مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۹٬۹۰۱ تا ۱۹٬۹۲۰ مورد از کل ۵۲۴٬۹۴۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه پیش بینی خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی بر اساس هوش چندگانه و باور به مهارت ها با توجه به نقش تعدیل کنندگی جنسیت و رشته تحصیلی در دانشجویان.روش: روش مطالعه از نظر هدف کاربردی، از لحاظ گردآوری داده ها همبستگی و از نوع تحلیل معادلات ساختاری بود. با استفاده از نمونه گیری چند مرحله ای، نمونه ای به حجم 374 نفر (142 مرد و 232 زن) مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه از پرسشنامه های؛ خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی (CDMSE)، هوش های چندگانه (MIQ) و باور به مهارت ها (SCI) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیات پژوهش از رویکرد معادلات ساختاری و نرم افزارهای Spss26 و Smart-PLS3 استفاده گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین هوش چندگانه و باور به مهارت ها با خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی دانشجویان ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین در مورد نقش تعدیل گری رشته تحصیلی در پیش بینی خودکارآمدی مسیر شغلی بر اساس هوش چندگانه رابطه معنادار به دست آمد. در حالی که این رابطه برای جنسیت معنادار نبود. با توجه به برازش مطلوب مدل پژوهش و یافته های حاصل از رابطه بین متغیرها می توان گفت هوش چندگانه و باور به مهارت ها در خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی دانشجویان نقش بسزایی دارند. رشته تحصیلی نیز نقش ثانویه دارد که به خاطر تعیین تأثیر آن در رابطه بین هوش چندگانه و خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی دارای اهمیت است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، می توان چنین نتیجه گیری کرد که توجه به توانایی ها و قابلیت های دانشجویان موجب می گردد تا از خودکارآمدی بیشتر برای رشد تصمیم گیری شغلی بهره مند گردند و از آنجا که اشتغال یکی از شاخص های توسعه کشور است هدایت و برنامه ریزی برای قرارگرفتن افراد متناسب با استعداد، رشته تحصیلی و مهارت در مسیر شغلی می تواند خودکارآمدی تصمیم گیری فردی در این مسیر و به تبع آن خودکارآمدی جمعی و سازمانی که یکی از مباحث مهم در توسعه یافتگی جامعه و کشور محسوب می گردد را به دنبال داشته باشد.
بررسی تأثیر حکمرانی خوب و رشد اقتصادی بر مصرف انرژی های تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر: شواهدی از مجمع کشورهای صادرکننده گاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمرانی خوب جهت توسعه سیاست های زیست محیطی برای ارتقای مصرف انرژی های تجدیدپذیر و بهینه سازی مصرف انرژی های تجدیدناپذیر حیاتی است. ازاین رو هدف این پژوهش بررسی تأثیر حکمرانی و رشد اقتصادی بر مصرف انرژی های تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر در یازده کشور منتخب عضو مجمع کشورهای صادرکننده گاز است. برای این منظور از داده های شاخص های حکمرانی (حاکمیت قانون، کنترل فساد، ثبات سیاسی، اظهارنظر و پاسخگویی، کیفیت نظارتی و اثربخشی دولت)، رشد اقتصادی، مصرف انرژی تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر (نفت، گاز و زغال سنگ) برای دوره 1996 تا 2021 و دو روش حداقل مربعات معمولی پویا و حداقل مربعات معمولی کاملاً اصلاح شده استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که رشد اقتصادی تأثیر مثبت بر مصرف انرژی های تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر دارد. کیفیت نظارتی و حاکمیت قانون دارای اثر منفی بر مصرف انرژی های تجدیدناپذیر است و اثربخشی دولت به طور مثبت بر مصرف همه منابع انرژی تأثیر می گذارد. کنترل فساد نیز مصرف انواع انرژی های تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر را افزایش می دهد؛ این در حالی است که به جز زغال سنگ، ثبات سیاسی تأثیر منفی بر مصرف انرژی های تجدیدناپذیر و تجدیدپذیر دارد. در نهایت نتایج نشان می دهد که بزرگی اثر رشد اقتصادی و اکثر شاخص های حکمرانی بر مصرف انرژی تجدیدناپذیر بیشتر از تجدیدپذیر است. مبتنی بر این نتایج لازم است کشورها بر بهبود حاکمیت قانون، کنترل فساد، کیفیت نظارتی، ثبات سیاسی و رشد اقتصادی برای کمک به حفظ تعادل پایدار منابع انرژی های تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر تمرکز کنند.
بازشناسی ویژگی ها و کارکردهای مدیریت منابع انسانی در شرکت های نوپا: مرور نظام مند ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
62 - 87
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از دلایل مهم شکست شرکت های نوپا، موفق نبودن آن ها در مدیریت مناسب منابع انسانی خود است. به نظر می رسد که یکی از ریشه های اصلی دست نیافتن به این موفقیت، از نبود بدنه دانشی منسجم و نافع در خصوص الگوی متناسب مدیریت منابع انسانی در این شرکت ها ریشه می گیرد. این پژوهش با استفاده از روش شناسی مرور نظام مند و با هدف بازشناسی ویژگی ها و کارویژه های مدیریت منابع انسانی در شرکت های نوپا، به دنبال رفع این خلأ پژوهشی است.
روش: در پژوهش حاضر، مقاله های مرتبط با مسئله پژوهش، طی سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳ به روش مرور نظام مند ادبیات بررسی شدند. با اتخاذ روش شناسی شش مرحله ای کیچنهام (۲۰۰۴)، در نهایت ۵۳ پژوهش بررسی شد. منابع این پژوهش از پایگاه های منابع علمی معتبر و با جست وجوی ترکیب واژه های «مدیریت منابع انسانی» و «شرکت های نوپا»، به عنوان کلیدواژه به دست آمدند. به منظور اطمینان از کیفیت روش شناختی منابع، از رویکرد برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی (CASP) در انتخاب پژوهش ها بهره گرفته شد. همچنین برای ارتقای پایایی پژوهش، از ضریب کاپای کوهن استفاده شده است.
یافته ها: طبق یافته های پژوهش ویژگی های بیست گانه مدیریت منابع انسانی در شرکت های نوپا در دو بُعد ویژگی های رفتاری (با تأکید بر مدیریت منابع انسانی نرم) و ویژگی های ساختاری (با تأکید بر مدیریت منابع انسانی سخت) دسته بندی می شود. همچنین بر اساس یافته های پژوهش، مدیریت منابع انسانی در شرکت های نوپا را می توان در قالب ده کارویژه مشخص تصور کرد که عبارت اند از: مدیریت شرایط کاری، مدیریت استراتژیک فردی، مشاوره و مشارکت کارکنان، آموزش و توسعه، ارزیابی عملکرد، پاداش مبتنی بر عملکرد، استخدام، طراحی شغل و نگهداشت کارکنان و نگهداری سوابق کارکنان.
نتیجه گیری: سهم یاری نظری این پژوهش آن است که بدنه دانشی منسجمی از مختصات مدیریت منابع انسانی در شرکت های نوپا و کارویژه های این نظامِ مهم در این قبیل شرکت ها ارائه می کند و ادبیات نظری این حوزه را توسعه می دهد. شرکت های نوپا، به دلیل منابع محدود وعدم قطعیت ها با چالش های منحصربه فردی روبه رو هستند که همین موضوع سبب می شود مدیریت منابع انسانی در این شرکت ها، به طور چشمگیری با مدیریت منابع انسانی در شرکت های دیگر متفاوت باشد. مدیریت منابع انسانی در شرکت های نوپا نیازمند توجه دقیق به کارویژه های ده گانه مدیریت منابع انسانی متناسب با ویژگی های خاص و بافت ویژه این شرکت هاست. جاری سازی کارویژه های شناسایی شده در شرکت های نوپا، می تواند نقشه راهی برای ارتقای میزان موفقیت این قبیل شرکت ها در زیست بوم کسب وکارهای نوپا باشد.
مقایسه اثربخشی بازی درمانی دلبستگی محور و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر بهزیستی روانشناختی کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۱۴۴-۱۲۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: بر اساس گزارش های سازمان جهانی بهداشت، در حال حاضر 20 درصد از کودکان و نوجوانان در سراسر جهان دارای مشکلات سلامت روانی هستند، اما پوشش درمانی مؤثر در این حوزه بسیار کم است. بنابراین به کارگیری مداخلات مبتنی بر شواهد برای کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی یک ضرورت بنبادی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بازی درمان دلبستگی محور و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر بهزیستی روانشناختی کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی انجام شد. روش: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری 2 ماهه استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مادران و کودکان پنج تا شش ساله دختر و پسر دارای اضطراب جدایی بود که در منطقه ۴ شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ در مراکز پیش دبستانی و یا مهد کودک های منطقه 4 شهر تهران ثبت نام کرده بودند، تشکیل دادند نمونه پژوهش 45 نفر از مادران و کودکان منطقه 4 شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه گمارده شدند. گروه های آزمایش بازی درمانگری دلبستگی محور به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و بازی درمانی مبتنی بر روابط والد-کودک را به مدت 10 جلسه 120 دقیقه دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (عابد و همکاران، 2016) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS.24 با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هر بازی درمانی دلبستگی محور و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک به طور معناداری بهزیستی روانشناختی کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی را بهبود بخشیدند (05/0>P). نتایج آزمون های تعقیبی بنفرونی نشان داد که بین بازی درمانی دلبستگی محور و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوتی وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به مطالب گفته شده و شیوع نسبتاً بالای این اختلال و همبودی آن با سایر اختلالات در بین کودکان ونوجوانان استفاده از مداخلات مبتنی بر شواهد از جمله بازی درمانی دلبستگی محور و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک می تواند بخش قابل توجهی از پریشانی روانشناختی آن ها را کاهش دهد.
تبیین مدل ساختاری رفتار اشتراک دانش براساس مزایای اشتراک گذاری دانش با میانجی گر فضای روانشناختی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۱۹۸-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: به اشتراک گذاری دانش فرصت هایی را برای به حداکثر رساندن توان سازمان جهت افزایش کارایی و رسیدن به مزیت رقابتی فراهم می کند، ولی در دانشگاه ها رفتار اشتراک دانش در بین کارکنان اتفاق نمی افتد و فرهنگ دانشی اغلب آن ها فردگرا است. بنابراین این مسئله یکی از چالش های بزرگ دانشگاه ها در مدیریت دانش است و نیازمند بسترسازی فضای روانشناختی سازمانی برای افزایش انگیزه اشتراک دانش در دانشگاه ها می باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری رفتار اشتراک دانش براساس مزایای اشتراک گذاری دانش با میانجی گر فضای روانشناختی سازمانی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی کارکنان دانشگاه های فنی مهندسی تهران در سال 1401 بود که از بین این کارکنان، 400 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شامل رفتار اشتراک دانش، مزایای اشتراک گذاری دانش و فضای روانشناختی سازمانی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون برای سنجش همبستگی زوجی متغیرها و معادلات ساختاری مبتنی بر روش حداقل مجذورات جزئی با نرم افزار PLS-3 استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج شاخص های برازش، مدل ساختاری پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود. تحلیل روابط مستقیم نیز نشان داد فضای روانشناختی سازمانی شامل سه بعد مشوق ها، فردی و مدیریتی با رفتار اشتراک دانش رابطه مثبت معنی داری دارند. همچنین مزایای اشتراک گذاری دانش بر رفتار اشتراک دانش به صورت مستقیم تأثیر معنی داری ندارد ولی با نقش میانجی فضای روانشناختی سازمانی می تواند بر رفتار اشتراک دانش تأثیرگذار باشد (05/0 P<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند به مدیران دانشگاه ها کمک کند برای پویایی و سرزندگی دانشگاه ها، با چاره اندیشی و ایجاد بستر مناسب و بهبود فضای روانشناختی سازمانی، علاوه بر حذف موانع موجود، زمینه بهبود و علاقه مندی بیشتر کارکنان به اشتراک دانش و فرصت نوآوری، توسعه و شکوفایی دانشگاه را فراهم کنند.
چرخه بحران امنیت در روابط اسرائیل و جبهه مقاومت: از عملیات طوفان الاقصی تا ترور اسماعیل هنیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اساس سیاست خارجی اسرائیل به ویژه دربرابر کشورهای اسلامی مبتنی بر دو اصل بی اعتمادی و بدبینی نهادینه شده و تضمین بقا، ثبات و امنیت خود است. این موضوع درخصوص جبهه مقاومت به مثابه راهبردی ترین دشمن اسرائیل بسیار ملموس تر است. به همین سبب، سران صهیونیستی همواره رویکرد بازدارندگی تهاجمی و هجوم گسترده به مواضع کشورهای مذکور، ترور نخبگان نظامی و علمی و حمله به مراکز راهبردی و اقتصادی آن ها را اتخاذ می کنند. با وقوع عملیات 7 اکتبر 2023 جنبش حماس، برای نخستین بار جبهه مقاومت با تغییر پارادایم از بازدارندگی تدافعی به بازدارندگی تهاجمی، بسیاری از معادلات امنیتی- سیاسی منطقه را با تطوری عمیق مواجه کرد و سران صهیونیستی نیز ضمن تهاجمات گسترده به مناطق غیرنظامی فلسطینیان، در ادامه به سفارت ج.ا.ا در سوریه حمله و سپس به ترور اسماعیل هنیه اقدام کردند. براین اساس، پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از روش جامعه شناسی تاریخی و بهره گیری از منابع مکتوب و مجازی به این سوال اصلی پاسخ دهد که «چگونه می توان چرخه بحران امنیتی در روابط اسرائیل و جبهه مقاومت را تجزیه و تحلیل کرد؟» یافته های مقاله با تأکید بر تئوری چرخه بحران مایلس هاگ نشان می دهد که در مرحله عقبه تاریخی بحران: موضوع مهم شکاف های ایدئولوژیکی- مذهبی با تأکید بر صهیونیسم یهودی و اسلام شیعی؛ در مرحله تکوین بحران: مجموعه رویدادهای صورت گرفته در پسابیداری اسلامی همچون تأثیر اسرائیل در ظهور و قوام گروه های تروریستی تکفیری، توافق نامه آبراهام و حملات نظامی گسترده به مردم فلسطین و بدون ضمانت اجرا و توانمندی سازمان ها و نهادهای حقوقی- سیاسی بین المللی در محکومیت و بازدارندگی اقدامات اسرائیل؛ در مرحله تصادم یا رویارویی: وقوع عملیات طوفان الاقصی، حمله به سفارت ایران در دمشق، عملیات وعده صادق و ترور اسماعیل هنیه و نهایتاً در مرحله وساطت یا میانجی گری: به اقدامات محدود قطر و برخی دیگر از کشورهای منطقه و جهان و تهدیدات ایالات متحده علیه جبهه مقاومت به حضور نظامی در منطقه اشاره داشت. پیامدهای این موضوع نیز در دو سطح خرد و کلان مورد مداقه قرار گرفت.
چاپ نوشت (۱۷): اولین کتاب های چاپی فارسی در اروپا
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ دی و بهمن ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۲۱۰)
19 - 48
حوزههای تخصصی:
این مقاله معرفی مختصری از پروژه یواس تی سی (USTC) متعلق به دانشگاه سنت اندرو اسکاتلند است، که در آن به شناسایی و معرفی کتاب های چاپی منتشره طی سال های ۱۴۵۰-۱۷۰۰م پرداخته می شود. مؤلف در این مقاله ضمن اشاره به سابقه فهرست نگاری و شناسایی اولین کتاب های چاپی در اروپا فهرستی از اولین کتاب های چاپی فارسی که در این پروژه معرفی شده اند ارائه می دهد.
فراحکمرانی، گامی در ارتقای الگوی حکمرانی؛ مورد مطالعه: صنعت پتروشیمی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۳
1 - 32
حوزههای تخصصی:
علیرغم نقاط قوت حکمرانی عمومی جدید، پژوهشگران ضرورت حکمرانی بر حکمرانی شبکه ای یا فراحکمرانی و تضمین تحقق منافع عامه و اثربخشی فعالیت های بازیگران شبکه را متذکر شده اند. اما بعضی از اندیشمندان، فراحکمرانی را حکمرانی بر هر رویه حکمرانی دانسته اند که موضوع تحقیق پیش رو می باشد. این پژوهش در جستجوی تبیین الگوی فراحکمرانی نظام حکمرانی موجود صنعت پتروشیمی و رفع چالش های مرتبط با فقدان راهبردی مرکزی می باشد. استخراج الگو با کمک روش داده بنیاد ساخت گرا و از طریق انجام مصاحبه های عمیق با 22 نفر (نمونه گیری گلوله برفی و اقتضای نمونه گیری نظری) از خبرگان، مدیران و صاحب نظران در بخش های عمومی، خصوصی و مردم نهاد صنعت وکد گذاری اولیه، متمرکز و یادداشت های تحلیلی انجام گردید. 20 مقوله تئوریک یافت شده در سه دسته طراحی، راهبری و ارزیابی و با ارتباطی سیستماتیک، الگوی فراحکمرانی صنعت را به تصویر کشیده است. نتایج این پژوهش فراحکمران را مسئول طراحی نظام حکمرانی صنعت در قالب تبیین ترکیب حکمرانی و نقش بازیگران، سیاستگذاری و برنامه ریزی کلان صنعت؛ راهبری آن از طریق تدوین الزامات و معیارهای کارکردی و حرفه ای، تعبیه چارچوب ها و اعمال هماهنگی و اطمینان از هم راستایی فعالیت ها با برنامه های کلان، تسهیل منابع مالی، اطلاعاتی و زیرساخت ها و هم چنین تلاش جهت توانمندسازی و چاره جویی دانسته که نهایتا نیز ارزیابی این نظام را با پاسخگو کردن بازیگران در قبال تحقق سیاست ها، برنامه های کلان، الزامات و معیارها، اخذ بازخورد ها و مطالبه اصلاحات و در صورت لزوم اجبار به انجام می رساند. اعمال فراحکمرانی، از طریق اصلاحاتی در اسناد بالادستی و ساختار و تجدید نظر در وظایف واحدهای سازمانی (در سطوح متفاوت) ستاد وزارت نفت و شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران، امکان پذیر می باشد.
تجربه بلوغ دربین دختران تک والدِ پدر سرپرست؛ یک مطالعه کیفی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
115 - 142
حوزههای تخصصی:
بلوغ، پدیده ای زیستی، پیچیده و یک برساخت اجتماعی است که به صورت متفاوتی در دختران درک و تجربه می شود. دختران نوجوانی که در خانواده های پدرسرپرست زندگی می کنند، ممکن است به دلیل فقدان مادر با چالش های خاصی در دوران قاعدگی مواجه شوند. هدف از پژوهش حاضر فهم تجربه قاعدگی و مسائل خاص دختران پدرسرپرست در دوران بلوغ است. پژوهش حاضر، مطالعه ای کیفی است که در سال 1401- 1402 در شهر یزد انجام شد. 10 دختر نوجوان پدرسرپرست 13تا 16 ساله که بیش از 6 ماه با پدر زندگی کرده اند، به صورت هدفمند وارد مطالعه شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش تحلیل مضمونی، تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که تجربه بلوغ نزد دختران پدرسرپرست، یک امر پدرانه و مردانه است که با شیوه رفتار پدر مرتبط است. برخلاف پدران بی اعتنا به موضوع، دخترانی که پدران آن ها سعی بر درک مسئله دارند، بهتر می توانند موضوع را مدیریت کنند. سه مضمون برساخت شده تحقیق عبارت اند از: پدرِ حامی، پدرِ بی اعتنا و بلوغ مسئله دار. نتیجه اینکه تجربه ی بلوغ دختران اگر چه با تغییرات زیستی آن ها مرتبط است، اما عمدتاً برساختی است متأثر از دیدگاه پدر، رفتار و نقش پدرانه ی وی در این زمینه. به واقع، در دختران پدرسرپرست، تجربه بلوغ، یک بازتولید اجتماعیِ مردانه و پدرانه می باشد که ارزش ها و هنجاری های فرهنگی و اجتماعی بر آن مترتب است. پیشنهاد می شود با توجه به گسترش خانواده های تک والدِ پدرسرپرست، مدارس، مراکز فرهنگی و رسانه ملی نقش آگاهی بخشی پررنگی درزمینه تغییرات بلوغ دختران داشته باشند.
واکاوی قدرت در تولید قالی های بی بی باف منطقه چالِش تُر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۳
30 - 41
حوزههای تخصصی:
فرش یکی از اصیل ترین هنرهای سنتی ایران به شمار می رود که مطالعه و بررسی آن نشان می دهد در پس صورت زیبا و چشم نواز آن نظام های قدرت و گاه بی رحمی وجود دارد، که نقش به سزایی در اوج و افول آن دارد. منطقه چالش تر از توابع استان چهار محال و بختیاری در جغرافیای فرش ایران، مملؤ از اتفاقات گفتمانی است که تنها در سایه توجه به فرامتن، بافت و زمینه ایجاد متن قابل بررسی هستند؛ در این خصوص بی بی ها گروهی از بانوان تأثیرگذار به عنوان یک میکروفیزیک قدرت در تولیدات قالی های بی بی باف، نقش به سزایی داشتند. میکروفیزیک قدرت، جریان های کوچک و ریزقدرت هایی هستند ک ه در سطوح کوچک تر و پنهان جامعه، به شکل های بوروکراتیک، انضباطی و روانی منتشر و بازتولید می شوند. در عصر قاجار میکروفیزیک های قدرت نقش مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی داشتند. قدرت بانوان خوانین بختیاری در چالش تر، در ادامه قدرت بانوان دربار، عامل اصلی خلق و تولید ژانر خاصی از قالی در این منطقه شد، که به همین نامِ قالی های بی بی باف، شهرت دارند. مهم ترین ویژگی های قالی هایی که به دستور بی بی ها بافته می شد، این بود که با تحولات فرهنگی و سیاسی همراه و صورت بندی های معرفتی و گفتمانی را در دل خود جای داده است. واکاوی نقش بی بی ها به عنوان یک ساختار میکروفیزیک، در قالی بی بی باف مسئله این پژوهش است، که سعی شد با بررسی عوامل سیاسی جاری در نظام قدرت خوانین بختیاری، علت شکل گرفتن ریزقدرت بی بی، بررسی و سپس نقش سازنده بی بی ها به عنوان یک نهاد قدرت در تولید قالی مورد پژوهش، قرار گیرد. لذا سؤال اصلی پژوهش این است که نقش قدرت بی بی ها در تولید قالی های معروف به بی بی باف به چه نحوی بوده است؟ در این جستار با استناد به مبانی نظری مفاهیم قدرت نزد میشل فوکو تحولات قالی بی بی باف، در قالب قدرت- مقاومت، قدرت- دانش و قدرت- رابطه در ذیل گفتمان قدرت فوکو، بررسی و تحلیل شدند. نتیجه قابل تأمل این بود که قدرت اقتصادی، سیاسی و مدیریتی بی بی ها یکی از مهم ترین عوامل شکل دهنده این نوع قالی هاست.
دلایل اعتقادی و اجتماعی استفاده از نقاب در بین زنان بلوچ اهل سنت: مطالعه موردی شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاب یکی از رایج ترین پوشش های زنان مسلمان است که در برخی کشورهای مسلمان از جمله ایران، افغانستان و پاکستان استفاده می شود. آنچه در این خصوص اهمیت دارد توجه به پیام های موجود در این نوع پوشش در میان زنان مسلمان است. هدف از پژوهش حاضر، مطالعه دلایل اعتقادی و اجتماعی استفاده از نقاب در میان زن مسلمان بلوچ در منطقه بلوچستان بود. مطالعه حاضر با روش پژوهش کیفی و با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسی در سال 1398 انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 1۲ نفر از زنان نقاب پوش با نمونه گیری هدفمند جمع آوری شدند. اطلاعات جمع آوری شده کدگذاری، دسته بندی و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد، مضمون اعتقادی با سه مفهوم فرعی محافظت از توجه مردان، کسب سعادت و رضایت الهی و عفت و حیای عمومی بود. مضمون اجتماعی شامل هفت مفهوم عادت واره، پیروی از ساختار سنتی خانواده، همرنگی با جماعت، احساس قدرت، احساس آزادی، کسب عزت و احترام و احساس امنیت و آرامش بود. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که نقاب فقط یک پارچه نیست بلکه می تواند وسیله مهمی برای انتقال معنا، هویت و ارزش های افراد باشد. نقاب صرفاً دارای معنای شخصی و مذهبی نیست بلکه نشان دهنده هویت جمعی نیز هست.
کاربست جایگاه زن در رمان «حبیبی داعشی» براساس رئالیسم اجتماعی لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
33 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله، در تلاش است تا رمان «حبیبی داعشی» از هاجر عبدالصمد را مورد تحلیل و بررسی قرار داده ، قلمرو واقعیت و زندگی اجتماعی را بکاود. هاجر عبدالصمد نویسنده مصری است که تا قبل از «حبیبی داعشی» رمان دیگری نداشت و ابتدا با انتشار نسخه الکترونیکی این رمان پا به عرصه ادبیات نهاده است؛ رمانی واقع گرا، با بیانی ساده و بدون کلمات پرطمطراق. نویسنده تلاش نموده است تا از پدیده جدیدی به نام داعش در قالب رمان پرده بردارد و به نقد زشتی ها و فروکاهی های جامعه در خصوص قشر زنان و البته در رویارویی با داعش، زبان بگشاید و آنها را در قاب رئالیسم عرضه کند. شخصیتی که از هر یک از آنها به نمایش گذاشته شده این است که هرکدام علاوه بر ویژگی های فردی خاص، نماینده طبقه خود نیز هستند و آنان همواره در حال تغییرند و ایستا نیستند. این مقاله می خواهد آسیب پذیری آنها را در جدال با داعش و با بهره گیری از دیدگاه های رئالیستی به تصویر بکشد.
روش ها: با روش توصیفی_تحلیلی به بررسی مؤلفه های مهم شخصیت زنان در این رمان پرداخته شده و هدف این است تا زمینه ای برای شناخت هرچه بیشتر نویسنده و بررسی سنجش شخصیت ها و ارزیابی رمان و آثار رئالیستی با موضوع داعش که نوظهور است، فراهم شود؛ بنابراین، این مهم را اساس قرار داده و به بررسی شخصیت زنان در این رمان بر اساس مؤلفه های رئالیستی لوکاچ پرداخته ایم.
یافته ها: در این پژوهش نشان داده شده که زنان از هر طبقه و قشری که باشند در معرض تهاجم و خشونت هستند و جهل و ناآگاهی زندگی انسان را به ورطه نابودی می کشاند. این پژوهش بررسی شیوه پرداخت شخصیت ها در رمان حبیبی داعشی بر مبنای رئالیسم لوکاچ و تعاریف ارائه شده از شخصیت رئال در دیدگاه او را در کانون توجه قرار داده است. یافته ها نشان داد که این داستان کاملا منطبق با رئالیسم است و شخصیت ها در آن هرکدام وجوهی از واقع گرایی را از خود به نمایش گذارده اند.
تحلیل محتوای کتاب فارسی پایه چهارم ابتدایی بر اساس ساحت های ششگانه تعلیم و تربیت
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
15 - 27
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب فارسی پایه چهارم ابتدایی بر اساس ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت می باشد. پژوهش از نوع توصیفی بوده و از روش استقرایی انتخاب گردید. واحد زمینه صفحات(متن، تصویر) و واحد ثبت مضمون متن و تصویر موجود در صفحات می باشد. بدین منظور پس از مشاهده و مطالعه متن و تصویر کتاب های فارسی پایه چهارم ابتدایی در دوره زمانی چهارماه مطالب موردنظر استخراج شد. در مرحله تحلیل داده ها استخراج فراوانی مؤلفه های مرتبط با تربیت اخلاقی در کتابهای درسی مورد نظر با استفاده از ابزار پژوهش چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته انجام شد و برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از فرم تحلیل محتوا، برای بررسی سوال های اصلی پژوهش از شاخص های آمار توصیفی(فراوانی،درصد،نمودار و جداول) استفاده ش ده است. یافته ها نشان داد که در میان ساحت های ششگانه، بیشترین میزان فراوانی مربوط به ساحت های اعتقادی، عبادی به میزان 59 مورد و کمترین میزان توجه مربوط بود به ساحت های اقتصادی و حرفه ای به میزان 3 مورد بود. همچنین مشخص شد که میزان توجه به ساحت های ششگانه در حد 17/0 می باشد. بر اساس یافته ها می توان گفت که با ارتقای سطح توجه به ساحت های اقتصادی و حرفه ای می توان حد مطلوبی از توجه به ساحت های ششگانه را در کتاب فارسی چهارم دبستان پیش بینی نمود.
فهم موانع و چالش های مشارکت خیرین در ایجاد زیرساخت های آموزشی و فرهنگی در محلات حاشیه نشین شهر اهواز
منبع:
مطالعات وقف و امور خیریه دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
179 - 194
بر اساس گزارش های منتشرشده شهرداری اهواز، این کلان شهر بیش از 13 محله حاشیه نشین دارد که حدود 350 هزار نفر جمعیت دارند. با وجود بهبود نسبی شرایط این محلات در دهه های گذشته، هنوز بسیاری از ساکنان این مناطق شغل مناسب ندارند و برای تأمین برخی از نیازهای اولیه خود با مشکل مواجه شده اند و کمک های افراد یا سازمان های خیریه نتوانسته است به خوبی این مشکل را برطرف کند. هدف پژوهش حاضر بررسی موانع فعالیت خیریه ها و سازمان های مردم نهاد در این محلات و ارائه راهکاری برای تحول در کمک های خیریه است. با در نظر داشتن این اصل که استفاده از ادبیات نظری در رویکرد کیفی در مرحله بعد از ظهور مقوله ها مورد توجه قرار می گیرد، برای جمع آوری داده ها و ارائه راهکار از روش نظریه داده بنیاد رویکرد گلیزر استفاده شد. در این راستا، با استفاده از روش نمونه گیری نظری، ذینفعان انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه شد و جلساتی متعدد به منظور گردآوری داده ها با 16 نفر از این مشارکت کنندگان برگزار شد. ضعف سرمایه اجتماعی درون منطقه ای، بی ثباتی شغلی نهادینه شده، احساس فقر چندبعدی، کار خیر غیرسیستماتیک و ترکیبی بودن چالش های محلات حاشیه نشین مهم ترین مقوله های ظهوریافته هستند. نتایج نشان می دهد اندازه، حجم و توزیع کمک های خیریه برای برون رفت محلات حاشیه نشین شهر اهواز بحران ناکافی هستند و حمایت همه جانبه در این زمینه لازم است.
بررسی تطبیقی خیار تدلیس با خیار عیب و خیار تخلّف از وصف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و حقوق اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
29 - 60
حوزههای تخصصی:
تدلیس به معنای فریبکاری، با پوشیده ماندن عیب یا اظهار صفت کمالی مفقود، نسبت به مورد قرارداد، تحقّق می یابد. در عین حال، خیار عیب و خیار تخلّف از وصف نیز به ترتیب به واسطه عیب موجود و تخلّف از وصف مشروط موضوعیّت پیدا می کنند. وجود این وجه اشتراک چه بسا تمییز خیارات مذکور را در موارد مشابه، دشوار و در اجرای احکام با اشتباه مواجه کند. مع الوصف، غالب حقوقدانان با دخیل دانستن عنصر قصد و عمد در تحقّق تدلیس، آن را از خیار عیب و تخلّف از وصف تمییز داده و رابطه بین آنها را عموم و خصوص من وجه دانسته اند. لکن با عنایت به منابع فقهی به نظر می رسد چنین دیدگاهی با هدف شرع مقدّس از بنیانگذاری خیارات جهت تدارک ضرر و زیان وارده تعارض داشته و در برخی مواقع، منجرّ به عدم تدارک خسارات طرف متضرّر خواهد شد. لذا در راستای تأمین غرض شارع در لزوم جبران ضرر و زیان طرف زیان دیده، بر آن شدیم ماهیّت، آثار و احکام هر کدام از خیارات مذکور را مورد بررسی قرار داده تا بتوانیم رابطه و احیانا تفاوت بین آنها را به طور دقیق تبین نمائیم.
جرائم بانکی مأمورین به خدمات عمومی در بانک های خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیدگاه های حقوق قضایی بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۰۵
25 - 44
حوزههای تخصصی:
برخی از مصادیق جرائم بانکی همچون اختلاس و تصرف غیرقانونی با مفهوم مأموران به خدمات عمومی پیوند دارد. با توجه به نسخ قانون راجع به محاکمه و مجازات مأموران به خدمات عمومی مصوب ۱۳۱۵ وفق ماده 570 قانون آیین دادرسی کیفری، تشخیص مفهوم و مصادیق مأموران به خدمات عمومی با ابهام مواجه شد و رأی وحدت رویه شماره ۷۹۸ هیئت عمومی دیوان عالی کشور با هدف رفع این ابهام و کاستن از خلأ قانونی موجود، درخصوص شمول حکم ماده 598 قانون تعزیرات نسبت به کارکنان بانک های خصوصی صادر شد. اینکه آیا به جز جرم مذکور، استدلال مندرج در رأی وحدت رویه مبنی بر مأمور به خدمات عمومی محسوب شدن کارکنان بانک های خصوصی، به سایر جرائم بانکی همچون اختلاس که عبارت «مأموران به خدمات عمومی» در نص ماده قانونی مربوطه ذکر شده است نیز تسری می یابد یا خیر، موجب اختلاف شده است. لذا در مقاله حاضر در راستای پاسخ گویی به ابهام مذکور، مبتنی بر روش کتابخانه ای، چالش های موجود توصیف و تحلیل و عدم امکان تسری رأی وحدت رویه شماره 798 به تمام جرائم بانکی ارتکابی توسط کارکنان بانک های خصوصی اثبات و پیشنهادات اصلاحی ارائه شده است.
مفهوم شناسی جرم شناختی جرایم حکومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان حقوق جنایی و جرم شناسی به نحو سنتی از توجه به جرایم حکومتی در مکاتب و نظریات جرم شناختی اجتناب نموده است، به نحوی که در نظریه هایِ «فرد محورِ» جرم شناسی، جرایم حکومتی در اصل قابل بازتاب نیست. افزون براین، نظریاتِ «ساختاریِ» جرم شناسی نیز به طور مشخص کنشگرهای مجرمانه حکومت ها را مورد بازنمایی قرار نمی دهند. هرچند در جرم شناسی انتقادی سویه هایی از این رفتارهای مجرمانه حکومت به نحو کمینه، ذیل مفاهیمی همچون (جرایم یقه سفیدان و جرایم اشخاص حقوقی) مورد شناسایی قرار می گیرد ولی به طور کلی جرایم حکومتی به عنوان «غایب بزرگ» در نظریات جرم شناختی مطرح هستند. آنچه لازم به ذکراست این است که عدم نمودِ جرایم حکومتی در سیاهه برساختی قوانین کیفری و نظریات جرم شناسی دال بر فقدان آن به عنوان یک پدیدار نیست؛ از این رو در این پژوهش با روش توصیفی– تحلیلی به منظور واکاوی و شناسایی کنشگرهای آسیب زا/جرم زای حکومتی در نظریات جرم شناسی، نویسندگان می کوشند درخوانشی جدید از مکاتب و نظریات جرم شناختی و در پرتو روش و رهیافتی نوین این رفتارها را مورد بازنمایی و شناسایی قرار دهند. نتایج حاصل از این پژوهش گویای آن است که هرچند جرایم حکومتی در نظام عدالت جنایی و جرم شناسی، به طور کلی فاقد «وصف نمودی» به عنوان پدیداری عینی (برساختی قانونی) هستند، ولی پدیدارِ جرایم حکومتی بر اساس مبانی و اصول اخلاقی، فلسفی و اجماع جامعه مدنی از منظر «وصف پنداری – یا بُودی» قابل بازشناسی خواهد بود و می توان سویه هایی از آن را در یک کاربست روش پدیدار شناسانه، در مکاتب و نظریات جرم شناسی به عنوان پدیداری بدون واسطه (ذهنی) مورد شناسایی قرار داد.
تنازع آرمان خواهی و واقع بینی در سینمای محمدحسین مهدویان با تحلیل سه فیلم «لاتاری»، «ماجرای نیمروز» و «رد خون»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
125 - 155
حوزههای تخصصی:
در هر جامعه انقلابی پس از چند سال با رخ نمایاندن نتیجه عملی انقلاب مسئله نزاع آرمان و واقعیت موضوعیت می یابد. سینما به مثابه یک نهاد اجتماعی همواره واجد این ظرفیت بوده است که اهم مسائل اجتماعی را بر اساس زبان خود روایت کند و در طرح و صورت بندی منازعات زندگی جمعی، از جمله نزاع آرمان گرایی و واقع گرایی مشارکت کند. در پژوهش های پیشین در مواردی اثر تغییر گفتمان ها بر تغییر سینماگران مورد بررسی قرار گرفته است اما تمرکزی بر مسئله آرمان و واقعیت نشده است. نسل های مختلف از سینماگران ایرانی بر موضوع آرمان تمرکز داشته اند. در دهه های 60 ،70 و 80 این موضوع در آثار کارگردانانی چون محسن مخملباف، ابراهیم حاتمی کیا و رضا میرکریمی دیده شده است. در نسل جدید سینماگران هم محمدحسین مهدویان کارگردانی است که این مسئله برایش موضوعیت دارد. در این تحقیق هر سه اثر محمد حسین مهدویان یعنی «لاتاری»، «رد خون» و «ماجرای نیمروز» که مربوط به موضوع آرمان و واقعیت است به روش جان فیسک، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتیجه تحلیل این سه فیلم این است که محمدحسین مهدویان در نزاع آرمان و واقعیت، نه به طور کامل طرف آرمان است و نه واقعیت و هر دوی این نگاه ها را نابسنده می داند، هرچند نگاه آرمانی صرف را مخرب تر تصویر کرده است.
راهکارهای توسعه مشارکت عمومی- خصوصی بخش ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
197 - 238
حوزههای تخصصی:
مشارکت عمومی_خصوصی راهبردی مناسب جهت استفاده بهینه از ظرفیت ها و سرمایه بخش دولتی و بخش خصوصی می باشد که درنهایت منجر به ارائه خدمات به صرفه ازلحاظ اقتصادی و پرمنفعت ازلحاظ اجتماعی می گردد. ازاین رو پژوهش حاضر باهدف بررسی راهکارهای توسعه مشارکت عمومی- خصوصی بخش ورزشی انجام گرفت؛ که ازلحاظ فلسفی تفسیری، ازلحاظ ماهیت اکتشافی تحلیلی و ازلحاظ هدف کاربردی می باشد. روش پژوهش کیفی به روش داده بنیاد با رویکرد گلیزر انجام شد؛ جامعه آماری کلیه خبرگان مرتبط با برون سپاری و خصوصی سازی ورزش در کشور بودند. روش نمونه گیری، نظری بود. داده ها توسط ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد و معیار هم تحقق اشباع نظری بود. از تحلیل تفسیری با استفاده از کدگذاری واقعی و کدگذاری نظری برای تحلیل محتوای مصاحبه ها استفاده شد. اعتمادپذیری مصاحبه ها از طریق مرور و اصلاح یافته ها و تائید کدگذاری هر مصاحبه توسط مصاحبه شونده محقق شد. پایایی مصاحبه ها نیز با استفاده از حسابرسی فرایند و توافق درون موضوعی 81% تائید شد. نتایج این پژوهش نشان دهنده استخراج بالغ بر 69 مفهوم اولیه در قالب سه مقوله اصلی «توانمندی های لازم برای طرفین قرارداد»، «زیرساخت ها»، «بازاریابی و ایجاد انگیزه مشارکت» می باشد. نتایج این پژوهش می تواند راهکارهای مناسبی را در اختیار مدیران و سیاست گذاران در حوزه ورزش قرار دهد تا منجر به پیشرفت صنعت ورزش و بهبود عملکرد بخش عمومی در حوزه ورزش گردد. در این صورت ورزش توسعه، گسترش و به کل جامعه تعمیم داده می شود.
رویکردهای حکومت پیرامون خط مشی گذاری مسجد در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
199 - 238
حوزههای تخصصی:
یکی از واقعیت هایی که فرهنگ و نهادهای فرهنگی همانند مساجد را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد قدرت سیاسی یا حکومت است که در این زمینه بحث اصلی تعیین حدودوثغور ظهور و بروز حکومت در حوزه مسجد می باشد. در این راستا هدف مقاله مذکور ارائه رویکردهای حکومت پیرامون خط مشی گذاری مسجد در جمهوری اسلامی ایران می باشد. در این راستا تلاش شده با استفاده از روش کیفی و با استفاده از 34 مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان مسجد بر اساس نمونه گیری هدفمند و مبتنی بر روش تحلیل مضمون، رویکردهای مذکور احصا گردند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که حکومت می بایست چهار رویکرد حمایتی، ضمانتی، نظارتی و اقتضایی را ملاک عمل خود در حوزه مساجد قرار دهد. در رویکرد حمایتی اقداماتی مانند پیش بینی و اختصاص زمین رایگان به مردم جهت احداث مساجد، رایگان نمودن هزینه های آب، برق و گاز مساجد، اختصاص و تأمین بودجه برای مساجد، تأمین معیشت امامان جماعت و خدام، طراحی و ساخت مساجد، تهیه آمار و سرانه دقیق مساجد، ناظر به رویکرد ضمانتی فعالیت هایی مانند تصویب قوانین و مقررات پیرامون مساجد، کاهش روند بروکراتیک پیرامون مساجد، لحاظ نمودن مالیات مردم به مساجد توسط حکومت، پیرامون رویکرد نظارتی و اقتضایی نیز اقداماتی شامل نظارت در مسائل ساختاری مساجد و توجه به اقتضائات زمانی و مکانی حائز اهمیت می باشد. در این زمینه باید اشاره نمود که رویکرد اقتضایی به مثابه چتر حاکم بر سایر رویکردهاست که بر اساس شرایط زمانی-مکانی و نیز سنخ و گونه شناسی مساجد سایر رویکردها را تحت الشعاع خود قرار می دهد.