مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
اختلالات روان شناختی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رضایت زناشویی در بیماران مبتلا به اختلال عروق کرونر و مقایسه با افراد سالم انجام گرفت.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع مورد- شاهدی است. 50 نفر مبتلا به بیماری اختلال عروق کرونر از بیمارستان شهید مطهری فولاد شهر و 50 فرد سالم از شهر فولادشهر که از نظر متغیرهای تأهل، جنس با گروه بیمار یکسان شده بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق آزمون رضایت زناشویی (IMS) satisfaction Index of marital جمع آوری شدند و با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس با نرم افزار 16SPSS مورد تجزیه و تحلیل گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با کنترل سن و تحصیلات نشان داد که میان نمرات رضایت زناشویی بیماران عروق کرونر و افراد گروه سالم تفاوت معنی داری وجود دارد (87/0 = E، 31/2 = F، 05/0 > P).
نتیجه گیری: رضایت زناشویی بیماران مبتلا به اختلال عروق کرونر پایین تر از افراد گروه سالم بوده است.
مقایسه اثربخشی درمان دارویی متادون و انجمن معتادان گمنام بر اختلالات روان شناختی (اضطراب، افسردگی، استرس) و کیفیت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به مقایسه کیفیت زندگی و اختلالات روان شناختی در دو شیوه تربیتی-آموزشی )انجمن معتادان گمنام) و درمان دارویی (متادون) می پردازد. روش: این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای و نمونه مورد مطالعه شامل 217 نفر( 107 نفر MMTو 110 نفر (NA از معتادان شهرستان شهرکرد بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند برگزیده شده و به دو پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه کیفیت زندگی پاسخ گفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد گروه انجمن معتادان گمنام به لحاظ همه مؤلفه های کیفیت زندگی نسبت به گروه درمان متادون در وضعیت مطلوب تری قرار داشتند. اعضای گروه انجمن معتادان گمنام به لحاظ هر سه شاخص اختلالات روانشناختی در وضعیت بهتری نسبت به گروه درمان متادون قرار داشته وافزایش طول مدت عضویت در انجمن، با افسردگی و درد بدنی کمتر و در مقابل سلامت عمومی بیشتر و نقش هیجانی مثبت تر همراه بود. نتایج: شیوه اجتماع محور در بهبود کیفیت زندگی و کاهش اختلالات روان شناختی کفایت بیشتری داشته و می تواند به عنوان روش مطلوب درمان مورد توجه قرار گیرد.
نقش تصویر بدنی و خودپنداره در پیش بینی اختلالات روان شناختی دانش آموزان نابینا و ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:این مطالعه با هدف بررسی نقش تصویر بدنی و خودپنداره در پیش بینی اختلالات روان شناختی دانش آموزان نابینا و ناشنوا انجام شد. روش:روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان نابینا و ناشنوا بود که در 6 ماهه دوم سال 92 در مدارس راهنمایی شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. تعداد 100 نفر (50 نابینا و 50 ناشنوا) از این دانش آموزان به صورت تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و در محل مدرسه به پرسش نامه های تصویر بدنی، خودپنداره و افسردگی، اضطراب و استرس (دی ای اس اس-21) پاسخ دادند. نتایج با استفاده از ابزارهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها:نتایج نشان داد که بین دو گروه نابینایان و ناشنوایان از لحاظ متغیرهایی مانند مؤلفه های سلامت روان یعنی افسردگی، اضطراب و استرس و همچنین تصویر بدنی و خودپنداره تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0≥ P) و افسردگی، اضطراب و استرس نابینایان بیشتر از ناشنوایان بود (05/0≥ P). همچنین نتایج نشان داد که مدل پیش بینی اختلالات روان شناختی از روی متغیرهای تصویر بدنی و خودپنداره در دانش آموزان نابینا و ناشنوا معنی دار بود (01/0≥ p) و 33/0 از کل واریانس اختلالات روان شناختی دانش آموزان نابینا و 45/0 از کل واریانس اختلالات روان شناختی دانش آموزان ناشنوا به وسیله متغیرهای تصویر بدنی و خودپنداره تبیین شد. نتیجه گیری:این مطالعه تلویحاتی را برای استفاده از مداخلات مبتنی بر تصویر بدنی و خودپنداره در جهت ارتقای سلامت روانی نابینایان و ناشنوایان به دنبال دارد.
نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری و شدت بی خوابی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : بی خوابی، یکی از شایع ترین اختلالات روان شناختی می باشد که سلامت و بهزیستی روانی افراد را به خطر می اندازد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری و شدت بی خوابی انجام گردید. مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی- همبستگی، 210 نفر از دانشجویان دانشگاه صنعتی شاهرود به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. مقیاس سیستم فعال ساز رفتاری/ سیستم بازداری رفتاری (Behavioural Inhibition System/Behavioural Activation System یا BIS/BAS scales)، پرسش نامه دشواری در تنظیم هیجان (Difficulties in Emotion Regulation Scale یا DERS) و پرسش نامه شدت بی خوابی (Insomnia Severity Index یا ISI) در مورد شرکت کنندگان تکمیل گردید. داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی Pearson و تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS و LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: سیستم بازداری پیش بین دشواری در تنظیم هیجان بود که به سهم خود پیش بین شدت بی خوابی نیز می باشد. همچنین، مدل مربوط به نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری و شدت بی خوابی، برازش قابل قبولی را با داده ها نشان داد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از پژوهش، بر اهمیت سیستم های مغزی رفتاری و تنظیم هیجان در بی خوابی تأکید می نماید. همچنین، این سیستم بازداری رفتاری بی خوابی شدیدتری را به واسطه دشواری در تنظیم هیجان به دنبال دارد.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با گروه درمانی مبتنی بر توجه آگاهی بر اختلالات روان شناختی و الگوهای رفتاری دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم پاییز (آبان) ۱۳۹۷ شماره ۶۸
481-490
حوزه های تخصصی:
زمینه: تیپ شخصیتی D یا شخصیت درمانده با دو مؤلفه عواطف منفی و بازداری اجتماعی زمینه ساز اختلالات روان شناختی است. پژوهش این است که آیا گروه درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد با گروه درمانگری مبتنی بر توجه آگاهی بر روی الگوهای رفتاری دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D اثربخش است؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ماندگاری اثر گروه درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد با گروه درمانگری مبتنی بر گاهی بر اختلالات روان شناختی و الگوهای رفتاری دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D اجرا گردید. روش: طرح پژوهش از نوع "پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه گسترش یافته" است. گروه نمونه شامل 45 نفر از دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D بود که بر اساس گمارش و آرایش تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه بالینی ساختاریافته ( SCID-5 )، پرسشنامه های DS-14 (دنولت- 1993) و DASS-42 (لاویبوند و لاویبوند- 1995) استفاده شد. یافته ها: اثربخشی و ماندگاری اثر دو مداخله گروه درمانی بر اختلالات روان شناختی و الگوهای رفتاری دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D ، به صورت معناداری(0/01 P < ) در یک سطح بود. نتیجه گیری : نتایج نشان داد که دو مداخله گروه درمانی به کاهش اختلالات روان شناختی و الگوهای رفتاری دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D انجامید.
مدل چندوجهی اسلامی با هدف شناسایی و درمان اختلالات روان شناختی: مورد مثال اختلال اضطراب منتشر(مقاله علمی وزارت علوم)
با وجود موفقیت های بسیاری که روان درمانگران بالینی در نیم قرن گذشته داشته اند، رویکردهای رایج نمی توانند تمام ابعاد یک اختلال را هم زمان ملاحظه کنند. همچنین این رویکردها از بخش های مهم واقعیت (که از آن به واقعیات غیب یاد می شود) را غفلت کرده اند. براساس پژوهش های قبلی، متغیرهای علوم انسانی رایج، کمتر از متغیرهای شناسایی شده اسلامی، قادر به تبیین و پیش بینی اختلالات روان شناختی هستند. بررسی ها نشان می دهد رویکردهای رایج بر منطق هایی مبتنی هستند که عناصر لازم در تبیین پدیده های انسانی را به صورت بخشی در نظر می گیرند. مدل مختار یعنی مدل چندوجهی شناسایی و درمان اختلالات روان شناختی، ضمن نقد رویکردهای رایج، نشان می دهد برای تبیین اختلالات روان شناختی باید تمام مؤلفه های یک اختلال به صورت کل (قیاسی) احصاء شوند و در تعامل با مؤلفه های ادراکی محقق (منابع شناخت انسان) قرار بگیرند. پژوهش حاضر، ضمن معرفی این مدل که از ویژگی های انعطاف پذیری، جهان شمولی و جامعیت برخوردار است، زمینه را برای ورود متغیرهای دینی درباره اختلالات روان شناختی و مقایسه پذیری اد عا های نظریه های مختلف فراهم می کند.
تاثیر شدت آکنه بر کیفیت زندگی در مبتلایان به اختلال آکنه ولگاریس در زنان و مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
304 - 314
حوزه های تخصصی:
هدف: آکنه به عنوان یکی از عوامل اصلی ناتوانی در جهان، اثرات منفی روانی و اجتماعی عمیقی را ایجاد می کند. هدف این مطالعه، بررسی رابطه کیفیت زندگی و بیماری آکنه است. روش پژوهش: این مطالعه از روش توصیفی از نوع پیش بینی استفاده کرده است. 93 نفر در این آزمون شرکت کردند که در بازه سنی 15 تا 50 سال بودند و با روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. برای شدت ابتلا از مقیاس درجه بندی GAGS استفاده شد. برای تعیین میزان کیفیت زندگی افراد مبتلا به آکنه از پرسش نامه کیفیت زندگی پوستی (DLQI) استفاده گردید. یافته ها: کیفیت زندگی در میان گروه های شدت آکنه نرمال نبود، بنابراین برای محاسبه همبستگی از آزمون کروسکال– والیس استفاده گردید که بیان کرد رابطه ای معنی دار میان این دو متغیر برقرار است (001/0 < P). نتیجه گیری: کیفیت زندگی و آکنه ولگاریس همبستگی بسیار زیادی دارند. باتوجه به فراوانی این اختلال و تأثیر آن بر عملکرد اجتماعی و عاطفی افراد، لزوم بررسی بیشتر جهت پیشگیری و درمان این اختلال نیز امری ضروری است.