مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
112 - 127
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر یکپارچه اعمال اقدامات حفاظتی در برابر سرقت هویت بر درک هم افزایی مصرف کنندگان از اعتماد، هزینه محصولات/خدمات و عملکرد عملیاتی بر قصد خرید آنلاینی است.روش شناسی پژوهش: جهت جمع آوری داده ها، از پرسشنامه استاندارد 41 گویه ایی با مقیاس لیکرت استفاد شد. برای شناخت آثار سازه ها از مدل (IT-OPI) استفاده شده است. از طریق یک مصاحبه کوتاه با 650 دانشجو، 242 دانشجو که ماهی یک خرید آنلاینی دارند انتخاب و نهایتا 200 نفر با توجه به تجربه قبلی آن ها در خرید و تناوب تعامل با وب سایت های مختلف به عنوان نمونه در نظر گرفته شد.یافته ها: در تجارت الکترونیک، عملکرد عملیاتی و اعتماد تاثیر بالقوه ای بر پیگیری قصد خرید مصرف کنندگان دارد. به طور سنتی، قیمت همیشه یک موضوع در بازاریابی است. اما برای تجارت الکترونیک این موضوع تاثیر مستقیمی بر قصد خرید ندارد. تاثیر مشترک کلی عملکرد عملیاتی، اعتماد و قیمت بر قصد خرید نه منفی است و نه خنثی. به صورت هم افزایی، استفاده از ابزارهای کنترل کننده سرقت هویت می تواند به طور قابل ملاحظه ای اعتماد مصرف کنندگان را افزایش دهد، که تنها پیش بینی کننده برای پیگیری قصد خرید مصرف کننده است.اصالت/ارزش افزوده علمی: اگر مصرف کنندگان کاربرد مکانیسم های کنترلی در برابر جرایم سایبری، به ویژه سرقت هویت، افزایش قابلیت اطمینان، اعتبار و امنیت تراکنش ها را در فضای آنلاینی پیدا کنند، پرداخت مبلغ بیشتر برایشان اهمیت کمتری دارد. زیرا ایجاد اعتماد در خرید، قیمت نیست بلکه نیروی پیشران و محرکه است.
پیش بینی زمان مناسب طبیعت گردی در جنگل های مانگرو منطقه حفاظت شده حرا با تأکید بر شرایط آب و هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
169 - 204
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر از شاخص ترجونگ برای تعیین زمان مطلوب گردشگری (از سال 1996تا 2021) در جنگل های مانگرو منطقه حفاظت شده حرا پرداخته شد. سپس با بهره گیری از مدل های ACCESS-CM2 و CNRM-CM6-1 به پیش بینی زمان های مناسب توسعه طبیعت گردی تحت سناریوهای SSP2-4.5 و SSP5-8.5 در آینده ای نزدیک (2070-2050) و دور (2100-2080) اقدام شد. نتایج شاخص ترجونگ نشان داد که بهترین زمان برای طبیعت گردی در این منطقه، در طی روز در ماه های دی، بهمن و اسفند و در طی شب در ماه های فروردین و آبان ماه می باشد. همچنین نتایج پیش بینی مدل های مورد مطالعه حاکی از آن است که مقادیر دمای کمینه تحت هر دو سناریوی SSP2-4.5 و SSP5-8.5 در مقایسه با دوره پایه (2014-1996) افزایش یافته است و این وضعیت در دمای بیشینه نیز قابل مشاهده است به طوری که روند دمای بیشینه از نیمه دوم دهه 2050 سرعت گرفته و میانگین آن تحت سناریوی SSP5-8.5 در بازه زمانی 2090-2099 افزایش یافته است.
تأملی در سینمای عباس کیارستمی از منظر نظریه هرمنوتیکی والتر بنیامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
36 - 48
حوزههای تخصصی:
والتر بنیامین متفکر و منتقد آلمانی، در مقالیه «اثر هنری در عصر بازتولیدپذیری تکنیکی آن» بیان می کند اثر هنری در دوریه معاصر با تأکید بر ارزش نمایشی بودنش کارکردهای جدیدی یافته که سینما بهترین نمونیه آن است. فیلم بیش از هر رسانیه دیگری می تواند توده ای شود. بنابراین، کل توده به مقام منتقد و تأویل گر ارتقا می یابد. از سوی دیگر، عباس کیارستمی، یکی از تأثیرگذارترین سینماگران جهان، همواره به نحوی فیلم هایش را می سازد که مخاطب در تأویل آنها مشارکت کند. این پژوهش در پی پاسخ به این مسئله است که چه نسبتی بین آراء والتر بنیامین و آثار کیارستمی در باب تأویل گرایی وجود دارد؟ پژوهش پیشِ رو به تشریح چارچوب فکری والتر بنیامین در باب نظرییه تأویل گرایی و متناظر آنها در فیلم های کیارستمی می پردازد. هدف از این مطالعه توجه به تشابهات تواردی موجود در آرای بنیامین و چشم انداز سینمایی کیارستمی در باب تأویل گرایی است. این پژوهش نظری به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه پژوهش بیانگر این است که در زمینیه تأویل ، وجوه مشترکی بین دیدگاه بنیامین و کیارستمی به طور متوارد مشاهده می شود که در آثار سینمایی کیارستمی متبلور شده اند، اما این امر مؤید الگوبرداری کیارستمی از بنیامین نیست. به زعم والتر بنیامین در تأویل پدیده های هنری می توان نگاه تازه ای به امور داشت و در پرتو آن، حقایق تازه ای از خلوت به جلوت می آیند. کیارستمی نیز ماهیت سینما را تأویل گرایانه می داند و معتقد است فیلم باید به گونه ای باشد که تماشاگر به آن معنا دهد. در واقع، درک بیننده به اندازیه خود فیلم حائز اهمیت است.
توسعه گردشگری شهری و مدیریت تصویر مقصد،(مورد مطالعه: شهربوکان، ایران)
حوزههای تخصصی:
تصویر ذهنی گردشگران از مقصد یکی از عوامل کلیدی در انتخاب مقصدهای گردشگری است. مدیریت تصویر مقصد نیز شامل فعالیت هایی است که با هدف شکل دهی و تقویت تصویر مثبت یک مقصد در ذهن مخاطبان انجام می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و داده های لازم از طریق روش های میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش بر اساس فرمول کوکران شامل ۳۸۴ نفر است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی زوجی و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان می دهد که تصویر ذهنی گردشگران پیش و پس از سفر تفاوت معناداری دارد و این تصویر پس از سفر به طور قابل توجهی بهبود یافته است. تصویر جدید و تجربیات کسب شده به ویژه از طریق تعامل با جامعه نقش اساسی در تصمیم گیری برای سفر مجدد دارند. این نتایج با تحقیقات نشان دادند که سفر به بوکان تصویر مثبت تری در ذهن گردشگران ایجاد کرده و رابطه مثبتی میان تصویر پس از سفر و تمایل به سفر مجدد وجود دارد.
واکاوی چالش های پیش روی زنان مسلمان در رویدادهای ورزشی بین المللی؛ مورد مطالعه: زنان ورزشکار استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
1 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف: زنان ورزشکار مسلمان در گذشته با مشکلات زیادی مواجه بودند. علاوه بر موانع اجتماعی در جامعه خود، در مسیر ورزشی نیز قوانین مصوب خاصی توسط نهاد های ورزشی جهانی وجود داشت که موجب ایجاد مشکلات بیشتری برای آن ها می شد. از این رو، در پژوهش حاضر به واکاوی چالش های زنان مسلمان و ورزشکار استان آذربایجان شرقی در رویدادهای ورزشی بین المللی پرداخته شده است.روش شناسی: روش پژوهش حاضر، کیفی است. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر شامل زنان ورزشکار استان آذربایجان شرقی است که در سطح حرفه ای فعالیت می کردند و سابقه حضور در رقابت های بین المللی را داشتند. شیوه نمونه گیری در این پژوهش از نوع هدفمند بود که با استفاده از سوالات نیمه ساختاریافته از 20 نفر مصاحبه عمیق انجام شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل تماتیک بود.یافته ها: با تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، 17 مضمون سازمان دهنده و 3 تم اصلی به شرح؛ موانع داخلی (عوامل فردی و فرهنگی- اجتماعی)، موانع خارجی (سازوکارهای قانونی و مقررات مجامع بین الملل) و الگوی نقش زنان مسلمان ورزشکار، استخراج شدند.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که قوانین بین المللی ورزشی بر ورزش زنان مسلمان استان آذربایجان شرقی در تأثیرگذار بوده است. با این حال، وجود تبعیض جنسیتی و باورهای سنتی در خصوص نقش زنان به عنوان چالشی در برابر حضور زنان در رویدادهای ورزشی است که رفع آن ها نیازمند تلاش همه نهادها و مؤثران، از جمله دولت ها، سازمان های ورزشی و سایر نهادهای مربوطه است.
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه ورزش کارگری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
65 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه شناسایی عوامل موثر بر ورزش کارگری ایران بود.
روش شناسی: این پژوهش از لحاظ ماهیت، کیفی از نظر هدف کاربردی و با طرح ترکیبی اکتشافی با رویکرد تحلیل مضمون مبتنی بر روش براون و کلارک (2006) انجام شد. جامعه هدف پژوهش را خبرگان (اساتید دانشگاه، مدیران امور ورزشی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و فدراسیون ورزش کارگری و کارگران ورزشکار دارای مقام قهرمانی) تشکیل می دادند که با استفاده از تکنیک هدفمند گلوله برفی تا مرحله اشباع نظری (17 نفر) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های کیفی از مصاحبه های عمیق و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از 6 مرحله تحلیل مضمون براون و کلارک (2006) با بهره گیری از نرم افزار MAXQDA10 استفاده شد.
یافته ها: بعد از تجزیه و تحلیل داده ها در نهایت 112 مفهوم اولیه، 23 تم فرعی و 15 تم اصلی (برنامه ریزی راهبردی، فرهنگ سازی، برنامه ریزی عملیاتی، منابع مالی، توجه رسانه ها، بسترهای اقتصادی، جایگاه اجتماعی، تعاملات، ارتقای نظارت، نیازسنجی، ارتقای نوآوری، سیستم اطلاعاتی، توسعه زیرساخت ها، تغییر نگرش، مدیریت کارآمد) به عنوان عوامل موثر بر ورزش کارگری شناسایی شدند.
نتیجه گیری: یکی از نتایج مهم ورزش و فعالیت های بدنی، ایجاد نشاط و سلامتی در بین کارگران و در جوامع است. دستیابی به چنین اهداف بزرگی نیازمند نگرش استراتژیک و فرهنگ سازی در راستای حفظ و بهسازی منابع انسانی بود. این نتایج می تواند مبنایی برای تصمیم های مدیران و برنامه ریزان در راستای توسعه ورزش کارگری ایران باشد.
کاوشی در بسترهای انگیزه بخش و کنترلگر فرزندآوری در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
جمعیت و فرزندآوری یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی حال حاضر در ایران است. پژوهش حاضر مطالعه ای کیفی است که در سال 2-1401 در شهر یزد و با هدف کشف و شناسایی زمینه ها و بسترهای انگیزه بخش و کنترلگر فرزندآوری در بین شهروندان انجام گرفته است. به منظور اجرای این پژوهش و دستیابی به تفسیرهای مشارکت کنندگان و تحلیل نظری آن، از نظرییه داده بنیاد (رویکرد برساخت گرایی چارمز) به عنوان یکی از روش های کیفی و تفسیری بهره گرفته شد. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر 25 نفر از زنان شهر یزد بودند که با آنها مصاحبه های نیمه ساختاریافتیه 80 تا 120 دقیقه ای انجام گرفت و سپس داده ها به منظور ساخت مفاهیم، کدگذاری و ارائه شد. دلالت های معنابخش فرزندآوری و موانع و ادراک مخاطره از مقولاتی است که در این ارتباط استخراج شد و کدهای متمرکز پژوهش عبارت بودند از: فرزندآوری به مثابه فرصت رهایی بخشی از چالش ها، معنابخشی به زندگی، ترجیح جنسی والدین، نگرانی های تربیتی، تغییرات سریع سبک زندگی نسل جوان و تلقی فرزند به مثابه باری اقتصادی. نتایج پژوهش نشان داد قصد فرزندآوری تابعی از زیست جهان اجتماعی است که بر باور ذهنی کنشگران اثرگذار است؛ علاوه براین قصد فرزندآوری با چالش ها و نگرانی هایی روبه رو شده و انگیزیه سوژه ها را کاهش داده است، به گونه ای که بر عوامل انگیزه بخش نیز سایه افکنده است.
تحلیل موضوعی و ترسیم نقشه علمی پژوهش های مرتبط با حوزه اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کتاب سنجی ابزاری است که امکان تحلیل انتشارات علمی و استنادات آنها را برای درک الگوها و روندهای پژوهش های علمی فراهم می کند. این مطالعه ساختار مفهومی پژوهش های مرتبط با اقتصاد مقاومتی را در پایگاه استنادی پایش علم و فناروی جهان اسلام (ISC) بررسی می کند و زیرحوزه ها و ابعاد مهم مفهوم اقتصاد مقاومتی را شناسایی می کند. روش: این پژوهش با استفاده از فنون کتاب سنجی و تحلیل هم رخدادی واژگان انجام شده است. تعداد 528 مدرک از پایگاه آی اس سی بررسی شد تا روند پژوهش های مربوط به اقتصاد مقاومتی در بازیه زمانی 12ساله (1402-1391) را شناسایی کنند. از تحلیل خوشه ای و نمودار راهبردی برای ترسیم ساختاری مفهومی پژوهش های حوزیه اقتصاد مقاومتی استفاده شده است. یافته ها: یازده خوشه در حوزیه اقتصاد مقاومتی شناسایی شدند که شامل (1) اقتصاد مقاومتی؛ (2) اقتصاد اسلامی؛ (3) شرکت های دانش بنیان و اقتصاد مقاومتی؛ (4) اقتصاد مقاومتی از منظر مقام معظم رهبری؛ (5) اقتصاد مقاومتی در متون درسی؛ (6) اقتصاد مردم محور؛ (7) اقتصاد مقاومتی و تهدیدات خارجی؛ (8) نقش دانشگاه و نخبگان در اقتصاد مقاومتی از منظر مقام معظم رهبری؛ (9) سبک زندگی و اقتصاد مقاومتی؛ (10) فنون ارزیابی و تحلیل نظام اقتصاد مقاومتی و (11) نقش کارآفرینی در اقتصاد مقاومتی هستند؛ علاوه براین، با تحلیل محتوای مقالات منتشرشده در بازیه زمانی 12ساله، موضوعات نوظهور در حوزیه اقتصاد مقاومتی شناسایی شدند. نتیجه گیری: باتوجه به خلأ پژوهشی تحلیل کتاب سنجی در حوزیه اقتصاد مقاومتی، پژوهش های این حوزه بررسی و حوزه های موضوعی و انتشارات برجسته شناسایی شد. نتایج این پژوهش می تواند به توصیف فهمی جامع از حوزه های پژوهش کنونی کمک کند و با شناسایی الگوها و روندهای پژوهشی تصویری جامع از ساختار و پویایی حوزیه اقتصاد مقاومتی در پژوهش های علمی ارائه دهد و مبنایی برای جهت دهی مطالعات آینده باشد.
بازخوانی مفهوم «معماری انتقادی» براساس آرای مایکل هیز و جین رندل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱۴۳
41 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مفهوم «معماری انتقادی» به عنوان پاسخی به محدودیت های تعاریف سنتی از «معماری» به عنوان «ابزار فرهنگ» یا «فرم مستقل»، در جهت ارائه دیدگاهی جامع تر مطرح شده است. این مفهوم نخستین بار توسط مایکل هیز معرفی و پس از آن توسط جین رندل بازتعریف شد. بااین حال، ابعاد مختلف نسبت این مفهوم به نقد معماری و ظرفیت آن در ایجاد تغییرات اجتماعی و فرهنگی همچنان نیازمند بررسی دقیق و تعریف مجدد است.هدف پژوهش: هدف این پژوهش، تبیین ریشه های نظری مؤثر در شکل گیری مفهوم «معماری انتقادی» و ارائه تعریفی جامع از آن و تحلیل رابطه آن با مفهوم «نقد معماری» است.روش پژوهش: این مقاله این هدف را از طریق بررسی مفهوم «معماری انتقادی» با تمرکز بر نظریات مایکل هیز و جین رندل، دو تن از اندیشمندان و نظریه پردازان حوزه معماری، دنبال می کند. راهبرد این پژوهش «تحلیل محتوا» و «تفسیر متون» و روش آن «بررسی اسنادی» است. برای این منظور، از مقالات و متون اصلی این دو نظریه پرداز استفاده و رویکردهای آن ها نسبت به مفاهیمی چون «فرهنگ»، «فرم»، «طراحی» و «نقد» تحلیل و مقایسه شده است.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که «معماری انتقادی» از ریشه های نظری عمیقی در اندیشه های فلسفی «نظریه انتقادی» بهره می گیرد. هیز «معماری انتقادی» را در فضایی میان «فرهنگ» و «فرم» تعریف می کند که با ارائه فرم های مقاوم و اعتراضی، زمینه نقد ایدئولوژی های غالب را فراهم می آورد و بدین ترتیب، معماری را به ابزاری برای بازاندیشی در ارزش های فرهنگی تبدیل می کند. رندل نیز این مفهوم را به عنوان فرایندی «میان رشته ای» معرفی می کند که مرزهای سنتی میان «طراحی» و «نقد» را از میان برمی دارد و آن ها را به اشکالی از «عمل انتقادی» تبدیل می کند. این پژوهش نتیجه می گیرد که «معماری انتقادی» می تواند به عنوان ابزاری برای نقد و تغییر اجتماعی و امکانی برای بازاندیشی در ارزش ها و ایدئولوژی های غالب در بستر معماری ایفای نقش کند.
استراتژی های کاهش خشکسالی و تنش آبی در تهران با تأکید بر راه حل های طبیعت بنیان (تصمیم گیری مبتنی بر نقشه های شناختی فازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
26 - 33
حوزههای تخصصی:
خطر خشکسالی و تنش آبی برای کلانشهر تهران می تواند ضمن افزایش آسیب پذیری جامعه و شهر، اثرات منفی بر حوزه های زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی بگذارد. نگاه بخشی مدیریت نسبت به سیستم یکپارچه انسانی- محیطی شهر، هدررفت منابع آب، تغییر کاربری اراضی نامتناسب با ظرفیت های آبی و همچنین مداخلات انسانی و توسعه زیرساخت های خاکستری، مهم ترین عوامل کاهش تاب آوری تهران در برابر خشکسالی هستند. در چنین شرایطی، تصمیم گیری و شناسایی اولویت ها برای حل تنش آبی چالشی جدی خواهد بود. این پژوهش با هدف ارائه راهکارهای چندمقیاسی کاهش خشکسالی با تکیه بر ظرفیت های منظر تهران، به این پرسش پاسخ می دهد که استراتژی های اصلی کاهش ریسک در سطح کلان و ابزارهای مناسب در سطح خرد کدام اند. در اینجا اصلی ترین راه حل ها به شیوه تحلیل محتوای آرای خبرگان در پنل های مشارکتی و مبنی بر شناسایی علل آسیب پذیری تهران ازطریق نقشه های شناختی و سناریوهای مستخرج از آن به دست آمده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که راهکار مواجهه و کاهش پیامدهای خشکسالی در تهران، تلفیقی از راه حل های طبیعت بنیان و راه حل های خاکستری است. تغییر در راهبردهای مدیریت شهری، اصلاح الگوهای جمعیتی و توسعه شهر، احیای اکوسیستم های طبیعی و تغییر ذهنیت شهروندان نسبت به مسئله کمبود آب از دیگر از راه حل های پیشنهادی هستند. از میان راه حل های مبتنی بر طبیعت، روددره ها ابزاری مهم در اصلاح الگوی توسعه شهر هستند. به کارگیری این راه حل ها نیازمند اتخاذ راهکارهای یکپارچه در سطوح «نهادی- کالبدی» در کنار ارتقای برنامه های اجتماعی و اقتصادی خواهد بود.
الگوی حل تعارض در روابط بین فردی مبتنی بر منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
243 - 275
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به جهت دستیابی به الگوی حل تعارض در روابط بین فردی بر اساس منابع اسلامی به روش آمیخته (کیفی و کمی) انجام شد. جامعه متنی پژوهش، کلیه مستندات قرآنی و روایی از کتب درجه «الف» و «ب» از نرم افزار جامعه الاحادیث است داده ها بر اساس ضعف کتب و عدم ارتباط مفهومی طی دو مرحله غربال شدند. بدین منظور در بخش کیفی پژوهش، ابتدا با استفاده از روش تحلیل محتوا و بر اساس تحلیل معنایی، منابع اسلامی موردبررسی و از میان 63648 گزاره، با توجه به اصل اشباع و غربال داده ها (ضعف کتب و عدم ارتباط مفهومی) 8134 گزاره انتخاب شد که با تحلیل گزاره ها، 512 کدباز، 80 کد محوری و 23 کد انتخابی به دست آمد. در بخش کمی با استفاده از روش دلفی، میزان مطابقت کدهای انتخابی و محوری با کدهای باز و یافته ها، میزان ارتباط مفاهیم در سه سطح توسط متخصصان (cvi=0.90) تائید شد. نسبت سنجی میان مقوله های هسته ای و عرضه آن ها به مستندات نشان داد، حل تعارض در روابط بین فردی از چهار مقوله تشکیل شده است. روایی الگوی حل تعارض نیز توسط کارشناسان (cvi=1) مطلوب ارزیابی شد. یافته های پژوهش نشان داد الگوی حل تعارض متشکل از چهار سطح مبانی، زمینه سازها، راهبردها و پیامدها سامان یافته و روابط فرضی میان آن ها بررسی شد. الگوی به دست آمده قابلیت تبدیل به پروتکل های آموزشی و روان شناختی را خواهد داشت.
Communicating Sustainable Creativity: A Visual Content Analysis on Instagram
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
355 - 367
حوزههای تخصصی:
Background: As companies are increasingly committed to sustainability practices in all their activities, they also have the increasing opportunity to communicate it to strengthen the brand through various means. One of them is undoubtedly represented by social media.Aims: This paper examines the communication of fashion sustainability through social media, and in particular its visual dimension, by undertaking a content analysis of over 600 Instagram photos of two Tunisian brands that are visibly exposed on the sustainability front.Methodology: Statistical analysis of this communication based on image, caption and hashtag is used to provide interesting insights into the elements that underlie effective online sustainability communication and, more specifically, on visual social media. Three theories are used to explain this topic namely Speech Act Theory, Color Theory, and Technology for Environmental Action Model (TPAM). Nine themes related to sustainability and fashion were extracted from the images of two sustainable brands “Shab Kids”, “Triiiza” and “Tommy Hilfiger” accompanied by their captions and hashtags.Finding: Our findings contribute significantly to understanding the elements used in visual communication of sustainable fashion brands on social media. For brand-generated content, we selected two eco-responsible Tunisian brands elected by “ileycom” (online marketplace) that declare themselves sustainable and are known in the fashion industry and among consumers for their orientation towards sustainable practices. Sustainable brands engage consumers in a conversation about sustainability, which can strengthen brand identity and create an emotional connection with the audience.Conclusion: It is essential for brands to communicate sustainability while taking full advantage of social media platforms like Instagram. Our study analyzed various communication elements on Instagram such as single image, multiple images, hashtags, and captions.
مطالعۀ تطبیقی مسئولیت مدنی پزشک در نظام حقوقی ایران و مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
227-253
حوزههای تخصصی:
مسئولیت پزشکی به عنوان یکی از انواع مهم مسئولیت، بیانگر تعهد پزشک در قبال جبران خسارت هایی است که در اثر اقدامات و تصمیمات پزشکی به بیماران وارد می شود. مسئولیت پزشکی را می توان به دو دسته تقسیم کرد: مسئولیت قراردادی که ناشی از توافق بین پزشک و بیمار است و مسئولیت خارج از قرارداد یا قانونی که بر اساس قوانین و مقررات عمومی تعیین می شود. عناصر تشکیل دهنده مسئولیت پزشکی در حقوق ایران و مصر عمدتاً مشابه هستند و شامل خطای پزشکی، وجود خسارت و رابطه سببیت بین خطا و ضرر می باشند. بااین حال، در حقوق مصر، علاوه بر این موارد، شرط «عامل نامشروع» نیز به عنوان یکی از مبانی مسئولیت مدنی پزشک در نظر گرفته می شود. مقایسه تطبیقی مسئولیت مدنی پزشک در نظام حقوقی ایران و مصر نشان می دهد که آثار مسئولیت قراردادی پزشک در هر دو کشور از نوع تعهد به وسیله است. همچنین، مسئولیت پزشک در هیچ یک از این دو نظام حقوقی، یک مسئولیت محض نیست. بااین حال، ارکان تحقق مسئولیت مدنی پزشک در برخی موارد بین حقوق ایران و مصر تفاوت هایی دارد.
«معرفت شناسی قرآن بنیان» به مثابه ی زیرساخت معرفتی برای دست یابی به علوم انسانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
85 - 102
حوزههای تخصصی:
تلاش برای شکل گیری علوم انسانی اسلامی، نیازمند تبیین الگوی معرفتی (پارادایم) حاکم بر آن فضای علمی است. پارادایم ها بر مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی، روش شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی و ... استوارند. مسئله ی این مقاله، دست یابی به یک الگوی مفهومی از دیدگاه قرآن در محور معرفت شناسی است. در این مقاله از روش داده بنیاد استفاده شده است و نتیجه ی تحقیق را می توان چنین بیان کرد: دالّ مرکزی درباره ی «علم و معرفت» و امور مرتبط با آن در دیدگاه اقتباس شده از قرآن، «شبکه ای بودن معرفت» است. مقصود از «معرفت شبکه ای»، تلاش برای کشف موقعیت وجودی (روابط و آثار) و کارکرد یک پدیده در شبکه ی منسجم کل هستی است که مبتنی بر واقعیتی خودبنیاد (وجود بی نهایت) است و این انطباق، معیار صدق شمرده می شود. این کشف، با استفاده از ترکیب حواس با عقل (استدلال های منطقی اعم از برهان، استقرا و لوازم بیّن) در حداقلِ صعود معرفتی، و با استفاده از شهود قلبی (اتحاد وجودی با پدیده)، در حرکت به سمت حداکثر صعود معرفتی (آگاهی به شبکه ی هستی) انجام می شود. متخالف های «علم و معرفت» در قرآن (مانند: نسیان، جهل، سفه، غفلت، ریب، شک، خرص، امانیّ، ظن، مریه، ...) نیز دارای ملاک واحدی هستند که «بی توجهی به رابطه »ی پدیده ها با شبکه ی هستی و با رأس هرم هستی است.
مقایسه تطبیقی آموزش دروس پایداری در دوریه کارشناسی معماری (نمونه های موردی: دانشکده های معماری داخلی و خارجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
معماری پایدار از مهم ترین زمینه های تحقیق نظرییه «توسعیه پایدار» قلمداد می شود، انتظار می رود تا محتوای کلی آموزشی معماری، هم سو با مباحث توسعیه پایدار تدوین شود؛ بنابراین هدف پژوهش، بازنگری محتوای دروس پایداری در تطابق با نیازهای کشور و به روزرسانی برنامیه آموزش متناسب با استانداردهای بین المللی است. این پژوهش توسعه محور و رویکرد آن کیفی است. پرسش اصلی پژوهش این است که «چگونه می توان مباحث دروس پایداری را آموزش داد که کمک کننده یک معمار در زمان طراحی باشد؟» برای پاسخگویی به این پرسش از روش تطبیقی-تفسیری بر اساس مقایسیه تطبیقی مباحث و دروس پایداری در برنامیه آموزشی دوریه کارشناسی معماری ایران از سال 1370 تا 1403 و همچنین مقایسیه تطبیقی برنامیه آموزشی دوریه کارشناسی معماری داخل با خارج کشور انجام می شود. برای دستیابی به داده های موردنظر از مطالعات اسنادی بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد؛ نگاه جزءنگر به دروس پایداری به صورت ارائه تک درس، مدت زمان طولانی تحصیل در دوره کارشناسی و کم بودن تعداد دروس مرتبط با پایداری، تعداد ساعات کم دروس پایداری، عدم ارائه دروس اقلیمی از ابتدا دوره، عدم تلفیق دروس کارگاهی با مباحث دروس تئوری، اتکای بیشتر ارزیابی نهایی دروس بر آزمون کتبی نسبت به مشارکت کلاسی و پروژه ازجمله نقاط ضعف سرفصل دوریه کارشناسی مهندسی معماری کشور در حوزیه آموزش دروس پایداری است. در انتها پیشنهادهایی در دو سطح دانشکده های معماری و در سطح سیاست گذاران برنامه های آموزشی بر اساس نقاط قوت برنامیه آموزشی دانشکده های معماری خارجی در راستای بهبود آموزش مباحث پایداری برنامه آموزشی معماری کشور ارائه شده است.
ارزشیابی عوامل انعطاف پذیری بر کیفیت تعلق پذیری مجتمع های مسکونی
حوزههای تخصصی:
با گسترش جوامع انسانی ؛ الگوهای رفتاری به سبب تغییر در الگوهای مکانی ناشی از تغییر سطح اجتماعی خانوار، نیازمند تغییر در محیط هستند.زیرا با تغییر سطح اجتماعی-فرهنگی خانوار، نحوه ارتباط با اطرافیان، نیازهای فضایی، ترکیب بندی فضایی، حضور افراد جدید در خانوار و نیازهای فضایی متناسب با آن، تغییر نوع دلبستگی به مکان در افراد در طی زمان تغییر خواهد کرد.بر این اساس طبقه بندی مؤلفه های کیفی سازنده فضاهای مسکونی با تراکم متوسط شهر تهران و استخراج مؤلفه های کیفی انعطاف پذیری کالبدی، فعالیتی و ادراکی و ارزش گذاری آنها در مقیاس مجتمع مسکونی و همچنین نحوه و میزان تأثیرگذاری مؤلفه های فرم کالبدی را در ایجاد حس دلبستگی به مکان و در پی آن ارتقای کیفیت فضاهای مسکونی هدف اصلی این پژوهش است.روش تحقیق پژوهش مذکور از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای پیمایش است.با توجه به تعداد جامعه آماری تعداد حجم نمونه 50 عدد ارزیابی شده است .براساس اطلاعات ماتریس همبستگی همه روابط ما بین مولفه های انعطاف پذیری و تعلق پذیری معنادار شده است به جز رابطه بین تنوع پذیری با متغیرهای عملکردی/ فعالیتی، احساسی/ ادراکی و تعلق پذیری که معنادار نشده است.نتایج به دست آمده نشان داد میانگین پاسخگویی به مولفه های احساسی/ ادراکی تعلق پذیری با مقدار 52.12 بالاترین امتیاز را دارد.
واکاوی مبانی اخلاقی نظارت بر فعالیت های مجازی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
277 - 311
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی مبانی اخلاقی نظارت بر معلمان در آموزش مجازی است. این پژوهش از نظر هدف توسعه ای-کاربردی و از نظر روش آمیخته با رویکرد اکتشافی متوالی بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 22 نفر از مدیران مدارس و اساتید دانشگاهی مطلع در زمینه نظارت بر آموزش مجازی بودند که به روش گوله برفی و در حد اشباع نظری انتخاب شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی مدیران مدارس ابتدائی و متوسطه شهرستان بوکان بود که به روش تعیین حجم نمونه مورگان تعداد 120 نفر بعنوان نمونه به روش تصادفی انتخاب شدند. مصاحبه ها به روش تحلیل تم یا مضمون (کدگذاری تم، مقوله و مفهوم) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. طبق نظر گوبا و لینکلن (2000) اعتبار بخش کیفی با چهار معیار اعتبار، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تایید پذیری بررسی و جهت ارزیابی پایایی پروتکل مصاحبه، از روش درصد توافق بین دو کدگذار استفاده شده است. در بخش کمی نیز از با استفاده از ضریب الفای کرونباخ پایایی مولفه ها بررسی شد که ضریب همه مولفه ها بیش از 7/0 گزارش شد و روایی واگرا و همگرای آن نیز تایید شد. بر اساس یافته های پژوهش نظارت مدیران بر فعالیتهای مجازی معلمان تابع سه مضمون اصلی منش شخصی، اخلاق اجتماعی و اخلاق معنوی-اجتماعی معلم در قالب 5 مضمون اولیه نظارت بر رفتار، نظارت بر محتوای آموزشی، اخلاق حرفه ای، نظارت بر روابط و نظارت بر نگرش و 29 مفهوم بود.
نقش میانجی عدم تقارن اطلاعاتی بر تبیین رابطۀ بین افشای داوطلبانه اطلاعات و هزینۀ سرمایه با استفاده از مدل CAPM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم افشای اطلاعات قابل اعتماد، مشکل عدم تقارن اطلاعاتی ایجاد می کند و باعث افزایش هزینه سرمایه سهام می شود؛ بنابراین، افشای داوطلبانه اطلاعات می تواند به کاهش ریسک غیرسیستماتیک منجر شود و این کاهش می تواند به واسطه علامت دهی مالی موجب افزایش اطمینان سرمایه گذاران شود. وقتی سرمایه گذاران احساس کنند که شرکتی در برابر نوسانات خاص مقاوم تر است، بتای آن شرکت -که نمایانگر ریسک سیستماتیک است- به سمت کاهش، تمایل پیدا می کند. این تغییر در ارزیابی ریسک می تواند منجر به کاهش هزینه سرمایه سهام شود. از طرفی وقتی کیفیت اطلاعات یک شرکت بهبود یابد، نه تنها آن شرکت بلکه سایر شرکت ها نیز تحت تأثیر قرار می گیرند؛ به عبارت دیگر، افشای اطلاعات توسط یک شرکت می تواند بر ادراک عمومی و ارزیابی ریسک سایر شرکت ها تأثیر بگذارد؛ بنابراین، در این پژوهش نقش میانجی عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه بین افشای داوطلبانه اطلاعات و هزینه سرمایه با استفاده از مدل CAPM بررسی می شود. برای دستیابی به اهداف پژوهش تعداد 159 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی بازه زمانی 1397-1401برای نمونه آماری انتخاب شدند. برای آزمون فرضیه ها از روش تجزیه وتحلیل داده های ترکیبی و رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که افشای داوطلبانه اطلاعات بر هزینه سرمایه تأثیر معناداری ندارد و متغیر میانجی عدم تقارن اطلاعاتی نیز بر رابطه افشای داوطبانه اطلاعات و هزینه سرمایه تأثیر معناداری ندارد. به علت پایین بودن سطح میانگین افشای داوطلبانه اطلاعات و کارانبودن بازار سرمایه در ایران و محدودبودن اقلام افشای داوطلبانه اطلاعات تأثیر معناداری بین افشای داوطلبانه اطلاعات و هزینه سرمایه مشاهده نشد. از طرفی به دلیل فقدان تحلیلگران مالی و عدم توجه سرمایه گذاران، میزان افشای داوطلبانه شرکت ها نتوانسته است میزان عدم تقارن اطلاعاتی را در بازار سرمایه به طور چشمگیری تغییر دهد.
Analyzing the Dimensions of Digital Transformation in Education with the Approach of the Roadmap(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Winter & Spring ۲۰۲۵
163 - 196
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of the current research is to extract the components and dimensions of digital transformation and determine the levels and sequence of dimensions in Iran's education and upbringing, for the planning and implementation roadmap.Method: This research has a mixed approach (qualitative-quantitative). The qualitative section was able to extract the components of digital transformation by searching for authentic Persian and English articles published in the last ten years. With the help of seven experts, the digital transformation components were classified into eight dimensions in the form of 109 identified sub-components using the ISM method. Dimension levels were determined by SSIM matrix calculations in the quantitative part. MICMAC software version 5.3.0 was used to calculate the impact of relationships.Findings: Based on the opinion of experts and the results of ISM calculations, the identified dimensions including: institutional, education, technology, infrastructural, social, cultural and economic were placed in four levels.Conclusion: According to experts, the institutional dimension, being placed at the fourth level, has the greatest impact on digital transformation in Iran's education. Therefore, it is one of the key dimensions to achieve digital educational transformation that is placed at the first level of the model. According to the results of ISM, the economic and cultural dimensions were placed at the third level. Also, in analyzing the impact of relationships between dimensions using MICMAC software, the results indicate that the institutional dimension has a significant impact on infrastructure development.
توسعه مدل هوشمند تصمیم گیری استراتژیک بر مبنای تعاملات احساسی و رفتاری مشتریان: مطالعه موردی دیجی کالا
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
99 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، توسعه مدل هوشمند تصمیم گیری استراتژیک بر مبنای تعاملات احساسی و رفتاری مشتریان در شبکه های اجتماعی است. در این راستا، تأثیر متغیر «همدلی» به عنوان یک شاخص احساسی بر «قصد خرید» بررسی شده و نقش میانجی گری متغیرهای «رفتار مشارکتی مشتری»، «رفتار شهروندی مشتری» و «ارزش برند» به دقت تحلیل گردیده است. همچنین، نقش تعدیل گر «روابط فرااجتماعی» به عنوان عاملی تأثیرگذار بر نحوه بروز رفتارهای مشارکتی و شهروندی مورد ارزیابی قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل مشتریان دیجی کالا در شبکه های اجتماعی است که به صورت نامحدود در نظر گرفته شد و با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 384 نفر تعیین و به روش در دسترس گردآوری شد.روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی است. داده ها از طریق پرسشنامه ای با مقیاس لیکرت پنج درجه ای جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزار SPSS.V24 و Smart PLS.V3 در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که متغیر های همدلی بر ارزش برند با نقش میانجی رفتار مشارکت مشتری (147/0) همدلی بر ارزش برند با نقش میانجی رفتار شهروندی(225/0) همدلی بر قصد خرید با نقش میانجی رفتار شهروندی (298/0) همدلی بر قصد خرید با نقش میانجی رفتار مشارکت مشتری(311/0) همدلی بر رفتار مشارکت مشتری با تعدیل گری روابط فرا اجتماعی(264/0) همدلی بر رفتار شهروندی با تعدیل گری روابط فرا اجتماعی(093/0) رفتار مشارکت مشتری بر قصد خرید با نقش میانجی ارزش برند(120/0) رفتار شهروندی بر قصد خرید با نقش میانجی ارزش برند(251/0) در میان مشتریان دیجی کالا در شبکه های اجتماعی تاثیر معنا دارد.