مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف پژوهش های باستان شناختی مطالعه تغییرات فرهنگی است و در این رابطه بررسی و تجزیه و تحلیل فرهنگ مادی گذشته از اهمیت ویژه ای برخوردار است. معمولاً فرض بر این است که تغییرات فرهنگی در مواد باستان شناختی نمود پیدا می کنند. در این زمینه می توان به رواج فرم ها و گونه های خاص سفالی در پیش از تاریخ اشاره کرد که همواره سوالات فراوانی را ایجاد نموده است. آیا بین رواج این گونه ها و تغییرات فرهنگی آن دوره ارتباطی وجود دارد؟ آیا این گونه های تازه ریشه در سنت های فرهنگی گذشته دارند و محصول پیشرفت های تکنیکی طی زمان هستند یا با ورود اقوام جدید در ارتباطند؟ در هزاره سوم پیش از میلاد سنت طولانی نقاش روی سفال منسوخ و اندیشه ایجاد نقش به صورت حجمی جایگزین آن می شود. در طول هزاره دوم پیش از میلاد این سنت تازه، رواج بیشتری پیدا می کند و به عنوان شیوه اینو در تزئین مطرح می گردد. همزمان با آن اندیشه دیگری که ساخت ظروف به شکل حیوانات است یا ظروف حجمی رایج می گردد. در این مقاله، به طبقه بندی و تجزیه و تحلیل مجموعه ای از سفال های دارای نقوش حجمی پرداخته ایم. با جمع آوری مجموعه ای در حدود ۵۰۰ نمونه سفال با نقش حجمی، تنها آن دسته از سفال هایی که دارای نقوش حجمی حیوانی، انسانی یا نقوش خاص بودند، انتخاب شده اند. سایر نمونه ها را می توان تحت عنوان نقوش برجسته هندسی مورد مطالعه قرار داد. مجموعه مورد مطالعه در این مقاله شامل ۹۵ نمونه سفال با نقوش حجمی است. علیرغم این که قدیمی ترین نمونه این مجموعه به هزاره پنجم پیش از میلاد تاریخگذاری شده است؛ اما با توجه به آمار مربوط به نمونه ها، شکل گیری این اندیشه به هزاره های چهارم و سوم پ.م می رسد و رواج اصلی این گونه در طول هزاره های دوم و اول پ.م بوده است. بنابراین، علاوه بر این که این نوع سفال ریشه در سنت های فرهنگی گذشته دارد؛ اما با توجه به رواج آن در طول هزاره های دوم و اول پ.م با تحولات فرهنگی این دوران می تواند مرتبط باشد.
کاسه های قیفی شکل عصر مفرغ قدیم منطقه غرب و جنوب غربی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نیمه نخست هزاره سوم ق.م یکی از دوره های مهم باستان شناسی حوزه جغرافیایی زاگرس مرکزی است که علیرغم کمبود و پراکندگی مدارک باس تان ش ناختی (به ویژه در منطقه لرس تان مرکزی)، تغییر و تحولات فره نگی عمیقی در این دوره به وقوع می پیوندد و به نظر می رسد که همین تغییر و تحولات، در نهایت زمینه ساز شکل گیری فرهنگ گودین III (گیان II- IV) می گردد. در این تحقیق گونه ای نادر از سفال های متعلق به نیمه اول هزاره سوم ق.م را مورد مطالعه قرار داده ایم که از دره ها و مناطق جنوبی حوزه زاگرس مرکزی به دست آمده است. این نوع سفال که به نظر می رسد، غالباً در بافت های تدفینی یافت می گردد؛ گونه ای از سفال های متعلق به نیمه دوم دوره آغاز عیلامی (شوش IIIB-c) است و پراکندگی آن در دامنه های جنوبی ارتفاعات زاگرس، حاکی از نفوذ فرهنگ آغاز عیلامی در ربع دوم نیمه اول هزاره سوم ق.م در این حوزه است. از سوی دیگر مطالعات سبک شناسی این نوع سفال، حاکی از تأثیرات عمیق سنت سفالگری فرهنگ آغاز عیلامی در شکل گیری سنت سفالگری فرهنگ گودین III است.
مطالعه و توصیف آجرهای لعابدار مکشوفه از سه فصل کاوش محوطه ربط ۲(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تپه شماره ۲ ربط سردشت در استان آذربایجان غربی و در کناره شرقی رودخانه زاب کوچک قرار گرفته و تا کنون سه فصل از کاوش باستان شناسی آن می گذرد. موقعیت تپه شماره ۲ ربط در بخش جنوب غربی حوزه سرزمینی مانا و متأثر از دو حوزه امپراتوری آشور و اورارتو و تأثیر و تأثرات این حکومت ها بر یکدیگر و آشنایی با زوایای تاریک این قدرت ها در شمال غربی ایران، بر جنبه های باستان شناختی مطالعات و پژوهش ها در تپه ربط ۲ می افزاید. ماحصل سه فصل پژوهش در این محوطه دستیابی به مدارک سفالی، آجری و معماری است که برخی از آن ها برای اولین بار در شمال غربی ایران به دست می آیند. در این بین، آجرهای لعابدار محوطه ربط سردشت که نمونه های مشابه آن ها پیشتر از تپه قالایچی بوکان به دست آمده، جایگاه مهمی در زمینه مطالعات هنری، فنی و بازشناسی جنبه های مذهبی، سیاسی و اجتماعی ساکنان این محل دارند. آن چه به اهمیت این آجرها می افزاید وجود نمونه های کتیبه دار لعابداری است که ترجمه آن حکایت از نام خدایان، سرزمین و ایالتی مانایی دارد. بی تردید شناخت جامع الاطراف آجرهای مکشوفه با عنایت به این که کاوش در این محوطه سال های نخستین خود را می گذراند، می تواند مبنای مناسبی جهت طبقه بندی علمی این یافته های ارزشمند باشد.
مطالعه و بررسی آثار و استقرارهای اشکانی کوهپایه های آبیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی و مطالعه باستان شناختی ارتفاعات شمال شهرستان آبیک به دلیل مشرف بودن بر مسیر موسوم به جاده خراسان و شناخت دقیق چند و چون تطورات و تحولات فرهنگی این منطقه در دوره اشکانی می تواند ما را در درک هرچه بهتر تحولات شمال فلات مرکزی در دوره اشکانی یاری نماید. در نتیجه ، این پژوهش که در قالب فصل اول بررسی باستان شناسی کوهپایه شهرستان آبیک (شامل محدوده شمالی دهستان های زیاران، کوهپایه شرقی و غربی و اقبال شرقی) واقع در شمال فلات مرکزی انجام شد؛ تعداد ۸۹ محوطه باستانی شناسایی گردید که از این میان، تعداد ۳۸ محوطه دارای آثار و مواد فرهنگی دوره اشکانی است. تشخیص و درک کلی الگوی استقراری و مطالعه گونه شناسی سفال منطقه در دوره اشکانی از نتایج مهم این پژوهش است که نشانگر تغییرات جمعیتی یا الگوی پراکنش استقرارها در این بخش از جنوب البرز مرکزی نسبت به دوره قبل و بعد است. ضمن اینکه بیشتر استقرارهای منطقه در این دوره یا روستاهایی کوچک هستند (مانند قلامحله چناسک) و یا بصورت استقرارهای فصلی هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد تا منتج به تصویری از الگوی معیشتی ساکنان این محوطه ها در دوران مورد بحث می گردد. همچنین، شایان ذکر است که فرهنگ مادی منطقه (غالباً سفال) در دوره اشکانی، علاوه بر دارا بودن ویژگی های قوی بومی، متأثر از گستره فرهنگی غرب و شمال ایران است.
نقش برجسته سرحانی، نویافته ای از دوره الیمایید(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نقش برجسته های الیمایید دارای شاخصه هایی هستند که اغلب شناخته شده است. در بازدیدی که در منطقه رامهرمز صورت گرفت؛ نقش برجسته سرحانی کشف گردید. در این مقاله، پس از معرفی نقش برجسته نویافته سرحانی، آن را از لحاظ موضوعی و سبکی مورد بررسی قرار داده و گاهنگاری آن را ارایه می نماییم.
بررسی سنگ نگاره های نویافته مزرعه حاج مد و دره مرادبیک همدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سنگ نگاره ها برجسته ترین مدارک باستان شناختی دره های جنوب باختری ش هر همدان است. این یافته ها به سه دسته انسان نما، جانور سان و نمادین (symbolic) تقسیم می شوند که در این گفتار به معرفی و بررسی سیر نگارگری آنها می پردازیم.
گزارش مقدماتی فصل اول بررسی و شناسایی باستان شناختی دامنه های جنوبی البرز در محدوده شهرستان آبیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
دشت قزوین و ارتفاعات مشرف به آن یکی از مراکز مهم تکوین و تطور فرهنگ های بشری فلات ایران در ادوار مختلف بوده است. تمرکز مطالعات باستان شناسی دهه های اخیر بر دشت قزوین، انجام مطالعات علمی باستان شناختی در ارتفاعات مشرف بر دشت به ویژه دامنه های جنوبی البرز را اجتناب ناپذیر نموده است. در این تحقیق با تلفیق نتایج حاصل از معدود پژوهش های باستان شناختی و مطالعات جدید می توان تصویری از وضعیت فرهنگی منطقه در دوران مختلف پیش از تاریخی، تاریخ و اسلامی بدست داد. به این منظور سه دهستان زیاران، کوهپایه شرقی و غربی شهرستان آبیک و دهستان اقبال شرقی از بخش مرکزی شهرستان قزوین مورد مطاله قرار گرفتند که در آن تعداد ۸۹ محوطه و مکان باستانی و انبوهی از آثار منقول و غیر منقول (ابزار سنگی، سفال، پیکره، آثار و اشیائ فلزی و ...) شناسایی و کشف شده و در این تحقیق مطالعه و تحلیل گردیده اند. نتایج حاصل از این تحقیق حکایت از آن دارد که با استناد به شناسایی ۷ محوطه مربوط به دوران پارینه سنگی که دارای آثار و ابزارهای سنگی شاخص از دوره های پارینه سنگی میانه و جدید است، می توان گفت در دوران پارینه سنگی ارتفاعات این منطقه یکی از زیستگاه های مهم بشری در شمال فلات ایران بوده است. همچنین، هرچند شناسایی آثار و استقرارها و مواد فرهنگی دوران مس سنگی (دو مورد) و مفرغ (سه مورد) نشان از تداوم زیست جوامع بشری در منطقه در دوران مذکور دارد، اما شناسایی تعداد زیادی محوطه عصر آهن (۲۱ مورد) و اشکانی (۳۸ مورد) نشانگر گسترش کمی و کیفی شواهد سکونت و استقرار جوامع انسانی در منطقه از نیمه دوم هزاره دوم قبل از میلاد تا نیمه اول هزاره اول میلادی است، رونقی که به نظر می رسد با توجه به حجم انبوه مکان ها و محوطه ها و آثار فرهنگی ادوار مختلف اسلامی (۴۷ مورد) در طول دوره اسلامی همچنان تداوم داشته است.
سکه های اتابکان آذربایجان مکشوفه در استان زنجان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
علم سکه شناسی بخش مهمی از باستان شناسی و شاهد زنده ای از تمدن دنیای قدیم و ملل مختلف است. این علم توانسته است بزرگترین خدمت را در روشن کردن گوشه های تاریک و مبهم تاریخ گذشته ایفا کند. سکه در هر دوره نماینده عادات، آداب، خط، زبان، هنر، تمدن، ثروت و ارتباطات تجاری هر ملت و مملکتی است. در واقع، سکه توانسته است در محوطه های تاریخی کمک شایانی به روشن شدن تاریخ و هنر دنیای قدیم بنماید. سکه سندی مکتوب، کتابی کوچک و پرمحتواست که فقط ارزش مبادلاتی و پولی نداشته بلکه کاربردهای نمادین و آیینی نیز ایفاکرده است. سکه های دوره سلجوقی نسبت به دیگر دوره ها کمتر مطالعه شده اند؛ لذا بررسی این سکه ها کار ارزنده ای خواهد بود. این مقاله بر آن است تا سکه های اتابکان آذربایجان مکشوفه در شهر سجاس و روستای ورمزیار استان زنجان را که مربوط به دوره سلجوقی اند؛ معرفی نموده و ویژگی های هنری و کتیبه های آن ها را بیان نماید.