فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۲٬۸۵۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
کنش فریبکاری اجتماعی با خدشه به اعتماد میان فردی، ارتباطات سالم اجتماعی را در سطوح مختلف تهدید می کند. در این مقاله با اتخاذ رویکرد کاربردی، عامل فریب در یک فضای گفتمانی از منظر جامعه شناسی زبان به عنوان یک موضوع بین رشته ای مورد تحلیل قرارداده شد، چرا که تحلیل پدیده ها از نگاه میان رشته ای امکان فهم شرایط و حل بهتر مسائل را فراهم می کند. بررسی انجام شده در یک بستر اجتماعی در سطح دو دبیرستان دخترانه متوسطه دوم شهر تهران، از منظر نظریه فریبکاری میان فردی بولر و بورگون در راستای نیل به دو هدف اصلی مقاله، یعنی یافتن دلایل فریبکاری تحصیلی و نقش عوامل مؤثر در شکل گیری گفتمان فریب و یافتن راه های برون رفت آن، انجام شده است.233 نفر از دانش آموزان 15 تا 17 سال، که تجربه قرار گرفتن در موقعیت فریب را داشتند، انتخاب شدند. نمونه های معرف، ویژگی های مشابهی چون جنس، شغل، مقطع تحصیلی و منطقه خاص سکونت دارند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای 30 سؤالی محقق ساخته حول محور فریبکاری تحصیلی است که توسط سه تن از اساتید هیئت علمی بر اساس مقیاس هفت درجه ای لیکرت و پرسشنامه فریبکاری تحصیلی فارنسه و همکاران (2011) ایجاد و اعتبارسنجی شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS صورت گرفته است. حوزه واکاوی مقاله به کلاس های آن لاین، ارائه تکالیف و امتحانات توجه دارد. ابزار پژوهش دو مقیاس وظیفه شناسی اخلاق تحصیلی و فریبکاری تحصیلی در فضای مجازی است. تحلیل نتایج آزمون بر اساس شاخص همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین وظیفه شناسی و اخلاق تحصیلی با فریبکاری تحصیلی ارتباط منفی معناداری وجود دارد. با توجه به این نتیجه به نظر می رسد تلاش های مداخله ای و آموزشی برای افزایش تعهد اخلاقی فراگیران در کاهش رفتارهای فریبکارانه آن ها اثربخش است. این یافته ها اطلاعات ارزشمندی برای دست اندرکاران آموزشی که هدفشان کاهش فریبکاری در محیط های علمی است، فراهم می آورد و تلویحات مهمی جهت آموزش اخلاقی فراگیران دربردارد.
آسیبهای نظام آموزشی حوزه علمیه با تأکید بر آرای رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف نگارش این مقاله، بررسی آسیبهای نظام آموزشی حوزه علمیه قم به لحاظ محتوا، متون و روش با تکیه بر نظرات مقام معظم رهبری و صاحب نظران حوزه علمیه بود. روش: روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی و مطالعه اسنادی است. در این پژوهش مجموعه سخنرانی ها و ارشادات مقام معظم رهبری برای فضلا و اساتید بین سالهای 1369 تا 1394، همچنین مصاحبه های صاحب نظران و منابع آماری (در حد توان این تحقیق) و نیز مطالعه محدود میدانی، با تولید اطلاعات آماری و استفاده از برخی آثار مکتوب در این زمینه، بررسی و تحلیل شده است. یافته ها: در پژوهش حاضر، «ناکارامدی نظام آموزشی حوزه علمیه، ضعف عملکرد متولیان و مدیران حوزه علمیه، ضعف کتب درسی، به روز نبودن کتب و نظام آموزشی، غفلت از روشهای ارزشمند سنّتی، ضعف نظام مباحثه» به عنوان موانع و آسیبهای نظام آموزشی حوزه شناسایی شدند. نتیجه گیری: تحقق و تعالی حوزه علمیه کارامد، نیازمند شناخت عمیق و بررسی آسیبهای این نهاد مقدس است که بررسی آسیبهای آموزشی حوزه علمیه اهمیت دو چندان دارد. این در حالی است که دشمنان اسلام علاوه بر تلاش برای ناکارامد جلوه دادن حوزه علمیه، آن را به حساب ناکارامدی دین و مکتب اهل بیت می گذارند. همچنین، حوزه با انبوهی از نیاز های جهانی مواجه است. از این رو، به فرمایش مقام معظم رهبری که: «هر طلبه ای که در هر گوشه ای از این دنیای بزرگ خودش را وامدار اینجا- حوزه- می داند... باید به این موضوع فکر کند»(13/9/1374)، ضرورت دارد اساتید و مدیریت حوزه علمیه، عزم جدّی در بهبود نظام آموزشی داشته باشند.
نقد فردگرایی روش شناختی در اقتصاد نئوکلاسیک از دیدگاه رئالیسم انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۱۶
103 - 119
حوزههای تخصصی:
سیطره مکتب اقتصادی نئوکلاسیک بر برنامه های آموزشی و پژوهشی رشته اقتصاد در دانشکده های جهان و ایران، اهمیت نقد و تحلیل مبانی فلسفی آن را دوچندان می کند. در وارسی فلسفه اقتصاد نئوکلاسیک، آموزه فردگرایی روش شناختی از جایگاه برجسته ای برخوردار است؛ زیرا در هستی شناسی ضمنی اقتصاد نئوکلاسیک و بنابر مغالطه معرفتی نهفته در رویکرد پوزیتیویستیِ آن، ویژگی های هستی شناختی به امور روش شناختی فروکاسته می شود. ازاین رو، تحلیل فردگرایی روش شناختی، مدخل مطالعه فلسفه اقتصاد نئوکلاسیک به شمار می رود. این مقاله می کوشد فردگرایی روش شناختی را از دیدگاه واقع گرایی انتقادی با روش تحلیلی نقد و ارزیابی کند. این نقد و تحلیل ازآن رو از منظر واقع گرایی انتقادی انجام می شود که با پوزیتیویسم در نگاه رئالیستی به جهان اشتراک دارد. نقد واقع گرایی انتقادی از فردگرایی روش شناختی اقتصاد نئوکلاسیک بر تحلیل مفاهیم فرمالیسم، قیاس گرایی، اتمیسم اجتماعی، انسداد و تقلیل گرایی استوار است. واقع گرایی انتقادی بر این باور است که علم اقتصاد نئوکلاسیک به دلیل مفروضات غیرواقعی فردگرایی روش شناختی، به علمی انتزاعی و قیاسی همچون ریاضیات تبدیل شده که توان توضیحی اندکی دارد.
بررسی و نقد بدنمندی ذهن (تأکید بر دیدگاه م.جانسون وج. لیکاف) بر اساس مبانی حکمت ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۹۳)
1047 - 1063
حوزههای تخصصی:
نظریه بدنمندی ذهن مارک جانسون و جورج لیکاف، در پاسخ به مسئله ذهن-بدن، و بر اساس نظریه استعاره اولیه مطرح کرده اند. مسئله مقاله تعریف بدنمندی از طرف آن دو و نقد و بررسی آثار این تعریف با تکیه بر دیدگاه صدرا می باشد. به این معنا که با بررسی وجوه اشتراک و اختلاف دو دیدگاه، به نقد دیدگاه جانسون و لیکاف توسط صدرا می پردازیم پاسخ مقاله این است که از نظر لیکاف و جانسون ذهن و کارکردهای آن به ویژگی های فیزیکی بدنی و سیستم عصبی وابسته است، و مغز نقش علیت در پردازش های ذهن دارد. آنان بر ضرورت بدن به مثابه منشأ جسمانی ساختارهای فهم مثل طرح واره های تصویری و تفصیل های استعاری که در مغز ما به صورت فیزیکی تحقق پیدا می کنند و عمدتاً در کنترل ما نیستند، تأکید می کنند. آن دو هرچند خود را هوادار حذف گرایی نمی دانند اما جسمانیت گرا هستند؛ اما در دیدگاه ملاصدرا، اگرچه حیثیت هستی شناختی بدن و نفس در ابتدای تکوّن یکی است و کارکردهای نفس در آن محقق می شود، اما در بحث بلوغ صوری و ادراکی نفس و تعامل نفس و بدن دیدگاهی فراتر از دیدگاه دکارتی و نوخاسته گرایی دارد، شباهت حدوث جسمانی ملاصدرا با نوخاسته گرایی در فراتر بودن هویت ذهن از ماده جسمانی و تفاوت آن دو در این است که در نهایت صدرا بدن را مرتبه نازله نفس و از شئون آن می داند نه برعکس؛ و از این روی با جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء دانستن نفس، تجرد خیالی و وحدت نفس و قوا و حرکت جوهری نفس به چالش های لیکاف و جانسون، ناشی از جسمانی دانستن فعل تعقل یا عدم تمایز عقل با دیگر جنبه ها در انسان، دچار نیست؛ و مثل آنان نیست که ضمن قبول واقعیات غیر جسمانی، هیچ امر غیر جسمانی را برای انسان نپذیرد! بلکه از دیدگاه او، نفس در ابتدای تکوّن بدنمند است با تعریفی متفاوت از بدنمندی جانسون ولیکاف، آنگاه در روند استکمال، که با فاعلیت نفس برای بدن همراه است به نفسمندی بدن می رسد. در این مقاله مشخص می شود که لیکاف و جانسون اگرچه خود را فیزیکالیست حذف گرا نمی دانند و بیشتر به کارکردگرایی تمایل دارند اما در عمل به این همانی ذهن و بدن می رسند و هر امر غیر جسمانی را رد می کنند بنابراین هم نقدهای حذف گرایی و هم کارکردگرایی بر آن ها وارد است.
نقد لوازم روش ابطال گرایی در نظریه جامعه باز کارل پوپر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختمان معرفتی نظریه اجتماعی- سیاسی «جامعه باز» کارل پوپر(1902-1994 م) به عنوان اتوپیا و الگوی جامع نظری اصلاح طلبان غربگرا، بر روش ابطال گرایی در فلسفه علم او بنا شده است. پژوهش حاضر در پی ابطال عقلی این روش بود. روش: این پژوهش بین رشته فلسفه سیاسی و معرفت شناسی فلسفی و به روش کتابخانه ای و توصیفی- انتقادی انجام شد. یافته ها: روش ابطال گرایی پوپر به عنوان ملاک علمیت همه نظریه های تجربی و سیاسی- اجتماعی اش، ارتباط مستقیم با تمام مؤلفه های نظریه جامعه باز(= لیبرال دموکراسی منفی) دارد؛ مؤلفه هایی چون: خردورزی انتقادی، نفی مرجعیت طلبی و تمامیت خواهی و تأکید بر تساهل و مدارا و نیز پلورالیسم معرفتی و دینی؛ با ابطال منطقی این روش نظریه جامعه باز نیز مخدوش شده است. نتیجه گیری: روش اثبات گرایی عقلی و کشفی و تجربی مبتنی بر امکان و بلکه ضرورت کسب معرفت یقینی که مورد تأکید فیلسوفان سیاسی و اجتماعی مسلمان است، به ادلّه عقلی بر روش ابطال گرایی پوپری تفوّق دارد.
تحلیل شبکه موضوعی حوزه جامعه شناسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترسیم ارتباطات میان حوزه های علمی در حوزه جامعه شناسی قادر خواهدبود الگوها و روابط پنهان میان مقالات را مشخص ساخته و نشان بدهد که گرایش ها و علایق نویسندگان در دوران مختلف در چه حوزه و موضوعاتی بوده است و از سوی دیگر با ارائهٔ دید عمیق و دقیقی که ازحوزه جامعه شناسی ارائه می شود خلاءهای مطالعاتی این حوزه نیز مشخص خواهدشد. هدف این مقاله ترسیم شبکه هم رخدادی واژگان مفاهیم موجود در مقالات نمایه شده نویسندگان فعال در حوزه جامعه شناسی ایران، در معتبرترین پایگاه استنادی ایران، یعنی پایگاه استنادی جهان اسلام است تا بدین وسیله میزان گستردگی فعالیت محققان رشتهٔ جامعه شناسی را مطالعه کرده و یک دید کلی نسبت به موضوعات پرکار و مفاهیم مطرح در این حوزه ارائه نماید. روش این مطالعه از نوع کاربردی است و رویکرد علم سنجی را در پیش گرفته و از روش تحلیل هم واژگانی بر اساس کلیدواژه های مقالات استفاده کرده و از تکنیک مصورسازی و تحلیل شبکه جهت تحلیل یافته ها بهره گرفته است. جامعه پژوهش شامل مقالاتِ مجلات نمایه شده در پایگاه استنادی جهان اسلام در حوزه جامعه شناسی است. در این پژوهش کلیدواژگانی که توسط خود نویسندگان به مقالات تخصیص داده بود مبنای تحلیل واژگان و مصورسازی قرارگرفت. جامعهٔ پژوهش شامل تمام مقالاتی شد که در مجلات جامعه شناسی به زبان فارسی در پایگاه استنادی جهان اسلام همراه با چکیده و کلیدواژگان در بازه زمانی 1390 تا 1400 نمایه شده بودند. تحلیل یافته ها نشان داد که شبکه موضوعی جامعه شناسی ایران دارای انسجام بالایی است و موضوعات مطالعات زنان و دین موضوعات اصلی در مبحث جامعه شناسی ایران در این بازه زمانی هستند و بر اساس شاخص های تحلیل شبکه دارای مقادیر بالای مرکزیت بینابینی بوده و باعث حفظ انسجام شبکه تشکیل شده می گردند. علارغم موضوعات زیادی که در شبکهٔ تشکیل شده قابل مشاهده است، تنوع موضوعی حوزه جامعه شناسی ایران نیاز به افزایش دارد و لازم است در حوزه های کمتر پرداخته شده مثل جامعه شناسی ورزش، جامعه شناسی پزشکی، جامعه شناسی روستایی فعالیت بیشتری صورت گیرد.
مروری بر روش های تدریس و نقش آنها در توسعه مهارت های فراشناختی در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۷ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۸
37 - 55
حوزههای تخصصی:
مدل های آموزشی که بر مهارت های فراشناخت تأکید دارند، در رشد فرایندهای حل مسأله و خودتنظیمی تأثیر معناداری دارند. در پژوهش حاضر، تأثیر روش های تدریس (حل مسأله، بحث گروهی، پرسش و پاسخ)، بر مهارت های فراشناختی مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر، کاربردی و از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر تمام دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان است که شامل 4167 نفر بوده و نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 305 نفر برآورده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود و روایی محتوایی آن با بهره گیری از نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 94/0 محاسبه گردید. نتایج نشان داده است که از دید دانشجویان، نقش روش های تدریس حل مسأله، بحث گروهی و پرسش و پاسخ بر رشد مهارت های فراشناخت، بالاتر از سطح متوسط است و آموزش مهارت های فراشناخت، مستلزم مربیانی است که متعهد به یادگیری مستمر و خودتنظیمی باشند. در واقع، به منظور هدایت نمودن مهارت های فراشناخت دانشجویان، باید روش های تدریس مناسبی را به کارگرفت. در مطالعه حاضر، نویسندگان، روش های تدریس چون حل مسأله، بحث گروهی و پرسش و پاسخ را مورد بحث قرار دادند که مهارت های فراشناخت را رشد می دهند.
سنجش تفکر انتقادی: معرفی شیوه های سنتی و نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۱
183 - 215
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر، تفکر انتقادی به عنوان یک هدف آموزشی در بسیاری از نظام های آموزش عالی جایگاه ویژه ای یافته است. بنابراین، شناخت شیوه های سنجش این مهارت برای پرورش صحیح آن در میان یادگیرندگان، مستلزم بذل توجه است. مقاله حاضر، با هدف معرفی رویکردهای موجود در فرایند سنجش تفکر انتقادی به روش اسنادی نگاشته شده است. پس از جستجوی اسناد مرتبط در پایگاه های علمی خارجی ساینس دایرکت، وایلی، جی استور، اریک، پروکوئست، وب آوساینس، تیلور و فرانسیس و پایگاه های داخلی اس آی دی و نورمگز و سایت های مربوط به تفکر انتقادی شامل انجمن دانشگاه ها و کالج های آمریکا، خدمات آزمون آموزشی، تفکر انتقادی، آزمون کالج آمریکا و شورای کمک به آموزش، در بازه زمانی 1980 تا 2017، 32 سند بازیابی شد. از این تعداد، 20 سند طبق ملاکِ صاحب نظر بودن نویسندگان در زمینه تفکر انتقادی، به روز بودن و مرتبط بودن، انتخاب شدند. تحلیل اسناد، با استفاده از تحلیل محتوای کیفی صورت گرفت. یافته ها، به شناسایی ابزار های تفکر انتقادی در دو رویکرد سنتی و نوین منجر شد. درمجموع، بنا به چالش های موجود در آزمون های رویکرد سنتی، انتظار می رود برای ایجاد یک وضعیت مطلوب در سنجش این مهارت، ابزارهای بازپاسخ در رویکرد نوین با یک روش کیفی مورد توجه متخصصان این حوزه قرار گیرد.
راهبردهای توسعه فرهنگ سازمانی با تأکید بر الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۴
31 - 59
حوزههای تخصصی:
فرهنگ سازمانی موضوعی است که به تازگی در علوم اجتماعی به معنای عام آن (اعم از جامعه شناسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد و...) و در قلمروی رفتار سازمانی راه یافته است. این موضوع در نظام جمهوری اسلامی ایران از اهمیتی چشمگیر برخوردار است؛ چراکه در این نظام، فرهنگ از شأنی والا و جهت دهنده برخوردار است. این فرهنگ، فرهنگی هدفمند و هدایت کننده است و مهم ترین منبع انرژی برای سایر سطوح قلمداد می شود؛ بر همین اساس نیز طبیعی است تا نسبت به نوع فرهنگ سازمانی حاکم بر سازمان به ویژه در سازمانی همچون ناجا، حساس و دغدغه مند بود. این مقاله با هدف تدوین راهبردهای توسعه فرهنگ سازمانی در ناجا با تأکید بر الگوی ایرانی اسلامی نگاشته شده است. روش گردآوری داده های این مقاله با استعانت از روش های کمی و کیفی و به صورت ترکیبی احصاء شده است. شناسایی وضعیت موجود فرهنگ سازمانی در ناجا، نقاط قوت و قابل بهبود آن و همچنین، شناسایی فرصت ها و تهدیدهای پیش روی موضوع در سازمان از جمله گام های طی شده در این مطالعه بوده است. نتایج نشان داد که روح حاکم بر فرهنگ سازمانی ناجا، فرهنگ مکتبی می باشد. سازمان در مرتبه دوم، متأثر از الگوی فرهنگ سازمانی قانونگرا است و الگوی فرهنگ آرمان گرا نیز در سازمان قابل مشاهده است اما ناجا با الگوهای فرهنگ سازمانی تعالی گرا و تحول گرا، فاصله دارد. راهبردهای شناسایی شده برای ارتقای فرهنگ سازمانی پیرامون سه محور شناسایی شد؛ 1) تمرکز بر فعالیت های ترویجی، تربیتی و آموزشی، 2) بهسازی فرآیندی؛ 3) بهسازی ساختارها.
جایگاه تساهل و تسامح در اندیشه سیاسی آیت الله سید علی حسینی خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه تساهل و تسامح(به معنای مدارا و عدم مداخله از روی قصد و آگاهی نسبت به عقاید و اندیشه های مخالف، با وجود قدرت سرکوب) با وجود پیشینه تاریخی طولانی، هنوز هم محل مناقشه و چالش و نقد و نظر در حوزه فکر و اندیشه سیاسی است. بررسی اندیشه سیاسی آیت الله خامنه ای حاکی از آن است که ایشان ذیل حکومت اسلامی، قائل به لزوم وجود فضیلت اخلاقی مدارا و تساهل و تسامح نسبت به مخالفان و دگراندیشان نزد حاکمان جامعه اند. هدف: محققان در این پژوهش؛ جایگاه، مبانی، اصول و حدود تساهل و تسامح را در اندیشه سیاسی آیت الله خامنه ای بررسی کرده اند. روش: روش این پژوهش، مبتنی بر روش داده بنیاد است. یافته ها: مبانی پارادایمی مدارا در اندیشه آیت الله خامنه ای، اعم از مبنای هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی. نتیجه گیری: تساهل و تسامح در اندیشه سیاسی اسلام و به تبع آن اندیشه سیاسی آیت الله خامنه ای، متفاوت از آنچه در غرب مطرح است، وجود دارد و از ویژگی های اصلی حاکمان در نظامات مبتنی بر مردم سالاری دینی محسوب می شود.
مشارکت مردمی و پلیس: الزام ها و راهبردها
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۱ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
55 - 71
حوزههای تخصصی:
توجه روزافزون به نقش و جایگاه مردم در صورت بندی جامعه معاصر و تلاش برای مشارکت پذیری مردم در امور مختلف نشان دهنده اهمیت آشکار نقش مردم بیش از گذشته است. بی شک دلیل آن مفهوم «سرمایه اجتماعی» و اهمیت فزاینده بهره مندی از آن در مواجهه با مسائل و چالش های گوناگونی است که فراروی جامعه و نهادهای برآمده از آن قرار دارد. مشارکت مردم در امور مختلف در حقیقت راهی است برای بهره برداری هر چه بیشتر از این نیروی بیکران اجتماعی و کاستن از دامنه مسائل و گرفتاری هایی که کمابیش در جامعه با آن روبه رو هستیم؛ با وجود این، پیش از آنکه «پلیس» به عنوان بخشی از نهادهایی که کارویژه اصلی آنها ایجاد و نگهداری نظم و امنیت است، بخواهد از این سرمایه استفاده لازم را ببرد، نخست باید بتواند «بینش ضروری برای بهره مندی مناسب از این توانایی» را در مجموعه خویش و در افراد و رویه ها و فرهنگ سازمانی فراهم آورد و همچنین «زمینه های اجتماعی لازم برای این مشارکت» را آماده کند. بر این پایه، در این نوشتار تلاش شده است با بازخوانی مفهوم مشارکت، زمینه های اجتماعی لازم برای مشارکت فعال مردم در فعالیت ها ی پلیسی، توضیح داده شود. همچنین برای آنکه انگیزه های لازم برای این تغییر نگرش و رفتار نزد مسئولان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به صورت راهبردی فراهم آید، اهمیت مشارکت مردم و نقش سازنده آنها در کاهش جرایم که سازنده رویکردی جدید در امنیت در قالب مفهوم امنیت اجتماعی است، تبیین شده است. این مقاله به روش کیفی و با استفاده از دو شیوه برای تحلیل پدیده ها به موضوع پرداخته و آنگاه به راهبرد رسیده است. در پایان نوشتار راهکارهایی برای توسعه مشارکت اجتماعی مردم، راهبردهایی برای شناسایی زمینه مشارکت پیوسته، بازتوزیع وظایف پلیس و مشارکت ها ی همسو با کار پلیس ارائه شده است.
راهبردهای استقرار پلیس هوشمند در پیشگیری از جرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پلس هوشمند می تواند با ارائه خدمات به موقع با استفاده از فناوری، نقش موثری در پیشگیری از جرائم ایفا کند. استقرارپلیس هوشمند، نیاز به شناخت عوامل داخلی و بیرونی سازمان و ارائه راهبردهای لازم دارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، ارائه راهبردهای استقرار پلیس هوشمند در پیشگیری از جرم است.روش: پژوهش کاربردی حاضر دارای ماهیتی توصیفی-تحلیلی و از منظر روش گردآوری داده ها در زمره تحقیقات آمیخته (کیفی وکمی) است. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل، اساتید دانشگاه و نخبگان پیشگیری از جرم فراجا به روش هدفمند مبتنی بر معیار انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و پس از انجام هر مصاحبه، متن آن پیاده سازی و مضامین پایه استخراج شد. داده ها در نفر 18 به اشباع رسید. که باورپذیری داده ها به روش توصیفی و اطمینان پذیری آن با دریافت نظرات دو نفر کدگذار دیگر واقف بر موضوع و انجام اصلاحات مورد نظر آن ها در فرایند سه سویه سازی، تایید و به روش تحلیل مضمونی تجزیه و تحلیل شد. از نتایج بخش کیفی برای ساخت ابزار در بخش کمی استفاده شد. جامعه آماری بخش کمی را مدیران ارشد و اجرایی پلیس پیشگیری تشکیل دادند که به روش تصادفی ساده و براساس فرمول کوکران، 102 نفر نمونه تعیین و داده ها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. روایی ابزار به روش صوری و پایایی آن با آلفای کرونباخ 82/0 تعیین و سپس برای دستیابی به تحلیل، داده ها با تکنیک «سوات» تجزیه و تحلیل گردید.یافته ها: براساس یافته های پژوهش مبتنی برمحیط شناسی، در بخش کیفی عوامل چهارگانه شامل ضعف ها، تهدیدها، قوت ها و فرصت ها در محیط داخل و خارج سازمان پلیس مورد شناسایی قرار گرفت. در بخش کمی نتایج نشان داد که «برخورداری از راهبردهای پشتیبانی کننده» و «داشتن برنامه بلند مدت و تعریف چشم انداز» با نمره نهایی 226/0و222/0، به عنوان مهم ترین نقطه قوت و «اعتماد عمومی به پلیس» با نمره نهایی 196/0، به عنوان مهم ترین فرصت قلمداد می شود. همچنین موقعیت سازمان پلیس با توجه به عوامل داخلی و خارجی و تحلیل کمی در ناحیه تهاجمی قرار دارد. نتیجه گیری: نتایج حکایت از آن دارد که اعتمادسازی و افزایش اعتماد عمومی به پلیس با استفاده از تفکر آینده نگری مدیران و فرماندهان پلیس، اولویت اول راهبرد تهاجمی است و اتخاذ این راهبرد و اجرای آن می تواند سرعت و روند استقرار پلیس هوشمند را تسهیل نماید. بنابراین شرایط بهتری برای استقرار پلیس هوشمند در پیشگیری از جرم وجود دارد، لیکن باید در یک رویکرد همه جانبه و سیستمی، تمامی برنامه های اجرایی برای تحقق راهبردهای چهارگانه را مورد توجه عملی قرار داد.
ماهیت شناسی حقوقی بستر رودخانه و جرائم ناشی از واگذاری آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۸
333 - 363
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها به مثابه شریان های حیاتی زمین در زمره اموال ملی و ثروت های خدادادی هستند و عواملی نظیر واگذاری های غیراصولی بستر و تصرف حریم و تغییر کاربری غیرمجاز آنها، اکوسیستم محیط را با خطر جدی مواجه کرده است. در حال حاضر در قوانین عادی بهره برداری از بستر رودخانه ها به صورت کشت موقت در قالب عقد اجاره تجویز شده است و ایجاد اعیانی و هرگونه دخل وتصرف در این اراضی با مجوز وزارت نیرو میسور می شود. انتقال مالکیت منافع بستر رودخانه ها به اشخاص خصوصی بدون نظارت کافی و مؤثر سازمان های مربوطه منشأ معضلات و جرائم متعددی گشته است که قابل اغماض نیست. پرسش اصلی مقاله عبارت است از اینکه بستر رودخانه چه جایگاهی در نظام حقوق اموال داشته و واگذاری آن در چه قالب حقوقی تجویز شده است تا از این طریق آثار کیفری آن مورد تحلیل و مداقه قرار گیرد. این پژوهش با مطالعه منابع کتابخانه ای و با بررسی ماهیت رودخانه ها در نظام حقوق اموال بدین نتیجه دست یافته است که بهره برداری از بستر رودخانه ها به عنوان اموال ملی باید به صورت استثنایی و با اذن دولت، بدون انتقال منافع آن تحت عقد اجاره، انجام شود.
طراحی مدل پارادایمی دانشگاه باز: بر اساس پارادایم نوآوری باز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
53 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی از اجرای این پژوهش طراحی مدل پارادایمی دانشگاه باز بر اساس پارادایم نوآوری باز است که به روش داده بنیاد انجام گرفته است.
روش پژوهش: ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه ساخت یافته و نیمه ساخت یافته بود که با 10 تن از متخصصان و پژوهشگران تخصصی در این حوزه، به روش نمونه گیری نظری تا مرحله اشباع نظری انجام گرفت. در این پژوهش طراحی مدل پارادایمی نوآوری باز دانشگاهی با استفاده از رویکرد نظریه داده بنیاد انجام گرفته است. بر اساس مصاحبه های صورت گرفته 446 نکته کلیدی، 130 کد باز، 19کد محوری، 6 کد گزینشی بر اساس متغیرهای رهیافت نظام مند استخراج شده است.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، مقوله محوری یا پدیده مورد نظر «نوآوری باز دانشگاهی» است. شرایط علی، شرایط زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدهای نوآوری باز دانشگاهی شناسایی و معرفی شده اند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، مؤلفه های مربوط به شرایط علی، شرایط زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها به منظور استفاده دانشگاه ها در جهت حرکت به سمت نوآوری باز شناسایی و معرفی شده اند.
نقش آب در سیاست های منطقه ای ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۵
99 - 132
حوزههای تخصصی:
هر رفتاری از سوی هر دولتی در روابط بین الملل که در سیاست خارجی آن کشور تبلور می یابد، حامل پیام ها، انگاره ها و معانی خاصی است که محصول شرایط محیطی داخل و خارج از آن کشور می باشد. در این میان، ترکیه با حاکمیت حزب عدالت و توسعه از سال 2003 همواره در تلاش بوده است تا نفوذ و قدرت منطقه ای خود را در مناطق پیرامونی، به ویژه خاورمیانه، افزایش دهد. در همین راستا، پیرو تحولات سال 2011 و خیزش های مردمی کشور های عربی منطقه، در چارچوب دکترین عمق استراتژیک داوود اوغلو؛ آنکارا سعی کرده است تا با ابزار های متعددی اقدام به ارتقای جایگاه خود در خاورمیانه نماید. عنصر آب و هیدروپلیتیک، طی دو دهه گذشته، در کنار دیگر ابزار های ترکیه نظیر (ایدئولوژی اخوانی، قدرت نظامی، هاب انرژی، ترانزیت) به یکی از ابزار های مهم، تأثیرگذار و راهبردی در مسائل داخلی و سیاست خارجی این کشور تبدیل شده است؛ بر همین اساس، در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به این سوال پاسخ داده شود که آب چه نقشی در سیاست های منطقه ای ترکیه در خاورمیانه ایفا می کند؟ فرضیه پژوهش بر این نکته تأکید دارد که ترکیه طی دو دهه گذشته با استفاده از موقعیت هیدروهژمونی خود در هیدروپلیتیک خاورمیانه سعی کرده است تا از آب در راستای افزایش اقتدار سیاسی داخلی خود (افزایش مشروعیت، امنیت غذایی، امنیت انرژی) از یک سو و همچنین، استفاده از آن به عنوان دارایی(Asset)، ابزار و همچنین، سلاح راهبردی در سیاست های خارجی خود در خاورمیانه از سوی دیگر، در راستای تبدیل شدن به هژمون منطقه ای در منطقه بهره گیری نماید. بنابراین، برخی از موارد استفاده از آب به عنوان سلاح از سوی رهبران ترکیه، صرف نظر از به مخاطره انداختن امنیت زیست محیطی کشور های منطقه مانند دشت مغان در شمال غربی ایران، ابعاد امنیتی حادی را در پی خواهد داشت؛ به شکلی که امکان وابسته شدن سیاست های داخلی و منطقه ای بغداد به آنکارا، دور از ذهن نخواهد بود؛ چنانچه در بررسی بحران سوریه، می توان یکی از عوامل مهم بی ثباتی این کشور را عدم دسترسی قشر روستایی به منابع آبی دانست.
ابعاد و مؤلّفه های آموزش مهندسی: تحلیلی مبتنی بر ائتلاف های بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۰
35 - 60
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، تعیین ابعاد و مؤلّفه های آموزش مهندسی براساس تحلیل محتوای مدل های جهانی است. جامعه مورد مطالعه شامل مدل های مستخرج از سه ائتلاف و توافقنامه بین المللی بود که به صورت سرشماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها چک لیست و فرم های محقق ساخته بود و برای تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز و کدگذاری محوری استفاده شد. براساس تحلیل انجام شده، هفت بعد برای آموزش مهندسی تعیین شده که در مجموع دارای 27 مؤلّفه است. مدل های مورد بررسی بترتیب بر فلسفه و هدف های آموزشی، فضا و امکانات آموزشی، سنجش و ارزشیابی، برنامه درسی، هیئت علمی، دانشجویان و فرآیند تدریس- یادگیری بیشترین تأکید را دارند. وجود هدف های آموزشی مشخص و دقیق، تأکید آموزش مهندسی بر علم و عمل، تلفیقی بودن برنامه های درسی و فعالیت های یادگیری، وجود تجارب طراحی- اجرا در برنامه های درسی، فضای آموزشی مجهز و متناسب با یادگیری عملی و تجربی، تأکید بر نیازهای صنعت و جامعه، شایستگی اعضای هیئت علمی، پذیرش و هدایت دانشجو و بهبود مستمر برنامه های آموزشی از جمله نکات برجسته در مدل های مورد بررسی است.
بررسی عوامل کلیدی مؤثر بر مدیریت دانش از دیدگاه دانشکاران آموزشی و سازمانی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ بهار ۱۳۸۹ شماره ۹
141 - 159
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، مطالعه فرایند مدیریت دانش با تکیه بر مفروضه های مدل نظری دانش آفرینی نوناکا و همکاران و عوامل کلیدی مؤثر بر تشریک دانش به عنوان اساسی ترین مرحله از فرایند مدیریت دانش است که بر پایه شواهد تجربی به دست آمده از سه گروه مورد بررسی قرار گرفته است. مدیران و معاونین دانشگاه، رئیس و مدیران گروه های آموزشی و اعضای هیأت علمی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی و نیز کلیه کارکنان نواحی سه گانه آموزش و پرورش شهر مشهد به عنوان گروه های مورد مطالعه انتخاب شدند. گردآوری داده ها درباره افراد جامعه مورد مطالعه به شیوه پیمایشی و از طریق شمارش کامل افراد (سرشماری) صورت گرفت. جهت گردآوری داده های مورد نیاز از سه پرسشنامه محقق ساخته، پرسشنامه مدیریت دانش، پرسشنامه تشریک دانش و مقیاس جو سازمانی استفاده شد. نتایج به دست آمده از مطالعات صورت گرفته حکایت از تأثیرپذیری مدیریت دانش از عوامل فرهنگی دارد. همگرایی رشد فردی و حرف های با حس رقابت جویی و فردگرایی در فرهنگ سازمانی حاکم بر دانشگاه مبین این نتیجه است. به ویژه نقش عوامل فرهنگی در ترغیب افراد به تسهیم و تشریک دانش و در این میان، تقویت روحیه و همبستگی گروهی به عنوان یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر رفتار تشریک دانش از مهمترین یافته های به دست آمده از این مطالعه به شمار می آید
ارائه چارچوبی مفهومی برای به کارگیری کلان داده ها در سیاست گذاری آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
121 - 146
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوبی مفهومی برای به کارگیری کلان داده ها در آموزش عالی، اجرا شد. نوع پژوهش، کاربردی و از روش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شده است. بررسی مفاهیم کلان داده ها از سال 2001 آغاز شده که در بسیاری از کشورها این مفهوم نخست در حوزه تجارت مورد توجه قرار گرفته و پس از آن از سال 2011 به طور مشخص وارد حوزه آموزش عالی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند با توجه به حجم داده هایی که هر یک از بازیگران آموزش عالی در سه بخش فعالیت های نهادی، برنامه های دانشگاهی و آموزش تولید می کنند، نیاز به فهم ارتباط میان داده ها، برای برنامه ریزی و سیاست گذاری بیش از پیش احساس می شود. از مهم ترین این یافته ها می توان به تولید و ثبت داده های ساخت نیافته در آموزش عالی، نبود ساختاری یکپارچه برای مدیریت داده های ساختمند با تنوع ساختاری، اهمیت بعد اجتماعی در برابر بعد فنی آن و کاربرد چشم گیر کلان داده ها در آموزش اینترنتی اشاره کرد. درنهایت، در این مطالعه با توجه به ساختار و مدیریت نظام آموزش عالی در ایران، الگویی در سه سطح دانشگاه، استان و منطقه برای یکپارچه سازی داده های تولید شده در بخش های آموزش، پژوهش، برنامه درسی، آموزشگران و مطالب آموزشی و داده های آموزشی پیشنهاد شده است.
بررسی تطبیقی نحوه جذب و آماده سازی دانشجو در مراکز تربیت معلم کشورهای ژاپن، استرالیا و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۰ بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۷
7 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تطبیقی نحوه جذب و آماده سازی دانشجو در مراکز تربیت معلم کشورهای ژاپن، استرالیا و ایران است. روش این پژوهش تطبیقی )مقایسه ای( و بر اساس الگوی بردی است که چهار مرحله توصیف، تفسیر، هم جواری و مقایسه را در مطالعات تطبیقی مشخص می کند. نمونه مورد نظر این پژوهش سه کشور ژاپن، استرالیا و ایران است که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. یافته های تحقیق نشان داد، کشورهای مورد نظر در این مقاله در بعد پذیرش و جذب در مواردی مثلاً تمام تحصیلات متوسطه و دارا بودن دیپلم، موفقیت در آزمون ورودی به هم شباهت دارند ولی کشورهای ایران و ژاپن نسبت به شغل معلمی و انجام مصاحبه های مختلف در مقایسه با کشور استرالیا در مورد جذب حساس تر عمل می کنند، به طوری که صلاحیت های اخلاقی، اجتماعی، جسمانی، نداشتن سوء پیشینه، انگیزش و توانایی های عمومی را به دقت می سنجند. همچنین در نظام جذب کشور ایران به مواردی همچون سن، معدل و تعهد گرفتن از متقاضیان در ابتدای دوره نیز اهمیت داده می شود.
بررسی انتقادی دیدگاه مصطفی ملکیان درباره امکان علوم انسانی اسلامی با تأکید بر اندیشه علامه مصباح یزدی
حوزههای تخصصی:
نظریه علوم انسانی اسلامی در میان اندیشمندان اسلامی موافقان و مخالفانی دارد که هرکدام به چند دسته تقسیم پذیرند. دیدگاه مصطفی ملکیان در مخالفت با علوم انسانی اسلامی و انکار علوم انسانی دینی شایسته تأمل است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی، این دیدگاه را متکی بر اندیشه علامه مصباح یزدی که از موافقان علوم انسانی اسلامی به حساب می آید، بررسی کرده و به این نتیجه دست یافته است که ادعای ملکیان در این حوزه با مبانی معناشناختی، معرفت شناختی و روش شناختی صحیح ناسازگار است. به نظر می رسد علوم انسانی دینی نه تنها ممکن، بلکه محقق است. ملکیان برای داشتن علوم انسانی اسلامی پنج پیش فرض برمی شمارد و چون سه تای آنها را محال می داند، امکان علوم انسانی اسلامی را نفی می کند. وی وجود نقص در علوم انسانی را یکی از این پیش فرض ها برمی شمارد که از سوی طرفداران علوم انسانی اسلامی، تعارض این علوم با آموزه های اسلامی عنوان شده و ملکیان تحقق چنین تعارضی را که نیاز به بازسازی علوم انسانی داشته باشد، رد می کند. این تحقیق نشان داده که چنین تعارض گسترده ای تحقق یافته است. همچنین وجود روشی برای متقاعد ساختن دیگران به دیدگاه های دینی را از دیگر پیش فرض های محال می داند. اما نشان داده شده که وی روش تولید علم را با روش تعلیم و تربیت خلط کرده است و می توان با روشی منطقی از منابع اسلامی نیز برای تولید علوم انسانی بهره برد.