فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
227 - 255
حوزههای تخصصی:
قابلیتِ اصلاح و بازپروری زندانیان اعم از زن و مرد پیش فرض غالب جرم شناسی اصلاح زندانیان و لزوم پی ریزی یک برنامه روشمند برای بازگرداندنِ هنجارمند آنها به اجتماع پیشنهاد اصلی آن است. هدف مقاله حاضر بررسی و تحلیلی جامعه مدارانه و مبتنی بر بینش جامعه شناسانه-جرم شناسانه از برنامه و سیاست اصلاح و درمان و قلمرو روش های قابل اجرای آن می باشد. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و مراجعه به جدیدترین آموزه ها در حوزه جرم شناسی اصلاح و درمان انجام شده است. یافته های این تحقیق نشان داد که برنامه اصلاح و درمان زندانیان بالذات متأثر از واقعیات و انتظارات جامعه آزاد بوده و متناسب با تفاوت های فردی و اجتماعی میان زنان و مردان علاوه بر یکسری طرح ها و روش های اجراییِ مشترک، تدابیری مستقل و منحصر به فرد نیز دارد. نتایج تحقیق نشان داد که اجرای یک روش خاص و محدود و نیز اجرای روش های سنتی اصلاحی-درمانی نمی تواند موجبات تغییر رفتار زندانیان را اعم از زن و مرد فراهم آورد. لذا قواعد و مقررات ناظر بر گفتمان اصلاح و درمان در محیط کیفری بایستی متناسب با شرایط و ویژگی های خاص دسته های مختلف زندانیانِ زن و مرد دچار تحول و دگردیسی گردد. باید ضمن بهره گیری از آموزه های اصلاحی عام و مشترک، رویکردها و الگوهایی افتراقی و ویژه نیز در قبال زنان و مردان محکوم مدنظر قرار گیرد تا بتوان بر قابلیت های اصلاحی محیط کیفری و نظام زندانبانی و نیز احتمال بازگشت موفقیت آمیز و هنجارمندانه محکومان به اجتماعِ آزاد افزود.
کنکاش نو در صحت نکاح زوجه امامیه وزوج حنفی
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل فقه و حقوق و جامعه شناسی، نکاح درصورت اختلاف مذهب بین زوجین است. یکی از شاخه های مهم این بحث که امروزه بیش از هر زمان دیگر با آن مواجه هستند، نکاح بین زوجه امامیه و زوج حنفی است، اما با توجه به اینکه نکاح در هر یک از این دو مذهب، ارکان و شرایط متفاوت دارد و صحت نکاح منوط بر آن است. از جمله مذهب حنفی صحت ازدواج را منوط بر وجود شاهد دانسته است درحالی که امامیه چنین رکنی را برای صحت نکاح قرار نداده است. در چنین صورتی زوجه امامیه می تواند با زوج حنیفه ازدواج کند. هدف از نوشتار حاضر بیان حکم نکاح زوجه امامی و زوج حنفی در فقه امامیه و حنفیه است تا با آگاهی سازی بسیاری از مسائلی که نسل جوان به علت عدم آگاهی پیش رو دارند، حل شود. روش، تحلیلی-توصیفی و گردآوری کتابخانه ای است. دستاوردی پژوهش حاضر این است: فقهای امامیه اجماع بر صحت نکاح زوجه امامیه با زوج حنفی را دارند، درصورتی که زوج غیر ناصبی و عدم خوف و ضرر به دین را داشته باشد و فقهای حنفی هرچند که بحث زیادی در این مورد در کتب آنها دیده نمی شود، اما با توجه به نظرات فقهای حنفی، بیشتر آنها بر صحت نکاح قائلند. منتهی در هر دو مذهب باید نکاحی که بر اتفاق آنها است، جاری شود.
تأملی در لزوم عده بر مطلقه عقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظام حقوقی اسلام وقوع طلاق آثار متعددی را برای مطلّق و مطلّقه ایجاد می کند که یکی از این آثار، لزوم عدّه نگه داشتن برای برخی از مطلّقه هاست. مشهور فقها با استناد به آیات و روایات مربوطه برای سه گروه از مطلّقه ها (مطلّقه نابالغ، مطلّقه یائسه و مطلّقه غیر مدخول بها) حکم به عدم لزوم عدّه داده اند. یکی از مسائل چالشی و قابل بحث دراین مورد، لزوم عدّه بر مطلّقه هایی است که بنابر نظر پزشکان متخصص، عقیم قطعی هستند. این مسئله ازجمله مسائل جدیدی است که حکم آن در متون فقهی، به طور مبسوط مورد بحث قرار نگرفته است؛ مگر برخی از فقها که به طور گذرا اصل مسئله اشاره کرده اند. پژوهش حاضر با هدف پاسخ گویی به این سؤال که آیا زنان مطلّقه عقیم عدّه دارند، به روش تحلیلی- توصیفی انجام شد. با بررسی انجام شده در منابع مربوطه، پژوهشی که موضوع مطالعه حاضر در آن بررسی شده باشد، یافت نشد. با تحلیل و بررسی ادلّه مربوط به لزوم عدّه و آرای فقها دراین مورد، این نتیجه حاصل شد که هیچ دلیل روشنی بر لزوم رعایت عدّه بر مطلّقه های عقیم وجود ندارد، بلکه مستفاد از ادلّه، عدم لزوم عدّه بر آنان است.
تجزیه و تحلیل تأثیر رسانه های نوین بر قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران (با تأکید بر مقایسه هویت فرهنگی ملی و دینی زنان و مردان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر نوین با تولد رسانه های نوین، دستاوردی از انقلاب در اطلاعات و ارتباطات بوده که با فروپاشی ساخت های قدیم و ظهور نشانه هایی از پساساختارگرایی، تغییر ساخت ها و پسامدرنیسم هم زمان گشته و درنتیجه آن استنباط از مفاهیم و معانی پدیده های اجتماعی و فردی دچار تحولات شگرفی شده و کارکرد و مفهوم فرهنگ، هویت و قدرت نیز دچار شیفت پارادایمی شده است. پژوهش حاضر به بررسی تحلیل و مقایسه پیامدهای به کارگیری رسانه های نوین ارتباطی بر هویت فرهنگی ملی و هویت فرهنگی دینی شهروندان شهر اهواز می پردازد. جامعه آماری پژوهش شهروندان 16-50 سال تشکیل می دهد. حجم نمونه شامل 600 نفر که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. روش انجام پژوهش مبتنی بر شیوه توصیفی – تحلیلی بوده و داده های پژوهش با استفاده آزمون t گروه های مستقل و تحلیل واریانس (آنوا) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که رسانه های نوین بر هویت فرهنگی ملی و هویت فرهنگی دینی تأثیرگذار بوده و بین مردان و زنان در هویت فرهنگی دینی تفاوت معنادار آماری در سطح کمتر از 05/0 وجود دارد. ولی در هویت فرهنگی ملی بین زنان و مردان تفاوتی مشاهده نشد. همچنین بین هویت فرهنگی دینی و هویت فرهنگی ملی و سطح درآمد شهروندان تفاوتی وجود نداشت.
نقدی بر عرصه کارکردهای سازمان ملل متحد در دفاع از حقوق زنان
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به تاریخ، متوجه تلاش های انجام شده توسط سازمان های بین المللی در حوزه دفاع از زنان می شویم تا به پشتوانه آن ها، زنان بتوانند حقوق فردی و اجتماعی از دست رفته خود را باز یابند. سازمان ملل متحد و کمیته های وابسته به آن، از همان آغاز تأسیس، برای نیل به اهداف حقوق بشری و ایفای نقش حمایتی خود، نسبت به احقاق حقوق زنان، تلاش هایی انجام داده اند که می توان آن ها در قالب صدور اعلامیه ها و برگزاری کنوانسیون ها و کنفرانس های بین المللی مشاهده کرد، اما با این حال، آن چه که محل تأمل است، این است که این سازمان ها، با وجود همه اقدامات و تلاش های انجام شده، هنوز نتوانسته اند در حوزه دفاع از زنان، به موفقیت های چشمگیری دست یابند. علت این ناکامی ها را می توان در ناهمگونی مفاد این اسناد با فطرت انسان ها و تحمیل نگرش ها در کنار جهانی سازی فرهنگ منحط غربی، جست وجو کرد. برابری جنسیتی، انسان محوری و آزادی های بی حدوحصر که مبنای تدوین کنوانسیون ها و اعلامیه های سازمان های بین المللی است، با آموزه های دینی و بومی بسیاری از ملت ها در تعارض است. با بررسی محتوایی اسناد بین المللی درمی یابیم که مکاتب فکری غربی ها، پشتوانه اصلی و نظری این اسناد هستند. ازهمین رو، این اسناد برای کشورهای اسلامی به ویژه ایران قابلیت اجرا ندارند. در این راستا، مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای، به تحقیق و بررسی این موضوع پرداخته است.
نقض حقوق بشر و عملکرد دولت های غربی در مدیریت ویروس کرونا (مطالعه موردی ایالات متحده وکشورهای اروپایی)
حوزههای تخصصی:
کرونا، ویروسی نوپدید و بازپدید است که این روزها، مرزهای بین المللی را درهم نوردیده و انسان های مختلفی را در اقصی نقاط جهان، گریبانگیر درد مشترک انسانی کرده است. دردی که انسان عصر مدرن را درجوامع بشری در مواجهه ای مستقیم با بحران های بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی و سیاسی قرار داده و انسان بحران زده که خود را در برابر زیست جدید انسانی و اجتماعی، تنها می بیند، خواستار بازتعریف و نگاه دوباره به کارکردهای سازمان های بین المللی و قواعد حاکم بر آن ها می شود. پر واضح است در مقابله با پاندمی کرونا، تکالیف دولت ها و سازمان های بین المللی از منظر حقوق بین الملل به صورت کلی و حقوق بشر، ملزم دانستن آن ها به این مهم است که با توجه به تمام ظرفیت های حقوق بین الملل، بازیگران بین المللی باید در راستای تضمین و ارتقاء جهانی حق بر سلامت عمل کنند و در این مسیر، مکلف به رعایت اقدامات بدون تبعیض هستند، اما این روزها، شواهد و آمارها، گواه آن است که مدعیان حقوق بشر در مواجهه با واقعیت بحران اپیدمی کرونا، به عنوان ناقضان حق بر سلامت، عمل می کنند. در این پژوهش، تلاش داریم با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی، به دنبال پاسخ گویی به این پرسش باشیم که چگونه کشورهای آمریکا و اروپا در زمان پاندمی کرونا، اعلامیه حقوق بشر را نقض کردند؟ بر این اساس، فرضیه این پژوهش بیان می دارد که این کشورها با عدم درمان و در اولویت قرارندادن بیماران معلول و مسن و تبعیض نژادی، ناقض حقوق بشر بوده اند.
اعتباریابی الگوی شایستگی های مشاوران نظام تعلیم و تربیت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف، اعتباریابی الگوی شایستگی های مشاوران نظام تعلیم و تربیت عمومی در راستای ارتقای نقش خانواده و مدرسه در تربیت نسل آینده انجام شد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی، و از نظر روش توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش 1142 نفر از مشاوران شاغل در آموزش و پرورش شهر تهران بودند. نمونه آماری 288 نفر بود که براساس جدول مورگان تعیین، و با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. از روش کتابخانه ای به منظور بررسی ادبیات، پیشینه و اسناد بالادستی نظام تعلیم و تربیت عمومی و از روش پیمایش برای جمع آوری داده ها استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود. برای تعیین اعتبار پرسش نامه از روایی محتوا، روایی صوری، روایی همگرا و واگرا استفاده شد. برای پایایی ابزار از ضریب الفای کرونباخ (943/0) و ضریب الفای کرونباخ ترکیبی استفاده شد که ضریب الفای کرونباخ ترکیبی تمامی ابعاد بیش از 0.70 بود. برای توصیف داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و نمودار ها) و برای تحلیل داده ها ابتدا از آزمون کولموگروف اسمیرنوف برای مقایسه توزیع داده های متغیرهای پژوهش با توزیع نرمال بررسی شد. دیگر آزمونهای پیشفرض تحلیل عاملی بررسی و تأیید شد. برای پاسخ به سؤالهای تحقیق و تعیین اعتبار الگوی نهایی از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد. یافته ها، هشت مؤلفه اصلی (بعد) شایستگی های مشاوران نظام تعلیم و تربیت عمومی شامل دانش، توانایی ، مهارت ، ویژگی شخصیتی، ویژگی اخلاقی، نگرش، بینش و اعتبار را در سطح معنی داری 05/0 مورد تأیید قرار داد. از بین 150 مؤلفه فرعی شایستگی های تأیید شده در بخش کیفی تحقیق، تعداد 118 مؤلفه فرعی در سطح معنی داری 05/0 تأیید و 32 مؤلفه فرعی دیگر معنی دار نشد و از الگو حذف شد. الگوی نهایی تحقیق با پنج شاخص برازش الگو بررسی شد و برازش آن مورد تأیید قرار گرفت.
ادبیات طنز در مطبوعات مصر و ایران درون مایه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی (خانواده، زنان، ازدواج) در طنز احمد رجب، جلال عامر، حسین توفیق و ابوالقاسم حالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۴)
179-211
حوزههای تخصصی:
طنز از اقسام هجو است که در آن معمولاً مقاصد اصلاح طلبانه و اجتماعی مطرح است و فرق آن با هجو این است که تندی، تیزی و صراحت هجو در طنز نیست. طنز مطبوعاتی متناسب با تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دستخوش تغییر و تحول است؛ ثبات ندارد و حتی گاهی دچار وقفه و تعطیل می شوند. این پژوهش با رویکرد مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به بررسی درون مایه، عناصر و ادبیات طنز سیاسی، اجتماعی و فرهنگی (خانواده، زنان، ازدواج) در مطالب طنزآمیز چهار طنزپرداز مصری و ایرانی (احمد رجب، جلال عامر، حسین توفیق، ابوالقاسم حالت) می پردازد. فرضیه این پژوهش تاکید بر وجود درون مایه ها و عناصر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی (خانواده، زنان و ازدواج) مشترک و تاثیرگذار در طنز چهار طنزپرداز دارد. نتایج نشان داد برخلاف طنز فارسی، بسیاری از طنزهای عربی تند و رکیک است. با این حال شاید بتوان گفت احمد رجب، جلال عامر، حسین توفیق و ابوالقاسم حالت با این که از دو زبان و فرهنگ متفاوت می باشند، اما به نحوی همه آن ها با زبانی نرم و بدون تکلف به بیان مسائل جامعه با زبان طنز پرداخته و فکاهی و طنز آنان سلاحی برای انتقاد از حکومت ها و کشف عیوب سیستم حاکم و تلاش برای اصلاح و توسعه جامعه و خانواده است.
کرامت انسانی و حقوق بشر؛ بررسی مقوله کرامت در اسناد بین المللی حقوق بشر
حوزههای تخصصی:
یکی از ایده های اساسی در اسناد حقوق بشر، اصل کرامت انسانی است که بعد از جنگ جهانی دوم، در تمامی اسناد حقوق بشر به آن توجه و اشاره شده، ولی در خصوص معنا، مصادیق و رویه های قضایی و تفسیری آن، اجماع عمومی بین المللی وجود ندارد؛ لذا مقاله حاضر تلاش دارد با بهره گیری از مطالعات اسنادی – کتابخانه ای و روش تحلیلی- توصیفی، به بررسی مقوله کرامت انسانی درگفتمان حقوق بشر بپردازد. سؤال اصلی مقاله این است که آیا مفهوم و اصول کرامت انسانی در اسناد بین المللی حقوق بشر، با مصادیق شرافت انسانی مغایر است؟ مفروض مقاله نیز این است که کرامت انسانی به مثابه یک اصل مهم در اسناد حقوق بشری، فاقد اجماع عمومی بوده و دلالت های معنایی مختلفی از آن در رویکردهای تفسیری حقوق بین الملل مشاهده می شود. برخی یافته ها نشان می دهند که کرامت انسانی مبتنی بر اصولی چون آزادی، برابری، حق توسعه، امنیت و حراست از هسته بنیادین زندگی افراد، کیفیت زندگی و رفاهیات اجتماعی است و برخی اعمال در جامعه بشری با اصل کرامت، شأن و عزت انسانی مغایرت دارند که از آن جمله می توان به شکنجه، تحقیر، تبعیض دینی و مذهبی، نقض حقوق زنان، بی توجهی به کودکان و اقشار آسیب پذیر، نفی حقوق سیاسی اقلیت ها و غیره اشاره کرد. این اعمال و رفتارها با اصل کرامت انسانی در تضاد هستند و اسناد حقوق بشر در سطح بین المللی و منطقه ای بر طرد این رفتارها توسط دولت ها تأکید دارند.
ارائه مدل روابط اخلاقی همسران مبتنی بر متون اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارائه مدل روابط مثبت اخلاقی همسران مبتنی بر متون اسلامی صورت گرفت تا آموزه های اخلاق اسلامی در خانواده به شکلی سازمان یافته تنظیم شود. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل محتوای متون اسلامی و بهره گیری از اجتهاد دانش اسلامی، مدل اخلاقی همسران به دست آمد. برای سنجش روایی محتوایی این مدل، اصول و خرده مولفه های اخلاقی به دست آمده در قالب پرسشنامه ای با طیف لیکرت چهار گزینه ای، به کارشناسانی که دانش آموختگان علوم اسلامی و روان شناسی بودند، ارائه شد. سپس داده های کمی با استفاده از شاخص روایی محتوایی (CVI) تحلیل گردید. پس از استنباط مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی خلاق اسلامی همسران، اصول اخلاقی زوجین در دو سطح، شناسایی و طبقه بندی شد. اول، اصول اخلاقی همسران متمرکز بر خویشتن شامل: عدالت، خودشناسی و خودسازی، عفت و خویشتن داری، صبر و تاب آوری و محاسبه و مراقبه؛ و دوم، اصول اخلاقی حاکم بر روابط همسران شامل: مودت، احسان، حسن خلق، تدبیر منزل و تأمین نیازهای همسران. یافته های به دست آمده روایی محتوایی اصول اخلاقی همسران متمرکز بر خویشتن، حاکی از 9. 0> 81% برای اصول اخلاقی عدالت، خودشناسی و خودسازی و عفت؛ و همچنین با اعتبار 1> 100% برای اصول اخلاقی صبر، محاسبه و مراقبه بود. همچنین روایی محتوایی 1> 100% برای اصول اخلاقی متمرکز بر همسر از سوی کارشناسان بود. علاوه بر این، خرده مولفه های اخلاقی همسران در هر دو سطح یادشده، به صورت متفاوت حاکی از روایی 9. 0> 81% و 1> 100% است.
اثربخشی آموزش فرزند پروری مبتنی بر شفقت به والدین بر تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی دانش آموزان دختر مبتلا به اضطراب اجتماعی
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۵
21 - 33
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر شفقت به والدین بر تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی دانش آموزان دختر مبتلا به اضطراب اجتماعی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر دارای اضطراب اجتماعی به همراه مادران شان در روستای قهجاورستان تشکیل دادند. 30 نفر از مادران به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. والدین گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش فرزندپروری مبتنی بر شفقت شرکت کردند؛ اما برای گروه کنترل، مداخله ای صورت نگرفت. در نهایت دانش آموزان دختر در دو مرحله به پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان کودکان گارنفسکی و همکاران (2007) و مقیاس خودکارآمدی کودکان ویﻠﺮ و وﻟﺪ (1982) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و یک متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین نمرات گروه های کنترل و آزمایش در راهبرد منفی و مثبت تنظیم هیجان و خودکارآمدی دانش آموزان مبتلا به اضطراب اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد و مداخله آموزشی سبب افزایش استفاده از راهبرد مثبت تنظیم هیجان و افزایش خودکارآمدی و کاهش استفاده از راهبرد منفی تنظیم هیجان در دانش آموزان دختر شده است و آموزش فرزندپروری مبتنی بر شفقت به والدین بر تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی دانش آموزان دختر مبتلا به اضطراب اجتماعی بخش اثر است.
از مادر که حرف می زنیم، از چه کسی حرف می زنیم؟ (خودمردم نگاری برساخت اجتماعی "مادری" در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش خودمردمنگارانه، به دنبال کشف مسیری بودم که جامعه هویتم را به عنوان مادر شکل داده و به عبارتی مادر بودن را به من "آموخت". من در این مسیر به این باور رسیدم که حقیقتی طبیعی و غریزی از مادر بودن وجود ندارد، بلکه، بسترهای اجتماعی و فرهنگی، و نیز حوزه های دانش و شناخت موجود، حقیقت مادر بودن را شکل می دهد. همچنین این روایت فردی که موقعیت مندیِ من در کنار دیگران را در یک بستر اجتماعی به چالش می طلبید، با ورود به میدانی متفاوت، در تعامل و برخورد با تجربه ی مادری"طیبه"، که یک زنِ غربت و از اهالی محله محروم "لبِ خط" بود قرار دادم. در این راستا کوشیدم تا داستان مان که دو روایت کوچک محلی بود را به واسطه ی پیچیدگی هایش به بدنه اصلی جامعه پیوند دهم. روایت زندگی هر کدام از ما سرشار است از ملاحظاتی در رابطه با تلاقی جنسیت، قومیت، طبقه اجتماعی، زبان و دیگر نظام های سلطه، که مزیت ها، نابرابری ها، و میزان نزدیکی مان به قدرت را مشخص می کند. تجربه زیسته ی من متاثر از این حقیقت است که به عنوان یک زن فارس، متاهل، شیعه، و متعلق به طبقه متوسط، تجربه ها و باورهایم از مادری ملهم از همان مادری جریان اصلی است که سال ها پیرامون خود دیده و آموخته ام، همانطور که "طیبه" در تمام عمرش در معرض جریان حاشیه ای مادری قرار داشته، آنها را در خود درونی کرده و تجربه اش از غربت بودن، فرودست بودن و فقر را در مادری خود بازتولید می نماید.
تجربه مشاوره اجباری بین متقاضیان طلاق توافقی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تغییر و تحول در خانواده ها، موجب گردیده که شروع زندگی و نیز شیوه پایان بخشیدن به آن، اشکال مختلف به خود بگیرد. با توجه به افزایش طلاق توافقی در بین زوجین، قانونگذار برای کاهش آسیب ها و پیامدهای آن سعی نموده اقداماتی را بیندیشد. ارجاع به مراکز مشاوره از جمله برنامه هایی است که در سال 1397 برای کاهش طلاق در شهر تهران از سوی مراکز دادگاه اجباری شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تجربه مشاوره در بین زنان و مردان متقاضی طلاق توافقی به روش تحلیل روایت و به صورت نمونه گیری هدفمند انجام گرفته است. یافته های حاصل پیرامون تجربه های زنان از مراجعه به مراکز مشاوره در سه مرحله: اول؛ تصمیم برای جدایی؛ دوم، بازوهای مشاوره قضایی؛ سوم، اتفاق طلاق توافقی قابل تحلیل می باشد. در واقع شروع نابهنگام زندگی و داشتن روابط فرازناشویی در کنار مداخله خانواده ها موجب فاصله گرفتن زوجین از همدیگر، زمینه های رویداد طلاق را فراهم می آورند.
مطالعه جامعه شناختی میزان خشونت علیه زنان در خانواده و عوامل موثر برآن(مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
279 - 322
حوزههای تخصصی:
خشونت خانگی واقعیتی است که در همه جوامع وجود دارد و عوامل گوناگونی بر آن تأثیر دارد. به دلیل شیوع این پدیده در خانواده ها مطالعه حاضر بنا دارد به بررسی رابطه بین همسرآزاری(خشونت علیه زنان)در خانواده و عوامل اجتماعی مؤثر برآن بپردازد. هدف این تحقیق شناخت میزان و نوع این پدیده در شهر کرمانشاه می باشد. جامعه آماری این پژوهش ،زنان متأهل شهر کرمانشاه می باشد که حداقل یکسال از ازدواج آنها گذشته باشد.نمونه گیری در این تحقیق براساس نمونه گیری خوشه ای واز جمعیت نمونه(200 نفر) اطلاعات توسط پرسشنامه همراه با مصاحبه جمع آوری شد.برطبق یافته های پژوهش بین تصوراقتدارگرایانه مرد از نقش خود و خشونت علیه زنان رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد.همچنین رابطه معکوسی بین میزان خشونت علیه زنان و میزان مذهبی بودن زنان و مردان وجود دارد و رابطه معکوسی بین میزان تحصیلات زن و مردان و خشونت خانگی علیه آنان وجود دارد.براساس معادله رگرسیون، متغیر تصور سلطه گرایانه مرد و میزان انجام کارهای خانه توسط زن تأثیر مثبتی بر خشونت علیه زنان دارند و متغیر مذهبی بودن مرد تأثیر منفی و معکوسی برخشونت علیه زنان دارد.همچنین مقادیر بتا نشان میدهد که متغیرتصور سلطه گرایانه مرد از خود بیشترین تأثیر(35/0)را بر متغیر وابسته دارد، در مرتبه بعد(میزان مذهبی بودن مرد 17/0-) و سپس میزان انجام امور منزل توسط زن(15/0) قرار دارد.
امکان سنجی اثربخشی درمان یکپارچه توحیدی بر تنظیم هیجان و سرزندگی مادران کودکان ناتوان ذهنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ناتوانی ذهنی کودکان، موجب درگیری های روان شناختی والدین آنان، به ویژه مادرانشان می شود و بر میزان سازگاری و سلامت روانی شان تاثیر منفی می گذارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان یکپارچه توحیدی بر تنظیم هیجان و سرزندگی مادران کودکان ناتوان ذهنی است که با روش مطالعه موردی انجام گرفت. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، چهار نفر از مادران دارای فرزند با معلولیت ناتوانی ذهنی به عنوان نمونه انتخاب شدند. آنان پرسشنامه سرزندگی رایان و فردریک (1997) و تنظیم هیجان گرانفسکی و همکاران ( ۲۰۰۱) را تکمیل و جلسات درمانی یکپارچه توحیدی را در 8 جلسه ۹۰ دقیقه ای دریافت کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارSPSS ورژن 21 و آزمون های شاخص درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که درمان یکپارچه توحیدی می تواند بر بهبود تنظیم هیجان و سرزندگی در مادران کودکان ناتوان ذهنی تاثیر بگذارد. بر این اساس، می توان نتیجه گرفت آزمون درمان یکپارچه توحیدی می تواند به مادران کودکان استثنایی کمک کند تا بتوانند هیجاناتشان را تنظیم کنند و سرزندگی داشته باشند.
بررسی نقش تعدیل گری باورهای مذهبی در رابطه بین سبک های دلبستگی با نگرش به خیانت در زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی نقش تعدیل گری باورهای مذهبی در رابطه بین سبک های دلبستگی با نگرش به خیانت در زنان متاهل شهر تهران بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، زنان متاهل مراجعه کننده به سراهای محله و خانه های سلامت منطقه 3 تهران بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس، 152 زن متاهل انتخاب شده و به پرسشنامه های سبک دلبستگی کولینز و رید (1990)، باورهای دینی (آزمون معبد) گلزاری (1379) و نگرش به خیانت ویتلی (2008) پاسخ دادند. نتایچ پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و نگرش به خیانت در زنان متاهل، رابطه منفی و معنادار وجود دارد و باورهای مذهبی، این رابطه را تعدیل کرده و به میزان چشم گیری منفی تر. از دیگر نتایچ این پژوهش این بود که بین سبک های دلبستگی اجتنابی و نگرش به خیانت در زنان متاهل، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد ولی با ورود باورهای مذهبی به عنوان تعدیلگر، رابطه مستقیم سبک های دلبستگی اجتنابی و نگرش به خیانت بی معنی می شود. همچنین نتایج پژوهش نشان داد باورهای مذهبی در رابطه بین سبک های دلبستگی با نگرش به خیانت در زنان متاهل، نقش تعدیل گر ایفا می کند.
بررسی رابطه ی سبک عشق ورزی شوهران با سازگاری زناشویی (مورد مطالعه: در زنان شاغل شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹۰
133 - 150
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های عشق ورزی شوهران با سازگاری زناشویی در بین زنان شاغل ادارت دولتی شهر کرمان انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زنان شاغل و متاهل به تعداد 2147 نفر بود که تعداد 327 نفر به عنوان حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب و نظرشان در مورد سبک عشق ورزی همسرانشان در ارتباط با آنها پرسیده شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه های استاندارد عشق ورزی (لس، 1998) و سازگاری زناشویی (گراهام بی اسپانیر، 1976) جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده هم از نرم افزار SPSSو بهره گیری از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین عشق ورزی با سازگاری زناشویی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین متغیر عشق ورزی می تواند مقدار 65 درصد از واریانس متغیر سازگاری زناشویی را تبیین کنند. از سوی دیگر بین متغیرهای دموگرافیک (متغیرهای تعداد فرزند و تحصیلات همسر) با سازگاری زناشویی رابطه معناداری مشاهده شد. در مجموع به ترتیب سبک عشق ورزی رمانتیک، دوستانه، واقع گرایانه و فداکارانه، سازگاری زناشویی زنان شاغل شهر کرمان را تعیین می کنند.
تاثیر همسان همسری در ازدواج سالم و پایدار ازدیدگاه قرآن و روایات
حوزههای تخصصی:
خداوند متعال یکی از راه ها را برای رسیدن به سلامت و آرامش روانی، ازدواج قرار داده است. برای هرچه بیشتر شدن این سکونت و آرامش، لازم است تشابه و سنخیت بین دختر و پسر که در تعالیم اسلامی از آن تعبیر به هم کفوی شده است، وجود داشته باشد. مسئله هم کفوی به معنای همتایی دختر و پسر در اسلام، ایمان و اخلاق از مسائل مهم حقوق خانواده در اسلام است. از منظر آیات و روایات مهمترین معیار برای درنظرگرفتن تشابه و سنخیت همانندی در ایمان و اخلاق بیان شده است. در پژوهش حاضر با تبیین اهمیت هم کفوی در ازدواج به مهمترین مصادیق همتایی در آیات و روایات اشاره شده است.
فراتحلیل علل جامعه شناختی گرایش به طلاق در ایران در بازه زمانی سال های 1386-1396(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۸
97 - 128
حوزههای تخصصی:
طبق احادیث، پدیده طلاق منفورترین حلال خداوند است. با رشد فزاینده طلاق از اواسط دهه 80 شمسی، نظر کارشناسان علوم اجتماعی به سوی این مسئله اجتماعی و فرهنگی جلب شد و تحقیقات زیادی در این مورد صورت گرفت. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی علل جامعه شناختی گرایش به طلاق در ایران در تحقیقاتی که در این زمینه در بازه زمانی سالهای1386 تا 1396 صورت گرفته است، انجام شد. پس از بررسی شرایط 100 مقاله علمی _ پژوهشی و 50 پایان نامه علمی معتبر، جهت فراتحلیل علل طلاق در ایران 55 پژوهش بین سال های 1386 تا 1396 برای ورود به پژوهش انتخاب شد. نتایج فراتحلیل به روی 260 آزمون استخراجی از این منابع نشان داد که میانگین اندازه اثر علل فردی، علل ساختاری، علل انتخابی، علل وارده از سوی خانواده و دوستان، علل اجتماعی و علل ارتباطی میان زوجین به ترتیب 423/0، 392/0، 353/، 258/0، 393/0، 382/0 است. با تحلیل مدل خروجی با استفاده از نظریه رشد چهار بُعدی تأثیرات، این نتیجه حاصل شد که همبستگی هرچند از ناحیه فرد یا زوجین یا خانوادها و یا اجتماع وارد می شود، اما زمانی به علتی برای طلاق تبدیل می شود که تمام تأثیرات فردی، زوجینی، خانوادگی و اجتماعی را به همراه داشته باشد و اگر این تأثیرات توسط این همبستگی به وجود نیاید یا شدت آن کم و ناچیز باشد، این همبستگی سبب طلاق نمی شود.
بررسی تصویر زن در قالی های عشایری نقش «نُه زن» با تأکید بر مؤلفه اجتماعی پوشش زنان عشایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
251 - 266
حوزههای تخصصی:
تصویر زن به عنوان نقشی انسانی از نقش های رایج در قالی های عشایری است که در مناطق مختلف کشور در قالب ها و ساختارهای متفاوت بافته شده است و قطعاً مفهومی نمادین و خاص هم دارد. «نُه زن» از نقش هایی است که در آن تصویر زن بافته شده است و در این پژوهش در سه نمونه قالی از سه ایل متفاوت بررسی می شود. پژوهشگران در پی نوع تصویرگری زن در این دسته از فرش های دستباف ایرانی و ارتباط این نوع تصویرپردازی با شکل ظاهری و اجتماعی زنان عشایرند. در واقع، نوع پوشش و آرایش به منزله یکی از هنجارهای اجتماعی برای زنان در این تحقیق بررسی می شود. پرسش اصلی این تحقیق این چنین بیان می شود که: نوع تصویرپردازی زن در این قالی ها با ساختاری که جامعه عشایری برای زنان خود به عنوان هنجار، رسم و سنت در قالب پوشش و پوشاک می پسندد، تا چه میزان در رابطه است؟ این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اینترنتی انجام شد. پوشش زنان در قالی بلوچ به پوشش اجتماعی زنان عشایر بلوچ نزدیک است، پوشش زنان در قالی کرد با پوشش اجتماعی زنان عشایر کرد خراسان شباهت لازم را ندارد و همچنین پوشش زنان در قالی افشار هیچ قرابت و شباهتی با پوشاک زنان در عشایر افشار کرمان ندارد.