فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۲٬۸۸۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش و رابطه سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش در دانشگاه اسلامی است. این تحقیق، توصیفی - پیمایشی و از نوع همبستگی و روش جمع آوری داده ها، کتابخانه ای - میدانی است. بدین منظور جهت جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های استاندارد مدیریت دانش سالیس (2002) و سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998) استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق، اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد می باشند. در راستای اهداف پژوهش، آمار توصیفی و آمار استنباطی جهت تجزیه و تحلیل داده ها به کار گرفته شد. نتایج حاصل از به کارگیری آزمونهای آماری نشان دهنده رابطه مثبت و معنی دار بین مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی، در سطح معناداری 1% است؛ به طوری که سرمایه اجتماعی نقش بسزایی در توسعه مدیریت دانش در دانشگاه اسلامی داراست (0.01› P). همچنین یافته های به دست آمده از روش رگرسیون، حاکی از آن است که مؤلفه های سرمایه اجتماعی رابطه مثبت و معنی داری با ابعاد ده گانه مدیریت دانش دارد. به عبارت دیگر؛ با بهبود مؤلفه های سرمایه اجتماعی می توان شاهد توسعه ابعاد مدیریت دانش در دانشگاه اسلامی بود. در پایان پژوهش نیز پیشنهادهایی جهت بهبود مدیریت دانش ارائه شده است.
بررسی تطبیقی رویکردهای مبدعان اسلامی سازی دانشگاه در ایران
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش منظور و ابعاد ایده اسلامی سازی دانشگاهها در نگاه مبدعان این ایده با استفاده از دوروش اسنادی و تحلیل محتوا مورد بررسی قرار می گیرد.برای رسیدن به این اهداف،در بخش اسنادی از اغلب اسناد مربوط به ادبیات و پیشینه پژوهشی داخلی وخارجی در ایران فیش برداری شده است.همچنین با روش تحلیل محتوی اطلاعات لازم بوسیله پرسشنامه معکوس از کلیه اسناد و نرم افزارهای مربوط به نظرات مبدعان پدیده اسلامی سازی دانشگاهها در کشوراستخراج و مورد مقایسه قرار گرفته است.مطالعات اسنادی نشان می دهد، اسلامی سازی دانشگاه ایده کاملا جدیدی نبوده و زیر مجموعه ایده مهندسی اجتماعی قرار می گیرد وبا اسلامی شدن جامعه رابطه تنگاتنگی دارد.به لحاظ نظری هم اسلامی سازی و هم شقوق مغایر آن یک واقعیت اجتماعی است. ایده اسلامی سازی به معنای حاکمیت شناخت مذهبی و اسلامی بر دانشگاه و جامعه و رد سایر شناختها (غربی، غیرمذهبی، سکولار) با چالشی اساسی رو به رو است . تحلیل این پدیده، در چارچوب تئوریهایی صورت می پذیرد که تحلیل درونِ نهاد علم و همچنین روابط بین نهاد علم و سایر نهادهای اجتماعی را در دستور کار خود قرار دهد.
رابطه دانشگاه با قدرت سیاسی در جهان سوم
حوزههای تخصصی:
قدرت سیاسی در هر جامعه، تجلی مجموع قدرتهای مادی، معنوی، سخت و نرم موجود در آن جامعه است. هر چه کشوری از لحاظ قدرت سیاسی توانمندتر باشد، به همان میزان در مدیریت و بهره وری از امکانات بالقوه داخلی و خارجی در راستای اهداف خود توانمندتر است. نقش اساسی در این رابطه را نیروی متخصص و نوآور در سطح جامعه ایفا می کند. نهاد دانشگاه نیز با برعهده گرفتن وظیفه تربیتی و آموزش طبقه نخبه، در جهت دهی افکار عمومی ایفای نقش می کند. کشورهای جهان سوم با وجود داشتن پتانسیلهای بالقوه، به دلیل ضعف قدرت سیاسی در فرایند توسعه، با مشکلات عدیده ای مواجه هستند. از آنجا که بخش وسیعی از کاهش و افزایش قدرت سیاسی این کشورها به دلیل عدم بهره گیری از تخصص در دستگاه حاکم و همچنین گسست نخبگان این کشورها از جامعه خویش است ؛ این مقاله می کوشد در راستای تبیین فرصت ها و چالش های موجود، با اتخاذ روشی توصیفی _ تحلیلی، رابطه دانشگاه با قدرت سیاسی در جهان سوم را با بیان و تشریح دو رابطه سلبی و ایجابی، مورد کنکاش و بررسی قرار دهد. ازمنظر ایحابی، تربیت نیروی انسانی متخصص، بکارگیری نظرات کارشناسانه، رسالت تحلیل گرایانه و وجود طبقه اجتماعی تاثیرگذار زمینه استفاده از فرصت هایی از قبیل افزایش بهروری و کارآمدی، برنامه ریزی مدبرانه، سیاستگذاری صحیح و جهت دهی به افکار عمومی را فراهم ساخته است . از منظرسلبی به حاشیه رفتن علوم انسانی، تربیت نیروهای مخالف، مدرک گرایی، تخصص گرایی مفرط و غیر بومی می تواند منجر به چالش هایی از قبیل عدم رشد علم، عدم تخصص و به تبع آن کارآمدی، تهدید قدرت سیاسی و در نهایت خودبیگانگی شود.
ساختارها، فرآیندها و عوامل مؤثر بر توسعه میان رشته اى ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزدیک به سه دهه است که جدال اندیشه اى بر سر مفهوم سازى، درک و کاربست آموزش یا مطالعات میان رشته اى، همچنان ادامه دارد. این جدال، که نتیجه کاستی هاى شناخت شناسى آموزش و مطالعات رشته اى در تبیین مسائل پیچیده هستى و جامعه بشرى است، همچنان نیازمند ژرفکاوی هاى بسیار است.
با توجه به دیرینه کوتاهِ اندیشه پردازى در قلمرو آموزش و مطالعات میان رشته اى، روش شناسى مناسب در این مطالعه، تحلیل نظریه ها و اندیشه هاى رایج در این زمینه با رویکردى نقادانه است.
یافته هاى این کندوکاو نظرى بر این نکته تأکید دارد که درهم تنیدگىِ مفهومى، دگراندیشى و تفکر نقاد، از جمله بایسته هایى است که به پیشبرد مطالعات و آموزش میان رشته اى مى انجامد. افزون بر آن، مطالعات میان رشته اى، بیش از آنکه به کوشش هاى فردى متکى باشد، نیازمند هم کنشى گروهى است. افزون بر آن، عواملى نظیر منابع مالى، سوگیرى حرف هاى و حمایت نهادى، از جمله نیروهاى زمین هاى است که بر مطالعات میان رشته اى اثر مى گذارد و عوامل گروهى، عوامل شناختى و حل مسئله نیز از جمله نیروهاى هدایت کننده آن است.
تاثیر دیدگاه اخلاقی مدیران مالی بر کیفیت گزارش های مالی شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حسابداران مسوولیت حساس و دشواری درتفسیر مبادلات و ارایه آنها به شکل گزارش های مالی که قابل استفاده برای گروههای ذینفع جهت ارزیابی عملکرد شرکتها دارند. بنابراین انجام اعمال حرفه ای غیراخلاقی شامل ارایه اطلاعات مالی با کیفیت نامطلوب و مقلوب می تواند اعتماد عموم را به حسابداران از بین برده و به حیثیت کل حرفه لطفه وارد سازد. با افزایش توجه جهانی به مبحث اخلاق و نیز اهمیت کیفیت اطلاعات در حرفه حسابداری، در این تحقیق سعی شده است تا گوشه ای از خلا تحقیقاتی موجود در تبیین اثر دیدگاه اخلاقی مدیران مالی بر کیفیت گزارش های مالی پرشود.روش کار: در این تحقیق، دیدگاه اخلاقی مدیران مالی با استفاده از پرسشنامه موقعیت اخلاقی سنجیده شد. سپس، ضابطه کیفیت گزارشگری مالی با استفاده از متغیرهای مشاهده پذیر کمی شد. در نهایت، اثر دیدگاه اخلاقی مدیران مالی بر کیفیت اطلاعات در 105 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفت. برای داده پردازی نیز از روش الگوی معادلات ساختاری، مبتنی بر روش حداقل مربعات جزیی استفاده گردید.یافته ها: نتایج تحلیل آماری نشان می دهد که دیدگاه اخلاقی مدیران بر کیفیت گزارش های مالی موثر است به طوری که 18% تغییرات این متغیر را تبیین می نماید. به علاوه، آرمان گرایی اثر مثبت معنی داری بر کیفیت گزارش های مالی دارد.نتیجه گیری: با توجه به اثر مثبت دیدگاه آرمانگرای مدیران بر کیفیت اطلاعات مالی، بنظر می رسد ضروری است که نهادهای حرفه ای و مراجع مسول درجهت تقویت آرمان گرایی مدیران و درنتیجه، ارتقای کیفیت گزارش های مالی برنامه ریزی نمایند.
ضرورت تدوین کتاب شناسی موضوعی پایان نامه های دانشگاهی
حوزههای تخصصی:
با وجود تصویب آیین نامه ها و تلاشهای پراکنده ای که در زمینه نظارت بر مراحل تدوین و اطلاع رسانی پایان نامه های تحصیلی دانشگاههای کشور صورت میگیرد، باز هم متناسب با جایگاه و ارزش حقیقی این منابع علمی و در قیاس با هزینه ها و بار مالی که بر ساختار تحقیقات کشور دارد، این پایان نامه ها تاکنون مورد بهره برداری درستی قرار نگرفته اند. دانشجویان و محققانی که به منظور تهیه منابع مرتبط با موضوع پژوهش خود، با مصائبِ یافتن این نوع مدارک و سپس دسترسی به آنها آشنا هستند، در این باره اتفاق نظر دارند. برطرف کردن این نقص، به ویژه از حیث اطلاع رسانی آثار، در شرایط کنونی که دوره های تحصیلات تکمیلی به لحاظ کمی چندین برابر گذشته شده اند، اهمیت مضاعفی دارند. از رهگذر یک برنامه ریزی چند ساله، اخیراً رشته زبان شناسی در کشور به عنوان یکی از معدود رشته های علوم انسانی از گرداب این خطر با موفقیت جسته است و اینک خود میتواند الگویی برای سایر رشته های دانشگاهی کشور باشد. این مقاله به بهانه انتشار کتاب چکیده پایان نامه های حوزه زبان و زبان شناسی تهیه شده است. در سال اصلاح الگوی مصرف، تهیه کتاب شناسیهای موضوعیِ جامع به منظور معرفی سریع و موثق کلیه رساله های مرتبط با دانشگاههای دولتی و آزاد و پیشگیری از انجام پژوهشهای موازی به عنوان پیش درآمد نهضت علمی کشور قویاً توصیه میشود.
بهره گیری از الگوی مدیریت دانش در توسعه فرهنگ دانشگاه اسلامی
حوزههای تخصصی:
توسعه فرهنگ دانشگاه اسلامی مستلزم توجه به فرهنگ اسلامی و شناسایی نشانگر های مربوط به توسعه دانش است. از آنجا که ممکن است نکات برگرفته از مدیریت دانش و شناخت مربوط به تجارب علمی و عملی آن بتواند توجه را به حکمت اسلامی بودن دانشگاه و نکات معرفتی آن برای توسعه جلب کند و چون زمینه اسلامی دانشگاه خود میتواند بستری برای توجه به ظهور و استفاده از مقوله های نوینی چون: توسعه علوم و فناوری اطلاعات و ارتباطات، پدیده جهانی شدن، دگرگونیهای جمعیت شناختی، آموزش مداوم، انفجار دانش، بحرانهای اخلاقی، سازمان یادگیرنده و رشد فزاینده دانش باشد، این مقاله برآن است تا مفهوم فرهنگ دانشگاهی را واکاوی کند، نقش و اهمیت بهره گیری از الگوی مدیریت دانش در فرهنگ دانشگاه اسلامی در دوران معاصر را شناسایی نماید، بر روال توسعه آن بیندیشد و با تعریف نسخ جدید از اصطلاحات مرتبط با فرهنگ دانشگاهی و توسعه سلسله مراتب مدیریت دانش، بستری مناسب در جهت توسعه فرهنگ دانشگاه اسلامی فراهم سازد.
نقش دانشگاه درسرمایه اجتماعی رویکردی به سوی امنیت اجتماعی
حوزههای تخصصی:
امنیت، یک نیاز اولیه، اساسی و هدفی متعالی برای زندگی اجتماعی است. نظام اجتماعی به میزان برخورداری از امنیت، مشروعیت، مقبولیت و کارامدی پیدا می کند. یکی از ابعاد امنیت، امنیت اجتماعی است که جزء اصلی حقوق شهروندی محسوب می شود. نهادهای آموزشی از جمله دانشگاه، نقش اساسی در تربیت و آموزش نیروی انسانی را به عهده دارند. مطالعاتی که اخیراً در مورد ارتباط سرمایه اجتماعی با توسعه انسانی انجام گرفته، نشان دهنده ارتباط بسیار قوی بین سرمایه اجتماعی با توسعه انسانی است. سرمایه اجتماعی به عنوان «غایتی در خود» مطرح است که منجر به افزایش فرصت، آموزش و استانداردهای کیفیت زندگی و در نهایت، امنیت اجتماعی می شود.هدف:در این مقاله تلاش شده به این سؤال پاسخ داده شود که دانشگاه چه نقشی در سرمایه اجتماعی به عنوان رویکردی در جهت تامین اجتماعی ایفا می کند.روش: با استفاده از نظریات صاحب نظران علوم اجتماعی به توصیف و اهمیت موضوع پرداخت شده است.یافته هانشان می دهد که سرمایه گذاری در آموزش عالی، منجر به توانایی و افزایش مهارتهای دانشجویان به عنوان سرمایه اجتماعی می شود که در قدرت تولید نمود پیدا می کند. این موضوع، خود باعث افزایش تولید ملی، منطقه ای، توسعه اجتماعی و در نتیجه، افزایش امنیت اجتماعی می شود و باید به عنوان یک برنامه ملی آن را تلقی کرد.
الگوها، پیش بینی ها و واقعیت ها در تقاضای نیروی کار
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ تابستان ۱۳۸۸ شماره ۶
37 - 65
حوزههای تخصصی:
این مقاله الگوهای برنامه ریزی و پیش بینی نیروی انسانی را که در قالب هفت طرح پژوهشی در ) نیازسنجی نیروی انسانی متخصص و سیاستگذاری توسعه منابع انسانی ) از طرح ملی هنگام تدوین برنامه سوم توسعه صورت گرفته است ، مورد بررسی قرار می دهد . هدف اصلی این مقاله ، بررسی و تطابق یافته های طرح های مزبور با نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ است . طرح های مذکور در حوزه پیش بینی نیروی انسانی متخصص با کم شماری و در پیش بینی نیروی انسانی کل با بیش شماری مواجه بوده اند. بسیاری از مطالعات انجام شده، پیشبینی رسمی یا الگوسازی تقاضا نیستند، بلکه پیشگویی های شهودی درباره آینده که باید انتظار خود را از آنها محدود کرد .
طراحی مرکز یادگیری در محیط آموزش الکترونیکی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ بهار ۱۳۸۸ شماره ۵
65 - 82
حوزههای تخصصی:
طی چند د هه گذشته رشد چشمگیر فن اوری اطلاعات و ارتباطات، زندگی انسان را در ابعاد مختلف دگرگون کرده است که یکی از این ابعاد مهم، آموزش و یادگیری است . ظهور و پیشرفت فن اوری اطلاعات و ارتباطات از سویی و پذیرش دیدگاه ساخت نگرایی از سوی دیگر، دو محور اساسی تحولی هستند که یادگیری الکترونیکی را به و جود آورده است .یادگیری الکترونیکی، آموزش سنتی را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار داده و دنیایی نو در عرصه یادگیری به وجود آورده است . تغییر الگوهای سنتی آموزش به یادگیری خودجوش و خودمحور، تغییر نقش یادگیرندگان و معلمان، امکان یادگیری مادام العمر، افزایش کیفیت یادگیری، کاهش هزینه های آموزشی و به حداقل رساندن محدودیت های زمانی و مکانی و . .. از ویژگیهای بارز یادگیری الکترونیکی است. با وجود همه محاسنی که یادگیری الکترونیکی دارد، نگرنگرانی هایی را نیز برای متخصصان آموزش و پرورش در پی داشته است که مهم ترین آنها سرعت بی سابقه ، خیره کننده و انقلاب گونه آن است که بدون هیچ دیدگاه مشخص و یا طرح جامعی رو به جلو می رو د؛ بنابراین ، در چنین شرایطی، نداشتن الگو و برنامه مناسب مضرات بیشتری برای نظام آموزشی به همراه خواهد داشت . یکی از راهکارهایی که امروز برای دستیابی بیشتر به مزایای آموزش الکترونیکی و دور شدن از مضرات احتمالی آن ارائه شده است، طراحی مرکز یادگیری در این محیط است. مراکز یادگیری به فعالیت یادگیرندگان جهت داده و دارای قابلیت هایی مانند یادگیری براساس آهنگ خود، به حداقل رساندن احتمال شکست، به حداکثر رساندن احتمال موفقیت و ... است. با توجه به نکات فوق، این مقاله ، به بررسی توصیفی جایگاه مرکز یادگیری در محیط آموزش الکترونیکی و ضرورت ایجاد آن پرداخته است.
فلسفه علم هیدگر و ادعای تقدم آن بر فلسفه علم کوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه علم هیدگر محل اختلاف صاحب نظران است. برخی او را واقع گرا می دانند. یک دلیل آنها این است که او متعلق معرفت علمی را مستقل از روش های علمی می دانست. برخی او را نسبیت گرا می دانند؛ چون به تعبیر آنها، هیدگر علم را تنها در افق دانایی هر دوران ممکن می شمرد. برخی بین فلسفه علم هیدگر متقدم و متاخر وحدت می بینند؛ چون او را در هر دو دوره، واقع گرا یا در هر دو نسبیت گرا می دانند. برخی بین آن دو افتراق می بینند؛ مثلا به این دلیل که او در ابتدا، به استقلال موجودات از روش های علمی قایل بود؛ اما بعد این استقلال را رد کرد. برخی به دلایل مختلف مدعی اند که هیدگر، پیش از تامس کوون، به آنچه او در فلسفه علمش «پارادایم»، «علم متعارف» و «انقلاب علمی» می نامد، پی برده بود. برخی مخالف چنین ادعاهایی هستند. در این مقاله، آرا پنج صاحب نظر در این زمینه ها شرح و تحلیل می گردد.
بررسی برنامه درسی دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته تکنولوژی آموزشی از نظر اعضای هیأت علمی و دانشجویان
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ زمستان ۱۳۸۸ شماره ۸
69 - 83
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی برنامه درسی دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته تکنولوژی آموزشی از نظر اعضای هیأت علمی و دانشجویان رشته تکنولوژی آموزشی انجام گرفت. این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی می باشد. جامعه آماری شامل اعضای هیأت علمی و دانشجویان دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی دانشگاه های اراک، علامه طباطبایی و تربیت معلم است. حجم نمونه مورد مطالعه 217 نفر برآورد شد که به شیوه طبقه ای تصادفی از هر سه طبقه انتخاب گردید. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که اهداف برنامه های درسی دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد از نظر اکثر اعضای هیأت علمی و دانشجویان مناسب می باشد. همچنین اهداف برنامه های درسی دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد با دروس ارائه شده مربوط به آن (به استثنای هدف شناخت و کشف مسائل آموزشی با بر خی دروس) تناسب دارد. از بین دروس اصلی، دروسی نظیر سمینار در برنامه ریزی درسی و آموزشی، و از بین دروس اختیاری، دروسی مانند بهداشت عمومی، کلیات اقتصاد، انسان شناسی در اسلام از نظر اکثریت اعضای هیأت علمی و دانشجویان غیرضروری است. از نظر اکثر اعضای هیأت علمی و دانشجویان از بین دروس تخصصی دوره های کارشناسی ارشد دروسی مانند برنامه نویسی کامپیوتری برای آموزش، تعلیم و تربیت اسلامی پیشرفته، و فلسفه و آراء تربیتی غیرضروری می باشد. افزون بر این، اکثر اعضای هیأت علمی و دانشجویان، بازنگری و تجدید نظر در اهداف، عناوین و سرفصل های دروس و برنامه درسی رشته تکنولوژی آموزشی را لازم و ضروری می دانند.
روشن فکر بومی یعنی روشن فکر سازشکار (1) و (2)
حوزههای تخصصی:
تأمّلى بر مبانى پارادایمیک و پارادایم نگارى در مطالعات میان رشته اى (مورد مطالعه: بازاریابى کارآفرینانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خردمایه مقاله حاضر گویاى آن است که مطالعات علوم انسانى با نگاهى پارادایمیک، تا پیش از طرح و بسط میا ن رشته گرایى، عمدتاً، براساس یکى از پارادایم هاى اثبات گرایى، تفسیرى، نظریه انتقادى، فمینیسم، پست مدرنیسم و نظریه آشوب، به عنوان پارادایم غالب، بوده است که این مسئله به نوعى یک سونگرى و یک جانبه گرایى منجر شده است. در این مقاله، هدف آن است تا با کنکاشى نوپردازانه و بهره گیرى از چارچوبى ابتکارى و منبعث از دیدگاه کثرت گرا، الگویى براى تحلیل پارادایمیک مطالعات میان رشته اى از تقاطع سه عامل به منظور نوعى مفاهمه بهتر و برداشت موزونتر از مطالعات «ساختار»، «الگو» و «فرایند» میان رشته اى ارائه شود.
در این راستا، مفهوم نوظهور بازاریابى کارآفرینانه به مثابه مصداقى میان رشتگى، که از تلفیق وجوه دو رشته علمى بازاریابى و کارآفرینى در مطالعات مدیریت ناشى شده است، مطرح و مصادیق آن در این نقش هنگارى ابتکارى، جانمایى شده است. بدین ترتیب، نتیجه گیرى شده است که در پژوهش هاى میان رشته اى و نوظهور، توجه توأمان به پارادایم هاى مذکور و شناخت هریک از مطالعات در حوزه هاى مختلف مى تواند در راستاى درک بهتر حقیقت و رهایى از قیدوبندهاى تفکر وابسته به متن و محتوا راه گشا باشد و مانع کوته نگرى و یک جانبه گرایى شود
تعیین میزان آمادگی مدیران دانشگاه ها برای استقرار مدیریت کیفیت جامع مورد مطالعه: یک دانشگاه دولتی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۷
83 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق تعیین میزان آمادگی مدیران دانشگاه برای استقرار مدیریت کیفیت جامع بوده است. در این تحقیق، شش اصل تعهد، مشتری گرایی(تأمین رضایت ارباب رجوع)، واقع گرایی، مشارکت و همکاری، آموزش و بهبود مستمر به عنوان اصول مدیریت کیفیت جامع در نظر گرفته شد. جامعه آماری شامل کلیه مدیران دانشگاه در سه سطح عالی، میانی و عملیاتی بوده است. روش نمونه گیری نیز به صورت تصادفی طبقه ای بوده و برای تقسیم حجم نمونه میان طبقه های جامعه با توجه به حجم هر طبقه از شیوه تخصیص متناسب استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شده است و داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که آمادگی مدیران دانشگاه برای استقرار مدیریت کیفیت جامع در حد مناسبی نیست.
تحلیلی بر «فلسفه امروزین علوم اجتماعی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب فلسفه امروزین علوم اجتماعی تالیف برایان فی، مدعی نگاهی تازه به این بخش از دانش بشری است. مطالب کتاب، عالمانه و حاصل مطالعه ای درازمدت و در نتیجه مصون از نقد لحظه ای. با این حال نکات زیر حاصل نگاه تاملی و انتقادی به دعوی محوری آن کتاب است. بدین معنا که فی با تاکید فراوان و مداوم بر ضرورت رفع تمایزات و دو گانه اندیشی ها، در واقع آن را به بهترین نحو بازتولید می کند و با تبیین مطلوبیت آموزه چند فرهنگی، مفروضات نهفته آن را – که بیش از دو دهه مورد نقد و چالش بوده – آشکار می کند. این نوشته نقدی بر پیامدها و استلزامات سیاسی و اجتماعی دعوی فی در عصر جدید – و به ویژه در بعد بین المللی آن – است. دعوی تعاملی فی در علوم اجتماعی، با استمرار ثنویت خود و دیگری، اولی را سوژه و دومی را ابژه معرفی می کند. بنابراین شناخت تعاملی دیگر بیش از هر چیز و نهایتا برای سلطه بر وی است.