فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۷۲۱ تا ۶٬۷۴۰ مورد از کل ۳۵٬۶۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تبیین نقش واسطه گری تاب آوری در رابطه خودکارآمدی و کیفیت زندگی در بیماران قلبی- عروقی انجام شده است. پژوهش از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل بیماران قلبی- عروقی تحت مراقبت که به روش نمونه گیرى در دسترس انتخاب شدند و نمونه پژوهش حاضر شامل 113 نفر از بیماران قلبی- عروقی بستری در بیمارستان های شهر شیراز می باشد. میزان خودکارآمدی با مقیاس خودکارآمدی بیماران لو و اون (فرم 29 سؤالی)، تاب آوری کانر و دیویدسون و کیفیت زندگی مک نیو ویژه بیماران قلبی (فرم 27 سؤالی) اندازه گیری شد. سپس داده ها با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش (خودکارآمدی، تاب آوری و کیفیت زندگی) رابطه مثبت و معنی دار در سطح 001/0 وجود دارد. همچنین خودکارآمدی پیش بینی کننده بهتری برای کیفیت زندگی بود و تاب آوری نقش واسطه بین خودکارآمدی و کیفیت زندگی را داشته است. توجه به میزان خودکارآمدی، تاب آوری و کیفیت زندگی در بیماران قلبی می تواند تأثیر مهمی بر بهبود و سلامتی آنها داشته باشد و همچنین توجه به تاب آوری بیماران می تواند سبب ایجاد رفتار خودکارآمدانه و بهتر شدن کیفیت زندگی در بیماران قلبی گردد. بنابراین ایجاد مراکز روان درمانی در بیمارستان ها و آموزش به پرستاران برای بیماران ضروری است.
تحول تفکر خلاق در کودکان یک زبانه و دوزبانه زودهنگام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی تحول تفکرخلاق و مؤلفه های آن در کودکان یک زبانه و دوزبانه زود هنگام انجام شد. روش: نمونه پژوهش شامل 260 دانش آموز دختر و پسر (130 دانش آموز دوزبانه زود هنگام آذری فارس و 130 دانش آموز یک زبانه فارس) بود که به صورت در دسترس از مدارس ابتدائی ناحیه دو قم انتخاب شدند. داده ها با استفاده از آزمون تفکر خلاق تورنس (TTCT؛ نسخه تصویری فرم B، 1974) جمع آوری و با آزمون تحلیل واریانس چند راهه و مقایسه زوجی میانگین ها تحلیل شد. یافته ها: براساس یافته ها، جنس، زبان و پایه تحصیلی بر تفکر خلاق و مؤلفه های آن تأثیر معنادار داشتند و موجب روند غیرخطی تحول خلاقیت در بین گروه ها شدند. نتیجه گیری: تعامل جنس، زبان و سن بیشترین تأثیر محسوس را در روند تحولی خلاقیت دارد، به گونه ای که پسرهای دوزبانه در پایه های تحصیلی بالا خلاق تر و دخترهای یک زبانه ضعیف تر از سایر گروه ها عمل کردند.
رابطه سبک های مقابله ای با افسردگی پسران و دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های مقابله ای با افسردگی نوجوانان بود. به این منظور از بین دانش آموزان دبیرستانی شهر لردگان در سال تحصیلی 90-89 با استفاده از روش خوشه ای تعداد 341 دانش آموز (140 پسر و 141 دختر) انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان در این پژوهش به سؤالات پرسشنامه سبک های مقابله ای نوجوانان فرایدنبرگ و لویس، پرسشنامه افسردگی بک، و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی مؤلفین مقاله، پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون معنادار بودن همبستگی و روش تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان افسردگی دختران بیشتر از پسران است. علاوه بر این، بین سبک مقابله مسأله محور با افسردگی در هر دو جنس و بین سبک مقابله هیجان محور با افسردگی دختران همبستگی منفی مشاهده گردید (001/0p <). بین سبک مقابله ناکارآمد با افسردگی شرکت کنندگان نیز همبستگی مثبت یافت گردید (001/0p <). این پژوهش نشان داد که سبک های مقابله ای مسأله محور، هیجان محور و ناکارآمد، توانایی پیش بینی معنادار افسردگی نوجوانان را دارند؛ در نتیجه استفاده از سبک های مقابله مسأله محور و هیجان محور با کاهش و استفاده از سبک مقابله ناکارآمد، با افزایش میزان افسردگی نوجوانان همراه است.
خود و اسکیزوفرنی (مطالعه مورد پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به علت غلبه رویکرهای اثبات گرایانه در روانشناسی، بررسی تجارب فاعلی بیماران مورد غفلت قرار گرفته است، این امر در مورد بیماران اسکیزوفرن برجسته تر است. ما معنای تجربه زیسته و ادراک آنان از خود را نمی دانیم. اخیراً محققان اهمیت کسب اطلاعات اول شخص از بیماران را مورد تأکید قرار داده اند. این پژوهش به منظور فهم تجربه خود در اسکیزوفرنی انجام شده است. این پژوهش یک موردپژوهی کیفی است. از آنجا که هدف این تحقیق بررسی تجربه زیسته مشارکت کننده بود، در این پژوهش از طرح پدیدارشناسی استفاد شد. مشارکت کننده این تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شد. وی مذکر، 36 ساله و مبتلا به اسکیزوفرنی مزمن است. مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمقی با وی انجام گرفته و ثبت شد. منابع بیرونی و پرونده مشارکت کننده نیز مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از روش پدیدارشناسی تفسیری IPA)) استفاده شد. مضامین اصلی به دست آمده، عبارت بود از: زمان بندی و مکان بندی خود، عاملیت کاهش یافته، استعاره خود و بیزاری آینه ای و بدنی. یافته های این تحقیق، نظریه های روانکاوی، روایت و خودگفتگویی را مورد تأیید قرار دادند.
بررسی علل اعتیاد به تلفن هوشمند و رابطه آن با اضطراب و افسردگی
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده هایی که در قرن بیستم زندگی بشر را دگرگون کرده است و همچنان به رشد فزاینده خود ادامه می دهد، تلفن هوشمند است. به طورکلی استفاده از تلفن هوشمند در سرتاسر جهان نقش مهمی را در روابط بازی می کند. از زمانی که استفاده از تلفن های هوشمند رایج شده سوالی که ذهن بسیاری از پژوهشگران را به خود مشغول کرد این بود که آیا استفاده بیش ازحد از تلفن هوشمند می تواند منجر به اعتیاد گردد یا خیر. تشخیص اعتیاد به تلفن هوشمند با استفاده بیش ازحد از آن و اشتغال ذهنی به آن مشخص می شود. در سال های اخیر ادبیات مربوط به اعتیاد به تلفن هوشمند رشد چشمگیری داشته است. بااین وجود رابطه ی آن با طبقه بندی های موجود در آسیب شناسی روانی هنوز به خوبی روشن نشده است. در این پژوهش جهت بررسی مفهوم استفاده مشکل ساز از تلفن های هوشمند و همچنین بررسی علل احتمالی این استفاده مشکل ساز و رابطه آن با اختلالات روانی ازجمله اضطراب و افسردگی، پایگاه های داده معتبر داخلی و خارجی جستجو شده و نتایج مقالات مرتبط غربال شده مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که اضطراب و افسردگی به طور معناداری با اعتیاد به تلفن همراه رابطه دارد. بیشتر مقالات رابطه بین استفاده مشکل ساز از تلفن همراه با افسردگی، اضطراب، استرس حاد و عزت نفس پایین را بررسی کرده بودند. دراین بین، بدون در نظر گرفتن سایر متغیرهای مرتبط، شدت افسردگی همواره با استفاده مشکل ساز از تلفن های هوشمند مرتبط بوده است که نشان دهنده حداقل اندازه اثر متوسط می باشد. اضطراب نیز همواره با استفاده مشکل ساز از تلفن های هوشمند مرتبط بود اما اندازه اثر کوچکی داشت. استرس هم همواره به گونه ای و با اندازه اثر کوچک تا متوسط مرتبط بود. عزت نفس به صورت ناپیوسته و با اندازه اثر کوچک تا متوسط مرتبط بود. با بررسی آماری سایر متغیرهای مرتبط متوجه شدیم که آن ها اندازه اثر کوچک تری دارند .
تاثیرات 2- 212 ، WIN 55 هیپوکامپ پشتی بر یادگیری وابسته به وضعیت اسکوپولامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی اثر 2-212،55WIN، آگونیست گیرنده های کانابینوئیدی، بر یادگیری وابسته به وضعیت القاشده با اسکوپولامین.
روش: در این مطالعه، از روش اجتنابی مهاری (غیرفعال) با مدل Step-down که یک روش پذیرفتهشده در بررسی حافظه درازمدت موش های سوری است، استفاده شد.
یافتهها: تزریق پس از آموزش اسکوپولامین (2،4، میکروگرم/موش) به ناحیه 1CA، باعث کاهش به یادآوری حافظه شد. کاربرد اسکوپولامین پیش از آزمون، به یادآوری حافظه در روز آزمون را به حد طبیعی برگرداند. این پدیده، به عنوان یادگیری وابسته به وضعیت اسکوپولامین شناخته می شود. تزریق داخل هیپوکامپی 2-212،55WIN (5/0، 1 میکروگرم/ موش) پنج دقیقه قبل از آزمون، به یادآوری حافظه را کاهش داد. از طرف دیگر، تزریق داخل هیپوکامپی 2-212،55WIN (1 میکروگرم/ موش) قبل از آزمون (در روز آزمون و 24 ساعت بعد از آموزش)، باعث برگشت حافظه حیواناتی شد که به کار بردن اسکوپولامین (2 میکروگرم/ موش) بعد از آموزش، به یادآوری حافظه آنها را تخریب کرده بود. به علاوه، تزریق مقدار غیرمؤثر اسکوپولامین همراه با مقادیر غیرمؤثر 2-212،55WIN، به صورت سینرژیک، قبل از آزمون، بازگشت حافظه به وسیله اسکوپولامین را افزایش داد.
نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهند که گیرنده های کانابینوئیدی ناحیه 1CA هیپوکامپ پشتی، نقش مهمی در فراموشی القاشده با اسکوپولامین و یادگیری وابسته به وضعیت اسکوپولامین دارند.
هسته ارزشیابی های خود و راه های مقابله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش رگه های هسته ارزشیابی های خود در شیوه مقابله فرد با موقعیت های استرس زا شکل گرفته است. 217 دانشجو (81 مرد، 136 زن) از سه دانشکده دانشگاه آزاد اسلامی انتخاب شدند و به مقیاس های هسته ارزشیابی های خود (CSEs) شامل مقیاس های حرمت خود روزنبرگ، مقیاس خودکارآمدی تعمیم یافته، مقیاس نورزگرایی سیاهه شخصیت آیسنک، مقیاس درونی بودن، افراد قدرتمند و شانس و هم چنین پرسشنامه راه های مقابله (WOCQ) پاسخ دادند. نتایج نشان دادند بین سه رگه حرمت خود، خودکارآمدی تعمیم یافته و مسند مهارگری با مقابله مساله محور و بین نورزگرایی و مقابله هیجان محور همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. جستجوی حمایت اجتماعی نیز با حرمت خود و خودکارآمدی تعمیم یافته همبستگی مثبت داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان دادند که حرمت خود، خودکارآمدی تعمیم یافته و مسند مهارگری، مقابله مساله محور و نورزگرایی، مقابله هیجان محور را به طور معنادار پیش بینی می کنند. افزون بر آن، نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کردند حرمت خود و خودکارآمدی تعمیم یافته، مقابله جستجوی حمایت اجتماعی را به طور معنادار پیش بینی می کنند. با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان به این نتیجه دست یافت که شخصیت در مواجهه افراد با عوامل استرس زای مختلف، روی ارزیابی ها و واکنش های آن ها نسبت به موقعیت های استرس زا و اثربخشی کوشش های مقابله ای تاثیر می گذارد. با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان به این نتیجه دست یافت که هسته ارزشیابی های خود بر شیوه های ارزیابی فرد از موقعیت استرس زا، فراوانی مواجهه با عوامل استرس زا و عوامل استرس زای تجربه شده اثر می گذارد . به نظر می رسد هسته ارزشیابی های خود در تعیین پاسخ های مقابله ای، و رگه ها و مقابله نیز متقابلا در تعیین پیامدها اثرگذار هستند.
گزارش یک مورد اختلالات رفتاری و تغییر شخصیت ناشی از انسفالیت هرپسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انسفالیت با نقایص روانیعصبشناختی همراه است. تغییرات شخصیتی و رفتاری در 60-40 درصد موارد انسفالیت هرپسی دیده میشود. مقالهی حاضر به گزارش یک مورد تغییرات رفتاری و عوارض عصبشناختی به جا مانده از انسفالیت هرپسی بهبود یافته میپردازد.
معرفی مورد: بیمار پسر 17 سالهای است که بعد از ابتلا به انسفالیت هرپسی دچار بیقراری، پرخاشگری، استریوتایپی و رفتارهای تکانشی منجر به افت عملکرد و بستریهای مکرر شده بود که آخرین نوبت بستری و ارایهی گزارش مورد، آبان و آذر 1389 میباشد. در تصویربرداری با رزونانس مغناطیسی (MRI)، آتروفی نواحی فرونتوتمپورال و درالکتروانسفالوگرام امواج شبه تشنجی مشهود بود. بیمار اشکال در عملکرد هوشی و ضعف در یادگیری داشت.
نتیجهگیری: بیمار تابلوی تغییرات شخصیتی و رفتاری و اختلال یادگیری پس از انسفالیت را نشان میدهد. مطالعات پیگیرانه با حجم نمونهی بالاتر میتواند اطلاعات بیشتر از نقایص بعد از انسفالیت در اختیار درمانگران قرار دهد.
رابطه هوش هیجانی مادران با توانایی نظریة ذهن کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیاز به دفع و تخلیه
سنجش رابطه جامعه پذیری در دانشگاه با انگیزش تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی در زوجین بارور و نابارور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ناباروری با مشکلات متعدد جسمی، اقتصادی و روان شناختی همراه است و بر روابط زوجین، رضایت مندی یا دلزدگی زناشویی آنان اثر می گذارد. نقش باورهای ارتباطی نیز در مدیریت این عامل تنش زا و روابط زناشویی اهمیت دارد. این مطالعه به بررسی باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی در زوجین بارور و نابارور می پردازد.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش توصیفی-همبستگی شامل زوجین بارور و ناباروری بود که به کلینیک زنان و مرکز درمان ناباروری نوین مشهد در سال 1391 مراجعه نمودند. با روش نمونه گیری در دسترس، 130 زوج بارور و 130 زوج نابارور بر اساس معیارهای طبی، وارد مطالعه شدند. نمونه ها پرسش نامه های جمعیت شناختی محقق ساخته، دلزدگی زناشویی پاینز و باورهای ارتباطی اپستین و آیدلسون را تکمیل نمودند. داده ها با SPSS نسخه ی 18 و روش های آمار توصیفی، رگرسیون گام به گام، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون های تعقیبی شفه، تحلیل واریانس چندمتغیره و تی مستقل تحلیل شدند.
یافته ها: نمرات تمام ابعاد باورهای ارتباطی در گروه بارور نسبت به نابارور بالاتر است و به غیر از موارد باور به تخریب کنندگی و عدم تغییرپذیری همسر (به ترتیب 28/0=P، 21/0=P) سایر ابعاد در گروه های بارور و نابارور، تفاوت معنی داری داشته اند. در بین ابعاد دلزدگی زناشویی، نمرات ازپاافتادگی روانی در افراد نابارور به طور معنی داری بالاتر است (001/0=P). هر چند که نمرات ازپاافتادگی جسمی در گروه نابارور بالاتر است اما اختلاف معنی داری ندارد و ازپاافتادگی عاطفی در گروه بارور، بیشتر گزارش شده است.
نتیجه گیری: زوجین نابارور نسبت به زوجین بارور از نظر باورهای ارتباطی قوی تر بوده ولی در ابعاد ازپاافتادگی روانی و جسمی، دلزدگی زناشویی بیشتری نسبت به گروه بارور تجربه می کنند.
بررسی تفاوت های جنسیّتی در اثربخشی هدف های پیشرفت و راهبردهای خودتنظیمی در پیشرفت تحصیلی ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش اهداف پیشرفت و راهبردهای خود تنظیمی بر پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان با توجه به نقش جنسیّت بود. 435 دانش آموز (220پسر و 215دختر) پایه اول دبیرستان های شهر یزد با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از دو پرسشنامه اهداف پیشرفت و راهبردهای خودتنظیمی استفاده شد. پیشرفت تحصیلی ریاضی با نمره پایان سال درس ریاضی آن ها سنجیده شد. یافته ها نشان داد که دختران دارای اهداف گرایش به تسلط و پسران دارای اهداف گرایش به عملکرد بیشتری بودند. تأثیر اهداف اجتناب از تسلط تنها در الگوی پسران معنادار و ضریب مسیر اهداف اجتناب از عملکرد بر راهبردهای انگیزشی و پیشرفت تحصیلی غیرمعنادار به دست آمد و تنها اثر مستقیم متغیری که بر پیشرفت تحصیلی ریاضی معنادار به دست آمد راهبردهای انگیزشی بودند.
رتبه بندی رویدادهای استرس زا و ارتباط آن با اختلالهای روانی در جمعیت عمومی زاهدان
حوزههای تخصصی:
اقتصاد بهداشت و سالمندی
حوزههای تخصصی:
الگوی پیشنهادی برنامه درسی تربیت اجتماعی اسلامی در دوره متوسطه: رویکردی هنجارین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارائه الگوی پیشنهادی برنامه درسی تربیت اجتماعی اسلامی در دوره متوسطه می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش هنجاری و نیز تحلیل و استنتاج منطقی بهره گرفته شد. بررسی نسبت مفاهیم مربوط به کاربرد عملی روش شناسی هنجاری با برنامه درسی موضوع محور جاری به درک ضرورت تغییر در جهت گیری های ارزشی موجود در تربیت اجتماعی کمک می کند.یافته های به دست آمده حاکی از آن است که موضوع محوری در برنامه درسی نمی تواند پاسخگوی ابعاد هنجارین هدف های کلان، مبانی اعتقادی و ارزش های تعاملات اجتماعی باشد و قادر به مواجهه با آسیب های تربیت اجتماعی در دانش آموزان نیست. لذا، الگوی برنامه درسی تربیت اجتماعی اسلامی در دوره متوسطه به منظور مقابله با نارسائی های الگوی موضوع محور پیشنهاد شد. شناخت و نیل به شایستگی های اجتماعی در ابعاد تحقق هدف های کلی توسعه بین الاذهان، حوزه عمومی و تثبیت هویت اجتماعی و فرهنگی دانش آموزان بر اساس آموزه های اسلامی و بومی همراه با زمینه سازی ایجاد تحول اجتماعی و فرهنگی از مهم ترین نیازهای تربیت اجتماعی امروز هستند که از طریق الگوهای برنامه درسی مبتنی بر جامعه به نحو مؤثرتری قابل دستیابی می باشند.