فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
Blended learning is a pedagogical approach that combines face-to-face instruction with online activities and has garnered significant interest in recent years. Despite the potential benefits of blended learning, it faces several critical issues that may dampen stakeholders' enthusiasm within universities. Consequently, the current study explores the key challenges of blended learning in higher education institutions. The data for this research were collected through a qualitative approach, using a descriptive phenomenological method and semi-structured interviews with experts in the field. The findings were then analyzed using Colaizzi’s (1978) seven-step method. During our research, interviews were conducted with 14 experts in the field through purposeful sampling. From these comprehensive discussions, a total of 112 significant statements were identified. These statements were then meticulously categorized into ten initial themes, providing a structured overview of the data. Further analysis allowed us to distill the challenges associated with the blended learning approach in higher education into three critical factors. The validity of the qualitative data, based on the four criteria of Lincoln and Guba (1985)—credibility, transferability, dependability, and confirmability—was examined through re-coding by two independent coders and confirmed. The findings reveal that the challenges associated with implementing blended learning in higher education can be categorized into personal, organizational, and support-related factors. Each of these dimensions encompasses various critical elements. Notably, these research outcomes hold significant potential for facilitating the successful adoption of a pragmatic blended teaching and learning approach within higher education.
تجارب زیسته نومعلمان در مدارس ابتدایی از تنهایی سازمانی (عوامل مؤثر و راه کارها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
55 - 81
حوزههای تخصصی:
از آنجا که موضوع تنهایی سازمانی در جوامع علمی و سازمانی ایران، به ویژه درحیطه آموزش و پرورش موضوع جدید و نا آشنایی است؛ ازاین رو هدف ازانجام این مطالعه شناسایی،بررسی و تحلیل تجارب زیسته نومعلمان از پدیده تنهایی سازمانی در قالب های عوامل مؤثر بر شکل گیری پدیده تنهایی سازمانی، پیامدهای پدیده تنهایی سازمانی و راهکارهای فردی و گروهی نومعلمان برای مقابله با پدیده تنهایی سازمانی است. پارادایم کلی تحقیق، کیفی از نوع پدیدارشناسی است. مشارکت کنندگان این پژوهش 12 نفر از نومعلمان شهر ایلام می باشند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق (نیمه ساختار مند) بود که تا زمان رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی برای توصیف ویژگی های جمعیت شناختی و نیز تحلیل مضامین به ترتیب، با استفاده ازنرم افزار MAXQDA20 انجام گرفته است.بر اساس نتایج این تحقیق، عوامل مؤثر بر شکل گیری پدیده تنهایی سازمانی در قالب 4 عامل فردی، اجتماعی- فرهنگی، روانی و شغلی تقسیم بندی شدند و در مجموع، 36 مفهوم در این مقولات فرعی قرار گرفتند. 4 پیامد فردی، ارتباطی، روانی و شغلی- حرفه ای در قالب 37 مفهوم از جمله آثار و پیامدهای پدیده تنهایی سازمانی در نومعلمان مورد مطالعه مشخص شد. 3 راهکار فردی، ارتباطی و حرفه ای در قالب 24 مفهوم از جمله راهکارهای فردی نومعلمان برای مقابله با پدیده تنهایی سازمانی و 4 راهکار روانی، برنامه های گروهی، شغلی و ارتباطی، در قالب 21 مفهوم از جمله راهکارهای گروهی نومعلمان برای مقابله با پدیده تنهایی سازمانی در مدرسه بودند.
تحلیل سبک های مدیریتی در سازمان های آموزشی مبتنی بر نوع شناسی نسل ها (شکاف نسلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
173 - 199
حوزههای تخصصی:
اکوسیستم آموزشی جهان، عرصه تاخت وتاز ورود نسل های پی درپی یادگیرندگان، یاد دهندگان و مدیران با نیازها و ترجیحات منحصربه فرد خود است. کارآمدی و سازش هوشمندانه سیستم آموزشی با تحولات، نیازمند شناسایی ترجیحات و رویکردهای مدیران با توجه به شکاف نسلی و تنوع میان آنان است. لذا پژوهش حاضر باهدف شناسایی رفتار مدیران مدارس برحسب تنوع نسلی آن ها با روش پژوهش کیفی روایت پژوهی در بخش گردآوری داده ها و تحلیل تماتیک در بخش پردازش داده ها، با روش نمونه گیری هدفمند بر روی دوازده نفر از مدیران نسل ایکس و وای استان البرز و تهران صورت گرفته است. نتایج حاصله ی پژوهش در هشت مقوله ی اصلی از ابعاد کلی مدیریتی شامل نگرش سیستمی، تصمیم گیری، توسعه و ارتقای سیستم، مدیریت تعارض، مدیریت بحران، مدیریت سرمایه و اولویت ها و سبک های ترجیحی مدیران، حاکی از بالاترین میزان اشتراک هر دو نسل مدیران در بخش مدیریت دانش در توسعه ی سیستم است و در مقوله های اولویت و سبک های ترجیحی خود در مدیریت هیچ گونه اشتراک نظر و رویکردی گزارش نشده است، مطابق یافته ها بیشترین مقدار اشتراکات بین دو نسل، در بخش نگرش استراتژیکی، مدیریت بحران و مدیریت سرمایه معنوی و مادی بود.
چارچوب برآورد نرخ تنزیل قراردادهای بیمه ای براساس استاندارد بین المللی گزارشگری مالی شماره 17(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
25 - 52
حوزههای تخصصی:
هیئت استانداردهای بین المللی حسابداری در می ۲۰۱۷ استاندارد بین المللی گزارشگری مالی شماره ۱۷ (ابگم 17) را با عنوان قراردادهای بیمه منتشر کرد. ابگم ۱۷ اصول شناخت، اندازه گیری، ارائه و افشای قراردادهای بیمه صادره، قراردادهای بیمه اتکایی واگذاری و قراردادهای سرمایه گذاری دارای ویژگی های مشارکت اختیاری را تعیین کرده است. پیاده سازی سازی ابگم ۱۷ می تواند تأثیر به سزایی بر چارچوب مدیریت مالی، سود، حقوق صاحبان سهام، اندوخته ها، فرایندهای گزارشگری مالی و مدل های اکچوئری داشته باشد. ابگم ۱۷، رویکرد جدیدی را برای تعیین نرخ تنزیل تعهدات بیمه معرفی می کند. نرخ تنزیل جزئی کلیدی در محاسبه ارزش فعلی جریان های نقدی آتی مرتبط با قراردادهای بیمه است. هدف اصلی این پژوهش، تدوین چارچوبی برای برآورد نرخ تنزیل قرارداد بیمه طبق ابگم ۱۷ در ایران است. این پژوهش، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه بوده است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از مدیران مالی، اکچوئران، حسابرسان داخلی و مدیران ریسک است. در مجموع ۸۵ پرسش نامه معتبر دریافت شد. از آزمون مقایسه میانگین یک جامعه و تحلیل واریانس برای سنجش نظرات گروه های مختلف پاسخ دهنده در خصوص هدف پژوهش استفاده شده است. نتایج آزمون مقایسه میانگین یک جامعه نشان داد که به جز گزاره های انتخاب نرخ اوراق بدهی دولتی به عنوان نرخ بازار و انتخاب پرتفوی مرجع طبق دارایی های نظری، لحاظ شدن ویژگی های نقدشوندگی در قراردادهای بیمه ایرانی، وجود قیمت های قابل های مشاهده در ابزارهای مالی، استفاده از ورودی های مبتنی بر بازار برای تعیین نرخ تنزیل، استفاده از رویکرد بالا و پائین در تعیین نرخ تنزیل در ایران، تعیین سالانه نرخ تنزیل برای قراردادهای بیمه در ایران، حساس بودن نتایج ارزیابی تعهدات بیمه ای به نرخ تنزیل، منعکس کننده بودن ویژگی های قراردادهای بیمه ایرانی با ابگم 17، تعیین نرخ تنزیل توسط هیئت مدیره، سایر گزاره ها معنادار بوده است. همچنین نتایج پژوهش آزمون تحلیل واریانس و توکی نشان داد که بین نظرات گروه های مختلف پاسخ دهنده در خصوص گزاره های نقد شوندگی بیمه درمان، بیمه اموال و مسئولیت، استفاده از پرتفوی سفارشی به عنوان پرتفوی مرجع، سازگاری بین زمان سررسید دارایی های واقعی موجود در پرتفوی مرجع و تعهدات قراردادهای بیمه و استفاده از نرخ سود فنی یا نرخ علی الحساب برای محاسبه حق بیمه در بیمه های زندگی تفاوت معنادار وجود دارد.
Presenting an Export Market-Oriented Model On Competitive Intelligence in the Age of Digital Economy:A Grounded Theory Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Winter & Spring ۲۰۲۵
49 - 68
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this research is to develop a model of export market orientation based on competitive intelligence in the era of the digital economy.
Method: This study employed a qualitative approach, utilizing grounded theory as the research method. Sampling was conducted purposefully and continued until theoretical saturation was achieved, involving a total of 15 managers and experts from selected exporting companies. The systematic research process comprised open coding, axial coding, and selective coding, facilitated by strategies such as analysis, questioning, comparison, reminders, schemas, and paradigms. During the coding process, revisions were made, and classifications were validated through feedback from the participants.
Findings: The findings revealed the paradigmatic pattern of export market orientation based on competitive intelligence in the era of digital economy including six main categories of causal conditions, context, phenomenon or central category, intervening conditions, strategies and the consequences. Causal conditions have three sub-categories of learning abilities promotion of customer-oriented culture, knowledge of export technology and R&D processes and identification of export market needs; background conditions include three sub-categories of competitive thinking, competitive export processes (technical evaluation) and competitive governance; intervening conditions include three sub-categories of market technical structure (new technologies), environmental uncertainty and global markets (export risks); the central phenomenon has three sub-categories of value chain (reward strategy), human resource empowerment and employee training (export intelligence); The strategies include three sub-categories of competitive value creation, development of export competitiveness and strategic evaluation of resources and competitive agility and strategic entrepreneurship; The results include three sub-categories of developing entrepreneurial activities, competitive advantage and promoting innovation and dynamic export capabilities.
Conclusion: Based on the results, successful implementation of the export market orientation model, grounded in competitive intelligence, requires managers of exporting companies to develop a deeper understanding of the export market. This can be achieved by allocating greater effort to market-oriented activities. Furthermore, by emphasizing competitive intelligence, these companies can improve the perception of their services and create a positive association with their brand in the minds of international customers.
دارائی امن در شرایط نا اطمینانی: بررسی انتقال ریسک بین بیت کوین، طلا، دلار و صندوق های درآمد ثابت در ایران در حضور ریسک ژئوپلیتیک-رهیافتی از الگوی TVP-VAR(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
49 - 74
حوزههای تخصصی:
بروز ریسک های متعدد در سطح داخلی و بین المللی موجب می شود که از سویی نیاز به سیاست گذاری جهت مقابله با این ریسک ها برای سیاستگذار و از سوی دیگر، تغییر در پورتفوی بهینه برای سرمایه گذار بیشتر احساس شود. به علاوه در طی این شرایط، یافتن دارایی امن اهمیت زیادی پیدا می کند. هدف از مطالعه حاضر یافتن دارایی های امن و بررسی انتقال ریسک میان دارایی ها در حضور ریسک ژئوپلیتیک است. از این رو، در این مطالعه انتقال ریسک بین دارایی های طلا، دلار، بیت کوین و شاخص کل در حضور ریسک ژئوپلیتیک در دوره زمانی ۲۰۲۱/۸/۲ لغایت ۲۰۲۳/۱۰/۲۱ و با استفاده از رهیافت TVP-VAR به منظور شناسایی دارایی امن پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که دارایی طلا به عنوان امن ترین دارایی پورتفوی بوده و توانسته است بر کل شبکه و دیگر دارایی های پورتفوی اثرگذار باشد.
Constant Volatility Scaled and Semi-Constant Volatility Scaled Momentum in Tehran Stock Exchange(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Momentum strategies, due to their strong performance, are common investment methods designed based on the continuation of past asset performance. However, these strategies face sharp declines in high volatility conditions and market reversals. In this research, the impact of Constant Volatility Scaled Momentum (cMOM) and Semi-Constant Volatility Scaled Momentum (sMOM) strategies is examined using data from 100 stocks that constitute a significant portion of the Tehran Stock Exchange market value during the years 2013 to 2024. These strategies aim to reduce risk and improve risk-adjusted returns by adjusting for recent volatility. The results show that sMOM outperforms cMOM in factor-spanning tests and acts as a complement to traditional momentum. Moreover, its strong correlation with traditional momentum and its relative independence from market risk were confirmed in this study. These findings indicate that volatility adjustment does not always lead to performance improvement, and market conditions play a crucial role in the efficiency of these strategies. The results demonstrate that neither the constant volatility nor the semi-constant volatility scaled momentum strategies consistently outperform one another.
بررسی و تطبیق قدرت تخمین مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری در پیش بینی جهت تغییرات اجزای سود و انتخاب مدل بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
31 - 57
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پیش بینی تغییرات سود، آگاهی دادن به سرمایه گذاران، تحلیلگران مالی، مدیران، مسئولان بازار سهام، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان، به منظور قضاوت کردن واحد تجاری، تصمیم گیری برای خرید یا فروش سهام و اعطا یاعدم اعطای وام و اعتبارات است. این پژوهش با هدف ارزیابی عملکرد و مقایسه دقت پیش بینی مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری، برای پیش بینی جهت تغییرات سه مؤلفه سود، از جمله سود (زیان) خالص، سود (زیان) ناخالص و سود (زیان) عملیاتی اجرا شده است.روش: در این پژوهش با استفاده از اطلاعات مالی ۱۳۹ شرکت تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در دوره زمانی ۱۵ ساله، طی سال های ۱۳۸۷ تا ۱۴۰۱ و با به کارگیری ۲۵ مدل یادگیری ماشین و ۱۰ مدل آماری، به بررسی مقایسه کارایی مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری برای پیش بینی جهت تغییرات اجزای سود از جمله سود (زیان) خالص، سود (زیان) ناخالص و سود (زیان) عملیاتی پرداخته شده است. در پژوهش حاضر از نرم افزار اکسل برای مرتب سازی داده ها، نرم افزار ایویوز برای استخراج آمار توصیفی و از نرم افزارهای داده کاوی اس پی اس اس مدلر و رپیدماینر برای مدل سازی پیش بینی جهت تغییرات سود استفاده شده است. ارزیابی عملکرد مدل های یادگیری ماشین، از طریق دو معیار دقت پیش بینی مدل (accuracy) و ناحیه زیر منحنی (AUC) و ارزیابی عملکرد مدل های آماری تنها با معیار دقت پیش بینی مدل انجام شده است. در نهایت، به منظور انتخاب مدلی که بهترین عملکرد را برای پیش بینی جهت تغییرات سود (زیان) خالص، سود (زیان) ناخالص و سود (زیان) عملیاتی دارد، از میان مدل های یادگیری ماشین، به انتخاب مدل بهینه با استفاده از منحنی راک پرداخته شده است.یافته ها: پس از محاسبه متوسط دقت پیش بینی مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری، مشخص شد که متوسط دقت پیش بینی مدل های یادگیری ماشین برای متغیرهای وابسته (درصد تغییرات سود (زیان) خالص، درصد تغییرات سود (زیان) ناخالص و درصد تغییرات سود (زیان) عملیاتی)، از ۸۳ درصد تا ۹۳ درصد و متوسط دقت پیش بینی مدل های آماری برای هر سه مؤلفه سود، از ۷۶ درصد تا ۸۳ درصد متغیر است. پس از احراز نرمال نبودن متوسط دقت مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری برای اجزای سود توسط آزمون کلموگروف اسمیرنف، از آزمون ناپارامتریک یومن ویتنی برای مقایسه دقت پیش بینی مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری برای پیش بینی جهت تغییرات اجزای سود استفاده شد.نتیجه گیری: نتایج آزمون فرضیه های پژوهش، بیانگر کارایی بالای مدل های یادگیری ماشین برای پیش بینی جهت تغییرات سود (زیان) خالص، سود (زیان) ناخالص و سود (زیان) عملیاتی نسبت به مدل های آماری است. نتایج منحنی راک نیز نشانگر آن است که مدل درخت تصمیم با دقت پیش بینی معادل ۱۰۰ درصد، برای پیش بینی جهت تغییرات سود (زیان) خالص و دقت پیش بینی معادل ۳۸/۹۹ درصد برای پیش بینی جهت تغییرات سود (زیان) ناخالص و مدل استنتاج قوانین با دقت پیش بینی معادل ۷۶/۸۶ درصد در پیش بینی جهت تغییرات سود (زیان) عملیاتی، بهترین عملکرد را داشتند و به عنوان مدل بهینه انتخاب شدند.
بیش اطمینانی مدیران و مدیریت سود از طریق تغییر طبقه بندی: نقش تعدیلگر توانایی مدیریتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
284 - 309
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های قبل، پژوهشگران حسابداری، بیشتر مدیریت اقلام تعهدی اختیاری و دست کاری در فعالیت های تجاری واقعی را بررسی کرده اند و به مدیریت سود با تغییر طبقه بندی اقلام صورت سود و زیان، توجه چندانی نداشته اند. با آنکه در سال های اخیر، موضوع مدیریت سود از طریق تغییر طبقه بندی، در کانون توجه پژوهشگران قرار گرفته است و پژوهش های داخلی انگشت شماری نیز به آن پرداخته اند، در این خصوص که تغییر طبقه بندی می تواند از باورهای مدیریتی اثر بپذیرد، شواهد تجربی اندکی ارائه شده است. با توجه به آنچه بیان شد، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بیش اطمینانی مدیران با تغییر طبقه بندی و بررسی نقش تعدیلگر توانایی مدیریتی بر این رابطه است.
روش: برای آزمون فرضیه های پژوهش، از داده های ۱۳۸ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در بازه زمانی ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۲ (۱۶۵۶ سال صنعت) استفاده شده است. در برازش مدل ها، ضمن کنترل اثرهای ثابت سال ها و صنایع، رویکرد حداقل مربعات تعمیم یافته به کار رفته است. افزون برآن، برای تخفیف اثر ناهمسانی واریانس و هم بستگی خطاها، در محاسبه خطای استاندارد ضرایب، از تصحیح خوشه ای در سطح شرکت ها استفاده شده است. همچنین، مدل های به کاررفته برای سنجش سود اصلی غیرمنتظره و تغییرات غیرمنتظره سود اصلی، به صورت مقطعی و در سطح هر صنعت (۱۲۰ سال صنعت)، برازش شده اند.
یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که کاهش در سود غیراصلی واحدهای تجاری، موجب افزایش سود اصلی غیرمنتظره و کاهش تغییرات غیرمنتظره سود اصلی آن ها می شود. این نتایج نشان دهنده رواج پدیده تغییر طبقه بندی در شرکت های ایرانی است. همچنین، یافته های پژوهش نشان می دهد که بیش اطمینانی مدیران رابطه مثبت (منفی) بین اندازه کاهش در سود غیراصلی و سود اصلی غیرمنتظره (تغییرات غیرمنتظره سود اصلی) را تقویت می کند و با افزایش در توانایی مدیریتی، از شدت اثر بیش اطمینانی مدیران، بر رابطه بین اندازه کاهش در سود غیراصلی و دو متغیر سود اصلی غیرمنتظره و تغییرات غیرمنتظره سود اصلی، کاسته می شود. افزون برآن، نتایج آزمون فرضیه های پژوهش، به استفاده از تعریفی جایگزین برای سنجش بیش اطمینانی مدیران، حساس نیست.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش می توان دریافت که با افزایش در بیش اطمینانی مدیران، مدیریت سود از طریق تغییر طبقه بندی اقلام صورت سود و زیان شدت می یابد؛ زیرا مدیران بیش اطمینان به قابلیت های فردی خود اعتماد بیش از واقع دارند؛ ازاین رو به صورت آگاهانه، برخی هزینه های اصلی واحد تجاری را در ردیف هزینه های غیراصلی رده بندی می کنند تا سود اصلی شرکت را بیش از واقع، گزارش کنند. افزون برآن، نتایج پژوهش بیان می کند که با افزایش در توانایی مدیریتی، بیش اطمینانی مدیران بر تغییر طبقه بندی تأثیر کمتری خواهد داشت؛ زیرا در مقایسه با مدیران بیش اطمینان با توانایی مدیریتی ضعیف، مدیران بیش اطمینانی که از توانایی بیشتری برخوردارند، ارزیابی واقع بینانه تری از قابلیت های خود دارند و از توان کافی برای برآورده ساختن پیش بینی های خویش درباره شرکت برخوردارند؛ بنابراین انگیزه و نیاز کمتری برای تغییر طبقه بندی اقلام صورت سود و زیان دارند.
مدلی برای کاهش ریزش مشتریان با استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر هوش مصنوعی در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعه ای است که درصدد ارایه الگوی کاهش ریزش مشتریان با استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر هوش مصنوعی در صنعت بیمه می باشد. از منظر روش گردآوری داده ها یک پژوهش پیمایش مقطعی است. برای نیل به هدف از طرح پژوهش آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) استفاده شد. در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل مدیران شرکت بیمه ایران بودند که 17 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه آماری متشکل از مدیران و کارشناسان بیمه ایران و مدیران نمایندگی های بیمه ایران در استان گیلان، با روش اندازه اثر و تحلیل توان، 130 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای-تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیم ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود . یافته های پژوهشی نشان داد عوامل فنی هوش مصنوعی، عوامل مدیریتی هوش مصنوعی و بازاریابی رابطه ای بر مدیریت ارتباط با مشتریان تاثیر می گذارند. مدیریت ارتباط با مشتری با اثرگذاری بر شخصی سازی خدمات و مشتری گرایی منجر به بهبود تجربه مشتریان می شود. این عامل خود با اثرگذاری بر وفاداری مشتریان، رضایت مشتریان و مشارکت مشتریان به کاهش ریزش مشتریان منتهی می گردد. بنابراین مشخص شد هوش مصنوعی یک سازه زیربنایی است که از منظر فنی و مدیریتی می تواند به بهبود مدیریت ارتباط با مشتری در نمایندگی های بیمه ایران کمک کرده و سبب کاهش رویگردانی و ریزش مشتریان شود.
ارائه چارچوب شایستگی کارآفرینی برای آموزش نوجوانان در مدارس با رویکرد توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
489 - 513
حوزههای تخصصی:
هدف: کارآفرینی به عنوان یکی از موضوعات کلیدی در توسعه پایدار و آموزش نوجوانان مطرح است. هدف این پژوهش، ارائه چارچوب شایستگی کارآفرینی برای آموزش نوجوانان در مدارس با رویکرد توسعه پایدار است. با توجه به اهمیت پرورش مهارت های کارآفرینی از سنین پایین، این مطالعه به شناسایی و تعریف شایستگی های کلیدی موردنیاز برای تقویت روحیه و توانایی های کارآفرینانه در نوجوانان می پردازد. توسعه این شایستگی ها می تواند نوجوانان را برای مواجهه با چالش های اقتصادی و اجتماعی آینده آماده سازد و نقش آن ها را در توسعه پایدار تقویت کند.
روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و بر اساس پارادایم تفسیری انجام شده است. به منظور گردآوری داده ها، از روش فراترکیب استفاده شده است که تحلیل جامع و نظام مند مطالعات پژوهشی مرتبط با این موضوع را شامل می شود. در این راستا، مقاله های منتشرشده بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۴ بررسی و از روش نمونه گیری حذفی سیستماتیک برای انتخاب مقاله های نهایی استفاده شد. درنهایت، ۱۲ مقاله که به بررسی شایستگی های کارآفرینی و تأثیرهای آن بر نوجوانان در محیط های آموزشی پرداخته بودند، به عنوان هسته اصلی این پژوهش انتخاب شد.
یافته ها: تحلیل مطالعات منتخب، به شناسایی سه دسته شایستگی کلیدی منجر شد که عبارت اند از: ۱. شایستگی های عمومی شامل مهارت هایی مانند تفکر خلاق، حل مسئله و تصمیم گیری که زیربنای کارآفرینی را تشکیل می دهند؛ ۲. شایستگی های مدیریتی شامل مهارت های مرتبط با مدیریت منابع، سازمان دهی و رهبری که برای موفقیت در فرایندهای کارآفرینی ضروری هستند؛ ۳. شایستگی های اختصاصی شامل مهارت های فنی و دانش تخصصی موردنیاز برای فعالیت های کارآفرینانه در حوزه های مختلف. این شایستگی ها در تقویت روحیه و توانایی های کارآفرینانه نوجوانان نقش مهمی ایفا می کنند و موجب ارتقای توسعه پایدار در برنامه های آموزشی می شوند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند به طراحی و توسعه برنامه های آموزشی مؤثر در راستای ارتقای شایستگی های کارآفرینی نوجوانان با رویکرد توسعه پایدار کمک کند. این پژوهش نشان می دهد که کارآفرینی به عنوان ابزاری توانمندساز در زندگی نوجوانان مطرح است و ضرورت ادغام آموزش های مرتبط با کارآفرینی در برنامه های درسی مدارس را برجسته می سازد.
Enhancing Decision-Making in Healthcare Systems: Lean, Agile, Resilient, Green, and Sustainable (LARGS) Paradigm for Performance Evaluation of Hospital Departments under Uncertainty(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Industrial Management Journal, Volume ۱۷, Issue ۲, ۲۰۲۵
85 - 116
حوزههای تخصصی:
Objective : This research aims to propose a multi-criteria decision-making model for ranking hospital departments. The primary purpose of this model is to assist managers in the optimal allocation of limited resources, thereby reducing costs while increasing patient satisfaction. The ranking results help managers in decision-making processes such as equipment development, staff training, and addressing patient complaints. Methods : This study evaluated the performance of five hospital departments (Emergency, Ophthalmology, Cardiovascular, Infectious, and Neurology) in Shiraz, Iran, using the fuzzy DEMATEL-MARCOS multi-criteria decision-making method. Firstly, criteria were prioritized using the fuzzy DEMATEL method, after which hospital departments were ranked using the fuzzy MARCOS method. A sensitivity analysis was conducted to validate the results. Results : Performance metrics for the hospital departments were identified based on the Lean, Agile, Resilient, Green, and Sustainable (LARGS) paradigm. The results revealed that patient satisfaction and job satisfaction had the most substantial influence on performance, while reducing excess transportation and over-processing had the least impact. Utilizing the fuzzy MARCOS method, the hospital departments were ranked according to their overall desirability. The sensitivity of these rankings was assessed by adjusting the weights of the criteria. A comparative analysis with four other fuzzy methods (ARAS, COCOSO, EDAS, and WASPAS) confirmed that the fuzzy MARCOS method was the most effective tool for prioritizing hospital departments. Conclusion : The fuzzy MARCOS results indicated that the “Infectious Department” performed well, while the “Ophthalmology Department” required improvement. Enhancing the “Infectious Department” hinged on better staff training, cost reduction, and safe waste management. This research introduces a novel approach using the fuzzy DEMATEL-MARCOS model, enabling hospitals to assess performance through modern methodologies, such as Lean, Agile, Resilient, Green, and Sustainable, even in uncertain conditions
بررسی اثر تغییرات قیمت گاز طبیعی، نفت و ارز بر بازدهی شاخص های منتخب بازار سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
58 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر با افزایش تقاضای انرژی، اهمیت بسیار زیاد انرژی در بحث تولید نمایان شده است. گاز طبیعی به عنوان یک منبع انرژی استراتژیک، از اجزای مهم فرایند تولید کالاها و خدمات به شمار می آید. از طرفی، بازارهای مالی یکی از بازارهای بسیار مهم هر کشور است و بورس های اوراق بهادار، اصلی ترین اجزای بازارهای مالی محسوب می شود. شاخص های متفاوتی که در بورس ها محاسبه می شوند، بازدهی و روند کلی قیمت سهام در کل بازار و صنایع خاص را نشان می دهند. تغییرات هر یک از شاخص ها، از نوسان های قیمت سهام شرکت هایی تأثیر می پذیرد که در محاسبه آن شاخص خاص لحاظ می شود. عوامل زیادی در نوسان های قیمت سهام شرکت ها تأثیر دارند که از آن جمله می توان به قیمت گاز طبیعی اشاره کرد که صنایع مختلف از آن در فرایند تولید بهره می گیرند. تغییرات قیمت گاز، در حاشیه سود شرکت ها تأثیر می گذارد و در نتیجه، قیمت سهام آن ها نیز دستخوش تغییرات می شود و در نهایت، این تغییرات قیمت سهام بر بازدهی کلی بازار سرمایه تأثیرگذار خواهد بود. از این رو با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر کوتاه مدت و بلندمدت تغییرات قیمت گاز طبیعی بر بازده بازار سهام ایران پرداخته است.
روش: این پژوهش از نظر نوع تحقیق، کاربردی محسوب می شود و از نظر فرایند تحقیق، کمّی است. در این پژوهش از روش خودتوضیح برداری و آزمون هم انباشتگی یوهانسن، برای تحلیل داده های ماهانه طی دوره فروردین سال ۱۳۸۸ تا اسفند سال ۱۴۰۱ استفاده شده است.
یافته ها: نتایج به دست آمده وجود رابطه بلندمدت بین تغییرات قیمت گاز طبیعی و شاخص های منتخب بازار سرمایه را تأیید می کند. نتایج آزمون هم انباشتگی یوهانسن نشان می دهد که تغییرات قیمت گاز طبیعی در کوتاه مدت و بلندمدت، روی شاخص های بورس، فرابورس و صنایع شیمیایی، صنعت سیمان و فراورده های نفتی تأثیر منفی دارد. همچنین بر اساس سایر نتایج، تغییرات قیمت ارز در کوتاه مدت و بلندمدت، بر شاخص های بازار سرمایه اثر مثبت و معناداری دارد. در نهایت، نتایج آزمون ها نشان می دهد که تغییرات قیمت نفت در کوتاه مدت تأثیر منفی دارد؛ اما در بلندمدت تغییرات شاخص ها، هم جهت با تغییرات قیمت نفت خواهد بود.
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت قیمت گاز و نقش تعیین کننده آن در نوسان های بازار سرمایه، توصیه می شود که دولت به نحوی قیمت گاز را تنظیم کند که تأثیرهای منفیِ افزایش قیمت بر شاخص های بازار سرمایه کاهش یابد. در این خصوص، می بایست از اخذ تصمیم های ناگهانی در خصوص قیمت گاز پرهیز شود. به جای تصمیم گیری در بودجه سالانه، به طراحی فرمول قیمت گذاری گاز اقدام شود و با توجه به نوسان قیمتهای جهانی گاز، قیمت گاز ارائه شده به صنایع شناور باشد؛ زیرا سرمایهگذار به وضعیت اقتصادی ثابت و بلندمدت نیاز دارد. در بحث تنوع بخشی به مصرف انرژی، دولت می تواند با افزایش سرمایه گذاری در بخش انرژی های تجدیدپذیر و نو، سیاست هایی را اجرا کند تا شرکت ها به استفاده از انرژی های دیگر روی آورند. این امر از وابستگی صنایع به گاز می کاهد و تأثیر تغییرات قیمت گاز بر بورس را کاهش می دهد.
نقش خوش بینی مدیران در ورود اضافی: شبیه سازی تصمیم های ورود به بازار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
1 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف: برخی از تصمیم های استراتژیک اتخاذ شده توسط افراد و شرکت ها را می توان ورود اضافی به بازار در نظر گرفت. ورود اضافی زمانی رخ می دهد که کسب وکارهای بسیار زیادی وارد یک بازار مفروض شوند و متعاقب آن، تعداد زیادی از آن ها شکست بخورند. رویکرد استراتژی رفتاری با تکیه بر خطاهای شناختی، به تبیین این پدیده کمک کرده است. در این راستا، استدلال شده است که خوش بینی واردشوندگان ممکن است در ورود اضافی به بازار نقش داشته باشد. بر این اساس این پژوهش با هدف بررسی نقش خوش بینی مدیران در ورود اضافی به بازار اجرا شده است.
روش: به منظور بررسی نقش خوش بینی در ورود اضافی به بازار، از مدل شبیه سازی تصمیم های ورود به بازار استفاده شده است. مدل شبیه سازی تصمیم های ورود به بازار، بر این فرض استوار است که واردشوندگان، تصمیم گیرندگانی هستند با عقلانیت محدود که ارزیابی آن ها از فرصت های بازار، کاملاً بر تحقق واقعی آن فرصت ها در بازار منطبق نیست و خطاهای ارزیابی این واردشوندگان (از جمله خوش بینی زیاد) به پیامدهای مختلفی از ورود به بازار منجر می شود. در این مدل با دست کاری مقدار خطای ارزیابی، پیامدهای ورود مختلف به بازار (شامل عدم ورود، فرصت از دست رفته، ورود موفق و ورود اضافی) بررسی شده است. مدل شبیه سازی تصمیم های ورود به بازار با استفاده از پلتفرم آناکوندا اجرا و با پایتون ۳ نوشته شده است.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که درجات مختلف خوش بینی واردشوندگان، پیامدهای ورود به بازار متفاوتی برای آن ها به همراه دارد. یافته ها نشان می دهد که خوش بینی کمتر برای ورود به بازار اهمیت دارد و می تواند به ورودهای موفق به بازار بینجامد؛ با این حال، افزایش خوش بینی، به ارزیابی های غیرواقع بینانه از فرصت های بازار منجر شده و زمینه را برای ورود اضافی به بازار ایجاد کرده است. همچنین، خوش بینی واردشوندگان تحت شرایط مختلف بازار، به درصدهای مختلف ورود اضافی منجر شده است. همان طور که یافته ها نشان می دهد، خوش بینی تحت شرایط دشوار برای ورود به بازار، نسبت به شرایط آسان، به ورود اضافی بیشتری انجامیده است.
نتیجه گیری: این پژوهش به دو طریق در ادبیات حوزه ورود به بازار، مشارکت داشته است. نخست، در ادبیات پیشین، بین مطلوب یا نامطلوب بودن خوش بینی واردشوندگان تناقضی وجود دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که خوش بینی اندک در شرایط مختلف بازار، به ورودهای موفقیت آمیز بیشتری منجر شده است. دوم، خوش بینی تصمیم گیرندگان در بازارهای دشوار برای ورود، به ورود اضافی بیشتری انجامیده است. هنگامی که واردشوندگان در خصوص دشواری ورود به بازار نگران هستند، خوش بینی می تواند به آن ها در کاهش این نگرانی کمک کند؛ از این رو با افزایش دشواری ورود به بازار، خوش بینی آن ها بیشتر خواهد شد و ورودهای بیشتری به بازار خواهند داشت. از جنبه کاربردی، خاطر نشان می شود که واردشوندگان به بازار و مدیران کسب وکار، بایستی در خصوص فرصت های بازار، ارزیابی واقع بینانه ای داشته باشند. آن ها می توانند ابزارهای ساختاریافته ای مانند دیدگاه درونی را برای کاهش خطاهای خوش بینی به کار گیرند. در پایان مقاله، محدودیت های این پژوهش در رابطه با مدل شبیه سازی ورود به بازار ارائه و پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی در این حوزه در نظر گرفته شده است.
اثرسنجی اقامتگاه های بوم گردی بر اقتصاد گردشگری پایدار در شهر تیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقامتگاه های بوم گردی به عنوان گونه ای از گردشگری سبز مبین پایداری اقتصادی جامعه میزبان و پایداری اکولوژیکی در قالب حفاظت از جاذبه ها و میراث طبیعی و انسانی هستند که با تداعی فرهنگ و سنت جامعه بومی، امکانات اقامتی و رفاهی را به گردشگران ارائه می دهد. پژوهش پیش رو با هدف اثرسنجی اقامتگاه های بوم گردی بر اقتصاد گردشگری پایدار شهر تیران انجام شده و از نوع کاربردی با روش شناسی تحلیلی و پیمایشی است که از طریق پرسشنامه و مصاحبه در قالب 4 شاخص و 37 متغیر در سال 1402 انجام شد. نتایج نشان داد تعداد اقامتگاه ها در سال های 1392 تا 1402 از 2 به 12 واحد افزایش یافته و به تبع آن تعداد شاغلین آن نیز افزایش 50 درصدی داشته است که عمدتاً به دلیل علاقه مندی صاحبان اقامتگاه ها بوده و میزان درآمد در درجه دوم اهمیت قراردارد. توزیع نرمال داده ها با ضریب 7/0 نشان دهنده همسویگی دیدگاه جامعه آماری در اثرات مثبت اقتصادی این کسب وکار است. نتایج آزمون t نیز مبین بالاترین اهمیت متغیرهای میزان علاقه مندی صاحبان اقامتگاه ها (25/4)، اثرگذاری ارائه موسیقی زنده سنتی (41/4) و تاثیر تغییر قیمت مواد غذایی و خدمات (4) بر جذب گردشگر، اثرگزاری موقعیت جغرافیایی بر رونق اقامتگاه (5/4)، و تاثیر رفتار و تعاملات اجتماعی پرسنل بر توسعه این کسب وکار (16/4) است. نتایج آزمون همبستگی حاکی از ارتباط معنی دار و مثبت متغیرهای ارائه تولیدات محلی و غذای سنتی (921/0=R) و تغییرات قیمت ارز و مواد غذایی (850/0=R) بر اقتصاد اقامتگاه های بوم گردی است. نتایج بررسی چالش ها مبین این موضوع است که بخش خصوصی داوطلبانه در این کسب وکار سرمایه گذاری کرده و سایر بخش ها در مواردی نظیر صدور مجوز و الحاق دستورالعمل های خاص و پیچیده، موجب کاهش رغبت صاحبان این نوع کسب وکار و حضور کمتر گردشگران در این اماکن شده اند. لذا با رفع موانع و الگوگیری از تجارب سایرین می توان سبب توسعه پایدار گردشگری در شهر تیران با هدف اشتغال زایی سبز شد.
تدوین الگوی پرتفوی بهینه سهام با استفاده از الگوریتم ملخ و مقایسه آن با مارکوویتز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تعیین سبد بهینه ای از سهام در بورس اوراق بهادار جهت سرمایه گذاری های علمی و مهندسی شده از اهمیت بالایی برخوردار بوده و امروزه سرمایه گذاران در بورس های سراسر دنیا چنین هدفی را دنبال می کنند.از این جهت روش های مختلفی در راستای ایجاد سبد بهینه سهام پیشنهاد و عملیاتی شده است. هدف از این پژوهش انتخاب پرتفوی بهینه سهام با استفاده از الگوریتم فرا ابتکاری ملخ و مقایسه آن با مارکویتز در بورس اوراق بهادر تهران است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی از نوع پس رویدادی است و یک پژوهش کاربردی محسوب می شود. جامعه آماری شامل کلیه ی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1394 تا 1399 بوده و نمونه ی پژوهش شامل 16 شرکت فعال تر بورس در طی دوره ی تحت بررسی می باشد. اطلاعات مالی شرکت های نمونه به روش اسنادکاوی در محیط اکسل استخراج و پس از تلخیص جهت تحلیل به منظور تعیین سبد بهینه سهام به روش های الگوریتم ملخ و مارکویتز استفاده شده است .نتایج نشان داد بر اساس کمترین ریسک، الگوریتم ملخ نسبت به مدل مارکویتز کاراتر است. لذا پیشنهاد می شود ، تشکیل سبد بهینه سهام برای سرمایه گذاران بر اساس الگوریتم ملخ انجام پذیرد.
تأثیر کیفیت خدمات دیجیتالی بر رضایت مشتریان با تأکید بر نوع مشتری (مورد مطالعه: بانک پاسارگاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: بانکداری اختصاصی زیر مجموعه اصلی و انحصاری مدیریت ثروت است که هدف اصلی آن ارائه خدمات مالی و غیر مالی به مشتریان ثروتمند است. هدف پژوهش حاضر بررسی کیفیت خدمات دیجیتالی بر رضایت مشتریان با تأکید بر نوع مشتری است.روش پژوهش: پژوهش از نوع کاربردی است. جامعه آماری مشتریان عمومی و VIP بانک پاسارگاد است. از ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شد. در هر گروه 384 نفر جهت پاسخ دادن به پرسشنامه تحقیق بهره گرفته شده است.یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر این واقعیت است که کیفیت خدمت بانکداری الکترونیک بر رضایت مشتریان عمومی و VIP تأثیرگذار هستند؛ اما تفاوت معناداری عموماً میان شدت اثرگذاری این عوامل بر رضایت مشتریان وجود دارد. بر اساس نتایج تحقیق مشتریان VIP نسبت به مشتریان عادی حساسیت بالاتری نسبت به کیفیت خدمات الکترونیکی دارند. این امر می تواند از این واقعیت نشأت بگیرد که مشتریان VIP به طور فعال از خدمات بانکی استفاده می کنند در نتیجه رضایت آن ها از بانکداری اینترنتی احتمالاً تحت تأثیر کیفیت خدمات بیشتر است.نتیجه گیری: بر اساس نتایج نوع مشتریان بر میزان رضایت آن ها از کیفیت خدمات الکترونیکی اثرگذار است.
نقش تعدیلگر سهامداری نهادی بر رابطه بین اندوخته مالی و سرمایه گذاری نوآوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اهداف؛ کشورهای در حال توسعه به وسیله زمینه های استراتژیک توسعه مبتنی بر نوآوری هدایت می شوند و فعالیت های نوآورانه شرکت ها نیروی محرکه مهم توسعه پایدار در اقتصاد هستند. اندوخته مالی یک منبع انعطاف پذیر است که فراتر از نیازهای روزانه فعالیت های تجاری، تجمع منبع را فراهم می کند. چگونگی تأثیر منابع ارائه شده توسط اندوخته مالی بر سرمایه گذاری در فعالیت های نوآوری شرکت و تأثیر سهام داران نهادی بر رابطه بین اندوخته مالی و سرمایه گذاری در نوآوری شرکت ها از اهداف اصلی پژوهش حاضر می باشد. روش؛ این پژوهش کمی، توصیفی، نیمه تجربی و کتابخانه ای است. روش پژوهش از نظر محتوا و ماهیت از نوع همبستگی است. تجزیه و تحلیل آماری بر روی اطلاعات نمونه ای از شرکت های بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1396 تا 1401 با 481 مشاهده انجام شد. از رگرسیون چند متغیره با اثرات ثابت سال و صنعت، و نرم افزار استاتا ورژن 17 برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شده است. نتایج؛ نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که اندوخته مالی بر سرمایه گذاری در نوآوری تأثیر مثبت و معناداری دارد و سهامداری مؤسسات مقاوم به فشار تأثیر تعدیل کننده مثبتی بر رابطه بین اندوخته مالی و سرمایه گذاری در نوآوری دارد و سهامداری مؤسسات حساس به فشار تأثیر تعدیل کننده بر رابطه بین اندوخته مالی و سرمایه گذاری نوآوری ندارد. نوآوری؛ این مطالعه ضمن بسط ادبیات نظری موجود، عوامل مؤثر بر سرمایه گذاری در نوآوری سازمانی را اصلاح و ویژگی های ناهمگن سرمایه گذاران نهادی را طبقه بندی و بررسی می کند.
کارآفرینی در بستر موزه: مزیت ها، موانع، راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 16
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به نقش حیاتی موزه ها در جامعه، کشف و جستوجو در خصوص کارآفرینی در بستر موزه یکی از انگیزه های پژوهشگران حوزه مطالعات و مدیریت موزه و همچنین گردشگری است که می تواند علاوه بر حفظ و نمایش و معرفی بهتر میراث و مجموعه های موزه، فرصت هایی را برای بهبود اوضاع اقتصادی، متنوع کردن بازار گردشگری، خلق تجربه منحصربه فرد، آموزش و یادگیری بازدیدکننده و بستری مناسب برای گفتمان و بیان مشکلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فراهم کند. تا کنون، کارآفرینی در موزه و مزایا و موانع آن و راهکارهای کارآفرینی در موزه در رابطه با موزه های ایران مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است. پژوهش حاضر سه هدف زیر را دنبال می کند: 1) شناسایی مزیت های کارآفرینی در موزه، 2) شناسایی موانع ایجاد و رونق کارآفرینی در بستر موزه و 3) شناسایی راهکارها و راهبردهای مناسب برای ایجاد و رونق کارآفرینی در موزه. پژوهش پیش رو از نوع اکتشافی است و روش کیفی (تحلیل مضمون) در آن به کار رفته است. جامعه آماری پژوهش را متخصصان حوزه کارآفرینی، گردشگری و موزه تشکیل داده است و ابزار تحلیل داده ها نرم افزار MAXQDA است. یافته های پژوهش نشان می دهد موزه ها پتانسیل لازم برای کارآفرینی را دارند. به علاوه، کارآفرینی فرهنگی، اجتماعی، گردشگری با دیدگاه کارآفرینی و فرصت های آموزشی به عنوان مزیت های ایجاد کارآفرینی و عوامل ساختاری، محیطی و رفتاری به عنوان موانع کارآفرینی در بستر موزه شناسایی شدند. در نهایت، 6 راهبرد نفوذ در بازار، توسعه محصول، مشارکت، سیاست گذاری مناسب در سطح کلان و خرد و فرهنگ سازی و آموزش به عنوان راهبردهای مناسب برای ایجاد و رونق کارآفرینی در موزه معرفی شدند.
پیش بینی بازدهی صندوق های قابل معامله دولتی مبتنی بر مدل های خطی و غیرخطی در الگوریتم های ماشین یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پیش بینی بازدهی صندوق های دولتی بورس تهران به دلیل اهمیت آن ها در فرآیندهای تصمیم گیری اقتصاد کلان و بازارهای مالی کشور، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر با بهره گیری از الگوریتم های پیشرفته یادگیری ماشین، نظیر ماشین بردار پشتیبان (SVM) و رگرسیون خطی، مدلی برای پیش بینی بازدهی این صندوق ها ارایه می دهد. هدف اصلی، بهبود استراتژی های اقتصادی و سرمایه گذاری در سطح دولت و نهادهای مالی با تحلیل دقیق بازدهی این صندوق ها است.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-همبستگی است. داده های صندوق های دولتی بورس تهران شامل دوره زمانی چهارساله (1399 تا 1402) از پایگاه مرکز اطلاع رسانی و فناوری بورس تهران (فیپ ایران) استخراج شده است. تحلیل داده ها با استفاده از دو الگوریتم یادگیری ماشین (SVM و رگرسیون خطی) در نرم افزار R انجام شد. به دلیل ترکیب متفاوت دارایی ها، صندوق های پالایش یکم و دارایکم به عنوان نمونه های اصلی انتخاب شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که الگوریتم های SVM و رگرسیون خطی می توانند بازدهی صندوق های دولتی را با دقت بالایی پیش بینی کنند. به طور خاص، صندوق پالایش یکم به دلیل ترکیب دارایی های کمتر متنوع و بازار ناکارای تهران، با خطای کمتری پیش بینی شد. مقایسه عملکرد الگوریتم ها نشان داد که هر دو روش دقت مناسبی داشته و برای پیش بینی های آتی قابل استفاده هستند.اصالت/ارزش افزوده علمی: این پژوهش با استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین، مدلی کاربردی برای پیش بینی بازدهی صندوق های دولتی بورس تهران ارایه کرده است. یافته های پژوهش می توانند در تصمیم گیری های اقتصادی و سرمایه گذاری در سطح دولت و سایر نهادهای مالی مورداستفاده قرار گیرند.