اگر اخلاق را واشکافیم، عدالت، یکی از عناصر بنیادین آن است. عدالت، امری اخلاقی است؛ بنیادین و جهان شمول که همه امور اخلاقی بر گرد آن می گردند. ورود اخلاق به عرصه سیاسی اجتماعی، پیامدهای گوناگونی به همراه دارد. عدالت رفتارها را اخلاقمند، متعادل و اعتدال جو می کند؛ آن سان که اگر فرمانروایی به استبداد روی آورد یا ستم و ناداوری را در رفتار خویش حاکم سازد، از دایره عدالت بیرون رفته است. این نوشتار در جست وجوی آن است که نقش و کارکرد عدالت را در حکمرانی اخلاقی بررسی کند. در پاسخ به این پرسش، بر این فرضیه تأکید شده است که با توجه به پیوند تکمیلی و تعاملی میان اخلاق، عدالت و سیاست، و بایستگی نهادینه شدن عدل در جان حاکمان، بر پایه اندیشه سیاسی اسلام، عدالت در حکمرانی اخلاقی کارکردهایی چون احقاق حقوق شهروندان، دوری از استبداد، احتیاط در رفتار سیاسی و رفتار اعتدالی را داراست. دادگری فردی و اجتماعی، رفتارهای حکمرانان را سامان می بخشد و ایشان را از رفتار ناشایست و غیراخلاقی بازمی دارد؛ به گونه ای که پویش جامعه را به سوی سعادت تضمین می کند.
این مقاله در پی واکاوی بخشی از علل ناکامی دولت ها و نهادهای بین المللی در مهار تروریسم فزاینده است. اینکه با وجود اجماع نظر موجود درباره تهدیدهای ناشی از تروریسم، چرا تاکنون همکاری های بین المللی برای مبارزه با این پدیده ناکارامد بوده است. متن حاضر، از چشم انداز نظریه های روابط بین الملل در پی پاسخگویی به این پرسش برآمده و با روشی تبیینی و تحلیلی، امکانات و محدودیت های هر یک از رویکردهای نظری واقع گرایی، لیبرالیسم و سازه انگاری را مدنظر قرار داده است. غلبه واقع گرایی و تفکرات مبتنی بر آن، به سبب تعارض سنت های واقع گرایانه پذیرفته شده دولت ها با برخی نتایج حاصل از سازوکارهای موجود همکاری بین المللی برای مبارزه با تروریسم، بیشتر مورد توجه بوده است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که در ابتدا، درک متفاوت دولت ها از پدیده تروریسم و اختلاف نظر در تعریف عملیات تروریستی، که به تعارض در شناسایی مصادیق منجر می شود، مانع بزرگ همکاری های بین المللی است. سپس، فاصله موجود در اولویت بندی دولت ها که براساس منافع ملی هر یک از آنها شکل می گیرد، فرایند همکاری های بین المللی را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و علاوه بر آن، تلاش قدرت های بزرگ برای بهره برداری از این فرصت های همکاری بین المللی در جهت پیشبرد منافع و اهداف خود، زمینه های اصلی ناکامی همکاری ها و نیز نهادهای بین المللی در مبارزه با تروریسم است.
با وجود آنکه برخی ناصر الدین شاه قاجار را وارد کننده برق به ایران می دانند، اما با توجه به کوتاه بودن عمر آن لامپها می توان نتیجه گرفت که آنها به وسیله باتری روشن می شدند و با تکیه براسناد مرکز اسناد وزارت امور خارجه، ی توان ثابت کرد که مرحوم حاج محمد باقر میلانی، اولین وارد کننده مولد برق به ایران بوده است.
این مقاله به تبیین تاثیر هوش اجتماعی برکارآفرینی اجتماعی مدیران بسیج استان چهارمحال و بختیاری پرداخته است. طرح آن از نوع توصیفی بوده که به روش همبستگی انجام گرفته است. جامعه آماری آن را کلیه مدیران بسیج استان چهارمحال و بختیاری که تعداد آنها 80 نفر می باشد، تشکیل می دهد که از بین آن تعداد 64 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شده است. ابزار اندازه گیری بکار رفته در این پژوهش پرسشنامه هوش اجتماعی ترمسو(2001)و کارآفرینی اجتماعی دس(1998) می باشد، که روایی محتوایی آن مورد تایید متخصصان قرار گرفته و پایایی آن به روش آلفا کرنباخ محاسبه و برای متغییر های تحقیق بالاتر از 70/ به دست آمد. برای تحلیل اطلاعات نیز از آزمون t، همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داده است که میزان برخورداری مدیران بسیج استان چهارمحال و بختیاری از ابعاد و مولفه های هوش اجتماعی و کارآفرینی اجتماعی بالاتر از میانگین متوسط است؛ بین تمامی مولفه های هوش اجتماعی(پردازش اطلاعات اجتماعی، مهارت اجتماعی، آگاهی اجتماعی با کارآفرینی اجتماعی (عامل تغییر، ایجاد حس مسئولیت پذیری، فعالیت بدون محدودیت، حضور در فرایند، شناخت فرصت، ترسیم اهداف، خلق مکانیزم) رابطه معنا دار وجود دارد؛ همچنین بین مدیران بسیج استان چهارمحال و بختیاری بر اساس هوش اجتماعی و کارآفرینی اجتماعی به لحاظ جنسیت، گروه سنی و تحصیلات تفاوت معناداری وجود ندارد
وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 در آمریکا را باید از جمله رخدادهای بزرگ قرن 21 به شمار آورد که آثار و تبعات آن با توجه به نوع برخورد دولت جرج بوش با آن، تنها منحصر به جامعه آمریکا نیست و شاهد توسعه زمانی و مکانی آن هستیم. به این معنا که 11 سپتامبر معنایی جهانی یافته و در قالب استراتژی مبارزه با تروریسم و دارندگان سلاحهای کشتار جمعی، کل جهان - و به ویژه خاورمیانه - را متاثر میسازد.
از جمله مباحث مورد توجه در جغرافیای سیاسی، بحث اقوام، شیوه های شکل گیری و تجمع اقوام در گستره های جغرافیایی و شیوه تعامل درون قومیتی و برون قومیتی آنان با سایر گروه های قومیتی و نژادی بوده است. بحث از آن منظر بیشتر مورد توجه است که اقوام در افغانستان در اشکال مختلف در شکل گیری پدیده ای به نام کشور با ادغام قومیتی نقش بسزایی داشته اند. ازاین رو کشور افغانستان که موضوع محوری این پژوهش است، در چارچوب قاعده مذکور و در ابعاد مختلف جغرافیایی به ویژه جغرافیای سیاسی قابل بررسی، مطالعه و بررسی شده است. بنابراین این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی در پی شناسایی جایگاه اقوام در شکل گیری ساختار سیاسی و حاکمیت افغانستان بعد از 2001 میلادی است. نتایج این تحقیق و برخی تحقیقات نشان می دهد ساختار قوم مدارانه قدرت در گذشته با پشتوانه ایدئولوژی ناسیونالیسم قومی، به تبارگرایی و قوم گرایی در میان اقوام غیرحاکم نیز دامن زده، قوم گرایی را به پدیده ای طبیعی و شیوع یافته در همه ارکان جامعه تبدیل کرده و موجب بحران هویت ملی در افغانستان شده است. سلطه طولانی مدت قومی سبب شده تا جامعه به وضعیتی برسد که در آن معیارها و منافع قومی تعیین کننده رفتار سیاسی افراد و گروه های سیاسی اجتماعی باشد. در این وضعیت، هدف اساسی رفتار و کردارها قومیت و تأمین منافع قومی است و ایدئولوژی ها و روش های سیاسی تا آنجا مورد پذیرش و حمایت قرار می گیرند که در خدمت این هدف به کار آیند و امروزه نیز افزایش قوم گرایی را در رده های بالای ساختار سیاسی و اداری دولت های پساطالبانیسم شاهدیم. از سوی دیگر افغانستان به علت تکثر و تنوع اقوام و طوایف، موزه بزرگی از نژادها و ملل گوناگون توصیف شده است. در این کشور مردمانی از نژادهای پشتون، هزاره، تاجیک، ازبیک، ترکمن، بلوچ، قیرقیز، قزلباش، ایماق، نورستانی، کشمیری، هندو، سیک و... سکونت دارند. از آنجا که جامعه افغانستان دارای ساختار قومی و قبیله است، طبیعی است که فعل و انفعالات ساختار سیاسی و گردش قدرت سیاسی، تنها در درون قوم و قبیله خاصی انجام می پذیرد و بر این اساس، نظام سیاسی در این کشور به جای ارتباط با نظام اجتماعی، بیشتر با زیرنظام های جمعیتی در قالب قوم و قبیله مرتبط بوده است.
این گزارش دربارة روند شکل گیری تاریخ نگاری جدید در آسیای مرکزی همراه با انتقاد از نحوة تاریخ نگاری مورخان زمان کمونیسم در ازبکستان دربارة تحریف حقایق تاریخی است. در پایان مقاله از همة تاریخ نگاران منطقه دعوت شده هنگام تاریخ نگاری امانت را رعایت کنند.