فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۲٬۸۸۶ مورد.
تحلیل و رتبه بندی عوامل موثر بر بهبود کیفیت آموزشی (مطالعه موردی: دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت آموزشی و پژوهشی از جمله دغدغه های اصلی نظام های آموزش عالی در اغلب کشورهای جهان است. بررسی ها نشان می دهد به رغم نقشی که دانشگاه ها در توسعه منابع انسانی داشته و دارند و همواره کوشش بر این بوده است که دانشجویان را تربیت کنند که بتوانند مشکلات جامعه را حل کنند، موضوع آموزش هنوز دچار کمبود ها و نارسایی های فراوانی بوده است. دانشگاه ها به عنوان سازمان هایی که نقش اساسی در رشد و توسعه علمی، فرهنگی و تربیت نیروی انسانی متخصص دارند باید هم گام با تحولات علمی، آموزشی و متناسب با نیاز ها و مقیاس های ملی و جهانی، فرایند کیفیت آموزشی خود را به طور مستمر بهبود بخشند. در این پژوهش به بررسی برخی از عوامل موثر بر بهبود کیفیت آموزشی پرداخته شده است. این عوامل شامل حمایت از دانشجویان و اساتید، اعضای هیئت علمی، خدمات اداری، خدمات کتابخانه ای، تهیه برنامه آموزشی و مکان، زیرساخت ها و امکانات هستند. برای رتبه بندی عوامل موثر بر اجرای بهبود کیفیت آموزشی با استفاده از رویکرد AHP گروهی از نظرات 130 نفر از اساتید و دانشجویان دانشگاه اصفهان استفاده شده است.با توجه به اطلاعات بدست آمده و تجزیه وتحلیل آنها با استفاده از نرم افزار expert choice تهیه برنامه آموزشی با وزن 0.338 دارای بیشترین تاثیر بر بهبود کیفیت آموزشی است و بعد از آن اعضای هیئت علمی با وزن0.246، حمایت از دانشجویان و اساتید با وزن0.122، مکان، زیرساخت ها و امکانات با وزن 0.103، خدمات کتابخانه ای با وزن 0.102، و خدمات اداری با وزن 0.089در اولویت های بعدی می باشند.
مطالعه تطبیقی گفتمان توسعه در گفتمان تجددگرا و اعتدال گرا با تأکید بر دیدگاه استاد مرتضی مطهری
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر و به ویژه در چند دهه گذشته گفتمان توسعه، به یکی از گفتمان های مهم در عرصة علوم انسانی تبدیل شده است. جهت گیری ها نسبت به گفتمان توسعه تابعی از فهم های متفاوت از این گفتمان بوده است. مهمترین محور بحث در این گفتمان نوع رابطه سنت و مدرنیته می باشد. پاسخ جامعه روشنفکری ایران به این پرسش را می توان حداقل در سه گفتمان سنت گریزی (تجددگرا)، سنت گرایی (نفی کامل نوگرایی) و احیاءگرایی دینی دنبال کرد. هر کدام از گفتمان ها طیف متعددی از اندیشه ها را در بر می گیرد. با توجه به هدف مقاله حاضر، گفتمان اصلاح گرایی دینی نیز دربرگیرنده طیف متعددی از رویکردها و بنیان های نظری است. احیاءگرایی دینی سید جمال با مطهری و شریعتی و غیره با وجود اشتراکات زیاد، دارای تفاوت های روشنی نیز هست. در مقاله حاضر با تأکید بر مبانی اندیشه ای و کلامی استاد مطهری با عنوان « گفتمان اعتدال گرا» به تفاوت های اساسی آن با گفتمان تجددگرا پرداخته شده است. هدف از آن، ارائه تصویری از توسعه در دو گفتمان مذکور است. پیش فرض اصلی مقاله حاضر این است که هستی شناسی و انسان شناسی گفتمان های مختلف، تلقی های معناشناختی مختلفی از مفهوم و الگوی توسعه پیش رو می گذارد و هر کدام از گفتمان ها تلاش می کنند بر سر معنادهی دال مرکزی توسعه و برخی از عناصر شناور مهم آن از جمله معرفت، آزادی و عدالت اجتماعی با هم به منازعه و رقابت بپردازند و با قرار دادن معنای این عناصر در مفصل بندی خود به آن استغنای معنایی ببخشند.
اولویت بندی استراتژی های آموزشی دانشگاه علم و فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۷
97 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله آن است که برتری روش های نرم تحقیق در عملیات را در مقابل روش های اولویت بندی سختی چون MADM اثبات نماید. لازم به ذکر است که در روش SCA این راهبردها طی چهار مرحله Shaping, Designing, Comparing and Choosing اولویت بندی می شود. لذا در این مقاله با احترام به روش های رتبه بندی کمی چون MADM به معرفی روش رتبه بندی کیفی و نسبتاً جدیدی چون SCA پرداخته شده است و به عنوان مورد مطالعاتی، اهداف و استراتژی های یک محیط آموزشی - دانشگاه علم و فرهنگ- اولویت بندی شده است.
در پایان نتایج حاصله به نحوی رضایت بخش فضای مساله را برای این رتبه بندی روشن و شفاف نمود به طوری که با پیمایش تک به تک سطور جدول نهایی بتوان علاوه بر درک سازگاری بین گزینه ها، اولویت زمانی آنها را نیز برداشت نمود. یعنی به کمک روش SCA کلیه استراتژی های آموزشی این دانشگاه در تقابل با یکدیگر قرار گرفته و در نهایت گزینه ای اولویت بالاتری دارد که سازگاری بیشتری با سایر گزینه ها داشته باش
بررسی رابطه ابعاد سرمایه فکری با یادگیری سازمانی (مورد مطالعه: اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۰
99 - 116
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی مؤلّفه های یادگیری سازمانی بر اساس ابعاد سرمایه فکری در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه انجام شده است. با استفاده از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی، 70 نفر عضو هیئت علمی به صورت طبقه ای متناسب با حجم هر یک از دانشکده ها به طور تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده از دو پرسشنامه محقق ساخته سرمایه فکری و یادگیری سازمانی استفاده شد. برای روایی پرسشنامه ها نیز از متخصصان مدیریت بهره گرفته شد. میزان پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی روی یک نمونه 30 نفری، پرسشنامه سرمایه فکری 813/0= α و پرسشنامه یادگیری سازمانی 828/0 =α به دست آمد. داده های تحقیق پس از جمع آوری با استفاده از تحلیل مانوا و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که: بین ابعاد سرمایه فکری با مؤلّفه های یادگیری سازمانی، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین سرمایه انسانی، ساختاری و مشتری، رابطه پیش بینی کننده معنی دار با مؤلّفه های یادگیری سازمانی دارند
ترسیم «میان رشتگی» در پژوهش های علم سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات علم سنجی در سال های اخیر بسیار فزونی یافته است. بیشتر این مطالعات به گزارش های اجرایی شبیه بوده است و متخصصان این حوزه نیز از این مسأله ابراز نگرانی کرده اند. اینکه علم سنجی یک حوزه فرارشته ای، میان-رشته ای، و یا چندرشته ای است در پژوهش های بسیار فراوان پیشین چندان مورد توجه نبوده است. در این پژوهش، با استفاده از یک رویکرد علم سنجی به بررسی مقالات منتشرشده با عنوان علم سنجی پرداخته می شود و نتایج آن در قالب پاسخ پرسش های زیر ارائه می گردد: 1) آیا علم سنجی رویکردی میان رشته ای است؟ 2) سهم حوزه های علمی گوناگون از مقالات علمی با عناوین علم سنجی چقدر است؟ 3) تحولات اخیر علم سنجی به کدام سمت وسو سیر می کند؟ داده های این پژوهش از پایگاه «وب آوساینس» استخراج گردید و براساس آن به ترسیم ارتباطات حوزه های علمی گوناگون در تولید مقالات با عنوان علم سنجی پرداخته شد. نتایج نشان می دهد مطالعات علم سنجی را می توان در زمره مطالعات میان رشته ای قلمداد کرد که بیشتر در سیطره دو رشته علوم کتابداری و اطلاع رسانی و علوم رایانه قرار دارد. همچنین، سهم حوزه های علمی گوناگون از مطالعات علم سنجی یکسان نیست و بیشترین میزان مقالات منتشرشده با این رویکرد، به دو حوزه علمی پیش گفته تعلق دارد. گفتنی است سال های 2006 تا 2010 پررونق ترین دوره زمانی انتشار مقالات با عناوین علم سنجی است. در این سال ها، حوزه های علمی به مطالعات علم سنجی بیشتر روی آورده اند و به احتمال، این مسأله ناشی از توجه کشورهای مختلف جهان به مطالعات سنجش کمّی در حوزه علم و سیاست گذاری و برنامه ریزی برای پیشی گرفتن از یکدیگر است.
ضرورت طراحی و استقرار نظام یکپارچه آمارهای حوزه فرهنگ در کشور
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل مؤثّر بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان (مطالعه موردی دانشگاه علوم و فنون مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۰
117 - 140
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی عوامل مؤثّر بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم و فنون مازندران می پردازد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. نتایج حاکی است که بین متغیرهای رتبه آزمون سراسری، فضای علمی موجود در دانشگاه، سهمیه ورود به دانشگاه، علاقه به رشته تحصیلی، معدل پیش دانشگاهی، وضعیت والدین، شاغل بودن و تجربه عاطفی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین متغیرهای فضای علمی، علاقه به رشته تحصیلی و معدل پیش دانشگاهی تأثیر مستقیمی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان دارند؛ به علاوه بین پیشرفت تحصیلی دانشجویان رشته صنایع با رشته کامپیوتر، پیشرفت تحصیلی ورودی 87 با پیشرفت تحصیلی ورودی 89 تفاوت معنی داری وجود دارد. مشاهده شد دانشجویان دختر در مقایسه با پسران، عملکرد تحصیلی بهتری دارند و اینکه بین میانگین متغیرهای رتبه آزمون سراسری، شاغل بودن، فضای علمی، سهمیه، علاقه، تجربه عاطفی و معدل پیش دانشگاهی دانشجویان ممتاز و مشروط تفاوت معنی داری وجود دارد.
پیش نیازها و موانع تحقق توسعه علوم انسانی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه علوم میان رشته ای، مساله ای چند بعدی است. از این رو، پرداختن به ساز و کارها، ظرفیت ها، و موانع تحقق توسعه این علوم در ایران کار پیچیده ای است. در این رابطه نمی توان به کلی گویی کرد و تنها به ذکر عناوینی بسنده نمود زیرا همه آنچه در این رابطه مطرح است برای همه حوزه های علم مشترک نمی باشد و حتی در یک حوزه خاص هم گرچه مشترکات فزونی می گیرند ولی مورد به مورد تفاوت ها نیز رخ می نمایند. این پیچیدگی ها آنگاه که میان رشته ها حاصل ازدواج دو یا چند حوزه متفاوت باشند، عمق و وسعت بیشتری می یابند. در این مقاله کوشیده ایم تا موضوع را تنها در حوزه علوم انسانی مورد بررسی قرار دهیم. اصطلاح میان رشته ای اغلب، با مسامحه به کار می رود و معمولاً، همراه با واژه های مشابه، از جمله چندرشته گرایی و فرارشته گرایی، استفاده یا جایگزین آنها می شود که در این مقاله تلاش ما پرهیختن از این مسامحه نیز می باشد. چندین دهه است که درمحیط دانشگاهی جهانی رشته مداری حاکم شده است که تأکید فزاینده ای بر تخصص و مزایای آن دارد و تنها به متخصصان یاصاحب نظران یک رشته خاص اجازه داده می شود به پژوهش و ارائه نظریه در آن رشته بپردازند. در سال های اخیر، به دلیل پیچیدگی جوامع و گستردگی و تنوع مسائل، ناکارآمدی این شیوه بیش از پیش آشکار شده است و این امر مهم ترین پایه رواج مطالعات بین رشته ای به حساب می آید؛ البته درک عمیق تر موضوعات و شناخت بیشترو کامل تر پدیده ها نیز انگیزه دیگر رواج این نوع تحقیقات می باشد. منظور از مطالعات بین رشته ای، فرایند درگیر شدن رشته های مختلف علمی در پاسخ گویی به یک سؤال، حل یک مسأله یا طرح موضوعی است که به علت پیچیدگی و وسعت زیاد آن قابل بررسی با استفاده از یک رشته واحد نیست. در مطالعات میان رشته ای کارآمد از هر رشته علمی به عنوان یک منبع معتبر اطلاعاتی به تناسب استفاده می شود و این در واقع نوعی رویکرد ماتریسی در سامانه بهره برداری از دانش های متنوع بشری است؛ بنابراین، چنین مطالعاتی، نه تنها با ترکیب اطلاعات به دانش جدیدی دست می یابند، بلکه درک کامل تری از تشابهات و تمایزات بین رشته ها نیزایجاد می کنند. تفاوت در مفروضات، دیدگاه ها، روش ها، زبان و اصطلاحات فنی هر رشته و موانع شناختی دیگر در انسان ها از جمله مشکلاتی هستند که استفاده از مطالعات میان رشته ای را محدود می سازند. دراین مقاله، ابتدا به اهمیت و ضرورت گسترش تحقیقات میان رشته ای در علوم انسانی و دانشگاه هااشاره می شود، پس ازآن به مفهوم تحقیقات میان رشته ای و شرایط انجام آن پرداخته می شود. موانع انجام این گونه تحقیقات و راه های غلبه بر این موانع مطرح خواهند شد.
نقش آموزه معاد در روش علوم انسانى دستورى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، با پذیرش اثرگذارى آموزه هاى دینى بر علوم انسانى در سه حوزه هدف، روش و مسائل، علوم انسانى را به دو بخش توصیفى و دستورى تقسیم کرده و به بررسى نقش آموزه معاد در روش علوم انسانى دستورى پرداخته ایم. در همین راستا با نقد روش هاى موجود در مطالعه علوم انسانى از جمله اثبات گرایى، ابطال گرایى، تاریخ گرایى، هرمنوتیک دیلتاى و رئالیسم انتقادى و بیان ناسازگارى آنها با اعتقاد به جهان آخرت، روش متناسب با آموزه معاد را بررسى کرده و به این نتیجه رسیده ایم که در علوم انسانى دستورى، علاوه بر روش عقلانى، بهره گیرى از روش وحیانى نیز لازم است.
جایگاه علمی و تحقیقاتی دانشگاه های برتر غیردولتی در جهان؛ نگاهی به جایگاه دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۰
141 - 167
حوزههای تخصصی:
شاخص های علمی متعددی برای توسعه یافتگی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی تعریف شده است که در انتخاب برترین دانشگاه ها در رتبه بندی های جهانی مورد توجه قرار می گیرد. توجه به این شاخص ها و بررسی جامع از وضعیت دانشگاه های غیردولتی و برتر جهان می تواند الگوهای مناسبی را برای گسترش کمّی و کیفی آموزش عالی در ایران فراهم آورد؛ بر این اساس،سؤال اصلی این است که چه عوامل و متغیرهایی باعث برتری برخی از دانشگاه های دولتی در جهان و کسب رتبه های برتر در رتبه بندی دانشگاه های غیردولتی می شود؟ در این رابطه به نظر می رسد که عواملی نظیر نوع مدیریت، بودجه های پژوهشی و دانشگاهی، اعتبار اعضای هیئت علمی و اعتبار و جایگاه بالای نشریات علمی این دانشگاه ها از مهم ترین عوامل برتری برخی از دانشگاه های غیردولتی در جهان هستند. بررسی و مطالعات این نوشتار نشان می دهد که نحوه مدیریت و روش های تأمین بودجه در دانشگاه های برتر غیردولتی از مهم ترین عوامل افزایش سطح کیفی آنها محسوب می شود.
اثرات مصرف درآمدهای نفتی بر فرهنگ مصرف در کشور
حوزههای تخصصی:
طراحی و تبیین الگوی تدوین خط مشی ملی تحول در علوم انسانی
حوزههای تخصصی:
تحول در هر یک از ابعاد زندگی انسانی نیاز به برنامه ای راهبردی دارد تا بتواند علاوه بر ایستادگی و مدیریت چالش های ذاتی ایجاد تحول مانند مقاومت انسانی، ایجاد آشفتگی در برنامه های کنونی و مورد پذیرش، برهم زدن رابطه میان افراد و نهادها و ... به صورت برنامه ریزی شده اجزای مختلف جامعه را نیز برای تحقق اهداف تعیین شده با خود همراه نماید؛ در این میان تحول در علوم خصوصاً علوم انسانی که نقش به سزایی در شکل گیری معرفت بشری ایفا می کنند از اهمیت و پیچیدگی فراوانی برخوردار است؛ به عبارت دیگر با وجود نقش تاریخی علوم تجربی و طبیعی در شکل گیری رفتارهای انسانی، اما علوم انسانی به دلیل تأثیرگذاری در محتوا و روش پرداختن به هستی و نیز نقش مؤثر در اولویت دهی پژوهشی و سیاست گذاری علمی، تأثیرات مستقیمی بر جنبه های عملی زندگی انسان امروزی دارد؛ پس باید توجه داشت که هرگونه برنامه ریزی در این زمینه نیاز به برنامه ای کلان و راهبردی در عرصه سیاست گذاری ملی دارد، در این مقاله تلاش می شود تا مبتنی بر روش مطالعات کتابخانه ای، پس از بررسی مختصری پیرامون اهمیت فوق العاده علوم انسانی در زندگی بشر، ابعاد مختلف مراحل تدوین خط مشی ملی تحول در علوم انسانی بیان و شرح داده شود.
ابعاد و مؤلّفه های آموزش مهندسی: تحلیلی مبتنی بر ائتلاف های بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۰
35 - 60
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، تعیین ابعاد و مؤلّفه های آموزش مهندسی براساس تحلیل محتوای مدل های جهانی است. جامعه مورد مطالعه شامل مدل های مستخرج از سه ائتلاف و توافقنامه بین المللی بود که به صورت سرشماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها چک لیست و فرم های محقق ساخته بود و برای تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز و کدگذاری محوری استفاده شد. براساس تحلیل انجام شده، هفت بعد برای آموزش مهندسی تعیین شده که در مجموع دارای 27 مؤلّفه است. مدل های مورد بررسی بترتیب بر فلسفه و هدف های آموزشی، فضا و امکانات آموزشی، سنجش و ارزشیابی، برنامه درسی، هیئت علمی، دانشجویان و فرآیند تدریس- یادگیری بیشترین تأکید را دارند. وجود هدف های آموزشی مشخص و دقیق، تأکید آموزش مهندسی بر علم و عمل، تلفیقی بودن برنامه های درسی و فعالیت های یادگیری، وجود تجارب طراحی- اجرا در برنامه های درسی، فضای آموزشی مجهز و متناسب با یادگیری عملی و تجربی، تأکید بر نیازهای صنعت و جامعه، شایستگی اعضای هیئت علمی، پذیرش و هدایت دانشجو و بهبود مستمر برنامه های آموزشی از جمله نکات برجسته در مدل های مورد بررسی است.
تحلیل محتوایی برنامه آموزشی دوره کارشناسی کتابداری و اطلاع رسانی مصوب سال های 1375 و 1388(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فنّاوری های اطلاعاتی و ارتباطی نوین، آموزش کتابداری و اطلاع رسانی را همانند آموزش سایر علوم متحول کرده است. به همین منظور، شورای برنامه-ریزی آموزش عالی بعد از 14 سال، برنامه های درسی دوره کارشناسی کتابداری و اطلاع رسانی را بازنگری و در قالب 111 واحد درسی پایه، تخصصی اجباری، و تخصصی اختیاری تصویب کرده است. هدف از بررسی حاضر، مقایسه و تحلیل برنامه آموزشی دوره کارشناسی کتابداری و اطلاع رسانی مصوب سال های 1375 و 1388 به روش تحلیل محتوایی بوده است. یافته ها نشان داد عناوین درسی دو برنامه فقط 25 درصد در محتوی اشتراک دارند که نشان دهنده نو بودن برنامه جدید است. دروس تخصصی و تعداد واحدهای عملی در برنامه های مصوب سال 1388 بیشتر شده است. در کل، 75 درصد واحدها در برنامه درسی جدید نسبت به برنامه درسی قبلی از نظر ایجاد دروس جدید، تغییر نام و ادغام دروس تغییر کرده اند. 44 درصد دروس در برنامه مصوب سال 1388 جدید بودند و 22 درصد دروس در ارتباط با فنّاوری های اطلاعاتی کاربردی در کتابخانه ها بودند. میزان همخوانی سرفصل های جدید رشته کتابداری و اطلاع رسانی ایران با سرفصل های درسی سایر کشورها نزدیک به 70 درصد است. با توجه به تغییرات صورت گرفته در عنوان رشته و برنامه های آموزشی کشورهای مختلف و نیز تغییرات انجام شده در برنامه درسی کشورمان و مطابقت عمده آن با کاربرد فنّاوری های اطلاعاتی در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی، به نظر می رسد زمان انتخاب نام جدید و مناسب برای رشته کتابداری و اطلاع رسانی فرا رسیده است.
اعتبارسنجی آموزش عالی در هزاره سوم با محوریت برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۷
13 - 48
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، ابتدا، ضمن مروری کوتاه بر رویکردهای اتخاذ شده در رابطه با ارزیابی کیفیت در آموزش عالی، چالش های گریبان گیر نظام های اعتبارسنجی و تضمین کیفیت را مورد بررسی قرار داده و سپس با استفاده از رویکردی تحلیلی سعی بر این دارد تا الگوی مناسب و کارآمدتری را با رویکردی سیستماتیک و با محوریت برنامه درسی، که بتواند پاسخگوی چالش های ارزیابی آموزش عالی در هزاره سوم باشد را؛ ارائه نماید. چرا که برنامه درسی به عنوان قلب مراکز دانشگاهی و مهم ترین عنصر نظام آموزش عالی محسوب شده و در عین حال نقش تعیین کننده و غیرقابل انکار در تحقق اهداف و رسالت های آموزش عالی از نظر کمی و کیفی ایفا می کند. تمرکز بر برنامه درسی در ارزیابی و اعتبارسنجی، سبب شناخت و تجزیه و تحلیل هرچه بیشتر و بهتر اثر عوامل مختلف (درون و برون سازمانی) بر کیفیت آن و در نتیجه کیفیت دانشگاه می شود. در نتیجه، محوریت یافتن برنامه درسی در الگوی اعتبارسنجی تا حد زیادی می تواند چالش های حاصل از الگوی اعتبارسنجی فعلی را برطرف نماید.
ارزیابی وضعیت موجود و مطلوب مؤلفه های مدیریت دانش در بین کارشناسان پردیس فنی دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۸
139 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی وضعیت مؤلفه های مدیریت دانش و همچنین بررسی تفاوت وضعیت موجود و مطلوب مدیریت دانش در پردیس فنی دانشگاه تهران است. برای سنجش مؤلفه های مدیریت دانش (در چهار بُعد: خلق دانش، تسهیم دانش، بکارگیری دانش و ذخیره دانش) بر اساس مدل عمومی نیومن ابزار پژوهش ساخته شد. این ابزار، بعد از تعیین روایی و پایایی در بین 118 نفر از کارشناسان آموزشی دانشکده های فنی به اجرا در آمد. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون تی تک متغیره و آزمون تی وابسته برای ارزیابی وضعیت و تفاوت بین وضع موجود و مطلوب مدیریت دانش مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که به جز دانشکده های مواد، مهندسی شیمی و گروه علوم پایه در بقیه دانشکده ها وضعیت مدیریت دانش در مجموع نامطلوب نیست. علاوه بر این به بررسی وضعیت موجود و مطلوب هر یک از مؤلفه ها در هر یک از دانشکده ها پرداخته که تنها در گروه مهندسی صنایع شکاف معنی داری بین وضعیت موجود و مطلوب مدیریت دانش مشاهده نمی شود.
بررسی وضعیت و چالش های پیش روی اشتغال دانش آموختگان زن دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۰
81 - 98
حوزههای تخصصی:
هماهنگی بین میزان اشتغال به تحصیل در دانشگاه ها و اشتغال به کار می تواند به توسعه متوازن جامعه منجر شود. پژوهش حاضر از طریق نمونه گیری طبقه ای، به بررسی وضعیت اشتغال 380 نفر دانش آموخته زن دانشگاه گیلان پرداخت که در طی پنج سال (89-1385) از دانشکده های فنی-مهندسی، علوم پایه، کشاورزی، ادبیات و علوم انسانی و تربیت بدنی این دانشگاه فارغ التحصیل شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که 47% دانش آموختگان زن دانشگاه شاغل و 53% دیگر بیکار هستند. دانشکده تربیت بدنی با 100% بیشترین و دانشکده علوم پایه با 31% کمترین سهم اشتغال را دارا بوده اند. آزمون آماری 2χ تفاوت آماری معنی داری را بین سطح اشتغال و عدم اشتغال به طور کلی نشان نداد؛ البته این تفاوت اشتغال در بین دانشکده های مختلف معنی دار بود. میزان اشتغال زنان در بخش های مختلف نشان داد که اشتغال در بخش های صنعت 12%، کشاورزی 8% و خدمات 80% بود. بررسی میزان اشتغال در انواع مختلف مشاغل نیز نشان داد که 4/45% مشاغل دولتی، 11/3% مشاغل خصوصی و 5/9% تعاونی و 9% خوداشتغالی بوده است و آزمون آماری تفاوت معنی داری را در اشتغال بخش های مختلف نشان داد.