فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۴۱ تا ۲٬۸۶۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی و مقایسه هوش اجتماعی و هوش هیجانی در دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه مقطع ابتدایی شهر اهواز انجام گردید. مواد و روش ها: جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهر اهواز بود. و نمونه پژوهش شامل80 دانش آموز دختر و پسر (29دختر و 51پسر) که به روش در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرشنامه هوش اجتماعی سیلورا و همکاران(2001)، پرسشنامه هوش هیجانی شوت(MSEIS) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) نشان داد که بین دو گروه، در هوش هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین زیرمقیاس های آن(تنظیم هیجان، ارزیابی هیجان و بهره برداری از هیجان) نیز بین دو گروه دانش آموز یک زبانه و دوزبانه تفاوت معناداری در سطح (05/0≥P ) وجود دارد. از لحاظ هوش اجتماعی نتایج جدول 3 نشان داد بین دو گروه دانش آموز یک زبانه و دوزبانه از لحاظ توانایی هوش اجتماعی تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که میانگین نمره کل هوش هیجانی در دانش آموزان دوزبانه در مقایسه با تک زبانه بیشتر است. همچنین در تمامی مولفه های زیر مجموعه هوش هیجانی کودکان دوزبانه از تک زبانه بهترعمل می کنند اما در خصوص هوش اجتماعی در بین دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه تفاوت معناداری وجود ندارد.
تدوین مدل علّی رفتارهای خود آسیب رسان بر اساس نشخوار فکری مشترک با نقش میانجی عزت نفس در نوجوانان شهر اصفهان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
376 - 386
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تدوین مدل علّی رفتارهای خود آسیب رسان بر اساس نشخوار فکری مشترک با نقش میانجی عزت نفس در نوجوانان شهر اصفهان انجام شده است. طرح پژوهش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. این پژوهش با حضور 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از بین دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 1402-1401 به روش آنلاین انجام شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از سیاهه رفتارهای خود آسیب رسان (ISAS) کلونسکی و گلین (2009)، پرسشنامه نشخوار فکری مشترک (CO-RQ) داویسون و همکاران (2014) و مقیاس عزت نفس (RSEs) روزنبرگ (1989) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین نشخوار فکری مشترک و عزت نفس با رفتارهای خود آسیب رسان همبستگی معناداری وجود دارد (0/01>P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم نشخوار فکری مشترک از طریق نقش میانجی عزت نفس بر رفتارهای خود آسیب رسان دانش آموزان معنادار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/073=RMSEA و 0/05>P-value) و مدل نهایی ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر رفتارهای خود آسیب رسان در بین نوجوانان است.
اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی رایانه محور بر انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ در کودکان مبتلا به صرع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
17 - 30
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مسائل شناختی مهمی در بیماران مبتلا به صرع وجود دارد که می توان به اختلال در کارکردهای اجرایی مانند انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ اشاره کرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی رایانه محور بر انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ در کودکان مصروع انجام شد.
روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به صرع مراجعه کننده به درمانگاه مغز و اعصاب بیمارستان کودکان مفید در سال 1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 کودک واجد شرایط وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شده اند. گروه آزمایش 12 جلسه تحت مداخله برنامه توان بخشی شناختی رایانه محور قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار جمع آوری داده ها آزمون کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1948) و آزمون استروپ (1935) بود. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS20 و آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره، وارسی شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه توان بخشی شناختی رایانه محور باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی (0/001p<) و بازداری پاسخ کودکان مصروع شده است (0/001p<).
نتیجه گیری: برنامه توانبخشی شناختی رایانه محور یکی از روش های موثر بر کارکردهای اجرایی است که باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ کودکان مبتلا به صرع می شود در نتیجه می توان به عنوان روشی جایگزین یا مکمل برای مداخلات معمول در این کودکان استفاده کرد.
تدوین الگوی مشروطی تحصیلی مبتنی بر تجارب زیسته دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
102 - 138
حوزههای تخصصی:
استفاده از روش ها و تکنیک های مختلف در جهت رسیدن به بهترین نتایج و ایجاد هم افزایی بین آن ها می تواند در بسیاری از مسائل راهگشا و کمک کننده باشد. داده کاوی آموزشی یکی از حوزه های نسبتاً جدیدی است که می توان به کمک آن در حل مسائل آموزشی و به ویژه مسائل حوزه سنجش و اندازه گیری اقدام کرد؛ اما قبل از استفاده از این روش ها باید تا حد امکان با آن آشنا شده و مشکلات و معایب و مزایای آن موردبررسی قرار گیرد. در این پژوهش نیز هدف بررسی تکنیک طبقه بندی ماتریس ها نامنفی و چگونگی تعیین تعداد خوشه ها قبل از اجرای مدل است. روش اجرای پژوهش از نوع توصیفی و جامعه موردمطالعه تمامی حاضرین جلسه کنکور رشته علوم ریاضی و فنی در سال 1398 بود که از این تعداد 5000 نفر به صورت تصادفی توسط سازمان سنجش و آموزش کشور انتخاب و در اختیار پژوهشگر قرار گرفت. ابزار پژوهش سؤالات حسابان و هندسه کنکور بود. نتایج این تحلیل نشان داد که در برآورد تعداد خوشه های سؤالات حسابان اختلاف وجود دارد ولی در مورد سؤالات هندسه نتایج تمامی روش ها یکسان بود. با توجه به اختلاف مشاهده شده پیشنهاد می شود که در پژوهش های آتی با کمک شبیه سازی داده به بررسی دقیق-تر این مسئله پرداخته شود.
مقایسه اثربخشی آموزش عاطفی- اجتماعی همکارانه و آموزش ذهن آگاهی در بهبود مهارت های حل مسئله اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
6 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش اجتماعی – عاطفی همکارانه و آموزش ذهن آگاهی بر بهبود مهارت حل مسئله اجتماعی در دانش آموزان دختر پایه اول دوره اول متوسطه شهر زنجان بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر زنجان بود که در سال تحصیلی 96- 95 در مدارس شهر زنجان مشغول به تحصیل بودند. 339 دانش آموز به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و پرسشنامه فرم کوتاه حل مسئله اجتماعی را تکمیل کردند. از بین این دانش آموزان، 45 نفر انتخاب و بطور تصادفی در یک گروه کنترل و دو گروه آزمایشی گمارده شدند. گروه آزمایش اول، 12 جلسه 1.5 ساعته تحت آموزش اجتماعی – عاطفی قرار گرفت و در مورد گروه دوم آزمایش، 8 جلسه 2 ساعته آموزش ذهن آگاهی ارائه شد. سپس دانش آموزان گروه آزمایش و گروه کنترل پرسشنامه حل مسئله اجتماعی را پس از اجرای مداخله و پس از گذشت یک ماه از مداخله تکمیل کردند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری طرح ترکیبی دو راهه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هر دو متغیر مستقل (آموزش اجتماعی – عاطفی همکارانه و آموزش ذهن آگاهی) نمرات جهت گیری مثبت نسبت به مسئله را افزایش و نمرات جهت گیری منفی نسبت به مسئله و سبک اجتنابی حل مسئله را در مقایسه با گروه کنترل کاهش داد، اما تفاوت معنی داری بین آنها وجود نداشت. اجرای متغیرهای مستقل، منجر به تغییر معناداری در مؤلفه حل منطقی مسئله نشد. در رابطه با سبک تکانشی/ بی دقتی، آموزش عاطفی - اجتماعی در مقایسه با گروه کنترل منجر به کاهش معنادار میانگین شد اما آموزش ذهن آگاهی تأثیری بر آن نداشت. نتایج پیگیری نشان داد که اثر متغیرها در طول زمان تداوم داشت. پس می توان نتیجه گرفت که، آموزش ذهن آگاهی و آموزش اجتماعی- عاطفی بر بهبود مهارت حل مسئله اجتماعی اثر داشته است.
عوامل روان شناختی تسهیل کننده بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان: مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
83 - 100
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعیین عوامل روان شناختی تسهیل کننده بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان برای سیاست گذاری های مناسب در جهت شناسایی مشکلات احتمالی و توسعه مداخلات مناسب در بهره مندی بهتر و افزایش موفقیت در پیوند مغز استخوان، بسیار حائز اهمیت است. هدف این مطالعه مرور عوامل روان شناختی تسهیل کننده بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان بود.
روش: در مرور سیستماتیک حاضر از موارد گزارش ترجیحی برای بررسی های سیستماتیک و متاآنالیز (پریزما) و همچنین پیامدهای احتمالی آن برای خطر سوگیری استفاده شد. در همین راستا، اطلاعات موردنیاز از از پایگاه های science Direct, Scopus, PubMed برای انتخاب مقالات لاتین و پایگاه های مقالات فارسی، ISC با محدود کردن سال برای انتخاب مقالات انگلیسی به 2009 تا 2022 و سال های 1390-1401 جهت انتخاب مقاله های فارسی برداشته شدند که بر اساس معیارهای موردنظر محدود شدند. واژه هایی همچون پیوند سلول های بنیادی خون ساز، عوامل روان شناختی، تسهیل کننده، بهبودی مورد جستجو قرار گرفتند. برای ترکیب داده ها از روش سنتز روایتی استفاده شد.
یافته ها: در این مطالعه، کیفیت 37 مقاله تأیید شد و عوامل روان شناختی تأثیرگذار بر بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان شناسایی شدند. پریشانی جسمی، کاهش کیفیت زندگی بیماران، احتمال افزایش علائم اضطراب و افسردگی، از بزرگترین جالش های پیش روی بیماران بود. معنویت ورزی، سواد سلامتی، مداخلات ورزشی و روان شناختی در جهت پذیرش بیماری و افزایش بهزیستی روان شناختی در ارتقای نتایج سلامت روان شناختی و پزشکی تاثیر معنادار دارد.
نتیجه گیری: شناسایی عوامل روان شناختی تأثیرگذار بر بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان از جمله؛ سواد سلامتی، برنامه های ورزشی، خوش بینی، جنسیت، حمایت اجتماعی، سلامت روانی، عوامل سبک زندگی، درک پیوند و پیگیری در تنظیم پروتکل هایی جهت افزایش بهداشت روانی بیماران تحت پیوند موثر هستند.
رابطه اجتناب تجربی با نگرانی از تصویر بدنی در پیش بینی گرایش مثبت به انجام عمل های زیبایی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه جراحی زیبایی گزینه ای است برای بهبود کیفیت زندگی که در تمام دنیا استقبال و گرایش به آن رو به افزایش است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه اجتناب تجربی با نگرانی از تصویر بدنی در پیش بینی نگرش مثبت به انجام عمل های زیبایی در مراجعه کنندگان به پزشکان پوست، مو و زیبایی بود. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مراجعه کنندگان به کلینیک ها و مطب های متخصصین پوست و مو و جراحی های زیبایی و پلاستیک شهر سنندج در سال ۱۴۰۰ بودند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود. تعداد نمونه با استفاده از جدول مورگان ۲۷۲ نفر تعیین شد. ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه اجتناب تجربی (۲۰۱۱)، نگرانی از تصویر بدنی (۲۰۰۵) و گرایش به جراحی زیبایی اعتمادی فرد و امانی (۱۳۹۲) بود. به منظور تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیره به شیوه ی همزمان و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۶ و لیزرل نسخه ۸/۸ استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد بین اجتناب تجربی با نگرانی از تصویر بدن (r=۰/۵۹, p<۰/۰۱) و گرایش مثبت به عمل جراحی زیبایی (r=۰/۲۵, p<۰/۰۱) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین نگرانی از تصویر بدن با گرایش به جراحی زیبایی (r=۰/۴۹, p<۰/۰۱) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. تحلیل داده ها نشان دهنده مناسب بودن شاخص ها بوده و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان داد گرایش مثبت به عمل های جراحی زیبایی، توسط متغیرهای اجتناب تجربی و نگرانی از تصویر بدنی قابل پیش بینی است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود روانشناسان و مشاوران جهت کاهش احتمال گرایش به عمل های جراحی زیبایی، نقش اجتناب تجربی و نگرانی از تصویر بدنی را مورد توجه قرار دهند.
شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر روانشناختی، فرهنگی و اجتماعی بر سلامت جنسی پایدار بر اساس معادلات ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
۳۰۸-۲۹۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه سلامت جنسی و فراهم آوردن زمینه تحقق آن، به یک گفتمان و هدف پایداری در توسعه تبدیل شده است که در اثر معضل های برآمده از شرایط نامطلوب جهانی در این زمینه، به مرکز توجه سیاستمداران، صاحب نظران و پژوهشگران سوق داده شده است. هدف: هدف این پژوهش شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر روانشناختی، فرهنگی و اجتماعی بر سلامت جنسی بر اساس مدل معادلات ساختاری تفسیری بود. روش: این پژوهش به صورت توصیفی - پیمایشی صورت گرفته است که در بخش اول با احصای ابعاد و مؤلفه های مرتبط با سلامت جنسی پایدار و در بخش دوم، ارزیابی و سطح بندی این مؤلفه ها انجام گرفت. در بخش تحلیل محتوا جامعه و محیط پژوهش را کلیه منابع دست اول و دوم شامل کتب، مقاله ها، سایت های تخصصی، اسناد بالادستی، جزوات و نشریه ها تشکیل می دهند که برای مطالعه عوامل توسعه سلامت جنسی مورد توجه محقق بود. در بخش سطح بندی نیز جامعه آماری را کلیه خبرگان حوزه مطالعاتی مرتبط با آموزش بهداشت جنسی، تربیت جنسی، آموزش وپرورش و روانشناسی خانواده تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 16 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده در بخش تحلیل محتوا کاربرگ های تحلیل محتوای منابع دست اول و دوم در راستای اهداف پژوهش و دسته بندی آن ها بود و در بخش سطح بندی و به منظور مشخص نمودن تأثیر علت و معلولی عوامل مستخرج و سطح بندی آن ها، از پرسشنامه ی محقق ساخته ای که بر اساس مدل ISM طراحی شده بود، استفاده گردید و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری و ارائه مدل عوامل توسعه سلامت جنسی پایدار استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد به رسمیت شناختن حقوق جنسی، احترام به حقوق جنسی، آموزش ارزش های فرهنگی و اجتماعی در این زمینه، احترام به تفاوت های فرهنگی ذیل عنوان عوامل فرهنگی و اجتماعی؛ آموزش بیان گرایش های جنسی در دوران کودکی، آموزش مسائل مربوط به رشد و نیازهای نوجوانان، آگاهی بخشی رشد جنسی در دوره نوجوانی، تحکیم هویت جنسی، ایجاد اعتماد به خود، آموزش مسائل باروری سالم ذیل عنوان عوامل روانشناختی دارای اولویت بودند. نتیجه گیری: تحقق سلامت جنسی نیازمند آموزش مداوم از زمان کودکی است که به صورت پایدار انجام گردد و لازمه ی رسیدن به این نوع سلامت آموزش و توانمندی کودکان در حوزه های روانشناختی، فرهنگی و اجتماعی است.
نقش هم آمیزی شناختی و اجتناب تجربه ای در پیش بینی اختلال افسردگی
حوزههای تخصصی:
اختلال افسردگی یکی از اختلال های شایع روانی در جهان است که عوامل روان شناختی زیادی در بروز و شیوع این اختلال نقش مؤثری دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هم آمیزی شناختی و اجتناب تجربه ای در پیش بینی اختلال افسردگی کارکنان شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه موردپژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب بود که در سال های 1400-1399 مشغول به کار بودند. نمونه پژوهش حاضر بر اساس فرمول کوکران 371 نفر به دست آمد، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های اختلال های-روانی (SCL-90)، پرسشنامه آمیختگی شناختی (CFQ) و اجتناب تجربه ای (AAQ) پاسخ دادند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین هم آمیزی شناختی و اختلال افسردگی ضریب همبستگی 0/35 وجود دارد که در سطح (001/0) معنادار می باشد. نتایج دیگر تحلیل داده ها نشان داد که بین اجتناب تجربه ای و اختلال افسردگی ضریب همبستگی 0/32 وجود دارد که در سطح (0/001) معنادار است. به علاوه نتایج تحلیل خطی رگرسیون نشان داد که هم آمیزی شناختی و اجتناب تجربه ای توان پیش بینی اختلال افسردگی را دارند. هم آمیزی شناختی و اجتناب تجربه ای در پیش بینی اختلال افسردگی نقش مؤثری دارند، با توجه به یافته های پژوهش لازم است جهت کاهش اختلال افسردگی، آموزش های انعطاف پذیری روان شناختی و نا هم آمیزی شناختی (گسلش) به کار گرفته شود. در پایان پیشنهاد می شود جهت نتیجه گیری علی، پژوهش هایی به صورت آزمایشی و شبه آزمایشی انجام گیرد.
نقش عملکرد خانواده و احساس تنهایی در پیش بینی گرایش به اعتیاد به اینترنت در بین دختران مقطع متوسطه با والدین شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تعیین نقش عملکرد خانواده و احساس تنهایی در پیش بینی گرایش به اعتیاد به اینترنت در بین دختران مقطع متوسطه با والدین شاغل بود. روش: جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 شهرستان هرسین با والدین شاغل بود که از این جامعه 162 نفر بر اساس جدول کرجسی– مورگان به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1996)، احساس تنهایی نوجوانان راسل، پیلوا و فرگوسن (۱۹۷۸) و عملکرد خانواده اپشتاین، بالدوین و بیشاب (1950) استفاده شد. یافته ها: جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بین عملکرد خانواده با گرایش به اعتیاد به اینترنت رابطه منفی معنادار وجود دارد. همچنین بین احساس تنهایی با گرایش به اعتیاد به اینترنت رابطه مثبت معنادار وجود دارد) 01/0(p< . تحلیل رگرسیون نشان داد که عملکرد خانواده 314/0و احساس تنهایی 348/0 واریانس گرایش به اعتیاد به اینترنت را به طور معناداری پیش بینی نمودند() 01/0(p<. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که متغیرهای عملکرد خانواده و احساس تنهایی در گرایش به اعتیاد به اینترنت نقش تعیین کننده ای دارند.
اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
203 - 212
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین انجام گرفت. پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان دوره ابتدایی دارای خودکنترلی پایین شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش تعداد 26 کودک دارای خودکنترلی پایین با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با روش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش آموزش کارکردهای اجرایی را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکنترلی کودکان (CSQ) (کندال و ویلکاکس، 1979)، پرسشنامه دانش هیجانی (EKQ) (ریفی و همکاران، 2007) و مقیاس همدلی (ES) (جولیف و فارینگتون، 2006) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش کارکردهای اجرایی بر دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین تأثیر معنادار دارد (001/0>p). بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش کارکردهای اجرایی با بهره گیری از فنونی همانند افزایش توجه، تمرکز و دقت، سازماندهی فعالیت ها بازداری پاسخ و کنترل تکانشگری می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت افزایش دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل روابط تکانشگری، تنظیم هیجان و تاب آوری با مولفه های سلامت روان در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
93 - 105
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف تحلیل روابط تکانشگری، تاب آوری و تنظیم هیجان با مولفه های سلامت روان در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی است. نمونه اولیه 508 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 99-1398 بودند که پرسشنامه های خودآسیب زنی، فرم کوتاه پرسشنامه نشانه های روانی، فرم کوتاه مقیاس تکانشگری، مقیاس تنظیم هیجانی، فرم کوتاه مقیاس تاب آوری را تکمیل کردند. براساس نتایج پرسشنامه خودآسیب زنی 295 نفر با حداقل 1 بار سابقه خودآسیب زنی به عنوان نمونه انتخاب شدند. تحلیل داده ها با روش همبستگی کانونی انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای پژوهش با مولفه های سلامت روان شامل اضطراب، افسردگی و جسمانی سازی در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی همبستگی کانونی معنادار داشتند و ضریب همبستگی برابر با 80/0 بود. این همبستگی با تکانشگری و تنظیم هیجان مثبت و با تاب آوری منفی بود (001/0> P). همچنین 64 درصد از تغییرات مولفه های سلامت روان قابل پیش بینی است. بیش ترین وزن کانونی نیز متعلق به تاب آوری(63/0) و افسردگی(62/0-) بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش متغیرهای تکانشگری، تنظیم هیجان و تاب آوری بر روی مولفه های سلامت روان در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی تاثیر می گذارند و از این طریق می توانند موجب بروز رفتارهای خودآسیب زنی شوند. متغیر تاب آوری بیش ترین نقش را در این رابطه ایفا می کند که براین اساس با آموزش تاب آوری به دانشجویان در هنگام ورود به این دوره می توان از رفتارهای خودآسیب زنی و سایر مشکلات سلامت روان پیشگیری کرد.
Self-Compassion in Diabetic Patients: Relationships of Type-D Personality with Psychological Well-Being and Self-Care(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۲ - Serial Number ۱۶, Spring ۲۰۲۳
49 - 66
حوزههای تخصصی:
Objective: This research investigated the mediating role of self-compassion in the relationship of type D personality with psychological well-being and self-care behaviors in patients suffering from type 2 diabetes. Research Method: The statistical population of this research included all patients with type 2 diabetes in the cities of Rasht and Rezvanshahr in 2020-2021. In this descriptive cross-sectional study, 368 patients were selected through purposive consecutive sampling. The participants completed the questionnaire of the summary of diabetes self-care activities (SDSCA), type D personality scale (DS-14), Ryff's scale of psychological well-being (RSPWB), and self-compassion scale – short form (SCS-SF). The data were processed through structural equation modeling (SEM) in AMOS-24. Bootstrapping was carried out by Preacher and Hayes’ (2008) macro to analyze the mediating relationships. Results: According to the bootstrapping analysis, self-compassion plays a significantly mediating role in the relationship of type D personality with psychological well-being and self-care behaviors (in all cases p<0.0001). The coefficient of determination of the final model demonstrated that all exogenous and medicating variables can predict 89% of the psychological well-being changes and 87% of self-care behaviors. Conclusions: Self-compassion can serve as a buffer and reduce the destructive effects of the type D personality on the psychological well-being and self-care behaviors in diabetic patients. Thus, taking measures to train and strengthen self-compassion is essential in the psychological treatment of diabetic patients.
رویکرد فرهنگی در مدل یابی رگه های اختلال شخصیت مرزی در نوجوانان براساس نظریه ذهن: نقش میانجی سبک های حل مسئله(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
83 - 101
حوزههای تخصصی:
مقدمه : این مطالعه با هدف رویکرد فرهنگی در مدل یابی رگه های اختلال شخصیت مرزی در نوجوانان براساس نظریه ذهن: نقش میانجی سبک های حل مسئله انجام گردید. روش : روش پژوهش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان 15 تا 18 ساله مدارس منطقه پنج شهر تهران در سال تحصیلی 1398-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعدد 352 نوجوان دختر و پسر به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه های شخصیت مرزی (BPI) ذهن خوانی از روی تصاویر چشم (RMET) و پرسشنامه سبک های حل مسئله را تکمیل نمودند. داده ها با کمک نرم افزار SPSS و AMOS و با روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد نظریه ذهن بر رگه های اختلال شخصیت مرزی با میانجی گیری سبک های حل مسئله در نوجوانان با ضریب مسیر 0.68، نظریه ذهن بر سبک های حل مسئله با ضریب مسیر0.87 تاثیر گذار است. همچنین سبک های حل مسئله بر رگه های اختلال شخصیت مرزی با ضریب مسیر 0.65 تأثیر دارد. نتیجه گیری : بنابراین می توان با درنظر گرفتن بستر فرهنگی نوجوانان و با آموزش مهارت های حل مسئله، نشانه های آسیب شناختی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را کاهش داد.
ویژگی های روان سنجی شاخص دلبستگی و تغییرپذیری خانواده (FACI8) در جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر وارسی ویژگی های روان سنجی شاخص دلبستگی و تغییرپذیری خانواده (FACI8) مک کوبین و همکاران، در جامعه ی ایرانی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع روانسنجی است. نمونه ی پژوهش حاضر متشکل از 313 نفر از افراد نوجوان و بزرگسال ایرانی در محدوده سنی 13 تا 71 سال بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، از میان کلیه افراد نوجوان و بزرگسال ساکن شهر تهران در سال 1402 انتخاب شدند. نسخه فارسی مقیاس همراه با پرسشنامه های تاب آوری کونور و دیویدسون و تنیدگی ادراک شده کوهن و همکاران اجرا گردید. برای بررسی روایی مقیاس از روش تحلیل عامل تأییدی و روایی هم زمان از طریق محاسبه همبستگی پیرسون استفاده شد و برای بررسی اعتبار (همسانی درونی) آن نیز از روش محاسبه آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. جهت بررسی اعتبار مقیاس (پایایی) نیز از روش آزمون باز-آزمایی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عامل تأییدی حاکی از برازش و مطلوب بودن مدل دوعاملی تغییرپذیری و دلبستگی خانواده، بود. همبستگی های معنادار میان این مقیاس و مقیاس های تاب آوری و تنیدگی ادراک شده نیز روایی هم زمان این مقیاس را تائید می کرد. اعتبار مقیاس با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای عوامل دلبستگی و تغییرپذیری به ترتیب 85/0 و 91/0 و برای کل مقیاس برابر با 87/0 به دست آمد و اعتبار مرکب عوامل در دامنه ی 78/۰ تا 89/۰ و ضریب همبستگی آزمون-بازآزمون ۹/۰ به دست آمد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش شاخص دلبستگی و تغییرپذیری خانواده از روایی و پایایی کافی برخوردار است و می تواند در پژوهش های مرتبط با خانواده مورد استفاده قرار بگیرد.
بررسی نقش انعطاف ناپذیری روانشناختی و باورهای سلامت در سلامتی روانشناختی بیماران قلبی عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دو مولفه اصلی انعطاف ناپذیری روانشناختی، شامل اجتناب تجربی و آمیختگی شناختی، و باورهای بیماری در سلامتی روانشناختی بیماران قلبی عروقی بود. به منظور دستیابی به هدف پژوهش در قالب طرح همبستگی، 300 نفر از بیماران قلبی عروقی مراجعه کننده به مرکز درمانی شهید دکتر قلی پور شهر بوکان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و وارد پژوهش شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه باورهای سلامتی، پرسشنامه پذیرش و عمل، پرسشنامه آمیختگی شناختی و مقیاس سلامت روانشناختی ریف استفاد شد. نتایج به دست آمده نشان داد باورهای سلامتی، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی با همه ابعاد بهزیستی روانشناختی بیماران قلبی عروقی به صورت معناداری (01/0>P) همبسته است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد باورهای مربوط به شدت آسیب و اجتناب تجربی پیش بین پذیرش خود، باورهای مربوط به آسیب پذیری، اجتناب و آمیختگی پیش بینی روابط مثبت با دیگران، باور به آسیب پذیری پیش بین استقلال، باور شدت آسیب و اجتناب پیش بین رشد شخصی و باورهای مربوط به شدت آسیب و اجتناب پیش بین تسلط بر محیط بوده و باور به شدت آسیب و اجتناب پیش بین معنادار نمره کل بهزیستی روانشناختی است. یافته های این مطالعه حاکی از نقش مولفه های انعطاف ناپذیری روانشناختی و باورهای مربوط به سلامتی در سلامتی روانشناختی بیماران قلبی عروقی بوده و می توانند منجر به کاهش سلامتی روانشناختی این بیماران شوند.
بررسی پایایی و اعتبار مقیاس تفکر آینده نگر کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
213 - 236
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: توانایی پیش بینی موقعیت ها و نیازهای آینده که به عنوان شناخت آینده نگر شناخته می شود، مهارت مهمی است که کودکان برای عملکرد و برنامه ریزی موفق روزانه، بایستی در آن رشد کنند. پژهش حاضر با هدف هنجاریابی پرسشنامه تفکر آینده نگر کودکان در شهرک های نطامی شرق تهران صورت گرفته است. این پرسشنامه دارای 44 ماده و در سال 2020 توسط Mahy و Mazachowsky ساخته شده است. روش کار: پژوهش حاضر، از نوع غیر آزمایشی است که در چارچوب یک طرح تحقیق توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش کودکان مهد کودک های شهرک های مسکونی لشگری و کشوری در اصفهان در سال 1400 بود که به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای به حجم 200 نفرانتخاب گردید. اعتبار، پایایی و ساختار پرسشنامه با روش های آماری تحلیل عاملی تائیدی و اکتشافی، آلفای کرونباخ و ضریب باز آزمون در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: در این پژوهش پایایی به روش همسانی درونی برابر 89/. و ضریب بازآزمایی با فاصله سه هفته ای برابر 84/. به دست آمد. در تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی مرتبه دوم، ساختار مقیاس و هر 5 خرده مقیاس آزمون به همراه بارهای عاملی معنادار آن، به تائید رسیدند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد پرسشنامه CFTQ از روایی، پایایی و ساختار مناسبی برخوردار می باشد.
ارائه مدل ساختاری پیش بینی تاب آوری براساس سبک های هویت با میانجیگری ساختار انگیزشی انطباقی در دانشجویان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دیدگاه های روانشناسی رشد مطرح می کنند، دوره نوجوانی و اوان جوانی برای انسجام شخصیت و سازندگی انسان مهم است و یکی از بحرانی ترین دوره هاست؛ از این رو، جوانان نیازمند این هستند که خود را در این دوران مطرح ساخته و در نظام اجتماعی جایگاه خود را بالا ببرد و دست یافتن به هویت پاسخی به نیاز وی داده می شود تا خود را از دیگران مجزا و متمایز سازد. لذا این پژوهش با هدف، ارائه مدل ساختاری پیش بینی تاب آوری براساس سبک های هویت با میانجیگری ساختار انگیزشی انطباقی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران در سال 1398 تشکیل دادند، که از میان آنها، تعداد 400 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003)، سبک های هویت (برزونسکی، 1999) و ساختار انگیزشی (کاکس و کلینگر، 1995) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده شد؛ همچنین به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد سبک های هویت بر تاب آوری با نقش میانجی ساختار انگیزشی انطباقی تاثیر غیرمستقیم دارد. به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که برخی ویژگی های شخصیتی مانند بردباری، بخشندگی، سازگاری، سخت کوشی، کنجکاوی و قاطع بودن در رابطه می تواند به افراد کمک کند تا سطوح سبک های هویت، تاب آوری و ساختار انگیزشی بالاتری را تجربه کنند. نتیجه گیری: بنابراین یافته های این پژوهش از لحاظ نظری و عملی در پرتو روند پژوهشی موجود مورد بحث قرار گرفته اند و پیشنهادهایی در هر دو حوزه نظری و کاربردی ارائه شده است.
مقایسه اثر بخشی بسته طرح واره درمانی مبتنی بر مسائل روانی-اجتماعی بیماران وسواس-جبری با درمان شناختی-رفتاری بر طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال وسواسی-جبری اختلال اضطرابی ناتوان کننده ای است که ویژگی اصلی آن وقوع وسواس ها و اعمال اجباری است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بسته طرح واره درمانی مبتنی بر مسائل روانی–اجتماعی بیماران وسواس- جبری با درمان شناختی-رفتاری بر طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری می باشد. روش پژوهش: مقاله حاضر از روش نیمه آزمایشی، نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری 45 روزه بود. جامعه پژوهش در این مطالعه شامل کلیه مبتلایان به اختلال وسواسی-جبری مراجعه کننده به دو کلینیک روان درمانی در شهر اصفهان بود. 45 نفر برای مطالعه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه طرح واره درمانی مبتنی بر مسائل روانی-اجتماعی (براساس بسته درمانی یانگ، کلیوسکو و ویشار، 2003)، درمان شناختی-رفتاری (استروچ و همکاران، 2007) و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله و 45 روز بعد (مرحله پیگیری) به پرسشنامه های پرسشنامه طرحواره یانگ فرم کوتاه (یانگ، 1994) و پرسشنامه اضطراب (بک، 1989) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر و نرم افزار اس پی اس اس تحلیل شد. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد میانگین طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب در دو گروه آزمایش (طرح واره درمانی و درمان شناختی-رفتاری) و گواه تفاوت معنی داری دارد. علاوه براین، بر اساس نتایج طرح واره درمانی در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری، در کاهش طرحواره های ناسازگاری اولیه (06/33=F؛ 001/0>P) و اضطراب (26/11=F؛ 001/0>P) بیماران اثربخش تر بود. نتیجه گیری: در مقایسه با درمان شناختی–رفتاری، درمان طرح واره درمانی مبتنی بر مسائل روانی–اجتماعی می تواند نقش مؤثری در کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب این بیماران داشته باشد.
مقایسه اثربخشی دوره های آموزشی تحلیل رفتار متقابل (T.A) و مواجهه سازی خیالی و جلوگیری از پاسخ (ERP) بر کاهش اضطراب تحصیلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از عواملی که به عنوان چالش در مدرسه وجود دارد و دانش آموزان با آن مواجه می شوند، اضطراب است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو روش آموزش تحلیل رفتار متقابل (TA)، مواجهه سازی خیالی و جلوگیری از پاسخ (ERP) بر کاهش اضطراب تحصیلی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و در قالب طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری دو ماهه با سه گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه پژوهش را دانش آموزان مقطع دبیرستان شهر تهران تشکیل دادند. نمونه پژوهش 45 نفر از دانش آموزانی بودند که پس از پاسخ به پرسشنامه اضطراب تحصیلی فیلیپس (1978) مبتلا به اضطراب تحصیلی تشخیص داده شدند. دانش آموزان به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه 15 نفری جایگزین شدند. هر کدام از گروه های آزمایش در معرض یکی از روش های مواجهه سازی خیالی و جلوگیری از پاسخ (در پنج جلسه 90 دقیقه ای) و تحلیل رفتار متقابل (در ده جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها به وسیله تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که با توجه به میانگین های تعدیل شده متغیر اضطراب تحصیلی در سه گروه مورد مطالعه و نتایج آزمون تعقیبی LSD، هر دو روش مواجهه سازی خیالی و جلوگیری از پاسخ و تحلیل رفتار متقابل بر کاهش اضطراب تحصیلی دانش آموزان موثر بوده است (33/6=F، 001/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که روش مواجهه سازی خیالی و جلوگیری از پاسخ تاثیر بیشتری در کاهش اضطراب تحصیلی در مقایسه با روش تحلیل رفتار متقابل دارد.