فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۵۶۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی پیوند ناهمسان همسری فرهنگی و اختلافات زناشویی در میان زنان شاغل و خانه دار، به روش پیمایشی و با استفاده از نظریه هم سان همسری انجام گرفته است. داده های پژوهش از میان 284 زن همسردار و با بهره گیری از پرسش نامه گردآوری شده و برای تحلیل داده ها، آزمون تحلیل واریانس دو طرفه به کار رفته است.نتایج پژوهش نشان می دهد که میان میزان اختلاف زناشویی و ناهم سانی فرهنگی در تفاوت باورهای مذهبی همسران و سنتی بودن خانواده، پیوندی معنادار وجود دارد، هم چنین، میان تفاوت در باورهای مذهبی همسران و میزان اختلاف زناشویی، در میان دو گروه زنان شاغل و خانه دار، نیز تفاوتی معنادار وجود دارد، به گونه یی که این متغیر در ایجاد اختلاف زناشویی در میان آزمودنی های شاغل، بیش از خانه دار است. میان سنتی بودن خانواده در حوزه انتخاب همسر و میزان اختلاف زناشویی در میان دو گروه زنان شاغل و خانه دار هم تفاوتی معنا دار وجود دارد و آزمودنی های خانه دار دارای خانواده سنتی، اختلاف زناشویی بیش تری، نسبت به زنان شاغل، داشته اند. درباره فرضیه های زمینه یی، میان میزان اختلاف زناشویی و متغیرهای سن ازدواج، مدت زناشویی، و اختلاف سنی با همسر، میان دو گروه زنان شاغل و خانه دار، تفاوتی معنادار دیده نمی شود.
واکاوی کیفی چالش های ایفای هم زمان نقش های دانشجویی و خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه ی ایران در دهه های اخیر شاهد مشارکت گسترده ی زنان در آموزش عالی است. این شرایط جدید ایفای نقش های متعددی را به آنها تحمیل کرده و به همان نسبت که منشأ بهبود کیفیت زندگی آنها شده است، آنها را با چالش های جدیدی برای هماهنگی وظایف خانه و خانواده با تکالیف تحصیلی مواجه کرده است. از این رو ضرورت دارد ابعاد مقوله ی تعارض نقش خانوادگی و تحصیلی زنان و علل پیدایی این تعارضات و نحوه ی مواجهه ی دانشجویان با این چالش ها در یک مطالعه ی کیفی بررسی شود. بدین منظور 22 دانشجوی زن متأهل در مقاطع ارشد و دکتری بر اساس نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع مشارکت کنندگان انتخاب شدند و مصاحبه های نیمه ساختاری، به صورت انفرادی و رودررو با آنها انجام شد. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که عملکرد نامناسب نظام آموزشی، فشار نقش مادری و فرزندپروری، فشار نقش همسری، ضعف حمایت خانواده و نقش منفی خانواده، جزء شرایط علی تعارض نقش تحصیلی با نقش خانوادگی دانشجویان متأهل است. کاهش حس کنترل بر زندگی، فرسودگی تحصیلی، تضعیف صمیمیت زناشویی و کاهش ظرفیت روانی، پیامدهای پدیده ی تعارض نقشی است. مصاحبه شوندگان دو استراتژی سازگاری مثبت و منفی را در مواجهه با این تعارض اتخاذ کرده اند. مقوله ی هسته ای استخراج شده از این مطالعه، غفلت نظام آموزش از نهاد خانواده است.
زن؛ موانع و مشکلات
بررسی آموزش خانواده به شیوه شناختی - رفتاری بر رضایتمندی زناشویی والدین 88- دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی ناحیه 2 شیراز در سال تحصیلی 87
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تاثیر آموزش های شناختی – رفتاری بر میزان رضایت زناشویی زوجین مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش 30 زوج ( 60 زن و مرد ) از بین کلیه ی والدین دانش آموز دختر مدارس ابتدایی ناحیه ی 2 شیراز در سال تحصیلی 87-88 که داوطلب شرکت و دارای شرایط لازم بودند، انتخاب و به روش تصادفی خوشه ای در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. پرسشنامه ی رضایت زناشویی انریچ پیش از شروع آموزش های شناختی و رفتاری در مورد هر دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش 15 ساعت ( 5 جلسه سه ساعته ) تحت آموزش های شناختی – رفتاری استخراج شده از محتوای پرسشنامه ها قرار گرفتند. در این مدت بمنظور حذف اثر آزماینده، گروه کنترل تحت آموزش های نا مربوط قرار داشت. ( آموزش هایی غیر از آموزش خانواده، مانند روش تربیت درست فرزندان و غیره ) پس از پایان دوره ی آموزشی دوباره پرسشنامه ی رضایت زناشویی در مورد هر دو گروه اجرا شد و با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس دو سویه، یافته های بدست آمده از اجرای بار دوم پرسشنامه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش های شناختی – رفتاری موجب افزایش رضایت زناشویی زوجین می گردد و در سطح 05/0 معنی دار است. به بیان دیگر، آموزش خانواده به صورت معنی داری موجب افزایش رضایت زناشویی شده است و معلوم شد که جنسیت زوجین تاثیری بر میزان اثر بخشی آموزش های شناختی ندارد
بررسی تأثیر اعتیاد به فناوری های نوین ارتباطی (اینترنت و ماهواره) بر از هم گسیختگی خانوادگی در شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درحالی که اغلب ازدواج ها با عشق شروع می شود و زوجین قصد دارند به یکدیگر احترام بگذارند، در طول زمان، مسائلی پدید می آید که جدایی زوجین را در پی دارد یا زندگی مشترک، بدون احساس و عاطفه ادامه می یابد. با توجه به تأثیر فناوری های نوین ارتباطی عصر مدرن بر وقوع چنین پدیده ای، پژوهش حاضر به بررسی نقش اعتیاد به آن فناوری ها (اینترنت و ماهواره) بر از هم گسیختگی خانوادگی (طلاق قانونی و عاطفی) شهروندان شهرکرد می پردازد. مطالعة حاضر از نوع پیمایشی است و روایی مفاهیم موجود در پرسشنامه، از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شده است. جامعة آماری پژوهش، شامل تمامی خانواده های ساکن در شهرکرد در سال 1392 است که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، 236 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. به منظور تبیین رابطة اعتیاد به فناوری های نوین ارتباطی با از هم گسیختگی خانوادگی، علاوه بر اثرگذاری مستقیم، از متغیرهای واسط (تأثیرهای غیر مستقیم) نیز استفاده شده است. به این معنا که ابتدا تأثیر اعتیاد به فناوری های نوین ارتباطی بر هریک از متغیر های واسط و سپس تأثیر هریک از متغیرهای واسط بر از هم گسیختگی خانوادگی سنجیده شده است. نتایج نشان می دهد که بین اعتیاد به فناوری های نوین ارتباطی و تمایل به ارتباط دوستی و جنسی خارج از چارچوب خانواده، گرایش به غرب، تضعیف ارزش ها و کاهش دینداری، افزایش احساس بیگانگی اجتماعی و بی هویتی در جامعه، رابطة مستقیم وجود دارد. از سوی دیگر، تأثیر هریک از متغیرهای فوق، بر از هم گسیختگی خانوادگی نیز مستقیم و معنادار است و این بدان معناست که با افزایش هریک از متغیرهای واسط فوق، بر میزان از هم گسیختگی خانوادگی افزوده می شود. همچنین در رگرسیون چندمتغیره به روش گام به گام، تأثیر استفاده از فناوری های نوین ارتباطی و نیز تمایل به ارتباط دوستی و جنسی خارج از چارچوب خانواده بر از هم گسیختگی خانوادگی معنادار است و این دو متغیر، حدود 68 درصد از تغییرهای مسئلة از هم گسیختگی خانوادگی را تبیین می کنند (683/0R2=).
پیش بینی طلاق بر اساس صفات شخصیتی، اختلالات روانی و ویژگیهای جمعیت شناختیژگیهای جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش مشخص کردن صفات شخصیتی، اختلالات روانی و ویژگیهای جمعیت شناختی پیش بینی کننده طلاق در زوجین شهر تهران بود. طرح این پژوهش از نوع علّی مقایسه ای و روش نمونه گیری خوشه ای بود. به این منظور از بین مجتمع های قضایی خانواده شهر تهران، سه مجتمع به صورت تصادفی انتخاب و از بین زوجین در معرض طلاق مراجعه کننده 60 نفر (30 زوج) انتخاب شدند. برای گروه نمونه زوجین عادی نیز از بین مناطق شهرداری تهران سه منطقه به صورت تصادفی انتخاب، و از طریق سرای محله های آن 30 زوج انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های پنج عاملی شخصیت (فرم کوتاه)، سیاهه نشانه های اختلالات روانی (SCL-90) و جمعیت شناختی در نمونه های مورد نظر اجرا شد. یافته ها نشان داد که از بین ابعاد آزمون پنج عاملی در روان رنجوری، تجربه گرایی و وظیفه شناسی و از بین ابعاد آزمون SCL-90 بجز روان پریشی در دیگر مقیاسها، بین دو گروه تفاوت معنادار وجود داشت (05/0 > P). نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک دو ارزشی نشان داد که متغیرهای افسردگی، افکار پارانوییدی، تعداد فرزندان، میزان درامد و روان رنجوری، قویترین پیش بینی را برای احتمال در معرض طلاق قرار گرفتن زوجین فراهم می کند به این شکل که افزایش افسردگی، افکار پارانوییدی و روان رنجوری احتمال طلاق را افزایش می دهد و افزایش تعداد فرزندان و میزان درامد احتمال طلاق را کاهش می دهد. این یافته ها اهمیت ویژگیهای شخصیتی، اختلالات روانی و عوامل جمعیت شناختی را در پدیده طلاق نشان می دهد.
مقایسه اثر نابرابری های جنسیتی در اشتغال و آموزش بر شاخص توسعه انسانی (1990- 2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین معیار ها برای سنجش توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارند. در جوامع پیشرفته و توسعه یافته ، حضور زنان مؤثر تر و پررنگ تر است. از آن جا که توزیع عادلانه موقعیت ها و منابع میان زنان و مردان موجب رشد اقتصادی و بهره وری بیش تر می شود، بررسی تأثیر نابرابری های جنسیّتی بر شاخص توسعه انسانی، به عنوان معیاری برای سنجش توسعه اقتصادی، ضرورت می یابد. در این پژوهش به کمک داده های تابلویی و روش سیستم معادلات همزمان، با استفاده از نرم افزار استاتا(STATA)، اثر نا برابری های جنسیّتی در آموزش و اشتغال بر شاخص توسعه انسانی و مقایسه بین این دو اثر، در سه گروه کشورهای در حال توسعه، در حال گذار و توسعه یافته طی سال های 1990 تا 2010 بررسی شد. نتایج نشان داد که نابرابری های جنسیّتی در اشتغال و آموزش، بر شاخص توسعه انسانی اثر منفی دارند و نابرابری جنسیّتی در اشتغال بر شاخص توسعه انسانی نسبت به نابرابری های جنسیّتی در آموزش اثر بزرگ تری دارد.
بررسی عوارض و تبعات اعتیاد همسر از طریق مقایسه زنان عادی و زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوارض و تبعات زندگی با همسران معتاد در زنان بود. در این پژوهش مقطعی (علی – مقایسه ای) 200 زن دارای همسر معتاد و 200 زن دارای همسر سالم مطالعه شدند. زنان همسر دارای معتاد در میان سه گروه از زنان دارای همسرِ (زنانی که همسر معتاد آن ها به مراکز درمانی مراجعه می کردند و زنانی که همسر معتاد آن ها در زندان بود، به روش تصادفی و زنان دارای همسر معتاد خیابانی به روش گلوله برفی با پرسش از دو گروه مذکور ) انتخاب شدند. زنان دارای همسر سالم نیز به صورت تصادفی از ساکنان همان مناطقی برگزیده شدند که گروه زنان دارای همسر معتاد انتخاب شده بودند و با درنظر گرفتن همتا بودن آن ها از نظر منطقه محل سکونت، سطح تحصیلات و سن، پرسشنامه در میان آن ها اجرا شد تا حجم نمونه تکمیل شود. نمونه گیری از چک لیست حاوی ویژگی های دموگرافیک و صفات بارز در زنان، پرسشنامه اضطراب و افسردگی (HADS) و پرسشنامه عزّت نفس روزنبرگ در کلیه شرکت کنندگان ثبت شد. نتایج نشان داد که زنان دارای همسر معتاد و گروه شاهد از لحاظ متراژ منزل مسکونی ، بعد خانوار ، متراژ منزل مسکونی پدری فرد ، سطح درآمد خانواده و وضعیت مالکیت منزل مسکونی تفاوت معنادار دارند. زنان دارای همسر معتاد نمرات بالاتری در مقیاس های مربوط به اضطراب، افسردگی و اختلال کلی روانی و نمرات پایین تری در مقیاس مربوط به عزّت نفس نسبت به زنان دارای همسر سالم کسب کردند. همچنین آن ها مشکلات و مسائل رفتاری بیش تری ازجمله مصرف مواد، ارتباط جنسی با فردی غیر از همسر، درگیری عاطفی با مردی غیر از همسر، تجربه خشونت فیزیکی از سوی همسر، افکار خودکشی و اقدام به خودکشی نسبت به گروه شاهد را گزارش کردند. زنان دارای همسر معتاد نسبت به زنان دارای همسر سالم با مشکلات و مسائل رفتاری بیش تری مواجه هستند، پیشنهاد می شود سیاستگذاران در خصوص تدوین برنامه هایی با رویکرد پیشگیری ویژه زنان دارای همسر معتاد اهتمام ورزند.
توضیحی درباره ی عقب ماندگی و انحطاط زن ایرانی
حوزههای تخصصی:
چگونگی آزار جنسی زنان در محیطکار: به کارگیری روششناسی کیفی نظریه داده بنیاد برای بررسی احساس ناامنی زنان در محیطکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه احساس ناامنی زنان در محیط کار با استفاده از رهیافت کیفی (تفسیرگرایی اجتماعی) هدف پژوهش حاضر میباشد، در این راستا با20 نفراز زنان شاغل شهر اصفهان مصاحبه شد. روششناسی پژوهش حاضر روششناسی کیفی است و از تکنیک مصاحبه عمیق و نیمساخت یافته، مشاهده، مشاهده مشارکتی و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نظریه دادهبنیاد استفاده گردید. این روش شامل پنج رویه است و در آخر با استفاده از مقولههای حاصل از سه مرحله کدبندی (باز، محوری و گزینشی) به یک نظریه و یا الگوی پارادایمی دست یافته میشود. یافتههای به دست آمده در قالب شرایط علی، استراتژیها و پیامدها شامل محیطکار، سبک زندگی، شگردهای مواجهه و فرسایش روانی و شغلی است. محیط کار و سبک زندگی (تجلی رفتاری جنسیت زده و نمای ظاهری) باورها و کلیشههای جنسیتی، قدرت نامتوازن از شرایط علی مهم و اثرگذار در به وجود آوردن مسأله ناامنی زنان در محیط کار می باشد.
بررسی اثر بخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر میزان اعتیاد به اینترنت زنان در پی گیری 6 ماهه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی اثر بخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر اعتیاد به اینترنت دانشجویان دختر معتاد به اینترنت دانشگاه های دولتی شهر تهران بود. نمونه شامل 24 دانشجوی دخترمعتاد به اینترنت بود که به تصادف از بین افراد وابسته به اینترنت دانشگاه های دولتی شهر تهران انتخاب شدند.آزمودنی ها به تصادف به دو گروه 12 نفری کنترل و آزمایش تقسیم شدند. پس از اجرای آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ (21 سوالی) برای اعضای هر دو گروه، برای اعضای گروه اول درمان شناختی رفتار گروهی به مدت 10 جلسه 2 ساعته اجرا شد. برای اعضای گروه کنترل درمانی اجرا نشد. پس از اتمام درمان و نیز پس از گذشت 6 ماه آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ مجددا برای هر دو گروه اجرا شد. نتایج با روش تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته های تحقیق نشان داد که درمان شناختی رفتاری گروهی به طور معنی داری باعث کاهش اعتیاد به اینترنت می شود و اثرات درمانی پس از گذشت 6 ماه نیز تداوم دارد.
شناسایی متغیرهای اثرگذار بر ترک تحصیل زودهنگام دختران دوره راهنمایی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نابرابری جنسیتی آموزشی در بخش درودفرامان کرمان شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی نابرابری آموزشی، به عنوان یکی از عوامل مهم تداوم و بازتولید نابرابری های اجتماعی،به ویژه نابرابری جنسیتی می پردازد. نابرابری آموزشی جنسیتی در همه جوامع، از جمله جوامع در حال توسعه و به ویژه مناطق محروم تر آن، از منطقی جداگانه پیروی می کند و دارای کارکردی ویژه است. بر پایه فرض این پژوهش،که با استفاده از نظریه های جنسیتی، مبادله، و انتخاب عقلانی به دست آمده است، برخی از عوامل فرهنگی و اجتماعی، به هم راه محاسبه های عقلانی، سوادآموزی دختران را یک سرمایه گذاری بی باز گشت و بدون توجیه منطقی می نمایاند.پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از پرسش نامه و مصاحبه انجام شده و نمونه آن را نیز 240 نفر از پدران یا مادران خانوارهای بخش درودفرامان کرمان شاه تشکیل می دهد، که انتخاب آن ها به دلیل نبود تناسب شایسته میان سطح سوادآموزی دختران و پسران منطقه صورت گرفته است.نتایج نشان می دهد که نابرابری آموزشی با جامعه پذیری جنسیتی و باور به ایفای نقش جنسیتی (از میان عوامل اجتماعی) و باور به برتری مردان و باورهای قالبی جنسیتی (از میان عوامل فرهنگی) در پدر و مادر، پیوندی معنادار و مستقیم دارد. میان محاسبه های عقلانی پدر و مادر و نابرابری جنسیتی آموزشی نیز پیوندی معنادار دیده می شود. برازش چندمتغیره نشان داد که 30 درصد از واریانس نابرابری جنسیتی آموزشی را عوامل فرهنگی، اجتماعی، و انتخاب عقلانی پدر و مادرتبیین می کند.
فراتحلیل عوامل موثر بر خشونت علیه زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از انتظارهای رو به تحول در مناسبات شخصی در عصر مدرن، خشونت علیه زنان در محیط خانواده و بدل شدن آن به مساله ای اساسی و فرافرهنگی است که از دهه1970 مطالعات بسیاری را برانگیخته است. از اینرو، انجام تحقیقات ترکیبی بسیار مهم است تا عصاره تحقیقات موجود را به روشی منظم فراهم آورد. هدف از پژوهش حاضر، بکارگیری فراتحلیل به منظور تحلیل و ترکیب نتایج مطالعات پیرامون جامعه پذیری جنسیتی و تجربه خشونت در دوران کودکی با خشونت علیه زنان است. با توجه به معیارهای فراتحلیل، 11 مقاله برای جامعه پذیری جنسیتی و 8 مقاله برای تجربه خشونت در دوران کودکی از میان 45 مقاله منتشر شده در پایگاه های اطلاعاتی در سال های 1395-1385 انتخاب و توسط نرم افزار فراتحلیل بررسی شدند. بررسی های اولیه حکایت از ناهمگنی اندازه اثر و عدم سو گیری انتشار مطالعات دارد. همچنین، اندازه اثر جامعه پذیری جنسیتی و تجربه خشونت در دوران کودکی با خشونت علیه زنان به ترتیب 439/0 و 517/0 است که برحسب نظام تفسیری کوهن در حد متوسط و بالا ارزیابی می شود. با در نظر گرفتن جنسیت به عنوان متغیر تعدیل کننده، ضریب در متغیر اول برای مردان (513/0) بالاتر از زنان (422/0) و در متغیر دوم برای زنان (521/0) بالاتر از مردان (490/0) ارزیابی شدند.
هم اندیشی بررسی مسایل و مشکلات زنان؛ اولویت ها و رویکردها
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی زوج درمانی رفتاری-شناختی و هیجان محور بر افسردگی زوج مرد نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد اندیشه: رواسازی خشونت علیه زنان در احادیث مجعول
حوزههای تخصصی:
واکاوی شرایط زمینه ساز قصد و رفتار تک فرزندی در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باروری زیر سطح جانشینی (حدود 2/1 فرزند) از سال 1385 تاکنون در ایران نگرانی هایی را ایجاد کرده است. باروری زیر سطح جانشینی معرف افزایش رفتار تک فرزندی است. بر این اساس سؤال تحقیق حاضر، این است که تفسیر و برداشت زنان و مردان شهر تهران از دلایل و انگیزه های تک فرزندی چیست و چه شرایط و عواملی زمینه ساز این تصمیم هستند. برای پاسخ به این سؤال ها، تعداد 14 مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با نمونه گیری هدفمند با زنان و مردان سنین مختلف در شرف ازدواج، همسردار بدون فرزند، همسردار با یک فرزند زیر 5 سال و افراد در پایان سنین باروری و دارای تک فرزند، ساکن شهر تهران انجام شد. مبنای نظری سؤال ها، نظریه های رفتار برنامه ریزی شده، گذار دوم جمعیتی و تئوری شناختی اجتماعی بود. مصاحبه های عمیق با روش استقرایی کدگذاری باز شده (تحلیل محتوایی متعارف) و کدهای باز بر اساس معانی مشترک ظاهری و مقایسه ی مداوم در قالب زیر طبقه ها و طبقه های فرعی و اصلی دسته بندی شدند. نتایج نشان داد که تصمیم تک فرزندی در واقع یک نوع راه کار یا استراتژی برای ایجاد نوعی تعادل بین شرایط فردی، زناشویی، خانوادگی و محیطی افراد است. این تصمیم حاصل تعامل بین برآیند نگرش ها، احساسات و مهارت های فردی به نفع تک فرزندی، فضای غیرحمایتی تعامل زناشویی برای فرزندآوری، فضای غیرحمایتی خانواده ی گسترده برای فرزن دآوری و فضای غیرحمایتی جامعه برای فرزند آوری است. بنابراین، در راستای تشویق باروری در نظر گرفتن پیچیدگی این تصمیم و رفتار ضروری است. مداخلات می توانند شامل ارتقای امنیت شغلی زنان، ارتقای کیفیت مراکز نگهداری کودکان، فرهنگ سازی هنجار فرزندآوری، افزایش احساس امنیت اجتماعی و اقتصادی خانوارها و تحکیم روابط در خانواده باشد.
تحلیلی بر کیفیت زندگی زنان دچار طلاق عاطفی (مطالعه موردی: شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی کیفیت زندگی زنان دچار طلاق عاطفی است. به این منظور در قالب روش پیمایشی، 340 نفراز زنان شهرکرد در دو گروه نمونه عادی و طلاق عاطفی به دو روش نمونه گیری گلوله برفی و سهمیه ای اتفاقی ساده انتخاب شده و از طریق پرسشنامه به جمع آوری اطلاعات پرداخته شد. یافته های تحقیق نشان می دهد: بین طلاق عاطفی و شش بعد کیفیت زندگی زنان (احساس فردی، روابط خانوادگی، روابط اجتماعی، کیفیت سلامت، رضایت از شرایط محیطی و رضایت از شرایط اقتصادی) رابطه معناداری وجود دارد. همچنین اختلاف رتبه ها در هر کدام از متغیرهای وابسته در دو گروه نیز معنادار بوده است. در نهایت این نتیجه حاصل شد که کیفیت زندگی زنان دچار طلاق عاطفی بر اساس طیف لیکرت، درحد پایین و کیفیت زندگی زنان عادی درحد بالایی است.