
چشم انداز شهرهای آینده
چشم انداز شهر های آینده دوره 5 پاییز 1403 شماره 3 (پیاپی 19) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرنشینی و گسترش بیش از حد شهرها باعث تخریب زیستگاههای طبیعی و چشم انداز منفی برای آنها شده است. در پاسخ به این فشار انسانی، طبیعت و عناصر آن در قالب مخاطرات طبیعی عکس العمل خود را نشان میدهند. یکی از این مخاطرات سیلابها، جریانهای شدید رودخانه ها و طغیان رود دره ها می باشند که هر ساله باعث وارد آمدن خسارتهای سنگین به شهرها میشوند. تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی است که با روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر اطلاعات کتابخانه ای و آمارهای رسمی کشور انجام گرفته است. محدوده مورد مطالعه این تحقیق محلات منطقه یک شهرداری تهران میباشند. شاخصها به روش فازی بی مقیاس و سپس با استفاده از روش GWR مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده در زمینه شاخص نهایی تاب آوری بیانگر آن بود که 30 درصد محلات دارای تاب آوری زیاد و 15 درصد دارای تاب آوری بسیار زیاد بودند. 22 درصد محلات دارای تاب آوری متوسط بودند. از این میان، محلات گلها، تجریش و زعفرانیه تحت تاثیر رودخانه بودند. دقیقا به مانند تعداد محلات واقع در دسته با تاب آوری زیاد، 30 درصد محلات نیز در دسته با تاب آوری کم قرار می گرفتند. اکثر این محلات در نیمه شمالی شرق منطقه واقع شده اند.
آینده نگاری راهبردی برای صنعت گردشگری شهری در ایران (مورد: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظام برنامه ریزی امروز، نگاه خطی به آینده جای خود را به نگاه چندگانه به آینده های بدیل به کمک رویکردهای نوینی همچون آینده نگاری راهبردی داده است. در حوزه گردشگری نیز، استفاده از آینده نگاری راهبردی در نظام برنامه ریزی مورد توجّه قرار گرفته است. هدف این تحقیق، تدوین سناریوهای گردشگری شهر قزوین می باشد. روش کلی تحقیق، سناریونگاری است و به منظور شناسایی "عوامل حیاتی" از تکنیک های "دلفی" و "تحلیل سلسله مراتبی" استفاده شده است. یافته های تحقیق، بر اساس حالات مختلفِ عوامل حیاتی و بررسی اثر متقابل آنها به کمک "نرم افزار سناریو ویزارد"، امکان پذیری 28 سناریو دارای سازگاری درونی را نشان می دهد که پنج مورد از این سناریوها به لحاظ اثرگذاری دارای اولویت می باشند. این پژوهش علاوه بر داشتن جنبه کاربردی، می تواند به عنوان الگویی نوین برای تحقیقات آتی صنعت گردشگری شهری در ایران مطرح گردد. در انتها، توصیه های کلّی در راستای مواجهه با سناریوهای پیش رو ارایه شده است.
گردشگری خلاق در بازآفرینی بافت های تاریخی، چشم اندازی به سوی پایداری شهرهای آینده . (مورد کاوی: محله گلستان سبزوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی و ناکارآمدی بافت های تاریخی در مرور زمان، لزوم توجه به این بافت ها را دوچندان میکند. بازآفرینی فیزیکی و کالبدی در سالهای اخیر نتوانسته آنچنان که باید سبب بهبود و حیات بخشی واقعی به این بافت ها گردد. توجه به پتانسیل های تاریخی و فرهنگی با تاکید بر فرهنگ مردمان مقیم، همان چیزیست که گردشگری خلاق به عنوان راهکاری موفق در بازآفرینی بافت های تاریخی مطرح می کند. هدف این پژوهش شناسایی مولفه های مؤثر در ایجاد الگوی گردشگری خلاق مبتنی بر رویکرد بازآفرینی بافت تاریخی در محله گلستان سبزوار است . روش تحقیق به لحاظ رویکرد، استقرایی؛ به لحاظ روش، اسنادی کتابخانه ای و میدانی؛ از نظر زمانی، مقطعی و از نظر نوع داده، کمی - کیفی است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده و تعداد 380 مورد به عنوان حجم نهایی نمونه برای تحقیق تعیین شدند. برای پردازش و تحلیل داده های آماری، با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های دیمتل و تعیین سطح و درجه اهمیت آنها پرداخته می شود. نتایج نشان می دهد اقتصاد خلاق و پایدار بیشترین تاثیرگذاری را بر روی معیارهای دیگر دارد، پس از آن نوآوری و خلق ارزش و مشارکت از عوامل تاثیرگذار به حساب می آیند. الگوی گردشگری خلاق می تواند، با بهره گیری از صنایع فرهنگی بر ظرفیت بالقوه فرایندهای خلاق در بافت تاریخی شهر ، سبب رشد اقتصاد خلاق شود و به تبع آن امکان مشارکت بین گردشگران و ساکنان را فراهم آورد. بدین ترتیب ساکنان و شهروندان خود بافت حیات بخشی موثر در بازآفرینی بافت تاریخی را رقم میزنند.
واکاوی پیشران های مؤثر بر نوآوری و تحول شهری با رویکرد آینده پژوهی، مورد مطالعه: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوآوری و توسعه شهری محرک اصلی برای ارتقای توسعه صنعتی، اقتصادی و اجتماعی شهرها است. با این حال، عوامل و پیشران هایی که بر نوآوری و توسعه شهرها تأثیر می گذارند، نیازمند بررسی و واکاوی هستند. بر این اساس این مطالعه تلاش دارد که با رویکرد آینده پژوهشی پیشران های مؤثر بر نوآوری و تحول شهری در تهران را بررسی نماید. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش آمیخته (کمی و کیفی) است. جامعه آماری کارشناسان/خبرگان مسائل شهری در شهر تهران بوده است. به استفاده از نمونه گیری غیراحتمالی و به صوت هدفمند 30 کارشناس انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه تاثیرات متقابل آینده پژوهی استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل ساختاری و نرم افزار میک مک (MICMAC) استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن بود که پیشران های همزیستی هماهنگ انسان و طبیعت به عنوان کلیدی نوآوری شهری (46+)، همکاری نزدیک و پیوندهای نوآورانه بین شهرهای منطقه (37+)، تقویت مخزن سرمایه انسانی و ساماندهی جمعیت نخبه (24+)، تجمع عناصر نوآوری مانند منابع انسانی و سرمایه نوآور در شهر (21+)، استعدادیابی حرفه ای شهروندان با توجه به سطح تحصیلات جمعیتی (16+)، توسعه و تقویت سرمایه گذاری شهری برای دریافت نوآوری شهری (13+)، توسعه فرهنگ علمی و عادات علمی شهروندان برای ارتقاع استعدادها (6+)، بهبود و انتشار تکنولوژی نوین جهت پیشرفت نوآوری بیشتر (6+)، دولت محلی و مدیریت محلی بلند مدت (6+)، تخصصی شدن صنایع محلی نوآور شهری (5+) و تقویت فرهنگ کارآفرینی در بین شهروندان و توسعه نوآورانه (3+) مهم ترین پیشران های مؤثر بر نوآوری و تحول شهری در افق 1414 شهر تهران می باشند. نوآوری پژوهش در این است که تا کنون مطالعه ای پیشران های مؤثر بر نوآوری و تحول شهری را حداقل در داخل کشور مورد بررسی قرار نداده است.
واکاوی نقش و جایگاه ذینفعان و ذی نفوذان در فرایند بازآفرینی پایدار محدوده های ناکارآمد شهری (مورد مطالعه: محلات شهید معقول و امیرآباد در کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر به مثابه یک موجود زنده، درگذر زمان، انواع آسیب ها و فرسایش و آنگاه بهسازی و نوسازی را در ابعاد گوناگون تجربه می نماید. فرآیندهای زوال شهری که منجر به ایجاد فضاهای ناکارآمد و فرسوده در شهرها می گردند، یکی از پرچالش ترین مسائل عصر حاضر شهرها به ویژه کلانشهرهاست به نحوی که مدیران شهری توجه خود را به برنامه ریزی پایدار شهری با استفاده از فرایند بازآفرینی معطوف نموده اند. از جمله عناصر مهم در این فرآیند، کنشگران شهری می باشند که متأسفانه در بررسی نظریه ها و رویکردهای مختلف مرتبط در صد سال اخیر حکایت از نبود جایگاه مشارکت آنان در توسعه شهر دارد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی ذی نفعان و ذی نفوذان و تبیین جایگاه و نقش آنان در فرایند بازآفرینی پایدار شهر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از تکنیک دلفی و مدل ماتریس علاقه – قدرت به عنوان روشی تجربه گرایانه به اولویت بندی ذینفعان پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که از میان 16 مورد ذینفع شناسایی شده در محدوده مورد مطالعه اعضای شورای اجتماعی و گروه های جهادی و مردم نهاد دارای ارتباط مستقیم در فرایند بازآفرینی پایداری این محلات می باشند. بعلاوه روحانیون محله، ائمه جماعات، پایگاه های بسیج و گروه های جهادی و خودجوش در سطح محله به دلیل ارتباط قوی با مردم به عنوان ذینفعان کلیدی دارای قدرت و علاقه بالایی هستند، شناسایی شده که می توانند در تسهیل فرایند بازآفرینی بسیار تأثیرگذار باشند. این گروه ها همچون هرمی هستند که سایر افراد، معتمدین و فعالین محلی به آنان متصل بوده که به کمک آنان اطلاع رسانی و آگاهی رسانی در خصوص فرایند بازآفرینی بصورت زنجیروار و شبکه ای به ساکنین صورت می پذیرد. بنابراین بایستی در فرایند تدوین سند بازآفرینی به ذینفعان شناسایی شده تمرکز داشته و با در نظر گرفتن خواسته ها و انتظاراتشان، رضایت آنان را جلب نمود. چرا که حضور ذینفعان مختلف با علایق گوناگون و انتظارات متفاوت در اجرای پروژه ها نیازمند مدیریت صحیح است تا اجرای پروژه با موانع کمتری از ناحیه ذینفعان مواجه گردد.
خوانش پیشران های مؤثر بر کاهش فقر شهری در بافت های تاریخی با تأکید بر رویکرد توانمندسازی، مورد پژوهی: بافت تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی و فرسوده شهری به خاطر دارا بودن بسیاری از ابعاد گوناگون محرومیت چون کمبود دسترسی به فرصت های اشتغال و مسکن، زیرساخت های نامناسب، نبود تأمین اجتماعی و دسترسی به بهداشت، آموزش و امنیت فردی در رنج و مضیقه اند. مجموعه این عوامل در شکل گیری فقر شهری در این محدوده ها مؤثرند. تجربه نشان داده است که برنامه های تک بعدی و یک جانبه و بدون نگاه آینده نگری، نه تنها مشکلات را برطرف ننم وده، بلکه مشکلی جدی در سیستم های زیستی شهری در این مناطق به دنبال داشته است. دراین بین، نقش و اثرات توانمندسازی می تواند در برنامه ریزی برای مقابله با فقر شهری در بافت های تاریخی بسیار تعیین کننده باشد. بدین منظور در این پژوهش سعی گردیده است که به صورت سیستمی و نظام مند پیشران های کلیدی مؤثر بر کاهش فقر شهری در بافت تاریخی شهر یزد با تأکید بر رویکرد آینده پژوهی، شناسایی و تحلیل شوند. روش تحقیق در مطالعه ی حاضر آمیخته (کمی-کیفی) با ماهیت تحلیلی-اکتشافی می باشد .در این پژوهش ابتدا با تکنیک پویش محیطی و دلفی، 35 پیشران اولیه در سه حوزه مختلف استخراج شده و سپس با استفاده از روش دلفی مدیران، ماتریس اثرات متقاطع مؤلفه ها تشکیل گردیده است. در مرحله بعدی از طریق نرم افزار میک مک نسبت به تحلیل ماتریس اقدام شده است. با توجه به امتیاز بالای اثر گذاری مستقیم و غیر مستقیم عوامل، ده عامل اصلی به عنوان پیشران های کلیدی مؤثر بر کاهش فقر شهری با رویکرد توانمندسازی مورد شناسایی قرار گرفتند. همچنین بر اساس نتایج حاصل از ماتریس اثرگذاری عوامل، از مجموع 2213 رابطه اثرگذاری مستقیم عوامل، متغیر های بخش اجتماعی با کسب امتیاز 938، بیشترین تأثیر را در راستای کاهش فقر شهری با رویکرد توانمندسازی در محدوده موردمطالعه داشته اند.
ارائه الگوی برنامه ریزی راهبردی توسعه پایدار شهر قزوین با استفاده از تکنیک متاسوآت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر برنامه ریزی توسعه پایدار شهری با کاربست رویکردها و ابزارهای نوینی همراه شده است که یکی از آنها برنامه ریزی راهبردی با استفاده از تکنیک متاسوآت است. بدیهی است اتخاذ رهیافتی راهبردی مستلزم توجه به ابعاد و جنبه های مختلفی است که پژوهش حاضر برآن شد به ارائه الگوی برنامه ریزی راهبردی توسعه پایدار شهر قزوین بپردازد. بدین منظور روش شناسی این پژوهش از نظر هدف می توان جزو پژوهش های کاربردی- توسعه ای و از نظر روشی در دسته روش های توصیفی- تحلیلی قرار داد که با رویکردی اکتشافی نسبت به ارائه برنامه راهبردی شهر قزوین مبادرت نموده است. داده های مورد نیاز با استفاده از روش کتابخانه ای- اسنادی و روش دلفی از نمونه 30 نفری متخصصان و خبرگان جمع آوری شده است. شناسایی متغیرها نیز با استفاده از تکنیک های پویش محیطی(شامل جست وجو در اسناد فرادست، مقالات علمی و طرح های پژوهشی) و تکنیک دلفی(استفاده از نظرات متخصصان و خبرگان منتخب) انجام شده است و سپس با تکنیک متاسوآت و نرم افزار MetaSWOT تجزیه و تحلیل شده است. نتایج حاصله نشان داد که نیروی انسانی متخصص، وجود ظرفیت های زیست محیطی و انطباق و تأکید اسناد فرادست بر توسعه پایدار به عنوان مهمترین عوامل راهبردی در نقشه راهبردی توسعه پایدار شهر قزوین مسئله شهر هوشمند، استفاده از ظرفیت های خلاقانه و نوآورانه در اقتصاد شهری و مسئله بافت های فرسوده و ناکارآمد به عنوان مهمترین عواملی است که در حوزه توسعه پایدار شهر قزوین حائز اهمیت ویژه ای است و به منزله عوامل راهبردی در راستای بهبود وضعیت فعلی شناخته می شود.
تحلیل ساختاری پیشرانهای کلیدی مؤثر بر تنش های آبی در شهرهای ایران (مورد مطالعه: کلان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مهم ترین چالش های حال و آینده به ویژه در مناطق خشک جهان، مسأله کم آبی و در مواردی بحران آب است. تنش های آبی در سطح داخلی کشورها نیز در بین ساکنان مکان های روستایی و شهری نیز به چشم می خورد. هدف از این مطالعه شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر تنش های آبی در کلانشهراهواز با تکیه بر رویکرد آینده نگاری می باشد. ابتدا با دیدی سیستماتیک و ساختاری و بر پایه مبانی نظری حاصل شده و با استفاده از روش دلفی، شاخص ها و متغیرهای تأثیرگذار بر تنش آبی در کلان شهر اهواز در ابعاد 5 گانه نهادی - مدیریتی، طبیعی - زیست محیطی، سیاسی، اجتماعی - فرهنگی، اقتصادی و زیرساختی- کالبدی استخراج شد. پس از تدوین سناریوها، از طریق مصاحبه با متخصصین هر سناریو تفسیر و روایی آنها مورد بررسی قرار گرفت و پیامدهای هر سناریو تحلیل و تفسیر شد؛ در این راستا، در پژوهش حاضر برای شناسایی مهم ترین شاخص ها و متغیرهای تأثیرگذار بر آینده های امنیت آبی کلان شهر اهواز در افق 1420، تعداد 72 عامل کلیدی تأثیر گذار بر تنش های آبی شناسایی شد. از میان 72 عامل کلیدی شناخته شده، پس از پایش (ترکیب همپوشانی ها، حذف موارد بی ارتباط و مبهم و انجام اصلاحات لازم)، در نهایت 46 متغیر تأثیرگذار تنش های آبی بر امنیت فضاهای شهری کلان شهر اهواز استخراج شد. از میانِ 46 عاملِ بررسی شده 16 عامل به عنوان عوامل کلیدی مؤثر بر تنش های آبی ناشی از تغییر اقلیم در کلانشهر اهواز نقش عمده ای ایفا نموده و به عنوان بازیگران اصلی شناخته شدند. در نهایت، با بررسی نتایج، برای 16 عامل اصلی، 48 وضعیت احتمالی مشخص شد. در نهایت، 48 وضعیت احتمالی برای آینده این کلانشهر در نظر گرفته شد که این وضعیت ها طیفی از شرایط مطلوب تا بحرانی را شامل می شدند. 2 سناریوهای قوی، 4 سناریوهای با سازگاری بالا (سناریوهای باورکردنی)، 9999 سناریوهای ضعیف که سناریوهای با سازگاری بالا (تعداد 4 سناریوی فوق)، نشان دهنده وضعیت حاکم مؤثر بر آینده تنش های آبی ناشی از تغییر اقلیم بر امنیت فضاهای شهری بر کلانشهر اهواز می باشد. نتایج نشان می دهد 4 سناریو احتمال وقوع بیشتری بر تنشهای آبی و آینده کلانشهر اهواز دارند.
شهرهای آینده و مولفه های روانشناسی محیط تبیین مؤلفه های روحیه شهر و شهروندان رشت با تأکید بر روانشناسی محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مفهوم سرزندگی مکان و یا روح مکان یکی از مهم ترین مسائل پیش روی شهرسازی معاصر است. در گذشته شهرها از توانایی بالایی برای برقراری تعامل بین انسان و فضا برخوردار بودند. اما امروزه در غالب شهرها فضاهایی ایجاد میشوند که فاقد هویت و معنا بوده و صرفا تقلیدی از سایر نمونه هاست. در آینده نیز شهرها بیشتر به جنبه های روانشناسی اجتماعی و محیطی نیازمند خواهد بود. بنابراین تحقیق در خصوص ویژگیهای شهرهای آینده مبتنی بر رونشناسی محیط ضروری و اجتناب ناپذیر است. این پژوهش در راستای رابطه کالبدی و روحیه شهروشهروندان در محلات شهر رشت است. روش تحقیق پژوهش حاضر، به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، آمار استنباطی بوده است. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است. بررسی روایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ، CR، AVE و Rho_A صورت گرفت، بنابراین روایی پرسشنامه در حد بالایی قرار دارد، که بررسی اعتماد یا همان روایی پرسشنامه نیز از طرق پیش آزمون و آلفای کرونباخ صورت گرفت. آلفای کرونباخ به دست آمده در این پژوهش برابر با970/0 بود که نشان دهنده ضریب پایایی قوی آن است. جامعه آماری در این پژوهش، ساکنان محلات شهر رشت می باشند. حجم نمونه نیز براساس فرمول نمونه گیری کوکران 386 نفر تعیین شده است. در یافته های پژوهش، متغیر وابسته به میزان 81 درصد توانایی برآورد ارتقاء روح مکان، 85 درصد روحیه شهر و شهروندان را دارد. در ادامه روح مکان به میزان 92 درصد توانایی برآورد ارتقاء هویت مکان، 91 درصد دلبستگی به مکان، 90 درصد وابستگی به مکان و متغیر روحیه شهر و شهروندان 72 درصد توانایی ارتقاء سرزندگی، 80 درصد سلامت، 90 درصد آسایش و 87 درصد زیبایی را دارد. در نتیجه، کیفیت محیط مصنوع محلات شهری به عنوان یک عامل در سطح میانی با سایر عوامل در سطوح خرد و کلان دارای اثر هم افزایی بر سلامت روحیه و روان محیطی شهروندان است و نفوذپذیری، ایمنی، امنیت، دسترسی، آسایش اقلیمی، زیبایی و اجتماع پذیری مهم ترین کیفیت ها هستند؛ که باید در محلات شهر رشت مورد توجه قرار گیرند.
تحلیل فضایی مسکن پایدار (نمونه موردی: منطقه 1 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن صرفا ساختن واحدهای مسکونی نیست، بلکه ایجاد یک محیط زندگی با برنامه ریزی مناسب است در این محیط، حفاظت از طبیعت، دوام اقتصادی و رفاه اجتماعی از مهمترین اصول مسکن پایدار می باشند. این بدان معناست که دستیابی به مسکن پایدار صرفا تامین نیازهای اساسی نیست، بلکه مستلزم بهبود زندگی و ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی می باشد. در همین راستا هدف پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل فضایی وضعیت مسکن پایدار در منطقه 1 شهر تهران می باشد. روش تحقیق پیمایشی(توصیفی-تحلیلی) است و در جمع آوری داده ها و اطلاعات از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. در این پژوهش، مسکن پایدار در قالب سه بُعد اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی در قالب 31 شاخص ارزیابی شده است. وزن دهی شاخص های پژوهش با استفاده از روش منطق فازی انجام شده است. برای نمایش و تحلیل فضایی مسکن پایدار در سطح منطقه از مدل ویکور فازی در نرم افزار ARC GIS استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد؛ بین پایداری اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی تفاوت معنی داری وجود دارد، طوری که این منطقه از لحاظ کالبدی (74 درصد مساحت) در وضعیت کاملا پایدار قرار دارد، اما از لحاظ اجتماعی(26.6 درصد) و زیست محیطی(25.3 درصد) تقریبا در یک سطح قرار گرفته است. در انتها با همپوشانی لایه های مربوط به سه بعد اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی وضعیت مسکن پایدار به صورت کلی مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت. نتایج این همپوشانی نشان داد که بیش از 65 درصد مساحت این منطقه از لحاظ مسکن پایدار در وضعیت پایدار و کاملا پایداری قرار دارند که این امر نشان می دهد که منطقه 1 از لحاظ مسکن پایدار در وضعیت تقریبا مناسبی قرار دارد.