فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۶۱ تا ۴٬۷۸۰ مورد از کل ۷۳٬۹۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
After the holy Qur'an, hadith is the most important source of knowing the intentions of the verses of the Qur'an, and therefore the recognition of authentic hadiths is very important. From the beginning of Islam, the phenomenon of fabricating hadith by dissidents and hypocrites has a long history and has been used as a weapon. The Holy Prophet (PBUH) and the Imams (AS) and consequently the scholars and scientists of the Islamic religion, by using certain methods, have provided the ground for Muslims to identify the Sanad of the narrations and have thwarted this great conspiracy with special instructions. They used instructions such as the spread of the science of rijāl in order to identify truthful and reliable narrators and reject weak narrators. And in the field of protecting the text of hadiths, they used methods such as presenting hadiths to imams and scholars, comparing manuscripts, allowing the narration of hadiths, listing methods, etc. Therefore, one of the important issues of Islamic sciences in the field of Qur'anic interpretation is the issue of narrative interpretations issued by the Holy Prophet (PBUH) or the Imams (AS).And these interpretations have a lot of confusion and some of them are fake narrations or Isra’iliyyat, and some others are for adaptation rather than interpretation of the verse. Therefore, according to these inconsistencies that exist in the narrative interpretations, the following narrations should be carefully studied based on the guidance of the Infallibles (AS) and their true followers. So by studying the narrative interpretation, we can find some strategies including assimilation, separation and classification of narrations in narrative interpretations. This article is an attempt in this direction that deals with this issue through a descriptive-analytical method.
معرفی دوره هایِ زمانیِ پس از نزولِ وحی و جایگاه آن در تحریفِ لفظیِ قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتی که مباحث «عدم تحریفِ قرآن» را مه آلود و شاید غیردقیق نشان می دهد، پرداختن به موضوع تحریف یا عدم تحریفِ قرآن، بدون مشخص نمودن محدوده ی زمانیِ بحثِ «تحریف قرآن» است. از سوی دیگر دسترسی ما به قرآن، دوره های زمانی مختلفی را طی کرده است که ماهیت و نوعِ بررسی آن ها، می تواند در موضوع تحریف، دارای نتایج متفاوتی باشد. این تفاوت به گونه ای است که پاسخ گویی به عدمِ تحریف قرآن، دلایل و اسنادِ متفاوتی را نیز از دو سویِ منازعه، طلب می کند؛ به این معنی که اگر موضوع تحریف قرآن را یک کل در نظر بگیریم، برخی از دلایلِ قائلانِ به عدم تحریفِ قرآن، جزئی است و نمی تواند مرتفع کننده ی آن ادعای کلی باشد. بنابراین، تقسیم بندی و معرفی دوره های زمانی برای دسترسی به قرآن کریم از صدر اسلام تا کنون، بسیار ضروری است. یعنی لازم است تا بررسی و پژوهش شود، چه دوره های زمانی، برای بررسی دقیق مصادیق «انحرافِ لفظیِ حذفیِ قرآن» قابل طرح هستند؟ و این دوره های زمانی چه مختصات و ویژگی هایی در خود دارند؟ در پژوهش پیش رو، پنج دوره زمانی، طرح و معرفی می گردد تا نسبت و جایگاه آن ها با مسئله تحریف لفظیِ حذفیِ قرآن، روشن گردد.
پژوهشی تازه درباره تفسیر برادر شیخ حر عاملی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۹۳)
197 - 218
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار کشف دقیق هویّت صاحب کتابی است که با عنوان «التفسیر الوجیز» به چاپ رسیده است. نویسنده مقاله، با ارائه مدرکی تازه نشان می دهد که این اثر، نوشته برادر شیخ حر عاملی است و ارتباطی به شخص صاحب وسائل ندارد. در کنار ارائه این مدرک که تاکنون از محققان محترمی که در نفی یا اثبات انتساب این اثر به شیخ حرّ عاملی می کوشند پوشیده مانده بود، نسخه خطی دیگری از اثری تفسیری از شیخ احمد عاملی نیز معرفی و بررسی شده که نویسنده مقاله بر این باور است که بر اساس دلایلی، آن نسخه بخش دیگری از همان تفسیر وجیز است.همچنین در این نوشتار به بررسی دقیق محتوای تفسیر مورد نظر نیز پرداخته شده و به یاری شواهد درون متنی روشن شده است که هرگز صاحب وسائل نمی تواند نویسنده این اثر باشد و کتاب مورد نظر، بدون تردید اثر برادر ایشان است.
تداوم و تحول در ادبیات دعای امامیه: مصباح المتهجد شیخ طوسی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ خرداد و تیر ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۹۴)
65 - 104
حوزه های تخصصی:
با تألیف مصباح المتهجد (بین سالهای ۴۴۱/ ۴۴۴ تا ۴۴۷ق) دوره جدیدی در ادبیات دعایی امامیه آغاز می شود. ویژگیهای کتاب مصباح المتهجد یعنی جامعیت، تبویب نوآورانه و اتقان آن، و نیز اعتبار و اهمیت شخصیت شیخ طوسی (۴۶۰ق) سبب شد از جنبه های مختلف توجه علما و دانشمندان امامیه به این کتاب جلب شود و قبول عام یابد. بدین ترتیب کتاب یا به عبارت دیگر قرائتی معیار از میراث دعایی پراکنده شیعه عرضه شد.مصباح المتهجد مهمترین و معتبرین دعانامه شیعی است و همه کتابهای نوشته شده در ادبیات دعای امامیه پس از آن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم وامدار آن هستند. در این مقاله نخست تأثیر تألیف مصباح المتهجد در حوزه ادبیات دعا بررسی شده است. سپس درباره زمینه ها و انگیزه تألیف، نام دقیق کتاب، هویت مهدی الیه، تاریخ تألیف و تحریرهای مصباح المتهجد به تفصیل بحث شده است. آن گاه با بررسی نسخه ها و نگارشهای پیرامونی و ترجمه های کهن، سیر گسترش و تداول این کتاب تا قرن نهم هجری گزارش شده است. شواهدی نیز از تأثیر این کتاب بر مجامیع دعایی سایر مذاهب مانند شافعیان و زیدیه ارائه شده است.همچنین به ضرورت بررسی تاریخ تألیف مصباح المتهجد، بحثی درباره تاریخ تألیف آثار دیگر شیخ طوسی مطرح شده است.
چند کاستی و اشتباه در فرهنگ بزرگ سخن
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ خرداد و تیر ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۹۴)
319 - 327
حوزه های تخصصی:
به عقیده بسیاری از صاحب نظران، در بین فرهنگ هایی که مجلدات آن به طور کامل منتشر شده، فرهنگ بزرگ سخن، به سرپرستی دکتر حسن انوری، بهترین است. اما ازآنجاکه هیچ کار بزرگی بی اشتباه نیست، اشتباهات و کاستی هایی نیز در چاپ اول آن در سال ۱۳۸۱ وجود داشت که باعث شد مؤلفان، در سال ۱۳۹۰ ذیل فرهنگ بزرگ سخن را برای تکمیل نواقص و رفع عیوب منتشر کنند. اما کار تصحیح فرهنگ به اینجا ختم نشد و آن طور که اعلام شده، ذیل دوم فرهنگ بزرگ سخن نیز با هدف رفع کاستی ها و جبران اشتباهات و افزودن واژه های جدید در دست تهیه است و ازاین رو درخواست شده است که پژوهشگران، آرای اصلاحی خود را برای سرپرست فرهنگ بفرستند. در این مقاله، تعدادی از کاستی ها و اشتباهات فرهنگ مذکور بیان شده است.
بررسی نقدهایی بر نظریه ی نیستی گرایی شرور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۳
115 - 136
حوزه های تخصصی:
شر از مسائلی است که در نفی خدا از آن استفاده شده است. نظریه نیستی گرایی شرور از جمله پاسخ-هایی است که فیلسوفان اسلامی برای حل این مسئله، مطرح کرده اند. در برابر، برخی این نظریه را نپذیرفته و آن را نقد کرده اند؛ از جمله استناد به خلقت مرگ، عدم ملاک تفکیک بین امور عدمی و وجودی، بطلان استدلال های پیشینی و پسینی نظریه، بی ثمر بودن نظریه، بازگشت شرور به درد. مسئله تحقیق این است که آیا این نقدها قابل قبول هستند یا خیر؟ یافته های تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی و انتقادی، حاکی از آن است که این نقدها ناتمام اند؛ چراکه مرگ شر بالذات نیست. در استدلال پسینی، تحلیل عقلی از مفهوم شر بیان شده-است. در استدلال پیشینی، با نظر به قطعی بودن وجود و صفات خداوند، احتمال وجودی بودن شر از بین می-رود. نقد بی ثمر بودن با توانایی این نظریه در حل مسئله منطقی شر، رد می شود و درد محوربودن ماهیّت شرور نیز پذیرفتنی نیست؛ زیرا درد، شرّ بالذات نیست.
تأثیر تغذیه بر تربیت معرفت انسانی: تحلیل دینی−فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۰
35 - 44
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین تأثیر تغذیه به عنوان یکی از عوامل غیر معرفتی بر معرفت انسانی است که بر مبنای تحلیل دینی−فلسفی صورت می گیرد و از روش تحلیلی توصیفی استفاده می کند.یافته های این پژوهش نشان می دهد که ارتباط متقابل نفس و بدن و اتحاد آن دو از یک سو و تأثیر خوردنی ها و آشامیدنی ها بر بدن از سوی دیگر، زمینه تأثیر و تأثر بین نفس و ب دن را فراهم می آورد. بنابراین هرگاه زمینه تغذیه حرام یا حلالی از ناحیه بدن به وجود آید ،ماهیت غذا، نفس انسان را مطابق ماهیت غذا در جهت خاصی سوق می دهد. در نتیجه، تغذیه ناپاک و حرام سبب از دست دادن استعداد کافی برای کسب معرفت صحیح می گردد. همچنین غذا به عنوان شیئی مادی در تغییر وضعیت بدن و به تبع آن در موقعیت مغز و اعصاب، به عنوان ابزار ادراکی بدن نقش مهمی ایفا می کند که تغییر وضعیت این ابزار ادراکی در شکل گیری معرفت انسانی نقش مؤثری دارد.
نقد استناد یوسف درّه حداد به آیه 31 سوره فاطر در مورد مصدریت قرآن
حوزه های تخصصی:
قرآن کلام الهی از ابتدای نزول تا کنون مورد هجمه ی منکران و یا پیروان ادیان دیگر قرار گرفته است. برخی شبهات پیرامون قرآن، مغرضانه بوده و ناشی از حقارت و کینه ی دیرینه ی صاحبان آن است. عموم مستشرقان قرآن را وحی الهی نمی دانند. یوسف حداد با استفاده از آیات قرآن سعی نموده تا نظریه ی اقتباس قرآن از تورات را اثبات کند. وی به آیاتی از جمله آیه ی: «وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ: و آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) بر تو وحی فرستادیم آن حق است که کتب آسمانی (تورات و انجیل) را که پیش از اوست تصدیق می کند.»(فاطر/ 31) استناد جسته و معتقد است هر کجا در قرآن واژه ی «الکتاب» آمده مراد تورات است و در آیه ی فوق کلمه ی «من» درعبارت «من الکتاب» بعضیه بوده یعنی قرآن بخشی از تورات است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی ضمن بیان نظر مفسران پیرامون آیه با استناد به قواعد ادبیات عرب و آیات دیگری که مورد غفلت یوسف حداد قرار گرفته، به شبهه ی مورد نظر وی پاسخ گفته است. نتایج حاکی از آن است که برخلاف نظر بسیاری از مفسران مسلمان، «من» در آیه ی 31 سوره ی فاطر، «بعضیه» است که آیه به ابتدای وحی الهی اشاره دارد یعنی قرآن که بخشی از لوح محفوظ است در زمان نزول سوره ی فاطر که مکی است بطور کامل نازل نشده و نزول آن ادامه خواهد داشت. آیات دیگری چون: (عنکبوت/ 45؛ رعد/43؛ مائده/ 48؛ نساء/ 51؛ بقره/ 174) نظر یوسف حداد را بطور صریح رد می کند.
رابطه باورهای دینی قوم مایا با سه هنر معماری، سفالگری و پیکرتراشی
حوزه های تخصصی:
مایا نام گرومی از سرخپوستان آمریکای مرکزی است که به گویش های متعدد زبان مایایی تکلم می کردند و نوعی خط ابتدایی هیروگلیفی داشتند که آثار و متون دینی خود را بر اساس آن می نگاشتند. آنها در زمینه های ادبیات نوشتار، هنر و معماری، شهرسازی، ریاضیات و ستاره شناسی به پیشرفت های قابل توجهی نائل آمدند و توانستند بر سایر تمدن های آمریکای مرکزی برتری و تفوق یابند. دین و شکوفایی هنر و معماری این قوم که پس از عصر سکنی گزینی در جنوب مکزیک صورت گرفت، در تاریخ تفکر بشری درخشش قابل توجهی دارد. میتوان پرسید که هنر و معماری تمدن مایا ریشه در چه نوعی باوری داشته است که اثرات گسترده آن تا به امروز ذهن مورخان، باستان شناسان، دین شناسان هنرمندان و معماران را به خود مشغول نموده است؟ و چه ویژگی های فوق العاده ای را می توان در نمادها و هنر این تمدن مشاهده نمود که سایر فرهنگ ها را تحت تاثیر قرار داده است؟ قطعا سبک گرایش به خدایان و نمادگرائی های موجود در تمدن مایا نشان نوعی خلاقیت ذهنی و اعتقادی است که مسلماً پیوند مستحکمی نه تنها با شرایط اقلیمی، بلکه با باورهای دینی آنها دارد. به طور قطع آنچه مایا را به تفوق یک تمدن در گستره تاریخی- فرهنگی رسانده است، رابطه توأمان دین، هنر و معماری است که قرن های متمادی است شکوه و عظمت خود را نگه داشته اند. ما در این پژوهش به بررسی ریشه های اعتقادات دینی و تاثیر آنها بر هنرهای این قوم خواهیم پرداخت.
فراباشندگی یا فروباشندگی خدا در رابطه الهیاتی خدا – انسان از منظر اسناد شورای واتیکانی دوم
حوزه های تخصصی:
از جمله مسائل بنیادین در حوزه الهیات ادیان، مسأله شناخت رابطه خدا و انسان است . فهم این رابطه تاثیر قابل توجهی بر الهیات خواهد داشت. تحول الهیات مسیحی در دوره های گوناگون دستخوش این فهم الهیاتی از رابطه خدا و انسان بوده است. این نوشتار با روش تحلیلی به دنبال بررسی این رابطه بر اساس اسناد واتیکانی دوم است. به نظر می رسد در دوره مدرن که تحول الهیاتی آن باعث شد خدا خدایی فروباشنده تعریف شود و به انسان اصالت داده شود، کلیسا را برآن داشت تا در واتیکانی دوم باز تعریفی از رابطه خدا و انسان ارائه دهد. در خصوص دستاوردهای این تحقیق باید اشاره کرد که از نظر واتیکانی دوم، خدا خدایی فراباشنده است. عیسی مسیح نیز وجودی فراباشنده است که رابط میان خدای پدر و انسان است. لذا انسان نمی تواند بجای خدا بنشیند. همچنین از منظر این شورا، انسان شریف ترین مخلوقات خداست و رئیس تمام مخلوقات زمین می باشد در عین حال برای فهم خدا و دین نیاز به وحی دارد. از این روی اسناد واتیکانی دوم به تبیین دقیق ارتباط میان وحی، کلیسا و کتاب مقدس به عنوان عناصر کلیدی ارتباط خدا و انسان پرداخته است که حکایتگر فراباشنده بودن خدا نسبت به انسان دارد.
بصیرت افزایی در نظام اعتقادی و سیاسی امام سجاد (ع) با تأکید بر دعای 27 صحیفه سجادیه
منبع:
دعاپژوهی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
134 - 157
حوزه های تخصصی:
دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه، یکی از ادعیه هایی است که امام سجاد (ع) برای مرزداران و مرزبانان دعا فرموده است. امام (ع) در این دعای ارزشمند به اصول و نکاتی پیرامون جنگ و جهاد؛ ویژگی و خصایص فرماندهان و مرزبانان؛ اهمیت مرزداری و وظایف مهم مرزبانان و... در قالب و روش دعا اشاره فرموده است. یکی از فرازهای مهم حضرت (ع) درخواست بصیرت افزایی برای نیروهای مسلح می باشد: «وَ عَرِّفْهُمْ مَا یجْهَلُونَ وَ عَلِّمْهُمْ مَا لَا یعْلَمُونَ وَ بَصِّرْهُمْ مَا لَا یبْصِرُونَ»؛ «آن چه را نمی دانند و از آن بی خبرند و یا بصیرت نسبت به آن ندارند آگاه شان فرما». از این فراز دعا و سیره علمی و عملی امام سجاد (ع) روشن می گردد، بصیرت افزایی و افزایش آگاهی و بینش افراد مورد عنایت امام سجاد (ع) بوده است، زیرا دوران امامت حضرت سجاد (ع) مصادف با یکی از سیاه ترین ادوار حکومت تاریخ اسلام بود. گرچه پیش از آن نیز حکومت اسلامی دست خوش انحراف گشته و به یک حکومت استبدادی و خودکامه تبدیل شده بود، اما تفاوت زمان امام چهارم (ع) با ادوار سابق چنان بود که سردمداران حکومت، به صورت آشکارا و بدون هیچ گونه پرده پوشی، به مقدسات اسلامی دهن کجی می کردند و آشکار اصول اسلامی را زیر پا می گذاشتند و هیچ کس هم جرأت کوچک ترین اعتراض نداشت. در این فضای غبارآلود امام سجاد (ع) در قالب دعا، گریه، عزاداری، مناجات و خطبه ها به بصیرت افزایی پرداختند. در این مقاله سعی شده است به بصیرت افزایی در دو حوزه اعتقادی و سیاسی باتوجه به دعای 27 صحیفه سجادیه اشاره شود. امام (ع) در نظام اعتقادی خویش به بصیرت افزایی در مسائل اعتقادی مانند: خداشناسی؛ انسان شناسی؛ فرجام شناسی؛ تعلیم معارف دینی؛ موضوع امامت و پاسخ به مسائل و شبهات سیاسی بپردازد. همچنین در بُعد سیاسی به موضوعاتی هم چون: ضرورت بصیرت در نیروهای مسلح؛ دشمن شناسی؛ تشخیص حق از باطل؛ بیداری اسلامی؛ افشای چهره و ماهیت دشمنان اسلام توجه شده است. نویسنده، با طرح این سؤال که: «بصیرت افزایی در نظام اعتقادی و سیاسی امام سجاد (ع) چه جایگاهی دارد؟»، به روش توصیفی - تحلیلی، درصدد آن هستند به اهداف مقاله، برسند.
همگرایی دینی؛ تحلیل دیدگاهها و تکمیل مبانی
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
245 - 263
حوزه های تخصصی:
تلاشهای بسیاری برای ایجاد همگرایی میان ادیان صورت گرفته است از جمله تلاشهای استراتژیک، مانند تدابیری برای اتحاد در مقابل دشمن مشترک، تلاشهای وجودشناسانه و معرفتشناسانه مانند نظریات پلورالیستی و تلاشهایی اخلاقمحور همچون بیانیههای اخلاق جهانی. تمام این راههای مختلف که هریک با انگیزهها و مبانی متفاوت از دیگری ارائه شدهاند، در یک مطلب مشترکاند؛ آن عبارت است از به تصویر کشیدن محور یا محورهایی به عنوان وجه مشترک باورها، اعتقادات و یا اصول اخلاقی مخاطبان یک نظریه و دعوت همگان به گردآمدن حول این محورها. رویکردهای استراتژیک که بیشتر در حوزه رفتارها و عواطف اجتماعی متمرکزند، با برجستهسازی آموزههای اصلی مشترک میان ادیان و مذاهب، رویکردهای وجودشناسانه و معرفتشناسانه با توسعه در مفاهیم غایی ادیان و اتحادبخشی به آنها و رویکردهای اخلاقی با ارائه اصول مشترک اخلاقی میان ادیان، به تأسیس این محور اتحاد و همگرایی حول آن اقدام میکنند. به هرحال در تمام این رویکردها، یافتن وجه مشترک در جنبهای از هر دین راه حل مشکل تعدد ادیان و عقاید دانسته شده است. درحالی که از یک طرف یافتن وجه مشترکی معقول و قابل انتساب به تمام ادیان، مشکل اصلی این نظریات است و از طرف دیگر پدیده بیدینی در این نظریهها مورد بیتوجهی قرار گرفته است. در این مقاله با روش توصیفی بخش عمده ای از تلاش ها برای همگرایی ادیان بررسی و سپس به تحلیل خلا موجود در آنها پرداخته شده است. درنتیجه مبنای «تسلیم بودن در برابر حقیقت» یا تقویت روحیه «حق محوری» به عنوان ابتداییترین محور همگرایی ارزشی معرفی شده است. یافته این پژوهش این است که نتیجه حاصل در این مقاله برخلاف تمام مبانی موجود، بینیاز از یافتن وجه مشترک میان ادیان است و بیدینی را نیز همچون دینی پرتعداد در جهان در ذیل شمول خود جای داده است.
بررسی قضا و قدر از منظر آیات و احادیث با دیدگاه مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
132 - 154
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به روش تحلیلی - توصیفی به تشریح دیدگاه مولانا پیرامون جبر و اختیار و تبیین مواضع وفاق و اختلاف آن ها بدون رجحان یکی بر دیگری می پردازد که با هدف ایجاد بستری مناسب در قاب مقایسه و تحلیل، ذهن مخاطب را در این خصوص مشخصاً به سمت و سوی یک مطالعه منسجم و منطبق با مبانی دینی بین عرفان و آیات سوق می دهد. اعتقاد به «قضا و قدر» ناشی از اعتقاد به اصل علیّت عمومی در جهان است، براساس اعتقاد به این اصل، در عالم، هر پدیده ای علت و اندازه ای دارد و چیزی بدون علت و بدون اندازه گیری معیّن، به وجود نمی آید. هدف این تحقیق بررسی قضا و قدر در آیات و احادیث با دیدگاه مولوی است. در مثنوی معنوی مولانا، ارتباط عقل با قضا و قدر به شکلی زیبا و مناسب برجسته شده است. مولانا همانند گذشتگان خود تصوّر واحد و ملموسی از عقل و قضا و قدر ندارد، به همین خاطر در اثر معروف خود مثنوی معنوی به تشریح این موضوع می پردازد.
کارکرد «توحید اجتماعی» در فلسفه دانش تفسیر
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
183 - 213
حوزه های تخصصی:
توحید اجتماعی به لحاظ هویت اعتقادی- اجتماعی اش، کارکردهای مهمی در فلسفه های مضاف به علوم و در نتیجه تحول آنها دارد که فلسفه دانش تفسیر از زمره آنهاست. اهمیت بحث از فلسفه دانش تفسیر، در ضرورت پاسخ گویی به شبهات نوپدید اجتماعی و نارسایی توحید اعتقادی با مفهوم رایج آن در قبال این شبهات، بسامد آیات اجتماعی و حاکمیت روح توحید بر قرآن است. مقاله حاضر که با هدف تبیین کارکرد توحید اجتماعی بر فلسفه این دانش با رویکرد تحلیلی-استدلالی سامان یافته، نشان می دهد برآیند خوانش اجتماعی از توحید در شناسایی بهتر خداوند به عنوان مصدر قرآن موثر است و با القاء رویکرد اجتماعی به صفات خداوند ازجمله علم، حکمت، خالقیت و ناظر بودن او، به تفسیر آیات مرتبط با اسما و صفات خداوند جهت جدید اجتماعی خواهد داد. شناخت درست ساختار جامعه و فضای زمان نزول و فهم صحیح آیات ناظر به آن زمان مانند مفهوم عبادت و تفسیر آیات مرتبط با آن، کارکرد توحید اجتماعی در مبادی دانش تفسیر است. با خوانش اجتماعی از توحید، منطق جدیدی در فهم آیات تولید شده و قلمرو دلالی آیات قرآن توسعه می یابد و ظرفیت این دانش در مرجعیت علوم انسانی و ضعف تفاسیر صوفیانه یا لیبرال آشکار می شود. براین اساس می توان پیشنهاد گرایش تفسیر اجتماعی با محوریت توحید اجتماعی را داد. به صحنه اجتماع آوردن قرآن و تفسیر آن همسو با نیازهای عینی زندگی اجتماعی زمانه و زمینه سازی برای گسترش مفهوم متعالی توحید قرآنی در بدنه زندگی و تبدیل قرآن به روش زندگی اجتماعی براساس آیات توحیدی تغییراتی است که در نهایت دانش تفسیر ایجاد می شود
مبانی قرآنی و روایی اقتدار و امنیت در اندیشه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله العالی)
حوزه های تخصصی:
امنیت و اقتدار یکی از مهم ترین و درعین حال اساسی ترین موضوعات جوامع انسانی است که برای تأمین و استواری آن در جامعه، دولت مردان و مردم باید تلاش کنند. شناخت مبانی قرآنی و روایی امنیت و اقتدار ازجمله مسائل قابل توجه است. این جستار کوشیده با روش توصیفی و تحلیلی به مبانی قرآنی و روایی امنیت و اقتدار در اندیشه رهب رمعظم انقلاب مدظله العالی بپردازد. مهم ترین مبانی اقتدار و امنیت در اندیشه معظم له بر اساس آیات قرآن کریم و روایات، قابل طرح است که شامل توحید، ولایت و عدالت می شود. این پژوهش با هدف شناخت این مبانی و به کارگیری آن ها برای دستیابی به امنیت و اقتدار در جامعه اسلامی، به مطالعه آرا و اندیشه های معظم له در این مورد پرداخته است. همچنین به شناسایی تهدیدات داخلی و خارجی برای دفع و از میان برداشتن این تهدیدات می پردازد. تهدیدات داخلی، عبارت است از تهدیداتی که در وجود ما انسان ها و دولت و جامعه اسلامی است و تهدیدات خارجی، بیرون از جامعه و امت اسلامی است که شامل طاغوت می شود.
سازه شناسی حکمت عملی و نقش صناعات پنجگانه در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
81 - 98
حوزه های تخصصی:
میان حکمت عملی و حکمت نظری رابطهیی ناگسستنی وجود دارد. صناعات خمس نیز بعنوان بخشی از حکمت نظری میتواند در حکمت عملی دخیل باشد. حکمت عملی گاهی بمثابه معرفت و دانش، و گاهی بمثابه خُلق یا فضیلت بکار میرود. پرسش تحقیق حاضر اینست که نقش صناعات خمس، اولاً، در تولید مؤلفههای شناختاری حکمت عملی و ثانیاً، در مبادی صدور فعل، چقدر و چگونه است؟ چه عوامل و متغیرهایی از صناعات خمس، سازنده حکمت عملی هستند؟ اهمیت بیان رابطه آن دو در اینست که ملکات نفسانی، به هویت انسان تعین میبخشند و صناعات خمس ملکات نفسانیند که میتوانند با تأثیرگذاری بر مبادی صدور فعل، در تعین هویت انسان نقش داشته باشند و در نتیجه، تمام شئون زندگی بشر مانند زندگی علمی، اجتماعی، سیاسی و... را تحت تأثیر قرار دهند. در این نوشتار ابتدا صناعات خمس و بطور خاص، ویژگیهای مشترک آنها از کتابهای منطقی استخراج شده و سپس با روش توصیفی ـ تحلیلی تأثیر آنها در مؤلفههای حکمت عملی دانشی و خُلقی بررسی میشود. در بخش نخست، چرخش معرفتی از تصورات و تصدیقات خطایی، اثربخشی در روششناسی حکمت عملی، شکلگیری مفاهیم اعتباری در مقام عمل و حصول تعقلات عقل عملی برای انواع انسانها، و در بخش دوم، انتظامبخشی به وظایف ویژه عقل عملی، مهارت تطبیق امور شناختی بر امور اجرایی، تأثیر در مبادی شناختی صدور فعل و شکلدادن به کنشهای انسانی، بعنوان نتایج تحقیق حاصل شده است.
مفاهیم نمادین نور در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
39 - 56
حوزه های تخصصی:
بشر از همان اوان حیات خود بر زمین، با پدیده های رازآمیز بسیاری روبه رو بوده است و یکی از رازآمیزترین این پدیده ها برای او، نور بوده است. نور، نوع زندگی و معماری فضای زیست آدمی را تحت تأثیر قرارداده و افزون بر جنبه مادی و فیزیکی حیات بشر، به تدریج بر جنبه ذهنی و معرفتی وی نیز پرتو افکنده است. در ساحت معرفتی و فلسفی، نور، چشم انداز بحث هایی ظریف را فراروی آدمی گشوده است. در کنار همه این ویژگی ها، نور به عنوان تجلّی زیبایی، در خدمت بیان هنری درآمده و گونه های هنر را از امکانات مادی و بیانی وسیعی بهره مند کرده است. در این مقاله با استفاده از نظریه نماد، کارکردهای نمادین نور و خوشه های تصویری مرتبط با آن یعنی خورشید، آفتاب، شمع، چراغ و ... در دیوان حافظ تبیین می شود. و نیز سعی کردهایم به بررسی لایه ها و وجوه گوناگون نور از قبیل نور نماد حق تعالی، انسان کامل، جهانِ غیب به منزله نور، حضور نور در مکان، خوراک و شراب و تبیین مقوله فنا و بقا در دیوان حافظ با استفاده از پدیده نور بپردازیم تا دریچه ای دیگر برای شناخت کامل تر دیوان این شاعر برجسته گشوده شود.
تحلیل دعاها و مناجات های عرفانی مثنوی معنوی براساس نظریه کنش های گفتاری سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
67 - 82
حوزه های تخصصی:
دعا و مناجات با پروردگار، از روحانی ترین لحظات زندگی هر انسان خداشناس و دین مدار است و مثنوی معنوی نیز به عنوان شاهکار عرفانی زبان فارسی سرشار از دعا و مناجات هایی است که مولانا گاه از زبان خود و گاه از زبان شخصیت های مثنوی بیان نموده است. دعا و مناجات های مثنوی ، دارای کنش های گفتاری خاصی است که نشانگر معنی ثانوی آن هاست. نظریه «کنش گفتاری» به عنوان یکی از مباحث مهم تحلیل گفتمان در حوزه دانش زبان شناسی در آغاز توسط «آستین» مطرح شد و سپس، «سرل» طبقه بندی پنج گانه ای را برای آن ارائه داد. پایه نظریه کنش گفتاری سرل بر این استوار است که نقش های فعل و به دنبال آن جمله را در فرایند گفتمان می توان به پنج دسته کنش های اظهاری، عاطفی، ترغیبی، تعهّدی و اعلامی تقسیم بندی کرد. در پژوهش حاضر تلاش شده است به شیوه تحلیل محتوایی و برمبنای تئوری کنش های گفتاری سرل، به تحلیل دعاها و مناجات های مثنوی پرداخته شود. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهد، هریک از دعاها و مناجات های مولانا دارای کنش گفتاری خاصی است و از میان طبقه بندی پنجگانه سرل، «کنش ترغیبی» نسبت به دیگر کنش های گفتاری بسامد بالایی دارد و «کنش اعلامی» در آن ها به کارنرفته است.
تحلیل عرفانی داستان موسی و خضر در شعر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
143 - 162
حوزه های تخصصی:
شخصیت های دینی مخصوصاً پیامبران الهی همیشه جایگاه ویژه ای در شعر داشته اند. در این میان، داستان موسی و خضر (علیهما السلام) از جمله داستان هایی است که بر ادبیات فارسی و عربی به ویژه- شعر فارسی- تأثیر به سزایی داشته است. رخدادها، حوادث، صحن ها، پیام ها و رموز داستان این دو بزرگوار، در قالب اینکه موسی (ع) سمبل شریعت گرایی و خضر (ع) نماد پیر طریقت می باشد، در شعر فارسی و عربی تجلّی یافته است. این مقاله، بر آن است که بن مایه عرفانی داستان موسی و خضر (علیهما السلام) را در شعر فارسی و عربی بررسی نماید و رمزها، اشارات و دلالت های معنایی استفاده از داستان موردنظر را در اشعار موردنظر، تحلیل کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در شعر فارسی، سیمای این دو بزرگوار، سیمایی عارفانه و تابناک است و داستان آن ها از طریق تأویل، رمز و نمادپردازی محمل اندیشه های والای عرفانی می شود. درحالی که در شعر عربی – که بیشتر شاعران معاصر در مورد آن سخن گفته اند- بن مایه عرفانی این داستان، ماهیتی سیاسی یافته و با موضوع مقاومت پیوندمی خورد. لازم به ذکر است که در شعر معاصر عربی، موسی (ع) سمبل انسان های شریعت گرا معرفی شده که اطلاعی از اوضاع ندارند و همیشه به دنبال پرسش هستند، درحالی که خضر (ع) نماد پیر طریقت و اهل دل است که از عالم غیب خبردارد و موسی (ع) را از سردرگمی ها نجات می دهد.
بازتاب واقعهکربلا در آثار داستانی راضیه تجار
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۷
93 - 114
حوزه های تخصصی:
راضیه تجار از نویسندگان متعهدی است که در آثار داستانی خویش، به ترویج ارزش های دینی و مذهبی به ویژه فرهنگ شهادت و ایثار پرداخته است. او با پیوند میان واقعه کربلا و دفاع مقدس ایران در جنگ تحمیلی، ارادت خالصانه خود را به اهل بیت پیامبر(ص) به ویژه امام حسین(ع) ابراز داشته است. پژوهش حاضر با بررسی توصیفی و تحلیلی یازده اثر داستانی راضیه تجار نشان می دهد که بازتاب ارزش های دینی در آن آثار در هر دهه متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی متفاوت است.