فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۲٬۲۳۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
قارچ ها نقش غالبی در تخریب میراث فرهنگی دارند و به دلیل فعالیت آنزیمی بالا می توانند در مواد مختلفِ موجود در ساختار اشیای هنری تاریخی ساکن شوند و منجر به تخریب آن ها گردند. با توجه به ساختار سلولزی کاغذ، آثار کاغذی نگهداری شده در کتابخانه ها و مراکز اسناد بسیار در معرض آسیب میکرواُرگانیسم ها ازجمله قارچ ها قرار دارند و همواره بخش های بایگانیِ اسناد با معضل آلودگی های بیولوژیکی روبه رو هستند. با توجه به آثار مُضر استفاده از مواد شیمیایی بر آثار کاغذی و همچنین اثر سمی آن ها روی موزه داران و حفاظتگران در مجموعه های موزه ای و کتابخانه ها، یافتن جایگزینی مناسب برای مقابله با قارچ های مخرب بسیار لازم و ضروری است. در این راستا، استفاده از اسانس های گیاهی همواره مورد توجه بوده و هست. با توجه به تنوع و فراوانی گیاهان دارویی در کشورمان ایران، در این مطالعه اثر ضد قارچی اسانس سه گیاه آویشن شیرازی، اسطوخودوس و کُندر روی دو سویه قارچی شایع جداسازی شده از اسناد تاریخی شامل پنیسیلیوم و آسپرژیلوس نیجر مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین تأثیرات فیزیکی (ضخامت و وزن) و شیمیاییِ (تغییرات اسیدیته و رنگ) احتمالیِ استفاده از این اسانس ها به عنوان ماده ضدعفونی کننده روی آثار کاغذی مورد مطالعه قرار گرفت تا مشخص شود کدام اسانس می تواند مناسب ترین گزینه برای آفت زدایی آثار مکتوب باشد. به این منظور، از روش انتشار دیسک در آگار و انتشار چاهک در آگار برای ارزیابی فعالیت ضد قارچی هر اسانس استفاده شد. همچنین اثر ضد قارچی ترکیبات فرار اسانس ها با بخوردادن نمونه های کاغذی آلوده بررسی شد. بررسی اثرات فیزیکی و شیمیایی احتمالی اسانس ها روی نمونه های کاغذ، با استفاده از متغیرهای تغییر رنگ (ΔEab)، ضخامت (ΔI)، وزن (Δm) و pH (ΔpH) روی کلیه نمونه های کاغذ تیمارشده با اسانس در مقایسه با نمونه شاهد انجام شد. نتایج به دست آمده در این مطالعه تأیید می کند که سه اسانس مورد بررسی دارای اثر ضد قارچی روی پنی سیلیوم و آسپرژیلوس نیجر هستند. ولی بر اساس دوز مورد نیاز برای فعالیت ضد قارچی، می توان گفت اسانس آویشن فعالیت ضد قارچی بیشتری نسبت به اسانس اسطوخودوس و کُندر دارد. آویشن به دلیل اثر ضد قارچی و میکروبی بالا و همچنین عدم مشاهده اثرات نامطلوب آن بر ویژگی های فیزیکی و pH کاغذ، گزینه مناسب و امیدوار کننده ای برای حفاظت از آثار کاغذی در برابر تخریب زیستی ناشی از قارچ ها به شمار می آید.
شیوه های تدفین پیش از تاریخ در استقرار قلعه خان (خراسان شمالی) با تاکید بر عصر مفرغ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۵
57 - 72
حوزههای تخصصی:
شیوه های تدفین و موقعیت مکانی آن نسبت به استقرار از شاخص های عصر مفرغ است. تدفین و سنت های آن در عین حال یکی از مدخل های مسائل انتزاعی در باستان شناسی است. استقرار قلعه خان استقراری متمرکز در استان خراسان شمالی و در محدوده شهر آشخانه است. در استقرار قلعه خان دو فصل پژوهش انجام شد. فصل نخست گمانه زنی به منظور لایه نگاری بوده و طی آن کاوش عمودی عملی شد. فصل دوم تعیین عرصه و پیشنهاد حریم بوده و گمانه زنی در حاشیه های استقرار انجام شد. از اهداف اداری – پژوهشی فصل دوم در درجه نخست تعیین عرصه محوطه و پیشنهاد حریم آن به منظور حفاظت های فیزیکی از اثر بود. در این فصل تعداد ۲۷ گمانه در همه جهات محوطه ایجاد شد؛ تهیه نقشه محدوده گسترش آثار، شناسایی آثار مربوط به عصر آهن در بافتار اصلی که قبلاً در لایه نگاری بدست نیامده بود، شناسایی گورستان عصر مفرغ و در نتیجه کسب اطلاعات کلی از سنت های تدفین در این دوره، از دستاوردهای مهم این پژوهش بود. بطور کلی در کناره استقرار و در غرب آن در دو گمانه آثار تدفین های عصر مفرغ شناسایی شد. در گمانه های ۲۲ و ۲۴ آثار سه تدفین بدست آمد. همراه این تدفین ها هدایای گور نیز دفن شده بود. این مقاله توصیفی از آثار مربوط به گورستان عصر مفرغ در استقرار قلعه خان و تجزیه و تحلیل موقعیت مکانی آن نسبت به استقرار است.
پژوهش های سنجه پذیر در باستان شناسی محیطی دوره پلیستوسن (تعاریف، کاربرد و ضرورت ها برای فلات ایران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
123 - 156
حوزههای تخصصی:
زمین به عنوان یک بستر، همواره در حال ذخیره کردن اطلاعات اقلیمی، انسانی و محیطی است و می تواند آینه تمام نمای روابط زیا و گیاه با محیط زیست باشد. رژیم غذایی، پوشش گیاهی، وضعیت اقلیم، دلایل انقراض موجودات زنده، مهاجرت و الگوهای استقراری انسان از آن دسته اطلاعاتی است که می توان از بایگانیِ زمین برداشت کرد. بازیابی این اطلاعات همواره بخشی از دغدغه های پژوهشگران بوده است. اما آنچه مشخص است، این است که شرایط محیطی گذشته را نمی توان تنها با تکیه بر یافته های فرهنگی در بافت باستان شناسی بازسازی کرد، بلکه این امر مستلزم ادغام طیف گسترده ای از علوم است. نتیجه این ادغام، سر برآوردن شاخه هایی از علوم میان رشته ای همانند باستان شناسی محیطی است که هدف اصلی آن درک فرایندهای تعاملی بین انسان و محیط است. باستان شناسی، با پیشرفت علم و تخصص گرایی همواره با رویکردی نو و چالش های نوینی مواجه است، ازاین رو بومی سازی تکنیک های باستان شناسی محیطی و بازنگری مبانی نظری و عملی باستان شناسی ایران، که به میزان زیادی در این زمینه با کاستی مواجه است امری الزامی به نظر می رسد. در این مقاله کوشیده ایم با روش کیفی و با رویکرد توصیفی به مرور، بخشی از آزمایش های میان رشته ای (اهداف، کاربردها و کارکردها) با ذکر مثال هایی مورد استفاده در باستان شناسی، مبتنی بر رهیافت های باستان شناسی محیطی و به ویژه یکی از زیر شاخه های آن یعنی باستان زمین شناسی، در اواخر دوره پلیستوسن بپردازیم و به نیازها و ضرورت های این علوم میان رشته ای اشاره نمایم.
بررسی و مقایسه گونه شناختی یافته های فلزی اورارتویی شمال غرب ایران با نمونه های مشابه خارج از ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۵ پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۱۰
112 - 129
حوزههای تخصصی:
مطالعه و بررسی یافته های فلزی اورارتویی مکشوفه از محوطه های باستانی ایران، که هم اکنون در موزه های باستان شناسی کشور نگهداری می شوند؛ مبحث اصلی نوشتار حاضر را تشکیل می دهد که در آن باتوجه به تکنیک های ساخت همچون ریخته گری و قالب گیری و لحیم کاری و ...، هنرفلزکاری اورارتو را به عنوان یکی از شاخص ترین عناصر هنری و صنعتی این تمدن هزاره اول پ.م مورد پژوهش قرار داده است. در نتیجه، این مطالعات و مقایسه تکنیک های بکار رفته در یافته های مذکور، مشخص می گردد که فلزکاری اورارتو، در سرزمین آناتولی با پشتوانه تجارب چندین هزار ساله صنعتگران این سرزمین به حد اعلای خود رسیده بود و خصوصاً در زمینه ریخته گری اشیاء ظریف، همچون سرپیکان ها و سنجاق های قفلی زنجیر دار با مهارت اجرا می گردید. این هنر پس از ورود به شمال غربی ایران دچار تأثیر و تأثر متقابلی با تجارب تکنیکی و هنری فلزکاری شمال غربی ایران گردیده است و تولیدات فلزی اورارتویی شمال غربی ایران در حالی که به لحاظ ساختاری و فرم کلی عیناً مشابه نمونه های آناتولیایی خود هستند؛ اما در عین حال برخی از عناصر صنعتی و هنری فلزکاری شمال غربی ایران نیز در آنها نمود پیدا کرده اند و فلزکاران شمال غربی ایران در ساخت تولیدات فلزی با تبعیت از فرم ها و تکنیک های صنعتی اورارتویی تجارب و تکنیک های بومی خود را نیز اعمال نموده اند. ضمن این که برخی از آثار فلزی اورارتویی نیز محصولات وارداتی بوده اند.
پتروگرافی و کاربرد آن در شناسایی مواد باستان شناختی (مطالعه موردی: سنگ)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۶ پاییز و زمستان ۱۳۸۸ شماره ۱۲
121-140
حوزههای تخصصی:
باستان شناسی مانند هر رشته علمی دیگر، در معرض دگرگونی و تحول های بنیادی است؛ به نحوی که گاهی صورت تحول یافته آن، در نظر باستان شناسان نسل گذشته و آن عده ای که از پیشرفت های گسترده آن در دو دهه اخیر آگاه نیستند، نامأنوس می نماید. مهمترین گام در پیشبرد رشته باستان شناسی اقتباس روش های علمی با تکیه بر اصول مطالعه مسائل مشخص فرهنگی، فرضیه پردازی و آزمون میدانی بود که امروزه در تمام علوم رایج است. بنابراین، گسترش علم باستان شناسی در چند دهه اخیر و توجه روزافزون به تعامل و نقش منابع زیست محیطی در فعالیت های بشری و خلق بناهای باستانی باعث گردیده تا باستان شناسان نیاز روزمره ای به علوم دیگر به خصوص علوم پایه و مهندسی پیدا کنند. قریب پنجاه سال است که همکاری متخصصان علوم مختلف در باستان شناسی مانند باستان زمین شناسی، باستان گیاه شناسی، باستان جانورشناسی، باستان زیست شناسی و غیره در قالب یک گروه تحقیقاتی به این شاخه از علم بُعد دیگری داده است. بنابراین، وجود یک گروه با تخصص های باستان شناسی و زمین شناسی در کنار یکدیگر سبب تحلیل هر چه بهتر موضوعات این رشته شده است. در این مقاله سعی شده است به اهمیت علوم میان رشته ای، روش های شناخت سنگ ها و اهمیت شناسایی آن در مطالعات باستان شناختی پرداخته شود.
آسیب شناسی نقوش برجسته صخره ای نمونه موردی آرامگاه خشیارشا
حوزههای تخصصی:
آثار سنگی از زمان ساخت دچار هوازدگی و فرسایش میشوند. اولین مرحله حفاظت شناخت آسیب های وارده به اثر و رفع عوامل آسیب رسان است. در این پژوهش آسیب شناسی آرامگاه خشیارشا واقع در محوطه تاریخی نقش رستم با استفاده از مطالعات کتابخانه ای بررسی های میدانی زمین شناسی و مطالعات آزمایشگاهی انجام شد. نتایج مطالعات پتروگرافی نشان داد که این سنگ ها متعلق به سازند سروک هستند. ردیف رسوبی این سازند توالی لایه های سنگ آهک ضخیم و به رنگ روشن را نشان می دهد با انجام روش ژئوفیزیکی رادار نفوذی زمین GPR) دو دسته شکستگی اصلی و بزرگ در محدود آرامگاه خشیارشا شناسایی شد. روند غالب این شکستگی ها شمالی جنوبی و شرقی غربی است. در محل تقاطع شکستگی ها پدیده های انحلالی توسعه بیشتری یافته اند به طوری که حفرات انحلالی و تخلخل غاری بر روی اثر شکل گرفته اند. در این پژوهش حضور انواع گیاهان عالی و گلسنگ ها از نوع سیانوباکتری از طریق مطالعات میدانی مورد بررسی قرار گرفت.
The Sociopolitical Context of Central Fars during the Achaemenid Era and its Relation with the Economic System(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۱ - Serial Number ۵, June ۲۰۲۳
41 - 51
حوزههای تخصصی:
Emphasis on the importance of social-political fabric and its effect on the urbanization and economic system that are aspects of urbanization life is one of the necessities during the Achaemenid Period. This study was conducted based on the deductive-inductive method. First, written sources (clay inscription of Persepolis and classic authors) have been used to achieve general information about the social-political fabric of Fars during Achaemenid Period then archeological evidence remained from the economic system of Achaemenid period in Central Fars was analyzed within this framework. No coin, including Shahi or so-called Satrapy, has been discovered from archaeological excavations in Iran, even. It seems that Achaemenid Empire had no plan for monetary economic development, and coin promotion and use in transactions despite its wide territory and regular discipline. On the contrary, it seems that Darius and his successors considered coin as a political instrument used to convey and show the message of the political and military power of the Achaemenid king at that ear not as a tool for the economic system. Therefore, studies focused on clay inscriptions of Persepolis and evaluated works of authors indicate that the sociopolitical fabric of Iranian society, especially Fars has been traditional and based on agriculture and husbandry during Achaemenid Era. As we know, the city was not shaped during the Achaemenid period despite the presence of urban structures, such as social sophistication, specialism, and the modern administrative system of the ear; therefore, coin use was not institutionalized in the economy of that era.
تأملی نو بر قفل های دورۀ صفویه ازمنظر فرم، نقش و عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
۳۲۸-۳۰۳
حوزههای تخصصی:
هنر و صنعت قفل سازی هم چون دیگر هنرهای فلزی ایران به نوعی بازتاب آداب، عقاید و سنن مردم این سرزمین است. این هنر، درآمیختگی ظریفی از زیبایی شناسی با فولاد و آهن است و درنهایت به هم نشینی قابل تأمل هنر و صنعت می انجامد؛ از این رو، می توان دریافت که با مقوله ای ارزشمند مواجه هستیم که ظرفیت های گوناگون بصری، فرمی و زیبایی را در خود نهفته دارد. هدف از انجام این پژوهش، ضمن دسته بندی قفل ها و ویژگی های فرم و نقش، شناخت قابلیت ها و کارکردهای متفاوت، به رمزگشایی نقوش و سنت ها و باورهای پیرامون آن ها می پردازد. پرسش اصلی پژوهش و مطرح در مورد این موضوع آن است که، نقش مایه های قفل های دوره صفویه از کجا اقتباس شده است؟ ویژگی های فرمی و مفهومی نقوش به کاررفته در قفل های دوره صفویه چگونه است؟ و تا چه میزان با جنبه های اعتقادی دوره صفویه ارتباط دارد؟ این پژوهش از نوع بنیادی و به لحاظ ماهیت به شیوه توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای و با تکیه بر توصیف، تحلیل و تاریخ خواهد بود. در این گفتار، سعی بر این بوده است که بیان نماید در دوره صفویه قفل علاوه بر جنبه حفاظتی کاربردی) برخوردار از جنبه آئینی بوده و رابطه مستقیم و تنگاتنگ با سنت اسلامی داشته است. بنابراین با تحلیل نقوش و کتیبه های به جای مانده بر قفل ها می توان دریافت که نقوش براساس کارکرد قفل، توسط هنرمند ابتدا انتخاب و سپس طراحی شده اند. بر این اساس می توان کارکرد کاربردی، کارکرد مذهبی و کارکرد طلسم گونه برای قفل های این دوره مطرح نمود.
گونه شناسی ساغرها و پیاله های عصر آهن ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۸
97 - 124
حوزههای تخصصی:
فنجان ها و ساغرها دو گروه از ظروف سفالی عصر آهن ایران هستند. از نظر شکل کلی و کاربرد مشابهت های زیادی میان آنها وجود دارد، به طوری که می توان آنها را با یکدیگر در یک گروه واحد قرار داد. تفاوت مهم آنها در ارتفاع ظروف است؛ چنان که فنجان ها معمولاً کوتاه تر از ساغرها هستند. این ظروف شاخص عصر آهن I و II هستند و اغلب از گورستان های این دوره به دست آمده اند. پراکندگی جغرافیایی آنها گسترده است و در شمال غرب، دامنه های شمالی و جنوبی البرز، مرکز فلات و زاگرس مرکزی دیده می شود. در مکان های باستانی عصر آهن این مناطق مجموعاً تعداد ۳۴۴ نمونه از این فنجان ها کشف و منتشر شده است. این پژوهش قصد دارد گونه شناسی جدیدی از این ظروف ارائه کند و پراکندگی جغرافیایی آنها را مورد مطالعه قرار دهد. معیار اصلی در این گونه شناسی شکل ظروف است. برای این منظور شکل کلی ظروف به چهار قسمت تقسیم می شود و بر اساس تنوع و ترکیب این چهار قسمت با یکدیگر، گونه هایی تعریف می شوند. پراکندگی جغرافیایی این گونه هادر مناطق مختلف مورد بحث، یکسان و همگون نیست. بطوریکه برخی گونه ها در همه مناطق دیده نمی شوند و برخی گونه ها فقط در برخی مناطق متداول بوده اند. این وضعیت می تواند نشانگر وجود نماد و گرایش های محلی و بومی در تولید این ظروف باشد.
Hyrcania and the Eastern Borders of Median Kingdom(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۸, January ۲۰۲۵
19 - 33
حوزههای تخصصی:
The Territorial conquests of the Medes, as Far East as Hyrcania, could be traced from the first half of the seventh century BC onwards. The first Median kings undertook far-flung campaigns to take control of the region and extend their territory. The existence of the fortified settlement in the Gorgān plain could prove the expansion of centralized Median kingdom as far as Hyrcania. The Assyrian sources of the 9th to 7th century BC are also in overall agreement with the results of the archeological studies in the western steppe of Gorgān plain (Hyrcania). As a result, the Median’s dominance over Hyrcania determined the strategies and political guidelines of the Median kingdom and set the foundations for its transformation from a confederation of tribes to a powerful trans-regional state. Accordingly, in the present paper, beside historical and literary sources, archaeological evidences have also been studied in order to determine the Median’s range of territory in the east of their homeland.
مطالعه آلودگی زیست محیطی بر اساس میزان سرب موجود در استخوان های باستانی، مطالعه موردی: گوهرتپه مازندران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۷ پاییز و زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
13 - 20
حوزههای تخصصی:
سرب از جمله فلزات سنگین است که به طور طبیعی و به مقدار نادر (کمتر از ا% وزن بدن را تشکیل می دهد)، در خاک، آب، گیاه و حیوان و در همه مواد زیست شناسی (بیولوژیکی) وجود دارد. این فلز سنگین معمولاً از طریق غذاخوردن، استنشاق یا از طریق تماس پوستی جذب بدن می شود. سرب همچنین به طور طبیعی در پوسته زمین در کنار سنگ معدن سولفید روی و مس یافت می شود. منابع دیگر تولید سرب شامل لعاب سفالگری، باتری های سربی، رنگ های سربی، بنزین، لحیم کاری با سرب در لوله های آب و نیز دودی است که از اتومبیل ها خارج می شود. سرب موجود در خاک و اتمسفر می تواند موجب آلوده شدن آب شده و به طور مکرر وارد زنجیره غذایی موجودات آبزی گردد. در این پژوهش نمونه های دندانی از ۹ انسان عصر برنز محوطه گوهر تپه در شمال ایران را جهت تعیین سطح سرب در دندان های باستانی این محوطه با استفاده از دستگاه طیف بینی جذب اتمی آنالیز نمودیم. هدف از این مطالعه تعیین سطح سرب و آلودگی زیست محیطی در محوطه گوهر تپه است.
اختراع پوشش مقاوم کاهگلی ضدآب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاهگل به عنوان گسترده ترین اندود معماری خاکی شناخته شده است، اما در برابر رطوبت بسیار آسیب پذیر است. افزایش مرمت های دوره ای و هزینه های نگهداری باعث گسترش استفاده از مصالح دیگر مانند سیمان، ایزوگام و... به جای کاهگل شده است. این تغییرات، علاوه بر ایجاد مشکلات جدید، هویت بافت و مناظر آثار تاریخی، روستاها و شهرهای معماری خاکی را نیز تغییر داده است. برای حل این مشکل، می توان از فناوری هایی که باعث بهبود پایداری کاهگل می شوند، استفاده کرد. در این راستا، اختراع پوشش مقاوم کاهگلی ضدآب به عنوان یکی از راه حل های مؤثر برای احیای مهم ترین مصالح معماری خاکی ایران و اختراع برگزیده جشنواره رویش بنیاد ملی نخبگان در سال ۱۳۹۳ معرفی شده است. این پژوهش بر اساس ماهیت و هدف کاربردی و رویکرد توسعه ای دارد. در گام اول، با معرفی اختراع و فعالیت های پژوهشی مخترع، ایده و اهداف اختراع از دیدگاه مخترع بیان شده است. در ادامه با بیان ماهیت و کاربری اختراع و ارائه نتایج آزمون در برابر رطوبت، گزیده ای از پروژه های اجراشده را معرفی می کند. طرح پوشش مقاوم کاهگلی ضدآب که تأییدیه طرح از ستاد توسعه نانو دارد، در آزمون درصد جذب آب ۲۴ ساعته با میزان جذب آب ۱.۱درصد از بهترین نمونه مکعبی سیمانی با جذب ۱۴.۷ درصد عملکرد بهتری داشته که بیانگر نفوذناپذیری عالی در برابر رطوبت است. این پوشش با ایجاد بافت کاهگلی و قابلیت اجرا روی سطوح مختلف در ضخامت کم و حذف معایب کاهگل سنتی، دارای مزیت های کاهگل سنتی است و همچنین شسته نشدن در برابر رطوبت و عدم عبور آب به عنوان بخشی از ویژگی های منحصربه فرد این محصول باعث شده است که این اندود فناورانه در پروژه های مختلف نوسازی و بازسازی مراکز فرهنگی، مذهبی، تجاری و مسکونی استفاده شود.
ساخت و سازهای دوره ساسانی در بیستون: پروژه هایی که هیچگاه به اتمام نرسیدند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۶
77-106
حوزههای تخصصی:
شواهد زیادی از ساخت وسازهای دوره ساسانی در بیستون وجود دارد که با توجّه به مدارک به دست آمده باید آنها را متعلّق به اواخر این دوره و مشخّصاً همزمان با دوره پادشاهی خسرو دوّم (۵۹۰-۶۲۸ م) بدانیم. این آثار عبارتند از «بنای ساسانی ایلخانی»، «فرهادتراش»، «پل خسرو» و «پل بیستون» که به آن ها باید سه قطعه سرستون منقوش به نیم تنه خسرو دوّم را نیز افزود. نکته حائز اهمّیت در مورد این آثار این است که شواهد به دست آمده از کاوش ها و بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که کار اجرایی همه این پروژه ها به یک باره متوقّف شده و این آثار هیچگاه در دوران ساسانی تکمیل نشده اند، که از جمله آن ها می توان به شواهدی دالّ بر عدم اجرای طاق روی دهانه های پل خسرو و پل بیستون، تکمیل نشدن تراش نهایی فرهادتراش، و یا ساخته نشدن فضاها در کاخ دوره ساسانی اشاره نمود. در این مقاله کوشش می شود با توصیف و مقایسه این آثار و پیشنهاد یک تاریخگذاری نسبتاً دقیق برای آن ها، دلایل احتمالی ناتمام ماندنشان ارزیابی گردد.
Obituary: Guitty Azarpay (1934 - April, 2024)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۴, Issue ۷, July ۲۰۲۴
3 - 3
حوزههای تخصصی:
Guitty Azarpay was born in Tehran, Iran in 1934. She graduated with a PhD in Art History in 1964 from UC Berkeley.She taught at UC Berkeley until her retirement in the early 2000s. Her research on the ancient Iranian and Transoxiana (Central Asia) art, especially about Urartian Art and Sogdian Painting, is highly commendable, as she wrote two valuable books such as Urartian Art & Artifacts (1968) and Sogdian Painting: The Pictorial Epic in Oriental Art (1981). The publication of the book of Sogdian Painting introduced many art scholars to Sogdian art. Azarpay played a valuable role in introducing Sogdian paintings and Sogdian art. She was the recipient of the Book of the Year Award from the University of California Press for Sogdian Painting, and received the Albert Nelson Marquis Lifetime Achievement award.About 20 years ago, Azarpi donated her personal library to Golestan Palace in Tehran.Guitty Azarpay passed away in early April 2024.
تپه سرقلعه: شواهدی از سفال اوروک در استان کردستان و ارتباط آن با مسیرهای ارتباطی بین النهرین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۸
37 - 48
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به معرفی تپه سرقلعه واقع در شهرستان سروآباد استان کردستان پرداخته شده و یافته های سطحی حاصل از بررسی آن مورد بحث قرار گرفته است. این بررسی در راستای شناسایی منطقه در حین کاوش یکی از محوطه های داخل شهر سروآباد صورت گرفت. این تپه در بررسی های پیشین شناسایی و ثبت شده بود ودر این بررسی سعی شد داده های کامل و جامعی گردآوری شود. سفال های بدست آمده از آن نشانگر تعلق این تپه به دوران مس وسنگ جدید و دوره ایلخانی است. به نظر می رسد که بخش عظیمی از بقایای فرهنگی آن، مربوط به آثار دوره مس وسنگ بوده و یافته های دوره ایلخانی آن بسیار ضعیف و پراکنده است. آنچه یافته های این تپه را قابل توجه ساخته، بدست آمدن سفال اوروکی در استان کردستان است. بدست آمدن این سفال در تپه سرقلعه نشانگر اهمیت آن به لحاظ قرارگیری در مسیر ارتباطی آن با بین النهرین و نیز نفوذ بین النهرین به این منطقه در دوره اوروک است. براساس شواهد موجود، قرارگیری این محوطه در مسیر ارتباطی ایران و بین النهرین نقش زیادی را در توسعه تپه ایفا کرده است.
Military Reasons of Heraclius’ Successes against the Sasanian Spāh: A Re-Examination of Karantabias’ Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
۲۰۴-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
This article addresses and re-examines Marc-Anthony Karantabias’ analysis of factors that contributed to the defeat of the Sasanian Spāh by Heraclius by 627-628 CE. Karantabias’ analysis may be categorized into four (military) misconceptions with respect to the Spāh: (1) the notion that the late Sasanian Spāh lacked stirrups for the Savaran cavalry (2) the alleged refusal or lack of knowledge of the Mongolian draw which is proposed to have been of greater efficacy than the Sasanian (3-finger) bowshot (3) the notion of “Persian conservatism” leading to the Spāh’s refusal to adopt new military technologies and (4) the alleged supremacy of Steep/Central Asian and/or Hun-Turkic cavalry warfare over the Sasanians. These four misconceptions fail to be supported by a close examination of archaeological sites (e.g., Taghe Bostan) and artifacts (e.g., Sasanian stirrups, metal works, etc.), primary sources and pertinent research studies. A fifth misconception pertains to the lack of consideration of the shortcomings of the Sasanian four-Spadbed system which Heraclius was able to successfully exploit against the Sasanian empire. In conclusion, Heraclius’ successes are attributed to his exploitation of the weaknesses of the four-Spāhbed system as well as the Byzantine willingness to adopt Steppe/Central Asian technology (e.g., compound bow, iron stirrup).
Obituary: Donald Scott Whitcomb
منبع:
Sinus Persicus, Volume ۱, Issue ۱, January ۲۰۲۴
5 - 5
حوزههای تخصصی:
Donald Scott Whitcomb was born on 27 April 1930. He was a revered scholar whose contributions to the field of Islamic Archaeology especially in the Persian Gulf region were immeasurable. He was research associated in the Department of Near Eastern Languages and Civilization at the Oriental Institute of the University of Chicago since the beginning of 1981. Whitcomb then served as an Associate at this Institute, since 1990. His Master’s thesis dealt with the Proto-Elamite Period at Tall-i Ghazir, Iran despite the fact that his expertise was in Islamic Archaeology.
گزارش مقدماتی فصل اول کاوش در محوطه شماره ۱۱ سد تالوار، بیجار، کردستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
با آبگیری سد مخزنی تالوار که بر روی رود تالوار ساخته شده است؛ دریاچه ای به طول ۳۰ کیلومتر ایجاد خواهد شد و در پی آن تعداد قابل توجهی از محوطه های باستانی به زیر آب خواهند رفت. از این رو ضرورت انجام بررسی و کاوش های باستان شناختی در حوضه آبگیر این سد احساس گردید. پس از انجام بررسی و شناسایی محوطه های باستانی، کاوش در محوطه های کلیدی در دستور کار قرار گرفت. محوطه شماره ۱۱ سد تالوار با هدف ابتدایی نجات بخشی و بدست آوردن اطلاعات باستان شناختی کاوش شد. این محوطه طی یک فصل مورد کاوش لایه نگارانه و افقی قرار گرفت و در پی این کاوش ها آثاری از دوره های مس سنگی و تاریخی (دوره اشکانی) بدست آمد و از این رهگذر امکان انجام مطالعات تطبیقی و درک برهم کنش های فرهنگی در منطقه به وجود آمد. با توجه به انجام مقایسه های صورت گرفته، بیشترین برهم کنش های فرهنگی دوره مس سنگی این محوطه با منطقه زنجان و تاکستان بوده است. البته برهم کنش های فرا منطقه ای با محوطه های فرهنگ دالما در زاگرس مرکزی و شمال غرب نیز دیده می شود. سفال های این محوطه در دوره اشکانی نیز ویژگی های منطقه غرب ایران را ظاهر می سازند.
گزارش مقدماتی فصل اول بررسی و شناسایی باستان شناختی دامنه های جنوبی البرز در محدوده شهرستان آبیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۶ بهار و تابستان ۱۳۸۸ شماره ۱۱
97 - 110
حوزههای تخصصی:
دشت قزوین و ارتفاعات مشرف به آن یکی از مراکز مهم تکوین و تطور فرهنگ های بشری فلات ایران در ادوار مختلف بوده است. تمرکز مطالعات باستان شناسی دهه های اخیر بر دشت قزوین، انجام مطالعات علمی باستان شناختی در ارتفاعات مشرف بر دشت به ویژه دامنه های جنوبی البرز را اجتناب ناپذیر نموده است. در این تحقیق با تلفیق نتایج حاصل از معدود پژوهش های باستان شناختی و مطالعات جدید می توان تصویری از وضعیت فرهنگی منطقه در دوران مختلف پیش از تاریخی، تاریخ و اسلامی بدست داد. به این منظور سه دهستان زیاران، کوهپایه شرقی و غربی شهرستان آبیک و دهستان اقبال شرقی از بخش مرکزی شهرستان قزوین مورد مطاله قرار گرفتند که در آن تعداد ۸۹ محوطه و مکان باستانی و انبوهی از آثار منقول و غیر منقول (ابزار سنگی، سفال، پیکره، آثار و اشیائ فلزی و ...) شناسایی و کشف شده و در این تحقیق مطالعه و تحلیل گردیده اند. نتایج حاصل از این تحقیق حکایت از آن دارد که با استناد به شناسایی ۷ محوطه مربوط به دوران پارینه سنگی که دارای آثار و ابزارهای سنگی شاخص از دوره های پارینه سنگی میانه و جدید است، می توان گفت در دوران پارینه سنگی ارتفاعات این منطقه یکی از زیستگاه های مهم بشری در شمال فلات ایران بوده است. همچنین، هرچند شناسایی آثار و استقرارها و مواد فرهنگی دوران مس سنگی (دو مورد) و مفرغ (سه مورد) نشان از تداوم زیست جوامع بشری در منطقه در دوران مذکور دارد، اما شناسایی تعداد زیادی محوطه عصر آهن (۲۱ مورد) و اشکانی (۳۸ مورد) نشانگر گسترش کمی و کیفی شواهد سکونت و استقرار جوامع انسانی در منطقه از نیمه دوم هزاره دوم قبل از میلاد تا نیمه اول هزاره اول میلادی است، رونقی که به نظر می رسد با توجه به حجم انبوه مکان ها و محوطه ها و آثار فرهنگی ادوار مختلف اسلامی (۴۷ مورد) در طول دوره اسلامی همچنان تداوم داشته است.
بهره برداری از جانوران در دوره ی مس و سنگ قدیم (دالما) در زاگرس شمالی، مطالعه ی جانورباستان شناختی بازمانده های استخوانی تپه سیلوه پیرانشهر، شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجموعه های بقایای جانوری دوره ی مس و سنگ قدیم یا همان دوره ی دالما در شمال غرب ایران اندک است و مطالعه ی جانورباستان شناختی در مورد بخش ناچیزی از آنان صورت پذیرفته است. بدین صورت دانش ما از سازوکارهای معیشتی و الگوهای احتمالی آن در جوامع مس و سنگ نیازمند بهبود است. این مطالعه که بر بقایای مهره داران مس و سنگ قدیم در تپه ی سیلوه دشت پیرانشهر صورت پذیرفته است، حاکی از وجود سازوکارهای چندگانه ی بهره برداری از جانوران در قالب فعالیت های معیشتی است. نتایج این پژوهش نشان از آن دارد که در هزاره ی پنجم پیش از میلاد در این محوطه، اقتصاد معیشتی مبتنی بر بهره برداری از گونه های اهلی همانند بز (Capra hircus)، گوسفند (Ovis aries) و گاو (Bos taurus) بوده است. بیشترین میزان بقایای جانوری یافت شده از لایه های مس و سنگ قدیم این محوطه متعلق به گوسفند اهلی (Ovis aries) است. شواهدی از حضور حیوانات وحشی همچون گوزن زرد ایرانی (Dama mesopotemica)، آهوی گواتردار (آهوی ایرانی) (Gazella subgutturosa)، لاک پشت (Testudines) و اسب سانان (Equidae) نیز به دست آمده است. بقایای استخوانی جانوران وحشی از فراوانی اندکی نسبت به بقایای جانوران اهلی برخوردار است که می تواند مؤید ارجحیت کمتر شکار نسبت به دامپروری باشد. از سوی دیگر بر مبنای تخمین زمان مرگ، ذبح گاو در سنین بزرگسالی و ذبح گوسفندان در پیش از بلوغ و نیز بزرگسالی انجام می شده است. این سازوکارهای چندگانه ی بهره برداری می توانند نمایانگر شیوه های مختلف سودجستن از گونه های جانوری (استفاده از نیروی کار، بافت ماهیچه ای و نیز فرآورده ای ثانویه)، افزایش مهارت های انسان در سازگاری با پیرامون و کنترل جانوران، دیرین اقلیم و نیز چگونگی تعادل جمعیت انسانی در زیست بوم زاگرس شمالی در هزاره ی پنجم پیش از میلاد باشند.