فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۵٬۴۰۱ تا ۲۵٬۴۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی تئوری انتخاب بر وسواس فکری - عملی و نشخوار ذهنی در دوره بیماری کرونا ویروس در زنان خانه دار شهر همدان انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، گروه برابر بود. جامعه آماری پژوهش را همه مبتلایان به وسواس فکری - عملی و نشخوار ذهنی در دوره بیماری کرونا ویروس تشکیل داد. روش نمونه گیری در دسترس بود. جهت انتخاب تعداد نفرات نمونه، پس از اجرای پرسشنامه وسواس فکری - عملی و نشخوار ذهنی در مورد زنان و غربال کردن 40 نفر از زنانی که در آزمون وسواس زیر 15 و در آزمون نشخوار نمره زیر 44 کسب کرده بودند به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل جایگزین، گروه آزمایش (هشت جلسه گروهی، به مدت 8 هفته و یک جلسه یک 90 دقیقه ای) تحت جلسه های آموزش گروهی تئوری انتخاب قرار گرفتند اما این آموزش برای گروه کنترل اجرا نشد. سپس از هر دو گروه به وسیله پرسشنامه های مذکور پس آزمون به عمل آمد. ابزار پژوهش شامل آموزش گروهی برنامه تئوری انتخاب و دو پرسشنامه استاندارد وسواس فکری هاجسون و راچمن (1997) و نشخوار ذهنی نولن هوکسما، مارو و فریدریکسون (1991) بود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و بررسی فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شد. تحلیل نتایج نشان داد مداخله آموزش تئوری انتخاب باعث می شود میانگین نشخوار ذهنی زنان خانه دار کاهش معناداری پیدا کند همچنین مداخله آموزش تئوری انتخاب تأثیری بر وسواس زنان خانه دار نداشته و تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل ایجاد نکرده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمان مبتنی بر تئوری انتخاب، می تواند به عنوان یک مداخله اثربخش بر کاهش نشخوار ذهنی به کار رود.
پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین دارای مشکلات زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از پیامدهای مشکلات زناشویی، طلاق عاطفی است و بر اساس آن هدف این پژوهش پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین دارای مشکلات زناشویی بود. روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود که جامعه آماری آن زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان بابل به تعداد 436 نفر (218 زوج) بودند. نمونه پژوهش بر اساس جدول کرجسی و مورگان 204 نفر (102 زوج) برآورد که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس طلاق عاطفی (گاتمن، 1994) و مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1994) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که کل طرحواره ناسازگار اولیه و سه طرحواره شامل بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی با طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0˂P)، اما دو طرحواره شامل خودگردانی مختل و محدودیت های مختل با طلاق عاطفی در آنان رابطه معناداری نداشتند (05/0P>). یافته های دیگر نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه به طورمعناداری توانستند 8/36 درصد از تغییرات طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی و سه طرحواره بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی به طورمعناداری توانستند 5/88 درصد از تغییرات طلاق عاطفی در آنان را پیش بینی کنند (001/0˂P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر، برنامه ریزی توسط درمانگران و متخصصان سلامت برای کاهش طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی از طریق کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه به ویژه سه طرحواره بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی ضروری است.
اثربخشی ریواستیگمین در کاهش نشانه های حرکت پریشی دیررس در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی داروی ریواستیگمین بر کاهش نشانه های حرکت پریشی دیررس (دیسکینزی تاردیو) در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای دریافت کننده داروهای ضدروان پریشی بود. روش : 40 بیمار مرد مبتلا به اسکیزوفرنیا با نشانه های حرکت پریشی دیررس (بر اساس ملاک های DSM-IV-TR ) که در مرکز روانپزشکی رازی بستری شده بودند و در یک ماه پیش از مطالعه از نظر روانی در شرایط پایداری به سر می بردند، با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه 20 نفری تقسیم شدند و یک گروه دارونما و گروه دیگر ریواستیگمین دریافت کردند. در آغاز بررسی و همچنین پس از سپری شدن هشت هفته، نشانه های حرکتی بیماران با مقیاس حرکات غیرارادی نابهنجار ( AIMS ) بررسی شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس صورت گرفت. یافته ها : یافته ها نشان داد میان نمره های پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0 p< ). نتیجه گیری : ریواستیگمین بر کاهش نشانه های حرکت پریشی دیررس در بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنیا مؤثر است.
ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس سلامت اجتماعی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: سلامت اجتماعی شهری به عنوان شرایط سالم جامعه یکی از شاخص های رفاه و پویایی جوامع محسوب می گردد. جهت ارتقاء سلامت اجتماعی شهری نیاز است که با توجه به شرایط هر جامعه شاخص منحصر به فردی پیشنهاد شود. در ایران هم چند شاخص برای ارتقاء سلامت اجتماعی طراحی شده است که در برنامه ریزی های مدیریت شهری مورد توجه قرار می گیرد ولی تاکنون مقیاسی برای سنجش وضعیت سلامت اجتماعی شهری ارائه نشده است . هدف: هدف از پژوهش حاضر ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس سلامت اجتماعی شهری بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری کلیه شهروندان شهر تهران بودند، حجم نمونه 562 نفر از ساکنین شهر تهران بودند که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . داده ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی تحلیل گردید. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر 6 عامل انسجام اجتماعی شهری، حقوق شهروندی، عدالت شهری، دلبستگی شهری، هویت شهری و پایداری شهری برای سلامت اجتماعی شهری بود. میزان قابلیت اعتماد کل مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ در اجرای اولیه 0/89 و در اجرای نهایی 0/91 به دست آمد که نشان دهنده قابلیت اعتماد مطلوب مقیاس است. همچنین مقیاس از درستی محتوایی و عاملی مناسبی برخوردار بود. نتیجه گیری: مقیاس سلامت اجتماعی شهری در اعتبار یابی اولیه از درستی و قابلیت اعتماد مطلوبی برخوردار است و می توان از آن به عنوان یک ابزار معتبر برای سنجش سلامت اجتماعی شهری استفاده کرد.
بررسی رابطه ی بین رفتارهای پرخطر و فضای مجازی با کیفیت زندگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
107 - 119
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی رابطه ی بین رفتارهای پرخطر و فضای مجازی با کیفیت زندگی در دختران و پسران پایه دهم شهرستان بوکان در سال تحصیلی 97-96 بود. روش: پژوهش از لحاظ هدف کاربردی واز لحاظ گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه دهم شهرستان بوکان بودند. در مجموع 400 نفر دانش آموز (170 نفر پسر و 230 نفر دختر) پایه دهم به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعیین گردید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای پرخطر محمدخانی، پرسشنامه فضای مجازی پورغلامی و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. روش تجزیه و تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره بود. یافته ها: نتایج نشان داد که بین رفتارهای پرخطر و ابعاد فضای مجازی با کیفیت زندگی دانش آموزان پایه دهم رابطه معکوس و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که از بین رفتارهای پرخطر، مصرف مشروبات الکلی با بیش ترین واریانس و ارتباط با جنس مخالف، کمترین واریانس و همچنین از بین ابعاد فضای مجازی، تعارض ارزش ها با بیش ترین واریانس و انزوای اجتماعی با کمترین واریانس تغییرات کیفیت زندگی را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: بنابراین، ناسازگاری با تغییرات تکنولوژیکی و مشکلات ارتباط عاطفی با والدین باعث افزایش رفتارهای پرخطر از قبیل: مصرف مشروبات الکلی و ارتباط جنسی نامشروع می شود و این رفتارها به نوبه خود کاهش کیفیت زندگی و افزایش انزوای اجتماعی در پی حواهد داشت.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) در کاهش تکانشگری کلی، شناختی، حرکتی و بی برنامگی بیماران وابسته به مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
99-122
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( ACT ) در کاهش تکانشگری کلی، شناختی، حرکتی و بی برنامگی در بیماران وابسته به مت آمفتامین بود. روش: در مطالعه حاضر از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. سه نفر از بیماران مرد وابسته به مت آمفتامین که به اداره بهزیستی تکاب و مرکز ترک اعتیاد این شهرستان مراجعه کرده بودند از طریق مصاحبه تشخیصی و مصاحبه بالینی ساختاریافته و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از ابزارهای پژوهش مانند مصاحبه بالینی ساختاریافته، پرسش نامه ویژگی های جمعیت شناختی، آزمایش ادرار، مقیاس تکانشگری بارت و پروتکل انفرادی ACT برای افراد سوء مصرف کننده مواد استفاده شد. نتایج به دست آمده به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا ( RCI )، فرمول درصد بهبودی، بهبود بالینی معنادار و سنجش عملیاتی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: داده های به دست آمده نشان دادکاهش تکانشگری کلی و خرده مقیاس های آن در بیماران از لحاظ آماری، بالینی و سنجش عملیاتی معنادار است. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( ACT ) در کاهش شدت تکانشگری کلی، شناختی، حرکتی و بی برنامگی در بیماران وابسته به مت آمفتامین موثر است.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی- شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی افراد مبتلا به پرخوری عصبی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
109 - 118
حوزههای تخصصی:
رابطه بین طبقه اجتماعی - اقتصادی و گرایش به رقابت طلبی برای دستیابی به منابع در مردان میانسال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه گرایش به رقابت طلبی مردان میانسال متعلق به دو طبقه اجتماعی_ اقتصادی بالا و پایین در یک موقعیت تصمیم گیری اقتصادی بود. همین طور نقش حس قدرت در رابطه میان ادراک ذهنی طبقه اجتماعی و رقابت طلبی افراد نیز مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه علی_مقایسه ای، 180 مرد در بازه سنی 30 تا 60 سال با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه نمونه افراد دارای طبقه اجتماعی_ اقتصادی بالا و پایین قرار گرفتند. در این پژوهش از مقیاس طبقه اجتماعی ذهنی، پرسشنامه حس قدرت و یک سوال در مورد یک موقعیت تصمیم گیری استفاده شد. یافته ها: طبق نتایج افراد گروه طبقه اجتماعی_ اقتصادی بالا حس قدرت و رقابت طلبی بیشتری را نسبت به افراد گروه طبقه اجتماعی_ اقتصادی پایین نشان دادند. در گروه نمونه افراد دارای طبقه اجتماعی_ اقتصادی پایین، در مدلی که ارائه شد ادراک ذهنی افراد از طبقه اجتماعی خود، نگرش آنها به رقابت طلبی را پیش بینی کرد. به علاوه، در طبقه اجتماعی_ اقتصادی پایین، حس قدرت، در رابطه بین ادراک ذهنی و نگرش به رقابت طلبی به عنوان متغیر میانجی میزان پیش بینی پذیری رقابت طلبی بر اساس ادراک ذهنی طبقه اجتماعی را افزایش داد. در حالی که چنین روابط معناداری در متغیرهای گروه نمونه با طبقه ی اجتماعی_ اقتصادی بالا مشاهده نشد. نتیجه گیری: یافته ها تقویت کننده این فرضیه اند که افراد با طبقه اجتماعی_ اقتصادی بالاتر حس قدرت و رقابت طلبی بیشتری دارند. همچنین رابطه بین متغیرهای ادراک ذهنی طبقه اجتماعی، حس قدرت و رقابت طلبی در دو گروه با طبقه اجتماعی_ اقتصادی بالا و پایین متفاوت می باشند.
بررسی مقایسه ای حُسن ظن در متون دینی با خوش بینی در روان شناسی با تأکید بر صحیفه سجادیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
149-162
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: روان شناسیِ مثبت نگر از شاخه های مهم روان شناسی است که در آن به جنبه های مثبت روانی انسان مانند بهباشی، شادکامی و تجربه های غرقگی پرداخته می شود. خوش بینی نیز از این دسته است و بسیاری از پژوهش هایی که درباره خوش بینی انجام گرفته است نشان می دهد که افراد خوش بین در متغیّرهای روان شناختی وضعیت بهتری نسبت به دیگران دارند که این خود شاخصی از سلامت روان شناختی است. شاید بتوان گفت نزدیک ترین مفهوم متناظر با خوش بینی در متون دینی «حُسن ظن» است که معنای لغوی آن «خوش گمانی» است. هدف از این پژوهش بررسی حُسن ظن به عنوان شاخص سلامت روان شناختی از منظر صحیفه سجادیه و تبیین تفاوت آن با خوش بینی بود. روش کار: مطالعه حاضر پژوهشی تحلیلی -تفسیری از نوع مطالعات کتابخانه ای است که با مراجعه به آیات قرآن و روایات دیگرِ معصومان با تأکید بر صحیفه سجادیه و بررسی تطبیقی آن با یافته های روان شناسی صورت گرفته است. یافته ها: حُسن ظن در صحیفه سجادیه مفهومی پربسامد است. برخلاف خوش بینی در روان شناسی که در دو حوزه فردی و انسان ها نسبت به یکدیگر مفهوم می یابد، حُسن ظن در صحیفه سجادیه در دو حوزه خدا و انسان ها مد نظر قرار می گیرد. نتیجه گیری: مهم ترین وجوه نوآوری این پژوهش بررسی مفهوم حُسن ظن در تمامی دعاهای صحیفه سجادیه و نیز استفاده تحلیلی از آیات قرآن و روایات جهت نشان دادن تأثیر حسن ظن بر سلامت روان شناختی بود. نتایج این مطالعه نشان می دهد که حسن ظن به خداوند و انسان ها می تواند موجب ایجاد آرامش روحی، کاهش غم و اندوه و ارتباط بهتر با دیگران شود. این ویژگی ها به نوبه خود سلامت روان شناختی را در پی دارد. با وجود برخی اشتراکات، دو مفهوم حسن ظن و خوش بینی تفاوت هایی نیز دارند. تفاوت عمده این است که در منابع دینی تأکید می شود که باید به طور کامل به خداوند حسن ظن داشت؛ درحالی که چنین نگاهی در روان شناسی درباره خوش بینی علمی نیست. درمجموع، با عنایت به تفاوت هایی که بین این دو مفهوم وجود دارد، می توان گفت مفهوم حسن ظن گستره و عمق فزون تری در مقایسه با خوش بینی دارد.
رابطه ساختاری صفات درخودمانده گونه و صفات اسکیزوتایپی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه صفات درخودمانده گونه و صفات اسکیزوتایپی بود. روش : 184 دانش آموز عادی شهر ری با دامنه 19-16 سال به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به نسخه فارسی مقیاس درخودماندگی بهر بزرگسال ( AQ ) و پرسش نامه شخصیت اسکیزوتایپی ( SPQ ) پاسخ دادند. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادله ساختاری تحلیل شدند. یافته ها : میان نمره کلی AQ و SPQ و میان برخی از خرده مقیاس های این دو مقیاس با یکدیگر همبستگی وجود داشت. یافته های SEM نشان داد رابطه ساختاری قدرت مندی میان صفات اسکیزوتایپی و صفات درخودمانده گونه وجود دارد (05/0≥ p ، 91/0= r ) و در این میان اسکیزوتایپی منفی (91/0= r ) و خرده مقیاس «ارتباط» از بهر درخودماندگی (61/0= r )، در مقایسه با سایر خرده مقیاس ها نقش مهم تری ایفا کردند. بدین معنی که صفات در خودمانده گونه و صفات اسکیزوتایپی در بُعد میان فردی و ارتباط هم پوشی داشتند. اسکیزوتایپی آشفته نیز با خرده مقیاس «ارتباط» از بهر درخودماندگی رابطه مثبت داشت. نتیجه گیری : صفات درخودمانده گونه رابطه ساختاری قدرت مندی با صفات اسکیزوتایپی و هم چنین همبستگی مثبت با اسکیزوتایپی مثبت، منفی و آشفته داشت. با توجه به تشابه قابل توجه در نشانه های این دو طیف، به ویژه در حوزه میان فردی، پیشنهاد می شود برای تمایز تشخیصی میان دو دسته اختلال، ملاک های دقیق و روشن در نظر گرفته شود.
اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر سلامت روان دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر سلامت روان دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری ویژه انجام شد. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود . جامعه آماری شامل همه دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ویژه شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 بود که از بین آن ها 30 دانش آموز در محدوده سنی 8 تا 12 سال به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. از پرسش نامه سلامت عمومی ( GHQ ) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. درمان مبتنی بر رویکر دوانلو روی گروه آزمایش به صورت انفرادی، هفته ای 2 بار در 12 جلسه 60 دقیقه ای اجرا شد. پردازش داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس یک متغیره) انجام شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که پس از کنترل نمرات پیش آزمون بین 2 گروه آزمایش و گواه در متغیر سلامت روانی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 P< ). براساس این یافته ها می توان گفت در جریان روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت، درمانگر با فراهم نمودن تجربه عمیق هیجانی باعث بهبود سلامت روانی این کودکان می شود.
مقایسه کمال گرایی و منبع کنترل سلامت در بیماران وسواسی و افسرده
حوزههای تخصصی:
بر طبق مدل زیستی، روانی و اجتماعی عوامل روان شناختی نقش مهمی در تعیین وضعیت سلامت افراد دارند. هدف پژوهش حاضر مقایسه کمال گرایی و منبع کنترل سلامت در بیماران وسواسی و افسرده بود. طرح پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. بدین منظور تعداد 60 بیمار وسواسی- اجباری و 60 بیمار افسرده به صورت در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه های مقیاس کمال گرایی چندبعدی فراست و مقیاس چندوجهی منبع کنترل سلامت را تکمیل نمودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) و آزمون تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که بیماران وسواسی از کمال گرایی (و ابعاد آن یعنی نگرانی در خصوص اشتباهات، انتظارات والدین، تردید در مورد کارها، معیارهای فردی، انتقادگری والدین، تمایل به نظم و سازماندهی) و از منبع کنترل سلامت درونی، منبع کنترل سلامت مربوط به افراد مؤثر و منبع کنترل سلامت مربوط به شانس بالاتری نسبت به بیماران افسرده برخوردارند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که ویژگی های روانی بیماران وسواسی باعث می شود که از کمال گرایی بالاتر، ناگویی هیجانی بیشتر و همچنین از منبع کنترل سلامت بهتری نسبت به افراد افسرده برخوردار باشند.
ساخت و رواسازی مقیاس ایرانی سنجش رویکرد یادگیری مادام العمر در بین دانشجویان علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
تأثیر آموزش به شیوه افسانه زدایی علمی بر تفکّر انتقادی تحلیلی دانش آموزان با توجه به اهداف پیشرفت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
۲۲۰-۲۳۲
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پرورش تفکر انتقادی تحلیلی دانش آموزان از اهداف پژوهشی مهم تلقی می شود، بنابراین جستجوی روش های نوین پرورش تفکر انتقادی تحلیلی و آزمودن آنها به امید یافتن روش های کارآمدتر، از مدت ها پیش مورد توجه پژوهشگران و روان شناسان تربیتی بوده است. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش به شیوه افسانه زدایی علمی بر تحول تفکر انتقادی دانش آموزان با توجه به نقش اهداف پیشرفت اجتماعی بود. روش: روش این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بوده است. نمونه مورد مطالعه شامل 65 دانش آموز دختر پایه هشتم متوسطه دوره اول شهر تهران در سال تحصیلی 96–1395 بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به طور تصادفی در یکی از دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. پرسش نامه جهت گیری اهداف پیشرفت اجتماعی آلن (2003) و آزمون تفکر انتقادی کُرنل (1985) به عنوان پیش آزمون توسط گروه ها تکمیل شد. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 10 جلسه برنامه «تفکر و سبک زندگی» را با شیوه افسانه زدایی علمی دریافت کردند. همچنین جداسازی دانش آموزان حائز جهت گیری اهداف پیشرفت اجتماعی بالا و پایین از طریق پرسش نامه اهداف اجتماعی انجام شد. در پایان از گروه ها پس آزمون به عمل آمد و نتایج با کوواریانس عاملی تک متغیره تحلیل شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس عاملی تک متغیره (با تعدیل گری اهداف اجتماعی) نشان داد آموزش مبتنی بر افسانه زدایی علمی به طور معناداری بر بهبود تفکر انتقادی دانش آموزان مؤثر است (0/001 > P و 36/01 = F). نتیجه گیری: مزایای شیوه افسانه زدایی علمی در کنار شناسایی اهداف پیشرفت اجتماعی، این شیوه را به عنوان روش آموزشی مناسبی برای بهبود مهارت های تفکر انتقادی مطرح و تأیید می کند. دانش آموزانی که اهداف اجتماعی بالاتری دارند با مشارکت بیشتر در فعالیت های کلاسی، از رشد بیشتر تفکر انتقادی برخوردار خواهند شد و این افزایش در بهبود مهارت های تفکر انتقادی را می توان در پرتو شیوه افسانه زدایی علمی، محقق ساخت.
ویژگی های روان سنجی مؤلفه بازداری کارکردهای اجرایی: مقایسه افراد عادی با اختلالات بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف رواسازی و اعتباریابی نسخه رایانه ای مجموعه تکالیف مؤلفه بازداری متناسب با جمعیت ایرانی، صورت گرفت. در این مطالعه 3 تکلیف رایانه ای مبتنی بر مدل Miyake و Friedman جهت سنجش بازداری مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: آزمون های Antisaccade، Stroop و سیگنال توقف ابزار های مورد استفاده در این پژوهش بودند. مطالعه حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی است که به روش پیمایشی از طرق نمونه گیری سهمیه ای در مرحله مقدماتی (پایلوت) روی 100 نفر از چهار قومیت نژادی و زبانی مختلف و سپس روی 406 نفر از افراد عادی و 74 فرد مبتلا به اختلالات بالینی مختلف در شهر کرمان (16 تا 60 سال) اجرا شد. جهت بررسی روایی از روایی صوری، روایی محتوایی و روایی تفکیکی استفاده گشت. بررسی پایایی نیز از طریق روش های همسانی درونی، بازآزمایی، همبستگی بین دو نیمه آزمون و اسپیرمن-براون صورت گرفت. یافته ها: خرده مقیاس Antisaccade، Stroop و سیگنال توقف همسانی درونی عالی و پایایی مطلوبی نشان دادند. این مقیاس ها از روایی صوری و محتوایی مطلوبی برخوردار بودند. داده های حاصل از روش تحلیل مانوا، تفاوت معناداری بین عملکرد افراد عادی و افراد مبتلا به اختلالات بالینی مختلف را نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها این مجموعه تکالیف در سنجش مؤلفه بازداری از پایایی و روایی مطلوبی برخوردار هستند و می توانند به عنوان ابزاری معتبر جهت سنجش توانایی بازداری افراد عادی و افراد مبتلا به اختلالات بالینی به کار گرفته شوند.
مدل یابی عوامل روانی-اجتماعی-فرهنگی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماری های کرونری قلب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به عدم اطلاعات دقیق در مورد مهم ترین عوامل مرتبط با کیفیت زندگی در بیماران کرونری قلب، هدف این مطالعه مدل یابی عوامل روانی-اجتماعی- فرهنگی در کیفیت زندگی بیماران کرونری قلب می باشد. روش: داده ها با ﻣﻘيﺎس های ﺑيﻤﺎرﺳﺘﺎﻧي اﺿﻄﺮاب و افسردگی، تیپ D شخصیت، استرس ادراک شده، تبعیت از رژیم غذایی مدیترانه ای و وضعیت اجتماعی-اقتصادی و فرم های کوتاه مقیاس های طرحواره های مقابله با استرس و فردگرایی جمع گرایی و کیفیت زندگی ادراک شده محقق ساخته، جمع آوری گردید. 300 نفر از بیماران مبتلا به بیماری های کرونری قلب، از اسفند 1396 تا اردیبهشت 1397، به صورت در دسترس انتخاب شدند. تحلیل مبتنی بر تحلیل مسیر در نرم افزار لیزرل انجام شد. یافته ها: راهبردهای مقابله ای سازگارانه(0.13)، خودکارآمدی(0.028)، اضطراب و افسردگی(0.024-)، تیپ شخصیت D (0.022-)و وضعیت اجتماعی-اقتصادی(0.014) بیشترین اثر مستقیم و فردگرایی(0.13) و رژیم غذایی مدیترانه ای(0.12) بیشترین اثر غیر مستقیم را در پیش بینی کیفیت زندگی داشته اند. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود به بیماران کمک شود تا از راهبردهای مقابله موقعیتی، حمایت اجتماعی، پذیرش و ابراز هیجانی فعال استفاده کنند، برای آن که میزان خودکارامدی این گروه را بالا برده و در مورد کاهش اضطراب و افسردگی آنان، مداخلات لازم صورت گیرد. هم چنین، در مورد سبک تغذیه مدیترانه ای آموزش های لازم داده شود.
اثربخشی آموزش کنش های اجرایی فراشناختی والد محور بر نشانگان رفتاری و کنش های شناختی کودکان با اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
142-154
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان با اختلال نارسایی توج ه / فزون کنشی مشکلات زیادی در حیطه کنش های اجرایی دارند که می تواند پیامدهای منفی بسیاری در ابعاد مختلف در سنین بعدی برای آنها ایجاد کند. بدین ترتیب پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی برنامه آموزش کنش های اجرایی فراشناختی والد محور بر نشانگان رفتاری و کنش های شناختی کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه یکم تا سوم مقطع ابتدایی (7 تا 10 ساله) شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند که از بین آنها، نمونه ای به تعداد 40 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به همراه مادران شان انتخاب شدند و به صورت تصادفی و با حجم مساوی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. مادران گروه آزمایش تحت آموزش برنامه مداخله کنش های اجرایی فراشناختی طی 12 جلسه دو ساعته قرار گرفتند و مادران گروه گواه (20 نفر) در فهرست انتظار باقی ماندند. برای جمع آوری داده ها از چهارمین ویرایش مقیاس درجه بندی اسنپ (سوانسون، نولان و پلهام، 1983) و آزمون علائم حیاتی سیستم اعصاب مرکزی (گوالتری و جانسون، 2006) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد . یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر معنادار آموزش کنش های اجرایی فراشناختی بر کاهش نشانگان رفتاری (24/782 (F= و افزایش کنش های شناختی (حافظه فعال32/130 F= و انعطاف پذیری شناختی6/053 F= ) کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بود ( 0/05> P ) . نتیجه گیری: در این روش درمانی با استفاده از فعالیت های مبتنی بر بازی که به صورت ساختاری توسط والدین اداره می شود، جنبه هایی از کنش های اجرایی که در مدیریت شناخت و رفتار نقش دارند، مورد هدف قرار داده شد و در نتیجه باعث بهبود شناخت و نشانگان رفتاری در کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی شده است.
«مدل اعتیاد به تلفن هوشمند»: یک تحلیل گرانددتئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای گذشته، تلاش های بسیاری برای بررسی پدیده هایی چون اعتیاد به کتاب/خواندن، اعتیاد به تلویزیون، استفاده افراطی از بازیهای کامپیوتری و اخیراً، اختلال بازی اینترنتی و اصطلاح وابسته به آن یعنی اعتیاد اینترنتی انجام گرفته است، اما موضوع اعتیاد به تلفن هوشمند به عنوان موضوعی جدید در مراحل اولیه نظریه پردازی است. هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل اعتیاد به تلفن هوشمند می باشد. در این تحقیق، از روش کیفی تئوری سازی داده بنیاد (گراندد تئوری ) استفاده شده است. برای شناسایی و تعریف مفاهیم مرتبط با اعتیاد به تلفن هوشمند، ادبیات پژوهشی داخلی و خارجی در این حیطه، در طول 20 سال گذشته (1399-1379/ 2020-2000) مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله کدگذاری باز، 127 مفهوم استخراج شده و در 28 مقوله و 9 مقوله کلان دسته بندی گردید. درکدگذاری محوری، اعتیاد به تلفن هوشمند، پدیده اصلی بوده و فرایندهای محوری (شامل فرایندهای زیست شناختی، روان شناختی، انگیزشی، هیجانی و اجتماعی)، شرایط علّی پدید آمدن اعتیاد به تلفن هوشمند می باشند. عوامل ساختاری به عنوان عوامل زمینه ای و عوامل فردی_محیطی به عنوان شرایط مداخله گردر این مدل قابل ارائه هستند. استراتژی های کاربری، راهبرد مدل و آسیب های کارکردی، پیامد و خروجی نهایی اعتیاد به تلفن هوشمند در نظر گرفته شده اند. در مرحله کدگذاری انتخابی، مدل تفصیلی اعتیاد به تلفن هوشمند ارائه گردید. درپایان پیشنهادهای پژوهشی و راهکارهایی جهت پیشگیری از اعتیاد به تلفن هوشمند مطرح شد.
پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس مؤلفه های نگرش مذهبی و حرمت خود در سالمندان شهر اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
88-100
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بی توجهی به جنبه های اجتماعی سلامت سالمندان در عصر ارتباطات و جهانی سازی، موجب افزایش آسیب پذیری این قشر از افراد جامعه در ابعاد جسمی، روانی، خودکشی، گرایش به مصرف دخانیات و آسیب های اجتماعی دیگر می شود. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین نگرش مذهبی و حرمت خود با بهزیستی روان شناختی سالمندان شهرستان اهواز انجام شده است. روش کار: این پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی سالمندان شهرستان اهواز بودند که در بهار سال 1397، به روش نمونه گیری تصادفی ساده و با توجه به جدول مورگان، 80 نفر از آنان برای نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های نگرش مذهبی، حرمت خود کوپر اسمیت و بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شده است. داده های حاصل از پرسش نامه ها نیز با استفاده از آماره های توصیفی چون فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آزمون های آماری استنباطی چون همبستگی و رگرسیون چندمتغیّری تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین نگرش مذهبی و خرده مقیاس های آن با بهزیستی روان شناختی؛ و همچنین بین حرمت خود و خرده مقیاس های آن با بهزیستی روان شناختی رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت که مذهب نقش پیشگیری دارد و منبع مهمی برای پیشگیری از وقوع بیماری ها است. همچنین، ارزش های مذهبی و قومی رابطه و همبستگی مثبتی با بهداشت روانی دارد؛ زیرا هر دو رفتارهای اجتماعی مطلوب در فرهنگ را تشویق می کند. بسیاری از اشکال مذهب با رشد فرد هماهنگ است؛ ازجمله پیشرفت، پایداری و ثبات، اجتناب از شیوه های زندگی مضر، پیوستگی استحکام خانواده و خودشکوفایی.
اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مؤلفه های روانشناختی( استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان سنندج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مؤلفه های روانشناختی (استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان سنندج انجام گرفت. روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر سنندج در سال تحصیلی 97-96 بود. براساس جامعه آماری و هدف پژوهش با توجه به مقایسه ای بودن آن، تعداد 40 نفر از دانش آموز دختر مقطع متوسطه اول، پس از انجام مرحله غربالگری انتخاب گردید. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد. در پژوهش حاضر برای اجرای پژوهش از روش میدانی(انجام درمان بر روی گروه های درمانی) و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سیاهه افسردگی بک، سیاهه اضطراب بک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه سبک های حل مسئله ابزارهای خودگزارشی استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مؤلفه های روانشناختی (استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله تاثیر معنی داری داشته است (001/> p ). نتیجه گیری: مشاهدات حاضر مؤید اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش در تغییر سطح مؤلفه های روانشناختی (استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان سنندج بود.