درخت حوزه‌های تخصصی

گروه های ویژه

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۶۸۱ تا ۷٬۷۰۰ مورد از کل ۸٬۰۰۹ مورد.
۷۶۸۱.

منظرگاه فرهنگی هزارۀ سوم پیش ازمیلاد خلیج فارس: ملاحظاتی در باب جزیرۀ تاروت عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خلیج فارس جزیره تاروت ظروف کلریتی مارهاشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۶ تعداد دانلود : ۲۳۰
خلیج فارس در جنوب ایران درطول هزاره ها همواره به عنوان یک گذرگاه آبی راهبردی ایفای نقش کرده است. براساس مدارک باستان شناسی دست کم از هزاره پنجم پیش ازمیلاد به این سو، ساکنان فلات ایران، جنوب خلیج فارس، بین النهرین و جنوب آسیا از این راه آبی برای تعاملات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی استفاده کرده اند. اوج شکوه منظرگاه فرهنگی خلیج فارس در هزاره سوم پیش ازمیلاد بوده است که حوزه های تمدنی نوپایی در جنوب خلیج فارس و دریای عمان شکل می گیرد و به گواه یافته های باستان شناسی و متون میخی بین النهرینی این مناطق در چرخه تعاملی میان تمدن های آن زمان از بین النهرین تا دره سند نقش فعالی داشته اند. منظرگاه های فرهنگی سواحل و جزایر بخش جنوبی خلیج فارس در مقایسه با بخش شمالی (ایران) بسیار بیشتر و هدفمندتر مورد پژوهش های باستان شناسی قرار گرفته اند. یکی از جزایر مهم در بخش جنوبی خلیج فارس، جزیره تاروت عربستان است. یافته های به دست آمده از این جزیره نشان می دهند این محل درطول هزاره سوم پیش ازمیلاد به عنوان یک بندر تجاری مهم در خلیج فارس به ایفای نقش پرداخته است و در نیمه نخست این هزاره تحت کنترل بین النهرینی ها قرار داشته است. تمرکز این پژوهش پرداختن به ارتباط جزیره تاروت و فلات ایران، به ویژه سرزمین مارهاشی در نیمه دوم هزاره سوم پیش ازمیلاد است؛ زمانی که این جزیره تحت نفوذ مردمان جنوب شرق ایران قرار داشته است و گروه قابل توجهی از اهالی مارهاشی در تاروت سکونت داشتند تا فعالیت های تجاری دریایی را تحت کنترل داشته باشند؛ هم چنین در این پژوهش، فرضیه مرکز تولید اشیاء کلریتی جزیره تاروت مورد پرسش قرار می گیرد؛ درنهایت، بخشی از ساکنان جزیره تاروت عربستان به عنوان اجتماعات دور از وطن (دایاسپورا) تجاری-سیاسی تمدن جیرفت معرفی می شود.
۷۶۸۲.

معرفی و تبیین ماهیت نویافته های معماری سنگ چین در جنوب شرق ایران؛ بررسی شواهدی از مناطق کوه پایه ای جیرفت و حوضه هلیل رود(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: جیرفت معماری سنگ چین هزاره چهارم پ.م باستان مردم شناسی گُمَه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۵ تعداد دانلود : ۲۲۵
در برخی از بررسی های باستان شناسی که در ار تفاعات و مناطق کوه پایه ای جیرفت و به طور کل حوضه هلیل رود انجام شده است، گونه ای فضای معماری سنگ چین با پلان های مدور، بیضی و چهارضلعی شناسایی شده که در خصوص آن هنوز مطالعه ای تخصصی صورت نگرفته است. تنها گونه مشابه آن که از جنوب شرق ایران گزارش شده یک نمونه فضای معماری است که از کاوش های نجات بخشی سد هنزاف در شهرستان بافت بدست آمده است. در مقاله حاضر، بر اساس مقایسه گونه شناختی سفال هایی که از محدوده این فضاهای معماری بدست آمده است و همچنین، تشخیص نحوه ارتباط آن ها با این فضاها، استفاده از چنین فضای معماری در هزاره چهارم پ.م تأیید و احتمال تداوم آن در طول هزاره سوم پ.م نیز مطرح می شود. جهت تحلیل و تبیین ماهیت معماری یادشده تلاش می شود با استفاده از رویکرد باستان مردم شناختی انواع معماری سنگ چین کوچ نشینان امروزی جیرفت که دارای همانندی فراوانی با معماری پیش از تاریخی هستند گونه بندی شده و بر اساس این شباهت ها مورد مطالعه قرار گیرند. با وجود این که به علت کمبود مدارک باستان شناختی نمی توان به طور یقین کارکرد هر یک از انواع معماری پیش از تاریخی در محوطه های مختلف حوضه هلیل رود را مشخص نمود، اما الگوهای قوم نگاری تهیه شده از معماری امروزی کوچ نشینان جیرفت کمک فراوانی به بازسازی ساختاری برخی فضاهای معماری سنگ چین در محوطه های پیش از تاریخی می نماید. این بازسازی حاکی از تداوم معماری سنگ چین دوران پیش از تاریخی تا دوران اخیر در منطقه جیرفت است. نمونه بسیار شاخصی از این تداوم فضای معماری امروزی به نام گُمَه است.
۷۶۸۳.

رویکردی نقادانه به اصطلاح شناسی اهلی سازی یک مدل تطوری در اصطلاح شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصطلاح شناسی نوسنگی شدن اهلی سازی دیدگاه تطوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۶ تعداد دانلود : ۲۵۱
از مهم ترین دغدغه های هر دانشی موضوع اصطلاح شناسی در آن است. اصطلاح شناسی، مطالعه مفاهیم تخصصی و نحوه استفاده از آن ها در یک حوزه علمی است. مس أله در این پژوهش، تشویش نوشتن و به طور کلی مس أله مندی نوشتن در حوزه علم باستان شناسی و هدف آن ارائه تصوی ری دقیق از اصطلاح شناسی دوره نوسنگی در روند گذار از مصرف غذا به تولید غذا است . این نوشتار تلاش دارد، مشکلات ناشی از تعدد و کثرت معادل ها را مورد بررسی قرار داده و پیشنهادهایی در جهت یکسانی و یکنواختی آن ها مطرح کند. برخی از واژه های تخصصی فرأیند نوسنگی شدن، در پس پویایی الگوواره های باستان شناسی و در گذر از باستان شناسی تاریخی-فرهنگی به باستان شناسی فرآیندی و پس از تغییر رویکرد های آستانه ای به رویکرد های فرآیندی و بلندمدت شکل گرفته اند؛ اما باستان شناسی ایران هنوز نتوانسته با این پویایی همگام شود. تصویری که از این طریق برای کاربران علم باستان شناسی ایجاد می شود، تصویری ایستا از علم است و این نتیجه گیری را درپی دارد که علم، پدیده ای ساکن و تغییر ناپذیر است. این پژوهش با هدف نشان دادن مشکلات و کمبود هایی نوشته شده که می تواند در زمینه انتقال دانش باستان شناسی، بدون آماده سازی زبان علمی، ایجاد شود. یکی از دلایل پرداختن به این موضوع، نیاز به انتقال دانش جدید است. از آنجایی که در دوره ای مهم از پژوهش های باستان شناختی در ایران به سر می بریم که دوران گذار از رویکرد های سنتی به فرآیندی است و مطالعه فرآیند نوسنگی شدن در بسیاری از مناطق ایران در آغاز راه قرار دارد، لازم است که به مباحثی مانند اصطلاح شناسی تخصصی این دوره، پرداخته شود. این نوشتار یک مطالعه کیفی به روش توصیفی-تحلیلی است که در آن ابتدا به توصیف برخی از مفاهیم و شاخص های آن پرداخته شده و سپس پیشنهادهایی در ایجاد و معادل سازی اصطلاحات ارائه شده است.
۷۶۸۴.

تأثیرات تغییرات دیرین اقلیم بر شکوفایی و افول سلسله های حاکم بر ایران و فرهنگ های باستانی جنوب شرق ایران از هزاره دوم پیش ازمیلاد، تا دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییر اقلیم ساسانیان عصرمفرغ مغزه رسوبی هخامنشیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۶ تعداد دانلود : ۲۶۲
آسیب پذیری بالقوه جوامع اولیه در برابر بلایای طبیعی مانند خشک سالی، سیل و قحطی ناشی از تغییرات آب و هوایی موضوع مهمی است که نیاز به مطالعات دقیقی دارد. هدف اصلی این پژوهش بررسی اثرات احتمالی تغییرات دیرینه محیطی و اقلیمی بر سکونتگاه های عصرمفرغ در جنوب شرق ایران و سلسله های اصلی حاکم بر ایران براساس شواهد باستان شناسی و تاریخی مرزهای سرزمینی، رونق اقتصادی و سیاسی است. تطبیق تغییرات اقلیمی و فرهنگی در جنوب شرق ایران می تواند اطلاعات بسیار گران قیمتی را در اختیار محققین قرار دهد. در این راستا، پژوهش پیشِ رو سعی دارد پاسخ های مناسبی به این پرسش ارائه نماید که آیا تغییرات اقلیم بر جوامع باستانی جیرفت تأثیر گذاشته است یا خیر؟ و در نگاهی کلان تر تغییر اقلیم تا چه اندازه بر رونق اقتصادی و نفوذ سیاسی سلسلههای حاکم بر ایران تأثیر گذاشته است؟ در مطالعه حاضر با استفاده از ترکیبی از شاخص های ژئوشیمیایی و گرده شناسی، تغییرات دیرینه اقلیمی جنوب شرق فلات ایران درطول 4000سال گذشته بررسی خواهد شد. فعالیت های کشاورزی قابل توجه، بین 3900 تا 3700 سال پیش از حاضر هم زمان با شرایط اقلیمی معتدل در جنوب شرق ایران وجود داشته اشت. شرایط خشک همراه با افزایش گرد و غبار از 3300 تا 2900 سال پیش از حاضر بر منطقه حکم فرما بوده است. شرایط مرطوب در جنوب شرق ایران از حدود 2900 تا 2300 سال پیش از حاضر، هم زمان با شکوفایی حکومت های منطقه ای مانند مادها، اورارتوها، مانناها در نیمه غربی ایران و پس از آن شاهنشاهی هخامنشی در سراسر ایران بزرگ، کشاورزی گسترده را تسهیل نموده است. افول شاهنشاهی هخامنشی هم زمان با آغاز یک دوره خشک بوده است که برای نزدیک به 200سال، کشاورزی در جیرفت را کم رونق نموده است. جنوب شرق ایران بار دیگر بین 1550 و 1300سال پیش از حاضر شرایط مرطوبی را تجربه کرده است، که با رونق اقتصادی اواسط تا اواخر شاهنشاهی ساسانی هم پوشانی زمانی دارد.
۷۶۸۵.

A Comparative Analysis of Ancient Persian Copper Alloy Weapons from a Private Collection in the USA(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Bronze Swords Copper Alloy Swords Cast Bronze Marlik Iran Luristan Azurite

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴ تعداد دانلود : ۲۰۱
This paper will compare the characteristics of four ancient Iranian, copper alloy weapons. These weapons are from private collections in the USA at the time of examination. The first two weapons fall into the category of dirks (or daggers). This characterization is based on the overall length of the weapons in question. For comparative purposes, a dagger reaches 30 cm, a dirk is a classification for weapons with overall lengths of 30-50 cm, while a sword would have an overall length of over 50 cm. Because precise archaeological data is absent for these pieces, we examined short-term provenance and microscopic analysis, together with stylistic components to verify the authenticity and general cultural origin of each specimen. The hilt of each weapon is bordered by a ridge, or flange, on both sides that would have allowed for an organic or stone inlay to make the grip more comfortable and functional, as well as adding to the aesthetics of the piece. The pommels of these weapons all have a similar, crescent shape. Weapon 2, has not only a crescent-shaped pommel but also a more pronounced, crescent-shaped guard. Both of the dirks (weapons 1 and 2) have roughly triangular blades. However, the blade of weapon 1 becomes narrower near the guard while the blade of weapon 2 does the opposite and flares out near the guard. Microscopic examination of the patinas confirms the ancient origin of each piece, however, subtle differences in the patinas suggest that the alloys and/or the burial conditions of each were potentially different. This would be an area where further study would be warranted.
۷۶۸۶.

Tepe Hissar in the Fourth Millennium BCE(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: Tepe Hissar Fourth Millennium BCE Cultural Interactions Pottery

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۵ تعداد دانلود : ۲۴۶
The fourth millennium BCE in northeastern Iran was marked by intricate interactions at both regional and trans-regional levels. During this time, Tepe Hissar’s inhabitants engaged in significant cultural exchanges involving pottery, figurines, and metal objects with various regions of central Iran. In the latter half of the millennium, these connections shifted towards northeastern Iran and the Gorgan Plain. Hissar became a hub for large-scale, centrally organized industries, particularly in metalworking and gemstone craftsmanship, such as lapis lazuli, which contributed to greater social stratification, evidenced by wealth accumulation in elite burials.New pottery chronologies offer a revised understanding of the cultural developments at the Hissar settlement and their social and cultural consequences, as seen in the material culture of settlements and burials. The primary goal of this research is to present the quantitative and qualitative changes in pottery and the influence of Tepe Hissar throughout the fourth millennium BCE. These changes indicate the formation of extensive internal and external cultural relationships, reflecting the cultural dynamism of Hissar during the fourth and third millennia BCE. It can likely be concluded that despite environmental heterogeneity in northeastern Iran, there were cultural homogeneities and similarities in this region. These can be observed in the resemblance of pottery styles and unified management techniques, which are attributed to cultural interactions between these communities within geographic and cultural frameworks.
۷۶۸۷.

Recognition, Chronology, and Analysis of Cultural Interactions of Sarab Tepe, Khorasan Razavi Province, Northeast Iran(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Khorasan Saleh Abad County Sarab Tepe Early Bronze Age Islamic Era

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴ تعداد دانلود : ۲۷۵
Hezar Masjed and Shahneshin mountain ranges can be considered amongst the easternmost heights of Iran in Khorasan Razavi Province, which stretch in the northwest-southeast direction and have created a natural corridor leading to the Harirud River banks. This feature, along with favorable living conditions, has attracted human communities and habitats for a long time. The historical site of -Sarab Tepe- is one of these settlements, which is located 30km west of Saleh Abad County and at the northeast of a village of the same name. Abundant and diverse cultural materials on the surface of the site and archaeological reports show the importance of this site in terms of archaeological studies. Therefore, this research is carried out to understand the eras of settlement and its cultural interactions. The results show that this site was home to settlements in the prehistoric era (Early Bronze Age) and the Islamic era (9th to 11th century AD). Sarab Tepe’s findings from the prehistoric era indicate its cultural interactions and connections with other sites of the Early Bronze Age in northeastern Iran. The findings belonging to the Islamic era are also similar to the findings of Neyshabur. The results show the extensive connections of this site with the most important cultural centers of its time.
۷۶۸۸.

بررسی قدمت نمونه های کاشی قبه سبز کرمان به روش ترمولومینسانس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قبه سبز سالیابی کاشی معرق ترمولومینسانس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳ تعداد دانلود : ۲۵۷
شرح معماری بنایی باشکوه از دوره قراختائیان کرمان در سفرنامه های افرادی چون مارکوپولو، استاک، سایکس باعث شده که در دهه های اخیر مطالعه روی بنای قبه سبز در جهت کشف آثاری از آن دوره صورت گیرد. ازآنجاکه تنها اثر باقی مانده از این بنا تنها ایوانی مزین به کاشی معرق و همچنین کاشی های ریخته از بنا است و محققین معاصر در خصوص قدمت این تزئینات نظرات متفاوتی دارند، این پژوهش سعی دارد در جهت رفع شبهات، سال یابی نمونه کاشی های بنای قبه سبز کرمان را مدنظر قرار دهد؛ بنابراین در این پژوهش به روش ترمولومینسانس، سال یابی سه نمونه از کاشی های بنا متعلق به سه محل مختلف، مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج نشان داد که کاشی ها هر یک مربوط به دوره های مختلف است به گونه ای که کاشی نمونه A-100 از سایر نمونه ها قدمت کمتری دارد. این نمونه که مربوط به کاشی زغره یکی از ستون های پیچ دو طرف ایوان است، به دوره معاصر (قاجار) تعلق دارد و نمونه کاشی استفاده شده در قاب دو طرف سردر A-90)) از دو نمونه دیگر قدیمی تر است و در حدود حکومت تیموریان در بنا نصب شده است. نمونهA- 80 در زمان صفویه به بنا نصب شده است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که این بنا طی حوادث طبیعی و غیرطبیعی که تاریخ نشان می دهد مورد مرمت های متفاوت قرار گرفته و نمی توان کاشی ها را به دوره ای مشخص نسبت داد.
۷۶۸۹.

گزارش مقدماتی بررسی محوطه های پیش ازتاریخ دشت فسا در سال ۱۳۸۸ استان فارس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: استان فارس دشت فسا پیش از تاریخ گاهنگاری نسبی بررسی باستان شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۲ تعداد دانلود : ۲۱۳
دشت فسا یکی از حوزه های فرهنگی غنی پیش از تاریخ استان فارس است که متأسفانه نام آن در ادبیات باستان شناختی ایران جز در مواردی کوتاه به میان نیامده است. بررسی ها و کاوش های باستان شناسی در استان فارس، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن، بطور عمده در حوزه رود کر متمرکز بوده است. هر چند شهرستان فسا نیز اهمیت باستان شناسی خود را با بررسی میروشجی در سال ۷۳-۱۹۷۲ نمایان ساخت ولی نتایج این بررسی آنچنان که شایسته بود مورد مطالعه قرار نگرفت. به منظور تهیه نقشه باستان شناسی کشور، شهرستان فسا در فروردین ماه سال ۱۳۸۸ بار دیگر به وسیله تیمی ایرانی به سرپرستی احمدعلی اسدی بررسی شد. در نوشتار حاضر به معرفی ۱۵ محوطه پیش از تاریخی که در بررسی اخیر شناسایی شده است پرداخته می شود. هر چند که بسیاری از محوطه های پیش از تاریخ فسا از لحاظ داده های فرهنگی سطحی فقیر هستند ولی سعی شده است تا یک گاهنگاری نسبی برای هر کدام از محوطه ها نیز ارائه گردد.
۷۶۹۰.

مروری بر پراکندگی اشیاء سفالی معروف به گوپال در فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گوپال دریای پارس فلات ایران خوزستان بوشهر هرمزگان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳ تعداد دانلود : ۱۵۴
کرانه ها و پس کرانه های پهنه دریای پارس بخش بزرگی از جنوب ایران است که درطول تاریخ موردتوجه بوده و استقرار های بسیاری در این بخش از ایران شکل گرفته است. موقعیت و شرایط جغرافیایی نقش مهم و تعیین کننده ای در شکل دادن تجارت، اقتصاد و اوضاع اجتماعی دریای پارس داشته است. این دریای نیم بسته ازنظر وضع طبیعی و اقتصادی و موقعیت نظامی و سیاسی دارای ارزش به سزایی است؛ همان طورکه حیات اقتصادی و اجتماعی بین النهرین به دو شاهرگ آبی آن، یعنی دجله و فرات وابسته است و همان گونه که رود نیل نقش اصلی و کلیدی را در تاریخ مصر بازی می کند، به همان نسبت دریای پارس را می توان گلوگاه مهم و حیاتی تاریخ و تمدن و اقتصاد ایران دانست. این دریای کوچک و زرخیز در طول هزاران سال هم چون سفره ای پر نعمت آغوش خود را بر ایرانیان و دیگر ملل مجاور باز کرده تا ساکنان سواحل آن، از ذخایر متنوع و گوناگونش بهره مند شوند. پژوهش حاضر به معرفی اشیاء سفالی که به گوپال مشهورند و بیشتر در نیمه جنوبی ایران، به ویژه در کرانه ها و پس کرانه های دریای پارس به وفور یافت می شوند، پرداخته است. علت نام گذاری این اشیاء سفالی دقیقاً مشخص نیست. نمونه های اولیه اشیاء مذکور از بوشهر و خوزستان گزارش شده است. طی مطالعات حاضر در کرانه ها و پس کرانه های شمالی دریای پارس تعداد بسیاری از این اشیاء مورد شناسایی قرار گرفته است. در این پژوهش جهت گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و بازدید میدانی از برخی محوطه های حوزه موردمطالعه استفاده شده است. پرسش های اصلی پژوهش حاضر عبارتنداز: گوپال ها به چه بازه زمانی قابل تاریخ گذاری هستند؟ کاربرد گوپال چیست؟ پراکنش گوپال ها در چه مناطقی است؟ علاوه بر معرفی گوپال ها و بررسی ویژگی فنی آن ها درباره کاربرد و تاریخ گذاری نسبی این اشیاء بحث شده و نقشه پراکنش این اشیاء در فلات ایران ارائه شده است.
۷۶۹۱.

مطالعه و بررسی آثار و استقرارهای اشکانی کوهپایه های آبیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: اشکانی فلات مرکزی البرز مرکزی کوهپایه آبیک قلامحله روستای چناسک کافر قلعه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۲ تعداد دانلود : ۲۲۲
بررسی و مطالعه باستان شناختی ارتفاعات شمال شهرستان آبیک به دلیل مشرف بودن بر مسیر موسوم به جاده خراسان و شناخت دقیق چند و چون تطورات و تحولات فرهنگی این منطقه در دوره اشکانی می تواند ما را در درک هرچه بهتر تحولات شمال فلات مرکزی در دوره اشکانی یاری نماید. در نتیجه ، این پژوهش که در قالب فصل اول بررسی باستان شناسی کوهپایه شهرستان آبیک (شامل محدوده شمالی دهستان های زیاران، کوهپایه شرقی و غربی و اقبال شرقی) واقع در شمال فلات مرکزی انجام شد؛ تعداد ۸۹ محوطه باستانی شناسایی گردید که از این میان، تعداد ۳۸ محوطه دارای آثار و مواد فرهنگی دوره اشکانی است. تشخیص و درک کلی الگوی استقراری و مطالعه گونه شناسی سفال منطقه در دوره اشکانی از نتایج مهم این پژوهش است که نشانگر تغییرات جمعیتی یا الگوی پراکنش استقرارها در این بخش از جنوب البرز مرکزی نسبت به دوره قبل و بعد است. ضمن اینکه بیشتر استقرارهای منطقه در این دوره یا روستاهایی کوچک هستند (مانند قلامحله چناسک) و یا بصورت استقرارهای فصلی هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد تا منتج به تصویری از الگوی معیشتی ساکنان این محوطه ها در دوران مورد بحث می گردد. همچنین، شایان ذکر است که فرهنگ مادی منطقه (غالباً سفال) در دوره اشکانی، علاوه بر دارا بودن ویژگی های قوی بومی، متأثر از گستره فرهنگی غرب و شمال ایران است.
۷۶۹۲.

مفهوم رنگ در کتاب سوم دینکرد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رنگ دینکرد زمانه ایرانشهر سپناگ مینو گناگ مینو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۲ تعداد دانلود : ۲۱۴
واژه رنگ در دو معنای حقیقی و مجازی به کار رفته است. کاربرد واژه رنگ در معنای مجازی نزد عوام در داستان ها، امثال و افسانه ها به فراوانی به کار رفته و موجب افزایش معانی این واژه گردیده است. در این پژوهش، واژه رنگ در ترکیبات «رنگ زمانه» و «رنگ ایرانشهر» در سه فصل ۲۷، ۲۸ و ۲۹ کتاب سوم دینکرد مورد بررسی قرار می گیرد. این سه فصل از پیچیده ترین متنهای فلسفی در دوره میانه است. متنها به صورت آوانویسی شده و برگردان فارسی ارائه می گردند. در پایان به این نتیجه دست می یابیم که نویسنده کتاب سوم دینکرد در اینجا واژه رنگ را به مفهوم نمادین بکار برده تا کلام برای خوانندگان دلنشین گردد.
۷۶۹۳.

غار قلعه کرد آوج؛ شواهدی از استقرار دوره پارینه سنگی میانی در کوهستان های جنوب غربی استان قزوین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: فلات مرکزی دوره پارینه سنگی میانی منطقه آوج قزوین غار قلعه کُرد مصنوعات سنگی موستری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۲۴۰
برخلاف کوهستان های زاگرس و البرز اطلاعات باستان شناختی و دانش کنونی از دوره پارینه سنگی در فلات مرکزی ایران به جز موارد اندکی، محدود به کشفِ اتفاقی شماری محوطه باز و یکی دو پناهگاه صخره ای است. نگاهی به محوطه های شناخته شده در فلات مرکزی نشان می دهد که اغلب این مدارک، مجموعه های سطحی از یافته های پراکنده اند و همچون اغلب محوطه های باز ایران احتمالاً فاقد نهشته های باستان شناختی هستند؛ این وضعیت باعث شده تا اطلاعات ما تنها محدود به گونه شناسی و فن آوری ساخت مصنوعات پارینه سنگی این محوطه ها شود و از سایر جنبه های فرهنگی، معیشتی و زیست محیطی استقرارهای دوره پارینه سنگی در منطقه بی اطلاع بمانیم. از این رو شناسایی و کشف غار قلعه کُرد با بقایای دوره پارینه سنگی میانی در منطقه کوهستانی جنوب غربی استان قزوین بسیار مهم و شایان توجه است. مطالعه مقدماتی دست افزارهای سنگی به دست آمده از بررسی این مکان نشان دهنده حضور فن آوری لوالوا و تولیدات موستری است. چاله های حفریات غیر مجاز درون غار نشان می دهد که بیش از دو و نیم متر رسوبات و بقایای عصر سنگ در دهانه ورودی غار نهشته شده که نشان از قابلیت بالای این مکان برای کاوش دارد. نوشتار حاضر گزارشی از بررسی و مطالعه یافته های سطحی این مکان است.
۷۶۹۴.

اتباع عثمانی ولایت مکری و تقابل شه بندرخانه عثمانی و کارگزاری امور خارجه ایران در ساوج بلاغ مُکری در دوره قاجار (از اواسط قرن سیزدهم هجری تا پایان دوره قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مُکریان مکری ساوج بلاغ ساوجبلاغ شه بندرخانه کارگزاری وزارت خارجه ایران عثمانی تابعیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۲ تعداد دانلود : ۲۸۵
هدف : تبیین جایگاه و اهمیت ولایت مکری در روابط دو کشور ایران و عثمانی و بررسی عملکرد شه بندرخانه عثمانی و کارگزاری وزارت خارجه شهر ساوج بلاغ درزمینه تابعیت و اتباع عثمانی ساکن مکریان. روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش حاضر به روش تاریخی با تکیه بر اسناد و مدارک آرشیوی و با رویکرد تحلیلی و توصیفی انجام شده است. یافته ها و نتیجه گیری : اهمیت سیاسی، نظامی و اقتصادی ولایت مکری (جنوب استان آذربایجان غربی) و اختلاف دو کشور ایران و عثمانی بر سر مالکیت برخی از مناطق آن باعث شد تا آن منطقه در دوره قاجار، عرصه تقابل سیاست های آن دو دولت باشد. یافته های پژوهش نشانگر آن است که مشکلات مرتبط با اتباع عثمانی ساکن این ولایت و هم چنین تلاش های دولت عثمانی برای تغییر تابعیت اهالی این منطقه بیشتر به دلیل منازعات مرزی و تلاش عثمانی ها برای الحاق قسمتی از خاک این ولایت به عثمانی بوده است.
۷۶۹۵.

گزارش مقدماتی فصل اول کاوش در محوطه کلانتر ۴، حوضه آبگیر سد گتوند، خوزستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: کلانتر ۴ حوضه آبگیر سد گتوند ایلام جدید آرامگاه نیمه زیرزمینی معماری سنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۲ تعداد دانلود : ۲۶۶
دریاچه ۹۰ کیلومتری سد گتوند علیا تعداد قابل توجهی از محوطه های باستانی شمال خوزستان را در خود فرو خواهد برد. از همین روی جهت شناسایی محوطه های باستانی در خطر غرق شدن، تیمی از باستان شناسان، حوضه آبگیرِ این سد را بررسی نموده و محوطه های این محدوده را شناسایی و ثبت نمودند. محوطه کلانتر ۴ یکی از محوطه های اعلام شده توسط تیم بررسی بود که در فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۹ کاوش گردید. در پی کاوش در این محوطه آثار معماری مسکونی و دو آرامگاه سنگی نیمه زیرزمینی مربوط به دوره ایلام جدید شناسایی گردید که نقش مؤثری در افزایش دانش ما از دوره ایلام جدید در ارتفاعات خوزستان خواهد داشت. با توجه به مقایسه تطبیقی سفال ها، شباهت قابل توجهی بین سفال های کلانتر ۴، شوش (شهر شاهی II) و محوطه های ایلام جدیدِ دشت میاناب شوشتر وجود دارد. از سوی دیگر با مطالعه معماری محوطه بر اساس رهیافتی قوم باستان شناسانه، تداومی در سنت های معماری منطقه حداقل از دوران ایلام جدید تا کنون به چشم می خورد.
۷۶۹۶.

مطالعه عناصر معماری فضاهای ورودی: موارد بررسی؛ کاروانسراهای صفوی خراسان رضوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: فضای ورودی کاروانسرا معماری اسلامی خراسان رضوی دوره صفوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹ تعداد دانلود : ۲۳۹
فضاهای ورودی در هر سازه معماری از اصلی ترین بخش های آن به شمار می روند؛ این فضاها در کاروانسراها از چند جزء تشکیل می شوند که برخی از آن ها عبارتند از ۱-پیش تاق ۲-درگاه ۳-هشتی. فضاهای ورودی را در وسط یکی از جبهه های بنا و یا در امتداد یکی از محورهای اصلی حیاط با طرحی متقارن می ساختند. این فضاها از نظر امنیتی به نحوی ساخته می شد که از استحکام کافی برخوردار باشند و بر رفت و آمد کاروانیان و کالاها نظارت کنند فضای ورودی کاروانسراهای صفوی خراسان بیشتر به جهت شمال و شرق متمایل است. سردر این کاروانسراها بیش تر به جهت القاء عظمت، شکوه و زیبایی هم سطح بنا ساخته شده اند و تعداد کمی از آنها ایوان های ورودیشان به جلو کشیده شده است. بیش از نود درصد آنها در مسیرهای اصلی به ویژه در جاده خراسان بزرگ دارای شاه نشین هستند و وجود این تعداد کاروانسرا در این مسیر دلایل اقتصادی، مذهبی و جز آن دارد به طور کلی، فضاهای ورودی در این کاروانسراها به دو دسته تقسیم می شوند: نخست ورودی های ساده و هم سطح با نمای بیرونی به طوری که از فاصله دور قابل تشخیص نیست. دوم؛ ورودیهایی که از سطح نمای اصلی جلوتر بوده و کاملاً از نمای ساختمان قابل تفکیک اند.
۷۶۹۷.

آتشکده نقاره خانه،جایگاه مغان مگ؟(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: چهارطاقی آتشکده نقاره خانه فراشبند دین زرتشتی ساسانیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹ تعداد دانلود : ۲۵۶
در مطالعات نوین و در فرآیند بررسی های باستان شناسی، اهداف گوناگونی طراحی می شود. از جمله با مطالعه بناها، مسائلی چون سبک ها و ویژگی های معماری، شرایط اقتصادی، قدرت دولت حاکمه، میزان علایق و رویکردهای مردمی به مذهب و غیره را می توان بیشتر دریافت. دوره ساسانی دوره ای از تاریخ ایران است که توجه به آیین زرتشتی و حساسیت به مسائل و رخدادهای مذهبی در رأس امور شاهان آن قرار داشته و پژوهش در این دوره دلایل این رویکرد را تا حدودی روشن می سازد. بر همین اساس نگارندگان با ارائه طرح پژوهشی «بررسی باستان شناختی و تحلیل پراکنش چهارطاقی های دوره ساسانی غرب و جنوب غربی استان فارس»، اقدام به سه فصل بررسی باستان شناختی در زمستان ۱۳۹۰ و بهار و تابستان ۱۳۹۱ کردند. دستاورد این پژوهش شناسایی ۱۸ چهارطاقی حد فاصل شهرهای بالاده و فراشبند تا فیروزآباد بود. در این مقاله، به بررسی و گاهنگاری یکی از شاخص ترین و سالم ترین چهارطاقی های این منطقه با نام«مجموعه چهارطاقی نقاره خانه» پرداخته شده است. هدف اصلی در این پژوهش بررسی سبک شناسی معماری چهارطاقی نقاره خانه و قیاس آن با نمونه های مشابه و همچنین تاریخ گذاری آن جهت افزودن نمونه ای شاخص در میان این گونه بناهای معماری است. روش تحقیق به صورت میدانی و کتابخانه ای بود، بر این اساس نخست این اثر شناسایی، سپس نقشه برداری شد و نمونه برداری از سفال های آن انجام گرفت. در مرحله کتابخانه ای، مقایسه این اثر با نمونه های همزمان جهت تاریخ گذاری صورت پذیرفت. بر اساس پژوهش انجام شده مشخص گردید که این چهارطاقی به دوره ساسانی و اوایل اسلام یعنی به سده های ۵ تا ۹ میلادی تعلق دارد. 
۷۶۹۸.

تل ۱۱، استقراری از دوره مس سنگی در حوضه آبگیر سد تالوار بیجار، استان کردستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: تل ۱۱ حوضه آبریز تالوار مس سنگی میانی گاهنگاری نسبی فرهنگ دالما استقرار کوچ نشینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۰ تعداد دانلود : ۲۶۱
محوطه شماره ۱۱ سد تالوار به منظور مطالعات باستان شناختی و با هدف نجات بخشی در سال ۱۳۸۹ مورد کاوش قرار گرفت. مطالعات مقدماتی نشان دهنده محوطه ای کوچ نشینی با سفال های مس سنگی بود.بر همین اساس، نیاز به مطالعه مواد فرهنگی (عمدتاً سفال) بدست آمده از محوطه احساس می شد. در این نوشتار ابتدا سفال های مربوط به دوره مس سنگی محوطه به صورت کلی توصیف و معرفی شده اند؛ سپس یافته های سفالی طبقه بندی و گونه شناسی شده و به منظور ارائه تاریخ نسبی با یافته های سفالی محوطه های هم افق در مناطق همجوار مقایسه شده اند. بر اساس گاهنگاری مقایسه ای انجام شده، محوطه تل ۱۱ در بازه زمانی نیمه اول هزاره چهارم قبل از میلاد (۴۰۰۰ تا ۳۷۰۰ پ.م) قرار داشته و همزمان با سنت سفالی دالما (مس سنگی میانی) است. تل ۱۱ علاوه بر داشتن فرهنگ بومی و تشابهات سفالی در خود حوضه رودخانه تالوار با تل ۱۲ و تپه کلنان، لااقل از منظر سنت سفالی با غرب مرکز فلات و منطقه زنجان دارای مشابهت هایی نیز هست. با توجه به گونه های سفالی و نیز نبود آثار معماری و کمبود نهشته های فرهنگی می توان استقرار این محوطه را از نوع موقت و کوچ نشینی دانست.
۷۶۹۹.

تفسیری بر ظرف پیکره های انسانی شمال و شمال شرق فلات ایران در عصر مفرغ متاخر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: ظرف پیکره شمال و شمال شرق مفرغ متاخر باستان شناسی تفسیری جنسیت نماد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۸ تعداد دانلود : ۲۱۸
مواد فرهنگی بصورت معنا دار تولید می شوند و معنای آن در طول زمان می تواند تغییر کند و یا به فراموشی سپرده شود. یکی از رهیافت های باستان شناسی فرامدرن دریافت معنا و فهم یک شی است. در این زمینه "تفسیر" به عنوان رویکردی برای دریافت مفاهیم از چیزها پیشنهاد شده است. تفسیر صورتی خاص از تبیین بشمار می آید که عموما بدلیل قرارگیری در چارچوب هرمنوتیک، نگاهی ورای توضیح به یک ماده فرهنگی دارد. برای پی بردن به مفهوم مواد فرهنگی باید شرایط اجتماعی را در بافتار زمانی آن درک کنیم. چشم انداز حوزه شمال و شمال شرق فلات ایران در بستر باستان شناختی مفرغ متاخر از فرهنگی مشابه و تقریبا یک دست برخوردار بوده است. ظرف پیکره هانی انسانی، به عنوان یکی از مواد فرهنگی بشمار می آید که عموما در بسترهای تدفینی این دوره، از کاوشهای باستان شناختی بدست آمده است. در واقع این چشم انداز فرهنگی را می توان به عنوان متنی در نظر گرفت و ظرف پیکره های موجود را به عنوان یکی از ظریف ترین نشانه های این متن تفسیر نمود و با بررسی بستر اجتماعی آن، به نشانه های جنسیتی و هویتی این شیء پی برد.
۷۷۰۰.

طرح حفاظت و مرمت کتیبه اورارتویی سقین ،دل ورزقان آذربایجان شرقی ایران

کلیدواژه‌ها: حفاظت طرح مرمت سنگ نوشته اورارتو سقین دل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۷ تعداد دانلود : ۲۲۵
هدف از انجام این پژوهش بررسی نحوه حفاظت مرمت و استحکام بخشی اثر و پیشنهادهای قابل اجرا برای بهبود شرایط نگهداری و پایدارسازی کتیبه و به تبع آن محوطه تاریخی سقین دل است. کتیبه سقین دل یکی از آثار مهم سنگنوشته های دوران اورارتویی در شمال غرب ایران است که قدمت آن به ۲۷۵۰ سال قبل باز میگردد این کتیبه در سال ۱۳۳۰ ه.ش در جوار روستای سقین دل و در ذیل یک مجموعه محوطه باستانی کشف شده است. کتیبه های سنگی دسته ای از آثار هستند که عموما در محیط باز قرار دارند و مستعد تخریب و فرسودگی هستند. پیش از این در رابطه با این کتیبه مطالعات ساختار شناسی آسیب شناسی و شناخت وضعیت موجود انجام نشده بود. نتایج حاکی از اولویت بخشی به مبحث پایدارسازی و تثبیت اضطراری برای جلوگیری از سقوط کتیبه انجام اقدامات عملی برای تداوم حفاظت از آن و در نهایت انجام حفاظت پیشگیرانه است. با توجه به این که کتیبه در فاصله حدود ۲ کیلومتری روستای سقین دل است مواردی از قبیل (۱) ایجاد مشارکت مردمی در امر حفاظت (۲) بهبود شرایط گردشگری منطقه و کاهش حفاریهای غیر مجاز به سبب افزایش تعداد بازدید کنندگان (۳) ساخت جاده از روستا تا نزدیکی محوطه (۴ محوطه سازی و تعیین مسیر حرکت تا رسیدن به پای کتیبه (۵ اجرای راه پله سنگی طبیعی (۶) طراحی و ساخت تابلوهای راهنما و اطلاعات اثر (۷) احیاء پوشش گیاهی دره هم جوار کتیبه مهمترین پیشنهادهای اجرایی هستند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان