مطالب
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۵۷ مورد.
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
277 - 298
حوزههای تخصصی:
بنا به رخدادهای اجتماعی- فرهنگی ایران پس از مشروطیت، شکل های فراخوانی سوژه های انسانی و وجوه برساخت هویتی آنان تغییرکرده؛ این امر بر برساخت سوژه های داستانی اثر گذاشت. یکی از این موارد شکل متمایز فراخوانی جنسیتی سوژه های زن است که در همان داستان های آغازین ادبیات معاصر فارسی بویژه در داستان های صادق هدایت دیده می شود. در این نوشتار با نگاهی برساخت گرایانه، خطاب و فراخوانی جنسیتی سوژه ها در داستان های صادق هدایت طبقه بندی و تفسیر شده است. برای تبیین سطح کلان بحث، به نظریه آلتوسر و برای تحلیل دلالت های متنی به آرای گافمن، براون و لوینسون استناد شده است. نتیجه نشان می دهد که برساخت موقعیت/ وضعیت هر یک از سوژه های داستانی حاصل سه سطح فراخوانی تنانه، کنش محور و متعلقات محور است که بر زبان راویان یا سوژه های داستانی جاری شده و همین خطاب ها سبب وجهه مثبت یا منفی سوژه ها شده است. البته در خطاب و فراخوانی تنانه، اگرچه توصیف بدن ها به شکل ابژکتیو و عینی صورت گرفته است، به هنگام ارزیابی و قضاوت درباب همان بدن ها، معیار وجهه بخشی، ذهنی- ذوقی و مبتنی بر معیارهای زیبایی شناختی کلاسیک است. برعکس سطح مذکور، بنا به غلبه نگاه رئالیستی بر متن ها، در فراخوانی های کنش و متعلقات محور، مناسبات طبقاتی و شکل های سلیقه و مصرف سوژه های موضوع فراخوانی، ملاک انواع وجهه بخشی است. بر همین اساس اگرچه کلیت برساخت جنسیتی سوژه های زن داستان های هدایت همسو با فردیت گرایی جهان معاصر بر مناسبات شخصی و تاریخی سوژه ها استوار است، ملاک های وجهه بخشی در آن، به صورت مرزی و توأمان بر مبنای انواعی از معیار های معرفتی- زیبایی شناختی کلاسیک و معاصر سامان یافته است.
ضمیمه ی ادبی: نگاهی به زوایای ناشناخته ی زندگی صادق هدایت
رویکرد فمنیسم فوکویی: نگاهی به داستان «عروسک پشت پرده» صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
237 - 253
حوزههای تخصصی:
برخی از نظریه پردازان فمنیسم بر این باورند که در تحلیل فوکو از مفهوم قدرت، مسئله انقیاد یا غلبه جنسیتی به وضوع تبیین نشده است. از این رو، آنان به واسطه تلفیق مؤلفه های فوکویی قدرت با مفاهیم فمنیسم، رویکرد فمنیسم فوکویی را ابداع نموده اند تا به مسئله سلطه در روابط جنسیتی پاسخ قانع کننده-ای دهند. آن ها معتقدند که جنسیت، مسئله ای ذاتی و بیولوژیکی نیست؛ بلکه توسط صاحبان قدرت یک جامعه، تولید و به سوژه ها القاء می گردد. به همین دلیل سوژه ها پس از پذیرش ایده ال های زنانگی ساخته شده به عنوان گفتمان های حقیقی، به طور داوطلبانه به خود-انضباطی می پردازند که همان اطاعت از نظام مردسالاری است. از این رو، فمنیست ها می کوشند تا علیه هنجار های زنانگی نهادینه شده مقاومت کنند و به زنان آزادی بخشند. پژوهش حاضر با هدف شناساندن مبانی این رویکرد به علاقمندان حوزه نقد ادبی و آشنا ساختن آنان با نظریه پردازان موج های مختلف آن، می کوشد تا آگاهی مخاطبان را نسبت به نوین سازی قدرت مردسالار دو چندان سازد. همچنین نشان می دهد که چگونه صادق هدایت در داستان «عروسک پشت پرده»، با توصیف شیفتگی شخصیت اصلی داستان نسبت به زنِ مجسمه، به طور ضمنی ویژگی های زن ایده ال جامعه نوین مردسالار را ترسیم کرده است. به علاوه بیان می کند وجود شخصیت دختری به نام درخشنده در این داستان حاکی از آن است که زنان جامعه به دنبال کشف گفتمان های جنسیتی تولید شده هستند تا بتوانند با اِعمال قدرت انضباطی بر خود و محصور کردن خودشان در دستگاه سراسربین و با اعمال تکنیک های القاء شده توسط نظام مردسالار برخود توجه مردان را جلب نمایند.
گاه نگاری آثار روایی صادق هدایت بر پایه «تاریخ تحولات بشر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
639 - 656
حوزههای تخصصی:
علاقه ی صادق هدایت به درنگ در تاریخ و فرهنگ بشری در بسیاری از گفته ها و نوشته های او بازتاب یافته است. از همین رو در بیشتر آثارش به گونه ای آشکار یا پنهان، سایه ای از تاریخ زندگانی انسان را می توان یافت. در مقاله ی پیش رو نشانه های تاریخی در یک اثر بررسی نشده، بلکه برای نخستین بار، نشانه های یک مسیر ممتد از مراحل گوناگون حیات بشری در شانزده اثر هدایت بازشناسی شده است. بر پایه ی این واکاوی، «افسانه آفرینش»، «پدران آدم»، «نمک ترکی»، «تاریک خانه»، «بوف کور»، «آفرینگان»، «آتش پرست»، «تخت ابونصر»، «پروین دختر ساسانی»، «آخرین لبخند»، «مازیار»، «سایه مغول»، «توپ مرواری»، «حاجی آقا»، «فردا» و «س.گ.ل.ل» بررسی شده که هر یک به بخشی از مراحل پیش گفته اشاره دارند؛ و در مجموع خط ممتدی را از ابتدای تاریخ بشر تا انتهای آن ترسیم می-کنند. اگر چنین انگاره ای پذیرفته شود، بر پایه ی آن می توان از نظمی تسلسل یافته در آثار داستانی صادق هدایت سخن گفت که روی کردی تاریخ مدار را دنبال می کند.
نگاهی موازی به زندگی و آثار صادق هدایت و سهراب سپهری
حوزههای تخصصی:
خوانش پسااستعماری حکایت حاجی مراد اثر صادق هدایت به روش واسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
16 - 28
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله حاضر خوانش پسااستعماری حکایت حاجی مراد اثر صداق هدایت است. مسأله این است که آیا بازنمایی روشنفکر بومی مانند صادق هدایت از جامعه ایرانی در خدمت روایت مسلط غرب قرار دارد یا می تواند سکوت فرودستان جامعه ایرانی را بشکند و صدای آن ها باشد؟ برای پاسخ به این پرسش از مطالعات پسااستعماری، بویژه نظریه گایاتری اسپیواک، و روش واسازی استفاده می شود که توسط دیوید بوژه به هشت مرحله جستجوی تقابل های دوگانه، بازتفسیر سلسله مراتب، یافتن صداهای معترض، سویه دیگر روایت، نفی پی رنگ، یافتن استثناء، ردیابی بین خطوط و سامان دهی مجدد تنظیم شده است. نتیجه پژوهش نشان از وجود هشت تقابل دوگانه دارد که پس از کشف سلسله مراتب حاکم بر آن ها می توان به وجود صداهای خاموش مردم عامی، کودکان، غریبه ها و فقرا از یک طرف و صدای معترض زنان از طرف دیگر پی برد. پی رنگ حاکم بر حکایت هجو است که با تبدیل به رمانتیک می توان شاهد تصویرپردازی متفاوتی از روایت بود. استثناء و سویه دیگر روایت زن سالاری است و با حرکت در بین خط سیرهای حکایت به نقد نظام مردسالار جامعه ایرانی می رسیم. بدین ترتیب، وقتی حکایت هدف سامان دهی مجدد قرار می گیرد شاهد ساختار اجتماعی قانون مدار و مبتنی بر حقوق متقابل زنان و مردان خواهیم بود.
بررسی و تحلیل تقابل های دوگانه در بوف کور صادق هدایت
حوزههای تخصصی:
«تقابل های دوگانه» یکی از مهم ترین کارکرد ذهن جمعی بشر است، و اساسی ترین مفهوم ساختارگرایی را تشکیل می دهد. نخستین بار نیکلای تروبتسکوی، واج شناس(01890-1938 م.) از اصطلاح «تقابل های دو گانه» نام برد. از آن جایی که اساس ساختارگرایی بر تقابل های دوگانه است، در پَساساختارگرایی نیزنشانه هایی از یک حرکت متقابل، با دو پاره کردن نشانه به دال و مدلول قابل درک است. درحقیقت آواها و اندیشه ها، توده های بی شکلی هستند که در میان آن ها صورت به وجود می آید این شکل گیری با استفاده از روابط جانشینی و عناصر هم نشینی انجام می گیرد. با بررسی ساختارداستان بوف کور می توان به ساختار تفکر نویسنده ی آن پی برد. به نظر می رسد، متن داستان بوف کور تشکیل دهنده ی یک نظام فکری است که این نظام، ماتریسی از تقابل هاست.هم چنین در شرح ساختار بوف کور باید گفت که اساس این کتاب بر تقابل های متضاد و پاردوکسی است. وجود تقابل در این اثر موجب تحولاتی عظیم و گسترده گردیده و از سویی دیگر سبب شده تادر این اثر، ایده ی وحدت ازکثرت نزج و شکل بگیرد و در اصل اساس فلسفه بوف کور نیز برهمین مبناست.این پژوهش، به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و استواری بر چارچوب نظری «تقابل های دو گانه »، می کوشد با ردگیری این کارکرد در بوف کور به این پرسش بنیادین پاسخ دهد که نظام فکری مبتنی برتقابل های دو تایی این اثر چیست؟ تقابل های دوگانه یکی از محوری ترین بنمایه در بوف کور است، که در سه حوزه تضاد، پاردوکس و توصیف قابل بررسی است.
حلقه نقد: نقد و بررسی «پیام کافکا» نوشته های صادق هدایت
حوزههای تخصصی:
تحلیل تطبیقی عنوان داستان در آثار صادق هدایت و زکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنوان داستان، آستانة ورود به دنیای پر راز و رمز متن محسوب می شود. بنابراین باید به گونه ای هنرمندانه انتخاب شود که بتواند با کمیت و محدودیت خود، کیفیت متن را به نمایش بگذارد. گاه عنوان نوری بر دنیای متن می تاباند و محتوای کلی آن را روشن می نماید؛ گاهی نیز همچون حجابی بر دنیای متن قرار می گیرد و نه تنها هیچ نشانی از آن در اختیار مخاطب قرار نمی دهد، بلکه در ذهن وی تنش ایجاد می کند و او را به سوی متن می کشاند. در این پژوهش، مهم ترین مؤلفه های متنی و برون متنی که در گزینش عنوان در داستان های صادق هدایت و زکریا تامر مؤثر بوده است، بررسی و با مقایسة تحلیلی- توصیفی، خوانشی مبتنی بر ساختار و محتوای عنوان داستان ها و رابطة آن با عناصر درون متنی و عوامل برون متنی ارائه می شود. در مجموع، می توان گفت این عناوین از سویی نشان دهندة آشنایی دو نویسنده با انواع شگردهای بلاغی است و از سوی دیگر می تواند انعکاس دهندة مشکلات و شرایط دشوار زندگی مردم و فرهنگ رایج در عصر دو نویسنده باشد که با بیانی متفاوت در عنوان انعکاس یافته است. البته عناصر متنی و ادبی که برای پوشیدگی معنای متن و یا فشرده کردن آن در عنوان، به کار گرفته شده است، با عوامل متعددی از جمله کوشش برای جذب مخاطب و گاه اقتضای شرایط بستة سیاسی (برون متنی)، در پیوند است.
تحلیل نظام بودشی گفتمان: بررسی موردی داستان داش آکل صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است تا با بهره گیری از رویکرد تحلیلیِ نشانه معنا شناسی ادبیات، به بررسی نحوة حضورکنشگران و نوع بودش آن ها در جریان شکل گیری معنا بپردازیم. در این مطالعه، به بررسی داستان «داش آکل» از صادق هدایت خواهیم پرداخت. این داستان، حول محور شخصیت کانونی داش آکل و کنش های او در محیط پیرامونش شکل می گیرد. درواقع، کنشگر درطول داستان دچار بحران هایی می شود که ناگزیر به ترک وضعیت قبلی یا به عبارت دیگر، نفی آن وضعیت برای رسیدن به موقعیتی جدید می گردد. هدف اصلی از نگارش این مقاله، بررسی روند حضور و حرکت کنشگران اصلی داستان داش آکل براساس نظریة نشانه معنا شناسی بودشی است. در این نظریه، کنشگر به دلیل احساس خلأ در زندگی با خروج از دازاین (این بودگی)، وضعیت موجود را نفی می کند و درنتیجه، این نفی به سوی نوعی وضعیت ایجابی پیش می رود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی کارکرد بودشی نفی و ایجاب در گفتمان داش آکل با هدف تبیین شرایط تولید معنا و عبور از بحران حضور است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه نفی و ایجاب به عنوان دو عنصر مهم گفتمانی در شکل گیری فرایند بودشی گفتمان اثرگذار
حلقه نقد: یک مجموعه داستان تک صدایی دیگر، از هدایت - نقد مجموعه داستان «سایه روشن» نوشته: صادق هدایت
نیست انگاری صادق هدایت؛ آورندگان اندیشه خطا در دوران ستم شاهی -2
واکاوی و تحلیل عوامل موثر در گرایش صادق هدایت به کاربرد نمادها
نمادها از جمله ابزارهای شناخت و بنیادی ترین طریقه بیان بشمار می آیند. هر نماد تصویری محسوس، شناخته شده و گاه ملموس است که بر معنا و حقیقتی انتزاعی در ذهن انسان تاکید می کند. بسیاری از نویسندگان با استفاده از زبان نمادین برای ارتباط با جامعه و بیان مسائل کمک می گرفتند. حال با توجه به اهمیت تاثیر این زبان در آگاهی جامعه نویسنده بر آن است که به واکاوی و بررسی عوامل موثر در کاربرد نماد و رمز در آثار صادق هدایت پرداخته و با استفاده از شیوه اسنادی و فن کتابخانه ای به تحلیل موضوع پرداخته است که نتیجه بدست آمده حاکی از آن است که صادق هدایت به دلیل شرایط اجتماعی و بویژه سیاسی دوره خود، نماد را بهترین ابزار برای انتقال معانی و اهداف خود به مردم در عصر دیکتاتوری سیاسی دوره زندگی خود بکار گرفته اند.
تحلیل نشانه- معناشناختی احساس حسادت در داستان «طلب آمرزش» اثر صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«طلب آمرزش» یکی از داستان های مجموعة سه قطره خون اثر صادق هدایت است. این داستان، روایتِ بخشی از زندگی زنی است که با حسادت ورزی خود، باعث مرگ اولین و دومین فرزند هوویش و سرانجام خود او می شود. داستان پر از ملامت و ناراحتیِ حاصل از احساسِ حسادت است. این پژوهش می کوشد با نگاهی به دیدگاه های لاندوفسکی پیرامون کلیت احساسات بشری و با پیروی از الگوهای منسجم ارائه شده توسط صاحب نظرانی همچون گرمس و فونتنی درباره چگونگی شکل گیری احساسات انسانی، «حسادت» را از دیدگاه نشانه معناشناسیِ عواطف و احساسات بررسی کند. در این راستا مشهود است که چگونه این احساس انسانی، عامل محرک تمامی کنش ها و واکنش ها در داستان بوده و به چه شکل، گفتمانی شده است و همچنین بررسی خواهد شد که جایگاه آن در داستان تا چه اندازه با الگوهای نظام مند مربوط بهنشانه معناشناسی عواطف و احساسات مطابقت دارد. این بررسی، برای نمونه، امکان ارزیابی و سنجش متون داستانی فارسی را براساس الگوهای یادشده، فراهم خواهد کرد.
بازتاب نگاه به جنس مخالف در آثار صادق هدایت و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی سوژه مدرن در بوف کور صادق هدایت و ملکوت بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوژه و سوژگی یا سوبژکتیویته، یکی از مؤلفه هایی است که براساس آن می توان تشخیص داد یک اثر داستانی، مدرنیستی محسوب می شود یا خیر. سوژه مدرن در مورد خود می اندیشد. از این رو بسیاری از داستان های مدرنیستی، شخصیت هایی دارند که به خودشان می اندیشند و زندگی و افکارِ این شخصیت ها در مرکز توجه داستان قرار دارد. می توان گفت که این داستان ها ذهن محور هستند. پرداختن به «شخصیت» و افکار او در داستان های مدرنیستی اهمیت فراوانی پیدا می کند که این خصوصیت در داستان های پیشامدرن دیده نمی شود، یا کمتر دیده می شود. در داستان های مدرنیستی فارسی نیز سوژه و سوژگی اهمیت دارد. دو اثری که توجه ویژه به این مسئله، در آنها دیده می شود، بوف کور، نوشته صادق هدایت و ملکوت نوشته بهرام صادقی هستند. در این دو رمان شخصیت ها و افکار آنان محوریت دارند. در این پژوهش ابتدا خصوصیات سوژه برشمرده شده، تعریف نسبتاً دقیقی از آن به دست آمده و سپس اثبات شده است که شخصیت های اصلی هر دو اثر، سوژه هستند و خصوصیات سوژگی در آنها وجود دارد. آگاهی، اختیار / آزادی و فردیت، خصوصیات اصلی سوژگی هستند که هریک از آنها در مورد شخصیت های اصلی این دو داستان مورد بررسی قرار گرفته اند.
حلقه نقد: ولنگاری در همه چیز؛ نقد مجموعه «ولنگاری» نوشته صادق هدایت
تحلیل روان شناختی کهن الگوی «مادر شرور» در داستان های صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «مادر شرور» برآمده از وجه دوگانه کهن الگوی مادر در روان شناسی اسطوره گرا است که با نظریه های فروید و یونگ و شاگردانشان در قلمرو مطالعات علوم انسانی کاربرد یافته است. هدایت در رمان بوف کور با شخصیت سیّال مادر راوی (عمه راوی/ دخترعمه راوی)، در داستان کوتاه های «سه قطره خون» با شخصیت رخساره (زن شرور)، در «آبجی خانم» با شخصیت مادر آبجی، در «زنی که مردش را گم کرد» با شخصیت مادر زرین کلاه و خود زرین کلاه، و در دو داستان چاپ نشده، با شخصیت مادر عنکبوت و مادر مرد مقتول، مادر شرور و پیامدهای حضور او را در زندگی شخصیت های اصلی داستان هایش به تصویر کشیده است. در مقاله حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی، به قدرت تأثیر مادر شرور در سرنوشت شوم شخصیت های آثار هدایت (عقده مادر، روان پریشی، خودکشی، دیگرکشی) پرداخته شده است. یافته ها نشان داد که نمادهایی به عنوان نقش مکمل مادر شرور در داستان های هدایت وجود دارد. نتیجه اینکه تأثیر مادر شرور در زندگی شخصیت های اصلی قابل پیش بینی است؛ مقابله با مادر، روان پریشی، دیگرکشی و خودکشی سرنوشت تکراری شخصیت های این داستان هاست.
بررسی تطبیقی مینی مالیستی داستان های کودکانه زکریا تامر و صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبش فرمالیسم (1920) مغرب زمین، باعث شکل گیری منشور مینی مالیسم، با شعار «کم، زیاد است» در ادبیات گردید و نویسندگان از این رویکرد استقبال کردند، چنان که داستان های کودکانه تامر و هدایت متأثر از اصول فرمالیسم است. داستان های تامر شکل دهنده آغاز راه صحیح برای کودکان و نوجوانان و مبلغ ارزش های انسانی است و نیز هدایت در داستان های کودکانه خویش توجه ویژه ای به نکات اخلاقی و تربیتی دارد. این دو نویسنده، گاه فضا را برای بیان ارزش ها آماده می کنند و زمانی نتیجه گیری و درک آن را به مخاطب وامی گذارند. بیشتر داستان های مورد بحث، از طرحی ساده؛ یعنی خرده پیرنگ برخوردارند و زبان آن ها برای همگان قابل فهم است. شخصیت ها در این داستان ها نماینده افکار، رفتار و گفتار جامعه سوری و ایرانی هستند و زمان داستان ها بر گذشته و حال دلالت دارد؛ اما به مکان وقوع حوادث، اشاره ای نشده است و تنوع مکانی نیز در آن ها وجود ندارد. این مقاله، عناصر مینی مالیسم را در داستان های تعلیمی زکریا تامر و صادق هدایت با هدف تبیین مشخصه های مینی مالیسم و انگیزه نویسندگان از توجه به این شگردها در رویکردی توصیفی- تحلیلی وبا تکیه بر مکتب تطبیقی آمریکایی بررسی کرده و نشان داده است که بسیاری از داستان های این دو نویسنده، مشخصه های مینی مالیستی مانند: محدودیت شخصیت ها، گفت وگوی زیاد، جملات کوتاه و... را بازنمایی کرده اند.
بررسی بدبینی، یأس و نهیلیسم در افکار ابوالعلاء معری و صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
115 - 132
حوزههای تخصصی:
با نگاهی گذرا به تاریخ گذشته به نحوه زندگی برخی از شخصیت های بزرگ و نام آشنایی برمی خوریم که نوع زیستن آن ها متفاوت بوده است؛ و این تفاوت ریشه در افکار آن ها داشته است. از جمله این موارد دو شخصیت ابوالعلاء معرّی و صادق هدایت هستند؛ ایشان دارای اسلوبی ابتکاری و منحصر به فرد در فلسفه بدبینانه، سبک زندگی پوچ گرایانه و اخلاق ریاضت طلبانه است و شاید بتوان نابینایی اش را آغازی بر زندگی پر پیچ و خم و افکار پیچیده او دانست و صادق هدایت که نویسنده ای نهیلیستی است، یأس و دلهره فلسفی ایشان را شاید بتوان گفت ناشی از رفاه است، رفاهی که خودش در پدیدآمدن آن هیچ سهمی ندارد. بنابراین پژوهش پیش رو بر آن است که برخی از موارد فوق را شناسایی و زمینه هایی که منجر به یأس و ناامیدی و ... شده است را مورد بررسی قرار دهد.