فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۶۱ تا ۳٬۷۸۰ مورد از کل ۵۵٬۹۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
از زمانی که در سال ۱۹۶۵، پروفسور لطفی عسگر زاده مجموعه ی فازی را به جهان معرفی نمود، نظریه های جدید زیادی در مورد عدم دقت و عدم قطعیت به وجود آمدند. برخی از این نظریه ها، به عنوان یک توسعه ی فرعی از نظریه مجموعه های فازی، مفهومی جدید به نام مجموعه فازی تصویری را مطرح کردند. از طرف دیگر، یکی از روش هایی که بسیار در تصمیم گیری های چندمعیاره مورد استفاده قرار می گیرد، روش تاپسیس نام دارد. در این مقاله، ابتدا روش تاپسیس در حضور داده های فازی تصویری، توضیح داده شده و سپس با استفاده از این روش، با هدف بهبود عملکرد آن، شاخصی جدید برای رتبه بندی، توسعه داده می شود. در ادامه، با استفاده از نرم افزار اکسل، جهت توضیح روش ارائه شده در این مقاله، مثالی حل می گردد. همچنین، با حل مثالی با اعداد فازی که در تعریف اعداد فازی تصویری دراین تحقیق ارائه شده است، تغییرات لازم با استفاده از نرم افزار اکسل انجام شده و فاصله تا حالت ایده آل و ضد ایده آل محاسبه می گردد. در نهایت، رتبه بندی جدیدی مشخص می شود.
اکوتوریسم و توانمندسازی زنان روستایی (مورد مطالعه: روستاهای گیلان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
117 - 135
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز توانمندسازی به یکی از مفاهیم اصلی توسعه پایدارتبدیل شده است. در این میان نقش روستاها در فرآیند توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و دیگر ابعاد توسعه موجبات توجه به توسعه مناطق روستایی را فراهم آورده است. هدف از این پژوهش بررسی نقش اکوتوریسم در توانمندسازی زنان روستایی می باشد. با توجه به چگونگی به دست آمدن داده ها و اطلاعات مورد نیاز در این تحقیق، دیدگاه تحقیق توصیفی- همبستگی بوده و در آن به توصیف پرداخته شده است. در این پژوهش، مدل شیونز و مولفه های آن جهت بررسی توانمندسازی زنان مورد توجه قرار گرفته است که به همراه شاخص های توسعه اکوتوریسم متشکل از حفاظت، آموزش و مشارکت مورد استفاده قرار گرفت. پرسش نامه محقق ساخته که براساس پیشینه و مبانی نظری تهیه شده است میان جامعه آماری که شامل جمعیت روستایی استان گیلان است، توزیع گردید. نتایج پرسش نامه با استفاده از روش های آماری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد بین توانمندسازی روانی و اکوتوریسم رابطه مثبت و معنادار با ضریب 233/0 ، بین توانمندسازی اجتماعی و اکوتوریسم رابطه مثبت و معنادار با ضریب 458/0، بین توانمندسازی اقتصادی و اکوتوریسم رابطه مثبت و معنادار با ضریب 329/0 وجود دارد.
مطالعه اثر تجدیدنظر در ساختار صورت های مالی اساسی بر ادراک استفاده کنندگان با استفاده از داده های ردیابی چشم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در حوزه حسابداری رفتاری (قلمرو مشترک حسابداری و علوم رفتاری) قرار داشته و در راستای هدف غایی پژوهش های حسابداری رفتاری یعنی «شناخت، توضیح و پیش بینی رفتار انسان در موقعیت ها یا زمینه های حسابداری» گام بر می دارد. هدف از پژوهش حاضر، شناختِ اثر تجدیدنظر در قالب صورت های مالی بر جنبه هایی از ادراک استفاده کنندگان شامل بارشناختی، سهولت شناختی و عمق پردازش می باشد. در این راستا، مختصات نگاه 61 شرکت کننده (شامل حسابداران و حسابرسان) در هنگام مطالعه صورت های مالی (در قالب چهار گروه، متخصص/غیرمتخصص × قالب قدیم/جدید) توسط دستگاه ردیابی چشم پایش و با فرکانس 33 هرتز توسط رابط کاربری (طراحی شده به زبان C#) ثبت گردید. سپس این داده ها توسط نرم افزار تخصصی ردیابی چشم OGAMA تفسیر شده و متغیرهای محاسبه شده به کمک رگرسیون خطی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. اهم نتایج به دست آمده عبارت اند از: 1. تجدیدنظر در قالب صورت های مالی منجر به کاهش بارشناختی، افزایش سهولت شناختی و افزایش عمق پردازش در ذهن شرکت کنندگان شده است که بر اساس نظریه های برتین و تناسب شناختی، مبین برتری قالب جدید صورت های مالی نسبت به قالب قدیم می باشد (بیشترین بهبود مربوط به تغییرات در ترازنامه است). 2. ترتیب ارائه صورت های مالی فرایند شناخت استفاده کنندگان را دستخوش تغییر می نماید، شرکت کنندگان در هنگام مطالعه اولین صورت های مالی اساسی ، بارشناختی بیشتر و سهولت شناختی کمتر را تجربه کرده اند که ممکن است از تمایل ذهن انسان به تمرکز بیشتر بر نخستین قطعات اطلاعات و یا اثر خستگی نشئت گرفته باشد.
ارائه چارچوب توسعه ذهن آگاهی حسابرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، ارائه چارچوبی برای توسعه ذهن آگاهی حسابرسان با استفاده از یک رویکرد آمیخته (کمی و کیفی) است. در رویکرد کیفی، به منظور شناسایی فاکتورهای مؤثر بر ذهن آگاهی حسابرس، از روش فراترکیب استفاده شد و با مروری نظام مند بر روی مطالعات داخلی و خارجی، تعداد 35 شاخص استخراج گردید. به منظور سنجش روایی، پرسشنامه ای بر مبنای رویکرد دلفی فازی طراحی و در اختیار تعداد 38 نفر از اساتید با حداقل 5 سال سابقه کاری در حوزه حسابرسی و تحصیلات دکتری که در حوزه علوم مالی رفتاری مقالاتی منتشر کردند، قرار داده شد. به منظور سنجش پایایی شاخص ها از آلفای کرونباخ و به منظور طبقه بندی شاخص ها از تحلیل عاملی اکتشافی با تکیه بر دیدگاه 270 نفر از کارشناسان حوزه حسابرسی با حداقل سه سال سابقه کاری فعال در موسسات حسابرسی معتمد سازمان بورس اوراق بهادار و مقیم تهران، استفاده شد. در نهایت تعداد 27 شاخص در 7 دسته تمرکز در لحظه، حفظ اخلاقیات، دانش فراشناختی، عدم واکنش نامعقول، فعالیت آگاهانه، کنترل توجه و مهارت فراشناختی قرار گرفتند. با توجه به نتایج به دست آمده از مطالعه، ذهن آگاهی، ناشی از تخصص و شناخت حسابرس است و لذا بر این موارد در راستای افزایش کیفیت حسابرسی باید تمرکز شود. در نهایت، الگوی ذهن آگاهی استخراج و تدوین شده در پژوهش حاضر می تواند به عنوان ابزاری موثر در راستای ارزیابی حسابرس با امید به تنظیم مطلوب و قابل اتکاتر گزارش های حسابرسی بکار گرفته شود.
ارزیابی ریسک در پروژه طرح ریزی و راه اندازی تولید محصول بلوک سیلندر خودرو شاهین (شرکت مورد مطالعه: شرکت مالیبل سایپا)
منبع:
مطالعات نوین در مدیریت و سازمان سال اول تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
77 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، ارزیابی ریسک در پروژه طرح ریزی و راه اندازی تولید محصول بلوک سیلندر خودرو شاهین می باشد. این تحقیق از نظر ماهیت، اکتشافی بوده که به دنبال ارزیابی ریسک در پروژه طرح ریزی و راه اندازی تولید محصول بلوک سیلندر خودرو شاهین در شرکت مالیبل سایپا با رویکرد تاپسیس، ماتریس ریسک و سیستم خبره مونت کارلو می باشد. بدین منظور با بررسی مقاله ها و مصاحبه با خبرگان مدل مفهومی ابعاد شاخص های مزایای اقتصادی، شاخص های مزایای تکنولوژی، شاخص های آمادگی های تکنولوژی شناسایی شدند که هر یک دارای زیرمعیارهای مختص به خود بودند. بدین واسطه و با استفاده از روش تاپسیس به رتبه بندی در هر یک از شاخص های شناسایی شده پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان داد که مهم ترین معیارها به ترتیب: مزیت نسبی، دانش تکنولوژیک، حمایت مدیریت عالی، قطعیت، سودآوری، امنیت، نرخ بازده سرمایه، دانش و مهارت های لازم، مشاهده پذیری، سازگاری، سرمایه گذاری مالی کافی، استانداردهایIT، مهارت های IT، پیچیدگی و زیرساخت های فناوری به دست آمدند. همچنین، با توجه به نتایج به دست آمده از جمع ضرایب در هر بُعد، مهم ترین ابعاد شناسایی شدند به طوری که ترتیب ابعاد شناسایی شده عبارت بودند از مزایای تکنولوژی، عوامل سازمانی، مزایای اقتصادی و آمادگی های تکنولوژی. همچنین، مبتنی بر شبیه سازی مونت کارلو 11 حالت مختلف مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان از صحت نتایج در ارتباط با شدت ریسک های شناسایی شده را نشان داد.
عوامل مرتبط با هزینه درمان بیماران بستری مبتلا به کووید-19 در یک مرکز درمان نظامی تهران: درس آموخته هایی از اقتصاد درمان در پاندمی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آگاهی از هزینه های بیمارستانی مرتبط با ویروس کووید-19 و تأثیر آن ها بر جمعیت های مختلف به توسعه یک رویکرد جامع برای آمادگی بیمارستان، تصمیم گیری و مدیریت ریسک کمک می کند. مطالعه حاضر با هدف تحلیل هزینه و تعیین عوامل مرتبط با هزینه های مستقیم درمان بیماران کرونایی بستری در یک بیمارستان نظامی در شهر تهران انجام شد. روش ها: مطالعه حاضر از مطالعات ارزیابی اقتصادی و با روش توصیفی تحلیلی بود که به صورت مقطعی از تاریخ 1398/12/01 الی 1400/08/28با سرشماری 28997 بیمار مبتلا به کووید 19 بستری شده در یک بیمارستان نظامی انجام گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS 26 و STATA 17 و انجام رگرسیون حداقل مربعات معمولی و رگرسیون لجستیک صورت گرفت. یافته ها: مجموع هزینه های مستقیم پزشکی درمان بیماران 3/510/085/832/930 ریال و میانگین هزینه درمان هر بیمار 121/049/964 ریال بود. متغیرهای سن، مدت اقامت، محل سکونت و بیماری های زمینه ای با هزینه های درمان رابطه معناداری داشتند. نتایج نشان داد که افزایش سن، مدت اقامت و ابتلا به بیماری های دیگر با هزینه درمان ارتباط مثبت و معناداری داشته است. نتیجه گیری: سیاست گذاران سلامت باید برای کاهش هزینه های بیماران، پوشش بیمه ای، خدمات هتلینگ و دارویی را بهبود بخشند و فرهنگ مراجعه سریع تر به مراکز درمانی را ترویج دهند. درمان سرپایی به جای بستری، پیگیری درمان از راه دور، کاهش مدت اقامت در بیمارستان، اولویت دادن به سالمندان در طرح های پیشگیرانه مانند غربالگری و واکسیناسیون و حمایت بیمه ای بیشتر از بیماران مبتلا به کووید-19 با بیماری های زمینه ای و خاص از دیگر اقدامات مهم است.
ارایه الگویی برای تبیین عوامل موثر برتمایل اهدای آنلاین در راستای تامین مالی جمعی سازمان های مردم نهاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۳
115 - 146
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مهمترین چالش های سازمانهای مردم نهاد تامین مالی می باشد. این سازمانها بدلیل نداشتن بودجه دولتی، از کمک های مردمی برای ادامه فعالیت و تحقق بخشیدن به اهداف و چشم اندازهای خیرخواهانه خود استفاده می کنند. با گسترش و استفاده روز افزون از پلت فرم های اهدای آنلاین در جهان، هنوز سازمان های مردم نهاد در ایران نتوانستهاند بخوبی از این فرصت جهت رفع چالش های مالی خود استفاده کنند. این مساله قابل ملاحظه ای است که جای بررسی و تحقیق دارد. این مطالعه به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ اجرا کیفی با رویکرد فراترکیب در نهایت ۲۷ مقاله بعد از غربالگری استفاده شده است. در این راستا اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تجربیات مدیران مالی، کارشناسان خیریه ا و تحقیقات پیشین با روش تحلیل محتوا کدگذاری شد. مولفه ها با 55 کد باز توصیفی، 36 مضمون پایه و 12 مضمون سازمان دهنده دسته بندی گردید. سپس پایایی و اعتبار مدل بررسی و در قالب مدل نهایی ارائه شد. نتایج نشان داد که این مولفه ها بطور مستقیم و غیرمستقیم برتمایل اهدای آنلاین در راستای تامین مالی جمعی سازمان های مردم نهاد موثرهستند. این مولفه ها به وضوح بیان می کنند که ارائه به موقع و شفاف اطلاعات مالی و فعالیت های موثرسازمانهای مردم نهاد، حمایت عاطفی و اجتماعی افراد، سهولت استفاده، حفظ حریم خصوصی، اعتماد و اصل موضوع طرح و پروژه به شیوه صحیح است که می تواند سبب موفقیت تامین مالی سازمانهای مردم نهاد گردد.
طراحی مدل و شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد سیاه چاله های منابع انسانی جهت ارتقا بهره وری کسب و کارها با استفاده از روش نقشه شناخت فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
139 - 174
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به رشد جمعیت و همچنین گسترش علم و فناوری های جدید، کسب و کارهای گوناگونی در جامعه ایجاد شده است. این کسب و کارها برای اینکه از بهره وری خوبی برخوردار باشند و در مقابل رقبای خود دچار ضعف نشوند، باید به بحث منابع انسانی توجه خاصی داشته باشند. هدف این پژوهش طراحی مدلی به منظور مشخص شدن عوامل مؤثر بر ایجاد سیاه چاله های منابع انسانی با استفاده از نقشه شناخت فازی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل خبرگان آشنا با موضوع در دانشگاه لرستان و دانشگاه آزاد می باشند که اعضای نمونه بااستفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و براساس اصل اشباع نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه است که روایی آن با استفاده از روایی محتوایی و پایایی آن با استفاده از پایایی درون کدگذار میان کدگذار با ضریب 78/0 محاسبه شده است. همچنین ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن به ترتیب بااستفاده از روایی محتوایی و پایایی بازآزمون که ضریب آن 84/0 است، مورد تأیید قرار گرفته است. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری و در بخش کمی از روش نقشه نگاشت فازی استفاده شده است. در این پژوهش یافته های بخش کیفی شامل شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد سیاه چاله های منابع انسانی می باشد و یافته های بخش کمی شامل رتبه بندی این عوامل براساس درجه اهمیت می باشد. نتایج پژوهش نشان داد که ترجیح تعهد بر تخصص با بالاترین ظرفیت تأثیرپذیری (03/19) و در نتیجه بالاترین درجه ی مرکزیت (44/36)، به عنوان مهمترین عامل مؤثر بر ایجاد سیاه چاله های منابع انسانی است. پس از آن به ترتیب بی توجهی مافوق به مسائل و اتفاقات سازمان با درجه مرکزیت (05/36)، فقدان نظام ارزیابی عملکرد درست با درجه مرکزیت (36)، فردگرایی با درجه مرکزیت (97/35) و ناکارآمدی مدیر با درجه مرکزیت (41/35) از دیگر عوامل مهم در ایجاد سیاه چاله های منابع انسانی می باشند.
شناسایی و مدلیابی عوامل موثر بر مدیریت دانش در سازمان های نظام مهندسی مبتنی بر رهیافت ترکیبی تحلیل مضمون و حداقل مربعات جزئی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۰
208 - 229
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و مدلیابی عوامل موثر بر مدیریت دانش در سازمان های نظام مهندسی مبتنی بر رهیافت ترکیبی تحلیل مضمون و حداقل مربعات جزئی در SEM، است. در بخش کیفی این تحقیق، با استفاده از روش هدفمند قضاوتی، از نظرات 12 نفر از اساتید و خبرگان سازمان های نظام مهندسی ساختمان مستقر در استان تهران استفاده شد. همچنین، در بخش آماری تحقیق و بر اساس روش تحلیل توان، از نظرات 232 نفر از کارشناسان مرتبط با مبحث تحقیق در کلیه سازمان های نظام مهندسی ساختمان سطح کشور استفاده گردید. فرایند تجزیه و تحلیل داده ها در دو مرحله انجام شد که شامل شناسایی عوامل موثر بر مدیریت دانش در سازمان های نظام مهندسی از طریق مصاحبه و با استفاده از روش تحلیل تم و بررسی روابط، برازش و اعتبارسنجی مدل تحقیق از طریق ابزار پرسشنامه و مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی است. نتایج تحقیق نشان داد، مدیریت دانش در سازمان های نظام مهندسی فرایندی گام به گام داشته و از پنج مرحله تبیین قصد راهبردی و ضرورت نیاز به مدیریت دانش؛ برقراری ارتباط و ارتقا سرمایه فرهنگی، اجتماعی و سرمایه فناورانه؛ تحلیل نیازهای فعلی سازمان در راستای تعیین بهترین شیوه مدیریت دانش؛ تأمین و اجرای مدیریت دانش با رویه ها و منابع کاملاً مشخص؛ ارزیابی و نظارت مستمر بر اجرای مدیریت دانش جدید و اصلاح، تشکیل شده است.
طراحی الگوی حکمرانی سبز با رویکرد توسعه پایدار در نظام سلامت مبتنی بر تکنیک دلفی فازی (مورد مطالعه: بیمارستان های شهر کرمان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات مدیریت و توسعه پایدار سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
139 - 159
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارائه الگوی حکمرانی سبز با رویکرد توسعه پایدار مبتنی بر تکنیک دلفی فازی بود که از لحاظ هدف کاربردی، و بر اساس شیوه گردآوری داده ها، تحقیق آمیخته به شمار می رود. بخش کیفی شامل 12 نفر از خبرگان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کیفی به منظور بررسی مهم ترین مؤلفه ها و شاخص ها از فن دلفی فازی استفاده گردید. نمونه بخش کمّی نیز کارشناسان و مدیران بیمارستان های شهر کرمان بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمّی، پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای بخش کیفی بود. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی به روش تحلیل محتوای استقرایی به کمک نرم افزار مکس کیودا و در بخش کمّی با استفاده از نرم افزار آموس انجام شد. نتایج نهایی پژوهش نشان داد که ابعاد زیست محیطی، حاکمیتی و اجتماعی، مهم ترین بسترهای لازم برای حکمرانی سبز در نظام سلامت می باشد. بُعد زیست محیطی شامل مؤلفه های انرژی های تجدیدپذیر، کاهش منابع، محصولات سازگار با محیط زیست، تلفات طبیعی، انتشار گازهای گلخانه ای و آلودگی و زباله می باشد. بُعد اجتماعی شامل مؤلفه های بهداشت و ایمنی، مشارکت های اجتماعی و سیاسی، حقوق بشر، مدیریت منابع انسانی، رضایت بیماران و روابط جامعه است. همچنین، بُعد حاکمیتی شامل مؤلفه های حقوق سهامداران، حاکمیت شرکتی، مدیریت ریسک و فرصت و اخلاق در تجارت می باشد.
نقش شوک های نااطمینانی مالی، مدل پنج عاملی فاما_ فرنچ و مومنتوم در بازار سرمایه و تأثیرات آن بر بازده سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی نقش شوک های نااطمینانی مالی، نااطمینانی اقتصادی، نااطمینانی سیاست های اقتصادی به عنوان ریسک سیستماتیک و مدل پنج عاملی فاما و فرنچ به همراه مومنتوم به عنوان ریسک غیر سیستماتیک در بازار سرمایه کشور امریکا و اثرات کوتاه مدت و بلندمدت آن بر بازده سهام (شاخص اس اند پی بورس نیویورک) با استفاده از الگوی خودبازگشت برداری ساختاری و داده های فصلی می باشد. نتایج حاکی از آن است که در کوتاه مدت بیشترین تأثیر شوک های منفی به ترتیب ناشی از متغیرهایی همچون بازده سهام، عامل سودآوری، تفاوت میانگین بازده پرتفوی سهام شرکت های کوچک و پرتفوی سهام شرکت های بزرگ و مومنتوم می باشد. همچنین نااطمینانی سیاست های اقتصادی در کوتاه مدت شوک مثبتی بر بازده سهام داشته است. لذا متغیرهای نااطمینانی اقتصادی و نااطمینانی مالی نیز همانند سایر عوامل ریسک غیر سیستماتیک تقریبا به یک اندازه و بصورت منفی بر بازده سهام تأثیرگذار بوده اند. در بلندمدت نیز بیشترین تأثیر شوک های منفی به ترتیب ناشی از متغیرهایی همچون نااطمینانی سیاست های اقتصادی، بازده سهام، نااطمینانی اقتصادی و عامل سرمایه گذاری بوده است. در بلندمدت بیشترین تأثیر شوک های مثبت به ترتیب ناشی از متغیرهایی همچون تفاوت میانگین بازده پرتفوی سهام شرکت های کوچک و پرتفوی سهام شرکت های بزرگ، تفاوت میانگین بازده پرتفوی سهام شرکت هایی با نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار بالا و پرتفوی سهام شرکت هایی با نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار پایین، عامل سودآوری، مومنتوم، نسبت نرخ بازده بازار و نرخ بازده بدون ریسک و در نهایت نااطمینانی مالی بوده است.
تحلیل اثر مصرف نمایشی بر انگیزه خرید مجدد مصرف کنندگان به واسطه ابعاد فرهنگی هافستد، انگیزه های سودمندی و انگیزه های لذت جویانه (مورد مطالعه: برند طلای سپاهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۱۲۶
93 - 116
حوزههای تخصصی:
گرایش به مصرف نمایشی، دارای ماهیت پیچیده ای است زیرا افراد در تلاش برای تمایز و برتری و حفظ یا کسب منزلت، فارغ از درجه نیازشان، در نمایش مصرف، غوطه ور می شوند. هدف این پژوهش تمرکز بر تحلیل اثر مصرف نمایشی بر انگیزه خرید مجدد مصرف کنندگان به واسطه ابعاد فرهنگی هافستد، انگیزه های سودمندی و انگیزه های لذت جویانه است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است که با روش آمیخته اجرا شده است و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی پیماشی است. در بخش کیفی، با اتکا به راهبرد نظریه داده بنیاد گلیرز و از روش کدگذاری با استفاده از نرم افزار R Studio 2023 و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان دانشگاهی و صنعت انجام شد. جامعه آماری پژوهش، مشتریان طلای سپاهان شهر تهران می باشند. تحلیل های آماری نیز با استفاده از نرم افزار SPSS23 و Amos23 انجام شد و در آزمون تحلیل مسیر فرضیه ها نیز از روش رگرسیونی استفاده شده است. یافته ها پژوهش حاکی از آن است که مصرف نمایشی بر انگیزه خرید مجدد مصرف کنندگان به واسطه ابعاد فرهنگی هافستد، انگیزه های سودمندی و انگیزه های لذت جویانه اثرگذار می باشد. نتایج این پژوهش به مدیران بازاریابی در طراحی استراتژی های بازاریابی متمرکزتر و در نتیجه تخصیص کارآمدتر منابع بازاریابی کمک می کند. از این رو، بازاریابان می توانند یک استراتژی ارتباطی مؤثر ایجاد کنند تا مصرف کنندگان هدف را از کالاهای خود آگاه شوند، زیرا خرید کالاهای لوکس احتمالاً با انگیزه های اجتماعی، فرهنگی و شخصی انجام می شود.
شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش سیستم های اطلاعاتی از دیدگاه حسابداران شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
حسابداری مدیریت راهبردی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
83 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش سیستم های اطلاعاتی از دیدگاه حسابداران شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و نحوه گردآوری داده ها توصیفی -پیمایشی است که از پرسشنامه استاندارد Venkatesh., et al. (2003) برای متغیرهای مربوط به مدل یکپارچه پذیرش به کارگیری فناوری و از پرسشنامه Goodhue., & Thompson. (1995) برای متغیر فناوری مناسب درک شده و از پرسشنامه استاندارد دیماجیو و پاول برای متغیرهای مربوط به فشارهای نهادی استفاده شد (Greenwood., & Meyer. 2008). تحلیل و سنجش مدل با استفاده از مدل معادلات ساختاری انجام شد و نرم افزار مورداستفاده در این پژوهش برای تحلیل، اسمارت پی آل 3 بود. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه توزیع شده میان حسابداران شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران جمع آوری و تعداد 200 پرسشنامه مورد تائید مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت نتایج دست آمده نشان داد که همه سازه های مدل (انتظار عملکرد، انتظار تلاش، فناوری مناسب درک شده، خود کارآمدی، فشار اجباری و فشار تقلیدی) به جز سازه شرایط تسهیل گر در تحقیق در پذیرش سیستم اطلاعاتی حسابداری رابطه مثبت و مستقیم دارد. از طرفی متغیرهای تعدیل گر سن، جنس و صنعت بر تمایلات رفتاری حسابداران در پذیرش سیستم تأثیرگذار بود و آن را تعدیل کرد اما متغیر تجربه در خود کارآمدی باعث تعدیل رابطه نشد.
تحلیل فضایی اثرات عوارض شهرداری ها، قیمت نفت و بازده دارایی های جایگزین بر قیمت مسکن در استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
۲۵-۱۳
حوزههای تخصصی:
بخش مسکن با سایر بخش های اقتصادی ارتباطات گسترده ای دارد و علاوه بر اثرگذاری بر سایر بخش ها به عنوان بخش پیشرو، از تغییر و تحولات دیگر بخش های اقتصادی نیز تأثیر می پذیرد. افزایش قیمت مسکن با توجه به ویژگی های مصرفی و سرمایه ای بودن آن، رفاه خانوار و بخش حقیقی اقتصاد را، به ویژه در کلان شهرها که بخش عظیمی از جمعیت جامعه را در خود جای داده اند، متاثر می کند. از این رو شناسایی عوامل مؤثر بر قیمت مسکن می تواند به ارائه راهکارهای سیاستی مناسبی برای جلوگیری از افزایش شدید قیمت مسکن منجر شود. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف تحلیل اثرات متغیرهایی از قبیل عوارض شهرداری، قیمت نفت و بازده دارایی های جایگزین بر قیمت مسکن در مناطق 15 گانه کلان شهر اصفهان طی سال های 1398- 1378 انجام شد. با توجه به اثرات قیمتی مناطق همجوار، برای برآورد الگوی پژوهش روش اقتصادسنجی فضایی به کار گرفته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عوارض شهرداری و قیمت نفت بر قیمت مسکن در اصفهان اثر مثبت داشته اند. نرخ ارز و سود سپرده های بانکی به عنوان دارایی های جایگزین بر قیمت مسکن اثر منفی داشته اند. قیمت طلا به عنوان دیگر دارایی جایگزین بر قیمت مسکن اثر مثبت داشته است. سایر متغیرهای موجود در الگو شامل درآمد ملی، قیمت زمین، هزینه ساخت مسکن، تسهیلات اعطایی به مسکن، امکانات، تورم و نرخ اجاره بر قیمت مسکن اثر مثبت داشته اند. تحلیل اثر فضایی حاکی از آن است که با افزایش قیمت مسکن در یک منطقه، این افزایش قیمت به دلیل وابستگی فضایی به مناطق مجاور در استان اصفهان نیز منتقل می شود.
ارایه مدل پیش بینی تجزیه سیگنال های بازار سرمایه با استفاده از رویکرد (CEEMD- DL(LSTM))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
211 - 226
حوزههای تخصصی:
ویژگی غیرخطی و نوسانات بالا در سری های زمانی مالی، پیش بینی قیمت سهام و شاخص های مالی را با چالش های زیادی مواجه ساخته است. با این حال توسعه های اخیر در مدل های یادگیری عمیق (DL) با ساختار هایی مانند حافظه طولانی کوتاه مدت (LSTM) و شبکه عصبی کانولوشنی (CNN) پیشرفت هایی در تحلیل این نوع از داده ها ایجاد کرده است. یکی دیگر از رویکرد هایی که می تواند در تحلیل سری های زمانی مالی کارا باشد تجزیه سیگنال های بازار سرمایه از طریق الگوریتم هایی مانند تجزیه مد تجربی یکپارچه کامل (CEEMD) می باشد. با توجه به اهمیت مقوله پیش بینی در بازار های مالی، در این پژوهش با ترکیب مدل های یادگیری عمیق و روش تجزیه مد تجربی یکپارچه کامل (CEEMD)، مدل هیبریدی CEEMD- DL(LSTM)به منظور پیش بینی شاخص بورس اوراق بهادار تهران مورد استفاده قرار گرفته است. در این راستا از داده های روزانه شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 01/12/1390 - 01/12/1400 استفاده شده است. نتایج بدست آمده با نتایج مدل های رقیب بر اساس معیار های سنجش کارایی مقایسه شد. بر اساس نتایج بدست آمده، مدل معرفی شده (CEEMD- DL(LSTM))، در مقایسه با مدل های سنتی در این حوزه، از کارایی و دقت پیش بینی بالاتری برخوردار است. بر همین اساس کاربرد این مدل در پیش بینی های مالی پیشنهاد می گردد.
شناسایی الزامات طراحی و قابلیت تبیین سیستم های هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
45 - 67
حوزههای تخصصی:
با گسترش کاربرد الگوریتم های هوش مصنوعی در سازمان ها و بخش های دولتی، دغدغه هایی در مورد مسئولیت اجتماعی کاربست عامل های هوشمند همانند شفافیت، پاسخگویی و انصاف در محافل دولتی و دانشگاهی مطرح شده است. بر همین اساس، هدف پژوهش، تبیین مدل ساختاری- تفسیری الزامات طراحی سیستم های هوش مصنوعی با قابلیت تبیین در تصمیم گیری های مبتنی بر مشارکت انسان و هوش مصنوعی است. برای رسیدن به این هدف، از روش آمیخته اکتشافی طراحی مبتنی بر اقدام- دلفی فازی و مدل سازی ساختاری- تفسیری برای توسعه و ارزیابی اصول طراحی سیستم هوش مصنوعی با قابلیت تبیین استفاده می شود. زمینه پژوهش، اداره کل تنقیح قوانین و مقررات در معاونت حقوقی قوه قضائیه است. مشارکت کنندگان پژوهش، دست اندرکارانی از اداره کل تنقیح قوانین و مقررات و مرکز فناوری اطلاعات بوده که به همراه پژوهشگران تیم پژوهش را تشکیل می دهند و در مجموع 15 نفر هستند. بر اساس یافته های پژوهش، مدل، پنج ویژگی قابلیت درک، قابلیت حکمرانی، قابلیت اقناع، دقت پیش بینی (توصیفی)، شفافیت و سودمندی را در بر می گیرد. این قابلیت ها در دو بُعد طبقه بندی شدند. بُعد توانش شامل قابلیت درک، قابلیت حکمرانی و قابلیت اقناع است. بُعد محقق سازی نیز شامل ویژگی های دقت پیش بینی، شفافیت و سودمندی است. افزون بر این، مدل می تواند سازوکار تقویت هوشمندی در تعامل انسان-هوش مصنوعی را تبیین کند.
تبیین و ارزیابی مدل کنترل راهبردی در صنعت زعفران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
211 - 233
حوزههای تخصصی:
ارزیابی عملکرد راهبرد ها در بهره گیری از فرصت های محیطی و حفظ قدرت رقابتی سازمان ها به استقرار و کارآیی نظام کنترل راهبردی بستگی دارد. هدف پژوهش، تبیین و سنجش مدل کنترل راهبردی در صنعت زعفران است. روش پژوهش، از نوع آمیخته کیفی و کمّی است. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش، مدیران فعال در صنعت زعفران بود که با مصاحبه از 12 نفر آن ها، اشباع نظری محقق گردید. در مرحله کمّی، به منظور آزمون مدل نهایی، کارشناسان فعال در این صنعت نمونه آماری در نظر گرفته شدند. حداقل حجم نمونه در این مرحله، بر اساس معیارهای توان آماری با 80 درصد و سطح معناداری 5 درصد، برای اندازه اثر 25/0، برابر با 59 نفر تعیین گردید. داده های مورد نیاز پژوهش از تعداد 63 نفر از کارشناسان گردآوری شد. از تحلیل کیفی مصاحبه ها، 27 مقوله منتخب استخراج گردید. با مبنا قرار دادن رهیافت نظام مند در نظریه داده بنیاد، کدهای شناسایی شده در شش طبقه شرایط علّی، شرایط زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدهای حول پدیده مرکزی «مدل کنترل راهبردی صنعت زعفران»، جای گرفتند. در مرحله کمّی، مدل نهایی مطابق رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS4 آزمون گردید. بر اساس نتایج، شرایط علّی پدیده محوری با ضریب 534/0؛ پدیده محوری با ضریب 312/0؛ شرایط زمینه ای و مداخله گر ضرایب 346/0 و 297/0 دارند که بر راهبردها مؤثر هستند. راهبردها بر پیامدها با ضریب 433/0 درصد مؤثر واقع شدند.
بررسی تأثیر آموزش های عقیدتی سپاه بر دین داری سربازان وظیفه در دوره بدو خدمت (مطالعه موردی آموزشگاه مالک اشتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات دین، معنویت و مدیریت سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
221 - 252
حوزههای تخصصی:
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عنوان نهادی بالنده و نوآور، مولود تفکر راهبردی امام خمینی و جلوه بارز آرمان های مکتبی و انقلابی ملّت مسلمان ایران و نمادی از اقتدار سیاسی نظامی جمهوری اسلامی ایران است. این نهاد انقلابی منحصر به فرد در جهان، بر مبنای اصل 150 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مسئولیت پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن را در برابرِ هر طیف از تهدیدات سخت ، نیمه سخت، نرم و کمک به توسعه و تعمیق انقلاب اسلامی در داخل و خارج، در چارچوب قوانین و تدابیر ولیّ امر مسلمین و فرمانده معظّم کل قوا بر عهده دارد. در راستای انجام این وظیفه، معاونت تربیت و آموزش عقیدتی سیاسی نمایندگی ولیّ فقیه در سپاه براساس وظیفه ذاتی خود اقدام به تهیه نظام آموزش عقیدتی برای تدریس در دوره رزم مقدماتی سربازان نموده است. در این دوره-ها که دارای متن خاص و مشخص و مدوّن است، مسائلی از قبیل احکام، اصول اعتقادات و اخلاق اسلامی و همچنین مطالبی درباره انقلاب اسلامی ایران برای فراگیران طرح می شود. هدف کلی از برگزاری این دوره ها ارتقای میزان و سطح شناخت فراگیران نسبت به معارف اسلامی، افزایش گرایش آنان به ارزش ها و رفتارهای دینی، و همچنین ارتقای سطح اخلاقی و رفتاری آنان بر اساس موازین اسلامی می باشد. مسئله اصلی این پژوهش بررسی میزان تأثیرگذاری این دوره و آموزش های مذکور در ارتقا و بهبود سطح دین داری فراگیران است. بر اساس یک تقسیم بندی، این تأثیر را می توان در سه حوزه شناختی (بینشی)، گرایشی (احساسی و عاطفی)، و کنشی (اخلاقی و رفتاری) بررسی و تجزیه و تحلیل کرد. این پژوهش به لحاظ ماهیت موضوع، توصیفی تحلیلی بوده و برای انجام آن روش پیمایشی استفاده شده است. برای جمع آوری اطلاعات آن، یکی از متداول ترین و پرکاربردترین ابزارهای پژوهش های میدانی، یعنی پرسش نامه به کار گرفته شده است. پرسش نامه حاضر محقق ساخته می باشد و به صورت بسته طراحی شده است. در این پرسشنامه بر اساس طیف لیکرت تعداد 50 گویه در اختیار پاسخ دهندگان قرار داده شد تا پاسخ های خود را درباره آن ها مشخص نمایند. طیف گرایش در این پرسشنامه از نوع پنج گزینه ای بوده و پنج درجه ارزشی «کاملاً موافقم، موافقم، نظری ندارم، مخالم و کاملاً مخالفم» را دربرمی گیرد. پرسش نامه مذکور به گونه ای طراحی شده که بتواند تأثیر آموزش ها را در سه بعد بینشی (شناختی)، گرایشی (احساسی/ عاطفی) و کنشی (رفتاری) مورد سنجش قرار دهد. البته با توجه به زمان محدود دوره آموزشی (2 ماه) و همچنین ماهیت و مواد آموزشی آن، انتظار اصلی از آموزش های این دوره، بیشتر متوجه تغییرات دین داری فراگیران در بعد شناختی خواهد بود و کمتر انتظار است که دو بعد گرایشی و کنشی تغییرات قابل توجهی داشته باشند. از همین رو در پرسش نامه تحقیق، اکثر گویه ها طوری طراحی شده اند که تغییرات بعد شناختی را اندازه گیری کنند. بدین ترتیب، از گویه 1 تا 34 برای سنجش بعد شناختی، گویه 35 تا 41 برای سنجش بعد گرایشی و گویه 42 تا 50 برای سنجش بعد رفتاری در نظر گرفته شده است. پرسش نامه این پژوهش ابتدا با نظر دو تن از کارشناسان خبره (که عضو هیئت علمی و فارغ التحصیل دکتری مرتبط با این پژوهش بودند) آماده شد. سپس برای تعیین اعتبار(روایی) و حصول اطمینان از قابلیت اجرای آن، در اختیار چند تن از اساتید و کارشناسان رشته تعلیم و تربیت که دارای مدرک دکتری این رشته بودند قرار داده شد تا نسبت به روایی آن اظهار نظر نمایند. هر یک از این اساتید نیز اصلاحاتی را در مورد پرسش نامه پیشنهاد دادند، که این پیشنهادات نیز در پرسش نامه اعمال شد. سرانجام پس از جمعبندی نظرات خبرگان، پرسش نامه پژوهش به لحاظ روایی مورد تأیید آنها قرار گرفت. لازم به ذکر است که پرسش های طرح شده، ناظر به محتوای آموزش ها و متونی است که خاص این دوره تهیه و طراحی شده است. همان گونه که اشاره شد، برای آن که بتوانیم میزان تأثیرگذاری آموزش های مذکور بر دین داری سربازان را دقیق تر مورد سنجش و ارزیابی قرار دهیم، آن را به سه بعد شناختی، گرایشی و کنشی تقسیم کردیم. بدین ترتیب سه پرسش فرعی ذیل در دستور کار تحقیق قرار گرفت: 1. این دوره و آموزش های آن تا چه حد در ارتقای آشنایی و شناخت فراگیران نسبت به معارف اسلامی تأثیرگذار است؟2. این آموزش ها چه میزان می تواند گرایش سربازان را نسبت به ارزش ها و اخلاق و رفتار اسلامی ارتقا دهد؟3. آموزش های مذکور تا چه حد در ارتقای اخلاقی و رفتاری فراگیران و التزام عملی آنها نسبت به باورها، ارزش ها و احکام اسلامی تأثیر دارد؟ به دنبال طرح سؤالات مذکور، سه فرضیه متناظر با آنها نیز به شرح زیر ارائه گردید: 1. آموزش های عقیدتی مذکور در این دوره، رابطه معنادار بالایی با تغییر بینش و شناخت دینی مخاطبان و فراگیران دارد. 2. مطالب تدریس شده توسط مربیان عقیدتی در این دوره، رابطه معنادار نسبتاً بالایی با تغییر نگرش فراگیران دارد. 3. آموزش های عقیدتی دوره مذکور، با تغییر رفتار فراگیران تحت آموزش، رابطه معناداری ندارد.نتایج حاصل از پژوهش نشان داد همبستگی مثبت و معنی دار بین بعد شناختی و اثربخشی آموزش های صورت گرفته بر روی فراگیران در سطح معنی داری 01/0 وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش های صورت گرفته، بر بعد شناختی فراگیران تاثیر مثبت قابل توجهی گذاشته است. بدین ترتیب، فرضیه اول پژوهش مورد تأیید قرار می گیرد. همچنین نتایج حاصل از محاسبه ضریب همبستگی بیانگر آن است که همبستگی مثبت و معنی دار بین بعد گرایشی و اثربخشی آموزش های صورت گرفته بر روی فراگیران در سطح معنی داری 01/0 وجود دارد. بنابراین می توان گرفت که آموزش های صورت گرفته، بر بعد گرایشی آنها تاثیر نسبتاً قابل توجهی گذاشته است. البته میزان این تأثیر در مقایسه با بعد شناختی کمتر است. بدین ترتیب می توان گفت فرضیه دوم پژوهش نیز تأیید می شود. همچنین محاسبه ضریب همبستگی بیانگر آن است که همبستگی مثبت و معنی داری بین بعد رفتاری فراگیران و اثربخشی آموزش های صورت گرفته در سطح معنی داری 01/0 وجود دارد. براین اساس، فرضیه سوم پژوهش مورد تأیید قرار نمی گیرد و نتایج تحقیق نشان می دهد آموزش های عقیدتی، در تغییر رفتارهای دینی سربازان نیز تأثیر قابل توجهی دارد. در مجموع، نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که آموزش های عقیدتی مذکور، در تحقق اهداف مورد نظر موفق بوده و حتی در زمینه تغییرات رفتاری که معمولاً نیارمند بازه های زمانی بلند مدت و طولانی است و ظرف مدت دو ماه، کمتر می توان شاهد چنین تغییراتی بود، اثربخشی مناسبی داشته است. بنابراین براساس یافته های مذکور اولاً می توان پیشنهاد کرد این دوره ها همچنان ادامه یابد، و ثانیاً در ادامه این پژوهش می توان پژوهشی را طراحی کرد که طی آن با بررسی نقایص و ضعف های احتمالی (اعم از مربیان، متون، شرایط، فضا و امکانات برگزاری کلاس ها و ...) اثربخشی این آموزش ها افزایش داده و بهبود بخشید.
اثر میانجی و بیمه مانندِ محافظه کاری حسابداری در رابطه بین شهرت و ارزش شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
73 - 98
حوزههای تخصصی:
شرکت های دارای شهرت بالا، به منظور حفظ اعتماد ذی نفعان و کاهش ریسک های مالی، تمایل به استفاده از رویکردهای محافظه کارانه در حسابداری دارند. این رویکرد نه تنها ریسک های مرتبط با شهرت را مدیریت می کند، بلکه با ایجاد اثری بیمه مانند، به حفظ و افزایش ارزش شرکت نیز منجر می شود. در همین راستا هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی گری محافظه کاری حسابداری در رابطه بین شهرت و ارزش شرکت در بازه زمانی 1392 تا 1401 است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، شبه تجربی است که با اتکاء به داده های آرشیوی انجام شده و برای آزمون فرضیه ها از الگوی داده های ترکیبی با اثرات ثابت استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد که بین شهرت و ارزش شرکت رابطه مثبت و معناداری برقرار است. علاوه بر این نتایج بیانگر وجود رابطه مثبت و معنادار بین شهرت شرکت و محافظه کاری حسابداری است. همچنین محافظه کاری حسابداری رابطه شهرت و ارزش شرکت را میانجی نمود.
تأثیر پاسخگویی بیرونی حسابداران رسمی بر بهبود اعتماد عمومی وکارایی بهتر گزارش های حسابداران رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۳
23 - 38
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال ارزیابی ادراکات و انتظارات گروه های ذینفع از پاسخگویی بیرونی حسابداران رسمی و تأثیر آن بر میزان اعتماد عمومی و کارایی گزارش های منتشره توسط این نهاد عمومی است. جامعه آماری این پژوهش گروهی از ذینفعان بیرونی کلیدی هستند که شامل دولت، بازار کار و جامعه علمی است. تعداد نمونه نیز شامل 44 نفر اعضای هیات علمی،51 نفر مدیران مالی و 46 نفر کارشناسان دولتی هستند. مدل مورداستفاده در پژوهش حاضر مدل سروکوال است که از طریق تحلیل شکاف بین انتظار و ادراک مشتری سعی در سنجش میزان کیفیت خدمات دارد؛ همچنین ابزارهای جمع آوری داده در این پژوهش سه روش مصاحبه، مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه است. نتایج پژوهش این است که افزایش سطح پاسخگویی بیرونی موجب بهبود اعتماد عمومی و کارایی بهتر گزارش های حسابداران رسمی می شود.