فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۱۶۱-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: ویژگی های شخصیتی یکی از مهمترین عوامل در حفظ و فروپاشی خانواده است. افرادی که رفتارهای سازگارانه دارند و می توانند هیجانات ناخوشایند و منفی خود را مدیریت کنند، روابط بهتری را تجربه می کنند. بنابراین لازم است نقش عوامل روانشناختی در کیفیت روابط زوجین مورد بررسی قرار گیرد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل سازی معادلات ساختاری رابطه توانمندی های منش با کیفیت روابط زناشویی با میانجی گری خودشناسی انسجامی صورت پذیرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی که به روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران در سال 1402 تشکیل دادند. نمونه پزوهش 392 نفر بود که به صورت تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت روابط زوجین کوندی و همکاران (2016)، توانمندی های منش پترسون و سیگلمن (2004)، خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008) استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، مدل ساختاری رابطه توانمندی های منش با کیفیت روابط زناشویی با میانجی گری خودشناسی انسجامی با داده ها برازش دارد. همچنین توانمندی های منش و خودشناسی انسجامی بر کیفیت روابط زناشویی اثر مستقیم و مثبت دارند و توانمندی های منش با میانجی گری خودشناسی انسجامی بر کیفیت روابط زناشویی اثر غیرمستقیم دارد (001/0 ≥P، 174/0 =b). براساس نتایج به دست آمده، بهبود توانمندی های منش هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم با اثرگذاری خودشناسی انسجامی، در افزایش کیفیت روابط زناشویی نقش مؤثری دارند. نتیجه گیری: در نتیجه ی یافته های مطالعه حاضر، درک مفهوم، ابعاد و عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زناشویی واضح تر و می تواند مبنایی در راستای تصمیم گیری های راهبردی برای تحکیم خانواده فراهم آورد. همچنبن قادر است به ایجاد درک عمیق از مفهوم کیفیت زندگی زناشویی منجر شده و نظریه های موجود در این زمینه را تکمیل نماید.
The relationship between psychological resilience, happiness, and mindfulness with psychological well-being of elementary school teachers at workplace
حوزههای تخصصی:
Given the severe psychological stress of teachers in educational settings, it is of particular value to pay attention to improving their psychological well-being and to identify the factors that contribute to the decrease or increase in teachers' psychological well-being. For this reason, the aim of the present study was to investigate the role of predictor variables of psychological resilience, happiness, and mindfulness in the criterion variable of teachers' psychological well-being. For this reason, 113 people were selected from the statistical population of elementary school teachers in Rasht in the academic year (2023-2024) using the convenience sampling method and responded to the questionnaires of psychological well-being (Reif and Keyes, 1995), psychological resilience (Connor and Davidson, 2003), Oxford Happiness (Hills and Argyle, 2002), and Freiburg Mindfulness (Wallach et al., 2006). The results were analyzed in SPSS22 software using Pearson's correlation coefficient and stepwise regression, and the results showed that the relationship between psychological resilience and psychological well-being (r=0.61), the relationship between happiness and psychological well-being (r=0.49), and the relationship between mindfulness and psychological well-being (r=0.41) was positive and significant (p<0.01), and the three variables explained 50% of the variance in the changes in teachers' psychological well-being. Therefore, the psychological well-being of elementary school teachers can be predicted based on psychological resilience, mindfulness, and happiness.
اثربخشی آموزش شفقت به خود در تحمل ناکامی و کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست مرکز شبه خانواده بهزیستی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
30 - 47
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف اثربخشی آموزش شفقت به خود در تحمل ناکامی و کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست مرکز شبه خانواده بهزیستی شهر تهران انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه های مجزا است. جامعه آماری، کلیه نوجوانان 13-19ساله تحت سرپرستی بهزیستی تهران در سال1402بودند. جهت تعیین نمونه 40 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. جهت سنجش تحمل ناکامی از پرسشنامه هارینگتون(2005) و جهت سنجش کنترل عواطف از پرسشنامه کنترل عواطف ویلیامز و همکاران(1997) استفاده شد. قبل از اجرای مداخله از هر دو گروه پیش آزمون تحمل ناکامی و کنترل عواطف به عمل آمد. گروه آزمایش آموزش شفقت به خود را از طریق پروتکل آموزشی در 8 جلسه دریافت کرد و گروه گواه هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله در مرحله پس آزمون، هر دو گروه مجددا ابزارهای مرحله پیش آزمون را پاسخ دادند و 45 روز بعد مجددا در بین هر دو گروه ابزارها اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد: آموزش شفقت به خود در افزایش تحمل ناکامی و همچنین کنترل عواطف اثربخش بوده و بعد از 45 روز تحمل ناکامی نوجوانان همچنان پایدار بوده است(05/0>p). باتوجه به اثربخشی آموزش شفقت به خود در افزایش تحمل ناکامی و کنترل عواطف نوجوانان؛ پیشنهاد می-شود در مراکز حمایتی نظیر شبه خانواده بهزیستی به بهره گیری از این روش برای بهبود وضعیت عاطفی و تحمل ناکامی نوجوانان بهره گرفته شود.
امکان سنجی بسته آموزشی انگیزش مبتنی بر نظریه جهت گیری هدف بر سرزندگی و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۶۰-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی بسته آموزشی انگیزش مبتنی بر نظریه جهت گیری هدف بر سرزندگی و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوم انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر یزد در سال 1402-1401 بود که از بین آن ها ۳۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تخصیص یافتند. آموزش شامل 12 جلسه 90 دقیقه ای بود. ابزارهای پژوهش نیز شامل پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (دهقانی زاده و حسین چاری، ۱۳۹۱) و پرسشنامه تاب آوری تحصیلی (ARS، ساموئلز، ۲۰۰۴) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون سرزندگی تحصیلی و دو زیرمقیاس مثبت نگری و جهت گیری آینده و مساله محور در سطح 01/0 وجود داشت. اما با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون زیرمقیاس مهارت های بین فردی در سطح 05/0 تفاوت معناداری وجود نداشت. آموزش انگیزش مبتنی بر جهت گیری هدف روشی کارآمد برای بهبود سرزندگی تحصیلی، مثبت نگری و جهت گیری آیندهمحور و مساله محور است.
ترجمه و اعتباریابی پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۲۳۰-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ترجمه و اعتباریابی پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و اعتباریابی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب در سال 1403 بود. در پژوهش حاضر 250 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه مشارکت داشتند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی (PMS-Cope؛ کایسر و همکاران، 2018) و پرسشنامه مقابله با شرایط استرس زا (CISS؛ اندلر و پارکر، 1990) بود. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی از ساختار سه عاملی این پرسشنامه حمایت کردند. نتایج روایی ملاکی نشان داد که پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی با راهبردهای مقابله ای مسئله محور رابطه مثبت (05/0>P)، و با راهبردهای مقابله ای هیجان محور و اجتنابی رابطه منفی و معنادار داشت (05/0>P). همچنین نتایج پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و (پایایی بازآزمایی) برای پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی 82/0 و (78/0) محاسبه شد؛ همچنین با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی در جامعه ایرانی از روایی و پایایی مطلوب برخوردار است و می تواند به عنوان ابزار پژوهشی در مطالعات روانشناسی و بالینی مورد استفاده قرار داد.
مروری بر پژوهش های نوایِ گفتار عاطفی انجام شده با استفاده از تکنیک پتانسیل وابسته به رویداد و تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی و معرفی پایگاه داده گفتارِ عاطفی زبان فارسی (Persian ESD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوای گفتار ابزارِ انتقال اطلاعات زبانی و عاطفی است که بدون آنها ارتباط کلامیِ مؤثر امکان پذیر نیست. پژوهش حاضر می کوشد با مرور پژوهش های انجام شده در زمینه نوای عاطفی با به کارگیری روش های تصویربرداری عصبی و ثبت سیگنال های مغزی وابسته به رویداد و با توجه به یافته های این پژوهش ها گزارش کند که هنگام پردازش نوای عاطفی کدام مناطق مغز فعال هستند و سازوکار درک نوای عاطفی چگونه است. روش کار: برای دست یابی به این هدف، مطالعاتی که از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۱ در پایگاه های اطلاعاتی معتبر PubMed وGoogle Scholar منتشر شده بودند و بر پایه دو روش نام برده و نیز با استفاده از جملات به عنوان محرک، آزمودنی های سالم را بررسی کرده بودند، انتخاب و به صورت نظام مند مرور شدند. در بخش دوم این نوشتار برای نخستین بار به زبان فارسی مراحل طراحی، ساخت و رواسازی «پایگاه داده گفتارِ عاطفی زبان فارسی (Persian ESD)» شرح داده شده است. یافته ها: فعالیت مغز هنگام پردازش نوای گفتار به منطقه ای خاص در نیمکره راست مغز محدود نمی شود. بلکه در نواحی مشخصی فعالیت همزمان دو نیمکره مشاهده می گردد. پردازش نوای گفتار زبان شناختی و عاطفی سازوکارهای متفاوتی دارند. نتیجه گیری: سازوکار عصبی مغز در هنگام پردازش نوای گفتار به عواملی مانند درجه دشواری تکلیف آزمایش، کیفیت محرک ها و چگونگی طراحی و اجرای آزمایش بستگی دارد. دسترسی به ابزارهای پژوهشی رواسازی شده برای ارزیابی نوای گفتار از ملزومات مطالعه عصب شناختی گفتار عاطفی است.
Bad Condition in Alice Munro’s Selected Works: A Lacanian Socio-Ethical Psychoanalytic Reading(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper illustrated in Alice Munro’s selected works the bad condition in which the characters are trapped as a result of their contexualized mind that is confined to limited interpretation in accordance with the Other’s desire, their mental attachment and dependence to Symbolic Order and what it imposes as the only way to think and live. Lacan’s concept of Beauty encapsulated in “act[ing] in conformity with one’s desires” is thought while reading Munro’s writings. It is a socio-ethical reading of Lacan. It was proved socio-ethical reading in psychoanalysis is quite fruitful; it gives the data that its effect goes from individual to society. Lacan’s notion on Symbolic Order was theoretically analyzed to prove how ethical psychoanalysis helps characters awareness. The bad condition illustrates living in Symbolic Order. The characters found it intolerable since unlike Lacanian ethics and Beauty that helps human to live his life in its full,morality in Symbolic Order works for desire of the Other. Symbolic Order subjects the characters to structure of power; the dominant socio-political power that follows “morality of the master” meaning that it determined society’s conventions. Characters have no role in making their life by their own decisions and in conformity with their Real desire. They turn into passive individuals with victim mentality. Relinquishment of one’s own desire results in feeling of guilt and regret. Hence, while characters stand out from the social orders, they experience a neutral stance in which they come to awareness; this neutrality illustrates Beauty in Lacan.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری هافمن بر اضطراب بیماری، تنظیم هیجان و تاب آوری در زنان مبتلا به اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۱۲۸-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری هافمن بر اضطراب بیماری، تنظیم هیجان و تاب آوری در زنان مبتلا به اضطراب کرونا انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان مبتلا به اضطراب کرونا مراجعه کننده به کلینیک ها و مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1401 بودند که به روش هدفمند 30 نفر انتخاب و به روش تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه اضطراب بیماری سالکووسکیس و همکاران (2002، HAI)، تنظیم هیجان گراس و جان (2003، ERQ) و تاب آوری کانر و دیویدسون (2003، CD-RIS) بود. گروه آزمایش مداخله شناختی رفتاری هافمن و اوتو (2018) در 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای 2 بار و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار spss-26 استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد بین نمره پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اضطراب بیماری، تنظیم هیجان و تاب آوری در گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). بنابراین درمان شناختی رفتاری هافمن بر اضطراب بیماری، تنظیم هیجان و تاب آوری در زنان مبتلا به اضطراب کرونا مؤثر بوده است و این اثربخشی نیز ماندگار بود و در نهایت موجب بهبود اضطراب کرونا می شود.
مدل علّی رابطه سبک های دلبستگی و نوموفوبیا: نقش میانجی سه گانه تاریک شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۲۱۰-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین مدل علّی رابطه سبک های دلبستگی و نوموفوبیا با نقش میانجی سه گانه تاریک شخصیت انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که با روش نمونه گیری در دسترس 250 نفر از آنان انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در پژوهش حاضر فرم کوتاه سه گانه تاریک (SD3؛ جونز و پائولوس، 2014)، مقیاس سبک دلبستگی (AAS؛ هازن و شیور، 1987) و پرسشنامه نوموفوبیا (NMP-Q؛ یلدرام و کوریا، 2015) بود. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار بوده است. همچنین یافته ها نشان داد که سبک دلبستگی ایمن اثر مستقیم منفی بر نوموفوبیا و سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا و سه گانه تاریک ماکیاولی، خودشیفتگی و سایکوپاتی اثر مستقیم مثبت بر نوموفوبیا دارند (01/0P<). از طرفی نتایج نشان داد که سبک های دلبستگی از طریق سه گانه تاریک شخصیت بر نوموفوبیا اثر غیر مستقیم دارند (01/0P<). بنابراین می توان نتیجه گرفت که صفات تاریک شخصیت نقش میانجی در رابطه بین سبک های دلبستگی و نوموفوبیا دارد.
نقش میانجی درد روانی در رابطه بین خودشناسی انسجامی و رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۱۰-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی درد روانی در رابطه بین خودشناسی انسجامی و رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران در نیمسال دوم سال تحصیلی 1403-1402 بودند. 419 نفر به روش دردسترس در این مطالعه مشارکت داشتند و به مقیاس درد روانی اورباخ و میکولینسر (OMMP؛ اورباخ و همکاران، 2003)، مقیاس خودشناسی انسجامی (ISKS؛ قربانی و همکاران، 2008) و پرسشنامه اظهارات مربوط به خودآسیبی (ISAS؛ کلونسکی و گلن، 2009) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج نشان داد که اثرمستقیم خودشناسی انسجامی بر رفتارهای خودآسیب رسان به طور منفی معنادار بود؛ در مقابل درد روانی به طور مثبت بر رفتارهای خودآسیب رسان اثر مستقیم داشت. همچنین نتایج نشان داد که خودشناسی انسجامی به طور منفی بر درد روانی اثر مستقیم داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که درد روانی بین خودشناسی انسجامی و رفتارهای خودآسیب رسان به طور معنادار نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که خودشناسی انسجامی به صورت مستقیم و با میانجی گری درد روانی بر رفتارهای خودآسیب رسان اثر دارد.
اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر تنظیم هیجانات و کاهش رفتارهای پرخطر در نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
137 - 149
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر تنظیم هیجانات و کاهش رفتارهای پرخطر در نوجوانان دختر صورت گرفت است. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بوده است که در آن 30 نفر به عنوان نمونه، به شیوه ی تصادفی از بین دختران نوجوان متوسطه ی 14 تا 18 سال شهر مشهد که با مشکل رفتار پرخطر و اشکال در تنظیم هیجان به مرکز مشاوره ی آموزش وپرورش استان خراسان رضوی رجوع کرده بودند، انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. در این پژوهش از فرم مصاحبه ی بالینی کودک و نوجوان، پرسشنامه ی راهبردهای تنظیم هیجان گراس (ERQ) و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (IARS) استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل در همه ی مؤلفه های رفتارهای پرخطر به غیر از گرایش به خشونت، تفاوت معنادار وجود داشت و میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش به طور معناداری از میانگین نمرات پس آزمون گروه کنترل کمتر بود. همچنین، بین دو گروه آزمایش و کنترل در راهبردهای تنظیم هیجان نیز تفاوت معنادار وجود داشت، به صورتی که در راهبرد ارزیابی مجدد میانگین نمرات گروه آزمایش به طور معناداری از میانگین نمرات گروه کنترل بیشتر بود و در راهبرد سرکوبی میانگین نمرات گروه آزمایش به طور معناداری از میانگین نمرات گروه کنترل کمتر بود. نتیجه گیری: درنتیجه میتوان گفت، طرحواره درمانی هیجانی بر تنظیم هیجانات و کاهش رفتارهای پرخطر در نوجوانان دختر اثرگذار بود.
نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین انعطاف پذیری و شفقت به خود با استفاده آسیب زا از تلفن همراه در جمعیت غیر بالینی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: تلفن های هوشمند به دلیل اندازه کوچک و سهولت در استفاده، به ابزار اصلی برای دسترسی به دنیای آنلاین تبدیل شده اند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه نقش میانجی تنظیم هیجان در ارتباط بین انعطاف پذیری و شفقت به خود با استفاده آسیب زا از تلفن همراه بود. مواد و روش کار: روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. حجم نمونه شامل 266 نفر از دانشجویان در سال 1401-1402 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه استفاده آسیب زا از تلفن همراه، پرسشنامه پذیرش نامه، مقیاس شفقت به خود و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی استفاده شد. درنهایت داده ها با روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: انعطاف پذیری و شفقت به خود (34/.-r= و 36/.-r=،0/01p<) و تنظیم هیجان نیز (40/.-r=) همبستگی منفی معنادار با استفاده آسیب زا از تلفن همراه را نشان دادند. همچنین نتیجه بررسی اثر غیرمستقیم نشان داد که انعطاف پذیری و شفقت به خود می توانند با واسطه گری تنظیم هیجان، استفاده آسیب زا از تلفن همراه را پیش بینی کنند. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان اذعان نمود که انعطاف پذیری، شفقت به خود و تنظیم هیجان نقش مهم و تأثیرگذاری بر استفاده آسیب زا از تلفن همراه دارند. پس می توان نتیجه گرفت که با افزایش انعطاف پذیری روان شناختی و شفقت به خود و کاربرد راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان می توان نرخ ابتلا به این اعتیاد رفتاری را کاهش داد.
مرگ و مرگ اندیشی در شعر معاصر ایران با رویکرد فلسفه و روانشناختی وجودی (مطالعه موردی: نیما یوشیج، احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
469 - 483
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرگ و مرگ اندیشی در شعر معاصر ایران (با رویکرد فلسفه و روانشناختی وجودی) آن در بستر سروده های سه تن از سخنوران برجسته معاصر ایران، یعنی: نیما یوشیج، احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث، زمینه تحقیق را شکل می دهد.
هدف: هدف اصلی از این تحقیق، نمایاندن دیدگاه سه تن از برجسته ترین شاعران سده اخیر ایران درباره موضوع مرگ (و به تبع آن زندگی) براساس دیدگاه یاد شده (اصالت وجود) است.
روش: این تحقیق براساس روش تحلیلی-توصیفی (و بر اساس منابع کتابخانه ای) انجام پذیرفته است.
یافته ها: آنچه از جستجوی انجام شده به دست آمد عبارت از آن است که: سروده های هر سه شاعر جامعه پژوهشی این تحقیق، با رویکرد وجودی و اندیشمندانی چون: ژان پل سارتر، اروین د. یالوم، مارتین هایدگر، بینز وانگر، ویکتور فرانکل و... قابل مطالعه بوده و هر یک از این سه تن بخش هایی از مؤلفه های فلسفه و روانشناسی وجودگرا را فراخوانی می کنند. نیما، اخوان ثالث و شاملو با تأثیر از فضای اجتماعی - سیاسی عصر حاضر به اگزیستانسیالیسم یا همان دیدگاه وجودی در غلطیده اند با این تفاوت که نیما و شاملو گاهی مؤلفه های مثبت و گاه منفی وجودگرایان را در سخنان خود ظهور و بروز داده اما در نهایت در رویارؤیی با مرگ «اصیل» عمل کرده و با اعتقاد به «مرگ آرمانی» از وحشت و دهشت آن رسته اند. اخوان اما با این که او هم زندگی آرمانی را ستوده لیکن به مرگ - در هیچ یک از اشکال آن - روی خوش نشان نداده و معرفت را در شناخت این مسأله ناتوان دیده است.
نتیجه گیری: در بررسی سروده های نیما، شاملو و اخوان ثالث از دلبستگی به زندگی نشانه هایی پررنگ دیده می شود؛ با این حال در خصوص مرگ سخنان این هر سه ادیب معاصر در همه جا یکسان نیست به این معنا که گاهی تحت تأثیر بخشی از دیدگاه وجودی مثل «پرتاب شدگی» انسان به جهان، هدفی برای زندگی و به تبع مرگ قایل نیستند و گاه متأثر از معناگرایی عقیده یاد شده، مرگ آرمانی را ستوده و آن را پایان راه نمی دانند. در این میان، البته، برخورد اصیل با مرگ در شعر نیما و شاملو غالب تر از شعر اخوان ثالث است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با درمان فراشناختی بر نارساکنش وری اجرایی در اختلال وسواسی – جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
589 - 606
حوزههای تخصصی:
زمینه: در مطالعات اخیر، نقص در فرآیندهای شناختی به عنوان یکی از فرضیه های سبب شناختی اختلال وسواسی - جبری مطرح شده است و مداخلات روانشناختی می تواند به بهبود این اختلال کمک کند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش انعطاف پذیری روانشناختی و توانمندی توجه به تجربیات در زمان حال و بدون سوگیری می شود. درمان فراشناختی نیز به شیوه پاسخ گویی فرد به افکار خود و شکل ارتباط با آن ها تأکید دارد. انجام پژوهش مقایسه ای این دو نوع درمان در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری کمتر مورد توجه قرارگرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراشناختی بر نارساکنش وری اجرایی در اختلال وسواسی - جبری انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. تعداد 45 نفر از این بیماران به صورت هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان فراشناختی) و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، آزمون جور کردن کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1993) بود. پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (باخ و بوران، 2008) و درمان فراشناختی (ولز، 2008) در طی هشت جلسه 60 دقیقه ای به ترتیب برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد ولی گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه و نرم افزارSPSS-23 استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه بیانگر اثربخشی هر دو مدل درمانی بر افزایش تعداد طبقات تکمیل شده، افزایش تعداد پاسخ های صحیح و کاهش خطای درجاماندگی بود (05/0 p<). همچنین بر اساس نتایج آزمون تعقیبی توکی، بین دو گروه درمانی در متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری مشاهده شد و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش تعداد طبقات تکمیل شده، افزایش تعداد پاسخ های صحیح و کاهش خطای درجاماندگی شرکت کنندگان به شکل معناداری اثربخشی بیشتری در مقایسه با درمان فراشناختی داشته است. (05/0 p<).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد هر دو نوع درمان مورد استفاده در پژوهش حاضر در بهبود کنش وری اجرایی بیماران وسواسی - جبری مؤثر بودند، اما اثربخشی ACT به شکل معناداری از MCT بیشتر بود.
پیش بینی کیفیت خواب بر اساس جهت گیری مذهبی با نقش میانجی گری تاب آوری و مثبت اندیشی در سربازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
115 - 137
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی کیفیت خواب بر اساس جهت گیری مذهبی با نقش میانجی گری تاب آوری و مثبت اندیشی در سربازان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با استفاده ازمدلیابی روابط ساختاری بود که تعداد 237 سرباز وظیفه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ، پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون، پرسشنامه اینگرام و وینسکی و پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 26 و نرم افزار ایموس نسخه 20 استفاده شد و آزمون فرضیه ها به روش معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته: با توجه به آماره های آزمون و معنی داری بدست آمده (0.05>P)، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ضریب تاثیر کل جهت گیری مذهبی درونی بر کیفیت خواب برابر 307/ 0 است که به صورت تاثیرهای مستقیم و غیرمستقیم با نقش میانجی تاب آوری و مثبت اندیشی می باشد و ضریب تاثیر کل جهت گیری مذهبی بیرونی بر کیفیت خواب برابر 138/ 0 است که به صورت غیرمستقیم با نقش میانجی تاب آوری و مثبت اندیشی می باشد. نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که جهت گیری مذهبی درونی بر کیفیت خواب تاثیر مستقیم مثبت معنی دار دارد و نقش میانجی تاب آوری و مثبت اندیشی باعث افزایش میزان تاثیر جهت گیری مذهبی درونی بر متغیر کیفیت خواب شده است و جهت گیری مذهبی بیرونی با نقش میانجی تاب-آوری و مثبت اندیشی فقط به طور غیر مستقیم بر متغیر کیفیت خواب تاثیر مثبت معنی دار دارد و بنابراین در جهت افزایش کیفیت خواب سربازان باید به تقویت متغیرهای تاب آوری و مثبت اندیشی پرداخت.
بررسی عوامل فرهنگی و روانی-اجتماعی مرتبط با تحکیم بنیان خانواده از منظر کارشناسان دادگستری و انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
165 - 187
حوزههای تخصصی:
از منظر جامعه شناسی، خانواده اساسی ترین نهاد اجتماعی است که در شکل گیری ساختار کلان جامعه و افزایش بهره-وری آن نقش بسزا دارد. میان خانواده و جامعه یک رابطه دو سویه برقرار است و هر کدام بر دیگری تأثیر می گذارد. جامعه شناسان شکل گیری و ساخت شخصیت فرد در خانواده را متأثر از فرهنگ پذیری و جامعه پذیری می دانند و بیان می کنند که «از مهم ترین نتایج جامعه پذیری، ایجاد شخصیّت فردی و الگوهای نسبتاً ثابت فکر، احساس و عمل است که همگی ویژگی های یک فرد محسوب می شوند» (یان. رابرتسون، 1374: 112). از این رو اهمیّت پرداختن به موضوع «تحکیم خانواده» ریشه در اهمیّت نهاد خانواده دارد. نهاد مقدس خانواده، رکن بنیادین اجتماع بشری و محمل فرهنگ های گوناگون است تا آنجا که سعادت و شقاوت امّت ها، مرهون رشادت و ضلالت خانواده می باشد. اولین شرط داشتن جامعه ای سالم و پویا، سلامت و پایداری خانواده است. همه دستاوردهای علمی و هنری بشر در سایه خانواده های سالم و امن پدید آمده است. از این رو اندیشمندان علوم انسانی در رشته های تخصصی خود، با رویکردهای گوناگون، به مسائل خانواده پرداخته اند و عوامل ایجادکننده را از منظر تحلیلی خاص، تبیین نمودند. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل فرهنگی و روانی-اجتماعی مرتبط با تحکیم بنیان خانواده از منظر کارشناسان دادگاه خانواده و مشاوران نیروی انتظامی شهرستان زنجان بود که از طریق پرسشنامه با تکنیک دلفی و مصاحبه عمیق با نمونه گیری نیمه ساختاریافته، و نیز با جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی انجام گرفت. نتایج یافته ها حاکی از آن است که: از نظر کارشناسان عوامل فرهنگی اولویت اول را نسبت به عوامل اجتماعی در تحکیم بنیان خانواده داراست.
اثربخشی آموزه های دینی بر سلامت معنوی دانشجویان
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
85 - 95
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزه های دینی بر سلامت معنوی دانشجویان انجام شد. طرح پژوهش شبه آزمایشی با الگوی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن تشکیل می دادند. تعداد 30 نفر از این دانشجویان با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزه های دینی را طی 15 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. گردآوری داده ها با پرسشنامه بهزیستی معنوی (SWBS) انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد که آموزه های دینی بر افزایش سلامت معنوی دانشجویان مؤثر است. اندازه اثر برای سلامت مذهبی 0.37 و برای سلامت وجودی 0.15 بود. یافته های این پژوهش نشان دهنده آن بود که آموزه های دینی می توانند سلامت مذهبی و وجودی دانشجویان را افزایش دهد و می توان به عنوان یک مداخله اثربخش از آن استفاده کرد.
اثربخشی آموزش مدیریت زمان بر نیازهای خود تعیین گری و جهت گیری زندگی دانش آموزان دختر
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
75 - 88
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مدیریت زمان بر نیازهای خودتعیین گری و جهت گیری زندگی دانش آموزان دختر انجام شد. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. تعداد 30 نفر از دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی شهرستان جغتای در سال تحصیلی 1403-1402 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند. گردآوری داده ها با مقیاس ارضای نیازهای بنیادین عمومی (BNSG-S) و آزمون جهت گیری زندگی (LOT) انجام شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مدیریت زمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. تحلیل کواریانس چندمتغیره نتایج نشان داد که آموزش مدیریت زمان بر نیازهای خودتعیین گری و جهت گیری زندگی دانش آموزان دختر اثر مثبت و معناداری دارد (0.05>P). به نظر می رسد که بهتر است مشاوران مدارس از آموزش مدیریت زمان برای کمک به تحقق نیازهای خودتعیین گری و جهت گیری زندگی استفاده کنند.
دیدگاه کارورزان و دستیاران پزشکی در مورد برگزاری گزارش صبحگاهی به دو روش حضوری و مجازی در دوران پاندمی کووید 19 در دانشگاه علوم پزشکی بابل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بحران ناشی از بیماری همه گیر کووید-19، آموزش در دانشگاه ها را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. بنابراین ایجاد نگاهی نو و کاربردی در فرآیند آموزش ضروری به نظر می رسد. یکی از مهم ترین روش های آموزش در علوم پزشکی گزارش صبحگاهی می باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه برگزاری گزارش صبحگاهی به دو روش حضوری و مجازی از دیدگاه کارورزان و دستیاران پزشکی در دوران پاندمی کووید 19 می باشد.
مواد و روش ها: مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی روی 124 نفر از دانشجویان پزشکی مرکز آموزشی درمانی آیت اله روحانی تابعه دانشگاه علوم پزشکی بابل در سال1400-1401 انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و استخراج شده بر اساس کتابچه استانداردهای آموزش بالینی وزارت متبوع در سه بعد ساختار آموزشی، محتوای آموزشی و ارتقای توانمندی جمع آوری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون های t-test، ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون من- ویتنی و ویلکاکسون استفاده شد.
یافته ها: از دید دانشجویان دوره حضوری در هر سه بعد به صورت معناداری مطلوب تر از دوره مجازی بود. آموزش حضوری نسبت به مجازی، در بعد ساختار آموزشی بیشترین تفاوت را داشته است. کیفیت دوره مجازی از حیث چهار شاخص مورد ارزیابی قرار گرفت و بنابر نتایج، گروه های موردمطالعه در مورد عدم کیفیت مطلوب دوره مجازی اتفاق نظر داشتند.
نتیجه گیری: نتایج حاصله نشان داد که برگزاری گزارش صبحگاهی به روش حضوری نسبت به روش مجازی در هر سه بعد مورد بررسی، مطلوبیت بیشتری داشت. لذا برای مقابله با چالش های آموزشی در مواقع بحران، با تبیین یک برنامه مدون و برنامه ریزی شده من جمله دوره های مجازی، می توان از هرگونه خلاء آموزشی پیش آمده جلوگیری نمود.
ادراک بیماری در افراد مبتلا به بیماریهای مزمن: فراترکیب کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری مزمن تأثیرات طولانیمدتی در زندگی فرد دارد. در طول این مسیر، ادراک فرد از بیماری بهطور مستقیم بر رفتار بیماری و نتایج سلامتی وی اثرگذار است. در این راستا، توجه به این مفهوم و پرداختن به آن از اهمیت ویژهای برخوردار است و هدف از مطالعه حاضر، بررسی ادراک بیماری در افراد مبتلابه بیماریهای مزمن بود. مواد و روشها: مطالعات کیفی منتشرشده درزمینه ادراک بیماری در سالهای 2019 تا 2024 از پایگاههای خارجی Google Scholar، Pubmed، Sciencedirect و پایگاههای داخلی Sid، Noormags، Elmnet و Magiran جمعآوری و بررسی شدند. با مرور متن کامل مقالهها، مواردی که باهدف پژوهش سازگار بود، انتخاب شدند. پس از بررسی عنوان، چکیده، متن و حذف مطالعات تکراری، 29 مطالعه تمام متن به زبان انگلیسی (19 مقاله) و فارسی (10 مقاله) انتخاب شدند و با رویکرد تفسیری مورد تحلیل و مقایسه نهایی قرار گرفتند. یافتهها: در میان مطالعات منتخب دو مقوله 1- ادراک بیماری و عوامل فردی اثرگذار و 2- ادراک بیماری و عوامل فرهنگی-اجتماعی اثرگذار استخراج گردید. مقوله اول، یعنی ادراک بیماری و عوامل فردی اثرگذار، شامل رویارویی باتجربه هیجانات، نیازهای بیمار، کنترلپذیری و پیامدهای بیماری، اثر بیماری بر کیفیت زندگی، باورهای مربوط به علل بیماری، باورهای معنوی مرتبط با بیماری، دوراهیهای اعلام یا پنهان کردن بیماری و عواقب آن، بیماری فرصتی برای رشد، دانش محدود در خصوص بیماری و پیامدهای آن، دیدگاههای مثبت و منفی نسبت به درمان و مکانیسمهای دفاعی در رویارویی با بیماری بود. مقوله دوم، یعنی ادراک بیماری و عوامل فرهنگی- اجتماعی اثرگذار شامل هویت (جنسی، دینی، ملی، فرهنگی و...) در رویارویی با بیماری بود. نتیجهگیری: ادراک بیماری عاملی اثرگذار در تشخیص، پیگیری و تعهد درمانی بیماران است و عوامل فردی و فرهنگی-اجتماعی پیشبرنده نوع نگاه افراد به خود، بیماری، سابقه خانوادگی و هویت است