حوزه ها و روش های اندازه گیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴
49-100
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ماهیت پیچیده و چندبعدی مفهوم آسیب پذیری در دو دهه اخیر موردتوجه قرار گرفته است، بااین حال هنوز تعاریف و روشهای استانداردی برای اندازه گیری آن در مطالعات داخلی و خارجی به کار نمی رود. ویژگیهای خانوارها به عنوان یک واحد تحلیلی مهم ازجمله مؤلفه های نسبتاً جدید سنجش آسیب پذیری قلمداد می شود که برتری آن نسبت به آسیب پذیری فردی از نقطه نظرات مختلف موردتوجه بوده و تحولات اجتماعی-جمعیتی اخیر در ایران و جهان بر اهمیت آن افزوده است. روش :تحقیق حاضر با استفاده از روش مرور دامنه ای و چارچوب روش شناختی پنج مرحله ای آرکسی و اومالی (2005)، به بررسی و نقد حیطه مفهومی، نظری و روش شناختی «آسیب پذیری خانوار» در مطالعات داخلی و خارجی طی سالهای 2010 تا 2022 (معادل 1389 تا 1401) پرداخته است. یافته ها :از میان 105 مطالعه مرورشده (28 مطالعه داخلی و 77 مطالعه خارجی)، می توان به ترتیب فراوانی از چهار حوزه اصلی آسیب پذیری محیط زیستی، اقتصادی، سلامت و اجتماعی در خانوار نام برد که نابرخورداری از نگاهی متعامل و درهم تنیده به این چهار بُعد مهم ترین ضعف شناسایی شده مطالعات در مقاله حاضر بود. به علاوه، بررسی تطبیقی نشان داد که اکثر مطالعات داخلی در پوشش موضوعات متنوع، شناسایی خانوارهای هدف، انتخاب چارچوب نظری گسترده و بهره گیری از سنجه های چندبعدی دارای ضعف هستند که باعث شده تا مطالعات مذکور در هنگام توضیح نحوه آسیب پذیری در سطح خانوار، به سمت تبیینهای فردگرایانه متمایل شوند. بحث :یافته ها بر لزوم گذار از نگاه سطحی به مفهوم خانوار و طراحی پیمایشهای طولی تأکید می کند که بتواند به افزایش تاب آوری خانوارهای آسیب پذیر و موفقیت سیاستهای رفاهی مربوطه در کشور کمک کند.
واکاوی نقش سواد رسانه ای در ارتقاء سلامت روان جامعه ایران: پژوهشی به روش ترکیبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سلامت روان جامعه یکی از زمینه هایی است که می تواند تحت تاثیر انتشار محتوای رسانه ای قرار گیرد . پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش سواد رسانه ای در ارتقاء سلامت روان جامعه ایران انجام شد. روش ها: این پژوهش کاربردی با روش ترکیبی در سال 1402 انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اساتید ارتباطات متخصص در زمینه سواد رسانه ای و روانشناسان، و در بخش کمی کلیه شهروندان بالای 18 سال ساکن تهران بود. در بخش کیفی، از مصاحبه و نمونه گیری هدفمند برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده های به دست آمده نیز باروش تحلیل موضوعی انجام شد. در بخش کمی، برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. با نمونه گیری خوشه ای تصادفی ساده و چند مرحله ای، 384 پرسشنامه گردآوری شد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 25 و ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های کیفی پژوهش نشان داد که موضوعاتی مانند آموزش روش های تشخیص اخبار واقعی از جعلی، شکل گیری آسیب ها در صورت انتشار اخبار منفی، آموزش نحوه مواجهه با اخبار منفی، آموزش سواد رسانه ای از پیش دبستانی تا دبیرستان و توسعه مهارت چندرسانه ای بیشترین فراوانی را در بین نظرات کارشناسان دارد. با توجه به نتایج کمی، ارزش آمار پیرسون برای «درک محتوای پیام های رسانه ای»، «اهداف پنهان پیام های رسانه ای»، «انتخاب آگاهانه پیام های رسانه ای»، «نگاه انتقادی به پیام های رسانه ای» و «تحلیل پیام های رسانه ای» به ترتیب برابر با 0/541، 0/577، 0/311، 0/533 و 0/420 بود (0/0001>P)، که نشان دهنده برقرار بودن رابطه معنادار آماری بین این پنج محور پیام های رسانه ای و ارتقاء سلامت روان جامعه ایران است. نتیجه گیری: افزایش سواد رسانه ای و سلامت روانی جامعه همبستگی مثبت دارند. بنابراین، آموزش سواد رسانه ای باید به یک اولویت جدی حوزه سلامت روان برای جامعه تبدیل شود. توجه به این آموزش به افزایش توانایی افراد در تشخیص اخبار جعلی و محتوای نادرست کمک می کند و همچنین، می تواند منجر به بهبود سلامت روان
نخستین استقرارهای دوره نوسنگی بی سفال در منطقه کُهگیلویه: شواهدی از تپهل بی بی زلیخایی
حوزههای تخصصی:
منطقه زاگرس و کوه پایه های آن، به ویژه بخش های مرکزی و در مناطقی مانند کرمانشاه، لرستان و ایلام، بیشترین شواهد مربوط به دوره نوسنگی و گذار از سیستم معیشتی مبتنی بر شکار و گردآوری خوراک به یکجانشینی و اهلی کردن گیاهان و حیوانات را به دست داده است. در مقایسه با زاگرس مرکزی، بخش های جنوبی زاگرس کمتر موردتوجه پژوهشگران بوده و دانسته های ما اندک. تپه بی بی زلیخایی نخستین محوطه کاوش شده دوره نوسنگی در منطقه کُهگیلویه در بخش های جنوبی زاگرس است که آگاهی های جدیدی را به دست می دهد. پی بردن به جوانب گوناگون زندگی دوره نوسنگی بی سفال در محوطه، به دست آوردن بقایای گیاهی و جانوری برای بازسازی معیشت اقتصادی مردمان دوره نوسنگی و از طرفی بازسازی زیست بوم باستانی منطقه در اوایل دوره هُولوسِن و به دست آوردن نمونه هایی برای تاریخ گذاری مطلق جهت تعیین قدمت محوطه از مهم ترین اهداف این پژوهش است. مهم ترین پرسش های پژوهش شامل: آیا استقرار در تپه بی بی زلیخایی فقط مربوط به نوسنگی بی سفال است؟ نوع استقرار و طول مدت آن در این محوطه چقدر است؟ و معیشت اقتصادی مردمان بی بی زلیخایی تا چه اندازه براساس گردآوری و شکار و چه اندازه براساس کِشت آگاهانه و پرورش و نگه داری حیوانات بوده است؟ مهم ترین فرضیات این پژوهش عبارتند از: براساس مجموعه دست ابزارهای سنگی گردآوری شده و یافت نشدن سفال های قدیمیِ هم زمان، فرض ما این است که این تپه متعلق به دوره نوسنگی بی سفال بوده و با توجه به ویژگی های بوم شناختی محوطه فرض دیگر ما این است که نظام معیشتی ساکنان بی بی زلیخایی ترکیبی از دامداری، گردآوری دانه های گیاهی و غلات وحشی، شکار پستانداران کوچک جثه و در مقیاس کوچک ماهیگیری بوده است. روش پژوهش در این نوشتار توصیفی- تحلیلی است؛ به این معنا بخشی هایی که مرتبط با یافته های کاوشِ محوطه است را تا حد امکان توصیف نموده و سپس آن ها را در بستر مناسب خود ارزیابی و تحلیل می کنیم. نتایج آزمایش های کربن 14 نشان می دهد که محوطه بی بی زلیخایی و منطقه کُهگیلویه دست کم از نیمه اول هزاره هشتم پیش ازمیلاد مورد سکونت قرار گرفته است.
تحلیل آینده هوش مصنوعی بر اساس سنّت های الهی / نشست علمی در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) به مناسبت هفته پژوهش – آذر 1403 ه ش
به مناسبت هفته پژوهش، نشست علمی «تحلیل آینده هوش مصنوعی بر اساس سنّت های الهی» در تاریخ 24 آذر 1403 در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، در شهر مقدّس قم برگزار گردید.
در این جلسه، ابتداء جناب حجّت الاسلام والمسلمین قاسم ترخان، با بیان این نکته که سنّت های الهی، همان قوانین ثابت خداوند برای مدیریت مردم و عالم هست، سنّت ها را به دو دسته «مطلق» و «مشروط» تقسیم کرد و در ادامه، ضمن اشاره به تعریف هوش مصنوعی، درباره آینده هوش مصنوعی، امکان تحقّق دوره تَکینگی را مطرح نمود و با طرح چهار سناریو احتمالی برای آینده، ضمن بررسی و ارزیابی آنها، پیشنهاد سناریوی تکاملی را مطرح ساخت. بر اساس حرکت تکاملی، جامعه و تاریخ به سوی تکامل در حرکت است.
سپس، حجّت الاسلام والمسلمین بهروز لک، به عنوان ناقد اوّل، ضمن بیان آیاتی از قرآن کریم و نمونه هایی از سنّت های قطعی خداوند، برخی از سناریوهای مطرح شده را مردود شمرد. در ادامه نیز جناب حجّت الاسلام والمسلمین دکتر بهرامی به عنوان ناقد دوم، با بیان نکاتی پیرامون هوش مصنوعی و رویکرد حوزه علمیه به آن و نیز جهت گیری مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی در این زمینه، انتقاداتی به برخی از مسائل مطرح شده در نشست را ابراز داشت. در ادامه، مشروح مباحث مطرح شده در این نشست علمی از نظر می گذرد.
Modern Business Model Based on Cloud Computing(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Emerging Technologies in Accounting, Auditing and Finance,Vol. ۲, No ۳, Autumn ۲۰۲۴
15-37
حوزههای تخصصی:
Objectives: This research aims to investigate the relationship between family firms and working capital management. Working capital management involves the management of current assets and liabilities to achieve a balance that maximizes shareholder returns on investments. Methodology/Design/Approach: This applied study employs a causal correlational methodology. The statistical population consists of all firms listed on the Tehran Stock Exchange. Using systematic elimination sampling, 136 firms were selected as the research sample and analyzed over a ten-year period from 2014 to 2023. Findings: The results indicate an inverse relationship between family firms and the cash conversion cycle. Additionally, there is a direct relationship between family firms and the period for collecting receivables. Furthermore, a direct relationship exists between family firms and the inventory turnover period, while an inverse relationship is observed between family firms and the period for debt repayment. Innovation: This research contributes to the existing literature by providing insights into how family ownership influences working capital management practices. It highlights the unique dynamics of family firms in managing their operating cycles compared to non-family firms, offering practical implications for stakeholders in understanding how ownership structure can affect financial performance.
بررسی ارتباط نابرابری های فضایی و ناپایداری توسعه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
89 - 114
حوزههای تخصصی:
امروزه وجود نابرابری های فضایی و فاصله های درآمدی و سرمایه ای میان نواحی مختلف جامعه، به عنوان یکی از موانع مهم توسعه پایدار به حساب می آید. نابرابری های میان مناطق کم برخوردار (مرزی یا غیرمرزی) و مناطق برخوردار از توسعه، و شکاف های شهری روستایی، مهم ترین مصداق نابرابری های فضایی و منطقه ای هستند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، بر مبنای تحلیل ثانویه داده های موجود، میزان یکپارچگی یا شکاف مناطق شهری و روستایی ایران را برحسب چهار متغیر مکان های استقرار جمعیت، بخش های عمده اقتصادی و تولیدی، میزان و توزیع فقر، و شکاف درآمدی و هزینه ای در چهار دهه اخیر مورد مطالعه قرار داده است. ارزیابی عملکرد نظام برنامه ریزی فضایی در کشور نشان می دهد این نظام با نوعی رویکرد بخشی و غیرآمایشی، با تأکید بر دو محور «تمرکزگرایی» و «شهرگرایی»، بر نابرابری و فاصله میان مناطق پیرامونی و مناطق مرکزی کشور از یک سو و مناطق شهری و روستایی از سوی دیگر افزوده است. طی چهار دهه اخیر، نوعی شهرنشینی روزافزون، بی رویه و گاهی ناموزون به ضرر پایداری و تعادل جمعیت در مناطق شهری کوچک و مناطق روستایی اتفاق افتاده که لزوماً با ظرفیت های منطقه ای متناسب نبوده است. شهرهای بزرگ جاذب جمعیت کار، نوعی زندگی توأم با فقر را در بخش های حاشیه ای و روستایی ایجاد کرده است. در طی این سال ها، با وجود کاهش معنادار فقر مطلق در جامعه، همچنان بار فقر بر دوش روستاییان، آن هم بیشتر در مناطق کم برخوردار سنگینی می کند. شاخص های درآمد و هزینه نیز به نفع شهرنشینان بوده است. به طور کلی داده های کلان در کشور نشان می دهد هرجا پیوندهای شهری روستایی برقرار و تقویت شده، نابرابری های منطقه ای و شهری روستایی کاهش یافته است.
واکاوی مفهوم معماری در امتزاج با رسانه در جهان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۱۷۲-۱۵۷
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش بر آنست تا با توجه به گسترش مرزهای دانش معماری معاصر و ضرورت رویکردهای میان رشته ای بر آن و با کمک نظریه پردازی مبتنی بر بازاندیشی پارادایم و با هدف خلق مفهوم، نظام فکری جدیدی در فضای میان رشته ای از دو پدیده اجتماعی رسانه و معماری طرح ریزی نماید که واکاوی مفهوم خلق شده مستلزم درک معنای اپیستمه به ادبیات فوکویی، تشخص زمانی یعنی عصر جهش رسانه ای حاضر ،عصر آنتروپوسین و تشریح مدل ارتباطی یعنی امتزاج است. روش ها: با رویکردی برخواسته از پارادایم ماده گرایی نوین و با استفاده از الگوریتمی ملهم از شیوه پیرس، نظریات حوزه رسانه و معماری به مثابه داده و با قیاس و استقرا ترکیب و نتایج پس کاوی می شوند. سپس به شیوه پساکیفی مفاهیم جدید در قالب یک گزارش خلق می شوند. با توجه به گستره این نظام، با طرح چند مثال از امتزاج داده ای نظریات رسانه ای در نظریه پذیرفته در پژوهش (معماری به مثابه رسانه)بهره گرفته شده است. یافته ها: یافته های ماخوذ از پس کاوی نظریات تاریخی حوزه رسانه و معماری، شکل دهنده سامانی از گزاره های مفهومی در بستر پساکیفی و با بکارگیری خلاقیت نگارنده را می دهند. نتیجه گیری: این پژوهش حاکی از امکان خلق نظامی دانایی بر مبنای گزارشی ریزوماتیک را می دهند که می تواند با ادبیات فوکویی به نام اپیستمه معماری در امتزاج با رسانه در عصر آنتروپوسین خوانده شود که در بستر رویکرد پژوهش قابل واکاوی است و احتمالا می تواند به عنوان میراثی از معماری معاصر، ساختاری بنیادین در مطالعات میان رشته ای از حوزه رسانه و معماری را پی ریزی نماید. واژگان کلیدی: اپیستمه، معماری، امتزاج، عصر آنتروپوسین، رسانه، معماری معاصر، مبانی نظری معماری، معماری مدرن
تحلیلی بر بحران های میراث فرهنگی افغانستان (چالش ها و اقدامات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۵)
141 - 179
حوزههای تخصصی:
براساس گزارش هایی که از ارگان های مسئول در زمینه میراث فرهنگی در افغانستان، ازجمله وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان، مؤسسه باستان شناسی افغانستان، مؤسسه فرهنگی آقاخان، سازمان یونسکو و... ارائه کرده اند در طول این سال ها با به تاراج رفتن و غارت شدن موزه های این کشور، هزاران قطعه از آثار باستانی آن به سرقت رفته و در بازارهای مختلف جهان به فروش رسیده اند. پس از سقوط رژِیم طالبان در دهه 70 م. حضور نیروهای خارجی در دهه 80م. و هجوم سیل آسای ارزش های غربی در قالب دموکراسی با سلاح رسانه، بخش دیگری از میراث فرهنگی این کشور (میراث فرهنگی ناملموس) را هدف قرار داده است. این همه درحالی صورت گرفته است که اسناد بین المللی متعدد در رابطه با میراث فرهنگی به تصویب رسیده و درحال اجرا می باشند. پرسش پژوهش حاضر این است که چگونه بحران های متعدد، میراث فرهنگی افغانستان را تحت تأثیر قرار داده اند و چگونه می توان به مدیریت بهینه این میراث برای حفظ هویت ملی و توسعه پایدار دست یافت؟ هدف پژوهش حاضر تحلیلی بر بحران های میراث فرهنگی افغانستان می باشد. این پژوهش در طبقه بندی تحقیقات برمبنای هدف، از نوع پژوهش کاربردی و از لحاظ روش پژوهش، به صورت توصیفی-پیمایشی انجام شد. یافته های پژوهش نشان دادند؛ مدیریت میراث فرهنگی در افغانستان یک فرصت برای تقویت هویت ملی و توسعه پایدار است. با توجه به چالش های موجود، این پژوهش نشان می دهد که مدیریت ضعیف، کمبود آگاهی عمومی و تخصصی، و قبیله گرایی از عوامل اصلی تهدید میراث فرهنگی افغانستان هستند. برای حفاظت مؤثر از این میراث، نیاز به تقویت جامعه مدنی و ملی گرا، به دور از قبیله گرایی و با تمرکز بر آموزش و آگاهی بخشی وجود دارد. این امر نه تنها برای حفظ هویت فرهنگی کشور، بلکه برای ترویج صلح و ثبات نیز حیاتی است. لازم است دولت افغانستان به همراه جامعه جهانی و سازمان های بین المللی، در راستای حفاظت و مدیریت این میراث، گام های مؤثری بردارند.
نقش واسطه ای فرزندپروری مثبت در رابطه میان تاب آوری والدین و کیفیت زندگی کودکان با اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
277 - 306
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای فرزندپروری مثبت در رابطه میان تاب آوری والدین و کیفیت زندگی کودکان با اختلالات یادگیری بود. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی و برحسب شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی در شهر تهران در سال تحصیلی 97-96 بود که به دلیل مشکلات تحصیلی و یادگیری به هشت مرکز مشاوره در تهران مراجعه کردند و در ارزیابی دارای اختلال یادگیری تشخیص داده شدند؛ که از بین آن ها تعداد 150 دانش آموز (70 دختر و 80 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسش نامه های تاب آوری والدین سوزوکی و همکاران (2015)، کیفیت زندگی کودکان پتری، میس و ولاسکمپ (2009) و فرزندپروری مثبت لگار و همکاران (2006) بود. نتایج نشان می دهد مدل پژوهش با داده های جمع آوری شده برازش مطلوبی دارد. همچنین تاب آوری والدین بر فرزندپروری مثبت و کیفیت زندگی کودکان اثر مستقیم دارد. اثر غیرمستقیم تاب آوری والدین بر کیفیت زندگی کودکان باواسطه گری فرزندپروری مثبت نیز معنی دار بود. در کل متغیرهای پژوهش 56 درصد کیفیت زندگی کودکان را پیش بینی می کند. بدین ترتیب باید گفت که تاب آوری والدین می تواند هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم و از طریق فرزندپروری مثبت بر کیفیت زندگی کودکان مؤثر باشد. نتایج این پژوهش پیام آور آن است که ادراک مثبت از فرزندپروری، والدین را قادر می سازد تا مشکلات مربوط به فرزندانشان را به طور مثبت باز طراحی و تنظیم مجدد کنند. درواقع ادراک مثبت می تواند والدین را در ارائه فرزندپروری مثبت، مانند تشویق فرزندان، پذیرش محدودیت ها و پرورش توانایی فرزندان خود حمایت کند. دست اندرکاران تعلیم وتربیت جهت بالا بردن سطح کیفیت زندگی کودکان با اختلالات یادگیری، می توانند به آموزش و ارتقای تاب آوری و فرزندپروری مثبت والدین آن ها بپردازند.
تدوین الگوی تحمل بلاتکلیفی برای کاهش اضطراب بر اساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
151 - 182
حوزههای تخصصی:
قاعده این است که انسان ها قطعیت را به بلاتکلیفی ترجیح می دهند؛ یعنی وقتی می دانیم که آینده ای هست، اما نمی دانیم در آینده چه اتفاقی می افتد، انتخاب افراد این است که قطعاً در زمان حال شوکه شوند تا اینکه منتظر یک موقعیت پیش بینی ناپذیر باشند. این موضوع ، شرایط را برای اضطراب در هرکسی مهیا می کند؛ و این بستگی دارد که فرد تا چه حد می تواند بلاتکلیفی را تحمّل کند. پژوهش حاضر به هدف شناسایی الگوی تحمل بلاتکلیفی برای کاهش اضطراب براساس منابع اسلامی انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف ، از نوع تحقیقات بنیادی و به لحاظ رویکرد، کیفی است. به منظور تحلیل مؤلفه ها، از جملات توصیفی - تبیینی موجود در متون اسلامی در چارچوب روش «روش مدل یابی مفاهیم و سازه های روان شناختی از متون اسلامی (آیات و روایات)» استفاده و از تکنیک های روش اَسنادی برای گردآوری اطلاعات بهره گرفته شد. از بررسی روایی محتوا توسط هفت کارشناس خبره ، سه مفهوم: نفس مطمئنه، اطمینان و سکینه به دست آمد که براساس آن، ابعاد و مؤلفه های تحمل بلاتکلیفی تبیین و در نهایت الگوی مدنظر شناسایی شد. تحمل بلاتکلیفی در رویکرد اسلامی، دو مؤلفه بنیادی دارد؛ یکی «خداآگاهی» و دیگری، «ادراک و هماهنگی با واقعیت های توحیدی» است که با ایجاد «باور مثبت نسبت به بلاتکلیفی» بنیان این ویژگی شخصیتی شکل می گیرد و فرد با «رضا / پذیرش»، «خیرباوری»، «توکل» و «تفویض»، در موقعیت های مبهم و بلاتکلیفی احساس ناکامی نداشته و اضطرابش کاهش می یابد.
اثربخشی آموزش از طریق بازی بر مهارت های شناختی بر اساس الگوی عملکردی زایشی در درس فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
33 - 72
حوزههای تخصصی:
اگرچه می توان از بازی های آموزشی در مجموعه های آموزشی رسمی و غیررسمی به عنوان دستیارهای یادگیری جهت تشویق یادگیرندگان به یادگیری استفاده کرد، اما لازم است که محتوای آموزشی بازی های آموزشی به خوبی با گیم پلی معنی داری برمبنای نظریه های صحیح یادگیری جهت تضمین رویدادهای یادگیری معنی گرا طراحی شوند. هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش درس فارسی از طریق (بازی دور) با استفاده از الگوی عملکردی زایشی بر مهارت های شناختی دانش آموزان پایه ششم است. روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش از لحاظ نوع هدف کاربردی و از لحاظ روش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون و پس-آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم ابتدائی شهر همدان در سال 1399-1400 بودند که از میان آنها 20 نفر در دو گروه کنترل و آزمایش انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر پرسشنامه محقق ساخته مهارت های شناختی است. جهت تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش از روش های آماری آنکوا و مانکوا استفاده شده است. نتایج نشان داد که آموزش از طریق (بازی دور) در درس فارسی پایه ششم ابتدائی بر ابعاد مهارت شناختی؛ مهارت انگیزشی، یادگیری، خلق دانش و زایش تأثیر دارد. (بازی آموزشی دور) براساس الگوی پیشنهادی به توسعه مهارت های زبانی، مهارت های فرازبانی، آفرینشگری ذهن و زبان بازیکن، تمرین مهارت های دریافتی و ادراکی زبان، تصویرسازی ذهنی، شناخت و زایش واژگان و ترکیب های زبان فارسی، تثبیت و تعمیق ساخت شناختی کمک می کند.
اثربخشی برنامه درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف اثربخشی برنامه درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر شفقت به خود مادران دارای کودکان کم توان ذهنی انجام گرفت.روش: روش مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران 20 تا 50 ساله دارای کودک کم توان ذهنی تربیت پذیر مراجعه کننده به مراکز آموزش و توانبخشی کودکان کم توان ذهنی شهر شیراز در نیمه دوم سال 1401 بود. از بین آن ها تعداد 30 نفر بر اساس ملاک های ورود و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره (گروه آزمایش و گروه کنترل) گمارده شدند. مداخله درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش برای هر مادر در 10 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس خودشفقتی بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه آزمایش و گروه کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی دار وجود داشت؛ و مداخله درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش باعث افزایش سطح شفقت به خود مادران دارای کودکان کم توان ذهنی شده و تأثیر این مداخله درمانی در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است (P<0.05).نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، مداخله درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش می تواند برای بهبود شفقت به خود مادران دارای کودکان کم توان ذهنی کارآمد باشد؛ و توصیه می گردد که درمانگران و مشاوران در راستای بهبود سطح شفقت به خود این مادران از این درمان در کنار سایر مداخلات درمانی استفاده کنند.
رابطه نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی با قلدری سایبری: نقش میانجی گر همدلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵
161 - 176
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن نقش زیادی در توانایی درک و تفسیر رفتار دیگران دارند و می توانند با بهبود همدلی به کاهش قلدری سایبری کمک کنند. لذا این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی همدلی در رابطه کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن با قلدری سایبری انجام شد.
روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400-1401بود که از بین آن ها تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. از مقیاس بهره همدلی بارون–کوهن (2003)،مقیاس نقایص کارکردهای اجرایی بارکلی (2012)، مقیاس تجربه قلدری و قربانی سایبری آنتونیادو و همکاران (۲۰۱۶) و آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم بارون-کوهن و همکاران (2001) برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: مطابق نتایج بین نظریه ذهن و قلدری سایبری(01/0 ≥p)، بین نقص کارکردهای اجرایی و همدلی(01/0 ≥p) و بین همدلی و قلدری سایبری(01/0 ≥p) رابطه منفی معناداری وجود داشت. همچنین بین نقص کارکردهای اجرایی و قلدری سایبری(01/0 ≥p) و نیز بین نظریه ذهن و همدلی(01/0 ≥p) رابطه مثبت معناداری وجود داشت. همچنین نقش میانجی گر نسبی همدلی در رابطه بین نظریه ذهن و قلدری سایبری و در رابطه بین کارکرد اجرایی و قلدری سایبری تأیید شد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد کودکانی که نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی ضعیفی دارند به احتمال بیشتر به سمت قلدری کشیده می شوند؛ زی را مه ارت های نظری ه ی ذهن و کارکردهای اجرایی تعاملات متقابل اجتماعی را سازماندهی می کنند. درک ضعیف نیات و هیجانات دیگران و نقص در کارکردهای اجرایی ممکن است توانایی کودکان در زمینه ی تشخیص علائم و سرنخ های اجتماعی که بیانگر روابط دوجانبه است، را به خطر بیندازد و آن ها را در معرض قربانی یا قلدربودن قرار دهد.
التّحليل المفهومي و الّلغوي لأبرز المصطلحات و التعابیر العربیّة المتداولة
حوزههای تخصصی:
لقد أصبحت المصطلحات العربیّه الحدیثه والقدیمه متداوله بحیث یمکن القول إنَّها أصبحت نکهه کل خطاب أو کتابه رسمیَّه وغیررسمیَّه فی العصر الحاضر، وتلعب دورا أساسیّا فی وسائل الإعلام مثل الصحف والمواقع الإلکترونیّه والنصوص الأدبیّه المختلفه والسیاسیّه والدینیّه فی الکتب والمقالات والمسرحیات والخطب وأیضاً فی المحادثات الیومیه. مما یدعو إلى إجراء بحث فی مجال التأصیل فی مجال المصطلحات والتحلیل والدراسه المفهومیّه واللغویّه والأدبیّه لهذه المصطلحات هو التعبیر عن الثراء الأدبی والبنیه اللغویّه وجمال الترکیب وعمق الموضوع والمعنى الذی تخفیه هذه المصطلحات. وکذلک یُبین أصلها ویِدرس مدی تأثیرها من باقی الثقافات واللغات الأخرى.المواضیع المذکوره هی التی سیتمّ تناولها فی هذا البحث؛ وبناء على ذلک فقد تضمن هذا البحث قسمین رئیسیین: أ) الدّراسه المفهومیّه. ب) الدّراسه الّلغویّه للمصطلحات العربیّه. ویتمّ دراسه الجزء المفاهیمیّ فی عدّه أجزاء، منها تأثیر المعتقدات والتّقالید، والثقافات، والبیئه المحیطه، والأصل القرآنیّ، والقصه أو الحدث التّاریخی، وفی الجزء الّلغوی، یتمّ التعبیر ودراسه البنیه الّلغویّه للمصطلحات، ولفظها وأیضاً یتمّ دراسه أوجه التّشابه الّلغویّه مع الّلغه الفارسیّه ومناقشه الإنسجام اللفظی والمفهومیّ وتواتر بعض الکلمات. وبالطبع یمکن استخدام هذه المصطلحات فی مختلف المجالات الدّینیّه والسیاسیّه والاجتماعیّه وغیرها، کما یتمّ فی هذا البحث مناقشه جوانبها الأدبیّه والثقافیّه فی شکل تحلیل مفاهیمیّ ولغوی أیضاً، وأخیرا تأتی النتیجه العامه لهذا البحث وهی مصممه للإجابه على أسئلته الرئیسیّه.
سنجش تکوینی و نقش آن در رفتار یادگیری علمی و تقویت باورهای انگیزشی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
241 - 262
حوزههای تخصصی:
سنجش تکوینی فرآیندی هدفمند است که به معلم و دانش آموز کمک می کند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنند و فرآیند آموزش و یادگیری را به طور مداوم بهبود ببخشند. در این پژوهش به کمک مدلی مفهومی، ساختار علّی بین مؤلفه های سنجش تکوینی، باورهای شایستگی و انگیزشی، و رفتارهای یادگیری علوم تبیین شد. نمونه ای 469 نفری از دانش آموزان دوره اول متوسطه در متغیر های بازخوردهای معلم، و تدریس انطباقی (مؤلفه های سنجش تکوینی)؛ انگیزه درونی، انگیزه ابزاری، و خودکارآمدی تحصیلی (مؤلفه های باورهای شایستگی و انگیزشی)؛ و رفتارهای یادگیری علوم سنجش شدند. به کمک مدل یابی معادلات ساختاری، روابط علّی بین متغیرها بررسی شد. یافته ها نشان دادند سنجش تکوینی هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم و از طریق باورهای انگیزشی (متغیر میانجی) موجب ایجاد رفتارهای یادگیری علوم و تقویت آنها می شود. همچنین اثرمستقیم و غیر مستقیم بازخورد معلم بر رفتارهای یادگیری علوم بیشتر از اثر تدریس انطباقی است. نتیجه اینکه پیشنهاد، و بازخورد معلم هنگام ارائه مطالب در صورت تناسب با مقاصد یادگیری و انتظارات دانش آموزان موجب افزایش انگیزه و خودکارآمدی تحصیلی در آنها خواهد شد که پیامد مهم آن در درس علوم ایجاد رفتارهای علمی خواهد بود.
مرور نظام مند حوزه های اثربخش مداخلات آموزشی-درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب بر مدیریت رفتار فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
211 - 248
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی حوزه های اثربخش مداخلات آموزشی-درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب بر مدیریت رفتار فردی در مطالعات گذشته و بر اساس مرور نظام مند انجام شد. جستجوی سوابق پژوهشی با استفاده از پایگاه های الکترونیکی متعدد داخلی، با استفاده از کلیدواژه های: تئوری انتخاب، ویلیام گلسر یا ویلیام گلاسر، واقعیت درمانی، واقعیت درمانی گروهی، مدرسه کیفی یا مدارس کیفی، مدرسه گلسری یا مدارس گلسری، مدیریت راهبرانه، فرزندپروری مسالمت آمیز، فرزندپروری مبتنی بر تئوری انتخاب، تربیت فرزند بر اساس تئوری انتخاب و روانشناسی کنترل درونی انجام شد. محتوای مقالات بعد از استخراج، با چک لیست prisma مورد ارزیابی کیفی قرارگرفته و جهت بررسی داده ها از روش تحلیل محتوا استفاده شد. پس از جستجو و ارزیابی مطالعات، تحلیل نهایی بر روی 53 پژوهش با 62 متغیر مورد بررسی انجام گرفت. بیشترین پژوهش ها به ترتیب شامل حوزه های مهارت های فردی و اجتماعی با 16پژوهش، روابط بین فردی با 15پژوهش، اختلالات هیجانی-خلقی با 15پژوهش، اختلالات مخرب رفتاری با 10 پژوهش، و حوزه تعلل ورزی با 6 پژوهش بودند. یافته ها نشان داد که حوزه های اثربخش مداخلات آموزشی-درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب در 5 طبقه اختلالات هیجانی-خلقی، اختلالات مخرب رفتاری، تعلل ورزی، روابط بین فردی و مهارت های فردی و اجتماعی جای می گیرند. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان یک جمع بندی به روشن شدن هر چه بیشتر حوزه های اثربخش تئوری انتخاب بر مدیریت رفتار فردی کمک کرده و یک نقشه جامع برای انجام مطالعات به صورت منسجم تر و با کیفیت تر برای پژوهشگران در تحقیقات آتی فراهم آورد. در حقیقت یافته های مطالعه حاضر می تواند یک جمع بندی از مطالعات انجام شده باشد و این طبقات را حاصل تحلیل مجدد داده ها با نگاهی دیگر تلقی کرد.
چالش های کلاس های چندپایه از منظر برنامه ریزی آموزشی: شناسایی ابعاد و برازش الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
133 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: کلاس های چندپایه ازجمله راهبردهای اجتناب ناپذیر در نظام های آموزشی است که به علل مختلف مورد استفاده قرار می گیرند. از منظر برنامه ریزی آموزشی، این نوع از آموزش مبتنی بر بازسازماندهی و مدیریت کلاس درس تعریف کرد. هدف اصلی این پژوهش، واکاوی چالش های کلاس های چندپایه مدارس از منظر برنامه ریزی آموزشی بود.روش شناسی: روش پژوهش بر اساس هدف، کاربردی و براساس نوع داده ها، آمیخته (کیفی-کمی) است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان کلاس های چندپایه کشور بود، که در بخش کیفی با روش نمونه گیری هدف مند، 15 نفر و در بخش کمی با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 430 نفر از آنان انتخاب شدند. داده های بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. پس از شناسایی چالش های اصلی، پرسشنامه ای مشتمل بر 87 گویه طراحی و در گروه کانونی اعتباربخشی شد. در بخش کمی از طریق اجرای تحلیل عاملی تأییدی، الگوی به دست آمده مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: نتایج حاکی از آن هستند که در مجموع هشت چالش اساسی انگیزشی (0.99=β)، سازمانی (0.98=β)، کالبدی و امکاناتی (0.97=β)، منابع حمایتی و اطلاع یابی (0.93=β)، عملیاتی (0.90=β)، روش شناختی و پداگوژیکی (0.88=β)، آموزشی و بهسازی (0.82=β) و تربیت و توسعه معلم (0.81=β) شناسایی شدند. براین اساس، اولویت بندی چالش ها مشخص شد (چالش انگیزشی دارای اولویت اول). در تحلیل عاملی تأییدی دو شاخص نشان دهنده خطا یعنی شاخص RMSEA، با مقدار 0.02 و RMR با مقدار 0.04 حاکی از پایین بودن خطای مدل است. سه شاخص نیکویی هم به ترتیب برای شاخص GFI، 0.96، شاخص تعدیل شده GFI یعنی AGFI، برابر 0.91 و برای شاخص NFI، برابر 0.99 انطباق خوب مدل با داده های مشاهده شده را نشان می دهد.نتیجه گیری و پیشنهادها: مدارس چندپایه، بخش مهمی از نظام آموزش وپرورش هستند و بایستی ضمن شناسایی چالش ها و مسائل برنامه ریزی آموزشی آن، نسبت به اصلاح اقدام کرد. نتایج این پژوهش ضمن شناسایی این موارد، نسبت به ارائه پیشنهادهایی دال بر آموزش پیش از خدمت و حین خدمت و نیز تقویت محتوایی پرداخته است.نوآوری و اصالت: براساس چالش های شناسایی شده، راهبردها و سیاست هایی توصیه شده است که حداقل 700 هزار دانش آموز و بیش از 50 معلم را در برمی گیرد.
شناسایی شایستگی های حرفه ای دیجیتالی معلمان در زمینه کاربرد هوش مصنوعی در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه ریزی موثر آموزشی برای استفاده از فناوری های نوظهور مانند هوش مصنوعی نیازمند شناسایی و توسعه شایستگی های حرفه ای معلمان است. این شایستگی ها شامل نگرش ها، دانش و مهارت ها برای آموزش و بازخورد موثر می باشد. این مطالعه به ارزیابی شایستگی های دیجیتالی معلمان در زمینه هوش مصنوعی و پیشنهاد راهکارهایی برای برنامه ریزی آموزشی می پردازد.روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی انجام شد. محیط پژوهش شامل 21 نفر از معلمان، اساتید و خبرگانی از شهرهای مشهد و تهران بودند که از هوش مصنوعی در آموزش استفاده می کردند و با محیط کلاس آشنا بودند که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری و با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند.یافته ها: این مطالعه نشان داد که ادغام هوش مصنوعی در آموزش نیازمند توسعه هشت شایستگی کلیدی توسط معلمان است: مهارت های آموزشی، ویژگی های تحول آفرین، دانش نظری، مهارت های عملی، خودانگیزشی، درک فناوری، تعامل بین نسلی و تحلیل داده ها. برای بهره برداری کامل از مزایای هوش مصنوعی، معلمان باید فرصت ها و چالش های آن را شناسایی کنند. چهار فرصت کلیدی شناسایی شد: تولید ایده، خلق محتوا، بهبود فرآیندهای آموزشی و افزایش کارایی در زمان و هزینه ها. در عین حال، هشت چالش شامل پرورش تفکر انتقادی، حفظ هویت آموزشی، مسائل دسترسی، پاسخگویی، نگرانی های اجتماعی، حریم خصوصی و مشکلات فنی است. این مطالعه نیاز به اقدام در شش حوزه را برجسته می کند: آموزش معلمان، برتری، زیرساخت، آموزش خلق محتوا، توسعه منابع و بسته های پشتیبانی.نتیجه گیری و پیشنهادها: نتایج این پژوهش بر ضرورت برنامه ریزی جامع برای توسعه شایستگی های دیجیتالی معلمان تأکید دارد. شناسایی شایستگی ها، فرصت ها، و چالش های مرتبط با هوش مصنوعی، به سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزشی کمک می کند تا راهبردهای مؤثری برای یکپارچه سازی این فناوری در نظام آموزشی طراحی کنند. براین اساس پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی معلمان بر اساس یافته های این پژوهش بازنگری و به روزرسانی شوند تا امکان بهره گیری حداکثری از هوش مصنوعی در آموزش فراهم گردد. نوآوری و اصالت: این مطالعه قابلیت های دیجیتال معلمان در زمینه هوش مصنوعی را شناسایی کرده و فرصت ها و چالش های مرتبط با آن را تجزیه و تحلیل می کند و چارچوبی برای برنامه ریزی آموزشی ارائه می دهد که مهارت ها را تقویت کرده و استراتژی هایی برای ادغام هوش مصنوعی در آموزش پیشنهاد می کند.