فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۴۱ تا ۴٬۲۶۰ مورد از کل ۵۷٬۰۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه با افزایش آگاهی های عمومی، به تدریج توقعات از گزارشگری غیرمالی نیز افزایش یافته است و انتظار می رود فشارهای جامعه، به افزایش گزارشگری غیرمالی منجر شود. در پژوهش حاضر به مطالعه ارتباط افشای حاکمیتی، اجتماعی، زیست محیطی و پرداخت سود سهام شرکت با نقش تعدیلگری کیفیت حسابرسی پرداخته شده است. نمونه ای مشتمل بر 149 شرکت حاضر در بورس اوراق بهادار طی سال های 1391 تا 1400 با استفاده از روش حذفی سیستماتیک (غربالگری) انتخاب شده اند. در این پژوهش این مسأله مورد بررسی قرار گرفته است که افشای حاکمیتی، اجتماعی و زیست محیطی چه تأثیری بر پرداخت سود سهام شرکت ها دارد و آیا کیفیت حسابرسی ارتباط بین افشای حاکمیتی، اجتماعی و زیست محیطی و پرداخت سود سهام شرکت را تعدیل می کند. از روش پنل دیتا و نرم افزار EViews برای برآورد مدل پژوهش و آزمون فرضیات پژوهش استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که افشای حاکمیتی، اجتماعی و زیست محیطی، تأثیر مثبت و معناداری بر پرداخت سود سهام شرکت ها دارد. همچنین کیفیت حسابرسی نقش تعدیل گر معنی داری در رابطه بین افشای حاکمیتی، اجتماعی و زیست محیطی و پرداخت سود سهام شرکت دارد.
واکاوی راه کارهای گسترش و تقویت کسب و کارهای دانش بنیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات توسعه و مدیریت منابع دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
63 - 76
حوزههای تخصصی:
کسب وکارهای دانش بنیان، فعالیت های مبتنی بر فناوری های نو در مسیر خدمات رسانی بهتر، کاهش هزینه و همچنین جلوگیری از خروج ارز در هر کشوری است که به دلیل اهمیت این شرکت ها در توسعه اقتصادی و مقابله با برخی از مسیرهای تحریمی بسیار بااهمیت هستند. ازاین رو این پژوهش، با هدف واکاوی راه کارهای گسترش و تقویت کسب وکارهای دانش بنیان انجام شده است. شرکت کنندگان، شامل 112 فر از کارکنان و مدیران شرکت های دانش بنیان شهرستان آباده بودند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش تحقیق، شیوه آمیخته (کیفی و کمی) بود که در بخش کیفی از رویکرد فراترکیب و در بخش کمی از شیوه توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. بر همین اساس، 4 عامل سازمانی، فردی-دانشی، محیطی-بازاریابی و اقتصادی- حمایتی؛ به عنوان عوامل واکاوی راه کارهای گسترش و تقویت کسب وکارهای دانش بنیان تشخیص داده شدند. همچنین روایی در هر دو شیوه به صورت قابل قبولی مورد تائید قرار گرفتند و پایایی در رویکرد فراترکیب بر مبنای شاخص های لینکلن و گوبا (1985) و در مطالعه مقدماتی بخش کمی نیز، با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ تائید شدند. جهت تحلیل یافته های این مطالعه در بخش کیفی از اسنادکاوی با تأکید بر مطالعات داخلی و خارجی و در بخش کمی نیز از آمار توصیفی (شاخص های جمعیت شناختی با استفاده از نرم افزار (SPSS و آمار استنباطی (حاصل از معیارهای مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار Smart PLS) استفاده شد. نتایج نشان داد، شاخص های فردی-دانشی و اقتصادی- حمایتی در ایجاد و بسط کارآفرینی و اشتغال در حوزه مدیریت فناوری اطلاعات پزشکی تأثیر معنادار داشتند؛ اما عوامل محیطی-بازاریابی به عنوان یکی از راه کارهای گسترش و تقویت کسب وکارهای دانش بنیان در شرکت های شهرک صنعتی شهرستان آباده مورد تائید قرار نگرفتند"؛ بنابراین به نظر می رسد، جهت تقویت کسب وکارهای دانش بنیان ضمن توجه به مرتفع کردن مشکلات سازمانی می بایست عوامل فردی و دانشی کارکنان و حمایت های دولتی و بخش خصوصی در بخش مالی موردتوجه باشد.
ارزیابی وضعیت توانایی های شناختی در عملکرد کارکنان یک یگان نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷)
67 - 99
حوزههای تخصصی:
توانمندی های شناختی که مربوط به کارکردهای اجرایی مغز هستند بر مبنای چارچوب های نظری عمده در حوزه عصب روان شناسی توسط محققان مختلف تقسیم بندی های متفاوتی را دربرمی گیرد. در یکی از شناخته شده ترین چارچوب ها شامل هفت توانایی حافظه، توجه پایدار، برنامه ریزی، تصمیم گیری، کنترل مهاری و توجه انتخابی، شناخت اجتماعی و انعطاف پذیری شناختی است. با توجه به اصول موضوعه عصب روان شناسی از آنجایی که عملکردهای مغزی با رفتار ارتباط دارند؛ در نتیجه استنباط عصب روان شناسان بر این است که عملکرد مغز منجر به بروز توانمندی های مذکور می شود. بر همین مبنا هدف تحقیق حاضر شناسایی وضعیت توانمندی های شناختی هفت گانه در عملکرد کارکنان در یک یگان نظامی است. در همین راستا وضعیت هر یک از موارد مربوط به توانمندی های شناختی در عملکرد کارکنان مورد سؤال قرار گرفت. برای پاسخ گویی به هر یک از سؤالات، پس از بررسی و مطالعه مبانی نظری و سوابق پژوهشی و استفاده از پرسشنامه بومی شده توانمندی های شناختی که برای کارهای بالینی توسط نجاتی در ایران هنجاریابی شده بود؛ سعی گردید که ساختار کلی پرسشنامه با توجه به محیط کاری کارکنان یگان مدنظر و متناسب با مأموریت شغلی آنان مورد بازنگری قرار گیرد. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی و اعتبار آن نیز از طریق آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت و ضریب آلفای (93.5.) به دست آمد. از جامعه آماری کل کارکنان با استفاده از روش مورگان کرجسی تعداد 197 نفر انتخاب شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده نشان داد که 94.4 درصد پاسخ دهندگان وضعیت حافظه ،80.7 درصد وضعیت توجه پایدار، 89.8 درصد وضعیت برنامه ریزی، 91.9 درصد وضعیت تصمیم گیری، 85.3 درصد وضعیت کنترل مهاری و توجه انتخابی، 63.5 درصد وضعیت شناخت اجتماعی و 89.8 درصد نیز وضعیت انعطاف پذیری شناختی را در عملکرد کارکنان یگان مدنظر در حد زیاد و خیلی زیاد ارزیابی کرده اند. نتایج تحلیل های استنباطی نیز نشان داد که تمامی آماره های محاسبه شده در سطحp<..01 معنی دار هستند. با توجه به نتایج به دست آمده در هر یک از مؤلفه های توانمندی های شناختی می توان چنین استنباط کرد که توانمندی های شناختی هفت گانه مذکور سبب ارتقای عملکرد کارکنان یگان مدنظر با توجه به موارد مرتبط با خود می شوند.
طراحی مدل شایستگی مهندسان دانش در شهرداری ها (مورد مطالعه: شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
852 - 875
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه سازمان ها به دنبال مدیریت مؤثرتر و کاراتر دانش هستند تا دانش سازمان پس از ترک افراد، از دست نرود. نقش مهندس دانش در ثبت تجارب و استخراج دانش ضمنی کارکنان در سازمان، امری بی بدیل است. در این راستا یکی از شکاف های پیش رو، مدل شایستگی های مهندس دانش است. از این رو پژوهش حاضر با هدف احصای شایستگی های مهندسان دانش و طراحی مدل آن انجام شد.
روش: این پژوهش کیفی و از نوع کاربردی است. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون و برای رتبه بندی شایستگی های مهندسان دانش، از آزمون فریدمن استفاده شد. تحلیل مضمون استفاده شده در این پژوهش، از نوع قالب مضامین است. در این روش از ابزار مصاحبه برای استخراج مضامین فرعی و اصلی استفاده شده است. برای انجام این کار، در مرحله اول با تعدادی از متخصصان و مهندسان دانش در شهرداری تهران، جلسه های مصاحبه برگزار شد و پس از شناسایی شایستگی های اصلی و مؤلفه های مهندسان دانش و بر اساس نتایج مصاحبه، مدل شایستگی مهندسان دانش در شهرداری تهران طراحی و تبیین شد. در ادامه، اعتبار این مدل بر اساس نظرسنجی از خبرگان و مدیران دانش سنجیده شد و اولویت بندی شایستگی ها انجام گرفت. نمونه آماری پژوهش حاضر، در مرحله نخست برای شناسایی شایستگی ها، ۱۷ نفر از مهندسان دانش در شهرداری تهران و در مرحله دوم، یعنی اعتبارسنجی و رتبه بندی شایستگی ها، ۱۰ نفر از خبرگان و مدیران دانش بود که به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. در مرحله نخست، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته به منظور جمع آوری داده ها و در مرحله دوم، از ابزار پرسش نامه برای تعیین اعتبار مدل و از پایایی بازآزمون برای محاسبه پایایی مصاحبه های انجام گرفته استفاده شد.
یافته ها: پس از تحلیل مضامین مصاحبه های انجام گرفته، ۱۱۳ کد باز و ۲۴ مضمون فرعی، در قالب چهار مضمون اصلیِ شایستگی های مدیریتی، شایستگی های درون فردی و شخصیتی، شایستگی های میان فردی و ارتباطی و شایستگی های فنی و تخصصی به دست آمد. شاخص های شایستگی های مدیریتی عبارت اند از: مدیریت زمان، دانش مدیریتی، داشتن مسئولیت در سازمان (پُست مدیریتی)، مدیریت جلسه و انگیزه بخشی. شاخص های شایستگی های درون فردی و شخصیتی عبارت اند از: شایستگی های ادراکی، امانت داری، کاریزما، انعطاف پذیری، علاقه مندی، برون گرایی، روحیه جهادی، انضباط کاری و حافظه قوی. شاخص های شایستگی های میان فردی و ارتباطی عبارت اند از: شایستگی های ارتباطی، بی طرفی، مهارت مذاکره، اعتمادسازی، شنود مؤثر، کار تیمی و هوش اجتماعی و شاخص های شایستگی های فنی و تخصصی عبارت اند از: شایستگی های تخصص کاری، مستندنگاری و دانش فنی. نتیجه آزمون فریدمن برای رتبه بندی شایستگی های مهندسان دانش نشان می دهد که از نگاه مدیران دانش، شایستگی های میان فردی و ارتباطی، بیشترین اهمیت را دارد و پس از آن، به ترتیب شایستگی های درون فردی و شخصیتی، شایستگی های فنی و تخصصی و شایستگی های مدیریتی در رده های بعدی قرار دارند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش به عنوان مبنایی برای مدیران شهرداری ها، در حوزه مدیریت دانش، هنگام انتخاب مهندسان دانش بسیار مؤثر است و موجب ارتقای سطح کیفی فرایند مدیریت دانش از طریق استفاده مؤثر از منابع انسانی خواهد بود. همچنین نتایج این پژوهش و شایستگی های مندرج در مدل به دست آمده، می تواند به برنامه های توسعه این شایستگی ها و برنامه های آموزشی در حوزه مدیریت دانش در شهرداری ها، جهت دهی مناسبی دهد و بر اثر بخشی برنامه های مذکور بیفزاید.
ارائه یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح برای حل مسئله مسیریابی وسایل نقلیه ناوگان ثابت ناهمگون چندکالایی با امکان تحویل چندبخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
334 - 360
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه ارائه مدلی برای حداقل سازی هزینه کل حمل ونقل در مسائل مسیریابی وسایل نقلیه ناوگان ثابت ناهمگون چندمحصولی با امکان تحویل چندبخشی است. این نوع مسائل، معمولاً در آن دسته از شرکت های تولیدی مشاهده می شود که محصولات گوناگون (با اندازه ها یا وزن های مختلف) تولید می کنند و آن ها را توسط ناوگان ناهمگونی از وسایل نقلیه و به طور مداوم به خرده فروشی ها و سایر مشتریان خود می فرستند. در این مسائل، انواع مختلفی از وسایل نقلیه با ظرفیت های بارگیری متفاوت به طور محدود در دسترس است و هر یک از آن ها هزینه ثابت به کارگیری و هزینه متغیر سفر مختص به خود را دارد. مسائل مسیریابی وسایل نقلیه با سه ویژگی هم زمان ناوگان ناهمگون، چند محصولی و امکان تحویل چندبخشی با وجود اهمیت بالایی که دارند تا پیش از این چندان مطالعه نشده است.روش: یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح محض، برای حل مسئله مسیریابی وسایل نقلیه ای توسعه یافته است که شامل ویژگی های تحویل چندبخشی، چند محصولی و ناوگان ناهمگون ثابت است. این مدل با انتخاب تعدادی از وسایل نقلیه از میان ناوگان حمل ونقل و تعیین محصولاتی که باید در هر یک از آن ها بارگیری شود، مشخص کردن مسیر حرکت، ترتیب ملاقات مشتریان توسط هر وسیله نقلیه و اینکه هر وسیله نقلیه چه محصولاتی را به کدام مشتری تحویل می دهد، توانسته است هزینه کل حمل ونقل، یعنی مجموع هزینه های ثابت، هزینه های متغیر سفر و هزینه های توقف در محل مشتریان را به حداقل برساند. برای تعیین ترتیب ملاقات مشتریان، از یک روش ابتکاری در مدل سازی استفاده شده است.یافته ها: نتایج محاسباتی حاصل از حل تعدادی از مسائل تصادفی با استفاده از روش پیشنهادی نشان می دهد که این روش قادر است برای مسائلی در مقیاس کوچک (تا ۱۵ مشتری) در زمان مناسبی به جواب بهینه دست یابد و برای مسائلی با مقیاس متوسط (با ۲۰ تا ۳۰ مشتری) در محدوده زمانی یک ساعت جواب قابل قبولی پیدا کند. همچنین با استفاده از مدل پیشنهادی برای مسائل در مقیاس بزرگ تر (تا ۵۰ مشتری) در محدوده زمانی یک ساعت، جواب های شدنی به دست آمد و این جواب ها، به مرور زمان بهبود یافتند. از میان پارامترهای مسئله، تعداد مشتریان بیشترین تأثیر را روی زمان حل مسئله داشته است و پس از آن، به ترتیب تعداد انواع محصولات و تعداد وسایل نقلیه، زمان حل مسئله را تحت تأثیر قرار می دهد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، مدل ارائه شده می تواند به عنوان ابزاری مؤثر برای بهینه سازی هزینه حمل ونقل محصولات، در مسائل مسیریابی وسایل نقلیه با ویژگی های هم زمان تحویل چندبخشی، چند محصولی و ناوگان ناهمگون استفاده شود. این مدل قادر است به صورت مناسب و بهینه، به حل مسائل مختلف در مقیاس های کوچک و متوسط بپردازد که این امر می تواند به بهبود کارایی و کاهش هزینه های حمل ونقل در شرکت های تولیدی کمک کند. انتظار می رود طراحی مدل های فراابتکاری برپایه منطق مدل برنامه ریزی ریاضی پیشنهادی، ضمن افزایش سرعت حل مسئله، بتواند به دستیابی به جواب نزدیک به بهینه و قابل قبول برای مسائل با مقیاس بزرگ تر کمک کند.
بازی سازی در مدیریت استراتژیک: تحول تصمیم گیری مدیریتی با الهام از طراحی بازی های دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال سوم زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
25 - 46
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی تأثیر استفاده از هوش کوانتومی در شبیه سازی سناریوهای آینده پژوهی در مدیریت استراتژیک می پردازد. با توجه به پیچیدگی و عدم قطعیت های موجود در محیط های تجاری، مدل های شبیه سازی که از هوش کوانتومی بهره برداری می کنند می توانند به مدیران در پیش بینی آینده های احتمالی و اتخاذ تصمیمات استراتژیک کارآمدتر کمک کنند. داده های تحقیق از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان در حوزه های هوش کوانتومی و مدیریت استراتژیک جمع آوری شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که استفاده از الگوریتم های هوش کوانتومی به سازمان ها این امکان را می دهد تا سناریوهای مختلف آینده را با دقت بیشتری شبیه سازی کرده و استراتژی های مؤثرتری طراحی کنند. همچنین، این تحقیق چالش ها و فرصت های استفاده از این فناوری در تصمیم گیری های استراتژیک را شناسایی کرده و مدل هایی برای بهبود فرآیندهای شبیه سازی سناریوها ارائه می دهد.
مدل سازی شاخص های کلیدی عملکرد و عناصر تاب آوری با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
381 - 401
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلالات در زنجیره تامین رویدادهایی غیرطبیعی هستند که تاثیرات منفی بر عملکرد سازمان دارند. ازآنجایی که هرگونه اختلال در درجه اول بر عملکرد سازمانی تاثیر می گذارد، یکی از اقدامات انجام شده ایجاد و نظارت بر شاخص های کلیدی عملکرد است. استفاده از شاخص های مناسب، حوزه هایی که نیاز به توجه و رسیدگی بیشتری دارند را نمایان می کنند. هدف پژوهش حاضر این است که با بررسی هر چه بیشتر مفهوم تاب آوری زنجیره تامین و شاخص های کلیدی عملکرد سازمانی و نیز پژوهش های صورت گرفته در این حوزه، مدلی برای ارتقای شاخص های کلیدی عملکرد با رویکرد تاب آوری در شرکت های نساجی استان قزوین ارایه دهد.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش توصیفی-همبستگی و از نظر نوع، ترکیبی (کیفی-کمی) است. مدل ابتدایی پژوهش از ادبیات استخراج و مدل نهایی در مرحله کیفی از طریق مصاحبه با خبرگان، ترسیم شد. روش نمونه گیری در بخش کیفی هدفمند و در بخش کمی به روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی 30 نفر از خبرگان رشته های مرتبط و در بخش کمی کارشناسان ستادی-ارشد و مدیران شرکت های نساجی استان قزوین به تعداد 300 نفر بود که 100 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، پرسشنامه شصت وپنج گویه ای با طیف پنج گزینه ای لیکرت استفاده شد. آزمودن فرضیه ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر روش حداقل مربعات جزیی(PLS) انجام شد.یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که شاخص های کلیدی عملکرد در مسیر تاثیر بر تاب آوری سازمانی به این ترتیب موثر بودند: شاخص های مشتری (0.155)، شاخص های مالی (0.416)، شاخص های کارکنان (0.171)، شاخص های بازاریابی و فروش (0.188)، شاخص های مسئولیت های اجتماعی (0.089)، شاخص های فرآیندهای عملیاتی و زنجیره تامین (0.171).اصالت/ارزش افزوده علمی: در این پژوهش مدلی برای ارتقای تاب آوری توسط شاخص های کلیدی عملکرد سازمانی در شرکت های نساجی ایرانی ارایه می شود. سازمان ها می توانند بر اساس شاخص های کلیدی عملکرد قابلیت تاب آوری و مقاومت خود را در شرایط غیرطبیعی افزایش و همچنین پاسخ مناسبی ارایه دهند.
حکمرانی رفتار مصرف انرژی در ایران با تأکید بر عوامل مؤثر بر فرهنگ مصرف (مورد مطالعه: استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
31 - 48
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از راه های حل چالش های انرژی در حال حاضر، اصلاح الگوی مصرف و هدایت رفتار مصرف کننده است. حکمرانی مؤثر در این زمینه مستلزم شناخت عمیق رفتارهای شهروندان و عوامل مؤثر بر آن است. این پژوهش با هدف شناخت عوامل مؤثر بر فرهنگ مصرف انرژی برق (تحصیلات، درآمد، ارزش و فرهنگ مادی) انجام شده است.روش: روش پژوهش حاضر از نوع کمّی است. راهبرد به کار گرفته شده پیمایش است. از تکنیک پرسشنامه برای جمع آوری داده استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش مشترکین برق استان گلستان است که با توجه به نسبت جمعیتی شهرها تعداد 427 مشترک برق، به شیوه نمونه گیری تصادفی مورد سؤال قرار گرفته اند. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار اس پی اس اس صورت گرفته است. روایی توسط بررسی ادبیات پژوهش و مشاوره با متخصصین حوزه انرژی مورد تأیید قرار گرفته و آلفای کرونباخ بالای 7/0 متغیر رفتار مصرف برق نشانگر پایایی این متغیر بوده است.یافته ها: نتایج نشان می دهد در میان متغیرهای مستقل میانگین فرهنگ مادی برابر 04/52 و میانگین رفتار مصرف برق برابر 5/51 حاصل شده است. در میان ارزش ها بیشترین امتیاز مربوط به ارزش دینی (18/4) و سپس ارزش ملی (16/3) است. آمار استنباطی بیانگر تأئید فرضیات پژوهش است، یعنی رفتار مصرف برق در میان گروه های با تحصیلات و سطوح درآمدی مختلف، متفاوت است و افراد تحصیل کرده و نیز خانوارهای با درآمد کمتر رفتار مصرف برق بهتری داشته اند. همچنین، میان ارزش ها (بجز ارزش نوع دوستی) و فرهنگ مادی با رفتار رابطه معنادار وجود دارد، بطوریکه در بخش های مختلف مصرف انرژی، افراد متناسب با شرایط فرهنگی و مادی خود رفتار کرده اند.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد برای حکمرانی رفتاری لازم است انواع فرهنگ های مصرف را از هم تمیز داد، چراکه انگیزه و دغدغه های مشترکین بر اساس وضعیت اقتصادی اجتماعی و هنجارها و ارزش ها متفاوت است. هرچند راه حل های قیمتی به صورت مقطعی جوابگو است اما توجه به تفاوت های فرهنگی و اجتماعی در بلند مدت به اصلاح الگوی مصرف برق کمک می کند.
بهبود عملکرد سازمانی: نقش زنجیره تامین 4.0 و تامین مالی در کاهش ریسک زنجیره تامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی تاثیر زنجیره تامین 4.0 و استراتژی های تامین مالی پیشرفته بر عملکرد سازمانی در بخش صادرات صنایع غذایی می پردازد. تمرکز ما بر نقش محوری ریسک زنجیره تامین است که به عنوان یک میانجی عمل می کند. ماهیت سریع و پیچیده چشم انداز کسب وکار فعلی سازمان ها را با چالش های متعدد مدیریت زنجیره تامین مواجه می کند. با مطالعه 133 زنجیره تامین پویا، ما از نرم افزار SMARTPLS3 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده کردیم. یافته های کلیدی تأثیر قابل توجه شیوه های مالی مدرن و فناوری های زنجیره تامین 4.0 را بر ریسک های زنجیره تامین نشان می دهد. این مطالعه تایید می کند که زنجیره تامین 4.0 عملکرد سازمانی را افزایش می دهد، اما این پیشرفت به طور قابل توجهی به تعامل آن با ریسک های زنجیره تامین بستگی دارد. این امر بر اهمیت مدیریت ریسک در بهره برداری از پتانسیل کامل فناوری های به کار رفته در زنجیره تامین تاکید می کند. علاوه بر این، در حالی که ریسک زنجیره تامین مستقیماً بر عملکرد سازمانی تأثیر می گذارد، نقش آن به عنوان میانجی بین تأمین مالی زنجیره تامین و عملکرد آنقدرها تأثیرگذار نیست. این بینش تمرکز را به سمت استراتژی های مدیریت ریسک مستقل تغییر می دهد، به جای اینکه آنها را صرفاً به عنوان یک واسطه ببیند. یافته های ما راهنمایی ارزشمندی برای صنعت صادرات مواد غذایی ارائه می کند و نیاز به یکپارچه سازی فناوری های پیشرفته و استراتژی های مالی با تأکید قوی بر مدیریت ریسک را برجسته می کند. این مطالعه نه تنها درک زنجیره تامین 4.0 را غنی می کند، بلکه به عنوان یک طرح استراتژیک برای متخصصان زنجیره تامین در صنایع غذایی عمل می کند و عملکرد سازمانی را بهبود می بخشد.
مفهوم پردازی مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف غایی این پژوهش مفهوم پردازی چهره جدیدی از مدیریت منابع انسانی، با عنوان مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک است که به نظر می رسد با ویژگی های محیط کنونی سازمان ها تناسب بیشتری داشته باشد. مسائلی مانند تنوع نیروی کار، تعارض های بین فردی و گروهی، نزاع بر سر منافع، ارزش های نسلی متفاوت نیروی کار، حضور افراد بدقلق در سازمان ها و مواردی از این قبیل، در کنار این واقعیت که محیط سازمان ها بیش از آن که یک محیط عقلایی باشد نوعی محیط سیاسی و آکنده از رفتارهای سیاسی است، لزوم مفهوم پردازی مدیریت منابع انسانی را به عنوان نوعی کارویژهِ دیپلماتیک دوچندان کرده است. پژوهش حاضر از نظر رویکرد کیفی و از نظر هدف بنیادی است. مشارکت کنندگان پژوهش تعداد 25 نفر از مدیران و متخصصان منابع انسانی است که تجربه زیسته ای پیرامون مسئله پژوهش داشتند. آن ها به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شده به روش تحلیل مضمون کدگذاری شدند. روایی و پایایی مصاحبه ها به کمک معیارهای گوبا و ولینکن و شیوه بازآزمون مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که «نفوذ بین کارکنان با برقراری روابط مثبت» و «رصد کارکنان در کنار حفظ کرامت انسانی آن ها» در قلب و جوهره مفهوم مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک قرار دارد و راهبردهایی برای تزریق دیپلماسی در تمامی ابعاد و کارویژه های مدیریت منابع انسانی قابل تصور است. مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک رویکردی از مدیریت کارکنان سازمان است که با پیش فرض قراردادن سازمان ها به مثابه سیستم های اجتماعی-سیاسی و آمیخته با ذی نفعان مختلف، جاری سازی کارویژه های منابع انسانی و ایفای نقش های آن را با کاربست و توسعه مهارت های دیپلماتیک انجام می دهد.
ارائه الگوی علّی جهت بررسی رفتار احساسی سرمایه گذاران با روش دیمتل فازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه احساسات سرمایه گذاران به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در جریان سرمایه و نیز حرکت کلی بازار سهام شناخته شده است؛ در واقع سرمایه گذارانی که اطلاعات اندکی دارند به احتمال زیاد بر اساس احساسات، اقدام به سرمایه گذاری جدید یا خروج از سرمایه گذاری قبلی می نمایند. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی علّی جهت بررسی رفتار احساسی سرمایه گذاران با روش دیمتل فازی به اجرا درآمد. این پژوهش از نظر ماهیت و محتوا از نوع توصیفی می باشد. در این پژوهش اطلاعات مربوط به 15 نفر از اساتید و خبرگان بازار سرمایه است که نمونه آماری را تشکیل می دهند . نتایج این پژوهش نشان داد که چهار عامل اصلی مالی رفتاری، شخصیت رفتاری، رفتار توده ای و فرهنگ بر رفتار احساسی سرمایه گذاران تاثیر دارد همچنین روش دیمتل نشان داد عامل رفتار توده ای با میانگین تاثیرگذاری 740/18، عامل فرهنگ با میانگین تاثیرگذاری 497/9 و عامل مالی رفتاری با میانگین تاثیرگذاری 742/8 در شمار عوامل تاثیرگذار قرار دارند. از طرفی عامل شخصیت رفتاری با میانگین تأثیرپذیر 975/14 به عنوان عامل تأثیرپذیر می باشند.
شناسایی عوامل موثر بر توسعه گردشگری با تکیه بر نقش بقاع متبرکه در ایران با رویکردی آمیخته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
19-53
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر توسعه گردشگری با تکیه بر نقش بقاع متبرکه در ایران با رویکردی آمیخته مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش کیفی با استفاده از 12 مصاحبه نیمه ساختاریافته هدفمند با مدیران ارشد و صاحب نظران، مطلعین 95 کد مفهومی احصا گردید و پس از حذف و ادغام مفاهیم مشابه، جملات و پاراگراف های مرتبط با موضوع پژوهش با استفاده از روش کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) شناسایی شد و ابعاد و مولفه های اولیه ارائه شد. جامعه آماری بخش کمی، کلیه کارکنان، مدیران و معاونین میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در کشور به تعداد 7200 نفر است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 365 نفر محاسبه شد. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته است که به منظور تعیین روایی پرسشنامه از روایی ظاهری، محتوایی و سازه استفاده شد. در این پژوهش پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ(963/.) محاسبه شد. تحلیل داده های جمع آوری شده، با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی از طریق نرم افزار SPSS 16 و Smart PLS انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد 10 عوامل اثرگذار بر توسعه گردشگری با تکیه بر نقش بقاع متبرکه در ایران عبارتند از: جاذبه های گردشگری مقصد، دسترسی به منطقه، امکانات مقصد، تصویر ذهنی، قیمت، کارگزاران مسافرتی، منابع انسانی، مدیریت مقصد گردشگری، خدمات مرتبط با سفرو در نهایت محیط زیست.
کاربرد هوش مصنوعی در باستان شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
217 - 228
حوزههای تخصصی:
دانش باستان شناسی برای درک، تجزیه وتحلیل تاریخ و فرهنگ های انسانی، اهمیت فراوانی دارد. این دانش کمک می کند تا گذشته انسان در زمینه های مختلف مانند معماری، هنر، اجتماعی، اقتصادی و مذهب به درستی مطالعه شود. باستان شناسی امکان فهم بهتری از ریشه ها، اصالت فرهنگ ها و نهادهای را فراهم می نماید. تحقیقات در باستان شناسی زمینه های گوناگونی دارد مانند شناسایی سایت، کاوش سایت ها، تحلیل شکل ها و خطوط، ترمیم و تجزیه وتحلیل بقایای فیزیکی و آثار که همه آن ها فرایندی زمان بر می باشد. باستان شناسی به مطالعه گذشته می پردازد ولی جامعه باستان شناسان سعی کرده اند از فن آوری های روز مانند هوش مصنوعی در پژوهش های خود استفاده نمایند. هوش مصنوعی در سال های اخیر به دلیل دسترسی به سخت افزارهای توانمند و داده های زیاد رشد چشمگیری داشته و در زمینه های مختلف باستان شناسی مورداستفاده قرارگرفته است. این فن آوری درحال ایجاد تحول درروش کشف باستان شناسی و تجزیه وتحلیل آثار می باشد. هوش مصنوعی می تواند در شناسایی سایت ها، تحلیل محتوا، ترجمه و تفسیر متن ها، ترمیم و زمینه های دیگر به عنوان ابزار کمی به متخصصین کمک نموده و امکان پردازش داده های بزرگ که طی دهه ها تحقیق گردآوری و ذخیره شده را فراهم نماید. باوجود کاربردهای متعدد هوش مصنوعی در باستان شناسی که موجب افزایش سرعت و دقت در کارها شده است، این فناوری جایگزین محققان انسانی نمی شود، بلکه به عنوان ابزار توانایی های متخصصین را افزایش داده و آن ها را قادر می سازد پیشینه و تاریخ را عمیق تر کاوش کرده و درک بهتری به دست آورند. در این کار چالش ها و موانعی نیز وجود دارد که در این مقاله کاربردها و چالش ها موردبررسی قرار می گیرد.
بررسی نقش نظریه ذهن بر تردید حرفه ای حسابرس و اثر تعدیلی آن بر ارتباط بین تردید حرفه ای و کیفیت حسابرسی در دیوان محاسبات کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۶
۴۷۷-۴۴۶
حوزههای تخصصی:
نظریه ذهن موضوع مطرح در علوم اعصاب شناختی است. هدف اصلی پژوهش، بررسی نقش نظریه ذهن بر سطوح تردید حرفه ای و همچنین به عنوان نقش تعدیلگر بر رابطه بین تردید حرفه ای و کیفیت حسابرسی در دیوان محاسبات کشور می باشد. جمع آوری داده ها و نتیجه نهایی، از راه استقرایی و از طریق پرسشنامه های تردید حرفه ای هارت (2013)، ذهن خوانی بارون-کوهن (2001)، واکنش های بین فردی دیویس (1983) و کیفیت حسابرسی نچل و همکاران (2013) انجام شده است. پایایی پرسش نامه از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد. پایایی ترکیبی و مقدار واریانس استخراج شده، آزمون و روایی آن نیز، از طریق مقایسه جذر میانگین واریانس استخراج شده هر متغیر با هم بستگی آن متغیر با سایر متغیرها آزمون شده است. یافته ها با استفاده از تجزیه و تحلیل های پاسخ های 330 حسابرسان دیوان محاسبات کشور در سال 1401 و با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری نشان می دهد که بین نظریه ذهن و سطوح تردید حرفه ای حسابرسان دیوان محاسبات کشور رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و همچنین نظریه ذهن موجب بهبود ارتباط بین تردید حرفه ای و کیفیت حسابرسی در دیوان محاسبات کشور می گردد.
ارائه الگوی برنامه ریزی راهبردی توسعه پایدار شهر قزوین با استفاده از تکنیک متاسوآت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر برنامه ریزی توسعه پایدار شهری با کاربست رویکردها و ابزارهای نوینی همراه شده است که یکی از آنها برنامه ریزی راهبردی با استفاده از تکنیک متاسوآت است. بدیهی است اتخاذ رهیافتی راهبردی مستلزم توجه به ابعاد و جنبه های مختلفی است که پژوهش حاضر برآن شد به ارائه الگوی برنامه ریزی راهبردی توسعه پایدار شهر قزوین بپردازد. بدین منظور روش شناسی این پژوهش از نظر هدف می توان جزو پژوهش های کاربردی- توسعه ای و از نظر روشی در دسته روش های توصیفی- تحلیلی قرار داد که با رویکردی اکتشافی نسبت به ارائه برنامه راهبردی شهر قزوین مبادرت نموده است. داده های مورد نیاز با استفاده از روش کتابخانه ای- اسنادی و روش دلفی از نمونه 30 نفری متخصصان و خبرگان جمع آوری شده است. شناسایی متغیرها نیز با استفاده از تکنیک های پویش محیطی(شامل جست وجو در اسناد فرادست، مقالات علمی و طرح های پژوهشی) و تکنیک دلفی(استفاده از نظرات متخصصان و خبرگان منتخب) انجام شده است و سپس با تکنیک متاسوآت و نرم افزار MetaSWOT تجزیه و تحلیل شده است. نتایج حاصله نشان داد که نیروی انسانی متخصص، وجود ظرفیت های زیست محیطی و انطباق و تأکید اسناد فرادست بر توسعه پایدار به عنوان مهمترین عوامل راهبردی در نقشه راهبردی توسعه پایدار شهر قزوین مسئله شهر هوشمند، استفاده از ظرفیت های خلاقانه و نوآورانه در اقتصاد شهری و مسئله بافت های فرسوده و ناکارآمد به عنوان مهمترین عواملی است که در حوزه توسعه پایدار شهر قزوین حائز اهمیت ویژه ای است و به منزله عوامل راهبردی در راستای بهبود وضعیت فعلی شناخته می شود.
پیاده سازی، اجرا و ارزیابی کتابخانه انسانی در حوزه سلامت: مرور حیطه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کتابخانه انسانی، رویدادی است که در آن مراجعه کنندگان به جای امانت گرفتن کتاب های معمولی یک کتاب زنده یا کتاب انسانی را به امانت می گیرند و از تجارب و تخصص وی بهره مند می شوند. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی چگونگی پیاده سازی و ارزیابی یک کتابخانه انسانی در حوزه سلامت از طریق مرور حیطه ای بود. روش ها: مطالعه حاضر یک مرور حیطه ای است که بدین منظور جستجویی در پایگاه های اطلاعاتی مختلف فارسی و انگلیسی با استفاده از کلیدواژه های مرتبط (کتابخانه انسانی، کتابخانه زنده، Human Library و Living Library) انجام شد و تعداد 2570 مقاله بازیابی شد. نمونه پژوهش پس از غربالگری منابع شناسایی شده بر اساس معیارهای ورود و خروج، 44 مقاله بود که به صورت روایتی ترکیب و در قالب جداول ارائه شد. یافته ها: پیاده سازی و اجرای کتابخانه انسانی در حوزه سلامت شامل دو موضوع اصلی "مقدمات و برنامه ریزی" و "مسائل مربوط به کتاب انسانی" و 12 موضوع فرعی مانند مشخص کردن نحوه تبلیغات، اخذ مجوز، و تعیین نحوه انتخاب و امانت کتاب انسانی بود. ارزیابی کتابخانه انسانی نیز شامل سه موضوع اصلی "هدف ارزیابی"، "ابزار ارزیابی" و "چالش های ارزیابی" و 22 موضوع فرعی مانند ارزیابی کیفیت کتاب های انسانی، محرمانه بودن ارزیابی و ارزیابی تناسب برنامه بود. نتیجه گیری: پژوهش حاضر اصول و مراحل لازم برای پیاده سازی، اجرا و ارزیابی کتابخانه انسانی در حوزه سلامت را نشان می دهد. شناخت این موارد می تواند سازوکاری در اختیار سیاست گذاران سلامت و کتابداران و اطلاع رسانان پزشکی قرار دهد تا کتابخانه های انسانی را در حوزه سلامت راه اندازی نمایند.
بررسی دیدگاه اعضای هیئت علمی، مدیران و سیاست گذاران وزارت بهداشت در خصوص انجمن کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی ایران: مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انجمن های علمی در توسعه علم و سیاست گذاری های مرتبط، پیگیری مشکلات شغلی و صنفی نقش اساسی دارند. هر سازمان و نهادی جهت پیشبرد اهداف و برنامه ها، نیازمند بازنگری در مسائل داخلی و شناسایی مشکلات و امکانات موجود و فرصت های پیش رو است. انجمن کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی نیز بی نیاز از پرداختن به این مسائل نیست. هدف این پژوهش بررسی فرصت ها، تهدیدها، چالش ها و راه کارهای رفع چالش های انجمن از منظر صاحب نظران است. روش ها: پژوهش حاضر کیفی و از نظر هدف کاربردی است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از اعضای هیئت علمی، مدیران و سیاست گذاران وزارت بهداشت در حوزه کتابداری استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار تحلیل داده های کیفی MaxQDA 2020 استفاده شد. یافته ها: با تحلیل محتوای مصاحبه ها، 11 مقوله فرعی شامل کمیته های انجمن، فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، چالش های فردی، چالش های سازمانی، چالش های مالی، تقویت سطح رشته، تقویت سطح فردی و اجتماعی، تقویت حوزه آموزش، تقویت سیاست عملیاتی و تدوین راهبردها در قالب چهار مقوله اصلی: ساختار و تشکیلات، چالش های پیش رو، راه کارها و دستاوردها شناسایی و دسته بندی شدند. نتیجه گیری: انجمن از فرصت های خوبی جهت ادامه فعالیت و رشد برخوردار است. الگو پذیری از سایر انجمن های موفق، داشتن برنامه راهبردی و تدوین نقشه راه به شرط بازنگری و ارزیابی مداوم می تواند موفقیت انجمن را تضمین نماید.
نقش خط مشی های اشتغال زنان در موفقیت شغلی آنان در مسیر کارراهه شغلی با نقش میانجی سقف شیشه ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
رویکردهای نو در مدیریت دولتی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
88 - 112
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مدل یابی معادلات ساختاری نقش خط مشی های اشتغال زنان در موفقیت شغلی آنان در مسیر کار راهه شغلی با نقش میانجی سقف شیشه ای انجام شده است. تحقیق موجود ازنظر هدف کاربردی و توسعه ای و ازنظر روش یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است، جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال 1401 است که 760 نفر با روش نمونه گیری نمونه در دسترس انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل سه پرسشنامه محقق ساخته خط مشی های اشتغال زنان با روایی 0.84 پایایی 0.941، سقف شیشه ای با روایی 0.798 و پایایی 0.951 و پرسشنامه موفقیت شغلی با روایی 0.855 و پایایی 0.924 بوده است. جهت تجزیه وتحلیل داده از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS22 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد مدل ارائه شده به منظور تبیین نقش خط مشی های اشتغال زنان در موفقیت شغلی آنان در مسیر کار راهه شغلی با نقش میانجی سقف شیشه ای در دانشگاه علوم پزشکی کرمان از برازش قابل قبولی برخوردار است. سقف شیشه ای در رابطه بین خط مشی های اشتغال زنان و مولفه های آن با موفقیت شغلی در دانشگاه علوم پزشکی کرمان نقش میانجی دارد. ازاین رو، تدوین و اجرای خط مشی هایی که هدف آن ها مدیریت سقف شیشه ای باشد، می تواند به بهبود موفقیت شغلی زنان در محیط های دانشگاهی منجر شود. پیشنهاد می شود که مدیران و سیاست گذاران دانشگاه ها با توجه به یافته های این تحقیق، اقداماتی را جهت بهبود شرایط کاری و کاهش موانع ساختاری برای زنان در نظرگیرند تا بتوانند به بهبود کار راهه شغلی و موفقیت شغلی آنان کمک کنند.
شهرت شرکت، ریسک و بازدهی سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
34 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر شهرت شرکت به عنوان انگیزه ای برای عملیات تجاری کارآمد و مولد مطرح شده و ابزار موثری در مدیریت رفتار ذی نفعان است. بر اساس نظریه علامت دهی، شهرت شرکت علامت ریسک است، به طوری که شهرت بالاتر به معنای ریسک کمتر است. همچنین طبق دیدگاه مبتنی بر منابع، شهرت شرکت یک منبع در اختیار شرکت و یک دارایی حیاتی است که منجر به عملکرد پایدار و مزیت رقابتی می شود. بنابراین شهرت شرکت، دارایی نامشهودی است که به مرور زمان ایجاد شده و می تواند باعث خلق ارزش و ثروت و بهبود عملکرد شکت گردد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر شهرت شرکت بر ابعاد ریسک شامل ریسک کلی شرکت، ریسک سیستماتیک و ریسک ورشکستگی مالی و همچنین بازدهی سهام است. روش: آزمون فرضیه ها با استفاده از اطلاعات 156 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 11 ساله 1392 تا 1402 انجام شده است. برای سنجش شهرت از روش تحلیل مؤلفه های اصلی استفاده شده است و از رتبه بندی سازمان مدیریت صنعتی نیز به عنوان معیار مکمل استفاده شد. برای آزمون فرضیه ها مدل های رگرسیونی نیز با رویکرد پانل پویا و برآوردگر گشتاورهای تعمیم یافته برازش شدند. یافته ها: آزمون آماری فرضیه های پژوهش نشان داد اول، بین شهرت شرکت و ریسک کل ارتباط مستقیم و معناداری با استفاده از هر دو سنجه شهرت شرکت وجود دارد. دوم، بین شهرت شرکت و ریسک سیستماتیک ارتباط منفی و معنا داری یافت شد. سوم، ارتباط منفی و معنا داری بین شهرت شرکت و ریسک ورشکستگی مالی با استفاده از تعریف شهرت بر مبنای تحلیل مؤلفه اصلی بدست آمد. چهارم، بین شهرت شرکت و بازدهی مازاد سهام ارتباط مستقیم و معناداری با هر دو تعریف از شهرت شرکت مشاهده شد. نتیجه گیری: شهرت نقش مهمی در پاسخ های استراتژیک شرکت ها به تهدیدات محیطی ایفا می کند. شهرت شرکت و حفظ آن در فضای رقابتی عامل مهمی برای موفقیت واحد تجاری است. شرکت های با شهرت بالا عموما دسترسی آسان تر و کم هزینه تری به منابع مالی دارند و در مواقع محدودیت مالی می توانند از این طریق مشکلات مالی و سرمایه گذاری را مرتفع نمایند. در نتیجه این شرکت ها با ریسک ورشکستگی کمتری روبرو خواهند بود و عملکرد بهتری را برای ذینفعان خواهند داشت. شرکت های با شهرت بالاتر بیشتر مورد توجه سهامداران قرار گرفته و این موضوع منجر به استحکام مالی و در نتیجه کاهش ریسک شرکت می گردد. این پژوهش دارای مفاهیم نظری و عملی برای تدوین کنندگان الزامات در بورس اوراق بهادار و سهامداران است. یافته های پژوهش حاضر به تدوین کنندگان الزامات بورس اوراق بهادار کمک می نماید که موضوع شهرت شرکت ها و به ویژه رتبه بندی آنان را مد نظر قرار دهند. همچنین نتایج پژوهش حاضر می تواند به تصمیم گیری اثربخش سهامداران در زمینه انتخاب شرکت ها جهت سرمایه گذاری یاری رساند. یافته های پژوهش حاضر می تواند منجر به بسط و توسعه مبانی تجربی پژوهش های حوزه شهرت شرکتی گردد.
تأثیر نقدشوندگی سهام بر ریسک سقوط قیمت سهام: نقش تعدیلی مالکیت نهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
100 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر نقدشوندگی سهام بر ریسک سقوط قیمت سهام با تأکید بر نقش تعدیلی مالکیت نهادی است. ریسک سقوط قیمت سهام یکی از ریسک های پنهان و خطرناک در بازار سرمایه است که به طور بالقوه می تواند باعث زیان شدید سرمایه گذاران و بی ثباتی بازار شود. پژوهش حاضر تلاش دارد روشن کند که آیا نقدشوندگی، به عنوان یک شاخص کلیدی در کارایی بازار، می تواند خود عاملی برای افزایش این ریسک باشد و آیا حضور نهادهای سرمایه گذار، این رابطه را تقویت یا تضعیف می کند. روش: این تحقیق از نوع توصیفی–همبستگی است و با بهره گیری از داده های پانل 155 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1392 تا 1401 انجام شده است. برای سنجش ریسک سقوط از دو شاخص رایج یعنی چولگی منفی بازده هفتگی (NCSKEW) و نسبت نوسان پایین به بالا (DUVOL) استفاده شده است. نقدشوندگی با شاخص آمیهود (Amihud Illiquidity) و مالکیت نهادی به صورت متغیر مجازی (اگر بالای 5 درصد سهم داشته باشند) اندازه گیری شد. به پیروی از ادبیات مربوطه، متغیّرهای SIZE، LEV، ROA، BTM، SIGMA و RET در مدل وارد گردید. تحلیل آماری با استفاده از مدل رگرسیون پانل به روش حداقل مربعات با اثرات ثابت و خطاهای استاندارد مقاوم سازی شده (HC3) انجام گرفت. یافته ها: یافته های تجربی این پژوهش نشان داد که نقدشوندگی سهام، نقش تعیین کننده ای در افزایش ریسک سقوط قیمت ایفا می کند. این موضوع با دیدگاه "انباشت و افشای ناگهانی اخبار بد" مطابقت دارد، خصوصاً در بازارهایی مانند ایران که فروش استقراضی و شفافیت اطلاعاتی محدود است. به طور مشخص، ضریب شاخص آمیهود به عنوان معیار معکوس نقدشوندگی، در مدل NCSKEW مثبت و معنادار به دست آمد (0386/0=β؛ 01/0> p)، به این معنا که هرچه سهم نقدشونده تر باشد، احتمال بروز سقوط ناشی از انباشت اخبار منفی بیشتر است. در مقابل، در مدل DUVOL، اثر نقدشوندگی منفی ولی غیرمعنادار بود، که نشان می دهد حساسیت این شاخص به نقدشوندگی کمتر از شاخص چولگی است. مالکیت نهادی به تنهایی اثر معناداری بر ریسک سقوط نشان نداد، اما اثر تعاملی آن با نقدشوندگی (LIQ × DINST) کاملاً معنادار بود: در مدل NCSKEW ضریب برابر با 0040/0 - و در مدل DUVOL برابر با 0044/0 + به دست آمد (هر دو در سطح معناداری 01/0> p). این تفاوت در علامت ضرایب نشان می دهد که حضور نهادهای سرمایه گذاری باعث کند شدن شیب محافظتی معاملات کم نقدشونده می شود؛ در مدل چولگی، گرچه این رابطه همچنان منفی است، اما اثر آن تضعیف شده و در مدل نوسانات (DUVOL)، عملاً به یک اثر خنثی تبدیل می شود. علاوه بر این، نقطه وارونگی اثر در سطح مالکیت نهادی حدود ۶٫۱۴ درصد رخ می دهد. با توجه به اینکه نزدیک به دو سوم شرکت های نمونه دارای مالکیت نهادی بالاتر از این سطح هستند، این یافته دلالت بر آن دارد که در اغلب شرکت ها، ترکیب «نقدشوندگی بالا + مالکیت نهادی بالا» به ویژه در حضور نهادهای کوتاه مدت گرا، می تواند به جای کاهش، به تشدید ریسک سقوط قیمت سهام بینجامد. این الگو با فرضیه "کوتاه مدت گرایی نهادی" سازگار است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که نقدشوندگی، اگرچه برای کارایی بازار ضروری است، می تواند در بازارهای فاقد ابزارهای کنترلی مانند فروش استقراضی، به عنوان یک عامل ریسک عمل کند. همچنین، سیاست گذاران و ناظران باید توجه داشته باشند که مالکیت نهادی لزوماً تضمین کننده ی ثبات نیست، بلکه ماهیت و رفتار سرمایه گذاران نهادی (فعال یا غیرفعال، بلندمدت یا کوتاه مدت) نقش تعیین کننده ای در تأثیرگذاری آن ها دارد. یافته ها می تواند مبنایی برای اصلاح سیاست های نظارتی و افشای اطلاعات در بازار سرمایه ایران باشد.