فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۶۲۱ تا ۷٬۶۴۰ مورد از کل ۸٬۰۰۹ مورد.
منبع:
پیام باستان شناس دوره ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
97 - 118
حوزههای تخصصی:
کاروانسراها نقش کلیدی در رشد و رونق تجارت، گسترش روابط فرهنگی و اشاعه سنن و ایجاد شناخت و تفاهم فرهنگی در طول تاریخ ایران داشته اند. ایجاد شبکه گسترده کاروانسراها در ایران با معماری خاص و متاثر از اقلیم و زیست محیط، راه حلی بسیار حیاتی برای ایجاد، گسترش و انسجام شبکه های تجاری در داخل ایران شده و این مهم از دوران صفویه با ساخت کاروانسراهای معروف به شاه عباسی در اقصا نقاط ایران، به اوج خود رسید. معماری خاص کاروانسراها و اهمیت و جایگاه آنان در تاریخ معماری ایران تا جایی است که در سال 1402، پنجاه و شش کاروانسرای ایرانی در فهرست آثار میراث جهانی، به ثبت رسیده است. استان کرمان یکی از غنی ترین استان های ایران از لحاظ توالی و تسلسل تاریخی و آثار تاریخی شاخص است که جایگاه ویژه ای در مطالعات باستان شناختی و تاریخ معماری دارد؛ ولی متاسفانه نواحی شمالی آن به ویژه شهرستان انار، کمتر مورد توجه باستان شناسان و پژوهشگران حوزه میراث فرهنگی، قرار گرفته بود. در سال 1399 این شهرستان توسط پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری مورد بررسی قرار گرفت و تعداد 120 اثر مختلف از ادوار گوناگون تاریخی، مورد شناسایی قرار گرفت. بناهای تاریخی جایگاه شاخصی در میان آثار شناسایی شده داشتند و دو کاروانسرای آستانه و بیاض که موضوع مقاله حاضر هستند، در این بررسی شناسایی که در ادامه معرفی می گردند. این دو کاروانسرا به دوره صفوی تعلق داشته و در ادوار گوناگون به خصوص در دوره قاجار و در دوره معاصر مورد مرمت و بازسازی کامل، قرار گرفته اند.
الگوهای استقراری دوران پیش از تاریخ در حوضه آبریز ابهررود(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
استان زنجان و بویژه حوضه جغرافیایی ابهررود، به دلیل قرارگیری در میان سه حوضه فرهنگی – جغرافیایی فلات مرکزی، شمال غرب و غرب ایران یکی از مناطق مهم، اما ناشناخته در پژوهش های باستان شناسی به شمار می رود. ویژگی های اقلیمی، جایگاه خاص جغرافیایی و موقعیت خاص منطقه در کریدور طبیعی فلات مرکزی به شمال غرب ایران سبب شده که این منطقه از دیرباز مورد توجه گروه های انسانی واقع گردد. این موقعیت و وضعیت جغرافیایی به روشنی نشان دهنده اهمیت حوضه آبریز ابهررود در مطالعات باستان شناسی ایران است. با این وجود اطلاعات ما درباره تحولات منطقه در دوران مختلف پیش از تاریخ و کیفیت ارتباط این منطقه با سایر حوضه های فرهنگی بسیار محدود است. از این رو انجام پژوهش های باستان شناختی و بویژه بررسی های منطقه ای بسیار ضروری می نمود. اطلاع و آگاهی از الگوهای استقراری این منطقه می تواند درک و آگاهی ما را از چگونگی تقابل مناطق فرهنگی-جغرافیایی پیرامون فزونی دهد. بر این اساس بررسی های باستان شناسی حوضه آبریز ابهررود طی دو فصل در سال های ۱۳۸۲ و ۱۳۸۴ به انجام رسید و در پی آن آگاهی های ارزشمندی در مورد پیشینه استقرار در منطقه پیش روی ما قرار گرفت. در این نوشتار به نتایج حاصل از بررسی های باستان شناختی حوضه آبریز ابهررود و تحلیل آن ها پرداخته شده است.
کاربرد آمار در علم باستان شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۵ بهار و تابستان ۱۳۸۷ شماره ۹
10 - 24
حوزههای تخصصی:
باید پذیرفت که درجه علمی هر تخصصی به میزان بهره گیری آن علم از ریاضیات و به خصوص آمار بستگی دارد. تا سال ۱۹۵۰ میلادی باستان شناسان اغلب به روش های سنتی گرایش داشتند و استفاده از علوم ریاضی و طبیعی به طور کلی در پژوهش های آنان نقشی نداشت تا این که کشف پروفسور "لیبی" در زمینه تاریخ گذاری به روش کربن۱۴ نشان داد که باستان شناسان برای یافته ها و تفسیر داده های خود باید به علوم دیگر نیز بپردازند. همواره تحلیل مواد فرهنگی، طبقه بندی و نام گذاری از موضوعات مورد توجه باستان شناسان بوده است. در این مقاله، هدف تدوین تاریخچه این فعالیت ها نیست، بلکه ارائه و معرفی روش ها و طرح های پژوهشی آماری در حوزه باستان شناسی و تلاش برای پیاده کردن الگوهای لازم موارد مشابه برای طبقه بندی و نام گذاری مواد فرهنگی است. مواد فرهنگی که در این مقاله بدان خواهیم پرداخت از محوطه "کوکوبودای" ژاپن جمع آوری، طبقه بندی و مورد مطالعه قرار گرفته است و به دوران کهن سنگی تعلق دارد.
کاسه های قیفی شکل عصر مفرغ قدیم منطقه غرب و جنوب غربی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۶ بهار و تابستان ۱۳۸۸ شماره ۱۱
33 - 46
حوزههای تخصصی:
نیمه نخست هزاره سوم ق.م یکی از دوره های مهم باستان شناسی حوزه جغرافیایی زاگرس مرکزی است که علیرغم کمبود و پراکندگی مدارک باس تان ش ناختی (به ویژه در منطقه لرس تان مرکزی)، تغییر و تحولات فره نگی عمیقی در این دوره به وقوع می پیوندد و به نظر می رسد که همین تغییر و تحولات، در نهایت زمینه ساز شکل گیری فرهنگ گودین III (گیان II- IV) می گردد. در این تحقیق گونه ای نادر از سفال های متعلق به نیمه اول هزاره سوم ق.م را مورد مطالعه قرار داده ایم که از دره ها و مناطق جنوبی حوزه زاگرس مرکزی به دست آمده است. این نوع سفال که به نظر می رسد، غالباً در بافت های تدفینی یافت می گردد؛ گونه ای از سفال های متعلق به نیمه دوم دوره آغاز عیلامی (شوش IIIB-c) است و پراکندگی آن در دامنه های جنوبی ارتفاعات زاگرس، حاکی از نفوذ فرهنگ آغاز عیلامی در ربع دوم نیمه اول هزاره سوم ق.م در این حوزه است. از سوی دیگر مطالعات سبک شناسی این نوع سفال، حاکی از تأثیرات عمیق سنت سفالگری فرهنگ آغاز عیلامی در شکل گیری سنت سفالگری فرهنگ گودین III است.
تحلیل سندی پیوندهای «انجمنِ آسیاییِ» پاریس با اعضای ایرانی آن (1237- 1340ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۱)
126 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف: یافتن ردِّپایی از ایرانیانِ عصر قاجار در انجمن علمی شرق شناسی فرانسه که به نام «انجمن آسیایی» (La Société Asiatique) پاریس شهرت دارد.روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش مبتنی بر روش تحقیق تاریخی براساس گردآوری یافته ها و وارسی و مقایسه تطبیقی و تحلیلی اطلاعات نشریه آسیایی (Le Journal Asiatique) و یافتن مستندات روابط میان انجمن آسیایی و اعضای ایرانی آن در نشریه مذکور انجام شده است.یافته ها و نتیجه گیری: صرف نظر از مناسبات سیاسی رجال دوره قاجار با کشورهای اروپایی و به ویژه فرانسه، که در زمان های مختلف دستخوش تغییر می شد، ارتباطات رجال سیاسی ایران و هم چنین ایرانیان اهل فرهنگ و ادب با انجمن آسیایی پاریس پیوسته برقرار بود. این امر نشانه اهمیت فرایند شکل گیری روابط نهادینه شده در حوزه علم و معرفت جدید در داخل و خارج از ایران بود.
بررسی تغییرات جمعیتی و پراکنش مکانی جوامع عصر آهن ایران با رویکرد باستان شناسی محیطی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
33 - 49
حوزههای تخصصی:
در مطالعات باستان شناسی عصر آهن ایران، پرداختن به تعاملات انسان و محیط تا اندازه زیادی مغفول مانده است و با توجه به وقوع نوسانات اقلیمی، طی این دوره فرهنگی، لازم است از این منظر نیز مورد بررسی قرار گیرد. یکی از مهم ترین محدودیت های این مطالعه، کمبود تاریخ گذاری های مطلق و گاهنگاری های نسبی معتبر برای اغلب محوطه های عصر آهن است. همچنین، این محوطه ها که اکثراً ویژگی گورستانی دارند، فاقد قابلیت لایه نگاری فرهنگی هستند. در این پژوهش، فراوانی و پراکنش مکانی اغلب محوطه های گورستانی و استقراری کاوش/ بررسی شده این دوره در مناطق شمال ایران مرکزی، شمال، شمال غربی و غرب ایران طی مراحل سه گانه عصر آهن بر اساس تغییرات اقلیمی مورد تحلیل قرار گرفته اند. پژوهش های دیرین اقلیم در منطقه جنوب غربی آسیا نشان دهنده افزایش خشکی آب و هوا در عصر آهن II (۸۰۰ –۱۲۵۰ ق.م.) هستند. بنابراین، به نظر می رسد کاهش جمعیت در برخی مناطق و جابه جایی های جوامع انسانی وهمچنین، نظام معیشتی عمدتاً کوچ رو گله داری طی عصر آهن در ارتباط با رویدادهای اقلیمی خشک بوده اند.
Arrow Guides in Iran: History, Construction, and Techniques(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
۲۲۰-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
A study of the arrow guide or nāvak in Iran. It covers the technical aspects of arrow guides and how they may have entered Iran. In Persian, arrow guides are called nāvak and their projectiles are called tīr-e nāvak. However, sometimes nāvak is used for the arrow as well, and even the bow. It also covers how outside cultures viewed Iran as a source of innovation in the further development of these devices. In Arabic they are called majrā and this is the term most familiar in the west due to two important translations of Arabic archery manuals into English, Arab Archery and Saracen Archery, but they were mentioned earlier as nāvak in an English translation of part of the Hidāyat ar-Rāmī, where they were mistakenly described as crossbows. Essentially, an arrow guide is a partially closed tube used with a bow to shoot a short arrow drawn much farther than its length would normally allow. This produces a projectile that has increased velocity and less friction through the air than a regular arrow. The arrow guide has had a long history in Iran, probably entering in the last years of the Sasanian Dynasty, surviving the Arab conquest and persisting until the gradual takeover by firearms. It was fertile ground for invention with many variations being spread across the Islamic world. The persistent association with Iran in Arabic archery manuals reflects the perception that much of its development was tied to Persian users. Here, Persian and Arabic sources are examined. Reference is made to original artefacts and reconstructions.
میزان مطابقت عناصر توصیفِ اسناد در آرشیوهای اسناد تاریخی ایران با استاندارد ملی توصیف آرشیوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۹)
134 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف : بررسی عناصر توصیف اسناد در هفت آرشیو اسناد تاریخی ایران و تطابق آن ها با استاندارد ملی توصیف آرشیوی. روش/ رویکرد پژوهش : روش این تحقیق مطالعه کتاب خانه ای و پیمایش توصیفی با کار میدانی است. جامعه موردمطالعه پژوهش کده تاریخ معاصر؛ سازمان کتاب خانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی؛ بخش خطی کتاب خانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران؛ کتاب خانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی؛ اداره اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه؛ سازمان اسناد و کتاب خانه ملی؛ مؤسسه کتاب خانه و موزه ملی ملک بوده است. یافته ها و نتیجه گیری : از بیست وشش عنصر توصیف اسناد در استاندارد ملی توصیف آرشیوی دو عنصر «شرایط حاکم بر بازتولید» و «یادداشت انتشارات» در هیچ یک از آرشیوها استفاده نشده است. از بیست وچهار عنصر دیگرِ استاندارد ملی به صورت مستقیم، یا درج در یادداشت یا در فرم های جداگانه بهره برداری شده است که عبارت اند از: از هشت عنصرِ «سطح توصیف»؛ «سابقه آرشیوی»؛ «ارزش یابی، امحاء و جدول زمان بندی»؛ «نظام تنظیم»؛ «گسترش های آتی»؛ «بازیابگرها»؛ «واحدهای مرتبط با توصیف»؛ «قواعد یا قراردادها» فقط در معاونت اسنادِ سازمان اسناد و کتاب خانه ملی استفاده شده است. همه آرشیوها از شش عنصر «کد(های) ارجاع»؛ «عنوان»؛ «تاریخ(ها)»؛ «زبان/خط»؛ «یادداشت آرشیودار»؛ و «تاریخ(های) توصیف ها» بهره برده اند. از ده عنصر باقیمانده، در برخی از آرشیوها استفاده شده است. تعداد سی ویک عنصر خارج از استاندارد ملی و براساس نیازهای سازمانی تعریف شده اند. به علت نبود نیروی متخصص آرشیو در اغلب آرشیوهای موردمطالعه، استاندارد اجرا نشده است و نایکدستی در توصیف اسناد دیده می شود.
تحلیل پایداری فضاهای زیرزمینی دستکند باستانی (مطالعه موردی: شهر زیرزمینی نوش آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای زیرزمینی باستانی مجموعه ای از فضاهای حفرشده به صورت سُنتی در خاک و سنگ است که به دلیل قدمتشان ارزش فرهنگی و تاریخی بالایی دارند، لذا بررسی پایداری و حفظ و نگهداری آن ها بسیار مهم و ضروری است. هدف از انجام این پژوهش بررسی پایداری شهر زیرزمینی اُویی نوش آباد به عنوان یکی از بزرگ ترین شهرهای دستکند باستانی در جهان و از مراکز معروف گردشگری ایران است. بدین منظور، در مرحله اول با نمونه برداری و انجام آزمون های آزمایشگاهی، جنس مواد دربرگیرنده حفریه ها تعیین و سپس ویژگی های ژئوتکنیکی و رفتار مکانیکی آن ها مشخص شده است. در مرحله دوم، بر اساس روش عددی اجزای محدود و استفاده از نرم افزار Plaxis2D، با مدل سازی بخشی از فضاهای قابل دسترسی برداشت شده در این منطقه (سه مقطع عرضی در طول راهروی اصلی)، تحلیل استاتیکی تنش-جابه جایی انجام شده و در نهایت فاکتور ایمنی بررسی شده است. نتایج آزمایشگاهی این مطالعه نشان می دهد که جنس خاکِ دربرگیرنده شهر زیرزمینی از نوع رُس غیرآلی با خاصیت خمیری است. همچنین نتایج مدل سازی نشان می دهد که اگرچه افزایش سطح مقطع حفریه، باعث کاهش فاکتور ایمنی و افزایش مقادیر تنش و جابه جایی اطراف حفریه شده است، با توجه به مقادیر خیلی کم، میزان جابه جایی به دست آمده حفریه ها (در حد چند میلی متر) و فاکتور ایمنی بزرگ تر از یک، در شرایط فعلی راهروهای اصلی از پایداری نسبتاً مناسبی برخوردار است. توجه به دستاوردهای این پژوهش می تواند گامی موثر در راستای تأمین ایمنی بازدیدکنندگان از این مکان و توسعه پایدار منطقه باشد.
تپه نظام آباد و جایگاه آن در ری پایان دوران کلاسیک و آغار دوره اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس دوره ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
35 - 47
حوزههای تخصصی:
با گذار از دوره ساسانی به دوران اسلامی فرهنگ و هنر ایران همچنان به اسلوب پیشین ادامه یافت و کمتر تغییری در آن رخ داد. یکی از محوطه های کلیدی باستان شناختی در کنار بنای تپه حصار دامغان و چال طرخان که دوران گذار از ساسانی به اوایل دوران اسلامی را به خوبی به نمایش می گذارد تپه نظام آباد است. به رغم این اهمیت تاکنون موقعیت این تپه در پرده ای از ابهام قرار داشته و بیشتر پژوهشگران آن را در نزدیک ورامین یا ری قید نموده اند. با این وصف با توجه به عکسی که ارنست هرتسفلد در سال 1925 از تپه نظام آباد گرفته می توان از نظر ریخت شناسی آن را بازشناخت. تپه نظام آباد در حاشیه جنوب غربی شهر تهران کنونی واقع شده است. ما در این مقاله با معرفی این تپه سعی داریم اهمیت آن را نشان دهیم تا برای اقدامات پژوهشی آتی برنامه ریزی مناسبی صورت پذیرد. خوشبختانه امروزه کمترین دخل و تصرفی در این تپه در جنوب شرقی شهرستان اسلامشهر صورت گرفته است و هرچند که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است اما تعیین عرصه و حریم نشده است. با توجه به اهمیت گچبری های منحصر به فردی که از این تپه در موزه ها وجود دارد باید برای حفاظت از تپه اقداماتی صورت پذیرد.
لایه نگاری در گمانه یک تپه برج نیشابور، رویکردی تفسیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۵ پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۱۰
1 - 18
حوزههای تخصصی:
لایه نگاری از روش های پایه در باستان شناسی میدانی است. هدف عمده از لایه نگاری گردآوری اطلاعات برای گاهنگاری نسبی و پیشنهاد توالی است. در این مقاله اطلاعات لایه نگاری در گمانه یک تپه برج نیشابور که در منطقه ای از نظر مطالعات پیش از تاریخی ناشناخته واقع شده، ارائه شده است. همراه این اطلاعات و با رویکردی نظری، دو واقعیت در ارتباط با لایه نگاری طرح و بحث شده اند. واقعیت نخست: لایه سطحی و سطحی بودن لایه ها است. در این بحث گردآوری اطلاعات در مورد امکان تاثیر پذیرفتن هریک از لایه ها طی ساخت و ساز لایه های رویشان مورد بحث قرار گرفته و نمود مادی چنین تأثیری ارزیابی شده است. واقعیت دوم: عامل اصلی سازمان دهنده به بقایا، ساختارها و نهشته های هر لایه است. عامل اصلی سازمان دهنده به لایه، تفسیر باستان شناس بر اساس بافتار لایه، در هنگام لایه نگاری است. بر مبنای واقعیت دوم چارچوبی برای ارزیابی اصالت هر لایه و اطلاعات آن متناسب با هدف لایه نگاری و پژوهش میدانی پیشنهاد می شود. در نظر داشتن واقعیت های یاد شده در فرآیند لایه نگاری امکان واقع نمایی گاهنگاری و توالی را فراهم کرده و زمینه گردآوری اطلاعات پایه برای تحلیل فرآیند شکل گیری لایه ها و براساس آن فرآیند شکل گیری استقرار بر مبنای لایه ها و گمانه ها را مهیا می کند. اطلاعات گمانه یک لایه نگاری در استقرار برج نیشابور نشان می دهد که موقعیت گمانه طی اواخر دوره مس سنگی و اوایل دوره مفرغ مورد استفاده قرار گرفته است. رویکرد تفسیری و دو واقعیت طرح شده در بافتار نظری زمینه ارائه تفاسیری در مورد موقعیت گمانه یک را فراهم کرده است. وجود نهشته های آبرفتی در لایه های پایینی، وجود دو برآمدگی استقرار دوره اوایل مس سنگی در محدوده گمانه و حاشیه ای بودن موقعیت گمانه نسبت به استقرار در اکثر دوره ها از جمله تفاسیر ارائه شده است.
تبیین ترویج سبک زندگی غیراسلامی در دوره پهلوی دوم براساس اسناد و روزنامه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی فکری حکومت پهلوی دوم اشاعه و ترویج سبک زندگی غیردینی بود. حاکمیت با بهره گیری از همه ظرفیت ها و ابزارهای موجود به ویژه با استفاده از مطبوعات و روزنامه ها، به دنبال تغییر هویت دینی و گسترش فرهنگ غرب گرایی و غیردینی بود. رسانه ها و مطبوعات مهم ترین ابزار حاکمیت برای ترویج و اشاعه سبک زندگی غیردینی بودند. در این دوره، مطبوعات به ویژه روزنامه اطلاعات و آیندگان، پرچمدار انجام این رسالت بودند و در راه نیل به این هدف، از هیچ اقدامی فروگذار نکردند. این پژوهش با هدف بررسی ترویج سبک زندگی غربی و غیراسلامی بر اساس اسناد و روزنامه های دوره پهلوی دوم صورت گرفته است. برای بررسی موضوع، این فرضیه به آزمون گذاشته شده که «روزنامه ها و مجلات ابزار اصلی حاکمیت برای فرهنگ سازیِ زندگی با سبک غربی و غیراسلامی در دوره پهلوی دوم» بودند. یافته های پژوهش نشان می دهد در دوره پهلوی دوم، گرایش و تمایل به زندگی غربی شدت یافت و علت اصلی آن، این بود که حاکمیت به طور آگاهانه و هدفمند به دنبال تغییر اندیشه و سبک زندگی مردم بوده و سعی در ترویج سبک زندگی غیردینی داشته است. همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد که این دوره، زمان اوج گرفتن اندیشه و تفکر غرب گرایی در جامعه بوده است، به طوری که همه ابزارها و عناصری که تحت کنترل و اداره حاکمیت بودند، به طور هماهنگ و یکپارچه سبک زندگی غیردینی را ترویج می کردند. از این رو مسائل و اتفاقات جامعه ایرانی، بر سبک زندگی مردم تأثیر نهاده و آنها را به سمت زندگی غرب گرایانه سوق می داد.
رییس طبقه روحانیت زرتشتی و جایگاه او در نظام سیاسی دوران ساسانی
منبع:
Caspian, Volume ۲, Issue ۳, January ۲۰۲۵
29 - 46
حوزههای تخصصی:
روحانیان زرتشتی یکی از مهم ترین نهادها و طبقات دوران ساسانی بودند که تقریباً برای خود حق مداخله در تمامی شئون زندگانی مردم را از پایین ترین سطوح تا عالی ترین سطوح این جامعه قائل بودند. باوجوداین به درستی شناخته نشده اند و مجهولات بسیاری درباره آنها وجود دارد. درمقاله پیش رو که اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و روش پژوهش آن توصیفی-تحلیلی است، در دو بخش در جهت روشن ساختن گوشه هایی از وضعیت این طبقه مهم به پژوهش پرداخته شده است. در بخش نخست این باور به چالش کشیده شده است که رییس طبقه موبدان زرتشتی حق عزل شاهان را دارا بوده و در مسئله تعیین شاه تأیید نهایی با او بود و در بخش دوم با نگاهی به چگونگی ارتباط میان روحانیان زرتشتی و مبلغان روبه افزایش مسیحی نشان داده شده که عملاً دین زرتشتی که دین رسمی شاهنشاهی هم بود بازیچه دست سیاست و سیاستمداران دوران ساسانی بوده است و روحانیان و به ویژه رییس و بزرگ آنها گاه برخلاف مصالح مذهبی برای حفظ منافع طبقه ممتاز جامعه، که خود هم جزوی از آن بود، از دغدغه های مذهبی و دینی صرف نظر می کرد.
بررسی و تحلیل باستان شناختی آثار و استقرارهای دوره اشکانی حوضه آبریز قزل اوزن در محدوده شهرستان ایجرود(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
51 - 79
حوزههای تخصصی:
شهرستان ایجرود واقع در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی ، دارای ویژگی هایی است که شناخت کم و کیف محوطه های باستانی آن در دوره اشکانی، می تواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی این دوره، در غرب و تا حدی شمال غرب کشور یاری دهد. این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن وضعیت، تغییرات و تطورات فرهنگی منطقه در دوره اشکانی انجام پذیرفت؛ در این راستا بررسی حوزه جغرافیایی دهستان گلابر و بخش شمال غربی رودخانه ایجرود در دهستان ایجرود پایین، طی دو فصل انجام شد. نتیجه این بررسی ها، شناسایی جمعاً ۱۰۰ محوطه باستانی (۶۸ محوطه در دهستان گلابر و ۳۲ محوطه در بخش شمال غربی دهستان ایجرود پایین) بود که از این بین، ۳۵ محوطه دارای آثار اشکانی است. مطالعه گونه شناسی سفال اشکانی منطقه و نیز درک و دریافت کلی الگوی استقراری محدوده بررسی در این دوره، از نتایج مهم این پژوهش است که بر اساس آن ها مشخص گردید در دوره مذکور استقرارها نسبت به دوره قبل (هخامنشی) از نظر تعداد، افزایش چشمگیری داشته و حتی استقرارهای دوره بعد (ساسانی) به اندازه دوره اشکانی نیست؛ این نشانگر تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها نسبت به دوره قبل است. همچنین، مشخص شد که بیشتر استقرارهای منطقه، روستاهای کوچک و تعداد کمی روستاهای بزرگ هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد. به نظر می رسد، فرهنگ مادی منطقه در دوره اشکانی، ضمن دارا بودن برخی ویژگی های بومی-محلی که آن را از سایر مناطق غرب و شمال غرب کشور تا حدی متمایز می کند، نهایتاً بخشی از گستره فرهنگی غرب و شمال غرب کشور است.
مؤلفه های تاریخ نگاری جمهوری آذربایجان و تاریخ نگاری محلی شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشکیل جمهوری آذربایجان در واپسین دهه قرن بیستم و سیر هویت یابی با استفاده از تاریخ و تاریخ نویسی متفاوت درباره گذشته مشترک چندهزارساله با ایران، چالش هایی را متوجه تاریخ نگاری محلی مناطق شمال غرب ایران با تأثیرپذیری از آثار منتشرشده در آن کشور کرد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی این مسئله است که تشکیل کشوری مستقل با اشتراکات تاریخی، زبان و فرهنگ مشترک با مناطق شمال غرب ایران با نام جمهوری آذربایجان و رویکردهای تاریخ نگاری آن چه تأثیرات و پیامدهایی بر تاریخ نگاری محلی استان های ترک زبان شمال غرب ایران داشته است. به نظر می رسد شکل گیری کشوری به نام جمهوری آذربایجان و تاریخ نگاری رسمی آن در راستای ایجاد هویت ملی با استفاده از قرائت خاصی از تاریخ و مؤلفه های ناشی از آن در موضوعاتی مانند واژه آذربایجان، ریشه، حدود، آذربایجان شمالی و جنوبی، سابقه باستانی حضور ترکان و حکومت های ترک در منطقه، تکیه بر زبان ترکی، تحولات سیاسی جمهوری آذربایجان و مناقشات آن و تاریخ عمومی ترک بر تاریخ نگاری محلی در استان های ترک زبان، تأثیرات محسوس و نامحسوس چندی داشته است.
مهرهای سبک آشوری راه ابریشم و ارتباط آن با روابط ایران و بین النهرین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۷ پاییز و زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
77 - 90
حوزههای تخصصی:
در این مقاله در ابتدا چند مهر از قزوین، یک مهر از کرمانشاه و یکی دیگر از زنجان توصیف و با مهرهای مشابه مقایسه شده است. سپس به ارتباط احتمالی آن با مسائل تاریخی عصر آهن III در فلات ایران و همچنین، مسئله تجارت و جغرافیای تاریخی بررسی شده است. عناصر ترکیبی هنرهای محلی، لرستان و نشانه هایی از سبک مهر سازی ایلام و نیز تفاوت های جزئی با هنر آشور حاکی از بومی بودن مهرهای مذکور هستند که در نتیجه ارتباط سیاسی-نظامی و تجاری گسترده فلات ایران با بین النهرین ویژگی های آشوری (آشور نو) نفوذ زیادی در سبک این مهرها داشته است.
زن خنیاگر بر اساس شواهد به دست آمده از تدفین گورستان عصر آهن گوهر تپه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
23 - 38
حوزههای تخصصی:
موسیقی نوعی رفتار انسان تلقی می شود که از نظر تأثیر بسیار نیرومند است. موسیقی را باید اولین ابزار بیان غریزی انسان دانست. آن چه که مسلم است انسان از همان آغاز آفرینش برای توصیف حالت های درونی خویش از رقص و آواز استفاده می کرده است. موسیقی در تاریخ ایران باستان سابقه ای بسیار طولانی دارد. بررسی آثار و مدارک نشان دهنده جایگاه والای موسیقی در ایران باستان است و موسیقی در تشریفات مذهبی ایران نقش موثری داشته است. هدف از این پژوهش، شناخت ابزار و ادوات موسیقی دوران باستان به ویژه ساز مکشوفه از گورستان عصر آهن گوهر تپه و اهمیت نقش زن در خنیاگری و موسیقی است. با توجه به کاوش ها و بررسی هایی که در محوطه های عصر آهن منطقه مازندران و گیلان صورت گرفته، تا به حال چنین سازی به دست نیامده است. زیرا این ساز از شاخ گاو ساخته شده و قسمت انتهای آن که از فلز نقره است با هفت میخ به بدنه ساز پرچ شده است. در کنار این تدفین علاوه بر ساز فوق ماسکی از جنس مفرغ، زیورآلات، اشیای فلزی، مهره های لاجورد و تعدادی ظروف سفالین کشف گردیده که نشان دهنده جایگاه والای شخص متوفی و نقش زن در خنیاگری و موسیقی عصر آهن ایران است. این پژوهش با روش تحلیلی – تجربی و با استفاده از مطالعات میدانی صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد ساز مکشوفه از گوهر تپه که شبیه به ساز نی است، جزو سازهای بادی محسوب می شود که از قدیمی ترین سازهای دوران باستان بوده است.
کاربرد پسوندها در زبان سغدی و سنجش آن با زبان یغنابی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۷ بهار و تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۳
107-116
حوزههای تخصصی:
زبان سغدی یکی از زبان های ایرانی میانه شرقی است که از آن گنجینه ای پربار از متون و واژگان بجای مانده است. شوربختانه، با آن که سغدی روزگاری به عنوان یک زبان میانجی در طول جاده ابریشم روایی داشته، امروزه تنها گویشی از آن در بخش کوچکی از تاجیکستان در دره یغناب به عنوان زبان یغنابی به جای مانده است. در این نوشتار کوشش گردیده، نخست پیوند زبان سغدی از نگر ساخت واژه اعم از این که یک واژه بسیط است یا مشتق یا مرکب با دیگر زبان های ایرانی مانند اوستایی، فارسی میانه و... نشان داده شود و سپس، به گونه ای اختصاصی زبان سغدی با یغنابی دربخش واژگان مشتق پسونددار از نگر دگرگونی های دستوری و معنایی که یک واژه ساده در پیوند با پسوند پیدا می کند، مورد بررسی و سنجش قرار گیرد.
بازشناسی، توسعه و بهبود سایت موزه های باستان شناسی، بر پایه نظریات و با استفاده از مدل سوات (SWOT) درتجارب داخلی و خارجی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
115 - 137
حوزههای تخصصی:
در ایران محوطه های باستان شناسی بسیاری وجود دارد که به دلیل بی توجهی و عدم رسیدگی در معرض آسیب قرار گرفته اند. این معضل به تخریب آثار ارزشمند و به تبع آن، به ازبین رفتن تاریخ، عملکرد و کالبد آثار می انجامد. سایت موزه ها می توانند در تحقق هدف حفاظت جامع، توسعه فرهنگی و تاریخی مکان و نیز استفاده بهینه از ظرفیت های محوطه بسیار کارآمد باشند. هدف این پژوهش، بازشناسی شاخص های مهم در چارچوب نظری منعطف در جهت ایجادسایت موزه بر مبنای رویکرد حفاظتی و گردشگری است. برای این منظور، در مرحله اول با مروری بر ادبیات و نظریات ارائه شده در این حوزه و پیشینه سایت موزه ها در جهان، به ضرورت ایجاد سایت موزه و توجه به محوطه های باستان شناسی پرداخته شد. سپس، در مرحله دوم، با مستند سازی دو تجربه خارجی و دو تجربه داخلی به بررسی و تحلیل آنها با روش سوات، زمینه ارتقای دانش نظری در عرصه ساخت سایت موزه ها فراهم آمد تا با تکیه بر این دانش بتوان سیاست های کارآمدتری اتخاذ کرد. روش کار در این مقاله توصیفی، تحلیلی است و نتایج پژوهش نشان داد که یکی از موثرترین راه های حفاظت از محوطه ها و شناساندن تاریخ و فرهنگ آنها، ایجاد سایت موزه ای است که بتواند از محوطه باستان شناسی و ارزش های آن حفاظت کرده و در عین حال با جذب مخاطبان عمومی، متخصصان و با استفاده از روش های نوین و کارآمد این محوطه ها را مدیریت کرده و از آنها بهره برداری کند.
بررسی موضوع تهیگی در آیین بودا بنا بر متنی ختنی از کتاب زمبسته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۹
151 - 164
حوزههای تخصصی:
مطالعه زبان های ایرانی باستان و میانه نقش به سزایی در روشن سازی آداب، فرهنگ و اوضاع سیاسی و اجتماعی، نیز پندارها و باورهای مردم ایران باستان دارد. شناخت فرهنگ ایران باستان و پیشینه زبان فارسی، به ویژه در زمینه واژگان تنها از طریق فارسی باستان و فارسی میانه، که فارسی نو ادامه آن ها است، کافی نیست بلکه بررسی علمی و تجزیه و تحلیل دیگر زبان های ایرانی از دوره باستان تا دوره نو ضروری است. از این میان زبان ختنی از زبان های ایرانی میانه شرقی است که مطالعه و بررسی آن در سده اخیر، به سبب ویژگی های زبانی و غنای فرهنگی و پیوستگی آن با آیین بودایی و زبان و ادب سنکسریت، گسترش چشم گیری یافته است. این زبان در ختن رواج داشته که پایگاه آیین بودا نیز بوده است. در این پژوهش به معرفی سرزمین ختن، زبان ختنی و جایگاه آن در میان زبان های ایرانی،معرفی کوتاه کتاب زمبسته (Zambasta) که مجموعه ای از آموزه های دین بودا به زبان ختنی را در بر دارد، وزن شعر در زبان ختنی، تاریخچه مختصری از بودایی گرایی در ایران و مسأله تهیگی در آیین بودا پرداخته شده است.