فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۲۱ تا ۳٬۸۴۰ مورد از کل ۵۷٬۰۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
This article seeks to explain the functions of the development of the native Search Engine in the process of commercialization of services and the growth of businesses in the country by using the concept of innovation system and using a functional approach. To achieve this goal, a qualitative survey research method was used. The research community included academic and non-academic faculty members working on the native Search Engine project, and 17 of them were selected as a sample. The tool used in this research was a questionnaire, and comparative content analysis was used to analyze the data. To validate the obtained results, the focus group method was used, and for this purpose, 10 experts and specialists in the field of development of local producers were selected in the focus group. The findings of the research showed that the government has played a key role as the main driver in the formation of institutionalization and legalization functions, guiding and direction research and innovation, and providing and allocating resources in the first step of the road map of native search engine development. In the second step, the creation and dissemination of knowledge functions (supply side function), and in the third step, the functions of market formation and entrepreneurship have been activated in the direction of commercialization of native Search Engine (demand side function). The main problem of search engine development is the interaction among different functions.
Designing a Performance Evaluation Model in Macro Government Organizations (Case Study: Jam Petrochemical Company)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of System Management, Volume ۱۰, Issue ۱, Winter ۲۰۲۴
207 - 224
حوزههای تخصصی:
Performance evaluation, as a tool to know the degree of success of organizations in achieving predetermined goals and a factor in managers' decisions, has been one of the constant needs of organizations. The purpose of this research is to identify performance evaluation indicators and explain the appropriate performance evaluation model in Macro government organizations such as Jam Petrochemical Company. This research is based on the purpose of applied research and also based on the research method with a mixed or combined approach with a sequential exploratory strategy. The required data were collected through qualitative research (interview) and quantitative research (questionnaire). In the quantitative part, the current research can be considered as a non-experimental (descriptive) type of research and a survey type. To analyze the data of the questionnaire, this research has been done in four phases, the first phase is to identify and rank the strengths and weaknesses of Jam Petrochemical Company, and the second phase is to use a Delphi test to identify indicators that are effective in evaluating the performance of Jam Petrochemical Company. The third phase is exploratory factor analysis and determining Dimensions of performance evaluation in Jam Petrochemical Company and finally the fourth phase of structural equations and path analysis. The results of the research showed that considering that the T-statistic for all variables is more significant than 1.96 and also considering the positiveness of the path coefficients, the variables (scientific observation, technology and technology, financial management, managers' responsibility, infrastructure management, management and leadership and human resources) are among the factors that make up the performance evaluation system in Jam Petrochemical Company.
The Moroccan Health Data Bank: A Proposal for a National Electronic Health System Based on Big Data(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This work serves to propose a national electronic health system based on the Big Data approach. First of all, we assessed the practice of health information systems (HIS) in Morocco and their obstacles. We performed a survey that was founded on 24 questions to specify the necessary details on this topic. This study shows that there is a primary need for the establishment of an HIS that facilitates the control, analysis, and management of health data in Morocco. For this reason, we have proposed the implementation of the Moroccan Health Data Bank (MHDB). This system will be based on powerful big data technologies that save, manage, and process health data with greater efficiency. The information present in this proposed system can provide the necessary resources for several actors to exploit this wealth, which is embodied in this massive data. We have developed a general description of the MHDB, its components, its conceptual architecture, and an example of a use case.
تأثیر عشق به برند بر تاب آوری نسبت به نواقص موجود در برند با واسطه گری ارزش درک شده مشتری مورد مطالعه: مشتریان تلفن همراه آیفون (Apple)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۱۲۸
123 - 140
حوزههای تخصصی:
پژوهش بررسی تأثیر عشق به برند بر تاب آوری مشتری نسبت به نواقص برند با میانجی گری ارزش درک شده مشتری در بین مشتریان تلفن همراه آیفون در سراسر کشور صورت گرفته است که حجم نمونه با توجه به جدول مورگان، حجم جامعه آماری نامحدود و به کمک روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس برابر با 384 نفر انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها یعنی پرسشنامه استاندارد به صورت اینترنتی از طریق شبکه های مجازی (غیرحضوری و از راه دور) توزیع و جمع آوری شده است. به طوریکه 390 پرسشنامه برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها توزیع و در نهایت 384 پرسشنامه به صورت تکمیل شده جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار های Spss 20 و Lisrel 8.8، و به روش معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که متغیر عشق به برند بر تاب آوری نسبت به نواقص موجود در برند و ارزش درک شده مشتری تأثیر مثبت و مستقیم دارد. از سوی دیگر، ارزش درک شده مشتری بر تاب آوری نسبت به نواقص موجود در برند تأثیر مثبت و معنادار دارد. در نهایت، ارزش درک شده مشتری در رابطه بین عشق به برند و تاب آوری نقش میانجی دارد.
ارزش گذاری اوراق اختیار معامله بر اساس شبکۀ عصبی ماژولار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
904 - 939
حوزههای تخصصی:
هدف: پوشش ریسک ناشی از نوسان قیمت ها با استفاده از اوراق اختیارمعامله، به ارزش گذاری دقیق و مناسب برای اوراق اختیار معامله وابسته است. به همین دلیل، هدف از این پژوهش، ارزش گذاری اوراق اختیارمعامله در بورس اوراق بهادار تهران با شبکه های عصبی ماژولار و مقایسه عملکرد هر یک از این شبکه های عصبی ماژولار با معروف ترین مدل ارزش گذاری اوراق اختیارمعامله، یعنی مدل بلک، شولز و مرتون و مدل شبکه عصبی پرسپترون چندلایه است.
روش: برای این پژوهش، از داده های اختیارمعامله خرید که از ابتدای سال ۱۳۹۷ تا انتهای سال ۱۴۰۱، در بورس اوراق بهادار تهران معامله شده اند، استفاده شده است. در ابتدا پس از حذف داده های پرت، ۸۰ درصد داده ها، به عنوان داده های آموزش و ۲۰ درصد باقی مانده، به عنوان داده های آزمون در نظر گرفته شدند. برای امکان مقایسه بین نتایج به دست آمده از مدل های مختلف، در طول پژوهش این دو بخش از داده ها ثابت بودند. در این پژوهش با استفاده از معیارهای آماری MSPE، RMSPE و MAPE، قیمت نظری به دست آمده از هر مدل با قیمت های معامله شده در بورس اوراق بهادار تهران مقایسه شد. برای محاسبه خطای پیش بینی در مدل بلک، شولز و مرتون، ابتدا با استفاده از فرمول قیمت گذاری آن، قیمت تئوریک اوراق اختیار معامله به دست آمد؛ سپس قیمت های تئوریک به دست آمده از رابطه بلک، شولز و مرتون با قیمت های بازاری آن ها مقایسه شد. در مدل های شبکه عصبی نیز، ابتدا قیمت اوراق اختیار معامله با استفاده از پایتون و الگوریتم های یادگیری ماشین آن پیش بینی شد و در نهایت، قیمت پیش بینی شده توسط مدل ها و قیمت بازاری همان اختیار معامله مقایسه شد. در پایان، برای بررسی اختلاف معنادار هر مدل با سایر مدل ها، از آزمون مقایسه زوجی میانگین درصد خطاها استفاده شد.
یافته ها: این پژوهش نشان داد که از منظر معیار RMSPE مدل شبکه های عصبی توسعه یافته با نوسان های ضمنی، در ارزش گذاری اوراق اختیارمعامله خرید در تمام موقعیت های پولی و دوره های زمانی نسبت به سایر مدل های بررسی شده، کمترین میزان خطا و بهترین عملکرد را داشته است؛ با این حال اندکی عملکرد مدل شبکه عصبی پرسپترون چندلایه توسعه یافته با نوسان های ضمنی، بهتر از حالت ماژولار آن بوده است. پس از آن، به ترتیب مدل شبکه های عصبی توسعه یافته با نوسان های تاریخی، مدل شبکه های عصبی با داده های مجزا، مدل بلک، شولز و مرتون و مدل شبکه عصبی ماژولار پیشنهادی گرادویویچ، گِنجای و کوکولج (۲۰۰۹) بیشترین دقت را داشته اند. از منظر معیار MAPE نیز، همچنان مدل های توسعه یافته با نوسان های ضمنی بهترین عملکرد را داشته اند؛ ولی در تمام مدل های شبکه عصبی، عملکرد شبکه عصبی پرسپترون چندلایه نسبت به حالت ماژولار بهتر بوده است.
نتیجه گیری: مدل های شبکه عصبی ماژولار، نسبت به مدل بلک، شولز و مرتون، می توانند عملکرد بهتری داشته باشند. نوسان های ضمنی می تواند سبب بهبود عملکرد شبکه های عصبی در ارزش گذاری اوراق اختیارمعامله شود. از طرفی از منظر معیار RMSPE در مدل های شبکه عصبی توسعه یافته با نوسان های تاریخی، شبکه عصبی ماژولار عملکرد بهتری نسبت به شبکه عصبی پرسپترون چندلایه خواهد داشت؛ ولی در مدل های شبکه عصبی توسعه یافته با نوسان های ضمنی، شبکه عصبی ماژولار نمی تواند عملکرد بهتری نسبت به شبکه عصبی پرسپترون چندلایه به ثبت برساند. به طور کلی شبکه های عصبی توسعه یافته با نوسان های ضمنی، چه در حالت ماژولار و چه در حالت پرسپترون چندلایه، در دوره های زمانی بلندمدت و همچنین در موقعیت های پولی ITM بهترین عملکرد را داشته اند.
پیاده سازی، اجرا و ارزیابی کتابخانه انسانی در حوزه سلامت: مرور حیطه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کتابخانه انسانی، رویدادی است که در آن مراجعه کنندگان به جای امانت گرفتن کتاب های معمولی یک کتاب زنده یا کتاب انسانی را به امانت می گیرند و از تجارب و تخصص وی بهره مند می شوند. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی چگونگی پیاده سازی و ارزیابی یک کتابخانه انسانی در حوزه سلامت از طریق مرور حیطه ای بود. روش ها: مطالعه حاضر یک مرور حیطه ای است که بدین منظور جستجویی در پایگاه های اطلاعاتی مختلف فارسی و انگلیسی با استفاده از کلیدواژه های مرتبط (کتابخانه انسانی، کتابخانه زنده، Human Library و Living Library) انجام شد و تعداد 2570 مقاله بازیابی شد. نمونه پژوهش پس از غربالگری منابع شناسایی شده بر اساس معیارهای ورود و خروج، 44 مقاله بود که به صورت روایتی ترکیب و در قالب جداول ارائه شد. یافته ها: پیاده سازی و اجرای کتابخانه انسانی در حوزه سلامت شامل دو موضوع اصلی "مقدمات و برنامه ریزی" و "مسائل مربوط به کتاب انسانی" و 12 موضوع فرعی مانند مشخص کردن نحوه تبلیغات، اخذ مجوز، و تعیین نحوه انتخاب و امانت کتاب انسانی بود. ارزیابی کتابخانه انسانی نیز شامل سه موضوع اصلی "هدف ارزیابی"، "ابزار ارزیابی" و "چالش های ارزیابی" و 22 موضوع فرعی مانند ارزیابی کیفیت کتاب های انسانی، محرمانه بودن ارزیابی و ارزیابی تناسب برنامه بود. نتیجه گیری: پژوهش حاضر اصول و مراحل لازم برای پیاده سازی، اجرا و ارزیابی کتابخانه انسانی در حوزه سلامت را نشان می دهد. شناخت این موارد می تواند سازوکاری در اختیار سیاست گذاران سلامت و کتابداران و اطلاع رسانان پزشکی قرار دهد تا کتابخانه های انسانی را در حوزه سلامت راه اندازی نمایند.
تخمین زیان به شرط نکول با در نظر گرفتن ساختار بدهی شرکت و نقد شوندگی وثیقه: مطالعه موردی شرکت های منتخب بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
85 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف: ریسک اعتباری یا ریسک نکول وام گیرنده در بازپرداخت تعهدات خود مهم ترین ریسکی است که بانک ها با آن مواجه هستند. دو متغیر اصلی که برای مدل سازی این ریسک و تعیین زیان مورد انتظار ناشی از وام دهی که در رویکرد رتبه بندی داخلی پیمان بازل نیز مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از «احتمال نکول» و «زیان به شرط نکول». با توجه به اهمیت متغیر زیان به شرط نکول در کاربردهای مختلف مدیریت ریسک اعتباری و همچنین در رتبه بندی اعتباری، در این پژوهش با استفاده از رویکرد مدل های ساختاری به ارائه روشی برای تخمین این متغیر برای بدهی های تضمین شده و تضمین نشده با تاکید بر ساختار بدهی و نقدشوندگی وثیقه پرداخته شده است. رویکرد موردنظر برای نمونه برای تخمین زیان به شرط نکول چند شرکت فعال در بازار سرمایه ایران مورد استفاده قرار گرفته است.روش: به منظور تخمین «زیان به شرط نکول مورد انتظار» و «زیان به شرط نکول در شرایط بحرانی» برای بدهی های تضمین شده و تضمین نشده از یک مدل ساختاری و رویکرد شبیه سازی مونت کارلو استفاده شده است. در این مدل قیمت بازاری دارایی کل شرکت از یک فرآیند پرش- انتشار پیروی می کند و هریک از وثایق که خود از میان دارایی های مشهود شرکت هستند، دارای فرآیند تصادفی مجزا اما وابسته به دارایی کل شرکت هستند. بعلاوه برای وثیقه کمتر نقد شونده یک جریمه عدم نقدشوندگی نیز لحاظ شده است. همچنین برای نسبت دارایی مشهود به کل دارایی در شرایط نکول و عدم نکول مقادیر متفاوتی در نظر گرفته شده است. برای تخمین زیان به شرط نکول برای یازده شرکت منتخب، بعد از تخمین مولفه های تعیین کننده فرایند تصادفی دارائی هر شرکت و وثیقه ها با استفاده از داده ها تا انتهای سال 1396، زیان به شرط نکول بدهی های این شرکت ها در انتهای سال 1397 با روش ساختاری و رویکرد شبیه سازی مونت کارلو برآورد گردید. در شبیه سازی مونت کارلو، 500 هزار مسیر برای دارایی کل و وثایق شبیه سازی شد و برای مسیرهای با رویداد نکول یافته، زیان به شرط نکول های مورد انتظار، ابتدا در سطح بدهی ها و سپس در سطح شرکت برآورد گردید. همچنین به منظور تحلیل حساسیت، متغیر مذکور در صورت انتخاب ساختارهای بدهی جایگزین برای همین شرکت ها برآورد شده است.یافته ها: برای شرکت هایی که در ساختار بدهی خود یک بدهی تضمین شده با وثیقه نقدشونده دارند و بدهی صرفا از محل وثیقه بازیافت می گردد، مقادیر زیان به شرط نکول مورد انتظار برای بدهی وثیقه دار در بازه 14 درصد تا 5/14 درصد قرار می گیرد. با فرض تغییر نوع وثیقه به کمتر نقدشونده برای همین شرکت ها، این عدد در بازه 30 درصد الی 33 درصد قرار می گیرد. مقادیر متغیر زیان به شرط نکول کل مورد انتظار بدهی تضمین شده (که بازیافت از محل دارائی های باقیمانده شرکت نیز انجام می شود) در این دو ساختار بدهی برابر با 9 درصد و 12 درصد می باشد. برای شرکت هایی که در ساختار بدهی خود، دو بدهی تضمین شده داشتند، مقادیر متغیر مذکور برای هر دو بدهی در زمانی که بازیافت بدهی صرفا از محل وثیقه است، مشابه با شرکت هایی است که در ساختار بدهی خود فقط یک بدهی تضمین شده با همین نوع وثیقه دارند. اما میانگین مقادیر زیان به شرط نکول کل مورد انتظار برای بدهی تضمین شده با وثیقه نقدشونده برابر با 10 درصد و برای وثیقه کمتر نقد شونده برابر با 8/15 درصد است. همچنین با کاهش نسبت بدهی های تضمین شده با وثایق نقدشونده نسبت به کل بدهی ها، زیان به شرط نکول مورد انتظار در سطح شرکت به طور متوسط افزایش می یابد. به علاوه زیان به شرط نکول در بحرانی در بدهی تضمین شده با وثیقه نقدشونده کمتر از ساختار بدهی و بیشتر از دینامیک دارایی و وثیقه و مقادیرشان در شرایط بحرانی متاثر می گردد.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد نقدشوندگی وثیقه نقش مهمی در کاهش زیان به شرط نکول مورد انتظار تسهیلات تضمین شده دارد. نقش ساختار بدهی با توجه به اولویت پرداخت بدهی های تضمین شده بر مقدار زیان به شرط نکول بدهی تضمین نشده و همچنین بر مقدار زیان به شرط نکول کل بدهی های تضمین شده و نیز زیان به شرط نکول بدهی کل شرکت موثر است.
رابطه بین هوش معنوی با راهبردهای مدیریت تعارض در بین مدیران دبیرستان دخترانه شهر اهواز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۷
51 - 69
حوزههای تخصصی:
مقدمه وهدف: هدف پژوهش بررسی رابطه بین هوش معنوی با راهبردهای مدیریت تعارض در بین مدیران است. این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه پژوهش کلیه مدیران دبیرستان های دولتی دخترانه شهر اهواز بود (4 ناحیه آموزشی) که در سال 1401مشغول به فعالیت بودند. جامعه آماری این پژوهش کل نواحی آموزشی شهر اهواز شامل 4 ناحیه بود. از آنجا که حجم نمونه زیر 100 مدرسه می باشد تمامی جامعه آماری به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. روش شناسی پژوهش: به منظور گردآوری اطلاعات از پرسش نامه هوش معنوی کینگ (2008) و پرسش نامه راهبردهای مدیریت تعارض پوت نام و ویلسون (1987) استفاده شد. روش پژوهش در این پژوهش " توصیفی" و از نوع "همبستگی" می باشد. برای تحلیل داده های آماری پژوهش از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و...) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، واریانس یک طرفه و...) استفاده شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتیجه داده های پژوهش به شرح زیر است: بین هوش معنوی و راهبردهای مدیریت تعارض رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. بین هوش معنوی با مدیریت تعارض رابطه مثبت و معنادرای بدست آمده است.
طراحی مدل شایستگی مهندسان دانش در شهرداری ها (مورد مطالعه: شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
852 - 875
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه سازمان ها به دنبال مدیریت مؤثرتر و کاراتر دانش هستند تا دانش سازمان پس از ترک افراد، از دست نرود. نقش مهندس دانش در ثبت تجارب و استخراج دانش ضمنی کارکنان در سازمان، امری بی بدیل است. در این راستا یکی از شکاف های پیش رو، مدل شایستگی های مهندس دانش است. از این رو پژوهش حاضر با هدف احصای شایستگی های مهندسان دانش و طراحی مدل آن انجام شد.
روش: این پژوهش کیفی و از نوع کاربردی است. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون و برای رتبه بندی شایستگی های مهندسان دانش، از آزمون فریدمن استفاده شد. تحلیل مضمون استفاده شده در این پژوهش، از نوع قالب مضامین است. در این روش از ابزار مصاحبه برای استخراج مضامین فرعی و اصلی استفاده شده است. برای انجام این کار، در مرحله اول با تعدادی از متخصصان و مهندسان دانش در شهرداری تهران، جلسه های مصاحبه برگزار شد و پس از شناسایی شایستگی های اصلی و مؤلفه های مهندسان دانش و بر اساس نتایج مصاحبه، مدل شایستگی مهندسان دانش در شهرداری تهران طراحی و تبیین شد. در ادامه، اعتبار این مدل بر اساس نظرسنجی از خبرگان و مدیران دانش سنجیده شد و اولویت بندی شایستگی ها انجام گرفت. نمونه آماری پژوهش حاضر، در مرحله نخست برای شناسایی شایستگی ها، ۱۷ نفر از مهندسان دانش در شهرداری تهران و در مرحله دوم، یعنی اعتبارسنجی و رتبه بندی شایستگی ها، ۱۰ نفر از خبرگان و مدیران دانش بود که به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. در مرحله نخست، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته به منظور جمع آوری داده ها و در مرحله دوم، از ابزار پرسش نامه برای تعیین اعتبار مدل و از پایایی بازآزمون برای محاسبه پایایی مصاحبه های انجام گرفته استفاده شد.
یافته ها: پس از تحلیل مضامین مصاحبه های انجام گرفته، ۱۱۳ کد باز و ۲۴ مضمون فرعی، در قالب چهار مضمون اصلیِ شایستگی های مدیریتی، شایستگی های درون فردی و شخصیتی، شایستگی های میان فردی و ارتباطی و شایستگی های فنی و تخصصی به دست آمد. شاخص های شایستگی های مدیریتی عبارت اند از: مدیریت زمان، دانش مدیریتی، داشتن مسئولیت در سازمان (پُست مدیریتی)، مدیریت جلسه و انگیزه بخشی. شاخص های شایستگی های درون فردی و شخصیتی عبارت اند از: شایستگی های ادراکی، امانت داری، کاریزما، انعطاف پذیری، علاقه مندی، برون گرایی، روحیه جهادی، انضباط کاری و حافظه قوی. شاخص های شایستگی های میان فردی و ارتباطی عبارت اند از: شایستگی های ارتباطی، بی طرفی، مهارت مذاکره، اعتمادسازی، شنود مؤثر، کار تیمی و هوش اجتماعی و شاخص های شایستگی های فنی و تخصصی عبارت اند از: شایستگی های تخصص کاری، مستندنگاری و دانش فنی. نتیجه آزمون فریدمن برای رتبه بندی شایستگی های مهندسان دانش نشان می دهد که از نگاه مدیران دانش، شایستگی های میان فردی و ارتباطی، بیشترین اهمیت را دارد و پس از آن، به ترتیب شایستگی های درون فردی و شخصیتی، شایستگی های فنی و تخصصی و شایستگی های مدیریتی در رده های بعدی قرار دارند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش به عنوان مبنایی برای مدیران شهرداری ها، در حوزه مدیریت دانش، هنگام انتخاب مهندسان دانش بسیار مؤثر است و موجب ارتقای سطح کیفی فرایند مدیریت دانش از طریق استفاده مؤثر از منابع انسانی خواهد بود. همچنین نتایج این پژوهش و شایستگی های مندرج در مدل به دست آمده، می تواند به برنامه های توسعه این شایستگی ها و برنامه های آموزشی در حوزه مدیریت دانش در شهرداری ها، جهت دهی مناسبی دهد و بر اثر بخشی برنامه های مذکور بیفزاید.
ارائه یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح برای حل مسئله مسیریابی وسایل نقلیه ناوگان ثابت ناهمگون چندکالایی با امکان تحویل چندبخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
334 - 360
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه ارائه مدلی برای حداقل سازی هزینه کل حمل ونقل در مسائل مسیریابی وسایل نقلیه ناوگان ثابت ناهمگون چندمحصولی با امکان تحویل چندبخشی است. این نوع مسائل، معمولاً در آن دسته از شرکت های تولیدی مشاهده می شود که محصولات گوناگون (با اندازه ها یا وزن های مختلف) تولید می کنند و آن ها را توسط ناوگان ناهمگونی از وسایل نقلیه و به طور مداوم به خرده فروشی ها و سایر مشتریان خود می فرستند. در این مسائل، انواع مختلفی از وسایل نقلیه با ظرفیت های بارگیری متفاوت به طور محدود در دسترس است و هر یک از آن ها هزینه ثابت به کارگیری و هزینه متغیر سفر مختص به خود را دارد. مسائل مسیریابی وسایل نقلیه با سه ویژگی هم زمان ناوگان ناهمگون، چند محصولی و امکان تحویل چندبخشی با وجود اهمیت بالایی که دارند تا پیش از این چندان مطالعه نشده است.روش: یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح محض، برای حل مسئله مسیریابی وسایل نقلیه ای توسعه یافته است که شامل ویژگی های تحویل چندبخشی، چند محصولی و ناوگان ناهمگون ثابت است. این مدل با انتخاب تعدادی از وسایل نقلیه از میان ناوگان حمل ونقل و تعیین محصولاتی که باید در هر یک از آن ها بارگیری شود، مشخص کردن مسیر حرکت، ترتیب ملاقات مشتریان توسط هر وسیله نقلیه و اینکه هر وسیله نقلیه چه محصولاتی را به کدام مشتری تحویل می دهد، توانسته است هزینه کل حمل ونقل، یعنی مجموع هزینه های ثابت، هزینه های متغیر سفر و هزینه های توقف در محل مشتریان را به حداقل برساند. برای تعیین ترتیب ملاقات مشتریان، از یک روش ابتکاری در مدل سازی استفاده شده است.یافته ها: نتایج محاسباتی حاصل از حل تعدادی از مسائل تصادفی با استفاده از روش پیشنهادی نشان می دهد که این روش قادر است برای مسائلی در مقیاس کوچک (تا ۱۵ مشتری) در زمان مناسبی به جواب بهینه دست یابد و برای مسائلی با مقیاس متوسط (با ۲۰ تا ۳۰ مشتری) در محدوده زمانی یک ساعت جواب قابل قبولی پیدا کند. همچنین با استفاده از مدل پیشنهادی برای مسائل در مقیاس بزرگ تر (تا ۵۰ مشتری) در محدوده زمانی یک ساعت، جواب های شدنی به دست آمد و این جواب ها، به مرور زمان بهبود یافتند. از میان پارامترهای مسئله، تعداد مشتریان بیشترین تأثیر را روی زمان حل مسئله داشته است و پس از آن، به ترتیب تعداد انواع محصولات و تعداد وسایل نقلیه، زمان حل مسئله را تحت تأثیر قرار می دهد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، مدل ارائه شده می تواند به عنوان ابزاری مؤثر برای بهینه سازی هزینه حمل ونقل محصولات، در مسائل مسیریابی وسایل نقلیه با ویژگی های هم زمان تحویل چندبخشی، چند محصولی و ناوگان ناهمگون استفاده شود. این مدل قادر است به صورت مناسب و بهینه، به حل مسائل مختلف در مقیاس های کوچک و متوسط بپردازد که این امر می تواند به بهبود کارایی و کاهش هزینه های حمل ونقل در شرکت های تولیدی کمک کند. انتظار می رود طراحی مدل های فراابتکاری برپایه منطق مدل برنامه ریزی ریاضی پیشنهادی، ضمن افزایش سرعت حل مسئله، بتواند به دستیابی به جواب نزدیک به بهینه و قابل قبول برای مسائل با مقیاس بزرگ تر کمک کند.
کاربرد هوش مصنوعی در باستان شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
217 - 228
حوزههای تخصصی:
دانش باستان شناسی برای درک، تجزیه وتحلیل تاریخ و فرهنگ های انسانی، اهمیت فراوانی دارد. این دانش کمک می کند تا گذشته انسان در زمینه های مختلف مانند معماری، هنر، اجتماعی، اقتصادی و مذهب به درستی مطالعه شود. باستان شناسی امکان فهم بهتری از ریشه ها، اصالت فرهنگ ها و نهادهای را فراهم می نماید. تحقیقات در باستان شناسی زمینه های گوناگونی دارد مانند شناسایی سایت، کاوش سایت ها، تحلیل شکل ها و خطوط، ترمیم و تجزیه وتحلیل بقایای فیزیکی و آثار که همه آن ها فرایندی زمان بر می باشد. باستان شناسی به مطالعه گذشته می پردازد ولی جامعه باستان شناسان سعی کرده اند از فن آوری های روز مانند هوش مصنوعی در پژوهش های خود استفاده نمایند. هوش مصنوعی در سال های اخیر به دلیل دسترسی به سخت افزارهای توانمند و داده های زیاد رشد چشمگیری داشته و در زمینه های مختلف باستان شناسی مورداستفاده قرارگرفته است. این فن آوری درحال ایجاد تحول درروش کشف باستان شناسی و تجزیه وتحلیل آثار می باشد. هوش مصنوعی می تواند در شناسایی سایت ها، تحلیل محتوا، ترجمه و تفسیر متن ها، ترمیم و زمینه های دیگر به عنوان ابزار کمی به متخصصین کمک نموده و امکان پردازش داده های بزرگ که طی دهه ها تحقیق گردآوری و ذخیره شده را فراهم نماید. باوجود کاربردهای متعدد هوش مصنوعی در باستان شناسی که موجب افزایش سرعت و دقت در کارها شده است، این فناوری جایگزین محققان انسانی نمی شود، بلکه به عنوان ابزار توانایی های متخصصین را افزایش داده و آن ها را قادر می سازد پیشینه و تاریخ را عمیق تر کاوش کرده و درک بهتری به دست آورند. در این کار چالش ها و موانعی نیز وجود دارد که در این مقاله کاربردها و چالش ها موردبررسی قرار می گیرد.
مدل حکمرانی دولت در بهبود فضای کارآفرینی در ایران با تأکید بر بهبود فرهنگ کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
127 - 105
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی به عنوان موتور محرکه اقتصادی، نقشی حیاتی در ایجاد اشتغال زایی، بهبود معیشت و رشد اقتصادی دارد. در کشورهای در حال توسعه، که با چالش های اقتصادی متعدد روبه رو هستند، تقویت فضای کارآفرینی می تواند به عنوان یک راهکار مؤثر در جهت کاهش بیکاری و افزایش رفاه اجتماعی مطرح شود. از این رو مطالعه حاضر به مدل حکمرانی دولت برای بهبود فضای کارآفرینی در ایران با تأکید بر بهبود فرهنگ کارآفرینی پرداخته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه مدیران و کارشناسان فعال دانشگاه و دولت در زمینه کارآفرینی بود که تعداد 196 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته بود. نتایج این پژوهش بر اهمیت نقش حیاتی دولت و نقش های شش گانه آن در بهبود کارآفرینی تأکید دارد. دولت باید به عنوان سیاست گذار، راهبر و پشتیبان فرهنگ کارآفرینی، همراه با رسانه ها و نهادهای آموزشی، اقدامات هدفمند و گسترده ای برای توسعه فرهنگ کارآفرینی اجرا کند. برنامه های فعلی دولت، که بیشتر بر عوامل اقتصادی متمرکزند، به دلیل تک بعدی بودن ممکن است نتایج مطلوبی نداشته باشند و نیازمند توجه به متغیرهای فرهنگی نیز هستند. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای برنامه ریزان و سیاست گذاران حوزه فضای کسب وکار به همراه دارد.
پدیدارشوندگی استراتژی در شرکت های فناورانه؛ رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۱
33 - 88
حوزههای تخصصی:
تحولات سریع محیطی و به ویژه تحولات تکنولوژیک از یک طرف و جهانی شدن تجارت از سوی دیگر، مدیران شرکت های فناورانه را با چالش های جدی روبه رو کرده است. این امر، سبب شده است تدوین استراتژی به شیوه سنتی در شرکت های فناورانه با توجه با آشفتگی و عدم قطعیت در محیط، منعطف نبوده و از قابلیت پاسخگویی مناسبی برخوردار نباشند. در شرایط عدم قطعیت کنونی بسیاری از افراد و سازمان ها بر این باورند که استراتژی معنا و مفهوم و جایگاه خود را از دست داده است. با مرور پیشینه تحقیق مشخص می شود که مفاهیم این حوزه دچار تغییر و تحولات بسیاری شده است و دیدگاه های جدیدتر بر شیوه شکل گیری استراتژی پدیدارشونده در شرکت های فناورانه تأکید بیشتری دارند. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی شکل گیری استراتژی پدیدارشونده در شرکت های فناورانه حوزه فناوری اطلاعات در ایران می باشد. بدین منظور برای درک عمیق از پدیده، رویکرد تفسیرگرایی اتخاذ و از روش فراترکیب، برای تجمیع و بسط نظریه های پیشین استفاده شد. در این پژوهش با روش فراترکیب به مرور نظام مند 63 تحقیق بین سال های 2000 تا 2023 پیرامون استراتژی پدیدارشونده پرداخته شد. پس از مطالعه و ارزیابی محتوای مقالات و استخراج کدها و مفاهیم مرتبط، مؤلفه های سه بُعد استراتژی پدیدارشونده (محتوا، زمینه و فرایند) مورد شناسایی قرار گرفت.
مبانی مدیریت استعداد مبتنی بر رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
11 - 59
حوزههای تخصصی:
مدیریت استعداد به عنوان یکی از پنج اولویت اصلی بخش منابع انسانی در سازمان ها بدنبال جذب بهترین استعدادها در بازار رقابتی و بکار گیری و حفظ آنها و در نتیجه تعالی و رشد سازمانی است. در کشور ما، جذب استعدادها و بکارگیری آنها، صرفا بر اساس مدل های مدیریتی غیر ب ومی و غربی صورت گرفته و فرهنگ سازمانی بر اساس رویکردهای ارزشی- دینی اسلامی نادیده انگاشته شده است. لذا پژوهش حاضر به بررسی مبانی مدیریت استعداد و چگونگی و همسویی شیوه های آن با میراث غنی فرهنگ اسلامی ایران پرداخته است. در این تحقیق با استفاده از روش فراترکیب و با جستجوی فراگیر منابع بر اساس کلمات کلیدی ، تعریف استعداد، استعداد یابی و جذب، استعداد پروری، استعداد داری یا نگهداشت استعدادها با رویکرد اسلامی در پایگاه های داده فارسی، تعداد 1250 منبع بدست آمد که در پالایش بعدی 120 منبع مورد ارزیابی قرار گرفت که از میان آنها تعداد 22 مقاله بسیار مرتبط با روش تحقیق کیفی از آنها انتخاب گردید و مفاهیم از داخل مقالات استخراج و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. یافته های این پژوهش با اثبات نگاه کل نگرانه و جامع اسلام به انسان و شکوفایی استعدادها در او، تعریف کاملی از استعداد ارائه می دهد که نقص و محدودیت سایر نظریه های مبتنی بر نگاه تک بعدی به انسان را برطرف می نماید. از سویی دیگر تبیین شد که جهانبینی توحیدی، ملاحظات اخلاقی و ارزشی، رعایت عدالت و انصاف، شایسته گماری و شایسته پروری، امانت داری، رعایت حقوق دیگران، و تعهد و وفاداری در زمینه استعدادیابی، جانشین پروری و ارتقاء و نگهداشت استعدادها از اهمیت ویژه ای در درمتون اسلامی برخورداراست.
طراحی الگوی ارزیابی ارزش ویژه برند سبز (مورد مطالعه: محصولات پژوهشکده گیاهان دارویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
233 - 270
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به دنبال طراحی الگوی ارزیابی ارزش ویژه برند سبز در حوزه گیاهان دارویی است، چرا که بازاریابی و برندسازی در حوزه ی گیاهان دارویی کشور با چالش های متعددی روبروست و یکی از معضلات عمده ی آن، عدم وجود الگویی جامع جهت ارزیابی ارزش ویژه برند سبز در این حوزه است. گیاهان دارویی به عنوان نوعی از محصولات سبز در سال های اخیر موردتوجه ویژه ای در جهان قرار گرفته اند، چرا که این محصولات به دلیل سازگاری با بدن، عوارض جانبی کمتر و تأکید سازمان بهداشت جهانی، یکی از پایه های اصلی درمانگری در قرن 21 محسوب می شوند. علیرغم شرایط اقلیمی مناسب در کشور، متأسفانه عرضه این محصولات، عمدتاً به شکل سنتی و بدون برند شناخته شده و معتبر صورت می پذیرد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، یک پژوهش کاربردی در حوزه گیاهان دارویی است که با یک رویکرد ترکیبی - اکتشافی به شناخت مؤلفه ها و ابعاد الگوی ارزیابی ارزش ویژه برند سبز می پردازد. مرحله کیفی با شناسایی 54 منبع معتبر جهت شناخت مؤلفه های الگو شروع می شود، سپس در مرحله کمّی، این داده ها مورد اعتبارسنجی و طبقه بندی انتزاعی قرار می گیرند. نتایج حاصله نشانگر آن است که سه بُعد اصلی الگوی پیشنهادی عبارت اند از: بُعد شناختی یا تجربی برند، بُعد تطبیقی یا قضاوتی برند و بُعد رابطه ای یا واکنشی برند که مجزا از یکدیگر نیستند و مکمل یکدیگر محسوب می شوند. الگوی پیشنهادی، ترکیبی از ادراک مصرف کنندگان و فعالیت های کارکنان را در تعیین ارزش ویژه برند سبز لحاظ نموده است. همچنین، برای نخستین بار با طبقه بندی 10 مؤلفه پُرتکرار در الگوهای موجود، سه بُعد انتزاعی تر و همبسته برای ارزیابی ارزش ویژه برند سبز معرفی می گردد.
شناسایی و اعتبارسنجی شایستگی های حرفه ای مدرسان یکی از سازمان های دفاعی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مدرسان مراکز آموزشی از ذی نفعان اصلی و عوامل تأثیرگذار در عملکرد سازمانی به شمار می روند. هدف این پژوهش، شناسایی و اعتبارسنجی شایستگی های حرفه ای مدرسان نظامی در مراکز آموزش نیروی پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است.
روش: این مطالعه کاربردی با رویکرد آمیخته متوالی اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی، عوامل شایستگی با استفاده از روش تحلیل مضمون و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان مدیریت منابع انسانی شاغل در مراکز آموزشی نیروی پدافند هوایی شناسایی شدند. در بخش کمی، برای اعتبارسنجی شایستگی ها، از روش دلفی کلاسیک استفاده شد. پرسش نامه ای بر اساس عوامل استخراج شده طراحی و به صورت هدفمند بین خبرگان دانشگاهی توزیع شد تا میزان اجماع نظر آن ها ارزیابی شود. داده های کمّی با استفاده از ضریب هماهنگی کندال و شاخص های مرکزی و پراکندگی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که شایستگی های حرفه ای مدرسان نظامی، شامل شایستگی های حفاظت اطلاعات و امنیت، نظامی، کارکردی، اخلاقی، اجتماعی و شناختی است که در مجموع با ۳۴ شاخص تعریف شده اند.
نتیجه گیری: این پژوهش می تواند شناخت ارزشمندی برای مدیریت و ارتقای شایستگی های حرفه ای مدرسان نظامی فراهم آورد و به بهبود عملکرد آموزشی در مراکز نظامی کمک کند.
انضباط مالی و نقش آن در رشد و توسعه شرکت های تعاونی
حوزههای تخصصی:
انضباط مالی به عنوان یکی از عوامل اساسی در موفقیت و رشد شرکت ها، به ویژه شرکت های تعاونی، توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. انضباط مالی به معنای مدیریت صحیح و کارآمد منابع، کنترل هزینه ها و رعایت الزامات مالیاتی و قوانین مربوطه است. این اصول اساسی تأثیر قابل توجهی به رشد و توسعه شرکت های تعاونی دارد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر انضباط مالی بر ابعاد مختلف رشد و توسعه شرکت های تعاونی است. این پژوهش از لحاظ طبقه بندی پژوهش بر مبنای هدف، از نوع کاربردی، از لحاظ طبقه بندی بر حسب روش، از نوع توصیفی و از میان انواع پژوهش های توصیفی، از نوع همبستگی می باشد. گفتنی است رویکرد این پژوهش، جمع آوری داده ها از طریق پرسش نامه است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و روسای مالی شرکت های تعاونی است که از بین آن ها با استفاده از جدول مورگان تعداد 339 پرسش نامه استاندارد جمع آوری گردید. به منظور آزمون فرضیه ها، روش تحلیل عاملی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس و لیزرل بکارگرفته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که انضباط مالی تأثیر مثبت و معناداری بر ابعاد مختلف رشد و توسعه شرکت های تعاونی دارد. با داشتن انضباط مالی شرکت های تعاونی می توانند منابع مالی خود را به بهترین شکل مدیریت کرده، استفاده از فرصت های سرمایه گذاری موجود را بهینه سازی کنند و پایداری مالی خود را تضمین نمایند. این امور در نهایت می تواند به رشد و توسعه کسب و کار منجر شود. بنابراین انضباط مالی با ارتقاء کارآیی مالی و اقتصادی شرکت های تعاونی می تواند، به دستیابی به اهداف رشد و توسعه آن ها کمک کند.
الگوی فناوری بلاکچین در واحد حسابداری مدیریت شرکت های تولیدی
منبع:
حسابداری مدیریت راهبردی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
107 - 138
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر به الگوی فناوری بلاکچین در واحد حسابداری مدیریت شرکت های تولیدی» پرداخته شده است. روش تحقیق به صورت کیفی و کمی می باشد و اطلاعات تحقیق به وسیله پرسشنامه جمع آوری شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه حسابداران عضو جامعه حسابداران رسمی کشور و حسابرسان سازمان حسابرسی که در حوزه بلاکچین آگاهی و مطالعه داشته اند، می باشد که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 385 نفر به عنوان نمونه آماری برگزیده شدند. یافته های تحقیق نشان داد که، 3 مقوله به عنوان مقوله محوری ظاهر شدند که شامل: تکنولوژی، عوامل سیاسی، عوامل قانونی می باشند. سایر مقوله ها برای ارائه در مدل تصویری در پنج دسته شرایط علّی(4 مقوله)، بستر یا زمینه(2 مقوله)، شرایط مداخله گر (3 مقوله)، راهبردها(3 مقوله)، پیامدها (5 مقوله) قرار گرفتند. در ادامه بر اساس شاخص ها، مولفه ها، مفاهیم و مقوله های مدل پیشنهادی، پرسشنامه ای 129 سوالی تدوین گردید و بر مبنای داده های گردآوری شده روابط مدل پیشنهادی ارائه شده مورد بررسی قرار گرفته که در نهایت نتایج نشان از معناداری روابط و اجزای مدل ارائه شده داشت.
بررسی تأثیر قابلیت مقایسه حسابداری بر حق الزحمه حسابرسی و تاخیر در گزارش حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده بورس و اوراق بهادار تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
قابلیت مقایسه یکی از ویژگی های مهم صورت های مالی است که به استفاده کنندگان صورت های مالی کمک می نماید با مقایسه روند فعلی شرکت با روند قبلی تصمیمات مناسب و صحیحی اتخاذ نمایند که این ویژگی می تواند بر زمان اجرای عملیات حسابرسی و به دنبال آن بر حق الزحمه حسابرسی اثر گذار باشد. لذا هدف این پژوهش بررسی تأثیر قابلیت مقایسه به عنوان یکی از ویژگی های کیفی گزارشگری مالی برحق الزحمه حسابرسی و تاخیر در گزارش حسابرسی است. جامعه آماری این پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش 120 شرکت طی سال های ۱۳94 تا ۱401 انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از الگوی رگرسیون چندمتغیره و داده های ترکیبی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که قابلیت مقایسه حسابداری بر حق الزحمه حسابرسی تاثیر منفی و معناداری دارد. همچنین نتایج نشان داد که قابلیت مقایسه حسابداری بر تاخیر در گزارش حسابرسی تاثیر منفی و معناداری دارد. باتوجه به نتایج می توان گفت که قابلیت مقایسه حسابداری می تواند با افزایش شفافیت و قابل فهم بودن گزارش های مالی منجر به کاهش تاخیر در گزارش حسابرسی و در نتیجه کاهش حق الزحمه حسابرسی شود.
بررسی کاهش سود و طبقه بندی نادرست هزینه ها در صورت سود و زیان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
حسابداری و شفافیت مالی سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
107 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی طبقه بندی نادرست بهای تمام شده و هزینه های عمومی، اداری و فروش در صورت سود و زیان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. روش شناسی: تعداد 80 شرکت (1600 فصل- شرکت) طی سال های 1398 تا 1402 به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید. برای آزمون فرضیه های پژوهش، از تحلیل آماری رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شده است. به منظور بررسی طبقه بندی نادرست هزینه ها، از اطلاعات هر فصل استفاده شده است و رابطه آن ها با اقلام بهای تمام شده کالای فروش رفته و هزینه های عمومی، ادرای و فروش، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش، حاکی از آن است بین کاهش سود ناخالص عملیاتی با طبقه بندی نادرست بهای تمام شده کالای فروش رفته و طبقه بندی نادرست هزینه های اداری، عمومی و فروش ارتباط منفی و معناداری وجود دارد. دیگر نتایج حاکی از تأثیر معنادار اقلام خاص درآمدها و هزینه های عملیاتی و غیرعملیاتی بر این رابطه است. دانش افزایی: این پژوهش به درک چگونگی تأثیر شیوه های گزارشگری مالی؛ مانند طبقه بندی نادرست هزینه ها بر سودآوری و سلامت مالی ظاهری شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران کمک می کند.