مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
البرز مرکزی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با استفاده از بلوکهای آماری شهر تهران به مدل سازی تقاضای سفر در سیستم های اطلاعات مکانی پرداخته شده است. برای نیل به این هدف از 3191 بلوک آماری شهر تهران به عنوان نواحی ترافیکی جهت نمایش مبدأ- مقصدهای سفر استفاده شد. پس از آماده سازی اطلاعات مکانی و توصیفی مورد نیاز در محیط GIS، به براورد تولید و جذب سفر برای هر یک از نواحی ترافیکی پرداخته شد.
برای این منظور، مدل هایی به تفکیک اهداف سفر با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره توسعه داده شدند. سپس با توجه به میزان تولید و جذب سفر تخمین زده شده برای هر یک از نواحی و فاصله مکانی بین آن ها، با استفاده از مدل جاذبه به توزیع سفر میان آن ها پرداخته شد. برای بهبود مدل سازی توزیع سفر از طول کوتاه ترین مسیر موجود بر روی شبکه معابر به عنوان فاصله میان نواحی استفاده شد. در نهایت ماتریس مبدأ- مقصد که خروجی نهایی توزیع سفر است، به دست آمد. این ماتریس حجم تقاضای سفر روزانه میان مکان های مختلف را نشان میدهد و میتواند کمک شایان توجه ای به تصمیم گیران و برنامه ریزان حمل و نقل برای توسعه و مدیریت بهینه حمل و نقل شهری کند.
استخراج گسل های البرز مرکزی با استفاده از تصاویر سنجنده ASTER به روش بصری و رقومی خودکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کاربردهای دورسنجی در زمین شناسی تهیه نقشه خطواره هاست که به عنوان یکی از مهم ترین موضوعات در مطالعات زمین شناسی مناطق مختلف در نظر گرفته می شود. هدف از این تحقیق، استخراج خطواره های (گسل) البرز مرکزی با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنجنده ASTER به روش بصری و رقومی خودکار است. بعد از انجام تصحیحات هندسی تصاویر تکنیک های بارزسازی مکانی شامل فیلترگذاری، تجزیه مؤلفه های اصلی و نسبت گیری باندی بر روی تصاویر سنجنده ASTER اعمال شد. استخراج خطواره ها بر روی این تصاویر پردازش شده به دو روش تفسیر بصری و رقومی خودکار انجام شد. سپس خطواره های استخراج شده به دو روش بصری و رقومی خودکار با یکدیگر و با خطواره های (گسل) استخراج شده از نقشه زمین شناسی منطقه مقایسه گردید. نتایج نشان داد که میزان گسل های استخراج شده با روش تفسیر رقومی خودکار با میزان گسل های نقشه زمین شناسی همخوانی ندارد و روش تفسیر رقومی خودکار نتوانسته سبب استخراج و شناسایی خطواره های گسلی منطقه (گسل خزر و شمال البرز) شود. ولی میزان خطواره های استخراج شده به روش بصری با میزان گسل ها در البرز همخوانی بیشتری نشان می دهد. بنابراین روش رقومی خودکار به علت دقت پایینی که دارد، برای مطالعات زمین شناسی که بر مبنای مطالعات صحرایی دقت بالایی دارد، پیشنهاد نمی شود. در نتیجه، بهترین روش برای انجام مطالعات زمین شناسی و بررسی های ساختاری در مناطق وسیع و یا مناطقی که دسترسی به آنها مشکل است، استفاده از روش تفسیر بصری و رقومی سازی دستی برای استخراج خطواره هاست.
بررسی شرایط سینوپتیکی و ترمودینامیکی توفان تندری منجر به سیل شدید ۲۸ تیرماه سال ۱۳۹۴ در البرز مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توفان های تندری نوعی از توفان است که عموماً با ابرهای همرفتی و معمولاً با سیلاب های لحظه ای و گاهی تگرگ و باد شدید همراه هستند. ابرهای مربوط به توفان های همرفتی در بیشتر مناطق مشاهده می شوند، اما درصد کوچکی از این توفان های همرفتی تولید شرایط هوای سخت و سیل های ناگهانی را می کنند و خسارات زیادی به بار می آورند. یکی از این توفان های تندری مرگ بار، توفان تندری ۲۸ تیرماه ۱۳۹۴ است که دارای خسارات مالی و جانی فراوانی بود. در این پژوهش به بررسی شرایط سینوپتیکی و ترمودینامیکی این توفان تندری پرداخته شده است. هدف از انجام این پژوهش پیش بینی احتمال وقوع توفان تندری، تعیین شدت توفان احتمالی، تعیین مکان توفان همرفتی و ارتباط آن با سامانه های سینوپتیکی بوده است. در این راستا از داده های NCEP/NCAR، تصاویر ماهواره ای NOVA/AVHRR، داده های جو بالا و نرم افزارهای GRADS، ENVI، RAOB و ArcGIS برای رسیدن به اهداف فوق استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که شرایط سینوپتیکی مساعد برای وقوع توفان تندری ازجمله کم فشار تراز دریا، ناوه تراز میانی، همگرایی رطوبت و وجود رطوبت در لایه های پایینی جو وجود دارد. همچنین هسته اصلی توفان که بین کرج و قزوین قرار دارد با مرکز بیشینه امگای منفی تراز ۵۰۰ هکتوپاسکال منطبق است. نتایج شاخص های ناپایداری برای ساعت ۰۰UTC نشان داد که شاخص های KO، KI، JI و VT شدت ناپایداری را قوی و توفان همرفتی شدید را پیش بینی کرده اند. ۶ شاخص نیز ناپایداری(توفان همرفتی) متوسط و فقط دو شاخص توفان همرفتی ضعیف را پیش بینی کرده اند. نرم افزار RAOB حداکثر سرعت قائم در این ساعت را ۳۰ متر بر ثانیه برآورد کرده است که نشان دهنده صعود شدید و درنتیجه وقوع توفان تندری شدید است.
بررسی زمین ساخت فعال با استفاده از شاخص های ژئومورفولوژی در البرز مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های بررسی حرکات زمین ساخت فعال، استفاده از اطلاعات ریخت زمین ساخت است. اندازه گیری کمی شاخص های ژئومورفولوژی، یک ابزار مهم برای تعیین سطح فعالیت زمین ساخت منطقه است. این اندازه گیری های کمی امکان مقایسه زمین ریخت های مختلف و محاسبه متغیرها را فراهم و شناسایی نرخ فعالیت زمین ساختی یک منطقه را امکان پذیر می سازد. در این مطالعه، زمین ساخت فعال البرز مرکزی در حوضه های هراز و نور- نوشهر با اندازه گیری شش شاخص ژئومورفولوژی ناهنجاری سلسله مراتبی (∆a) ، انشعابات (R) ، انتگرال و منحنی فرازسنجی (Hi) ، برجستگی نسبی (Bh) ، تراکم زهکشی (Dd) و ضریب شکل (Ff) مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) 30 متر در محیط GIS حوضه ها و آبراهه های منطقه مورد مطالعه استخراج شد، سپس شاخص های ژئومورفولوژی در هر زیرحوضه اندازه گیری شد. هر شاخص به سه رده به لحاظ فعالیت زمین ساختی تقسیم شد و در نهایت براساس تقسیم بندی هر شاخص، سطح فعالیت زمین ساختی کل برمبنای شاخص زمین ساخت فعال نسبی (Iat) منطقه تعیین شد و گستره مورد بررسی به 4 رده فعالیت زمین ساختی بسیار بالا، بالا، متوسط و کم تقسیم شد، سپس نقشه پهنه بندی سطح فعالیت زمین ساختی درگستره مورد مطالعه ترسیم شد. نتایج حاصل از شاخص زمین ساخت فعال نسبی نشان می دهد که گستره مورد بررسی دارای فعالیت زمین ساختی بسیار بالا و بالا است به ویژه در مناطق منطبق با گسل های شمال البرز، خزر، گلندرودشمالی و جنوبی، بلده و گسل های جنوب باختری و چین خوردگی های جنوب خاوری محدوده مورد بررسی را تایید می کند، همچنین شواهد زمین ریختی حاصل از مشاهدات صحرایی اثبات کننده نتایج حاصل از شش شاخص ژئومورفولوژی در گستره مورد مطالعه است.
بررسی مورفوتکتونیک شرق رامسر، شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از روش های نوین به تحقیق و مطالعه در رابطه با تاثیر زمین ساخت فعال بر نیم رخ طولی رود پرداخته شده است. بنابراین نیم رخ طولی رود با استفاده از مدل ارتفاعی رقومی (DEM) در محیط نرم افزارهای متلب و GIS به دست آمده و سپس مقادیر شاخص های شیب نرمال و تقعر رود در منطقه البرز مرکزی حدفاصل شهرهای چالوس تا رامسر و طالقان در امتداد هر رود محاسبه شده است. رودخانه های گستره مورد بررسی از نظر مقادیر شاخص شیب نرمال به 4 رده بسیار بالا ، بالا ، متوسط و کم تقسیم شد . نتایج حاصل از این رده بندی نشان می دهد که گستره مورد بررسی دارای فعالیت زمین ساختی بسیار بالا و بالا است، به طوری که حاشیه غربی دریای خزر با شاخص شیب نرمال 298 و بخش غربی مرکزی البرز در محدوده طالقان با شاخص شیب نرمال 109 بیشترین و کمترین فعالیت زمین ساختی حوضه مورد مطالعه را دارا هستند. پس از بررسی تاثیرگسل های اصلی منطقه مانندگسل خزر، البرز، راندگی طالقان ، آذرک و سیاه بیشه مشخص گردید که فعالیت زمین ساختی اخیر ناشی از حرکات گسل های مزبور بر رودهای منطقه مورد مطالعه اثرگذار بوده است، به طوری که عموما در محل تقاطع گسل با رودخانه ها نیم رخ طولی رود دستخوش تغییرات محسوسی در گرادیان شیب می شود. هم چنین شواهد زمین ریختی حاصل از مشاهدات صحرایی اثبات کننده نتایج این مطالعه است .
تحلیلی بر منابع ژئواکونومیک با محوریت کانی استراتژیک فلوراسپار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعضی از کانیها و مواد میتوانند به عنوان منابع ژئوپلیتیکی و یا حتی منابع ژئواکونومیک در جهان مطرحگردند. ایران بعنوان یکی از کشورهای دارنده منابع معدنی متنوع و با ارزش در جهان، در رابطه با بعضی از کانی ها، مانند فلوراسپار، در منطقه و بین کشورهای همسایه موقعیت برتر و اول را دارد. فلوراسپار منبع اصلی برای تامین عنصر شیمیایی فلوئور است و با توجه به خواص شیمیایی فوق العاده و شدید این عنصر، تا حد زیادی جانشینی برای استفاده از آن متصور نیست. کاربردهای اصلی شامل ذوب فولاد، ذوب آلومینیوم، فلوروپلیمر، فلوروشیمی، صنایعهسته ای، صنایع سبز و انرژی پاک، کاهش تخریب لایه اوزن و کاهش پتانسیل گرمایش جهانی است. سئوال اصلی تحقیق این است که آیا فلوراسپار یک کانی استراتژیک برای کشور میباشد؟ از نظر امنیت عرضه، چین اولین کشور تولید کننده آن در جهان است که بیش از 50 درصد تولید جهانی را در اختیار دارد.ایالات متحده 100 درصد وابسته به واردات فلوراسپار از مکزیک، آفریقای جنوبی و چین میباشد. این در حالی است که خود دارای ذخایر نسبتا قابل توجهی است و به نظر میرسد با وجود مکزیک در حال حفظ ذخایر داخلی برای آینده میباشد. اما اتحادیه اروپایی وضعیت آسیب پذیری دارد، چون ذخایر و تولید داخلی آن در مقایسه با صنایع اروپا کم است و بیش از 75 درصد وابسته به واردات و بطور عمده از چین میباشند. اما با توجه به وجود منابع فلوراسپار در ایران و به ویژه در منطقه البرز مرکزی و پیشتازی ایران در منطقه، این کانی برای کشور استراتژیک خواهد بود. ولیکن صرفا استخراج و کاربرد ماده خام آن در صنعت فولاد بعنوان کمک ذوب ما را از صنایع شیمیایی و تولید مواد مختلف فلورین دار نظیر اسید هیدروفلوریک، گازهای مبرد یا سرد کننده و انواع تفلونها محروم و دور نگه داشته است. ارزش افزوده زیاد حاصل از این صنایع میتواند اشتغالزایی بالایی را برای کشور به ارمغان آورد. بنابراین استراتژیک بودن این کانی، لزوم سرمایه گذاری در اکتشاف برای اطمینان از تامین و سرمایه گذاری جهت احداث صنایع مشتقات فلورین و پایین دستی آن را میطلبد.
مجموعه غار و پناهگاه های صخره ای پارینه سنگی سُرهه، ساوجبلاغ در دامنه های جنوبی کوهستان البرز
حوزههای تخصصی:
عمده دانش ما در مورد دوران پارینه سنگی در فلات ایران از کوهستان زاگرس به دست آمده است؛ اما در سال های اخیر، مطالعات پارینه سنگی در نقاط مختلف ایران ازجمله جنوب کوهستان البرز و مرکز فلات ایران نیز انجام شده که داده های ارزشمند فراوانی از دوران پارینه سنگی به دست داده اند. نوشتار حاضر به معرفی پناهگاه صخره ای سُرهه در دامنه های جنوبی کوهستان البرز در دهستان برغان شهرستان ساوجبلاغ می پردازد. مجموعه ی سُرهه شامل هشت غار و پناهگاه صخره ای است که از نخستین پناهگاه از ضلع غربی در جنوب رودخانه سِنج، دست افزارهای سنگی که بر اثر کاوش غیرمجاز در سطح پناهگاه پراکنده شده بود، به دست آمد. با مطالعه دقیق فناوری و گونه شناسی دست افزارهای سنگی مشخص گردید که فناوری لوالوا به وفور در ساخت آن ها به کار رفته است و در نتیجه، مجموعه را به دوره پارینه سنگی مربوط می سازد. فناوری دست افزارها بیشتر مبتنی بر ساخت تیغه ها و تراشه های کشیده و بلند است که بسیاری از آن ها از روش لوالوا به دست آمده اند. سنگ خام به کاررفته در ساخت این دست افزارها عمدتاً از توف سبزرنگ محلی است که در اطراف پناهگاه صخره ای سرهه و همین طور بر دامنه مقابل این پناهگاه به وفور دیده می شود. با مقایسه داده های به دست آمده از سرهه با محوطه های کوهستان زاگرس و مرکز فلات ایران، مشخص گردید که دست افزارهای سرهه منحصربه فرد بوده و شباهت اندکی با محوطه های مرکز فلات ایران و تفاوت های آشکاری با محوطه های زاگرس از خود به نمایش می گذارند. هدف اصلی پژوهش حاضر معرفی محوطه پارینه سنگی سرهه و داده های به دست آمده از آن است؛ زیرا تاکنون محوطه ای مربوط به دوران پارینه سنگی در این منطقه شناسایی نشده است. با مطالعه جغرافیای منطقه، ویژگی های زیستی محوطه و تحلیل گونه شناسی و فناوری دست افزار های پراکنده بر سطح آن، این پژوهش به داده هایی از دوره پارینه سنگی دست یافته و در نتیجه مقدمه ای بر بازسازی استقرار و رفتارهای انسانی در دوره پارینه سنگی در این منطقه را فراهم می سازد.
بررسی مخاطرات لرزه ای با مطالعه تغییرات آهنگ کرنش در البرز مرکزی با استفاده از داده های GPS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
البرز مرکزی به علت استقرار کلان شهر تهران از اهمیت خاصی در مطالعات مرتبط با سوانح طبیعی از جمله خطر لرزه ای برخوردار است. این اهمیت باعث توسعه شبکه ای نسبتاً متراکم از ایستگاههای GPS در این منطقه و مناطق همجوار شده است. در این مطالعه از درون یابی بردارهای سرعت GPS بر روی یک شبکه مستطیل شکل و محاسبه کرنش در مرکز هر سلول برای مطالعه تغییرات آهنگ کرنش در گستره البرز مرکزی استفاده شد. نتایج دلالت بر تغییرات مکانی در محورهای اصلی آهنگ کرنش ژئودتیکی در منطقه و همچنین تغییر در آهنگ کرنش مساحتی (اتساع) در قسمتهای مختلف البرز مرکزی دارد که در تلفیق با جهت گیری گسلهای اصلی منطقه، واقعیت های مهمی را درباره سازوکار حرکت گسلها آشکار نمود. بی هنجاری های مشاهده شده در این کمیتها، با لرزه خیزی و حرکتهای راندگی و راستالغز بر روی گسلهای مهم منطقه تطابق معنی داری را نشان داده و افراز دگرشکلی را در البرز مرکزی و نواحی پیرامون که به دلیل اعمال تنش های تکتونیکی مایل بر گسلها و صفحات شکستگی های ضعیف از پیش موجود رخ می دهد، مورد تایید قرار دادند. بی هنجاری های مثبت مشاهده شده در نقشه آهنگ کرنش مساحتی یا اتساع بیانگر مکان های مستعد مخاطرات لرزه ای می باشند.
تحلیل آماری امواج گرمایی در دامنه های جنوبی البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تبیین فراوانی، توزیع زمانی، استمرار امواج گرمایی و شناسایی روند رخداد آن در دامنه های جنوبی البرز مرکزی است. بنابراین با استفاده از روش های آماری و داده های دمای بیشینه روزانه ایستگاه های همدیدی تهران (مهرآباد)، قزوین و سمنان برای دوره آماری 30 ساله (2016-1986) مشخصه های ذکر شده استخراج گردید، در گام نخست برای شناخت میزان تغییرپذیری و آگاهی از روند ماهانه دماهای بیشینه در دوره مورد پژوهش از روش ناپارامتری من کندال استفاده گردید. در ادامه برای شناسایی شدت، دوام و بسامد رخداد امواج گرمایی از نمایه های صدک (95. 98) و انحراف نرمال شده دما (NTD) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که فراوانی موج های گرمایی کوتاه مدت بیشتر بوده است. بیشترین فراوانی مربوط به امواج 2 روزه بوده، و به ترتیب ایستگاه های تهران (مهرآباد)، سمنان و قزوین فراوانی رخداد بیشتری دارند. بیشترین فراوانی رخداد سالانه به ترتیب در ایستگاه تهران (11موج در سال 2010)، در سمنان (9 موج در سال 2015) و قزوین (7 موج در سال 2015) شناسایی شد. بالاترین فراوانی ماهانه رخداد امواج گرمایی در ماه های ژوئن و سپتامبر ثبت شده است. بیشترین تداوم (15 روزه) در ماه مارس 2008 با روش صدک در ایستگاه مهرآباد بدست آمد. در روش انحراف نرمال شده دما در سال 2008 به صورت یک موج گرم (12روزه) محاسبه شد. بالاترین فراوانی سالانه رخداد اموج گرمایی در هر سه ایستگاه در سال 2015 رخداد داده است. واکاویی روند حاکی از افزایش رخداد امواج گرمایی در دوره سرد سال بوده، اما در دیگر فصل ها روند تغییرات معنی داری بدست نیامد. بطوریکه گویای کاهش شدت سرمای زمستانه در دامنه های جنوب البرز است. نتایج حاصل از دو روش نشان داد که در روش انحراف نرمال شده دما تعداد موج های گرمایی بیشتری نسبت به روش صدک ثبت گردید، ولی با این وجود در روش صدک شناسایی موج های گرمایی در دوره سرد سال نمایان تر بوده است.
مطالعه و بررسی آثار و استقرارهای اشکانی کوهپایه های آبیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۶ بهار و تابستان ۱۳۸۸ شماره ۱۱
69 - 82
حوزههای تخصصی:
بررسی و مطالعه باستان شناختی ارتفاعات شمال شهرستان آبیک به دلیل مشرف بودن بر مسیر موسوم به جاده خراسان و شناخت دقیق چند و چون تطورات و تحولات فرهنگی این منطقه در دوره اشکانی می تواند ما را در درک هرچه بهتر تحولات شمال فلات مرکزی در دوره اشکانی یاری نماید. در نتیجه ، این پژوهش که در قالب فصل اول بررسی باستان شناسی کوهپایه شهرستان آبیک (شامل محدوده شمالی دهستان های زیاران، کوهپایه شرقی و غربی و اقبال شرقی) واقع در شمال فلات مرکزی انجام شد؛ تعداد ۸۹ محوطه باستانی شناسایی گردید که از این میان، تعداد ۳۸ محوطه دارای آثار و مواد فرهنگی دوره اشکانی است. تشخیص و درک کلی الگوی استقراری و مطالعه گونه شناسی سفال منطقه در دوره اشکانی از نتایج مهم این پژوهش است که نشانگر تغییرات جمعیتی یا الگوی پراکنش استقرارها در این بخش از جنوب البرز مرکزی نسبت به دوره قبل و بعد است. ضمن اینکه بیشتر استقرارهای منطقه در این دوره یا روستاهایی کوچک هستند (مانند قلامحله چناسک) و یا بصورت استقرارهای فصلی هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد تا منتج به تصویری از الگوی معیشتی ساکنان این محوطه ها در دوران مورد بحث می گردد. همچنین، شایان ذکر است که فرهنگ مادی منطقه (غالباً سفال) در دوره اشکانی، علاوه بر دارا بودن ویژگی های قوی بومی، متأثر از گستره فرهنگی غرب و شمال ایران است.