فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۳۶٬۱۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش رابطه بین ابعاد شخصیت و سبک های مقابله با استرس در یک نمونه دانشجویی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه نوع رابطه ابعاد شخصیت شامل نوروزگرایی، برون گرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی با سبک های مقابله مساله مدار، هیجان مدار مثبت و هیجان مدار منفی بود. 378 دانشجو (176 پسر و 202 دختر) از رشته های مختلف دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنی های خواسته شد ""مقیاس شخصیت NEOPI-R"" و ""مقیاس سبک های مقابله تهران"" را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون t، ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که نوروز گرایی، برون گرایی و وظیفه شناسی می توانند تغییرات مربوط به سبک های مقابله مساله مدار و هیجان مدار منفی را پیش بینی کنند؛ تجربه پذیری می تواند تعییرات مربوط به سبک های مقابله مساله دار و هیجان مدار منفی را پیش بینی کند، و همسازی فقط تغییرات مربوط به سبک مقابله هیجان مدار منفی را پیش بینی می کند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که خصیصه های شخصیتی بر راهبردهایی که فرد در مقابله با استرس های زندگی از آنها استفاده می کند تاثیر می گذارند. نتایج و پیامدهای پژوهش در این مقاله تشریح و تبیین خواهند شد.
تأثیر آموزش مهارت های هوش هیجانی بر کاهش تعارض های والد - فرزند در دختران نوجوان شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های هوش هیجانی بر کاهش تعارضات والد - فرزند در دختران نوجوان انجام شد. روش تحقیق تجربی و طرح تحقیق از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. 40 نفر از دختران نوجوان سال اول دبیرستان های دولتی شهر کرمان سال تحصیلی 84-85 از طریق نمونه برداری تصادفی چندمرحله ای انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش هشت جلسه مهارت های هوش هیجانی آموزش داده شد. ابزار سنجش، پرسشنامه تاکتیک های تعارض مورای - اشتراس فرم تعارض با والدین بود. داده ها از طریق آزمون کووراریانس و t مستقل تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های هوش هیجانی به دختران در افزایش مهارت استدلال، کاهش پرخاشگری کلامی و کاهش تعارض های آنان در ارتباط با والدین موثر بوده است. با این که میانگین نمره پرخاشگری فیزیکی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش نشان داد، اما تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.
ابزارهای روان شناختی: پرسشنامه ی هوش هیجانی بار ـ آن
حوزههای تخصصی:
بررسی رضایت زناشویی در سبک های مختلف دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تاثیر سبک های دلبستگی بر میزان رضایت زناشویی زوج ها مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس 356 نفر از دبیران متاهل زن سازمان آموزش و پرورش شهرستان تبریز به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به همراه همسرانشان در این پژوهش شرکت کردند.
برای سنجش متغیر رضایت زناشویی از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و برای تعیین سبک دلبستگی افراد از پرسشنامه «هازن» و «شیور» استفاده شد و نتایج نشان داد بین سبک های مختلف دلبستگی از لحاظ میزان رضایت زناشویی تفاوت وجود دارد. افراد ایمن چه مرد و چه زن رضایت زناشویی بالاتری نسبت به سبک های دیگر دارند و زمانی که هر دو زن و شوهر سبک دلبستگی ایمن دارند رضایت زناشویی بالاتر از زوج هایی است که یکی یا هر دو آنها نا ایمن (اجتنابی یا دوسوگرا) هستند. همچنین نتایج نشان داد زمانی که سبک دلبستگی زن و شوهر متجانس است به عبارتی هر دو ایمن یا هر دو اجتنابی یا هر دو سوگرا هستند رضایت زناشویی آنها بالاتر از زوج هایی است که سبک دلبستگی غیرمتجانس دارند. در میان سبک های مختلف دلبستگی پایین ترین رضایت زناشویی متعلق به زوج هایی بود که یکی از آنها سبک دلبستگی اجتنابی و دیگری سبک دلبستگی دوسوگرا داشت. از دیگر نتایج این پژوهش این بود که مردان نسبت به زنان رضایت زناشویی بالاتری دارند.
بررسی ارتباط ویژگی های شخصیتی (اختلالات شخصیت) و سبک های حل مساله در زندانیان مجرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی ارتباط ویژگی های شخصیتی و سبک های مقابله ای مجرمین است. یافتن پاسخ این مساله که آیا ارتباط هایی بین ویژگی شخصیتی و سبک های مقابله ای افراد مجرم وجود دارد و این که در صورت وجود، کدام یک از ویژگی و سبک های مقابله ای را شامل می شود، از عللی است که پژوهش به قصد دستیابی به آن ها صورت گرفت. روش این پژوهش از نوع توصیفی است که در آن، نمونه ای شامل 50 نفر از مجرمین در زندان تبریز انتخاب و با استفاده از پرسشنامه شخصیتی میلون دو (MCMI-II)، پرسشنامه سبک حل مساله کسیدی و لانگ و پرسشنامه محقق ساخته مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون همبستگی نشان داد که در مجرمین، سبک مقابله ای گرایش با ویژگی های اسکیزوئیدو خودآزارگری ارتباط معکوس دارد. سبک اجتناب با ویژگی وابسته، ارتباط مستقیم و با ویژگی خودشیفته، ارتباط معکوس دارد. سبک اعتماد با ویژگی شخصیتی اجتناب، ارتباط معکوس دارد. سبک خلاقیت با هیچ کدام از ویژگی های شخصیتی همبسته نیست. سبک مهارگری با ویژگی شخصیتی وابسته، ارتباط مستقیم و با سه ویژگی ضداجتماعی، پرخاشگری و منفعل پرخاشگر، ارتباط معکوس دارد. سبک درماندگی با دو ویژگی درمانده و اسکیزوئید ارتباط مستقیم و با سه ویژگی ضداجتماعی، پرخاشگری و اجباری ارتباط معکوس دارد.
تأثیر راهبرد مرورذهنی بر عملکرد حافظه فعال دانش آموزان نارساخوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: تحقیق حاضر بهمنظور بررسی تأثیر راهبرد مرور ذهنی بر عملکرد حافظه فعال دانشآموزان نارساخوان اجرا شد.
روش: در این تحقیق که از نوع کاربردی است و با روش نیمهتجربی به اجرا درآمده است، 15 دانشآموز نارساخوان بهروش نمونهگیری در دسترس و 15 دانشآموز عادی بهروش تصادفی انتخاب شدند. نمونههای انتخاب شده از لحاظ میانگین سنی و پایه تحصیلی با یکدیگر وضعیت مشابهی داشتند. برای جمعآوری دادهها از آزمون WMTB-C که توسط پیکرینگ و گدرکول در سال 2001 تهیه شده است، استفاده شد. راهبرد مرور ذهنی با استفاده از روش آموزش مستقیم در گروه نارساخوان به اجرا درآمد .
یافتهها : عملکرد حافظه فعال دانشآموزان نارساخوان از دانشآموزان عادی ضعیفتر بود.
نتیجهگیری: راهبرد مرور ذهنی تأثیر معنیداری بر عملکرد حافظه فعال دانشآموزان نارساخوان ندارد. "
بررسی مقایسه ای ملاکهای انتخاب همسر داوطلبان ازدواج در بدو و یک سال پس از ازدواج
حوزههای تخصصی:
بررسی نگرش دانش آموزان به تکلیف درسی و ارتباط آن با راهبردهای مدیریت تکالیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف عمده تحقیق تعیین رابطه نگرش دانش آموزان به تکالیف درسی و میزان بهره گیری از راهبر دهای مدیریت تکالیف بود. طرح تحقیق مورد استفاده توصیفی همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان دوره راهنمایی شهر سنندج در سال 1390 بود. در مجموع، چهار مدرسه بر اساس جنسیت دانش آموزان از دو ناحیه آموزش و پرورش سنندج به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند که تعداد 510 دانش آموز را از هر سه پایه تحصیلی در برگرفت. جهت گردآوری داده ها از مقیاس های نگرش به تکالیف درسی و راهبردهای مدیریت تکالیف استفاده شد. نتایج گویای آن بود که مقیاس های مذکور از روایی و پایایی مطلوبی برخوردارند. یافته ها نشان داد که بین متغیر نگرش به تکالیف درسی دانش آموزان با مؤلفه های راهبردهای مدیریت تکالیف همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. دانش آموزانی که نگرش مثبتی به انجام تکالیف داشتند از سطح بالاتری از راهبردهای مدیریت تکالیف برخوردار بودند. دانش آموزان دختر نگرش مثبت تری به تکالیف درسی داشتند و از میانگین نمرات بالاتری نسبت به پسران در بکارگیری راهبردهای مدیریت تکالیف برخوردار بودند. یافته های دیگر بیانگر تفاوت معنادار بین میزان استفاده دانش آموزان از راهبردهای مدیریت تکالیف و نگرش به تکلیف با توجه به پایه تحصیلی آنان بود. دانش آموزان پایه های پایین تر به راهبردهای مدیریتی (مانند: بازخورد معلم در تکالیف و تنظیم فضای انجام تکلیف) توجه بیشتری نسبت به پایه های بالاتر داشتند.
بررسی میزان برخورداری کتاب های فارسی دوره ی ابتدایی از مؤلفه های خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی این تحقیق، بررسی میزان برخورداری کتاب های فارسی دوره ی ابتدایی از مولفه های خلاقیت، بر اساس دید گاه های گیلفورد و بیکاردز است. پس از مشخص کردن مولفه های مورد نظر، از دیدگاه گیلفورد و بیکاردز به عنوان ملاک های تحلیل و تعیین بند هر درس به عنوان واحد تحلیل، با استفاده از تکنیک ویلیام رومی، به تحلیل محتوای متن، پرسش ها و تصاویر پنج کتاب مذکور اقدام شد. نتایج تحلیل نشان داد، که میزان توجه به خلاقیت در کتاب های اول و دوم ابتدایی در حد پایین تر از متوسط (ضریب درگیری پایین تر از 1) و کتاب های سوم، چهارم و پنجم ابتدایی در حد بالا تر از متوسط (ضریب درگیری بالاتراز 1) بود، اما کتب مورد مطالعه از لحاظ توجه به مولفه های خلاقیت، به خصوص در بخش متن درس ها و تصاویر، نیاز به بازنگری واصلاحات اساسی دارند.
بررسی اثر موسیقی درمانی بر کاهش بی قراری در مبتلایان به آلزایمر ساکن در خانه های سالمندان شهرستان شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر موسیقی درمانی بر کاهش بی قراری بیماران آلزایمری و تعیین بهترین روش مداخله از بین چهار روش گوش دادن انفرادی به موسیقی مرجح، گوش دادن گروهی به موسیقی مرجح، گوش دادن گروهی به موسیقی غیرمرجح و آواز خواندن گروهی موسیقی مرجح است.
روش: برای انجام این پژوهش، از میان موارد معرفی شده از طرف سازمان بهزیستی شهریار، 26 آزمودنی با استفاده از ملاک های تشخیصی DSM-IV و آزمون MMSE به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در هر یک از گروه های شاهد (10 نفر) و آزمایشی (16 نفر و در هر یک از زیرگروه ها چهار نفر) قرار گرفتند. مداخله به صورت طرح نیمه تجربی پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد انجام شد و برای تحلیل نتایج پرسشنامه بی قراری کوهن-منسفیلد (که مراقبان پر کرده بودند)، آزمون t مستقل و وابسته به کار رفت. آزمودنی ها به مدت یک ماه، هفته ای پنج روز و هر روز 30 تا 45 دقیقه تحت انواع روش های موسیقی درمانی یاد شده قرار گرفتند.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از تاثیر انواع موسیقی درمانی بر کاهش بی قراری بیماران آلزایمری بود.
تحلیلی بر دیس پراکسیا (نارسایی حرکتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نارسایی حرکتی برای توصیف کودکی بکار می رود که بدون وجود بیماری عصبی و یا مغزی با دشواری در اجرای برخی از حرکت ها روبرو باشد. دامنه این دشواریها بسیار وسیع است و ممکن است از مشکل حرکت روی یک خط راست گرفته تا مشکل نوشتن گسترده شده باشد. این مقاله به بحث پیرامون نارسایی حرکتی و دانش آموزان با نارسایی حرکتی می پردازد. این دانش آموزان در صورت فقدان کمکهای مناسب زیان می بینند. به ویژه بر این نکته تاکید می شود که تشخیص نیازهای این کودکان و سیاستهای حمایتی مناسب برای برآورده ساختن نیازهای دانش آموزان با نارسایی حرکتی ضروری است. این دانش آموزان مانند کودکان اوتیسم دارای نیازهای آموزشی ویژه می باشند، ولی این نیازها کمتر بطور قانونی و یا عرفی برسمیت شناخته می شوند. علت اصلی این مورد اخیر این است که کودکان با نارسایی حرکتی مانند دیگر همسالان خود هستند تنها با این تفاوت که نامرتبند و نمی توانند برخی از فعالیتهای حرکتی و یا آکادمیک خود را سازماندهی کنند. گرچه این دانش آموزان از هوش بهنجار برخوردارند ولی دشواری آنها در یادگیری تحت تاثیر نارسایی حرکتی قرار می گیرد. به همین دلیل نارسایی حرکتی را معلولیت پنهان خوانده اند. شایان ذکر است که اختصاص بودجه برای حمایت از کودکان با نیازهای آموزشی ویژه، گر چه لازم است اما کافی نیست. نیازهای آموزشی ویژه همه دانش آموزان باید به رسمیت شناخته شوند و بطور مناسب برآورده گردند.
شیوه های موثر بر تدریس و یادگیری درس آناتومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: آناتومی از پایه های اساسی دانش پزشکی و آموزش آن برای دانشجویان رشته های مختلف پزشکی، ضروری است. ارتقای کیفیت این درس جز با شناخت دقیق ارکان آن میسر نخواهد بود. این مطالعه با هدف یافتن بهترین شیوه آموزشی و مهم ترین عوامل موثر بر یادگیری آناتومی از دیدگاه دانشجویان انجام شد.
روش ها: این مطالعه توصیفی در دانشجویان مقطع کارشناسی پیوسته رشته های پیراپزشکی ورودی سال های 88-1387 دانشگاه علوم پزشکی بابل به روش سرشماری انجام گرفت. 167 دانشجو به پرسش نامه ها پاسخ داده و وارد مطالعه شدند. پرسش نامه مورد استفاده برای جمع آوری داده ها خودایفا و دارای 15 سئوال در زمینه روش تدریس نظری و عملی، روند ارزشیابی اساتید و فاکتورهای موثر برای ارتقای کیفیت یادگیری دانشجویان مانند فضای فیزیکی کلاس، ساعت تدریس و نحوه چیدمان صندلی بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون و نرم افزار SPSS 18 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: از نظر دانشجویان، مرور مباحث نظری در کلاس عملی، نحوه چیدمان صندلی U شکل در کلاس، برگزاری کلاس های عملی، ارزشیابی پایان دوره به صورت تلفیقی، برگزاری کوئیزهای کلاسی و افزایش ساعت های کلاس عملی، ارتقای روش های تدریس اساتید، برگزاری کلاس های آناتومی در ساعت 8 تا 10 صبح و ارایه جمع بندی مطالب تدریس شده در پایان هر جلسه توسط استاد بر یادگیری درس آناتومی تاثیر مثبت داشت.
نتیجه گیری: با به کارگیری مناسب ابزارهای کمک آموزشی و ارتقای مهارت های تدریس اساتید، می توان گامی موثر در پیشبرد یادگیری دانشجویان در درس آناتومی برداشت.
هوش هیجانی و سازگاری زناشویی در زنان متاهل شاغل آموزش و پرورش
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی رابطه هوش هیجانی با سازگاری زناشویی در زنان متاهل شاغل در آموزش و پرورش تهران، 109 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای از مناطق (5 ،7 ،13) آموزش و پرورش تهران انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه هوش هیجانی بارـ آن (1980) و مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (1971) در طرح مطالعه مقطعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای بررسی داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان داد که بین هوش هیجانی با سازگاری زناشویی رابطه مثبت (42/0=r) وجود دارد. همچنین بین مؤلفه های هوش هیجانی و سازگاری زناشویی نیز رابطه مثبت وجود دارد. براساس نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره به شیوه گام به گام می توان مؤلفه هوش هیجانی خلق کلی و هوش هیجانی بین فردی را به عنوان متغیرهای پیش بین برای سازگاری زناشویی زنان تلقی کرد (43/0=r2). به عبارتی زنانی که توانایی تشخیص و ابراز هیجان های خود و تشخیص هیجان های دیگران را دارند و نیز دارای خصوصیاتی چون خوش بینی، شادکامی، توانایی حل مسئله، کنترل تکانه، خودشکوفایی، استقلال و همدلی هستند، در زندگی زناشویی خود از سازگاری بیشتری برخوردارند.
ساخت و هنجاریابی آزمون هوش چندگانه گاردنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه:پژوهش بر مبنای نظریه هوش چندگانه گاردنر استواراست که براساس آن می توان روش ها و محتوای مواد آموزشی رادر فرایندیاددهی-یادگیری با نوع وسطح هوشی دانشجویان هماهنگ کرد.هدف:پژوهش حاضر به منظور ساخت و هنجاریابی آزمون هوش چندگانه گاردنر انجام گرفته است.روش: نمونه آماری شامل 811 دانشجو در مقطع کارشناسی رشته های مختلف دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در نیم سال دوم سال تحصیلی 90- 1389 است که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای چند مرحله ای انتخاب شده است. ابزار پژوهش براساس نظریه گاردنر و پیشینه پژوهش و در مواردی نیز با استفاده از برخی پرسشنامه های موجود ساخته شد. ضریب اعتبار پرسشنامه با استفاده روش آلفای کرونباخ برای هر یک از انواع هوش بین 663/0 تا 824/0 به دست آمد. روایی سازه پرسشنامه براساس تحلیل مولفه های اصلی با چرخش واریماکس انجام گرفت.یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که 1- پرسشنامه مذکور از روایی و اعتبار قابل قبول برخوردار است.2- آزمون t گروه های مستقل نشان داد که جز در مورد هوش بدنی- جنبشی بین دختران و پسران تفاوت معنی دار وجود ندارد. 3- برای هر یک از انواع هوش گاردنر جدول نرم براساس نمره های هوشبهر انحرافی (100=M ، 15=sd) برای هر دو جنس محاسبه و تنظیم شد.بحث و نتیجه گیری: با استفاده از این ابزار می توان انواع هوش دانشجویان را شناسایی کرد و این امر می تواند آغازی برای برنامه ریزی و تصمیم گیری های آینده در امر تعلیم و تربیت باشد.
"بررسی عوامل موثر بر خشونت مردان نسبت به زنان در استان مازندران "
حوزههای تخصصی:
"خشونت نسبت به زنان در خانواده ، واقعیتی آزار دهنده است . این نوع خشونت ، عرصه زندگی را برای زن و شوهر تنگ می کند و اثرهای گوناگون و قابل توجهی برکودکان و نوجوانان شاهد این خشونت به جای می گذارد. صرف نظر از توجهات جهانی به مساله خشونت نسبت به زنان در خانواده ، آنچه که برا ی جامعه ایرانی دارای حساسیت وافر می باشد این است که خشونت به هر طریقی که در خانواده، تداوم یابد می تواند مهم ترین عامل از هم گسیختگی ساختاری بنیادی ترین بخش جامعه یعنی خانواده باشد.
پژوهش حاضر با توجه به مدل لسول ( ساروخانی 1376 به نقل از کازنو، 1367 ) در صدد پاسخ گویی به پنج سوال اساسی است : الف- ویژگیهای قربانیان خشونت (Whom ) ب- ویژگیهای عاملان خشونت (Who ): ج - شیوه های اعمال خشونت (How ) یعنی خشونت جسمانی، خشونت جنسی، خشونت کلامی، خشونت روانشناختی، خشونت اقتصادی و خشونت اجتماعی. د- علل خشونت علیه زنان (Why ) هـ - پیامد های خشونت علیه زنان ( Effects ). این تحقیق از نظر روش، پیمایشی است و جامعه آماری آن را کلیه زنان متاهل شهری استان مازندران ساکن در شهر های نکا، ساری ، قائمشهر ، بابل، نور و تنکابن تشکیل می دهند.
برای تعیین نمونه از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب استفاده شده است. واحد تحلیل آن فرد می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از تکنیک پرسشنامه استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آماری توصیفی استفاده شده است.
"
رابطه ابعاد کمال گرایی والدین با عزت نفس و خودکارآمدی فرزندان
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق تبیین رابطه کمال گرایی والدین با عزت نفس و خودکارآمدی فرزندان در بین دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز در سال تحصیلی 89 88 است. بدین منظور تعداد 120 نفر از دانش آموزان دختر و 120 نفر از دانش آموزان پسر در دوره متوسطه از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس کمال گرایی فراست، آزمون عزت نفس کوپراسمیت و آزمون خودکارآمدی شرر می باشد. نتایج نشان داد که بین ابعاد کمال گرایی والدین با متغیر عزت نفس در بُعد نظم و ترتیب مادر رابطه مثبت و معنادار و با انتقادات مادروپدر,نگرانی از اشتباهات پدر، تردید نسبت به اعمال پدر و انتقادات پدر رابطه منفی و معنی داری وجود دارد و متغیر خودکارآمدی با ابعاد کمال گرایی والدین در استانداردهای فردی مادر، نظم و ترتیب مادر و پدر رابطه مثبت و معنی داری و با نگرانی از اشتباهات مادرپدر، تردید نسبت به اعمال مادروپدر، انتقادات مادر، رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که مؤلفه تردید نسبت به اعمال پدر می تواند پیش بینی کننده خودکارآمدی و مؤلفه انتظارات پدر از ابعاد متغیر کمال گرایی می تواند پیش بینی کننده عزت نفس باشد. در نتیجه می توان گفت که ابعاد کمال گرایی والدین با عزت نفس و خودکارآمدی فرزندان رابطه منفی و معناداری دارد. در پایان پیشنهاداتی به منظور تکمیل پژوهش های بعدی و استفاده از نتایج این پژوهش ارائه گردید.
تاثیر اضطراب معلمان بر کیفیت تدریس
حوزههای تخصصی:
اهداف: استرس و اضطراب معلمان، بر عملکرد شغلی آنان تاثیرگذار است و به عملکرد ضعیف، غیبت، فرسودگی و افسردگی آنان منجر خواهد شد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر اضطراب معلم بر کیفیت تدریس در کلاس درس انجام شد.
روش ها: این پژوهش توصیفی- علی مقایسه ای روی تمامی معلمان زن و مرد دوره متوسطه شهرستان سبزوار در سال تحصیلی 90-1389 انجام شد. نمونه مورد مطالعه شامل 30 معلم مرد و زن دوره متوسطه و تعداد 300 نفر از دانش آموزان آنها بود. نمونه گیری به صورت تصادفی ساده انجام شد. در مرحله اول معلمان پرسش نامه اضطراب کتل را تکمیل کردند و براساس نمره کل در دو گروه (15 نفر مضطرب و 15 نفر غیرمضطرب) قرار گرفتند. سپس پرسش نامه کیفیت تدریس سراج (2003) توسط 300 نفر از دانش آموزان هر دو گروه از معلمان پاسخ داده شد. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 16 به کمک آمار توصیفی و آزمون های T مستقل و کولموگروف- اسمیرنوف انجام یافت.
یافته ها: بین معلمین مضطرب و غیرمضطرب در نمره کلی کیفیت تدریس تفاوت معنی داری وجود داشت (p=0/003 t=2/95 ، df=268 )، به گونه ای که کیفیت تدریس معلمان غیرمضطرب بیشتر بود.
نتیجه گیری: اضطراب معلم تا حد زیادی بر کیفیت تدریس تاثیرگذار است. در مولفه های روابط بین فردی و انجام تدریس، تفاوت معنی داری بین معلمان مضطرب و غیرمضطرب وجود دارد، اما در مولفه های انجام ارزشیابی و طرح درس، تفاوتی میان معلمان مضطرب و غیرمضطرب مشاهده نمی شود.
معناداری بالینی تغییر در کارآزمایی های بالینی درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در درمان های درد مزمن، معناداری تغییرات درمانی غالباً با به کارگیری روش های معناداری آماری انجام می شود. علیرغم اهمیت این روش ها، استفاده از آنها در تعیین اهمیت تغییرات درمانی با محدودیت های اساسی همراه است. پژوهشگران، با هدف غلبه بر این محدودیت ها، روش های معناداری بالینی را به منظور تعیین اهمیت بالینی تغییرات درمانی، پیشنهاد کرده اند.
روش: از بیماران یک درمانگاه درد، 57 بیمار درد مزمن با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با فاصله 4 هفته، پرسشنامه خودکارآمدی درد، مقیاس های افسردگی، اضطراب، استرس، پرسشنامه چند وجهی درد، پرسشنامه ناتوانی جسمی و فرم کوتاه زمینه یابی سلامت را دو بار کامل کردند. ضرایب همبستگی پیرسون بین نمره های دوبار اجرا محاسبه شد و از آنها برای محاسبه شاخص تغییر پایا در سطح خودکارآمدی درد و شدت افسردگی 11 بیمار درد مزمن که با شیوه رفتار درمانی شناختی مورد درمان قرار گرفته بودند، استفاده شد. معناداری آماری تغییرات درمانی خودکارآمدی درد و افسردگی نیز با استفاده از آزمونt محاسبه شد.
یافته ها: آزمون معناداری آماری حاکی از بهبود معنادار بیماران در سطح خودکارآمدی درد و افسردگی در پایان درمان در مقایسه با قبل از درمان بود. محاسبه شاخص تغییر پایا به عنوان یک شیوه تعیین معناداری بالینی تغییرات درمانی نشان داد که 9 بیمار در متغیر خودکارآمدی و 8 بیمار در متغیر افسردگی به حدی از تغییر که بتوان آن را از نظر بالینی معنی دار دانست، دست یافته اند.
نتیجه گیری: در حالیکه روش های معناداری آماری اطلاعی در مورد پاسخ درمانی تک تک بیماران فراهم نمی آورد، استفاده از روش های معناداری بالینی می تواند نشان دهد که کدام بیمار توانسته است به سطحی از تغییر که بتوان آن را از نظر بالینی معنادار تلقی کرد، دست یافته است.
نقش عوامل شخصیتی بر راهبردهای مقابله ای و تاثیر روش مقابله درمانگری بر عوامل شخصیتی و افسردگی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی ویژگیهای شخصیتی و راههای مقابله ای دانشجویان دختر افسرده و همینطور به مقایسه تاثیر «مقابله درمانگری» با «تنش زدایی تدریجی» می پردازد. 45 دختر دانشجوی افسرده دانشگاههای آزاد اسلامی و پیام نور قم با 40 همتای غیر افسرده (نمره پایینتر از 11 در شکل کوتاه فهرست افسردگی بک) توسط «آزمون 16 عاملی شخصیت کتل» و «پرسشنامه راههای مقابله ای فولکمن – لازاروس» مورد سنجش قرار گرفته و گروه افسرده به طور تصادفی به سه گروه 15 نفره تقسیم شدند. نتایج نشان داد که افسردگی متاثر از عوامل عمقی شخصیت و سپس عوامل سطحی و راههای مقابله ای است. «مقابله درمانگری» به عنوان یک فن ابداعی نه تنها مانند «تنش زدایی تدریجی» افسردگی را کاهش داد، بلکه از میزان اضطراب نیز در حد قابل توجهی کاست، و اثرات خود را از راه تاثیر بر نمرات عوامل بسیار بیشتری از شخصیت اعمال کرد. بواسطه تمرکز «مقابله درمانگری» بر تغییر راهبردهای مقابله ای، این روش درمانگری توانست دو راهبرد مقابله ای موثر در افسردگی را به گونه ای موفقیت آمیز تغییر دهد (کاهش راههای گریز – اجتناب و مسئولیت پذیری) که در مجموع نشان دهنده کارآمدی «مقابله درمانگری» و ارجحیت نسبی آن بر «تنش زدایی تدریجی» در این زمینه است. این پژوهش همچنین مشخص ساخت، که عوامل شخصیتی بالنسبه مشابهی در ساخت اختلالات اضطرابی و افسردگی دخالت دارند